تحلیل گفتمان انتقادی عامل فریبکاری تحصیلی در دانش آموزان دختر دورهٔ متوسطهٔ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت رفتارهای اجتماعی، توان فهم افراد و امکان تعامل مشترک را مهیامی سازد، اما گاهی با اِعمال ترفندهای فریبکارانه از طرف مقابل، این شناخت دست خوش تغییرمیگردد. تحلیل پدیدهٔ اجتماعی فریب با نگاه میان رشته ای امکان فهم بهتر و توانایی بررسی آن را فراهم می سازد. در این مقاله با واکاوی لایه های پنهان متن در یک بستراجتماعی در سطح دو دبیرستان دخترانهٔ شهر تهران، نقش ایدئولوژی فریب در عادی سازی گفتمان مورد بررسی قرارگرفت. مقاله پیش رو حول محور دوهدف اصلی سازمان یافته است:1. تحلیل تکثر گفتمانی شکل گرفته در گفتمان فریب در چارچوب نظری گفتمان انتقادی میشل فوکو 2. بررسی تأثیرعناصر ایدئولوژی و قدرت در شکل گیری گفتمان فریب. بنابراین، ضمن اتخاذ رویکردی کاربردی، کامنت های 233 دانش آموز دبیرستانی 15 تا 17 سال درخصوص فریبکاری مجازی در بستر شبکه های آموزش مجازی که داوطلب ارائه نظرات شان بودند؛ جمع آوری گردید و به تحلیل آنها ازنقطه نظر نقش و تأثیرگذاری عناصر، ایدئولوژی و قدرت در چارچوب نظری فوکو اقدام شد. یافته های مقاله بیانگر آن است که گفتمان فریب با پشتوانهٔ قدرت در فضای مجازی، همانند یک نهاد ایدئولوژیک، دانش آموزان فریبکار را به منظور دست یابی به یک موفقیت کاذب تحصیلی به همراهی متقاعد کرده است و در نهایت طی یک فرایند ایدئولوژیک، این گفتمان با تولید و بازتولید ایدئولوژی غالب به ابزار فریبکاران و صاحبان قدرت برای رنگ باختن وظیفه شناسی تحصیلی و تسلط مولفهٔ فریبکاری تبدیل می شود. با توجه به این نتیجه به نظرمی رسد تلاش های مداخله ای وآموزشی برای افزایش تعهداخلاقی فراگیران درکاهش رفتارهای فریبکارانه آن ها اثربخش است. این یافته ها اطلاعات ارزشمندی برای دست اندرکاران آموزشی که هدف شان کاهش فریبکاری در محیط های علمی است، فراهم می آورد و تلویحات مهمی جهت آموزش اخلاقی فراگیران دربردارد.