مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
هرودوت
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی شیوه تاریخ نگاری، تاریخ نگری و تاریخ نویسی هرودوت، تاریخ نگار یونان باستان می پردازد. در این مقاله، کوشش شده تا پس از نگاهی کوتاه به زندگی هرودوت و ویژگی های کتابش تواریخ، که کهن ترین کتاب تاریخی ست که به روزگار ما رسیده است، به شیوه های تاریخ نویسی و تاریخ نگری وی پرداخته شود. هدف هرودوت از نگارش کتابش – آن گونه که خود می گوید– ثبت و گزارش جنگ های ایران و یونان در دوره خشایارشا بوده است. روش تاریخ نگاری هرودوت، روش روایی بوده است؛ درنتیجه اغلب فقط یکی از روایت هایی که شنیده بود را ذکر کرده است. از نظر مذهبی نیز هرودوت تحت تأثیر خدایان و الهه های یونانی قرار داشت و به مشیت الهی بر جریان زندگی بشر عقیده داشت.
مسئله مهم این است که آیا کتاب تواریخ از محیط زندگی، اندیشه سیاسی و گرایش مذهبی هرودوت تأثیر گرفته است؟ با فرض مثبت بودن پاسخ این پرسش، این عوامل تا چه اندازه بر تاریخ نگری، شیوه تاریخ نگاری و تاریخ نویسی هرودوت اثرگذار بوده اند؟
بررسی و مطالعه مکان یابی ساتراپی های هخامنشی در آسیای صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورخین یونانی مانند هردودت آغاز حکومت های وابسته قلمرو هخامنشی، ساتراپی ها را از دوره حاکمیت داریوش اول می دانند، در صورتی که اصطلاح ساتراپ از دوره کوروش و کمبوجیه نیز رواج داشته است؛ بنابراین اگر آغاز حیات امپراتوری هخامنشی را از سال 559 ق.م، سال به قدرت رسیدن کوروش دوم، و پایان آن را سال 332 ق.م، فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، بدانیم در این 227 سال توسعه قدرت سیاسی و نظامی امپراتوری هخامنشی تعدادی از کشورها و ملل زیر سلطه این امپراتوری به عنوان ساتراپ نشین هخامنشی تحت فرمان قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی ایران قرار گرفته بودند. براساس یافته های مکتوب باستان شناسی در ایران و سایر سرزمین های ملل تابع، تعداد این ساتراپی ها در زمان های مختلف حاکمیت امپراتوری هخامنشی متفاوت بوده است. برای نمونه تعداد این ساتراپی ها براساس کتیبه بیستون و کتیبه تخت جمشید 23 ساتراپی، کتیبه مقبره داریوش در نقش رستم 30، و کتیبه داریوش کشف شده از شوش 27 ساتراپی است، حال آن که تعداد ساتراپی ها براساس مدارک مکتوب مصری دوره هخامنشیان مانند مجسمه داریوش و سنگ یادبودهای کانال سوئز 24 ساتراپی بوده است. براساس مطالعه متون تاریخی و بررسی یافته های جدید باستان شناسی، حاکمیت هخامنشیان در طول ظهور و سقوط امپراتوری در محدوده سرزمین آناتولی تعداد 7 ساتراپی: ساتراپی لیدی یا سارد در شمال غرب ترکیه، ساتراپی کیلیکیه در جنوب غرب ترکیه، ساتراپی ایونیه در شمال غرب، ساتراپی کاریه در غرب آناتولی، ساتراپی فریگیه هلسپونت به مرکزیت داسکیلیون در شمال غرب آسیای صغیر، ساتراپی اسکودرا یا مقدونیه در شمال غرب، و ساتراپی کاپادوکیه در شرق قابل اثبات است.
بازتاب شکل گیری دولت ماد در «گفتار مادی» هرودوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری دولت ماد میان پایان سدة هشتم تا پایان سدة هفتم ق.م. یکی از مسائل مناقشه برانگیز مطالعات خاور نزدیک باستان در چند دهة اخیر بوده است. مناقشة اصلی، پیرامون اعتبار منابع کلاسیک، به ویژه «گفتار مادی» هرودوت در بازسازی تاریخ ماد است که امروزه در بازنگری روند شکل گیری دولت در ماد، به دلیل عدم تطابق ظاهری آن با منابع خط میخی معاصر با دورة ماد زیر سؤال رفته است. در مقالة حاضر با بازنگری گفتار مادی و به ویژه روایت بنیان گذاری پادشاهی ماد، تلاش شده است تا اعتبار این روایت در بازسازی تاریخ ماد از نو مورد ارزیابی قرار گیرد. به نظر می رسد اگرچه هرودوت از منابع شفاهی برای نگارش گفتار مادی در کتاب «تواریخ» خود بهره جسته است اما برخلاف انتقادات برخی پژوهشگران، این روایت هرودوت به هیچ روی بر پایة عناصر حماسی شکل نگرفته است. همچنین ناهمسانی «گفتار مادی» هرودوت با منابع خط میخی در برخی موارد ظاهری و در موارد دیگر صرفاً به دلیل تفاوت در رویکرد هرودوت و سالنامه های شاهی میان رودانی نسبت به مادها است.
بررسی بخشی از گزارش هرودوت در خصوص آداب و رسوم ایرانیان با آیین زرتشتی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرودوت هالیکارناس، تاریخ نگار یونانی، به خاطر اثر معروف خود تاریخ هرودوت توسط محققان و پژوهشگران بسیاری مورد تمجید یا انتقاد واقع شده است. گروهی او را متهم به افسانه سرایی و تحریف واقعیت های تاریخی نموده، و گروه دیگر گزارش های او را تمجید کرده، مبنای تحقیقات خود قرار داده اند. گزارش های هرودوت از آداب و رسوم ایرانیان، با توجه به تاریخ حیات او (425-484 پ.م.) مقارن با دو پادشاه هخامنشی (خشایار شاه و اردشیر یکم) مؤیّد فراگیر شدن زرتشتی گری در ایران باستان است. شیوه ای که هرودوت برای تاریخ نگاری خود استفاده کرده، شیوه ای روایی است و احتمال دارد که آنچه وی نگاشته، توسط راوی به غلط به او انتقال داده شده باشد، بدین روی، لازم است تا گزارش های او از جنبه های گوناگون بررسی شود. بنابراین، مقایسة گزارش های هرودوت در این فاصلة زمانی، در خصوص آداب و رسوم ایرانیان، از جمله وجود ایزدان گوناگون، «یزش» و نثار قربانی برای ایزدان بر بلندای کوه ها، یزش عناصر طبیعت، به دخمه سپردن مردگان، حضور مغ ها در هنگام اجرای مراسم قربانی، ناپسند بودن دروغ، پاک نگاه داشتن رودخانه ها با آنچه در اوستا، کتاب مقدّس زرتشتیان و دیگر کتب مذهبی زرتشتی آمده است، می تواند راه گشا باشد.
هرودوت و روایت جنگ ماراتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
139 - 160
حوزه های تخصصی:
جنگ ماراتن، نخستین رویارویی مستقیم پارسیان و یونانیان در سال 490 پ. م. نقطه عطفی در مناسبات امپراتوری هخامنشی و دنیای یونانی بود. این جنگ، به مرور زمان، به جنگی حماسی در دفاع از آزادی یونان تبدیل شد. با وجود الهام بخش بودن این جنگ، به چگونگی روایت آن و برداشت مورّخان یونانی و مخاطبانشان از آن، کمتر پرداخته شده است. این نوشتار با روش تحلیل روایت، به دنبال پاسخ به این پرسش است که منابع یونانی، به ویژه هرودوت، براساس چه پیرنگی به روایت جنگ ماراتن و ذهنیّت مخاطبان یونانی خود پرداخته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین راوی نبرد، هرودوت، با اینکه در قیاس با جنگ های خشایارشا، توجه کمتری به نبرد ماراتن نشان داده ، اما با قرار دادن آن در رشته جنگ های پارسی، ماراتن را از یک سو، به نقطه پایانی شورش ایونی و از سوی دیگر، مقدمه جنگ های خشایارشا تبدیل کرده است. وی با این کار خواسته این باور را در ذهن مخاطب ایجاد کند که جنگ های میان ایرانیان و یونانیان ریشه در چیرگی پارسیان بر ایونیان، همکاری خودکامگان ایونی با پارسیان و شورش ایونی داشت. از دید هرودوت، ماراتن نتیجه شورش ایونی و سالامیس نتیجه نبرد ماراتن بود؛ بنابراین، ماراتن حلقه پیونددهنده رشته جنگ های پارسیان و یونانیان بود.
معمای ریاضی وار داستانی از تاریخ هرودوت (با تکیه بر نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 102
حوزه های تخصصی:
داستان کارآگاهی تاریخچه ای پرفراز و نشیب دارد، به طوری که هر یک از فولکلورهای قومی، قصه های کارآگاهی خاص خود را دارند، اما نکته ظریفی که ما را به انجام این پژوهش برانگیخت استناد به اشاره جان اسکاز مبنی بر وجود اولین رمان پلیسی جهان، معروف به «معمای اتاق دربسته» در تاریخ هرودوت بود. در این پژوهش، نظریه تزوتان تودوروف را پایه نظری پژوهش در نظر گرفتیم و در گام بعدی برای اثبات ادعایمان ارتباط ساختاری و طرح مشابه در داستان «پادشاه رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت را با نمونه ای از داستان پلیسی معاصر نوشته ادگار آلن پو در مقام مقایسه قرار دادیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه داستان «رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت بنا بر نظر «جان -اسکاز» اولین «معمای اتاق دربسته جهان» معرفی شده، از نظر ساختاری کاملاً با نظریه تزوتان تودوروف همپوشانی دارد. همچنین در دستور زبان روایی ژانر پلیسی، چهار فعل روایتی وجود دارد که اساس تعلیق روایت را تشکیل می دهد.
بنیاد شهریاری در تاریخ ماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ دیرینه ایرانیان شرقی آنگونه که در بخش هایی از اوستا و متن های پهلوی به چشم می آید، گواه پیدایش ایده شاه و شهریاری در شرق ایران است. کَوی ها یا فرمانروایان ایران شرقی، پس از کوچ آریاییان به فلات ایران، کهن ترین ساختار شاهی را در ایران شرقی بنیاد نهاده اند و آنچه تاریخ کیانیان خوانده می شود، تاریخ کهن ایرانیان شرقی است که با افسانه ها آمیخته و بازگوشده است. در تاریخ ایران، بنیاد و پیدایش ایده شاه و شهریاری در دوره مادها در غرب فلات ایران، بسیار دیرتر از پیدایش شهریاری در نزد ایرانیان شرقی است. مادها و به طورکلّی ایرانیان غربی، اگرچه در بنیادگذاری نهاد شاهی از الگوهای شناخته شده بین النهرین تأثیر گرفته اند، امّا خود آنها هم دارای سنَّت دیرینه شهریاری بودند و نباید اهمیّت این پیشینه ایرانیِ را در پیدایش نهاد شهریاری در نزد مادها و دیگر ایرانیان غربی نادیده انگاشت. در پیوند با تاریخ شهریاری مادها، مسأله این است که منابع آشوری در سده های نهم تا هفتم پیش از میلاد، به دهها شاهک نشین و دژهای کوچک و بزرگ پراکنده در نیمه غربی و شمال غربی فلات ایران اشاره دارند و نشان می دهند که مادها در گستره سرزمین ماد پراکنده بوده و ساختاری قبیله ای داشته اند، امّا منابع یونانی، پادشاهی ماد را یک شاهنشاهی نیرومند و سازمان یافته و دارای نهادهای فرهنگی و سازمان اداری تکامل یافته نشان می دهند.
امکان وجود یک سرزمین نیایی کهن تر برای مردمان پرسوا بر مبنای محتوای منابع مکتوب باستان شناختی و نام های تاریخی اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیرو قرائت های صورت گرفته از ترجمه متون نوآشوری، نظر بر این است که برای نخستین بار در سده نهم پیش از میلاد و در گزارشی از شلمانسر سوم، به مردمانی با نام «اتحادیه ای از بیست وهفت شهریار پَرسواَ» اشاره شده است. برخی اهالی، این هویت سیاسی را نیاکان پارسیان در سده های بعدی می دانند و گروهی نیز قائل به برقراری چنین رابطه نیانواده ای میان آن دو جمعیت نیستند. از طرفی در تحلیل فرهنگ و تاریخ نگاری ملت های تاریخی، باستان شناسی اساطیر بخش جدایی ناپذیر به شمار می آید؛ پس آن می تواند در تحلیل داده های اساطیری و شبه تاریخی و تطبیق نتایج این تحلیل ها با واقعیت های تاریخی باستان شناختی راه حلی مناسب برشمرده شود. این امکان وجود دارد که مجموعه اطلاعاتی که نویسندگان یونانی زبان از چیستی هویت نام پارس (Πέρσíς) و پارسیان (Πέρσαι) ارائه کرده اند، یکی از این داده های نخستین برای پژوهش های باستان شناسی اساطیر لحاظ شود. در این مقاله و براساس مؤلفه های رویکرد یادشده از مطالعات باستان شناختی، امکان برخورد با مدارک کهن تری از هویت و حضور نیاکان پارسی یا اهالی پَرسواَ بررسی شده است. مطالعه پیش رو نشان می دهد می توان راهکاری پیشنهاد کرد که میان داده های اساطیری منابع مکتوب و آن گروه از اطلاعات نوشتاری که از پژوهش های باستا ن شناختی به دست آمده اند، ارتباطی برقرار کرد و از این روش، ردپای کهن تری از حضور پارسیان به دست آورد. اینکه عوامل مطالعه شده دارای صورت اساطیری، ولی درون مایه قیاسی تاریخی و انطباق پذیر با متون آشوری اند و این گونه دست یافتن به جغرافیای خاستگاه یک جمعیت تاریخی امکان پذیر می شود، اساس این مطالعه است؛ همچنین پیش از ورود به تحلیل داده ها، نظریه های دوگانه موجود و رایج درباره هویت تباری اهالی پَرسواَ بررسی شده است؛ سپس پیرو داده های موضوع بحث، ردپای تاریخی نیاکان محتمل برای مردمان پَرسواَ پیگیری و تحلیل شده است.
رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
یک روایت شرقی مصور از نبردهای خشایارشا در اروپا؛ داده های یک کاخ اشکانی و جایگزینی متفاوت برای گزارش های یک جانبه یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبردهای خشایارشا یکم با یونانیان اروپایی، در کنار نبردهای تروآ و ماراتون، از پرآوازه ترین رخدادهای نظامی تاریخ جهان است. شرح این لشگرکشی بزرگ پارسی به جهان یونانی تنها در نوشته های یونانی و در نتیجه از نقطه نظر آنان برجای مانده و دیدگاه شرقی درباره آن چه در این رخداد گذشته است، در اختیار پژوهشگران امروزین نیست. برپایه گزارش هرودوت و به پیروی از آن، دیودور در کتاب یازدهم خویش از مجموعه کتابخانه تاریخی، سپاه جهان شاهی پارس پس از شماری پیروزی، سرانجام در نبرد سالامیس شکست خورد و با ترک خودخواسته شهر فتح شده آتن و بازگشت خشایارشا به آسیا و در ادامه، پیروزی های اولیه مردونیه و در نهایت ناکامی او، مرزهای نظامی این جهان شاهی به حدودساتراپی های اروپایی پیشین خود بازگشت. مقاله به تحلیل یک گزارش دیگر می پردازد که درباره روایتی مصور در یک کاخ اشکانی است و پیرو آن، خشایارشا خود را پیروز نهایی خوانده است. مقاله به این نتیجه رسیده است که اولا خاطرات مرتبط با وقایع روزگار هخامنشی در تاریخ نگاری عصر اشکانی بر جای مانده بود و دوم این که برمبنای دیدگاه شرقی، روایات یونانی مرتبط با موضوع لشگرکشی خشایارشا در اروپا، قابلیت نقد جدی دارند. مقاله بیان می کند که نیروهای خشایارشا و مردونیه از قوای یونانی شکست نخوردند، بلکه به علت خسارات برآمده از دو توفان، توان نظامی شان آسیب دید. همچنین نبرد پلاته نیز آن گونه که هرودوت و دیودور از نقش یونانیان در نتیجه آن یاد کرده اند، صورت نگرفته است. در اثر همین عملیات نظامی خشایارشا، بنیاد شمال و مرکز یونان رو به سستی نهاد .