مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
میشل فوکو
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
تحلیل گفتمان فرودستی: بازنمایی عکاسانه فرودستان در ایران از دهه 1350 تا دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکاسی مستند اجتماعی ایران، سهم اندکی در بازنمایی مسئله فرودستی داشته است؛ و بر خلاف ادعای ثبت صریح و بی دخل و تصرف، آنچه از فرودستی بازنمایی می کند، متکی بر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. هدف مقاله حاضر تحلیل بازنمایی عکاسانه فرودستی در بستر گفتمان های هژمونیک سال های انقلاب و پس از آن است. بدین منظور عکس های مستند اجتماعی ایران بین دهه های 1350 تا 1390 به روش تحلیل گفتمان، مورد تحلیل واقع شدند. با نمونه گیری هدفمند از عکس های مستند اجتماعی ایران، نشان داده می شود که گفتمان فرودستی به تعبیر فوکو با برجسته سازی چه گزاره هایی در هر دهه صورت بندی شده و عکاسی به عنوان آپاراتوس نهادی، چگونه آن را بازنمایی کرده است. نتایج این مقاله نشان داد که بازنمایی عکاسانه گفتمان فرودستی به سه دوره متمایز قابل تفکیک است؛ اول، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «رنجبر انقلابی» و «مستضعف» در گفتمان اجتماعی دهه 1350، اغلب با بازنمایی بدن هایی آرمانی و انقلابی به مثابه نمادی از مقاومت به صحنه انقلاب فرا خوانده شدند. دوم، بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «قشر آسیب پذیر» در گفتمان فرهنگی، اغلب با بازنمایی بدن هایی منفعل، بیکار و معرف معصومیت از دست رفته در جامعه هنجارمند دهه 1370 با صورتی استحاله یافته به گالری ها راه یافتند. سوم بازنمایی فرودستان با گزاره اصلی «نابهنجار»، «کمتر برخوردار» یا «گروه های غیرمولد» در گفتمان سیاسی دهه 1390، اغلب با بازنمایی بدن هایی گروتسک و اگزوتیک به مثابه گروه های بالقوه بزهکار یا مجرمان، با فروکاست به ابژه ناکارمدِ جامعه مصرفی با تبعید به نا مکان هایی دور از جامعه به انقیاد درآمده و نامرئی شدند.
از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
65 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
بررسی و نقد کتاب الفاظ و اشیا «باستان شناسی علوم انسانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
149 - 177
حوزههای تخصصی:
الفاظ واشیا: باستان شناسی علوم انسانی پنجمین و از مهم ترین آثار میشل فوکوست. هدف این مقاله بررسی و نقد کتاب الفاظ و اشیا: باستان شناسی علوم انسانی فوکو است. روش تحقیق در مقاله مزبور «روش تحلیل محتوای کیفی» و گردآوری اطلاعات با مطالعه اسنادی است. الفاظ و اشیا درپی تحلیل باستان شناسانه دانش و تحلیل اپیستمه است که آن را از رهگذر واکاوی دو گسست مهم در اپیستمه فرهنگ غربی در سه قلمرو زبان، علوم طبیعی و اقتصاد بررسی می کند. کتاب هم به سبب وجه توصیفی نگاهِ باستان شناسانه فوکو و بی توجهی اش به امر علیّت و هم درپی تعارض رویکردی با جریان های فکری اصلی زمانه اش آماج انتقادها قرار گرفت. فوکو در آثار بعدی اش گرچه به «تبارشناسی» روی آورد، باستان شناسی را دگرگون و اصلاح کرد و کنار نگذاشت. اثر نخست، به ترجمه یحیی امامی از انگلیسی، باعنوان نظم اشیا: دیرینه شناسی علوم انسانی و سپس به ترجمه فاطمه ولیانی از فرانسوی، با عنوان الفاظ و اشیا: باستان شناسی علوم انسانی منتشر شد. ولیانی در انتقال به زبان مقصد موفق تر و در معادل گزینی ها دقیق ترست، اما برخی واژگان برگزیده وی درمقایسه با امامی، در زبان فارسی چندان جاافتاده نیستند. مقاله ضمن نگاه انتقادی به الفاظ و اشیا، به نقد شکلی و محتوایی ترجمه نیز پرداخته است.
اقتصاد سیاسی و خِرد حکم رانی بازخوانی انتقادی کتاب اصول علم ثروت ملل؛ یعنی اکونومی پلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب اصول علم ثروت ملل؛ یعنی اکونومی پلیتیک، ترجمه محمدعلی فروغی مشهور به ذکاءالملک (ثانی)، نخستین کتاب علمی در رشته اقتصاد در ایران است و به همین دلیل پس از بازنشر آن در دهه های اخیر، بیشتر از منظر اقتصادی مورد توجه و تأمل قرار گرفته، اما دلالت های سیاسی آن نادیده مانده؛ به خصوص از آن جهت که این اثر در کشاکش گفتمانی عصر مشروطه منتشر شده است. نوشتار پیشِ رو می کوشد با بهره گیری از آراء میشل فوکو درباره نسبت اقتصاد سیاسی و حکومت مندی و از منظر جامعه شناسی تاریخی کتاب مزبور را بازخوانی و دلالت های سیاسی آن را بررسی نماید؛ و به این پرسش پاسخ گوید که آیا ترجمه و انتشار این اثر را می توان دلیلی بر شکل گیری «گفتمان اقتصاد سیاسی» در ایران دانست؟ مقاله پس از بررسی مضامین اصلی کتاب و دلالت آن بر مقوله سیاست و حکم رانی، پرسش مزبور را چنین پاسخ می دهد که اگرچه پل بورگار کتاب اکونومی پلیتیک را در فرانسه، در «گفتمان اقتصاد سیاسی» تألیف کرده، اما فروغی آن را در ایران، در زمانه استیلای «گفتمان حقوقی» عصر مشروطه ترجمه نموده است و ازاین روی ترجمه و انتشار این کتاب را نمی توان مصداقی از «گفتمان اقتصاد سیاسی» در ایران به شمار آورد.
بررسی تطبیقی دو نمایشنامه طوفان امه سه زر و چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی با تاکید بر آرای میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب آمریکایی ادبیات تطبیق بستر مناسبی را فراهم کرده است تا بتوان مضامین، دیدگاه ها و مفاهیم مستتر در آثار ادبی را فارغ از زبان و جغرافیای آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش نمایشنامه چشم در برابر چشم غلامحسین ساعدی و طوفان امه سزر را با استفاده از مکتب آمریکایی و با تاکید بر آرا میشل فوکو مورد تطبیق قرار می دهیم و شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را بررسی می کنیم. فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه به تشریح مجازات دولت ها در عصرهای مختلف پرداخته است. اشخاص قدرتمند با استفاده از دستگاه فکری و مجازات مورد نظرشان اقشار مختلف جامعه را تحت فشار قرار داده و آن ها را تنبیه می کنند. فوکو لزوما این مجازات را بازدارنده و متناسب با جرمِ مجرم نمی داند. همانطور که در این مقاله بررسی خواهد شد، در این نمایشنامه های منتخب، پادشاه به عنوان بالاترین منصب قدرت تنها محل تعیین مجازات است. غیاب دستگاه قضایی و جایگاه محاکمه در هر دو نمایشنامه نشان دهنده ی سلیقه ای عمل کردن دستگاه حکومت در منظر نویسندگان این آثار است. در چشم در برابر چشم تنبیه جسمی بیشتر از تنبیه روحی پسندیده می شود در حالی که در نمایشنامه طوفان بالعکس است. آنطور که فوکو می گوید نمایشی بودن مجازات در جهت تثبیت قدرت و ترساندن مردم می باشد که در این دو نمایشنامه هم دلایل استفاده از تنبیه با این فرضیه همراستاست.
تحلیل و بازخوانی قصاید ناصرخسرو بر اساس نظریه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
283 - 309
متون ادبی در کنار پیوند با اوضاع اجتماعی زمانه خویش، گویای روابط پیچیده قدرت نیز هستند. در قصاید ناصرخسرو گفتمان های موجود در جامعه به گونه ای بازنمود شده که عمدتاً مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حکومت سنی مذهب غزنوی نشان می دهد. بیشترین چالش های فکری ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمان های سیاسی و مذهبی عصر غزنوی به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش دینی و چیره دستی زبانی خود، هژمونی گفتمانی حاکمیت غزنوی را به چالش می کشد. از نگاه شاعر، ساختار حکومت در آن دوره ترکیبی از اقتدار سیاسی و مذهبی است و نحوه اعمال و تثبیت قدرت، با تفسیر سیاسی از دین و دانش فقه شافعی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت صورت می گیرد. ناصرخسرو به عنوان یک شاعر شیعی مذهب تلاش می کند تا در قالب سروده هایش به مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی زمانه اش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است که ناصرخسرو در آیینه اشعارش چگونه در برابر گفتمان غالب حاکمیت غزنوی واکنش نشان می دهد و باورهای مذهبی اش در ساخت گفتمان مشروعیت زایش تبلور می یابد؟ روش پژوهش حاضر تاریخ-گرایی نوین میشل فوکو است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعیت زدایی از نظام سیاسی و اجتماعی عصر خویش، جدال گفتمان قدرت میان فقه سیاسی اهل سنت و شیعه را نشان می دهد.
بررسی ریشه های شهرسازی فولدینگ بر اساس تبارشناسی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم شهرسازی همچون سایر علوم تحت تاثیر جریانات فکری مختلفی قرار گرفته است. ریشه های شهرسازی فولدینگ که در فلسفه وامدار نظرات دلوز در ریزوم، فولد و بر اساس ریاضیات لایپنیتز است، در معماری توسط پیتر آیزنمن به منصه ظهور رسید که امروزه در مقیاس شهری با ادبیات پسا مدرن فمنیستی بصورت آنتی ادیپ و ضد فرویدی به حیات خود ادامه می دهد. شهرسازی فولدینگ در سه سطح جغرافیا، منظر و شهر قابل بررسی می باشد که در این پژوهش به سطوح منظر و شهر پرداخته می شود. در این پژوهش سیر تحول فولدینگ بر اساس تبارشناسی فوکو که به حفره های تاریخ و روابط قدرت می پردازد، انجام گرفته است که در حوزه شهرسازی این روابط، آنتولوژی لایه های توپولوژی شهری را بر حسب معادلات ریمانی و فلسفه دلوزی در آثار معمارانی چون پیتر آیزنمن، زاها حدید، اریک اون ماس، چارلز جنکز، جیمزواینز بروز می دهد. روش پژوهش در این نوشتار بصورت توصیفی- تحلیلی با تلفیقی از استقرایی و قیاسی است. فرایند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست یافته است که شهرسازی فولدینگ بر اساس هندسه فرکتال مندلبروت، منطق فازی لطفی زاده و در فضای آشوب لارنس شکل گرفته است و روابط قدرت در شکوه شکل گیری فمنیسم و تجلی آن بر شهرسازی از اصلی ترین دلایل شکل گیری شهرسازی فولدینگ است. نظریه های مشابه مورد استفاده در معماری فولدینگ، ریزوم، آنتی ادیپ، موبیوس، دور هرمنوتیک، نظریاتی شکل گرفته است که با روانشناسی گشتالت و دیدگاه پدیدارشناسانه که در فلسفه وحدت در کثرت مستتر است، قرابتی تنگاتنگ دارد. در این نظریات جزء در کل فولد شده است. خط آسمان، دسترسی ها، نماها و تمامی اندوخته معماری یک کل واحد را تشکیل می دهد. نظریات مرتبط با شهرسازی فولدینگ مانند فرش شهری در مقیاس خرد در مبلمان شهری به توفیقی دست نیافته است.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
تبارشناسی در پژوهش های حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با تمرکز بر دیدگاه میشل فوکو
تبارشناسی در نظریه قدرت، از دیدگاه میشل فوکو به مطالعه ریشه ها، نسبت ها، و توسعه تاریخی یک تبار، خانواده، یا گروه اجتماعی می پردازد و نشان می دهد که چگونه ایدئولوژی ها و نیروهای قدرت میتوانند تفسیر و شناخت در مورد هویت و تبار را شکل دهند. این دیدگاه با تمرکز بیشتر در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در راستای مباحثی همچون فرداده، فراپیشینه، پیشینه پژوهش و استناددهی علمیبه آثار دیگر نویسندگان و صاحبان نظریه کاربرد دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بازنگری در مفاهیم و حوزه های کاربردی مهم در علم اطلاعات و دانش شناسی به منظور بازاندیشی تبارشناسی در موارد مذکور با تاکید بر نظریه قدرت میشل فوکو است. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. به این صورت که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مطالعه ی متون موجود مبانی نظری ذیل حوزه پژوهش استخراج شده و بر اساس تطبیق داده های به دست آمده با نظریه ای که نقطه تمرکز بحث است، در نهایت تطبیق، تحلیل و نتیجه گیری خواهد شد. بیان مسئله: پژوهش حاضردر پی یافتن روابط تبارشناختی موجود در فراداده ها، فراپیشینه ها، پیشینه نامه ها، شاخص هرش، ضریب تاثیر مجله و شبکه استنادات علمیبه عنوان عاملان موثر در شکل گیری پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی با تاکید بر دیدگاه میشل فوکو در مفهوم قدرت طرح ریزی شده است. مباحث اصلی: در این مقاله نقش مهم نسب شناسی علمیدر استناد دهی علمی، فراداده، فرا پیشینه، پیشینه نامه پژوهش و در کلیه مباحثی که به نحوی در باز اندیشی تبارشناسی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی کمک کننده خواهد بود، تبیین شده است. همچنین لازم به ذکر است، به منظور برقراری ارتباط مباحث با انواع روش های پژوهش بخشی از مطالب مقاله در راستای وضعیت کنونی پژوهش و انواع آن در علم اطلاعات و دانش شناسی تبیین و توصیف شده؛ در همین راستا جایگاه پژوهش کیفی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به عنوان نقطه تمرکز بحث حاضر با تاکید بیشتری بررسی و وضعیت سنجی شده است. در نهایت بحث حاضر با عنایت به نتایج به دست آمده در تطبیق با نظریه قدرت میشل فوکو تحلیل و نتیجه گیری شده است.
بررسی انتقادی هویت عقلانیت حکمرانی میشل فوکو از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«عقلانیت حکمرانی» از جمله مفاهیمی است که مشکلات و چالش های گوناگونی پیش روی انسان کنونی قرار داده است. این پژوهش «کتابخانه ای» و «توصیفی تحلیلی» با روش شناسی «بنیادین» به تحلیل مبانی هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه میشل فوکو با رویکردی انتقادی از منظر مبانی حکمت متعالیه پرداخته و در این رویکرد انتقادی، هستی عقلانیت حکمرانی متعالیه تشخص و تعین یافته است. آنچه از این پژوهش روشن می شود این است که هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رویکردی سلبی را دنبال می کند و فوکو با ایستادن بر سلب ها، عقلانیت حکمرانی خود را توصیف می کند. هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رهایی از قالبی واحد برای حکمرانی است. عقلانیت حکمرانی فوکو معطوف به انسان امروزی، به معنای خرد مهار قدرت و راهکار های آن است. هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه فوکو با سلب های هستی شناختی دارای ویژگی های جدایی عالم لاهوت از ناسوت، انکار ذات و جوهر اشیا، مرکزیت زدایی، نفی غایت محوری، نفی قواعد عام و جهانشمول، کثرت گرایی و قبول گسست، نفی خاستگاه و قبول تصادف است و در مبانی معرفت شناختی نیز قدرت محور تمام و کمال معرفت به شمار آمده است. اما این عقلانیت حکمرانی با توجه به نقد مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه که دارای ویژگی های واقعیت محوری، اصالت الوجود، تشکیک وجود، اصل علیت، علت غایی و تطابق عوالم و در مبانی معرفت شناختی دارای ویژگی حقیقت محوری معرفت است، رد می شود و هویت عقلانیت حکمرانی فوکو زایل می گردد.
بازخوانی نظرات فوکو درباره انقلاب ایران در پرتو منازعات مخالف و موافق
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
211 - 226
حوزههای تخصصی:
دیدگاه فوکو درباره انقلاب به منازعه پردامنه ای تبدیل شده است؛ عده زیادی حمایت و همدلی فوکو از انقلاب اسلامی را به مثابه انحرافی از اندیشه های خودش دانسته اند. گروه دیگری بر این باورند که زمینه های این حمایت را باید در پساساختارگرایی او دانست. در مقابل گروه کوچکی هستند که تلاش می کنند تا از طریق درون فهمی منطق همدلانه فوکو را کشف کنند. سؤال اصلی این مقاله این است که منطق همدلانه دیدگاه های فوکو درباره انقلاب از کجا نشأت می گیرد. در تلاش برای پاسخ به این سؤال، هر دو دیدگاه مخالف و موافق بررسی شده اند. به نظر نگارنده، همدلی فوکو با انقلاب اسلامی ایران ریشه در نگاهی داشت که او چند سال قبل از انقلاب ایران به پدیده مذهب داشت. مطالعات نسبتاً متأخر در خصوص مذهب از دیدگاه فوکو، کمک های شایانی در اختیار ما قرار داده اند. به این معنا، همدلی فوکو نسبت به انقلاب ایران نه از سر تفنن بوده است و نه از سر هیجان زدگی روشنفکرانه. انقلاب ایران گواه و حتی آزمایش ایدهای بود که او در خصوص نقش مذهب در سوبژکتیویته در سر می پروراند. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی است.
بازنمایی روابط قدرت در رمان «زندگی به سفارش پشه ها» اثر کاوه جبران بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو
منبع:
مطالعات ادبیات معاصر ایران سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
23- 41
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان از جمله رویکردهای نوین بررسی متن در بافت کاربردی و واقعی آن است. گفتمان های بازنمایی شده در رمان، درواقع تصویری از گفتمان های موجود در جامعیه نویسنده است؛ بنابراین برای بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور تحلیل و بررسی رمان از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر رمان «زندگی به سفارش پشه ها» اثر کاوه جبران را با رویکرد تحلیل گفتمان قدرت میشل فوکو بررسی نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط قدرت در گفتمان های بازنمایی شده و موجود در رمان بوده و همچنین چگونگی اعمال قدرت در این گفتمان ها است. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی، با استفاده از ابزار برگرفته از رویکرد تحلیل گفتمان قدرت فوکو، است و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام گفتمان ها در رمان بازنمایی شده است و این گفتمان ها در تشکیل ساختار قدرت چه نقشی دارند؟ در برایند پژوهش، در رمان، گفتمان ارباب- رعیتی، گفتمان دین، گفتمان قدرت جنسیت، گفتمان خرافات و خرافه باوری، و گفتمان جهان مدرن مشخص گردید. شیویه اعمال قدرت در این گفتمان ها حاکمیت بنیاد بوده و دارای شکل بالابه پایین و سلسله مراتبی است.
نقش هنر در مشروعیت بخشی به قدرت (نمونه پژوهشی: مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه فردوسی)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی نسخه های مصور تاریخ نقاشی ایران نشان می دهد که شاهنامه فردوسی همواره یکی از مهم ترین گزینه های کتابخانه های سلطنتی برای مصورسازی بوده و در تمام مکاتب مهم نقاشی ایرانی دست کم یک نسخه از این حماسه به تصویر در آمده است. مطالعه تاریخ ادبیات ایران هم آشکار می کند که شاعران بسیاری به ویژه شاعران نزدیک به دربارهای سلطنتی بر مبنای کتاب فردوسی نظیره سروده اند. مسئله گزینش شاهنامه برای مصورسازی و نظیره نویسی زمانی بیشتر قابل تأمل می شود که بدانیم پس از اسلام در دوره های طولانی، حاکمانی غیرِفارسی زبان و گاه حتی غیرِایرانی بر ایران مسلط بوده اند. توجه حکومت ها به شاهنامه موضوعی تنها مربوط به سده های گذشته نیست، بلکه کمتر از صد سال پیش نیز در پروژه ساخت دولت - ملت مدرن از قابلیت های این اثر استفاده شده است. مهم ترین پرسش پژوهش پیشِ رو این است که شاهنامه واجد چه ویژگی ها یا ارزش هایی است که از زمان سرایش آن تا عصر حاضر، همیشه در کانون توجه قدرت های حاکم قرار داشته است. روش گردآوری داده ها در این مقاله کتابخانه ای است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی است و برای تحلیل یافته ها از نظریات میشل فوکو درباره گفتمان و قدرت و همچنین چگونگی استخدام دانش توسط قدرت استفاده شده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که شاهنامه با تأکید بر ارزش هایی ویژه از فرهنگ اسطوره ای و تاریخ ایران، امکانات گفتمانی قابل توجهی برای گسترش سلطه و مشروعیت بخشی به قدرت حاکم فراهم می آورد. درواقع مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه توسط نقاشان و شاعران، با انتساب امتیازات پادشاهان باستانی ایران به سلاطین پس از اسلام می توانست این حاکمان را به گذشته ایران پیوند داده و به این ترتیب برای آنها کسب مشروعیت کند.
«بررسی تبارشناسانه و مسئله مندانه سوژه» در نسبت با «تاریخِ سوژه مندی و تکنیک های خود» در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
91 - 113
حوزههای تخصصی:
فوکو در متن «سوژه و قدرت» (1982)، 2 سال پیش از مرگش، گفت که درون مایه کلی پژوهش هایش نه «قدرت» بلکه «سوژه» است. درسنامه های «سوبژکتیویته و حقیقت» (1981-1980) و «هرمنوتیک سوژه» (1982-1981) نیز موید این تاکید بودند بالاخص که او پروبلماتیک کلی این درس ها را «سوژه مندی و حقیقت» می دانست تا نشان دهد سوژه باید در نسبت با حقیقت، مسئله مند شود. او سرانجام در پیشگفتار «تاریخ سکسوالیته» (1984) و 8 سال پس از جلد اول آن، صورت بندی کلی فرآیند اندیشه اش و چرایی معطوف شدن به «تبارشناسی» را ارائه داد؛ برمبنای این مقدمه، این مقاله پس از تبیین چگونگی نسبت سوژه با شبکه قدرت و حقیقت به این نتیجه رسیده است که روش و رویکرد بررسی سوژه «تبارشناسی و مسئله مندی» است و عرصه مرجع و حوزه تحقیقِ بازشناسی و برساختنِ خود به منزله سوژه، تاریخ انسان میل گر و متعاقب آن سکسوالیته است. درواقع «تکنیک های خودِ» مرتبط با سامانه سکسوالیته، ارتباط دائمی فرد با خودش را سبب می شوند و این چیزی نیست جز تولید دائمی سوژه مندی؛ پس با مطالعه تاریخ این تکنیک ها می شود به تاریخ سوژه مندی دست یافت اما این تاریخ زمانی منجر به دست یابی به تبارشناسی سوژه می شود که تقاطع تکنیک های خود و استیلا با همدیگر را تحلیل کنیم و تقاطع تکنیک خود و استیلا نیز چیزی نیست جز معنای «حکومت مندی» و «حکم رانی»، آن هم حکم رانی به معنای هدایت رفتارها و مدیریت امکان ها به واسطه انواع بازی های حقیقت، براین اساس نتیجه می شود که سکسوالیته نه تنها حوزه ای مناسب برای مطالعه تبارشناسانه تاریخ سوژه مندی و تکنیک های خود بلکه حوزه ای غنی است برای فهم حکم رانی و روش های پیچیده تر کارکرد رویه های قدرت.