مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
منطق الطیر عطار
حوزههای تخصصی:
ورود منظومه های داستانی و حکایات تمثیلی (از زبان پرندگان و حیوانات) به کشورهای اروپایی، انگیزه ای شد که شاعران غربی همانند شعرای مشرق زمین این گونه داستان ها و حکایت ها را به شکل تمثیل در آوردند و برای اهداف آموزشی خود به کار برند. در میان این منظومه ها، منطق الطیر عطار با درون مایه رمزی و تمثیلی، افق های تازه ای از فرهنگ و ادب و عرفان را به روی علاقه مندان گشود و سبب شد که بسیاری از خاورشناسان به ترجمه و تحقیق در این باره بپردازند. در این نوشتار، منطق الطیر استرالیا، سروده «آن فربرن» (Anne Fairbarin)، با منطق الطیر عطار مقایسه و ارزیابی شده و شباهت ها و همانندی ها و وجوه اختلاف و تمایز این دو منظومه، بیان گردیده است. منظومه فنیکس (phoenix) هم اگرچه در قرن نهم میلادی سروده شده و از نظر زمانی بر دو منظومه دیگر تقدم دارد، اما شباهت ها و همانندی هایی که با منظومه عطار دارد، گویای این است که شاید همچون منطق الطیر عطار، مأخذ آن، داستان پرندگان در دوران پیش از اسلام و سده های اول پس از حمله اعراب باشد.
اسطوره سیمرغ عطار در آینة مرغ بزرگ باخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با توجه به نقشی که عطار و باخ در بازآفرینی مفاهیم عمیق عرفانی در قالب داستانی سمبلیک، در ادبیات جهان ایفا کرده اند، سعی شده است تا نوع قرائت آن دو دربارة جست وجوی کمال انسانی، با بررسی نمادهای به کار رفته در دو اثر رمزگونه شان، بیان، و شباهت ها و تفاوت های آنها در هنگام خوانش وقایع (متن) نشان داده شود. مهم ترین وجه اشتراک عطار و باخ در زمینه گذر از سطوح ظاهری واقعه در رسیدن به حقیقت است، که حاصل نگاه ویژه آن دو در ساحت دینی و فراتر رفتن از ساحت ظاهری عمل است. در این جستار به صورت تطبیقی به واکاوی نمادهای مشترک دو اثر و چرایی به کارگیری و چگونگی ادراک آنها خواهیم پرداخت. تصاویری که از همگونی های موجود یافته می شود، باوجود فاصله بسیار زمانی دو اثر، مفاهیم یکسانی را به مخاطب منتقل می کند که بر وجود نمادهای فطری و ذاتی بشر در چارچوب های فکری عطار و باخ دلالت دارد.
مقایسة ساختارهای منطق الطیر مثنوی معنوی و بوستان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده به مقایسه ساختارهای سه منظومه منطقالطیر عطار، مثنوی مولانا و بوستان سعدی پرداخته و به وجوه اشتراک و تفاوتهای موجود میان این سه منظومه اشاره نموده است. وجوهی چون حضور دو جزء عمده در سه منظومه همچون گفتارهایی در بیان نظری افکار و نیز حکایات و تمثیلهایی برای مصور ساختن آن افکار، وجود اندیشهورزی در هر سه منظومه با ویژگیهای خاص و منحصر به فرد در هر یک.
بررسی تطبیقی مراحل سلوک در منطق الطیر عطار و یوگاسوتره های پاتنجلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراحل سلوک در یوگاسوتره، هشت مرحله و در منطق الطیر عطار هفت وادی است. سالک طریقت در هر دوی آنها ابتدا از شریعت، اخلاقیات شرعی و قواعد انضباطی آغاز می کند و به مراحل لطیف تر سلوک قدم می نهد و پس از عبور از این مراحل به نوعی یگانگی و به اصطلاح، «فنا» (در منطق الطیر) یا «سمادهی» (در مکتب یوگا) می رسد؛ با این تفاوت ساختاری که سالک عرفان اسلامی در پی وحدت با خداوند است اما سالک یوگایی در پی وحدت با خویشتن. این مقاله آموزه های عرفانی در یوگاسوتره ها و منطق الطیر را با تأکید بر وادی های هفت گانه و مراحل هشت گانة سلوک به صورت تلفیقی مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد و اختلافات و اشتراکات آنها را بیان می کند.
واکاوی ظرفیت های نمایشی و مقایسه تطبیقی اقتباس های داخلی و خارجی از منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر عطار نیشابوری، جزء معدود آثاری است که در دهه های اخیر با اقبال غربیان مواجه شده و بارها با تعریف خاص آن ها از عرفان، بر روی صحنه های نمایش کشورهای جهان، به اجرا درآمده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا ضمن بررسی پیشینه ی منظومه ی منطق الطیر، به روش توصیفی- تحلیلی، به مقایسه ی اقتباس نویسندگان خارجی که در رأس آن ها ژان-کلود کریر است و نویسندگان ایرانی از این اثر عرفانی بپردازیم و نقاط قوت و ضعف نمایشنامه های اقتباسی آن ها را بر اساس جنبه ها و ظرفیت های نمایشی این منظومه بررسی کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد اگرچه در ساحت ساختار، نوآوری و در هم شکستن قوانین ساختاری تآتر و بهره گیری از ساختار برشتی، که به روایت پردازی منطق الطیر بسیار نزدیک است، در تلفیق با ساختار ارسطویی توانسته است تآتر کریر را در مقایسه با اقتباس های وطنی، برجسته سازد، ولی از نظر مضمون و محتوا تفاوت بسیاری بین منطق الطیر و اقتباس های آن، به ویژه اقتباس کریر، وجود دارد که همین خلأ، این اثر را شایسته ی توجه بیشتر و اقتباس های جدی تر و مؤثرتری ساخته است. اقتباس هایی که علاوه بر به کارگیری ساختارهای جدید نمایشی، بیانگر اندیشه های عطار و روح عرفان اسلامی اثر نیز باشد.
زبان هنری در منظومه« منطق الطیر» عطار و «سفر نامه ابن فطومه» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نجیب محفوظ- نویسنده مصری وبرنده جایزه نوبل ادبی 1988- از جمله نویسندگان عربی است که از ادب صوفیانه ایرانی تاثیر پذیرفته است. اگرچه ارزیابان ادبی وی را « صوفی ریالیست» نامیده اند، اما به تاثیرپذیری اش از اندیشه و ادب صوفیانه ایرانی دقت نکرده اند. وی، داستان تخیلی «سفرنامه ابن فطومه» را با زبانی ادبی، رمزآلود و هنرمندانه و با درونمایه ای صوفیانه نوشته، به گونه ای خواننده احساس می کند که زبان ادبی پررمز و راز آن را، از منظومه «منطق الطیر» عطّار الهام گرفته است. ابن فطومه، قهرمان این داستان، نماد « انسان سالک راه حق» می باشد و همچون دسته پرندگان منظومه منطق الطیر درپی «کشف شهودی حقیقت» به سفر می رود و «هفت سرزمینی» را که از آنها عبور می کند، با تعداد منازل، مقامات و یا هفت شهر عشق عطّار و «دارالجبل» هم با کوه قاف برابری می کند. اما محفوظ با تصرف هنری در زبان رمزی این داستان، این نمادها را متناسب با انسان سرگردان امروز به کار می برد که در آن، دست یابی قطعی به حقیقت آسان نمی نماید وبا نقد گزنده شرایط سیاسی اجتماعی مسلمانان، دوری آنان را از اسلام واقعی نشان می دهد و پایانی مبهم و ناآشنا برای این سفر کشف شهودی حقیقت ترسیم می نماید.
بررسی ظرفیت های اقتباس پویانمایی (انیمیشن) از منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادبی ایران به ویژه متون کهن هیچ گاه برای نمایش به نگارش درنیامده است؛ ولی برخی از آنها ظرفیت های نمایشی دارد و فیلمنامه نویسان می توانند به شیوه های مختلف از آنها اقتباس و استفاده کنند. منطق الطیر عطار یکی از منظومه های ادب عرفانی و جزو شاهکارهای ادبیات کلاسیک فارسی است که با معارف عمیق و غنی، در زمره آثار اقتباسی در گونه پویانمایی (انیمیشن) می توان به آن توجه داشت. پویانمایی روایتی از دنیای غیرممکن هاست؛ دنیایی که شگفتی مخاطب را برمی انگیزد و با حرکت و تصویر و تخیل هر امر محالی را ممکن می کند. با این توصیف، نویسنده در این مقاله می کوشد به روش توصیفی تحلیلی، عناصر ساختاری متون دراماتیک مانند ساختار نمایشی (کشمکش، گره افکنی، بحران و گره گشایی)، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، گفت وگو و ... را با رویکرد ژانری و تمرکز بر گونه انیمیشن بررسی و ظرفیت های اقتباسی منطق الطیر در این قالب را بیان کند. تحلیل عناصر یادشده نشان می دهد منطق الطیر از ساختار منسجم داستانیِ مطلوبی برای بیان نمایشی برخوردار است؛ همچنین با داشتن ویژگی های حرکتی و تصویری و تخیلی، متن مناسبی برای فیلم نامه انیمیشن است. وجود شخصیت های پیچیده و جذاب نمادین، تنوع رنگ و حرکت، وجود مکان و زمان های مختلف و گوناگون در سفر و ... از دیگر ظرفیت هایی است که جنبه های تصویری این متن را برای اقتباس انیمیشن تقویت می کند.
طرح واره عمودی (نزولی/ صعودی) در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
119 - 144
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی با بررسی روابط میان ذهن و زبان به کشف معنا می پردازد و با بررسی طرح واره های تصویری و کشف انگاشته ای میان حوزه ذهنی و عینی، شناخت تازه ای از سوژه به دست می دهد. طرح واره حرکتی، طرح واره ای تصویری است که در آن، انسان از تجربه حرکت خود و پدیده های متحرک برای پدیده های ذهنی، ساختار مفهومی متحرک و محسوس می سازد. منطق الطیر به دلیل ماهیت تعلیمی عرفانی بر بنیاد سفر مرغان و زبان نمادین، قابلیت بررسی براساس طرح واره حرکتی را دارد. این طرح واره بر اهتمام عطار برای بازگشت به اصل دلالت دارد. پرسش مقاله این است که مصادیق و اهداف حرکت نزولی و صعودی در منطق الطیر چیست و عطار با طرح سفر مرغان، درصدد تبیین کدام مسائل عرفانی است. عطار اصل نزول آدمی را مثبت می داند و نتیجه آمیزش روح و جسم، یعنی آدمی را «اعجوبه اسرار» می خواند. مقصود او از طرح واره نزولی، تشریح موانع و ضرورت گذر از آن ها و منظورش از طرح واره صعودی، تبیین اهمیت و اصالت بازگشت به اصل است. مهم ترین شرط سیر صعودی «رهایی از خود» است و بدترین نوع سیر نزولی، تنزل صفتی است که به دنبال آن، انسان قوه درکش را از دست می دهد. سیر صعودی از عقل به عشق، مستلزم درگذشتن از دنیا و آخرت و دل بستن فقط به حق است که با «عشق» ممکن و به وحدت منتهی می شود. هریک از طرح واره های نزولی و صعودی می توانند با حرکت کمی و کیفی تبیین شوند.
تعامل و تقابل عطار با مبانی عرفان فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
141 - 182
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به واکاوی و تحلیل تعامل ها و تقابل های سازنده عطار با مبانی عرفان فلسفی می پردازد و تأثیر این تعامل و تقابل سازنده را در تحول عرفان تک بعدی خانقاهی به عرفان پویای گفتمانی و استدلالی آشکار می سازد. مسئله پژوهش بررسی این موضوع است که عطار در تشکیل ساختار و محتوای رمزی تمثیلی سه مثنویِ عرفانیِ خود کدام بخش از رویکرد ها، روش ها و ابزارهای عرفان فلسفی ابن سینا را اقتباس کرده و چه تعامل یا تقابلی با مبانی عرفان فلسفی داشته است؟ روش پژوهش تحلیلی استدلالی و براساس مطالعه دقیق مفاهیم عقلی و عرفانی متون موردنظر و استدلال و استنتاجِ مُبتنی بر تحلیل منطقی است. هدف پژوهش شناسایی رویکرد های دوگانه عطار به مبانی و محتوای رسالهالطیر ابن سینا و نظریه فیض و عقل- به عنوان مبانی عرفان فلسفی- و تفکیک جنبه های مفید و مضر از آن ها و شناسایی روش عطار در تعامل با جنبه های مضر و بهینه سازی و اصلاح آن موارد برای کاهش آسیب هاست. ضرورت و اهمیت پژوهش نقد عملکرد عطار در استفاده بهینه از اصول عرفان فلسفی و روش ها و ابزارهای آن برای رشد و توسعه و توجیه سطوح مطلوب رفتار عرفانی خود است. یافته های این پژوهش می تواند به درک بهتر رویکرد عطار به عرفان و تأثیر مثنوی های وی در اعتلای روش ها و ابزارهای شناخت عرفانی کمک کند.
روابط تصویری-بینانشانه ای سیمرغ با نظام ادبی آن در منطق الطیر عطار
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۶
71 - 83
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران جایگاه تجلی اساطیر بسیاری است که ظهورشان در دامان هنر و ادبیات حضورشان را تداوم و رونق بخشیده است. اسطوره هایی که بارها مورد تحلیل واقع شده اند اما باز هم این گنجایش را دارند که از منظری تازه مورد نگرش و بررسی قرار گیرند . آثار بزرگانی چون عطار، سهروردی، حافظ و سعدی که علی رغم تحقیقات بسیار هنوز هم افق های نویی را در اختیار ما قرار می دهند. یکی از این آثار ارزنده منطق الطیر عطار است که مضمون آن رسیدن به سیمرغ در قالب اسطوره ای دور از ذهن و دست نایافتنی است. سیمرغ مفاهیم ژرفی را با وجوه گوناگون چون اساطیری، حماسی و عرفانی دربردارد. از این رو سوالی مطرح می شود مبنی بر این که نقش تصویری سیمرغ چه تاثیر متقابلی بر نظام های ادبی در منطق الطیر عطار داشته است. لازمه ی پاسخ دهی به آن، سیر روایتی خطی است که از سیمرغ حماسی آغاز شده و به سیمرغ عرفانی ختم می شود. از این منظر در بخش نخست شخصیت افسانه ای سیمرغ در عرصه ی ادبیات پارسی مورد بررسی قرار گرفتهاست، سپس نقش این پرنده ی اسطوره ای را در ادبیات عرفانی و با تاکید موردی بر منطق الطیر عطار واکاوی کرده و در پایان تحلیلی بر تطبیق وجود یا عدم روابط بینا نشانه ای میان نظام ادبی سیمرغ عطار و نگارگری های هم عصر آن صورت می گیرد. آنچه در این پژوهش حاصل شد تفاوت آشکارا میان دو سیمرغ مطرح شده در داستان های عرفانی و روایات اساطیری است و هم چنین عدم نگارش تصویر اولی به دلیل تعهدات دینی و شمایل شکنی در سیمرغ نوع دوم به علت حضور این پرنده به شکل اسطوره ای ملی-حماسی است.
موانع و مراحل سلوک در منطق الطیر عطار
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۴
48 - 63
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر شاهکار بی نظیر عطار در بیان سیر و سلوک عرفانی است. این اثر گزارش یک سفر روحانی دسته جمعی است برای یافتن حقیقت و تجربه ی کمال. انسان امروز که از فقر معنویت رنج می برد و غلبه ی مادیت بر وجودش برایش ملال آور شده است، می تواند با مشارکت در این سفر به جستجوی معنا و حقیقت بپردازد. مرغان نماد سالکانی هستند که قصد سیر و سلوک دارند ولی مشکلات مانع حرکت آنان می شود. عطار با زبان هدهد به عذر و بهانه های آنان پاسخ می دهد و راه حل های مناسبی برای غلبه بر مشکلات سفر مطرح می کند و همراه آنان هفت وادی سلوک را طی می کند تا به درگاه سیمرغ برسند و حقیقت خویش را کشف کنند. در این مقاله موانع و مشکلات این سفر روحانی تحلیل شده و برای غلبه بر آنها راه حل های عملی و کاربردی ارائه شده است. انسان ها در یک حرکت جمعی با مشارکت مسئولانه ی همه ی اعضا و هدایت پیری دردآشنا می توانند به تهذیب نفس بپردازند و خود را برای دیدار با دوست و وصال او آماده سازند.
تحلیل نشانه شناختی نگاره عرفانی "دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا"
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 79
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی نشانه شناختی از نگاره عرفانی «دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا» در منطق الطیر عطار، مربوط به دوره صفوی است که در دوره های مختلف نقاشی ایرانی تصویرگری شده است. هدف این تحقیق بررسی نشانه های تصویری و شیوه تعامل آنها در ساخت معنا با رویکرد نشانه شناختی است. امروزه نشانه شناسی به طور کاربردی در تحلیل متون هنری مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به خصوصیت نمادین نقاشی ایرانی به نظر می رسد این رویکرد با ارائه تحلیل های نظام مند از متن، امکان خوانش و رمزگشایی نشانه ها را در نقاشی ایرانی به دست دهد. در نظریه نشانه شناسی، نشانه ها نه به صورت جداگانه بلکه به عنوان عناصری پویا و سیال از یک نظام نشانه ای در تعامل و چالش با یکدیگر معنا می یابند. بر این اساس پژوهش حاضر به این سؤالات پاسخ داده است: 1. نشانه های تصویریِ نگاره، در تعامل با هم بازنمود کدام مفاهیم هستند؟ 2. شیوه تعامل نشانه ها در شکل گیری مفهوم و درونمایه نگاره چگونه است؟ این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه این بررسی، نشان می دهد که در نگاره موردنظر، نقاش بر بازنمایی مفاهیم عرفانیِ کمال و آگاهی از طریق تعاملات میان نشانه های تصویری اهتمام داشته و این مفاهیم را به صورت نمادین و با استفاده از نشانه های بصری انسانی و غیرانسانی بیان کرده است. با تبیین شیوه تعامل نشانه ها در متن بر اساس رویکرد نشانه شناسی درمی یابیم، نقاش در بیان مفاهیم روایت و در گذر از دلالت صریح نشانه به دلالت ضمنی آن از روش های نشانه شناسانه مجاز و استعاره، تقابل های دوگانه و نا دستور زبانی استفاده کرده است.
بررسی و تحلیل کنش های گفتاری منطق الطیر عطار در پیشبرد روایت با تأکید بر نظریه ی جان آر سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
93-120
حوزههای تخصصی:
کنش گفتاری یا کارگفت از نظریات زبان شناسی و فلسفی کاربردشناسی زبان به شمار می آید. در این نظریه ، کاربرد افعال در ساختار گفت وگویی با توجه به موقعیت کلام و ارتباط های اجتماعی بررسی و واکاوی می شود. روایت منطق الطیر نیز با توجه به اینکه متن داستانی شاخصی در زمینه ی گفتمان روایی است، بر پایه ی گفت وگوها پیش رفته و روایت آن در پیوند با ساختار معنایی افعال و جملات گفت وگویی، با کنش گفتاری تلاقی می یابد و در ساختار نظام دهنده ی داستان یا روایت کلی آن بررسی می شود، چنان که معنای افعال در کنش گفتاری و در مسیر القای مفهومی خاص در هنگام کارکرد فعل بازیابی می گردد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل افعال و بافت موقعیتی پاره گفتارهای منطق الطیر با توجه به شاخصه های نظریه ی کنش گفتاری است و در پی پاسخ دادن به این پرسش است که گفت وگوهای هدهد و پرندگان قابلیت بررسی بر پایه ی پنج گونه کنش گفتاری دارد یا خیر. این پژوهش به روش تحلیلی و آماری، کنش گفتاری افعال را در پیشبرد گفتمان روایی منطق الطیر و با توجه به بررسی پنج گونه کنش گفتاری «گفت وگوهای هدهد و پرندگان» مطرح می کند و نشان می دهد که نوع کنش گفتاری اظهاری (توصیفی) در گفت وگوهای مذکور، کارکرد اجرایی بیشتری داشته و دیگر کنش های گفتاری موردبحث در سایه ی این گونه تحقق یافته اند؛ هرچند کنش عاطفی پرندگان و کنش ترغیبی افعال هدهد نیز درجهت گفتمان روایی و بافت موقعیتی ساختار جملات نقش برجسته ای داشته اند.