مهدی منفرد

مهدی منفرد

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۵ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم با مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم ملاصدرا تطبیق و همسویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۱
مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم در قالب م فاهیمی مخالف با رویکرد فلسفی رایج در مکانیک کوانتومی (تعبیر کپنهاگی) مورد توجه فیلسوفان علم بوده است. این پژوهش می کوشد با رویکرد توصیفی تحلیلی، ب ا ملاحظه محدودیت های مترتب بر تبیین های پوزیتیویستی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه صدرایی، چشم انداز جدیدی را برای فهم و تکمیل مبانی فلسفی علوم جدید ارائه ده د. در واقع مسأله اصلی، این پرسش است که حکمت متعالیه چگونه و چه مقدار در تکمیل مبانی هستی شناسانه رویکرد بوهمی نقش دارد و آیا امکان دارد دریچه جدیدی برای مقارنه فلسفه اسلامی و فلسفه علم غربی گشود؟فرضیه بنیادی این پژوهش این گزاره است که نظریه بوهم در مکانیک کوانتومی اولاً رویکرد جدیدی در نگاه به جهان را پیش روی ما قرار می دهد و ثانیاً، هرچند از حیث مواجهه با مسائل وجودی در فلسفه فیزیک نگرش متفاوتی را عرضه می کند؛ اما به دلیل تکیه بر روی ساختارهای اثبات گرایانه، دچار ضعف جدی است که باید طی یک روند تکاملی اصلاح گردد.نتایج حاصل از این پژوهش مشخص می کند که علی رغم خاستگاه متفاوت مبانی فلسفی دیدگاه های بوهم و ملاصدرا، می توان مفاهیم هستی شناسانه ای نظیر؛ کل تجزیه ناپذیر و بهم پیوسته بوهم و اصالت وجود ملاصدرا، جهان هولوگرافیک و نظم مستتر و نامستتر بوهم با مراتب تشکیکی وجود صدرا، کل تمام جنبش بوهم و حرکت جوهری ملاصدرا و عنصر اطلاعات و شعور در نظر بوهم با زنده بودن جهان هستی از دید ملاصدرا را تطبیق داده و شاخصه های قرابت و همسویی را مشخص کرد.
۲.

بررسی و نقد عقلانیت نقاد مبتنی بر مقاله «غلبه بر اعتیاد به موجه سازی» از دیوید میلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت فراگیر موجه سازی دیوید میلر عقلانیت نقاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۹
میلر در مقاله «غلبه بر اعتیاد به موجه سازی» سعی می کند به خوانندگان نشان دهد که اساساً پیوند بین عقلانیت و موجه سازی، امری اشتباه و غیرقابل دفاع است. او در این مقاله رئوس عقلانیت نقاد پوپر را بیان می کند. وی پس از بحث کوتاهی در باب چگونگی ظهور عقلانیت نقاد، درباره سه مسئله مرتبط به هم که حل نشده باقی مانده اند، یعنی: بی فایده بودن موجه سازی، عینیت روش شناسانه و جایگاه قوانین منطق در عقلانیت نقاد، نکاتی را مطرح می کند. ما در این مقاله پس از طرح مباحث میلر، ضمن نشان دادن عدم تمامیت استدلال پوپر و میلر علیه عقلانیت غیرنقاد، عدم برتری برهان خلف با توجه به عقلانیت نقاد را نشان می دهیم؛ سپس به عدم امکان پذیرش ابتدایی عقلانیت نقاد می پردازیم و امکان پذیرش خرافات را مبتنی بر این دیدگاه بیان می کنیم؛ ضمن اینکه نشان خواهیم داد نسبی گرایی موفقیت بیشتری در ارضای بین الاذهانیت در مقایسه با عقلانیت نقاد دارد. در مجموع نشان خواهیم داد که آموزه عقلانیت نقاد برای اینکه بتواند یک نظریه مقبول باشد، هنوز راهی طولانی در پیش دارد.
۳.

بررسی انتقادی رویکرد فلسفی دیوید بوهم به علیت بر اساس فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت تحصل گرایی مکانیک کوانتومی بوهم ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۵۵
در یک قرن اخیر، برخی از فیزیک دانان اصل علیت عمومی را در علم به چالش کشیدند و ادعا کردند که در برخی عرصه های جهان، ازجمله در عرصه دنیای ریز و دنیای زیراتمی، اتفاقاتی می افتد که با دترمینیسم، موجبیت و قطعیت در حوادث و پیش بینی حوادث منافات دارد که مورد انتقاد برخی از دانشمندان سرشناس نیز قرار گرفته است. تفسیرهای موجبیتی متفکران مکتب کپنهاگی از قانون علیت، به ویژه در تفسیر مسیر ذرات، استدلال غلطی را شکل داده و موضوعی عمل گرایانه به موضوعی هستی شناسانه ارجاع شده که فیزیک را به ورطه ای غیر از حوزه تخصصی خود وارد می کند. دیوید بوهم، از بزرگ ترین فیزیک دانان قرن بیستم، با تفسیر هستی شناختی خود و به کارگیری متغیرهای پنهان در مکانیک کوانتومی، به مخالفت با تفسیر کپنهاگی، که در آن زمان تفسیر رایج بود، پرداخت و توانست یک صورت بندی علّی از نظریه کوانتوم ارائه دهد.  از دیدگاه ملاصدرا، اصل علیت در عالم هستی حاکم است و هیچ فعلی بدون علت رخ نخواهد داد. تکیه ملاصدرا بر اصالت وجود، این نتیجه را به دنبال دارد که اگر علیتی در جهان هستی وجود دارد، فقط در بستر وجود است و معیار نیاز موجودی به دیگری تنها به حقیقت وجود و فقر وجودی نهفته در ذات موجود بازمی گردد.  بوهم در تفسیر خود از مکانیک کوانتومی، نگاهی کلی و فلسفی را در نظر داشته و، با طرح متغیرهای نهان، گامی مؤثر در نزدیکی به واقعیت برداشته است. آنچه ضروری است این است که متغیرهای پنهان را صرفاً به امری فیزیکی و مادی برنگردانیم تا بتوان شاکله ای جامع برای حل مسائل در نظر گرفت.
۴.

A Comparative Study of the Social Function of Religion from the Latin American Revolutionary Church and the Social Theology of the Imam Khomeini Movement(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Social Function of Religion Revolutionary Church Latin America Imam Khomeini Social Theology social justice

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۱۶۴
Imam Khomeini's reformative movement in the twentieth century with the support of the Iranian awakening is considered the most significant religious revolution of its time. In the face of this spiritual revolution, formed a theological movement in the Latin American region. The struggle against public oppression in Latin American society, social and economic injustice, the exploitation and colonisation of nations by international imperialism were the essential aim of the Latin American Revolutionary Church for its movement. But it failed to implement the goals of its action in establishing social justice and eradicating poverty and oppression in society. The present study primary question is ‘What are the commonalities and differences between the Latin American Revolutionary Church and the social theology of the Imam Khomeini movement in the social function of religion?’ The hypothesis is the most critical goal of Imam Khomeini's movement is to bring man to true happiness, and the only strategy to achieve it is creating justice in a monotheistic society. Despite aligning with its ultimate goals and operational plans, the Latin American Revolutionary Priests Movement has failed to produce the grounds for a human awakening in the Latin American region due to its disbelief in the expansion of justice in the context of monotheistic society and its school subscription with Marxism and Nationalist parties. Belief in the two components of religious democracy and Vilayat-e Faqih formed a vital strategy called the Islamic Republic for Iranian people that the followers of the Revolutionary Church can fill their vacancy through this strategy. The present study, with a descriptive-analytical method and based on library resources, has been done.
۵.

بررسی تطبیقی رابطه هستی شناسانه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلوطین صدرالمتألهین حیات شناخت رابطه هستی شناسانه عینیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۹۸
رابطه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین و تطبیق این دو دیدگاه از آن جهت دارای اهمیت است که پیوند هستی شناختی حیات (life) و شناخت (knowledge) در نگاه دو فیلسوف حکایت از قرابت فکری آنها دارد. «نظر» (contemplation) در نگاه افلوطین نوعی شناخت عام و فراگیر است که تمام مراتب هستی، آن را واجدند. اندیشه یا شناختی که افلوطین آن را عین حیات و زندگی می داند. در دیدگاه ملاصدرا نیز هم علم و ادراک (شناخت) و هم حیات، تابع وجود و بلکه عین وجود است. از این روست که علم و حیات در وجود، وحدت دارند. باور به عینیت وجودی دو صفت حیات و شناخت و بالتبع موجود حیاتمند و شناختمند، اعتقاد به تحویل حیات به شناخت و اشتراک مبانی رابطه هستی شناسانه میان حیات و شناخت -همانندی مبدأ و غایت حیات و شناخت، مشکک بودن حقیقت حیات و شناخت، عامل مشترک حیات و شناخت در طبیعت و حیاتمندی و شناختمندی عالم- در نگاه دو فیلسوف، زمینه را برای تطبیق دو دیدگاه فراهم آورده است. تطبیقی که نتیجه آن، یافتن قرابت های فکریِ دو فیلسوف درباره نوع رابطه حیات و شناخت است.
۶.

نقد نظریه «عدم امکان و عدم صدق گزاره های ترکیبیِ پیشین در ایدئال عقل محضِ کانت» بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۲
جایگاه خدا و براهین اثبات واجب، یکی از مهم ترین مباحثی است که کانت می بایست بر اساس مبانی معرفتی-اش، موضع خود را نسبت به آن معیّن کند. کانت، شناخت را تنها در قلمرو امور مادی معنادار می داند، به همین دلیل در نظرگاه وی بحث از اموری چون نفس یا خدا که زمان مند و مکان مند نیستند، اساساً اشتباه است. او برای نشان دادن این اشتباه، در بخش دیالکتیک استعلایی کتاب نقد عقل محض، ایده «خدا» را ایده استعلایی عقل محض می نامد و به زعم خود اثبات کرده است که عقل را نه از راه تجربی و نه از طریق استعلایی، توفیقی برای رسیدن به این ایده نیست. این دیدگاه، پیامد چگونگی رویکرد کانت در شناخت شناسی و هستی شناسی است. کانت در رویکرد شناخت شناسی، به تفصیل به امکان و صدق قضایای ترکیبی پیشین می پردازد و بر این باور است که امکان دانش های پیشین در متافیزیک و فیزیک، به امکان قضایای ترکیبی پیشین بستگی دارند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه فلسفه صدرایی است که نه تنها قائل به تعطیلی عقل نظری در ما بعد الطبیعه نیست، بلکه بر این باور است که بسیاری از موضوعات فلسفی، از جمله مسئله اثبات وجود خدا، از طریق به کارگیری صحیح عقل نظری قابل حل است. به نظر میرسد فلسفه صدرایی هم در بُعد شناخت شناسی و هم در بُعد هستی شناسی، توانایی رفع تعارض ها و مغالطات را از ایدئال عقل محض دارا است. از این رو در این نوشتار، کوشیده ایم دیدگاه کانت را بر اساس فلسفه صدرایی نقد کرده و اشکالات وی را پاسخ گوییم.
۷.

بررسی تطبیقی هستی هستنده ها در اندیشه پدیدارشناسی هایدگر با وجود لابشرط مقسمی در نظام معرفتی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر عرفان اسلامی فلسفه تطبیقی پدیدارشناسی هستی هستنده ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۹۱
در بین علوم شرقی، تنها علمی که موضوع آن از هر تقیدی رهاست و درباره هستی طلق بحث می کند، علم عرفان است. موضوع علم عرفان، وجود لابشرط مقسمی است که حتی از قید اطلاق نیز مطلق است. مراد از وجود لابشرط مقسمی، همان هویت غیبیه ذاتیه حق تعالی است که در علم عرفان در مورد آن و شئونات وی بحث می شود. شاید کسی گمان کند که موضوع علم فلسفه نیز از هر قید وجودی رهاست؛ ازاین رو می تواند عدل علم عرفان واقع شود و حال آنکه این تصور ناصحیحی است؛ زیرا در الهیات بالمعنی الاعم فلسفه، درباره وجود لابشرط قسمی و در الهیات بالمعنی الاخص در خصوص وجود بشرط لا بحث می شود که هر دو نسبت به وجود لابشرط مقسمی ضیق وجودی دارند. در میان علوم غربی نیز تنها کسی که توانست در دیدگاه پدیدارشناسی خود در جهت برون رفت از بحران مدرنیته از حصر قیود هستنده ها آزاد گردد و موضوع علم خود را هستی صرف قرار دهد مارتین هایدگر است. این مقاله در مقام تطبیق این دو رویکرد با یکدیگر است که در هر دو مکتب ذهاب به هستی طلق شده است، علی رغم اینکه نگارندگان اذعان دارند که هستی هستنده ها در دیدگاه معرفت شناسی هایدگر این همانی با وجود لابشرط مقسمی در نظام هستی شناسی عرفان ندارد. البته این تمایز لطمه ای به بحث ما وارد نمی کند؛ زیرا هدف تطبیق فقط تأکید بر همسانی ها نیست، بلکه برجسته کردن اختلاف ها نیز حائز اهمیت است.
۸.

بررسی تطبیقی علم پیشین الهی در اندیشه ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم الهی علم قبل از ایجاد ابن سینا صدرالمتألهین علم پیشین مغایر متصل علم پیشین ذاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۵
تبیین علم پیشین الهی از دشوار ترین مسائل فلسفه و کلام به شمار می آید و اندیشمندان مختلف به بررسی آن پرداخته اند تا از غموضات آن بکاهند. در این میان برخی علم پیشین الهی را ذاتی و برخی مغایر ذات دانسته اند. در میان قائلان به علم پیشین مغایر، برخی آن را متصل به ذات و برخی منفصل از ذات ترسیم کرده اند. ما در این مقاله ابتدا اجمالاً به نظریات مختلف ارائه شده در بحث علم الهی اشاره کرده و سپس علم پیشین مغایر متصل و علم پیشین ذاتی را مورد مداقه و بررسی قرار داده، ویژگی های هریک را منقّح ساخته ایم و در پایان با ذکر ادله و قرائنی محکم اثبات کرده ایم که ابن سینا و صدرالمتألهین به علم پیشین ذاتی و علم پیشین مغایر متصل معترف اند و در قبول این دو علم البته هر علم در جایگاه خود، هم داستان و همزبان هستند.
۹.

بررسی تطبیقی زمان نزد میرداماد و ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میرداماد ویلیام کریگ زمان حرکت نسبیت زمانی وعاء دهر سرمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۰۴
این مقاله بر آن است که ماهیت زمان را در آرای میرداماد و ویلیام کریگ فیلسوف معاصر مسیحی مورد مداقه قرار دهد تا همسویی ها و هم داستانی این دو متفکر را در مسئله زمان بیابد و نوآوری های هریک را بازخوانی کند. نظریه های گوناگون متفکران در باب زمان، در حل مباحث دیگر کلامی و فلسفی؛ چون ربط حادث به قدیم، ازلیت خداوند، حدوث و قدم عالم و غیره بوده است. میرداماد به منظور تبیین نحوه ارتباط خداوند با موجودات، نظریه حدوث دهری را مطرح ساخت و زمان را مسبوق به عدم غیرزمانی (دهری) دانست. وی زمان و امور زمانی را علاوه بر ساحت زمان، در ساحت دهر به نحو جمع الجمعی موجود تلقی نمود؛ دیدگاهی که به نظر می رسد با زمان متافیزیکی که از سوی کریگ مطرح شده همسوست. کریگ به رغم اعتقاد به مقارنت زمان با وجود، به بدایت و تناهی گذشته معتقد است و زمان فیزیکی را تبلوری از زمان متافیزیکی می داند.
۱۰.

عقلانیت اهداف از دیدگاه نیکلاس رشر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت عقلانیت اهداف جهانی بودن نسبی گرایی خوداتکایی عقلانیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۲۱۲
فلسفه رشر دفاع از عقلانیت اهداف در برابر عقلانیت ابزاری است. رشر عدم توجه به جامعیت مفهوم عقلانیت را موجب درک ناقصی از عقلانیت می داند. عقلانیت عملی علاوه بر جنبه ابزاری، جنبه ارزش شناختی دارد که مناسب بودن اهداف را تعیین می کند و این دو مولفه به صورتی منسجم و هماهنگ درهم آمیخته اند. رشر شکاف بین واقعیت و ارزش را مهم می داند و برآن است که با گام کوتاه بدیهیات می توان از آن گذر کرد. با غیر منطقی دانستن نسبی گرایی و اثبات عقلانیت اهداف و اصول بنیادی عقلانیت به جهانی بودن عقلانیت اصرار می ورزد. وی با معرفی سلسله مراتب هنجاری برای انتخاب یک راه حل عقلانی در یک موقعیت معین، وابسته بودن تصمیم های عقلانی به محیط پیرامونی، نیز نسبیت عقلانیت در لایه های پایینی را می پذیرید. در پژوهش حاضر بعضی از ارکان نظریه رشر: بهینه سازی، مفهوم آدمیت، تعهد وجودی به درک نفس و رابطه واقعیت و ارزش مورد نقد قرار گرفته است.
۱۱.

تأویل پذیری به مثابه دیالکتیک حضور و غیاب در آثار بیژن الهی، با تأکید بر آرای مارتین هایدگر

کلیدواژه‌ها: هایدگر آلثیا تأویل پذیری شعر دیگر بیژن الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۵
هایدگر، متفکری که پرسش از هستی را محور اندیشه ی خود قرار داده، شعر را راه برون رفت از بحران متافیزیک و عصر مدرن می داند. این راهِ گذار ازآن رو از شعر می گذرد که شعر، رخداد حقیقت است. هایدگر از حقیقت با عنوان «آلثیا» یاد می کند که محل تنازع «عالَم» و «زمین» است. «عالَم» و «زمین» اصطلاحاتی هستند که هایدگر در مقاله ی «منشأ اثر هنری» از آن ها برای تبیین حقیقت و «دیالکتیک حضور و غیاب» استفاده می کند. او «دیالکتیک حضور و غیاب» را در دو مقام هنرمند و مخاطب اثر هنری مورد تأمل قرار داده است. این دیالکتیک، در مقام مخاطبِ اثر هنری به صورت تأویل پذیری نمود پیدا می کند. پدیدارشناسی هایدگر از نقاشی کفش های ون گوگ، بیان گر چنین دیالکتیکی است. تأویل پذیری با توجه به دیالکتیک حضور و غیاب به این معنا است که فهم مخاطب چونان عالَمی از زمینِ اثر هنری می روید و این دو با یکدیگر تنازع می کنند. «شعر دیگر» جریانی است در ادبیات معاصر که ویژگی تأویل پذیری در آن نمود بسیار دارد. همچنین برخی گفته ها و نوشته های این شاعران در رابطه با شعر و حقیقت، با آنچه هایدگر از این دو گفته نسبتی معنادار دارند. از شاعران «شعر دیگر» می توان از بیژن الهی، هوشنگ آزادی ور، هوشنگ چالنگی، بهرام اردبیلی، محمود شجاعی، فیروز ناجی و... نام برد. این پژوهش بنا دارد با شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با توجه به نسبت شعر، آشکارگی، حقیقت و دیالکتیک حضور و غیاب در دیدگاه هایدگر، ویژگی تأویل پذیری را تبیین و با آنچه در کار بیژن الهی، چهره ی اصلی جریان «شعر دیگر»، دیده می شود، مقایسه کند.
۱۲.

واسازیِ تلقی سنت یهودی از مساله خلق در سفر پیدایش از رهگذرِ تفسیر ملاصدرا از حدیث «کنز مخفی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلق ملاصدرا سفر پیدایش خکما آغاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۶۹
در الهیات از دیرباز این که خداوند این جهان را از عدم آفریده یا جهان به نحوی از انحاء پیش تر وجود داشته، ذهن همگان را به خود درگیر کرده است. فقره نخست باب اول سفر پیدایش را شاید بتوان چالش برانگیزترین موضعی دانست که ذهن الهی دانان یهودی را در بابِ مساله خلقت به خود مشغول کرده است. از دیگر سو، در سنت فلسفه و کلام اسلامی نیز مساله خلق از آن جمله اموری بوده که تبیین آن امری گریزناپذیر می نموده. در این مقاله نخست سویه های مختلف فقره نخست باب اول سفر پیدایش و کژتابی های حائل بر آن را خواهیم کاوید و آن گاه به سراغ سویه ای از مفهوم خلق می رویم که ملاصدرا در تفسیر خود از حدیث «کنز مخفی» به دست داده است. بعد از کاوش در فقره مذکور در سفر پیدایش و کنکاش در تفسیر ملاصدرا از حدیث نشان خواهیم داد که تفسیر او از مساله «خلق» در این حدیث تا چه اندازه به روشن تر شدن محتوای عادت گریز فقره اول کمک خواهد کرد. تفسیر ملاصدرا بستری فرآهم خواهد آورد تا یافته های نوین خود را در بابِ معنای «خلق» در سفر پیدایش در پرتویی تازه بنگیریم. در انتها خواهیم دید که در هر دو سنت خلق به معنای از عدم آفریدن نیست و بدین ترتیب تعبیری نو از «آغاز» به دست خواهیم داد.
۱۳.

نسبت وجود و آگاهی در پژوهش های منطقی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوسرل پژوهش های منطقی حیث التفاتی محتوای التفاتی بازنمود عینیت معنا دلالت و ارجاع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۲۶۸
این مقاله تلاش می کند ضمن ارائه نگرش محتوامحور از نظریه حیثِ التفاتی و طرح نظریه ایده آلیته معنا، نظریه دلالت و ارجاع هوسرل را بررسی و از این طریق نسبت وجود و آگاهی را ذیل مقوله «عینیت»، در پژوهش های منطقی واکاوی کند؛ چراکه نسبت وجود و آگاهی را باید در نقطه تلاقی نظریه حیث التفاتی و عینیت جست. این نقطه تلاقی در مناط صدق عینیتِ معنا قابل طرح است که به عنوان نتیجه فیصله بخش نظریه دلالت و ارجاع هوسرل عمل می کند؛ به همین دلیل، این نوشته پس از ارائه نقد هوسرل از نظریه علِّی حیث التفاتی برنتانو، نوعی خوانش قیدی از نظریه حیث التفاتی مطرح می کند که نظریه خاص حیث التفاتی هوسرل در پژوهش های منطقی است. مطابق این نظریه، همواره سوژه از منظر خود به اُبژه التفات می کند و این همان منظر قایم به تلقی سوژه خوانده می شود که مشخصه ذاتی و حقیقی حیث التفاتی است. سپس نشان خواهیم داد که نظریه ایده آلیته معنا، از نتایج ساختار سه گانه حیث التفاتی هوسرل و نگرش محتوامحور حیث التفاتی است. برخلاف ادعای این نظریه که خصیصه حقیقی و ذاتی حیث التفاتی جنبه پدیدارشناسانه آن است، نظریه ارجاع و دلالت متناظر با آن، نمی تواند شرط عینیت معنا را برآورده کند؛ بنابراین، نظریه حیث التفاتی مبتنی بر نگرش محتوامحورِ نابسنده است.
۱۴.

بررسی تطبیقی تحوّل جسم طبیعی در فلسفه ملاصدرا با تحول مستمر «ذرات» کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه ملاصدرا حرکت جوهری جسم طبیعی نظریه کوانتوم نظریه میدان های کوانتومی اصل عدم قطعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۸ تعداد دانلود : ۳۷۸
در نظریه کوانتوم، اشیاء (ذرّات) مدام در حال تغیر ناشی از اصل عدم قطعیت بوده و حالت ذرّه با یک بسته موج تابع زمان توصیف می شود؛ به طوری که تابع موج منتسب به حتی یک ذرّه آزاد، دارای تحوّل پی در پی است و ذره، حالتی نامعین و دگرگون شونده دارد. همچنین در نظریه میدان های کوانتومی نسبیتی، به جای مفاهیم ذرّه و بسته موج، اصالت به شیْ ء پیوسته ای به نام «میدان» که دارای افت و خیز دائمی در حالت پایه (خلأ کوانتومی) است، داده می شود. از سوی دیگر، موضوع تحوّل جسم، در فلسفه  ملاصدرا هم در قالب حرکت ذاتی و تکاملی جلوه گر شده است. در این پژوهش، برآنیم تا - با استفاده از منابع شناخته شده و استاندارد در حوزه فلسفه صدرایی و همچنین فیزیک مدرن  - به روش مطالعه و تحقیق کتابخانه ای -  در دو حوزه پیش گفته به بررسی تطبیقی بپردازیم. نتیجه کار این است که همان گونه که تحوّل جسم طبیعی در فلسفه صدرایی، دال بر وجود یافتن و وجود باختن فلسفی نیست، تحوّل و تغیّر ذرّات کوانتومی و یا خلق و فنای ذرّات بنیادین، بر اساس نظریه میدان های کوانتومی نیز قابل تطبیق با این معناست؛ هم چنین، این که بر اساس اصل عدم قطعیت کوانتومی، یک ذرّه در دو لحظه پیاپی وضعیت یکسانی ندارد، با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا که حرکت را در بستر زمانْ تبیین می کند، قابل تطبیق است.
۱۵.

تحلیل وجوب اعتباری از منظر علامه طباطبایی با رویکرد فلسفه کنش(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
منشأ، لزوم، حقیقت و کیفیت پیدایش وجوب اعتباری از منظر علامه طباطبایی در فرایند صدور کنش، مسئله پژوهش حاضر را رقم می زند. در نگاه علامه طباطبایی، وجوب اعتباری نقش ویژه ای در کنش های انسانی ایفا می کند؛ به گونه ای که هیچ فعل و ترکی خالی از آن نیست. ازنظر ایشان، متعلق علمی که اراده بر آن متوقف است نمی تواند نسبتِ ضروریِ حقیقی باشد، بلکه نسبتی غیرضروری و غیرحقیقی است. ایشان براساس اتحاد و سنخیت نسبت با طرفین و کیفیت آن، بر اعتباری بودن طرفین نسبت و کیفیت آن استدلال می کند. در نگاه ایشان، این کیفیت اعتباری همان وجوب اعتباری است. منشأ این وجوب، احساسات درونی برآمده از قواست که انسان در پرتو این احساسات، حد یا حکم ضرورت حقیقی را به دیگر اشیا می دهد و این وجوب را انشا می کند. وجوب اعتباری اولین اعتباری است که انسان پدید می آورد.
۱۶.

ناسازگاری هستی و زمان در نظریه حال باوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حال باوری زمان وجود جاودانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۲۱۶
از جمله نظریاتی که در رابطه زمان و وجود مطرح است، نظریه حالباوری است. حالباوران معتقدند که اولاً تنها اشیائی که در زمان حال قرار دارند؛ موجودند و سایر اشیاء موجود نیستند. ثانیاً موجودیّت اشیاء مطلق و نامقیّد است. آنها نظریات رقیب مانند جاودانگی، امکانباوری و آیندهممنوع را در این رابطه به چالش میکشند. حالباوران برای واقعیت داشتن همه هویّات وجودی نظیر سقراط که در گذشته بوده و سال 3000 که در آینده خواهد بود، توجیه مناسبی ندارند. همچنین، وفق حالباوری نمیتوان از ارتباط برخی هویّات غیرزمانمند مانند «آبراهام لینکن بلندتر از ناپلئون بناپارت است.» و صدقسازهای آنها سخن گفت. از اینرو، در این نوشتار، به روش تحلیل فلسفی با تأکید بر رابطه زمان و وجود نخست؛ براهین حالباوران که شامل شهود، تجربه، پیشبینی، تیغِاکام و نسبیتگرایی است، استخراج شده با بازسازی براهین مخالفین نشان داده شده است که حالباوران با وجود مفهومسازی جدید از زمان مطلق و طرح حالباوری بدیل که قائل به نوعی زمانِ مطلق از نوع (B-theory) است و فروکاستن حالباوری قوی به نوع ضعیف آن، بهدلیل گذرابودنِ زمان، عدول از اصول اولیّه خود در باور به زمان از نوع (A-theory)  و قائل بودن به وجود هویّات غیرزمانمند از جمله کلیّات در حل مسئله تغییر در ارتباط با نسبتهای موقّت زمانی، ارجاع گزارهای و صدقسازها ناکام مانده اند.
۱۷.

بررسی و نقد آراء سهروردی در خصوص مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی مسئله شر شر عدمی شر نسبی نظام احسن عالم خیرهای برتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۴۲۲
سهروردی در مواجهه با مسئله شر، با کاربست مفاهیم فلسفی و ارائه تبیین های فلسفی، در صدد است نشان دهد که خداوند و کل آفریده های او خیر هستند، نظام احسن در جهان حاکم است، و ثنوی گرایی باطل است. او شرّ را عدمی می داند که به وجود نقص در معلول ها بازمی گردد و نیازمند علت جداگانه نیست. میزان این نقص با توجه به نزدیکی یا دوری یک موجود از خداوند معین می شود. اگر خداوند در صدد جلوگیری از تحقق نقص باشد، لازم می آید که هیچ موجودی را نیافریند، که این مستلزم از دست رفتن خیرهای برتر خواهد بود. به نظر می رسد این نظریه فاقد توانایی لازم برای اثبات یا تأیید اموری باشد که ادعایشان را دارد. سهروردی وجود خداوند را پیشفرض می گیرد، در نظریه خود هر گونه شرّی را به شرّ مابعدالطبیعی فرو می کاهد، و برای خود قائل به معرفتی بسیار بالا نسبت به فعل الهی است، که این موارد نظریه او را ناکارآمد می سازد.
۱۸.

بررسی وجودی-استعلایی نسبت «علیت و آگاهی» از دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واقعیت عینی شناخت هستی ضرورت علی اراده آزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۴۴۶
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا درباره نسبت علیّت و آگاهی را می توان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفه ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را به مثابه قاعده ای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد نظر قرار داده اند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشه ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایره جهان شناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آن ها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی می کند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت می دهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است. در نهایت به نظر می رسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عین الربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی می داند، حال آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزه اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار می دهد.
۱۹.

بررسی تطبیقی نظریه «اندیشه هستی شناسانه» پارمنیدس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی اندیشه وجود پارمنیدس دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۳۸۴
یکی از مسائل مطرح در بحث هستی شناسی، نحوه ارتباط میان هستی و اندیشه است. در میان فیلسوفان پیش سقراطی، پارمنیدس به عنوان حکیمی برجسته، با نگاهی وجود شناسانه به بررسی چگونگی تعامل هستی و اندیشه پرداخته است. او هستی و اندیشه را یکی می داند و می گوید آنچه می تواند اندیشه شود هستی است و نیستی اندیشه کردنی نیست؛ یعنی اندیشه فقط به هستی تعلق می گیرد و آن را ادراک می کند. از سوی دیگر این ارتباط در اندیشه فیلسوف متجددی همچون دکارت نیز به چشم می خورد. وی پایه و اساس فلسفه خود، یعنی کوجیتو را بر مبنای این تعامل بنیان نهاده است. او نخست هستی خویش و سپس هستی امور خارجی را از طریق اندیشه و شک اثبات می کند. در نظر او وجود داشتن و هست بودن امری مسلم و آشکار است، اما در صورتی که اندیشه ای در میان باشد؛ زیرا اگر انسان به طور کامل از تفکر کردن منصرف شود، وجود نخواهد داشت، پس تفکر کردن همان وجود داشتن است. این نوشتار درصدد تبیین و تطبیق دیدگاه های این دو فیلسوف بر محور ارتباط هستی و اندیشه است.
۲۰.

بررسی تطبیقی اختیار و مسئولیت اخلاقی انسان از منظر چیزم و قاضی عبدالجبار همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده آزاد مسئولیت اخلاقی علیت فاعلی علیت رویدادی رودریک چیزم قاضی عبدالجبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۵۰
اراده تام انسانی در اسلام با فرقه کلامی معتزله، شناخته می شود. قاضی عبدالجبار، متفکر برجسته اعتزال، با هدف دفاع از عدل الهی و تبیین سازگاری آن با مسئله تکلیف و نیز مسئولیت اخلاقی، افعال انسان را مستقل از اراده الهی می داند. از سوی دیگر، در فلسفه معاصر غرب، رودریک چیزم به هدف تبیین سازگاری میان علیت انسان و اصل ضرورت علّی و معلولی، خود شخص را مبدأ نهایی عمل معرفی می کند. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی ضمن بیان آرای هر دو متفکر در باب مسئولیت اخلاقی انسان، بیان خواهد شد که با وجود اختلاف مبنایی در جهان بینی چیزم و قاضی عبدالجبار درباره اموری چون ماهیت انسانی و اقسام علیت موجود در عالم، در خصوص مسئله اختیار انسان، گونه ای هم داستانی و قرابت برقرار است؛ هرچند هر دو متفکر با پذیرش اراده استقلالی تام انسان، ضمن گرفتار شدن به نگاهی غیرتوحیدی، به نتایجی نادرست در باب فاعلیت انسانی دست یافته اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان