مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
محیط های یادگیری
کارگاه های آموزش طراحی معمولا با مطالعه موضوع و سایت پروژه شروع و با پیشبرد یکی از گزینه های منتخب ادامه می یابد.اما ارتباط ضعیف بین مطالعات و محصول نهایی در اغلب موارد مشهود است. یکی از روشهای ایجاد پیوند بین مطالعات طراحی و پروژه نهایی، برنامه ریزی فرایندی است که مطالعه هر بخش را با تمرینهای عملی درباره آن بخش مربوط سازد. در این تحقیق یک گروه ۱۲ نفره از دانشجویان کارشناسی رشته معماری در کارگاه طراحی معماری ۳ دانشگاه هنر اصفهان شرکت داشتند. این مورد پژوهی واجد رویکرد کیفی است که از استدلال قیاسی جهت تحلیل اسکیس های دانشجویان در طول دوره فرایند طراحی بهره می برد. یافته ها نشان می دهد که ترکیب مطالعات با تمرینهای عملی به کاربرد مطالعات در طرح نهایی کمک قابل توجهی می کند. نتایج بدست آمده از مقایسه محصول نهایی با اسکیس اولیه حاکی از آن است که ذهنیت (نقشه فکری) دانشجویان قبل از انجام فرآیند، پراکنده و نامنسجم بوده و تحت تاثیر تجربه آنان از مشاهده مدارس متداول کنونی است. اما این مساله در محصولات نهایی طراحی مشاهده نمیشود و پروژه ها از تنوع و خلاقیت بالایی برخوردار هستند.
تبیین رابطه بین کارکرد های مدیریت منابع انسانی در محیط های یادگیری با فرسودگی شغلی در بین مدیران دبیرستان: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نوع رابطه(تعیین رابطه) بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی در محیط های یادگیری (استخدام، آموزش گسترده، پویایی داخلی، امنیت کارکنان، شرح شغلی شفاف، پاداش و مشارکت) با عناصر فرسودگی است. رویکرد پژوهش کمی و راهبرد آن توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دبیرستان های متوسطه نظری(متوسطه دوم) استان کردستان هستند. تعداد کل این مدارس 336 موسسه است که با استفاده از فرمول کوکران، 179 نفر به عنوان نمونه تعیین شدند. روش نمونه گیری تصادفی نسبی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه استاندارد پرسشنامه کارکردهای منابع انسانی(HRF) و پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ(MBI) است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره (گام به گام) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی با مؤلفه کارکرد شخصی رابطه تبیین کننده وجود دارد. بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی و بعد فراوانی مؤلفه اضمحلال عاطفی در سطح 05/0 در مؤلفه پویایی داخلی به صورت مثبت و مستقیم معنی دار است. به این معنی که کارکرد ضعیف مدیریت منابع انسانی در مؤلفه های یاد شده باعث مسخ شخصیت می شود و کارکرد قوی باعث تقویت آن می گردد. رابطه بین مؤلفه آموزش گسترده با بعد شدت مؤلفه اضمحلال عاطفی(رابطه به صورت معکوس و منفی) معنی دار است. بعد پویایی داخلی، در مورد بعد فراوانی کارکرد شخصی نقش تبیین کننده تری دارد. رابطه بین مؤلفه های پاداش و مشارکت ، پویایی داخلی و پاداش و مشارکت ( به صورت رابطه مثبت و مستقیم)معنی دار است.
سنجش کیفیت محیطیِ سیستم مکان - رفتار تعاملی در اندام های گذارِ محیط های یادگیری کودکان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 117
حوزه های تخصصی:
مطابق مطالعات صورت گرفته طراحی موفق فضاهای غیر رسمی (فضاهای گذار) به لحاظ کیفیت های محیطی در مدارس در تسهیل فعالیت های اختیاری و اجتماعی کاربران تأثیرگذار است و در صورت عدم وجود کیفیات لازم، الگوهای رفتاری دچار اختلال خواهد شد. از این رو بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری و کارکرد درست این قرارگاه های رفتاری می باید در ساماندهی، برنامه ریزی و طراحی محیط های یادگیری مدنظر قرارگیرد. این تحقیق بر آن است تا نقش مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار بر تعامل پذیری و اشتیاق به فعالیت در محیط های یادگیری را مورد ارزیابی قرار دهد. بر این اساس ابتدا به شناسایی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت محیط های رفتاری و علت دخیل کردن مفاهیم قرارگاه رفتاری و قابلیت های مکان در بررسی این مؤلفه ها در فضاهای بینابینی پرداخته می شود و در ادامه نحوه شکل گیری مدل مفهومی آزمون فرضیات در تطابق با مدل مکان دیوید کانتر شرح داده می شود. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق شهر تهران مورد توجّه قرار گرفته است. طرح این تحقیق بر اساس روابط همبستگی می باشد و در فرآیند پژوهش بر اساس شیوه ترکیبی کمی- کیفی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه غیررسمی و مشاهده، داده های موردنیاز در خصوص آزمون فرضیه ها جمع آوری و سپس در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار و ارتقا رفتارهای تعاملی کودکان در محیط های یادگیری تایید شد. در نتیجه، با برقراری تعادل میان مؤلفه های مکان ساز کالبدی، کارکردی و معنایی، کیفیت محیطی سیستم مکان – رفتار تعاملی در فضاهای گذار در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
مطالعه تحلیلی اینترنت اشیا در محیط های یادگیری؛ کاربردها، الزامات و چالش ها از دیدگاه متخصصان
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۹
22-Jan
حوزه های تخصصی:
هدف کلی مطالعه ی حاضر معرفی فناوری اینترنت اشیا و بررسی تأثیر آن در محیط های یادگیری می باشد. روش پژوهشی مورداستفاده برای دست یابی به اهداف پژوهش حاضر روش ترکیبی (تحلیلی-زمینه یابی) است و ازنظر هدف از نوع بنیادی می باشد. داده های توصیفی پژوهش بامطالعه ی کتب مربوط به این موضوع، پایان نامه های فارغ التحصیلان، مقالات فارسی و لاتین مندرج در مجلات، سایت های مختلف اینترنتی و همچنین تعامل با متخصصین اینترنت اشیا جمع آوری و تحلیل گردید. جامعه ی آماری در این پژوهش 100 نفر از متخصصان اینترنت اشیا هستند که به دلیل کم بودن تعداد جامعه همین تعداد نیز به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. با توجه به گسترده بودن موضوع، موانع و چالش های پیش روی اجرای این فناوری در حوزه آموزش در پرسشنامه محقق ساخته موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بعد فرهنگی-آموزشی ازنظر متخصصان بیشترین تأثیرگذاری را در پذیرش و کاربرد اینترنت اشیا در محیط یادگیری دارد و بعدازآن عوامل اقتصادی، ساختاری-انسانی، عوامل زیرساختی-فنی و بعد فردی به ترتیب اولویت تأثیرگذاری بر کاربرد اینترنت اشیا در محیط های یادگیری رادارند.
تاثیر میزان محیط یادگیری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تاثیر میزان محیط های یادگیری بر پیشرفت تحصیلی دیرآموزان بود. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دیرآموز دختر و پسر منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه پژوهش به صورت تصادفی از بین تمامی مدارس استثنایی منطقه 5 شهر تهران، یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه انتخاب و سپس از بین دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس تعداد 30 دانش آموز دیرآموز داوطلب واجد شرایط در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به عنوان نمونه پژوهش جایگزین شدند. برنامه آموزشی مداخله طراحی محیط یادگیری دانش آموزان دیرآموز در 17 جلسه 45 الی 60 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از پیشرفت درسی نمره درس ریاضی، علوم، جغرافیا و املاء استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار Spss23 و در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج پیشرفت درسی بین دانش آموزان دیرآموز در درس علوم، درس ریاضی، درس جغرافیا و درس املاء قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری در گروه آزمایش و کنترل وجود داشت (p<0.001). نتیجه گیری: طراحی محیط های یادگیری در پیشرفت چهار درس علوم، ریاضی، جغرافیا و املاء دانش آموزان دیرآموز مؤثر می باشد.
تبیین راهبردهای اجرای برنامه درسی در محیط های یادگیری شخصی مبتنی بر وب 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
51 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف واکاوی محیط های یادگیری شخصی مبتنی بر وب 2 و راهبردهای پشتیبان اجرای برنامه درسی در این گونه محیط های یادگیری انجام گرفت. روش : در این تحقیق رویکرد آمیخته اکتشافی، ابتدا روش کیفی از نوع پدیدارشناسی و سپس روش کمی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی مدیران مراکز آموزش الکترونیکی، مدرسان و خبرگان یادگیری الکترونیکی و متخصصان برنامه درسی بودند که تعداد 11 نفر از میان آنها به صورت هدفمند جهت انجام مصاحبه نیمه ساختمند انتخاب شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمونی براون و کلارک صورت پذیرفت. مطابق یافته های تحقیق راهبردهای اجرایی در سه مقوله راهبردهای فراسازمانی، سازمانی و پداگوژیک دسته بندی شد. در بخش کمی پژوهش، مدرسان، پرسنل تخصصی مراکز آموزش مجازی و اساتید علوم تربیتی 6 دانشگاه جامع و صنعتی تهران (550 نفر) به دلیل دسترسی محقق به اعضای جامعه، دایر بودن گروه علوم تربیتی در سه دانشگاه جامع و همچنین برخورداری این دانشگاه ها از سابقه و تجربه موفق در راه اندازی دوره های آموزش مجازی به عنوان اعضا جامعه آماری تعیین و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 225 نفر با رعایت نسبت ها در جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این مرحله براساس یافته های بخش کیفی، پرسشنامه ای تنظیم و پاسخ 177 نفر دریافت شد. داده های کمی با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم تحلیل شد. یافته ها : براساس یافته های کمی، شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول مقوله راهبردهای اجرایی همسو بودن گویه ها با سازه نظری و تأیید تحلیلی عاملی را نشان داد. همچنین تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نشان داد مولفه راهبردهای فراسازمانی به میزان 90، سازمانی به میزان 84 و پداگوژیک به میزان 83 درصد در تبیین واریانس سازه اصلی نقش داشتند. یافته های تحقیق را می توان در تنظیم راهبردها و خط مشی های آموزش مجازی در سطوح خرد و کلان و همچنین طراحی یا بازنگری برنامه درسی بویژه یادگیری مبتنی بر وب 2 مورد استفاده قرار داد.
ارائه الگویی برای ارتقای مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان در انواع محیط های یادگیری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
138 - 117
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارائه الگویی برای ارتقای مهارت های تفکر دانش آموزان در انواع محیط های یادگیری در شهر اهواز با بهره گیری از روش پژوهش آمیخته تدوین شده است در بخش کمی با بهره گیری از پرسشنامه استاندارد مهارت های تفکر انتقادی کالفرنیا فرم ب (CCTST) که شامل 34 سوال چند گزینه ای است. و در بخش کیفی با روش داده بنیاد الگوی پارادایمی مهارت های تفکر دانش آموزان با استفاده از مصاحبه با افراد متخصص استخراج گردید. روایی سوالات مصاحبه بر اساس روایی صوری و محتوای و تایید 10معلم با سابقه مدیریت و تدریس و هچنین چند خبره دانشگاهی تعیین گردید. و برای اعتبار داده های مصاحبه از روش ملاک ارزیابی یک مطالعه به روش گراندد تئوری، در تحقیق حاضر از روش زاویه بندی (اجماع/ مثلث سازی) یعنی مصاحبه، تحلیل اسناد و مشاهدات محقق استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داده که نمره تفکر انتقادی جامعه مورد پژوهش 17.7 از 34 است. و کمترین نمره مرتبط با سوالات بخش تحلیلی هستند که نشان از ضعف تفکر تحلیلی انتقادی به مسائل می باشد. مقایسه وضع موجود و مطلوب نشان می دهد بین تفکر انتقادی دانش آموزان از وضعیت مطلوب و وضعیت موجود فاصله زیادی وجود دارد.عدد وضع مطلوب بیانگر دو برابر بودن نسبت به عدد وضع موجود می باشد.
مقایسه الگوی طراحی مدارس متداول با مدارس بدون کلاس از منظر کارآمدی محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه رویکرد آموزشی در ایران به تدریج از آموزش معلم محور به فراگیرمحور درحال تغییر است؛ اما الگوی طراحی مدارس همچنان تابع نظام آموزشی رسمی و کم بازده معلم محور است. اگر در گذشته فضاهای آموزشی بر پایه تقسیم بندی کلاس ها و آموزش مواد درسی در قالب برنامه رسمی شکل می گرفتند، محیط های یادگیری امروز براساس یادگیری غیررسمی، کارگروهی و مشارکت اجتماعی ظهور می یابند. پژوهش کیفی حاضر با روش استدلال قیاسی به مقایسه دو الگوی خطی، راهرو-کلاسی و مدارس بدون کلاس، به عنوان دو نماینده رویکردهای آموزشی مذکور می پردازد؛ تا براساس معیارهای برنامه فیزیکی، پرورش هوش های چندگانه و پاسخگویی به روش های متنوع یادگیری، کارآیی این دو الگو را موردمقایسه قرار داده و به این سؤال پاسخ دهد که کدام الگو در پاسخگویی به سه معیار مذکور کارآمدتر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی مدارس متداول تنها در زمینه نیاز به سطح زیربنای کمتر و پیرو آن، هزینه ساخت کمتر، دارای مزیت نسبی است؛ اما از جهت اهداف اصلی دربردارنده فراهم سازی محیط مناسب برای پرورش هوش های چندگانه و شیوه های متنوع تدریس، دچار محدودیت بسیاری نسبت به مدارس با الگوی خیابان یادگیری است
پدیدارشناسی چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی از نگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط یادگیری درکنار سایر ارکان یادگیری یکی از مهم ترین عوامل بهبود برنامه درسی موفق و به تبع آن پیشرفت تحصیلی است. اهمیت محیط در یادگیری زبان با توجه به ضرورت کاربرد آن در محیط های واقعی، دوچندان است. علی رغم تلاش گروه های عربی کشور برای تقویت محیط مکالمه عربی اما همچنان به نظر می رسد این محیط در بیشتر گروه ها به زبان فارسی باشد. اینکه علی رغم این تلاش ها چه موانعی سبب عدم شکل گیری چنین محیطی شده، مسئله این پژوهش است. بنابراین جستار حاضر می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و روش تحقیق کیفی، چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی را از طریق مصاحبه با دانشجویان تحلیل و راهکارهایی برای رفع آن ها پیشنهاد دهد. برخی از یافته ها نشان داد؛ چالش های محیط یادگیری زبان عربی، شامل مواردی مثل عدم استفاده از فعالیت های گروهی، اضطراب، عدم اجبار به تکلم عربی، ارائه فارسی بیشتر درس ها، عدم تکلم استادان به عربی در محیط گروه و فقدان تکالیف مناسب برای خارج از کلاس است.
بررسی شاخصه های مؤثر در طراحی مدارس اجتماعی روستایی با استفاده از روش های مشارکتی (مطالعه موردی: روستای زیرکن مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۱۴۰-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
استفاده از روش های مشارکتی در طراحی مدارس در قرن حاضر مورد توجه قرارگرفته اما با وجود مطالعات مختلف در زمینه طراحی با استفاده از مشارکت کاربر، در مدارس و محیط های یادگیری کمتر از تجربه و دخالت مستقیم کاربران در طراحی استفاده گردیده و در اکثر نمونه ها به استفاده از سطوح اولیه و پایین مشارکت بسنده شده است. مشارکت طبقات پایین اجتماعی در حوزه معماری یکی از ویژگی های عمومی رویکردهای مشارکتی بوده است. بنابراین پژوهش حاضر در یک مدرسه روستایی با هدف ارتقای کیفی مدارس روستایی و تجربه سطوح بالاتری از مشارکت به دنبال ارائه راهکاری عملیاتی برای مشارکت کاربران و توجه به نیازها و خواست های آن ها در طراحی مدرسه روس تایی در یک منطقه مشخص از ایران بوده است. منطقه انتخابی روستای زیرکن در شهرستان مشهد می باشد. پژوهش از نوع کیفی و کابردی بوده و از روش تحقیق تحلیل محتوا استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق برگزاری گروه های بحث و با استفاده از روش های مشارکتی به دست آمده است. در بخش سنجش و تحلیل آزمون، از تحلیل همبستگی و آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است، تحلیل نتایج نشان می دهد که کاربران در مورد غیر رسمی بودن فضای راهرو مدرسه و داشتن زمین های بازی مختلف با بالاترین امتیاز (96% ) دارای کمترین اختلاف نظر هستند و بتن با کمترین امتیاز( 44%) آخرین انتخاب آنان برای مصالح مدرسه شان است. نتایج نشان می دهد استفاده از مشارکت می تواند مزیت های مثبتی به همراه داشته باشد. روش های مشارکتی به کار رفته در این پژوهش، در جذب و مشارکت طیف های مختلفی از جامعه مدرسه کارا و موفق بوده و توانسته دیدگاه های متنوعی را مورد بررسی قرار دهد. اما الزاماً نتایج، دقت کافی را نخواهد داشت و لازم است برای رسیدن به نتایج دقیق تر و گسترده تر، متغیرهای بیشتری تحلیل شوند و از طیف وسیع تری از روش های مشارکتی و مکمل استفاده گردد.
تحلیل نقش ظرفیت تعامل پذیری محیطیِ فضاهای بینابینی در شکل گیری سامانه جمعی-فضاییِ مدارس شهری متاثر از نوع نظام بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۳۴-۴۱۳
حوزه های تخصصی:
مدارس شهری به عنوان اولین قرارگاه های اجتماعی، با هدف آموزش در پی فراهم نمودن فرصت هایی برای یادگیرندگان جهت تعامل با یکدیگر با استفاده از ارتباط مداوم در فعالیت های آموزشی- اجتماعی می باشند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و تامین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی، مستلزم وجود قرارگاه کالبدی است. فضاهای بینابنی غیررسمی در مدارس ظرفیتی است در پاسخ به این جنبه از حیات کودکان. از این رو با تاکید بر بعد اجتماعی رابطه انسان - مکان، مقاله حاضر بر آن است که نقش نوع نظام بخشی فضاهای بینابینی را بر مولفه های تعامل پذیری محیطی در مدارس و اشتیاق به فعالیت در این فضاها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در 6 مدرسه ابتدایی منطقه 1 و 3 شهر تهران به عنوان مکانی جمعی- رفتاری که سامانه ای جمعی- فضایی را تشکیل می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در این راستا مبتنی بر ادبیات روانشناسی محیط و علوم رفتاری، مؤلفه های ارزیابی محیطی در تعامل انسان- انسان و انسان- محیط در دو نوع سازماندهی خطی و مرکزی با توجه به رواج این دو الگو در سیر تحول معماری مدارس ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر اساس شیوه ترکیبی کمی-کیفی با استفاده از پرسشنامه و تحلیل میدانی، اطلاعات لازم در خصوص آزمون فرضیه ها را جمع آوری و سپس در نرم افزار spss داده ها تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های ارزیابی تعامل پذیری محیطی با نوع سازماندهی فضاهای بینابینی در محیط های یادگیری تأیید شد. در نتیجه، به واسطه نظام بخشی مناسب فضاهای بینابینی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، بستر تعاملات یادگیرندگان در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
تبیین مدل همساختی رفتار و معماری در محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۵۲-۴۱
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای بررسی چگونگی همساختی میان رفتار انسان در محیط یادگیری برای رده سنی مشخص، با نگارش مقدمه ای در مورد متغیرهای مربوط به عنوان تحقیق و بررسی پیشینه تحقیق انجام شده مرتبط با موضوع در سال های اخیر، ادبیات موضوع و مبانی نظری شامل مباحث مربوط به ازدحام انسانی، تراکم در مکان، مقیاس سراسیمگی – دلمردگی، نگرش به محیط و بازخورد رفتاری، استانداردهای معماری دخیل در طراحی، نظام خرد و کلان آموزشی، عوامل نمادین، متغیرسازمان دهی فضای معمار، نقش مولفه های اجتماعی، اصول و اهداف سازماندهی فضائی، شیوه ساختن معماری، عوامل فیزیکی، عوامل روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است تا با چارچوب نظری به دست آمده برای تحقیق و با توجه به هدف اصلی پژوهش در طی مراحل تحقیق و با استفاده از راهبردهای دوگانه مبتنی بر فرضیه پژوهش و با استناد به اطلاعات مربوط به نمونه دانش آموزان، با مطرح کردن مقیاس مشخصی از نمونه برداری از طریق پرسشنامه برگرفته از راهبردهای پژوهش پیش رو، بتوان به پرسش تحقیق پاسخ داد و اهمیت پرداختن به موضوع تحقیق را با توجه به نمونه های موردی معرفی شده از طریق بررسی توصیفی و استنباط داده ها نشان داد. برای بررسی توصیفی و استنباطی داده ها مبتنی بر همساختی معماری و رفتار، براساس اولویت دهی به نظرات دانش آموزان به واکاوی ضریب همبستگی شاخص های معرفی شده در ادبیات موضوع و مقایسه این شاخص ها با منحنی هنجار پرداخته شده است. عوامل موثر در ادراک فضایی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت از طریق تحلیل کواریانس حس تراکم مکانی – ازدحام انسانی به یافته های مرتبط با موضوع تحقیق رسیده ایم.
بررسی نقش یادگیری الکترونیکی در محیط های یادگیری با رویکرد تلفیقی در مدارس مقطع دوم دوره متوسطه ناحیه 2 شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یکی دو دهه اخیر، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای مقاصد آموزشی به عنوان راهنما و هدایتگر، هر روز با سرعت بیش از پیش پیشرفت های جدید را برای بشریت به ارمغان آورده است لذا هدف این پژوهش،بررسی نقش یادگیری الکترونیکی درمحیط های یادگیری با رویکرد آموزش تلفیقی است. در این پژوهش از دو روش کمی و کیفی استفاده شده که روش کیفی، روش تحلیل محتوا و روش کمی، روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و متخصصان برنامه درسی و تعلیم و تربیت شاغل در مدارس و حجم نمونه بر اساس روش دلفی3۰ نفر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری انتخابی صورت گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات تلفیقی از پرسشنامه استاندارد محیط یادگیری کلاس مک-گل، یادگیری الکترونیکی واتکینز و همکاران و پرسشنامه محقق ساخت تلفیق در برنامه های درسی می باشد. یافته ها حاکی از آن است که با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای هر دو شاخص آموزش و یادگیری الکترونیکی و محیط های یادگیری در مدارس مورد مطالعه، در سطح پایینتری نسبت به سطح متوسط ارزیابی می شودبدین صورت که با بررسی رابطه بین آموزش تلفیقی در مدارس از یک طرف و یادگیری الکترونیکی و محیط های یادگیری از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است که نشان از بطور وجود رابطه مثبت جداگانه و معنا دار می باشد و همچنین بر اساس آزمون کوواریانس بطور همزمان یادگیری الکترونیکی و محیط های یادگیری بر آموزش تلفیقی در مدارس تأثیر گذارند و از میان شاخصها به ترتیب اولویت انگیزه، سواد رسانه ای، دسترسی به فناوری، محط مثبت کلاس،بحث های گروهی آنلاین موفقیت در محیط های آموزشی وباورهای شخص معیارهای مؤثر می باشند. روش یادگیری تلفیقی، در فضای مجازی در مقطع دوم دوره متوسطه قابل اجراست و می تواند همزمان با ارتقا شاخص های یادگیری الکترونیکی و محیط های یادگیری، به کیفیت آموزش تلفیقی کمک کند .
شناسایی مولفه های مهارت مباحثه در فرایند یادگیری طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
101 - 128
آموزش و حوزه تعلیم و تربیت تحت تأثیر نظریه های روان شناسی و یادگیری، تحولات چشمگیری را تجربه کرده است، به طوری که توجه به فرایندهای درونی در یادگیری، بستر پرداختن به موضوعاتی چون «مباحثه» را فراهم می کند. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مولفه های مهارت مباحثه در قالب شاخص ها، اهداف و ابعاد و نحوه بهره گیری از آنها در آموزش طراحی معماری انجام شد. راهبرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و جهت تحلیل داده ها از روش های فراترکیب و تحلیل محتوا به صورت متوالی استفاده شده است. نتایج کُدگذاری داده های اسنادی و مصاحبه ها در نرم افزار NVIVO نشان می دهند مولفه های مهارت مباحثه، شامل 9 شاخص، 3 هدف و 2 بُعد هستند. شاخص ها شامل: «مباحثه مشارکتی»، «مباحثه سازنده گرا»، «ارتباط مباحثه و کارکرد حافظه»، «پیوند مباحثه و مهارت بیان دقیق»، «نقش مباحثه در فعالیت های حرفه ای»، «مباحثه به عنوان آزمون شفاهی»، «مباحثه به عنوان زبانِ طراحی»، «مباحثه به عنوان جنبه تعاملی فرایند طراحی» و «مباحثه به عنوان آزمون بصری» هستند. هدف از انجام مباحثه دارای سه علت اساسی است: اول خبررسانی، دوم قانع کردن و سوم حل مسئله. در نهایت به علت خاص و منحصربه فرد بودن حس بصری در رشته معماری، اگر از دو بُعد «مباحثه شفاهی» و «مباحثه بصری» در آموزش طراحی معماری به صورت هم زمان و بر مبنای راهکارهای آموزشی ارائه شده استفاده شود، علاوه بر جذابیت یادگیری و مزایای شناختی بالقوه آن، زمینه های مؤثری از توسعه یادگیری را باعث می شود.