مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
موریس مرلوپونتی پدیدارشناسِ فرانسوی قرن بیستم است. پدیدارشناسی او، پدیدارشناسی ادراک حسی است. وی در تلاش است تا بتواند ذات ادراک حسّیِ انسان را به عنوان سوژه ای بدن مند توصیف کند. در این پژوهش میان رشته ای، پدیدارشناسی مرلوپونتی برای توصیف ادراک حسّیِ انسان امروزی در فضای مجازی به کار گرفته می شود. سوژه بدن مند کنونی علاوه بر برقرار کردن روابط حضوری و فیزیکی با سایر افراد، از فناوری های دیجیتالی زیادی استفاده می کند و با استفاده از ابزارهای هوشمند و نرم افزارهای متنوع، زندگی مجازی خود را بر بستر اینترنت شکل می دهد و بازسازی می کند. سوژه بدن مند مدرن کنونی، روابط مجازی گسترده ای را با دیگر سوژه ها برقرار کرده و اعیان متعددی را ادراک می کند. معناهایی که سوژه بدن مند از طریق زندگی مدرن خود در فضای مجازی از اعیان و سایر سوژه های بدن مند در این فضا دریافت می کند، علیرغم گستردگی فراوانی که دارند، مبهم و غیرشفاف هستند.
مولفه های متعارض معرفتی در اندیشه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماکس شلر در مقام بنیان گذار جامعه شناسی معرفت، ضمن بررسی نسبت میان شناخت انسان با زمینه های اجتماعی در کنار امور واقعی و انضمامی، عناصر ایده آل و ارزش ها را نیز در تحلیل خود مورد توجه قرار داده است. در این میان یکی از اهداف مهم وی در تلفیق مباحث جامعه شناختی با مضامین فلسفی، نیل به شناختی جامع، از انسان بوده است. شلر به رغم اذعان به تأثیر عوامل اجتماعی، اصلِ اندیشه را مقوله مستقلی می داند که نمی توان تمامی آن را به عوامل بیرونی فروکاست؛ همین نکته وجه امتیاز مهم شلر به شمار می آید، چرا که وی برخلاف بسیاری از دیدگاه های متأخر، تکوین معرفت را تنها به تأثیر شرایط تاریخی و اجتماعی منوط نکرده و در کنار آن، ویژگی های انسانی را نیز مورد توجه قرار می دهد. از نظر وی در نگاهی جامع به انسان، افزون بر عقل، باید وجوه عاطفی، احساسی و نیز ارزشی او را نیز مورد توجه قرار داد. در این نوشتار با تحلیل رویکرد پدیدارشناسانه شلر از جمله در قلمرو اخلاق، تلاش می گردد نشان داده شود که چگونه شلر با تلفیق حوزه های مختلف، از دوگانه سازی های معمول فراتر رفته و جامعه شناسی معرفت را بسط داده است. یافته های حاصل از این روند حاکی از آن است که کلیّت پروژه ی فکری شلر، تلاش برای تلفیق و همراهی حوزه ه ایی از معرفت بشری است که در بدو امر متعارض به نظر می رسند و قابل جمع به شمار نمی آیند؛ اما شلر با نگاهی جامع و فراگیر به انسان و جامعه، بدان ها توجه نموده و بر آن است که از فروکاستن آنها به بخشی خاص اجتناب ورزد.
نشانه - معناشناسی گفتمانی تن نگاشته های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با التفات به تحلیل گفتمان پدیدارشناختی از منظر نشانه معناشناسی، نظام معنایی تن نگاشته معطوف به بازتولید زبانی است. گفتمان وجوه ادراک حسی را برای سوژه پدیدار می سازد. جسمانه راهی است به سوی ادراک حسی ابعاد گمشده معنا و تجربه زیسته پدیداری. پس از طرح دیدگاه های پدیدارشناختی، هوسرل و همکاران نظریه تن را در ارتباط سوژه با ادراک حسی مطرح کرده است. لاندوفسکی در تداوم ایده نقصان معنا نظام معنایی تصادف و تطبیق را بیان کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی فرایند ادراک حسی تن نگاشته پدیداری با رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. به بیان دیگر، پرسش اصلی این پژوهش این است که سوژه ادراکی حسی در تعامل معنادار با تن نگاشته زبانی، چگونه نظام معنایی را درون گفتمان استعلا می بخشد؟ در روند پژوهش با بسط نظریه مرلوپونتی و لاندوفسکی، تن نگاشته نوشتاری را با رویکرد نشانه معناشناسی مکتب پاریس مطالعه می کنیم و به فرایند کشف، تولید و دریافت معنا خواهیم پرداخت. این پژوهش از نوع کیفی است و به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. در نهایت، در پژوهش حاضر مشخص شد که تن نگاشته پدیداری نظام معنایی زبان را به سوی کشف تجربه زیسته حضور سوق می دهد و لایه های پنهان معنا را هویدا و معناهای آشکار را غایب می کند. این ویژگی فراگفتمانی است که برای دستیابی به قدرت و جاودانگی در درون گفتمان متجلی می شود و نظام معنایی گفتمان را استعلا می دهد.
واکاوی پدیدارشناختی ایثار مدیران جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۱
139 - 174
حوزه های تخصصی:
ایثار یکی از انواع رفتارهای فرااجتماعی است که در محیط های کاری مشاهده می شود و از نظر مفهومی با سایر مفاهیم مشابه نظیر رفتارهای شهروندی سازمانی و رفتارهای یاری دهنده متفاوت است اما می توان گفت در ادبیات پژوهشی رفتار سازمانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و شناخت چندانی از این پدیده در سازمان ها وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف درک تجربه زیسته ایثار مدیران جهادی در سازمان ها انجام گرفته است. روش شناسی مورد استفاده در این پژوهش پدیدارشناسی است و به منظور گردآوری داده های لازم در این پژوهش با 12 نفر از مدیران جهادی که تجربه حضور در دفاع مقدس و تجربه مدیریت در سطوح گوناگون پس از دوران دفاع مقدس را داشته اند مصاحبه صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهند مشارکت کنندگان ابرازگری اجتماعی، لذت و رضایت درونی و شکل گیری خودپنداره مثبت، تحمل شختی ها و مشکلات، وظیفه مداری و احساس تکلیف و انجام وظیفه، آگاهی و شناخت، هدفمندی و آرمان گرایی، وحدت اجتماعی و هویت جمعی و همچنین تاب آوری و توان تحمل سختی ها و مشکلات را به عنوان مهم ترین تجارب خود از ایثار در محیط های کاری تجربه کرده اند. آن ها همچنین بحران و تهدید، جو احساسی و عاطفی، کم کاری سایر افراد نظام اجتماعی، و نوع وظیفه و سازمان را به عنوان عوامل زمینه موثر بر ظهور رفتارهای ایثارگرانه در سازمان ها در تجارب خود عنوان کرده اند.
مکان و فضا: خوانشی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
72 - 114
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکردی بنیادی و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی انجام پذیرفته است تا حوزه کاربردی مقوله های فضا و مکان را در ارتباط با خاستگاه فلسفی آن ها مورد مداقه و واکاوی قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، علاوه بر دیدگاه سنتی(پوزیتیویسم)، سه مکتب- پدیدارشناسی، مارکسیسم و پُست مدرن- مهمترین تأثیر و بیشترین حجم مفاهیم را درباره دو مقوله فضا و مکان دارند. در این میان، رویکرد مارکسیستی، روابط اجتماعی، حوزه های مصرف و تولید سرمایه داری و تناقضات این نظام را در فضا مد نظر قرار می دهد. مکتب پُست مدرن بیشتر به روابط سلطه و قدرت در فضاهای بخش بندی شده اشاره دارد؛ و مکتب پدیدارشناسی بیشتر به مفهوم تجربه زیستی در مکان توجه دارد وفضامندی در این جا اهمیت ثانویه می یابد . همچنین، مکاتب سه گانه، از دیدگاه دکارتی درباره فضا و مکان به عنوان مقوله ای مطلق، فاصله می گیرند و به سوی فضا به مثابه فرایند و حوزه روابط و مکان به مثابه تجربه زیسته می روند.
معنای بازار تهران در تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
99 - 112
حوزه های تخصصی:
زنان، بخش بزرگی از مخاطبان بازار تهران، در حال استفاده از فضایی هستند که در طی سال ها برای استفاده اکثریت مردانه شکل گرفته است. هدف پژوهش پی بردن به معنای بازار تهران در تجربه زنان و چگونگی تأثیر شرایط زمینه ای بر شکل گیری این معنا بوده است. پژوهشگران با روش پدیدارشناسی به مصاحبه عمیق با 14 زن (و برای دستیابی به داده های مکمل، 6 مرد) پرداخته اند. تحلیل داده ها بر اساس روش پدیدارشناسی استعلاییصورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد بازار تهران برای زنان تنها محل خرید نیست و جنبه های مهمی از سودمندی های فضای شهری مثل بودن در میان مردم، لذت بردن از کیفیت های کالبدی و پیوند با هویت تاریخی شهر را در اختیار زنان قرار می دهد. هم چنین تفاسیر پژوهش گران به وجود گسست میان تجربه زنان و ساختارهای از پیش موجود که به یک فضای جنسیت دار شکل داده اند اشاره می کند. این ناهماهنگی ها در رقابت باکیفیت های مطلوب برای زنان، بر کم و کیف حضور ایشان در بازار اثر می گذارد.
روایتِ مکان در آثار معماران معاصر از منظر ادبیات تطبیقی فلسفه و معماری با رویکرد پدیدارشناسی (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی در معماری، به کیفیت چگونگی تجربه انسان و رابطه میان سوژه بدنمند و فضای پیرامونی اش و توانایی او در دریافت داده های محیطی توجه دارد. اکنون پرسش این است که خوانش تفکرات فلسفه پدیدار شناختی در جهت تحلیل آثار معماری بر اساس چه مؤلفه هایی شکل می گیرد و نسبت انسان با فضا در فرایند خلق مکان چگونه است؟ در این راستا فرض بر این است که در مرکز قرار دادن انسان و اهمیت فضای تجربه گرا و چند حسی، از اصولی است که انتظار می رود در فرایند طراحی و خلق اثر معماری و فهم آن موردتوجه قرار گیرد. با نظر به فرضیه مطرح شده، هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های تجربه زیستی مکان های خلق شده در رابطه با مواجهه شخصی و ادراکی کاربران به منظور بازتعریف مفهوم مکان در تجربه معماریِ موزه هنرهای معاصر تهران است. این پژوهش با تکیه بر روش پژوهش کیفی و تحلیلی و تفسیری با زمینه پدیدارشناسی از دیدگاه فلاسفه و معماران و همچنین کاربست روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی انتخاب شده است. در پژوهش حاضر از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج نتایج حاصل ادراک پیشاتاملی، از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است.
تحلیل کیفی ادراک اتمسفری در تجربه معماری (نمونه موردی: آثار منتخب معماری معاصر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث ادراک اتمسفری در معماری به عنوان یک راهکار مناسب از هم زیستی عاطفی انسان در تعامل با مکان، نوعی گفتمان پدیدارشناسانه با رویکرد به زیبایی شناختی نوین است. این پژوهش به جایگاه بدن در فرایند ادراک حسی اتمسفری از منظر پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی می پردازد. روش این پژوهش، کیفی و تحلیلی و تفسیری با زمینه پدیدارشناسی ادراکات حسی بدنمند و از منظر اندیشه های مرلوپونتی و همچنین با روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادراک اتمسفری منجر به تقویت رابطه میان تجربه واقعی و ابعاد ذهنی می گردد تا از دل این احساس تقویت شده، تجربه ای ژرف از فضا و زمان، فراروی مخاطب حادث شود و در توضیح معنای معمارانه نقش ایفا می کند. همگرایی قابلیت های ادراکی بامعنای جسمانی، از فروکاهیدن اثر معماری به فرمالیسم صرف و ترکیب بندی های اغواگرایانه که از هرگونه منطق مادی و تجربه وجودی خالی شده است، جلوگیری می کند. لذا از طریق ادراک پیشاتاملی و بلاواسطه در بستری از اتمسفر معمارانه، چهارچوب ها، افق ها و عرصه های برای تجربه کردن و فهم جهان بر ما گشوده می شود.نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که ادراک اتمسفری از طریق یکی شدن مخاطب با فضا و ادغام ادراک حافظه و تخیل در فرایندی بدنی رخ می دهد و ماهیت شهودی و بدنمندی دارد و قابلیت اثر معماری را در همراه ساختن و جهت دهی رفتار مخاطبان برجسته می کند. مؤلفه هایی همچون ماده و بافت، نور و سایه، توده و جرم، هندسه و مقیاس، بستر و زمینه پیرامونی، جزییات معماری و اقلیم در فرایند خلق ادراک اتمسفری نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند.
همه گیری کرونا: معنا و دلالت های سیاسی آن در ایران
منبع:
سیاست کاربردی سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
215-235
حوزه های تخصصی:
چه چیزی در جهان پیرامون می تواند یک پدیده خاص را به موضوع مناسبی برای یک پژوهشگر سیاسی تبدیل کند؟ این پرسش بنیادینی است که در این مقاله بنا داریم به نحو مقتضی به آن پاسخ بدهیم. پاسخی که ما برای این پرسش ارائه خواهیم داد، حول محور مسائلی که ممکن است یک نظرگاه سیاسی از درون آن به همه گیری کرونا بپردازد شکل گرفته است. این مقاله ضمن تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی درباره نسبت میان پدیده های جاری در جهان پیرامون و سیاست، دلالت های سیاسی همه گیری کرونا و عناصر برجسته ای که همه گیری کرونا را به موضوعی برای مطالعالت سیاسی تبدیل می کنند سازماندهی شده است. نویسندگان، در جریان تلاشی که برای پاسخ دادن به پرسش اول انجام داده اند معلوم می کنند که همه گیری کرونا را نه در سطحی اُنتیک، بلکه در سطح بنیادی تر هستی شناختی، به عنوان پدیده ای سیاسی در نظر داشته اند.در بخش دوم، به دلالت های هستی شناسانه همه گیری کرونا برای سیاست در ایران پرداخته و در نهایت عناصر بنیادین مطالعه خود را به عنوان یک جور روش شناسی ممکن در مطالعات سیاسی پیشنهاد می کنند. این مقاله، بر عناصری از هستی شناسی سیاسی کارل اشمیت، و نظریه های بنیادین در آنتولوژی سیاست پایه گذاشته شده است.
تحلیل پدیدارشناختی تأثیر آیین های فرهنگی مشترک بر توسعه اجتماعی (مطالعه موردی شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
41 - 56
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر آیین های فرهنگی مشترک بر توسعه اجتماعی شهر دزفول صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش را 15 نفر از افراد ساکن شهر دزفول تشکیل می دهند که در آیین های عاشورا، احترام به درخت سدر و سفره نذری شاه پریان شرکت می کنند. محققان در این پژوهش کیفی، از رویکرد پدیدارشناسی و تکنیک مصاحبه عمیق برای جمع آوری اطلاعات بهره جسته اند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش کلایزی انجام شده است. یافته های پژوهش، که حاصل استخراج از مصاحبه ها است، شامل مقوله های «هویت یابی»، «امنیت فردی و اجتماعی»، «تعامل اجتماعی» و «انسجام اجتماعی»، و نیز مقوله هسته «آیین های فرهنگی مشترک تسهیل کننده توسعه اجتماعی» است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که آیین ها فرصتی را فراهم می آورند، تا گروه های مختلف شهر دزفول با شرکت در آنها، وفاق و همبستگی را افزایش داده و با تشکیل یک جامعه واحد، روند توسعه اجتماعی را تسریع بخشند.
جستاری پدیدارشناسانه بر «ایران آگاهی» در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
3 - 20
بازگشت به خودِ چیزها، توصیه و قول مشهوری در پدیدارشناسی است که سنت های فکری در سده ی اخیر را تحت تأثیر قرار داده است. این نوشتار با به خدمت گرفتن برخی مفاهیم اساسی پدیدارشناسی، سعی در فهم مفهوم « ایران آگاهی» در زیست جهان ایرانی دارد. این مقاله در چارچوب پدیدارشناسی تقویمی هوسرل و با نقد رویکردهای مدرنیستی نسبت با تاریخِ ملی، می کوشد تا کاربست پدیدارشناسی برای استمرار تاریخی «ایران» در قالب مفهوم ایران آگاهی نشان دهد. ایران به مثابه ی موضوع شناخت، برای ایرانیان، همواره در حضور و غیاب بوده است. این نوشتار درصدد است با درآمدی پدیدارشناسانه، شناخت ما از ایران را با مفهوم روی آورندگی گسترش دهد و ایران را به عنوان یک ابژه ی روی آوردی و متعلق شناخت، قابل فهم سازد. تمرکز بحث معطوف به دوران آغازین ورود مدرنیته به ایران و مواجهه ی ایرانیان با «دیگری» با عنوان غرب است.
مطالعه چگونگی برساخت هویت احساسی کاربران فضای مجازی در بین جوانان شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
57 - 74
هویت احساسی با گسترش تعاملات در فضای مجازی و توجه به احساسات از منظر اجتماعی به این دلیل اهمیت دارد که کنشگران در ارتباطات مجازیِ خود، هویت حقیقی خود را پنهان و سعی در ارایه ی خویشتنی جدید می کنند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسانه به توصیف چیستی و چگونگی تجربه ی زیسته ی افراد در برساخت هویت احساسی خود در تعاملات سایبری می پردازد. میدان تحقیق مطالعه شده شامل جوانان شهر قم است که با گذراندن حداقل چهار ساعت از وقت خود در فضای مجازی، کاربران پرمصرف تلقی می شوند. داده های این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه ی عمیق با 25 نفرگردآوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسانه ون مانن تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد هویت احساسی افراد با نوعی کنترل گری آغاز می شود و پس از ارزیابی موقعیت کنشگران، نوعی انضباطی شدن را در محتوای تعامل به همراه دارد. در این میان با نمایشی عمل کردن آنها گونه ای از سیالیت در هویت و به دنبالِ آن احساسی شدن در کنش ایجاد می شود و نهایتاً با تداوم این فرایند جایگزینی هویتی اتفاق می افتد. چنانچه پاسخ های دریافت شده ی کاربران با استانداردهای هویتی کنشگران هماهنگی و انسجام داشته باشد، به شکل گیری احساسات مثبت می انجامد و در غیر این صورت حالتی از طغیان و حذف را در پی دارد.
پدیدارشناسی یادگیری بین سازمانی در اجرای پروژه های مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه تعریف و تعیین جوهره پدیده یادگیری بین سازمانی به انجام رسیده است. در این تحقیق از مصاحبه های نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها از سازمان های عضو در پروژه مشترک مبارزه با قاچاق کالا و ارز و از روش پدیدارشناسی به عنوان استراتژی تحقیق بهره به عمل آمد. نتیجه تحقیق منجر به ارائه ساختاری حاوی 1) معنا و مفهوم، 2) مشخصه ها، 3) عوامل فراگیرنده، و 4) آثار و پیامد های یادگیری بین سازمانی گردید. 1) معنا و مفهوم پدیده شامل به اشتراک گذاری، بهینه یابی، و بومی سازی تجربیات؛ ادراک از موفقیت پروژه؛ اخذ بازخورد و پایش فرایند؛ 2) مشخصه های پدیده شامل ایجاد سیستم معانی مشترک؛ و انجام عملیات تیمی مشترک؛ 3) عوامل فراگیرنده پدیده شامل توسعه تعامل های غیر رسمی؛ و بهره گیری از تجارب برون سازمانی؛ 4) پیامد های پدیده شامل نیل به حل مسأله؛ و توسعه دانش و نوآوری؛ و آسیب ها نیز شامل نیاز به تقویت اقتدار مرکز هماهنگ کننده؛ و نیاز به ایجاد بیمه مسئولیت می گردد. با ارائه تعریف و تعیین جوهره و قلمرو مفهومی منحصر به فرد از پدیده یادگیری بین سازمانی در این مطالعه، محققان آتی قادر به اشتراک نظر ها، یافته ها و ارائه چارچوب ها و نظریه های علمی مرتبط در این حوزه می گردند.
رشد پس از سانحه در زنان بهبودیافته از کوید19:یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۰۸-۹۷
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی پدیده رشد پس از سانحه در زنان بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش تحقیق در این مطالعه روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود بدین منظور 14 زن بهبودیافته از بیماری کووید-19 بالای 18 سال از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های به دست آمده، داده های ثبت شده با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از کدگذاری اولیه با شکل گیری واحدهای معنایی همراه بود که با توجه به اشتراکات و سیر منطقی موجود در 18 زیرمضمون دسته بندی شدند و در نهایت تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شکل گیری 7 مضمون اصلی شامل: 1- مغتنم شماری زندگی، 2- تغییر در فلسفه ی زندگی، 3- افزایش توانمندی فردی، 4- بهبود روابط بین فردی، 5- رشد معنوی، 6- اهداف و اولویت های جدید و 7- راهبردهای مقابله ای سازگارانه شد. نتایج به دست آمده تأکید بر لزوم بررسی و پرداختن به پدیده ی رشد پس از سانحه توسط مشاوران و روانشناسان، جهت ارتقا و تسهیل این پدیده در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 و همچنین تدوین جلسات مشاوره ای، مراقبتی و روان شناختی برای بهبود سلامت روان و تسهیل پدیده ی رشد پس از سانحه در این افراد دارد.
مطالعه پدیدارشناسانه عوامل ضعف یادگیری با تمرکز بر تجارب زیسته دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
53 - 69
حوزه های تخصصی:
یادگیری و پیشرفت تحصیلی مناسب دانش آموزان به عنوان مهم ترین هدف نظام های آموزشی، منوط به وجود مجموعه ای از عوامل مساعد آموزشی و غیرآموزشی است که فقدان آنها موجب عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و به هدر رفتن منابع سازمانی آموزش و پرورش کشور می شود. پژوهش حاضر با استناد به ادراکات و تجارب زیسته و پدیدارشناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به واکاوی مهم ترین عوامل موثر بر ضعف یادگیری و پیشرفت تحصیلی پرداخته است. تحقیق با توجه به ماهیت و هدف آن از نوع پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای است که داده های آن با رعایت اصل اشباع نظری، از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 22 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم گردآوری شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. واکاوی داده ها نشان داد که مهم ترین عوامل مرتبط با ضعف یادگیری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در سه مضمون یا درون مایه کلی یعنی عوامل فردی (فقدان مهارت برنامه ریزی تحصیلی و مطالعه، ناتوانی در تصمیم گیری و حل مسئله و برنامه ریزی هدفمند برای آینده، ضعف پایه ای دروس سالهای قبل، عدم تمرکز در کلاس و موقع درس خواندن و.....)،عوامل مدرسه ای(ضعف دبیران، نحوه ارزشیابی، وضعیت فضاهای کلاسی، کتب درسی و....) و عوامل برون مدرسه ای(مشکلات خانوادگی، درگیری با موبایل و فضای مجازی، تاثیردوستان و گروه همسالان و معضلات کلان نظام آموزشی) قابل انتزاع و بررسی است. بدیهی است بکارگیری مجموعه ای از راهکارهای علمی جهت مقابله با عوامل یاد شده می تواند بهبود یادگیری دانش آموزان دختر را به دنبال داشته باشد.
پدیدارشناسی مفهوم رهبری معلم زبان انگلیسی از دیدگاه دانشجویان زبان آموز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰شماره ۳
209 - 222
حوزه های تخصصی:
موضوع رهبری معلم، با وجود اهمیت بسیار، در حوزه آموزش زبان چندان مورد توجه نبوده است. پژوهش کیفی حاضر بر اساس روش پدیدارشناسی و با هدف بررسی دیدگاه زبان آموزان درباره رهبری معلمان زبان انگلیسی و درک دقیق تری از مفهوم رهبری معلم در این رشته انجام شد. تعداد 21 دانشجوی دوره کارشناسی رشته آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس در این تحقیق شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شرکت کنندگان درباره ویژگی ها و صفاتی جمع آوری شد که رهبر-معلمان را متمایز می کنند. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری و تحلیل مضمونی انجام شد و نشان داد که مجموعه ای از ویژگی های گوناگون در قالب پنج مضمون شامل تسلط حرفه ای، قابلیت های شخصیتی، توانمندی ارتباط، هدفمندی و انعطاف پذیری از نظر دانشجویان از خصوصیات اساسی رهبری معلمان زبان انگلیسی است. نتایج حاکی از این واقعیت اند که نظر دانشجویان درباره رهبری معلم از سطح دانش و تسلط معلم بر فنون تدریس فراتر می رود و شامل عناصری است که نه تنها ویژگی های فردی و رفتاری معلم را شامل می شوند، بلکه خود ممکن است محصول تعامل و کنش متقابل معلم و شاگردان باشند. می توان گفت که مفهوم رهبری معلم از دید زبان آموزان با دیدگاه های سنتی موجود تفاوت هایی نیز دارد.
تجارب بافتارمند مبتنی بر سرطان: مطالعه پدیدارشناختی تجارب مبتلایان به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
51 - 66
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تجربه سرطان جنبه های اجتماعی - فرهنگی مهمی دارد که می تواند پیامدهای روانشناختی جدی برای بازماندگان سرطان داشته باشد. این جنبه های بیماری حتی می تواند بر سلامت و بقای آنان تاثیر بگذارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف کاوش تجارب بافتاری که افراد بعد از ابتلا به سرطان با آنها مواجه می شوند صورت گرفت. روش: پژوهش کیفی حاضر از تحلیل پدیدارشناسی تفسیری استفاده کرده است. داده ها از طریق مصاحبه نیم ساختاریافته با 17 فرد مبتلا به سرطان گردآوری شد. یافته ها: از تحلیل مصاحبه ها مفهوم اصلی "تجارب بافتارمند مبتنی بر سرطان" اکتشاف شد که شامل شش خوشه مفهومی است: غیرمنتظره بودن، نگرش فرهنگی، تبیین های بیماری، استعاره های بیماری، بازخوردهای اجتماعی، پیشگویی های وحشتناک. نتیجه گیری: به طورکلی، پس از تشخیص سرطان، افراد با طیفی از تجارب اجتماعی-فرهنگی مواجه می شوند که می تواند بر انطباقشان با بیماری تاثیر بگذارد. بنابراین، ضروری است در مداخلات آموزشی (اجتماعی و فردی) و درمانی مرتبط با سرطان به این مولفه ها توجه شود.
واکاوی تجارب زیسته دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی در دوران کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی در فضای مجازی است. به همین منظور، از رویکرد کیفی و از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجو معلمان رشته ی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از استان های مرکزی، اصفهان، ایلام، مازندران، و تهران بودند که از این جامعه، با روش نمونه گیری هدفمند، دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی که حداقل دو کارورزی را در فضای مجازی گذرانده اند به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته کسب گردید. مدت زمان هر مصاحبه از 20 الی 40 دقیقه متغیر بود و پس از 50 مصاحبه؛ اشباع اطلاعاتی حاصل شد. پس از انجام مصاحبه ها و کدگذاری و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزار Nvivo، تجربه دانشجو معلمان از درس کارورزی در فضای مجازی در 4 مضمون اصلی شامل: تعامل و ارتباط، فناوری و سواد رسانه ای، تدریس، و ساختار درس کارورزی و 17 زیر مضمون قرار گرفت. نتایج بررسی نشان می دهد که آموزش مجازی کارورزی، شامل فرصت هایی برای دانشجو معلمان بوده است؛ نظیر بهره مندی از تدریس سایر معلمان، بایگانی تدریس های معلمان راهنما، افزایش زمان کارورزی، افزایش خلاقیت در آموزش، ارتقای سواد رسانه ای و تولید محتوای الکترونیکی. کاستی هایی نیز در این آموزش ها وجود دارد که عبارتند از: فقدان تعامل با دانش آموزان، معلمان راهنما، و کادر آموزشی مدارس؛ عدم کسب تجربه در مدیریت کلاس درس؛ و عدم آشنایی با قوانین مدرسه.
فراسوی دوگانگی؛ زیست جهان و برنامه درسی تربیت معلم علوم با نگرش پدیدارشناختی
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره چهارم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
99 - 124
حوزه های تخصصی:
از میان اجزای برنامه درسی، معلم به منزله واسط برنامه قصد شده و اجرا شده، مهمترین عامل انسانی به شمار می آید. باورهای معرفت شناسی معلمان به طور عام و معلمان علوم به طور خاص، بر شیوه های آموزش آنها موثر است و فرایند تدریس را قوام می بخشد. رویکرد پدیدارشناسی به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای فلسفی سده اخیر در حوزه های مختلف علوم از جمله روش شناسی های پژوهش در تعلیم و تربیت، به تدریج مشروعیت خود را نزد محققان کسب کرده است. پرسش های اساسی مقاله حاضر عبارت از این است که در نگرش پدیدارشناسی، چه تصوری از طبیعت به مثابه موضوع علوم وجود دارد؟ و ویژگی های اساسی برنامه درسی علوم و تربیت معلم علوم از منظر پدیدارشناختی چیست؟. پاسخ به این پرسش ها چارچوبی معرفت شناختی برای قوام باورهای معلمان علوم در اختیار می نهد. این بررسی با بهره گیری از پژوهش فلسفی (تفسیر مفهوم، مفهوم پردازی، ارزیابی ساختار مفهومی) انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تصوری که در نگرش پدیدارشناسی از طبیعت حاصل می شود فراسوی سوژه و ابژه معرفت شناسی کلاسیک است و بر این اساس، الگویی پدیدارشناختی برای تربیت معلم علوم عرضه شد که عبارت است از دوایر متداخل از مرکز شامل طبیعت، شاگرد، معلم، رویکردهای آموزش علوم و در سطح بیرونی، زیست جهان قرار می گیرد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته اساتید از نسبت دیانت با رشد هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرارگرفته، پدیده ی هوش هیجانی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسائل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافت های فکری و احساسی است. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق وخوی، وضع روانی، کنترل تکانه ها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد می کند. پژوهش حاضر به منظور تبیین پدیده چگونگی رشد هوش هیجانی بر اساس تجربه زیسته دینی گروهی از اساتید دانشگاه به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی از نسبت دیانت با رشد هوش هیجانی انجام شد که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کننده ها ده نفر از اعضای هیئت علمی رشته های معارف اسلامی، الهیات و فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید باهنر شهر کرمان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. تحلیل و بررسی داده های حاصل از تجربه زیسته اساتید از نسبت دیانت (تربیت دینی) با رشد هوش هیجانی نشان داد که دیانت از سه طریق به اساتید کمک کرده است که مهارت های هوش هیجانی در آن ها ایجاد و پرورش یابد: 1. برخورداری از یک جهان بینی و دیدگاه فلسفی ویژه برگرفته از دین 2. عمل به آموزه ها و دستورالعمل های خاص دین 3. تجلی معنویت در شخصیت افراد (در متن مقاله، چگونگی نسبت این سه مضمون اصلی با مؤلفه های رشد هوش هیجانی، توصیف و تبیین شده اند).