
اسلام و مطالعات اجتماعی
اسلام و مطالعات اجتماعی سال 12 پاییز 1403 شماره 2 (پیاپی 46) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزههای تخصصی:
همراهی یا عدم همراهی مردم با یک اندیشه یا سیاست، تابعی از اراده و انتخاب آنهاست و اراده عمومی از فرهنگ عامه و ذهنیت مشترک جامعه جدا نیست. همین امر اتکای سیاست گذاری به یک نظریه فرهنگی را اجتناب ناپذیر می کند؛ ازاین رو در این مقاله تلاش شده است ضمن بازخوانی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی& به مثابه شاخه ای از حکمت ایرانی اسلامی در زمینه کنش انسانی، دلالت های این نظریه برای سیاست گذاری فرهنگی، مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش گردآوری اطلاعات به روش اسنادی بوده و تحلیل محتوا در چارچوب تحلیل منطقی انجام شده است. تأمل در چگونگی تحقق کنش اجتماعی در این چارچوب، به برساخت اجتماعی قابل تصدیق و تجربه پذیر از آینده کنش در قالب بازی واره های اجتماعی اقتصادی به مثابه «چهارچوب زبانی مشترک برای تولید و تبادل ارزش در جامعه»، رهنمون می شود و درنهایت این صورت بندی، فرایند اجتماعی و سیاستی متفاوتی را برای ساخت کنش جمعی ارائه می دهد.
حمایت اجتماعی از منظر نهج البلاغه: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سازوکار اداره جامعه به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر حمایت های نهادهای رسمی و غیر رسمی است. ازآنجایی که حمایت اجتماعی رابطه ای مستقیم با زیرساخت های ارزشی دارد، الگوهای رایج مبتنی بر فلسفه های مادی نمی توانند تبیینی واضح از این مفهوم و ابعاد آن ارائه دهند. پژوهش حاضر با در نظرگرفتن خلا الگوی حمایت اجتماعی مبتنی بر ارزش های دینی، به بررسی آموزه های نهج البلاغه در رابطه با حمایت اجتماعی با روش تحلیل مضمون پرداخت. براساس یافته ها حمایت اجتماعی، مفهومی با مصادیق سلبی و ایجابی، دارای ویژگی دوسویه بودن و دربردارنده تمام اقشار جامعه و مقوله مرکزی و محوری آن، اعطای حقوق عامه، انواع خدمت رسانی و نیکی به دیگران است. حمایت اجتماعی از پنج مؤلفه: حمایت عاطفی، معنوی، ابزاری، اطلاعاتی و شبکه ای تشکیل شده است و ادله اهمیت آن عبارتند از: تأخیر در مرگ و افزایش روزی و تداوم حکومت، آمرزش گناهان و بازداری از آتش جهنم. در اجرای حمایت اجتماعی لازم است از شیوه های اخلاقی نظیر عدالت و انصاف، شکیبایی، خلوص نیت و پرهیز از تردید، همراهی با خیرخواهی و تعصب ورزی استفاده شود. ازجمله موانع تحقق آن می توان به نیت پلید و خیانت در امانت اشاره کرد.
بررسی جامعه شناختی نقش دوستی در اقتدار سیاسی با تمرکز بر نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هیچ جامعه ای بدون وجود حاکم به عنوان ناظم و مجری قانون نمی تواند به اهدافش برسد. قدرت بلامنازع حاکم اگر محدود به قوانین کنترل کننده نشود، می تواند موجبات بحران و ناامنی و نارضایتی را ایجاد کند و به اقشار مختلف جامعه آسیب های جدی وارد کند. امام علی ع گرچه یک نظریه پرداز سیاسی به معنای مدرن نبوده است؛ اما شخصیت و شیوه حکومتی وی از دو جهت در این زمینه قابل ملاحظه است. نخست اینکه، دوره پنج ساله حکومت وی، یکی از درخشان ترین ادوار سیاست گذاری و مدیریت در تاریخ بشری است و دوم اینکه، مجموعه ای گران سنگ از گفتارها و نوشتار ایشان به جای مانده که دلالت های سیاسی و مدیریتی و اجتماعی روشنی دارد. اگر بتوان زبان حکومتی امام علی ع را در شرایط مختلف بررسی و ویژگی های هر کلام را براساس دلایل و زمینه های ظهور آن مشخص کرد، می توان الگویی کلی برای حکومت داری در شرایط و موقعیت های مختلف را به دست آورد. روش مورد استفاده در این مقاله،روش تحلیل تماتیک می باشد؛ به گونه ای که این شیوه ی تحلیل مبتنی بر استقراء تحلیلی است و از طریق طبقه بندی داده ها و الگویابی درون داده ای و برون داده ای به یک سنخ شناسی تحلیلی دست می یابد.
گفتمان افراط گرایی مذهبی و نقد آن از منظر قرآن کریم (با تأکید بر افغانستان معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جریان افراط گرایی مذهبی در جهان اسلام پدیده ای نامیمون است که با عملکرد خشونت طلبانه خود درقبال پیروان دیگر مذاهب اسلامی، لطمات، آسیب ها و پیامدهای گسترده و گوناگون اجتماعی را تحمیل کرده است. اثرات زیان بار ناشی از عملکرد آنان امروزه در جوامع انسانی به ویژه جوامع اسلامی به طور آشکار قابل مشاهده است. بدون شک گسترش اختلافات و شعله ورشدن آتش نزاع در میان امت اسلامی در گستره جهان اسلام، کشورهای خاورمیانه به ویژه افغانستان به طور مسلم از پیامدهای افراط گرایی مذهبی است. در افغانستان بیش از چند دهه است که جریان های افراط گرایی مذهبی حضور و فعالیت دارند. چندین دهه جنگ و منازعات درونی در افغانستان باعث شده که این کشور محل حضور، پناهگاه امن و مرکز پرورش گروه های افراطی باشد. آنها با عملکرد خود در افغانستان باعث شدند اسلام به عنوان دینی خشونت طلب و مخالف همزیستی، صلح و انسان دوستی معرفی گردد. امروزه بر اثر فعالیت این گروه ها، این کشور با انواع مشکلات اجتماعی مانند ناامنی، آوارگی، فقر، بیچارگی و ویرانگری به جا مانده دست و پنجه نرم می کند. در این جستار تلاش براین است که گفتمان افراط گرایی مذهبی در افغانستان معاصر مورد بررسی قرار گرفته و به نقد آن براساس آموزهای قرآن پرداخته شود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نوع داده ها، اسنادی و کتابخانه ای است که با روش تحلیل گفتمان انتقادی بررسی شده است . یافته های به دست آمده بیانگر آن است که افراط گرایی مذهبی در جهان، به ویژه در جهان اسلام و افغانستان برخاسته از اصول فکری این گروه ها به ویژه فهم و تفسیر آنان از «توحید عبادی» می باشد که در این تحقیق براساس آموزهای قرآن مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
بازنگری در خلأهای بینشی اجتماعی زمینه ساز گرایش به مدعیان دروغین مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی مصادیق گرایش به مدعیان و جریان های انحرافی مهدویت نشان می دهد اصناف گوناگون مردم در سطوح تحصیلاتی و طبقات اجتماعی مختلف به جریان های نوظهور مهدویت گرایش داشتند. واکاوی اجتماعی این پدیده، حاکی از این حقیقت است که جامعه ما از حیث بینشی در حوزه مهدویت دارای خلأهای متعددی است که فرقه های مدعی با تکیه بر همین خلأها پروژه جذب خود را توسعه می دهند. با گذر زمان، بر حجم این فرق افزوده می شود و سطح آمادگی حقیقی جامعه منتظر نیز کاهش پیدا خواهد کرد. با وجود کارهای پراکنده در تبیین خلأهای بینشی در این زمینه، اما ضروری است با نگاهی دقّیق و بازنگرانه این خلأها بازشناسی شوند؛ براین اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، خلأهای بینشی زمینه ساز در این گرایش با تکیه بر آیات و روایات بررسی شد و درنهایت نگارنده به این نتیجه رسید که ازجمله خلأهای بینشی گرایش به جریانات انحرافی در عرصه اجتماعی عبارتند از: تقدم عاطفه و احساس مهدوی بر معرفت امام عصر عج، فقدان درک صحیح از شخصیت امام معصوم ع، اولویت بخشی به ملاقات امام در عوض روحیه مقدمه سازی، خلأ معنویت و سلوک صحیح در جامعه، خلأهای عاطفی و آرامش بخشی در سطح جامعه و... . عوامل بیان شده نشان می دهد که جامعه ما از حیث بلوغ بینشی و انگیزشی هنوز نتوانسته در طراز حقیقی جامعه منتظر واقع شود.
واکاوی انتقادی تبارشناسی میشل فوکو نسبت به «مدیریت بدن» از منظر تفکر اسلامی با تأکید بر زنان و مسئله جنسیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«مدیریت بدن» یکی از مفاهیم رایج در جامعه شناسی غربی است که به بررسی نظارت و دست کاری افراط گونه ویژگی های ظاهری بدن به ویژه در زنان پرداخته و عاملش را در اجتماع می یابد. میشل فوکو با تأکید بر رویکرد پساساختارگرایی، کوشیده است تا نشان دهد باتوجه به ارتباط بدن مندی و معرفت، هرگونه مدیریت بدن، به معنای نفی امکان شناخت ساحاتی از معرفت و حقیقت است. فوکو به تأثیر روابط قدرت بر بدن و به این واسطه بر معرفت و حقیقت اشاره می کند. مسئله اصلی این پژوهش، چیستی تفاوت بنیادین نظریه فوکو با دیدگاه اسلامی در عدم پذیرش مدیریت بدن در زنان و راهکارهای اسلام در مواجهه با آن است. «پژوهش حاضر با مراجعه به نظریات فوکو در موضوعات مرتبط با مدیریت بدن و نیز رجوع به آیات و روایات مربوط به این موضوع با روش تحلیلی-توصیفی به نقد دیدگاه فوکو در این زمینه پرداخته و نشان می دهد برخلاف دیدگاه وی که براساس آن، جنسیت محدودساز و سرنوشت ساز هویت انسانی است، در دیدگاه اسلامی هویت انسانی به روح او وابسته و ابعاد جسمانی زن یا مرد، فرع بر هویت اصیل اوست و نیز با تلقی خاصی که از رابطه بدن، نفس و جامعه در حکمت اسلامی ارائه می شود»؛ اولاً، مدیریت بدن به مفهومی که نزد جامعه شناسان غربی شناخته شده است پذیرفته نمی شود و ثانیاً، مدیریت بدن به معنای تقیّد به حدود شرعی و تأمین سلامت و امنیت آن نه تنها نافی دست یابی به معرفت و حقیقت نیست؛ بلکه سبب نیل به آن نیز خواهد بود. نتایج این مقایسه ناظر به راهکار سه وجهی مدیریت بدن در حوزه زنان، مشتمل بر «حفظ سلامت بدن»، «حفظ بدن از نگاه نامحرم» و «تبرج مدیریت شده» است.
تبیین جامعه شناختی اثرپذیری نگرش به آسیب های اجتماعی براساس مؤلفه های سبک زندگی اسلامی (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بیرجند)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی اسلامی، شیوه های برگرفته از منابع اسلامی است که هر مسلمانی از طریق آن از سرمایه های فردی اجتماعی برای استحکام نظام ارتباطی و گذران امور زندگی به صورت مطلوب استفاده می کند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیرپذیری نگرش به آسیب های اجتماعی از مؤلفه های سبک زندگی اسلامی است. جامعه آماری این تحقیق، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بیرجند بوده اند. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمع آوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد سبک زندگی اسلامی و آسیب های اجتماعی بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر برآورد شده است و افراد نمونه به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان جامعه آماری انتخاب شدند. تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار Spss22 و 25 Amos- انجام شده است. یافته ها نشان داد تأثیر سبک زندگی اسلامی (باورها، عبادی، خانواده و امنیتی) بر نگرش به آسیب های اجتماعی معکوس و معناداراست؛ به طوری که با افزایش این مؤلفه ها آسیب های اجتماعی کاهش یافته و تأثیر سایر مؤلفه ها بر آسیب های اجتماعی معنادار نبوده است. یافته های دیگر بیانگر آن بود که به طورکلی 33 درصد از عامل تغییرات نگرش به آسیب های اجتماعی مربوط به متغیر سبک زندگی اسلامی بوده است. پایبندی به ارزش های مذهبی و ایرانی برآمده از سبک زندگی اسلامی با تصحیح رفتارها و الگوهای حاکم بر زندگی به سان چتر حمایتی در برابر آسیب های اجتماعی برای افراد مورد مطالعه عمل کرده است و این پتانسیل را دارد تا نوع رفتارها و کنش های جوانان و نوجوانان را در قبال مسائل اجتماع تغییر داده و دارای کارکرد مثبت در جهت کاهش آسیب های اجتماعی عمل کند.