مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نقاشی
حوزه های تخصصی:
عنصر حادثه، یکی از عناصر ساختاری قصّه، داستان و رمان است که در پیشبرد سیر داستان و شکل دهی پیرنگ آن از اهمّیّت بسزایی برخوردار است، به طوری که استفادة صحیح و به هنگام از آن، سبب می شود تا مخاطب با اشتیاق فراوان داستان را پیگیری کند. از این میان، رمان بین القصرین به عنوان یک داستان اجتماعی و سرشار از حوادث گوناگون از جمله مهم ترین رمان های نجیب محفوظ - برنده جایزه نوبل ادبیّات در سال 1998 م. محسوب می شود. در مقابل، در رمان سووشون اثر سیمین دانشور، نیز با تکیه بر ابعاد تاریخی - اجتماعی، حوادث از نقشی تأثیر گذار در روند سیر داستان برخوردارند. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی - تطبیقی، سعی بر آن است تا عنصر حادثه در دو رمان مذکور مورد بررسی قرار گیرد و جایگاه آن در شهرت و ماندگاری این دو اثر نشان داده شود. نتیجة جستار حاضر، حاکی از آن است که در رمان بین القصرین، دو کنش اصلیِ استعمار انگلیس در کنار دیدگاه های سنّتی پدر خانواده، عامل پیش برندة حوادث داستان است، امّا در رمان سووشون، حضور نیروهای اشغالگر انگلیس، مهم ترین عامل و کنش پیش برندة حوادث داستان محسوب می شود. به طور کلّی، در هر دو رمان، باوجود حجم بالای حوادث، به واسطة پردازش مناسب روابط علّی - معلولی میان رویداد ها و باورپذیر بودن آن ها، خواننده تا پایان داستان آن را همراهی می کند.
نقش بازی های حرکتی، نقاشی و موسیقی در کاهش مشکلات رفتاری تحصیلی کودکان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه شاهد شیوع روزافزون ناتوانی ها و مشکلات یادگیری در بین دانش آموزان هستیم. این اختلال ها در 3دسته کلی اختلال خواندن، اختلال ریاضی و اختلال نوشتاری قابل تقسیم هستند که بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان تاثیرگذارند. به دلیل این که دانش آموزان به عنوان منابع انسانی و قشر کارآمد جامعه نقش بسزایی در آینده هر کشور بازی می کنند، آشکار است تا چه اندازه لزوم دستیابی به روش هایی برای کاهش مشکلات رفتاری و تحصیلی در آن ها ضروری به نظرمی رسد. در پژوهش حاضر از بین روش های درمانی موجود به طور اختصار بازی های حرکتی، نقاشی و موسیقی مورد بررسی قرارگرفته اند. بررسی ها نشان داد بازی های حرکتی ریتمیک در بهبود عملکرد آزمودنی ها و کاهش این نوع مشکلات موثر است. این بازی ها سبب افزایش مهارت حل مسئله، برنامه ریزی و مهارت سازمان دهی رفتاری هیجانی در کودکان با مشکلات یادگیری می شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که نتایج نشان داده بود استفاده از نقاشی می تواند نقش موثری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارای مشکلات یادگیری ازجمله پرخاشگری داشته باشد. باید معلمان و والدین در جریان سودمندی این نوع درمان که به طور تقریبی برای همه کم هزینه و امکانپذیر است، قراربگیرند و برای استفاده از آن آموزش ها و تشویق های لازم را دریافت کنند.
«فقهِ هنر» در دو نگاه جامع و تعیّنات موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هنر از پدیده های مهم در زندگی بشر است که احکام آن باید در دانش فقه به صورت منضبط استنباط شود. در فقه به دو صورت می توان موضوع هنر را به تصویر کشید: گاه با نگاهی جامع و فارغ از تعینات هنری و گاه با نگاه و تمرکز بر موارد خاص. در نگاه جامع، آنچه مهم است، استخراج اصل اولی این پدیده است. بر اساس اَسناد شرعی، حکم اولی آن استحباب است؛ پس از تحلیل و بررسی آن دسته از مصادیق هنر که در فقه مورد اشکال واقع شده، روشن می شود جهت اشکال، عناوینی غیر از عنوان هنر است و این عناوین گاه با هنر مقارن و گاه مفارق با آن است.
همگامی ادبیات و نقاشی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب همگامی ادبیات و نقاشی قاجار به قلم علی محمدی اردکانی با تأکید و توجه بر فاصله تاریخی(1210-1264ق) نوشته شده است. این دوران -که تقریباً نیمه نخست قاجار را شامل می شود- با حکومت آقا محمدخان(1210-1212ق)، فتحعلی شاه(1212-1250ق) و محمدشاه(1250-1264ق) مصادف بوده است. وضعیت فرهنگی و هنری این دوران نیز از یک طرف در ادامه جریان فرهنگی زندیه قرار دارد و از سویی دیگر مقدمه ای برای شکل گیری فرهنگ و هنر دوران ناصری و پس از آن محسوب می شود. همچنین نهضت ادبی بازگشت به عنوان شاخص ترین ساختار ادبی رایج در نیمه نخست قاجار شناخته می شود. این نکات کمابیش در تحقیقات مربوط به ادبیات و هنر دوران قاجار مطرح بوده است و محققان نظراتی در این باب ارائه کرده اند. مؤلف کتاب مذکور نیز با استناد بدین تحقیقات و توجه ویژه به نقاشی این دوران مسئله اصلی تحقیق خود را چنین استوار کرده است که در بحث های صورت گرفته پیرامون نقاشی نیمه نخست قاجار تاکنون نقش ادبیات مورد توجه قرار نگرفته است. ازاین رو این پژوهش به دنبال ادله هایی به منظور نشان دادن بسط و توسعه نمادهای ادبیات نهضت بازگشت در نقاشی نیمه نخست قاجار است. مؤلف پیکره انسان را به عنوان معیاری جهت بررسی تطابق و تعامل این دو حوزه قرار داده و از این طریق به مقایسه اجزاء و عناصر چهره و اندام انسان آرمانی در ادبیات قاجار با همان اجزاء و عناصر در نقاشی قاجار پرداخته است.
پژوهشی پیرامون نقش گُل و مرغ و کاربرد آن در هنرهای سنتی ایران (دوران زندیه و قاجاریه)
حوزه های تخصصی:
نقاشی گل و مرغ، اصطلاحی برای توصیف نوعی از نقاشی قدیم ایرانی است که دارای موضوع گل، برگ، پرندگانی مانند بلبل و گاه پروانه بود. گل ها و پرنده ها از قرن 9 ه . ق در نقاشی ایرانی وجود دارند اما گل ها و پرنده های مستقل از قرن 11 ه . ق به بعد، به صورت «تک نقاشی» بر صفحات مرقعات می نشینند. در دوره زندیه نوعی هنر به عنوان «مکتب زند» یا «مکتب گُل» در شیراز پدید آمد؛ زیرا بیشترین توجه به نقاشی های گل و مرغ می شد و میراث این هنر توسط زندیه به عنوان تحولی که از دوران صفویه آغازشده بود به هنر قاجار انتقال یافت. هدف از این پژوهش آشنایی با مفهوم گُل و مرغ و پیشینه آن، همچنین بررسی نقوش گل و مرغ در هنرهای سنتی است. در طی این پژوهش مشخص شد که گل و مرغ در زمینه های گوناگونی همچون کاشی نگاری، آثار لاکی مثل آیینه کاری، قلمدان نگاری، جعبه جواهرات و منسوجات کاربرد دارد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه اسناد و مدارک موجود در کتابخانه ها است. بررسی آثار گل و مرغ به روش کتابخانه ای، مشاهده ای و میدانی صورت گرفته است و از منابع متعدد و معتبر در دسترس پژوهشگر بهره گرفته شده و پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است.
نقش سلطان ابراهیم میرزا در روند هنر عصر صفوی (۹۶۳ تا 984 ق/۱۵۵۶ تا 1576 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن 10 ق/16م، سرزمین ایران تغییرات گوناگونی را در عرصه سیاست و اجتماع و اقتصاد تجربه کرد. تغییراتی که با روی کار آمدن سلسله صفویه و بر تخت نشستن شاه اسماعیل اول در سال 907 ق/1051 م، به تدریج رخ داد و سلسله صفوی را طلایه دار ورود ایران به دوره مدرن کرد. در بررسی تاریخ عصر صفوی، فرهنگ و هنر از جمله عرصه هایی است که شایسته توجه و امعان نظر فراوان است. شاهان و شاهزادگان سلسله صفوی برای هنر و هنرمندان اهمیت و جایگاه درخور توجهی قائل بودند و بیشتر آن ها به عنوان افرادی هنرمند و هنردوست و هنرپرور در تاریخ ایران شناخته شده اند. شاهزاده سلطان ابراهیم میرزا صفوی از جمله شخصیت های برجسته عرصه فرهنگ و هنر عصر صفوی بود. او تحت تاثیر تربیت دوران کودکی و حضور در دربار مهذّب و هنرپرور شاه تهماسب، به مراتب والای هنر و ادب دست یافت و به دنبال انتصاب به حکومت مشهد، ذوق و توان و آموخته های خود را از طریق حمایت بی شائبه و همه جانبه از هنرمندان و هنردوستان به وجهی نیکو به نمایش گذاشت. ابراهیم میرزا از این طریق، روحی تازه ای در کالبد هنر عصر صفوی دمید؛ تا آنجا که دربار ایالتی مشهد و کتابخانه سلطنتی این شهر تحت سرپرستی شاهزاده ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزا، به مدت تقریبی دو دهه، در عرصه هنرآفرینی و هنرپروری در شمار طلایه داران بود. هفت اورنگ جامی مهم ترین دستاورد کارگاه ایالتی مشهد و نمایانگر تلاش و اشتیاق ابراهیم میرزا در حمایت از هنرمندان و ایجاد آثار هنری نفیس و ارزشمند بود.
تاثیر آموزشهای دارالفنون در گرایش هنر عصر ناصری به غرب (با تکیه بر موسیقی و نقاشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاسیس دارالفنون در سال 1268ق/ 1851م. آغاز رسمی و جدیِ نوسازی آموزش و متعاقبا عصر مبادلات علمی، فرهنگی و هنری با غرب بود. امیرکبیر با رسیدن به مقام صدر اعظمی، خواهان اجرا کردن اندیشه هایی مبنی بر پیشرفت در عرصه آموزش در علوم گوناگون برآمد، از این رو احداث دارالفنون را با به خدمت گرفتن معلمین غربی در اولویت فعالیت های خود قرار داد. از این رهگذر در اندک زمانی پس از فوت امیرکبیر و استخدام معلمین اروپایی و همچنین بازگشت محصلان اعزامی به اروپا، سطح گسترده ای از آموزه ها و باورهای غرب وارد جامعه ایران عصر ناصری گردید، به نحوی که هنر از این قاعده مستثنی نبود. بر این اساس تاثیر آموزه های غربگرایانه دارالفنون بر موسیقی و نقاشی این عصر پرسش مطروحه می باشد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر تحقیقات جدید به بررسی تاثیر و نقش معلمین دارالفنون در روند غربگرایی در سبک ها و شیوه های هنر عصر ناصری (1313-1264ق/ 1895-1847م) و نیز تاثیر آن بر نظام آموزشی در دو حوزه موسیقی و نقاشی پرداخته و آن را مورد بررسی قرار دهد.
نفوذ غرب در نقّاشی ایران از ابتدای حکومت قاجار تا پایان عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره ی قاجار یکی از مهم ترین مقاطع هنری ایران محسوب می گردد، چراکه تأثیر پذیری از هنر غرب به ویژه در نقّاشی به صورت محسوسی بروز یافت. با وجود اینکه هنر نقّاشی در دوره ی قاجار تا حد زیادی بر اساس بنیادهای هنری عصر صفوی استوار شده بود، در برابر وجوه متنوع هنر غرب که تا حد بسیار زیادی به صورت ظاهری دریافت می گردید، تحت تاثیر قرار گرفت. در این بین تلاش هم زمان و درعین حال متناقض برای تقلید از سنت های درباری و متعاقبا دستاوردهای غربی آغاز شد که نتیجه آن نه تنها بازگشت صحیح و مستقل به روش های سنتی نبود، بلکه هنرمندان و حامیان آنان نیز در فراگیری صحیح و کامل دستاوردهای غربی نیز چندان موفقیتی به دست نیاوردند و صرفا نمود بصریِ آن به صورت التقاطی سطحی در آثار هنری و ثمره ی آن کاهش تدریجیِ اسلوب ایرانی و گرته برداری از آثار نقاشّان رنسانس از سوی هنرمندان ایرانی و ایجاد سبک هایی تلفیقی به ویژه در عصر ناصری بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر تحقیقات جدید به بررسی روند نفوذ سبک های غربی در نقّاشی ایران از ابتدای دوره قاجار (1210ق/ 1795م.) تا پایان عصر حکومت ناصرالدین شاه (1313ق/ 1895م.) و متعاقبا رویکرد پادشاهان قاجار و نقّاشان درباری پرداخته و آن را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
انتقال معنای اثر نقاشی در معماری بازگویی معنای اثر نقاشی مادام دوسون ویل و مجموعه استودیو در معماری خانه دیوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری می تواند جدا از وجهه کارکردی خود واجد معنا بوده و معنای آن را به روشنی بیان کند . معماری و سایرهنرها همچون نقاشی می توانند واسطه و رسانه هایی برای عرضه معنا باشند، معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشد . بسیاری از معماران معاصر پیوسته در تلاش برای انتقال معنای متداعی از یک اثر هنری به رسانه معماری بوده و در این راستا به بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین می پردازند . بدون تردید ، معنای اثر هنری می تواند با اجزا یا نمادهای بیانی دیگر وارد روابط استعاری شده، به این ترتیب معانی متداعی از یک اثر هنری به سایر آثار هنری انتقال یابد. در این راستا از جمله مسایلی که جای آن در حوزه معماری خالی است، بحث انتقال معنا از سایر رسانه های هنری به رسانه معماری است . این مقاله با طرح فرضیه های زیر تلاش می کند چگونگی انتقال معنا از رسانه نقاشی به رسانة معماری را تبیین کند : الف . انتقال معنااز سایر رسانه های هنری به رسانة معماری، می تواند معماران را درراستای خلق معنا یاری رساند. ب . بهره گیری از راهبردهایی مانند استعاره ، نقش اساسی در انتقال معنا از سایر رسانه های هنری همچون نقاشی به معماری دارد . جهت تبیین فرضیه ها در این مقاله نحوه بازگویی جان هیداک از نقاشی مادام دو سون ویل اثر جان اگوست دومینیک اینگرس و مجموعه استودیو اثرژرژبراک در معماری خانه دیوار2 بررسی می شود . روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی _ تحلیلی و استدلال منطقی پایه ریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانه ای است . در نهایت این پژوهش نشان می دهد انتقال معنا از یک واسطه هنری به واسطه دیگر می تواند موجب توسعة ایده ها از سایر هنرها همچون نقاشی به معماری و بالعکس شده و در ارتقاء هر دو رسانه هنری تاثیر گذار باشد .
تحلیل بازتاب نقاشی در جامعه قرن ششم هجری با نگرش به آثار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر روایتی زیبا از تاریخ است و مردم و جوهر زندگی آنها مایه و الهام بخش شاعر است. یکی از ارکان استوار شعر فارسی در ادبیات ایران، «نظامی» است. شاعری که بارتاب واقعیت اجتماعی زمانه یکی از خصوصیات شعر اوست. بررسی ها نشان می دهد نظامی به موضوعاتی لبریز از مایه های واقعیت و بیانگر حقیقت و عینیّت زندگی پرداخته و آثارش منابعی گرانقدر برای شناخت جامعه دوران او از منظرهای گوناگون به خصوص هنر نقاشی است. هدف از این پژوهش، دستیابی به اطلاعاتی جدید در زمینه هنر نقاشی در قرن مذکور و در جستجوی پیدا کردن این پرسش است که اشعار نظامی چه بازتابی از هنر نقاشی در جامعه قرن ششم ه.ق دارند. فرضیه پژوهش حاضر این است که «مضامین اشعار نظامی ملهم از کردار اجتماعی وی و متأثر از مسایل زندگی است و این می تواند به صورت غیرمستقیم اطلاعات مفید و کارآمدی را درباره موارد مختلف از جمله هنر نقاشی در جامعه قرن ششم در اختیار پژوهشگر قرار دهد». چهارچوب نظری استفاده شده نیز نظریه بازتاب در جامعه شناسی هنر است که معتقد است هنر آیینه جامعه و منعکس کننده ویژگی های آن است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای شامل مطالعة آثار نظامی شاعر مطرح در قرن ششم هجری بود. همچنین مطالعة کتاب هایی که دربارة سبک شناسی و مضامین آثار شاعر مذکور نگاشته شده و کتاب های مرتبط با تاریخ نقاشی ایران ، نشریات و ... است. بررسی ها نشان داد که نقاشی در جامعه قرن ششم ه.ق با شیوه های مختلف از جمله پیکرنگاری، کشیدن پرتره افراد بر روی کاغذ، نقاشی دیواری، نقاشی روی پارچه و موارد دیگر در جامعه قرن مورد مطالعه وجود داشته است. همچنین تأثیرات روان شناسانه رنگ ها در این روزگار شناخته شده بود. شاعر در اشعار خود دو نوع نقاشی واقع گرایی و قراردادی را به صورت دو سبک مجزا نشان داده است و بین نقاشی که عین تصویر فرد کشیده می شود و نقاشی نمادین از چهره، تفاوت قائل شده است.
مؤلفه های بصری در آثار نقاشانه پل گوگن، با تأکید بر نمونه های مبتنی بر روایات مذهبی
هنر مدرن با ریشه هایی که در سده هیجدهم و نوزدهم قابل ردیابی است، بخشی از موجودیت خود را مدیون ناسازگاری برخی هنرمندان با روند عمومی هنر کلاسیک می داند. چنانکه آگاهیم، در این برهه از تاریخ، برخی از هنرمندان در راستای یافتن واکنشی مؤثر در برابر روند جمود یافته موجود، طغیان نمودند و به دنبال کشف راه های تازه بیانی، دست به تجربه گرایی یازیدند. در آثار نقاشانه-به طور اخص-واکاوی جایگاه موضوع و روایت در هنر و شیوه پرداخت به آن، بخشی از کنش های نوگرایانه هنرمندان حوزه نقاشی را شامل می شد. پل گوگن ، نقاش شهیر فرانسوی، با کاربست موضوع آثار مذهبی اساتید نقاشی پیش از خود، الهام از روح زندگی بدوی و شکست مرز میان خیال و واقعیت، جریانی عظیم و تأثیرگذار در بستر هنر ابتدای قرن بیستم محسوب می شود. برای گوگن و هنرمندان طاغی سال های پایانی قرن نوزدهم، قراردادها که اصل و اساس بی چون و چرا انگاشته می شدند، به هیچ وجه ارزش پایدار نداشتند و این مهم، زمینه آفرینش آثاری متنوع و تجربه گرایانه را فراهم آورد. مسأله پژوهش حاضر این است که، مؤلفه های بصری آثار نقاشانه پل گوگن در پرداخت به موضوعات مذهبی، کدامند و این آثار، کدام دستاوردها را برای هنرمندان دگر اندیش سال های ابتدایی قرن بیستم به ارمغان آورده است؟ این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، با مطالعه محتوائی آثار این هنرمند و انطباق آن با فرم اثر، شاخص ترین دستاوردهای میراث هنری وی را تبیین می کند.
محاکات در نقّاشی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «محاکات» مفهومی محوری در تصور ابن سینا در باب هنر دانسته می شود. حال این پرسش مطرح می شود که اگر ابن سینا نقّاشی را نیز نوعی محاکات می داند، چه ویژگی هایی برای این محاکات قائل است؟ در مقالة حاضر سعی شده تا با بررسی سخنان پراکنده ی ابن سینا دربارة نقّاشی به این پرسش پاسخ داده شود. در این مطالعه دیدگاه های زیبایی شناختی ابن سینا دربارة محاکات در نقّاشی ذیل سه موضوع کلّی دسته بندی می شود: چیستی محاکات در نقّاشی، لذّت از محاکات در نقّاشی و نقش معرفتیِ این محاکات. او ضمن تأکید بر محاکات در نقّاشی و شباهتش با شعر، آن را تقلیدِ بی کم و کاستی از الگو، وابسته به الگویِ بالفعل موجود و صرفاً برگرفته از صورتِ ظاهری الگو نمی داند. او لذّت از محاکات را ویژگی ای مختصّ انسان قلمداد می کند و آن را برتر از بسیاری لذّت های حسّی دیگر می داند. ابن سینا معتقد است محاکات در نقّاشی می تواند وسیله ای برای بیان معانی معقول به زبان محسوس به شکل رمزی باشد. تأثیرگذاریِ نقّاشی بر نفس مخاطب نه به واسطه ی انتقالِ گزاره ای صادق از لحاظ منطقی، بلکه با به شگفت آوردن و چه بسا حتی از طریق تأثیری سحرگونه رخ می دهد.
صُوَرِ اَعاظِم و چهره یابی دولت:خوانشی از پرتره های روزنامه در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آن حوزه ای که امروزه هنر دوران قاجار دانسته می شود، یک بخش مهم شامل تجربیات پیچیده ای بود که به بازنمایی تصویری شاه و صاحب منصبان بستگی داشت. این سلسله از کردارهای معطوف به تصویر در آن روزگار اهمیتی ویژه داشت، اما طی همین زمان تغییرات بنیادینی را نیز از سر گذراند. مسألة این پژوهش فراهم کردن روایتی معتبر از این جنبة فرهنگ بصری در دوران قاجار است، به نحوی که پیوندهای سیاسی آن با بستر تاریخی ویژه ای که از آن برخاسته نگسلد. به این منظور دو مورد تاریخیِ شاخص از پرتره های چاپ سنگیِ عهد ناصری در روزنامه ها ی رسمی دولت علّیة ایران (1277-1287ق) و شرف (1300-1309ق) مورد بررسی و تفسیر قرار گرفته اند: نخست از نظر تحولات تکنیکی درهم تنیده در حوزه هایی چون نقاشی، عکاسی و چاپ کهزمینه ساز ظهور چنین تصاویری بوده اند؛ و سپس از نظر معنای سیاسی و اهمیت فرهنگی ویژه ای که آن ها را به نقاط چرخشی شاخص در سنت مستقر بازنمایی بصری قدرت از دوران فتحعلی شاه تا آن زمان بدل ساختند. بر مبنای چنین روایتی ممکن است فهمی از پرتره ها به مثابه ظهور و بروز فرآیند چهره یابی دولت مدرن در آغاز عصر جدید حاصل شود؛ این فهم شاید گام کوچکی در فراهم آوردن اسباب و مقدمات لازم برای گشودن چشم اندازی تاریخی به مناسبات میان هنرها و دولت در ایران معاصر باشد. Abstract Within the boundaries of what today is known as Qajar art in Iran, complex experiments linked with the mission of visually representing the king and noble ranks was a significant chapter. These particular series of visual experiments were of special importance during the whole era, however, this did not stop them from being subject to fundamental transformations at the same time. This study presents a genuine narrative on this aspect of Qajar visual culture, without breaking its political ties with the historical context from which it has emerged. To that purpose, two historically important set of images from lithographic portraits of Naser al-Din Shah Era in official newspapers of “Dowlat-e Aliyye-ye Iran”(1860-1871) and “Sharaf” (1882-1891) have been investigated and interpreted: First, in relation to codependent technical developments in painting, photography and printing, which laid the ground for the images to be produced at first place and second, from the view point of their very political meaning and cultural importance that makes them a critical turning point in the established tradition of visual representation of power since Fath-Ali Shah Era. Based on this narrative, we may reach an understanding of these portraits as the emerging face of the modern state in Iran at the end of the 19 th century; An understanding this might lead, although in small degrees, to an oversight observing the relation between arts and the state in contemporary Iran from a historical point of view. Keywords: Qajar Period, State-building, Visual Culture, Portraits, Painting, Photography, Printing, Newspapers.
صورتِ معماریِ دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر و تصویرسازی در سراسر روزگار قاجار امری پراهمیت بود و میان محصولات تصویری این دوران، مضمون ابنیه و محیط مصنوع تقریباً همواره حضور داشت. اگرچه معماری قاجار بیشتر به عمل معطوف بود تا نظریه ، و شیوه های خود را در صُوَر مبسوطی از متون یا ترسیمات سامان نداد، در تمام آن عصر جریانی متکثر از تصاویر قابل ردیابی بود که بیش و پیش از بناهای ساخته شده، بناهای تصور شده را انعکاس می داد. مسئله این پژوهش ارائه روایتی معتبر از این جنبه فرهنگ بصریِ آن دوران، در پیوند با دو حوزه مرجع به هم وابسته است: نخست تاریخِ عمومیِ دوران قاجار به عنوان بستری برای ظهور مفاهیم «دولت» و «ملت» در معنای معاصر آن ها؛ و سپس تاریخ معماری معاصر ایران به عنوان خاستگاه اصلی این تصاویر و نیز عرصه ای که هر روایت تاریخی از آن ها در نهایت، باید درون آن عمل کند. به این منظور دو مورد تاریخی شاخص از تصاویر چاپ سنگی عهد ناصری در روزنامه های رسمی دولت عَلی ّ ه ایران (1287-1277ق) و شَرَف (1309-1300ق) بررسی شده و به مثابه نشانه ای از وقوفِ دولتِ مدرن به عنوان پدیده ای در شُرُفِ تکوین، بر اهمیت فُرم و بیان گریِ فُرمالِ ابنیه و محیط مصنوع مورد تفسیر قرار گرفته اند. آن ها به این تعبیر به منزله اَسنادی از بروز یک دگردیسیِ اساسی در شیوه های مفهوم پردازی از معماری بازخوانی شده اند که به یاری شان، ممکن است فهمی از گشایش چشم دولت در آغاز عصر جدید بر «صورت معماری» همچون وجهی از خویش حاصل آید. این فهم شاید گام کوچکی در فراهم آوردنِ اسباب و مقدمات لازم برای اتخاذ چشم اندازی تاریخی به مناسبات میان معماری و دولت در ایران معاصر باشد.
نقاشی اویغور، حافظ میراث هنر نقاشی مانویان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۲
55 - 64
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی رویکرد بازتاب در نقاشی های پیکره نگار نادرشاه و ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
27 - 44
حوزه های تخصصی:
ایران در دوره فرمانروایی «نادرشاه افشار»، جنگ های داخلی و خارجی را سپری می کند که اوضاع هنر، به ویژه نقاشی را متأثّر می سازد. حدود نیم سده پس از این جریان، فرانسه درگیر انقلاب بزرگی می شود که تمام اروپا را تحت الشعاع قرار می دهد و به فرمانروایی کوتاه مدت «ناپلئون» می انجامد که با کشورگشایی های گسترده وی همراه می شود. نظر به تشابه سیاسی مذکور در بازه تاریخی تقریباً یکسان و با تأیید آن که محتوای هنرها، آینه جریان های فکری موجود در جامعه عصر خویش هستند، می بایست به رغم تفاوت های سبکی، شباهت هایی در هنر این دو سرزمین وجود داشته باشد. با این حساب، این پژوهش درپی آن است که دریابد: نظامی گری و سیاست های تقریباً مشابه نادرشاه و ناپلئون، باعث بروز چه شباهت هایی در ساختار صوری پیکره نگاری آنان شده است؟ آنچه به دنبال می آید، با نظر به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی به تحلیل تفسیری مؤلفه های ساختار صوری هشت مورد از پیکره نگاری های نادر و ناپلئون می پردازد. هدف اصلی نگارندگان این مقاله، تأکید بر وجوه تشابه این آثار است. یکی از ضرورت های این پژوهش، مغفول واقع شدن ابعاد هنری دوره افشاریه است. درحالی که، سنت تطبیقی می تواند از قرابت فرهنگی حکایت کند که در تأیید ارزش های احتمالی آن، راهگشاست. این پژوهش به روش تحلیلی نشان می دهد در دوره افشار، نقاشان دربار ایران، با تمسک به اصول هنر سنتی چون نورپردازی پراکنده، پیکربندی رسمی و زینت نگاری به خلق فضاهای میان دوبعدی و سه بعدی اقدام کردند. در غرب هم ناپلئون، هنر نئوکلاسیک را به رسمیت شناخت و بر ارجاع به ارزش های رم باستان تأکید ورزید؛ اما قدرت و ثروت بستری فراهم آورد تا در هر دو سرزمین، پیکره نگاری های پادشاه با تجسم آرایه های مرصع، تمکّن وی را به مخاطب القا نماید. نتیجه آن که، ایران و فرانسه رویکردهای متفاوت را به لحاظ طبیعت نگاری از سر گذراندند؛ اما در این برهه تاریخی خاص، به دلیل اهمیت فوق العاده تجسم ابهّت ملوکانه در ارجاع به سابقه هنری خود و التفات به زینت گرایی هم سو هستند.
مطالعه تحلیلی و تطبیقی نقشمایه مرغ درنقاشی های گل ومرغ لطفعلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
60 - 75
حوزه های تخصصی:
نقاشی گل ومرغ در دوره قاجار یکی از جنبه های درخشان هنر این دوران است که بازشناسی آن کمک شایانی به شناخت قابلیت های این هنر و تحولات آن تا دوره قاجار می کند. مطالعه این آثار نشان می دهد که این هنر در امتداد نقاشی گل ومرغ در دوره های قبل یعنی صفویه و زندیه قرار دارد. عناصر تصویری این هنر با هویت و فرهنگ ایرانی خود را هماهنگ می سازد. این نوع از نقاشی ارتباط معنایی بسیار نزدیکی با ادبیات منظوم ایرانی داشته و دارای نشانه های مشترکی مانند گل و مرغ است. نوشتار حاضر به مطالعه نقشمایه مرغ در نقاشی های لطفعلی شیرازی در دوره قاجار می پردازد. در آثار او این نقش وارد مرحله جدیدی می شود و همچنین در کیفیت پرداز و غنای رنگی با مهارت عمل می کند. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: مرغ در نقاشی گل ومرغ دارای چه پیوندی با ادبیات است؟ در آثار شیرازی مرغ از لحاظ تجسمی در تصویر دارای چه جایگاهی است و چگونه تصویر شده است؟ چه شباهت و تفاوت هایی با دوره های صفویه و زندیه دارد؟ تحلیل نقاشی های لطفعلی شیرازی نشان می دهد که مرغ در آثار او جنبه نمادین داشته و دارای ارتباطی مفهومی با ادبیات و دیگر عناصر تصویری در نقاشی به ویژه گل است. آثار او با الهام از هنر گل ومرغ در دوره صفویه و زندیه دارای کیفیت بالاتری از لحاظ اجرا و تنوع در نشان دادن مرغ به صورت بیدار، خوابیده و در حال شکار پروانه اجرا می کند. او از جنبه های عرفانی و ادبی در نقاشی های خود بهره می گیرد وآنها را در نقاشی به صورتی عارفانه تجسم می کند. روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است.
دفاعیه ای از نقاشی: تحلیل دیباچه قطب الدین محمد بر مرقع شاه تهماسب با رویکرد جامعه شناسی تاریخی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
5 - 15
حوزه های تخصصی:
تاکنون به جنبه های ادبی و اطلاعات تاریخی که دیباچه های مرقعات در خوددارند توجه فراوانی شده، لیکن زمینه های جامعه شناختی آن ها و توجه به ارجاعات متن به بیرون وبستر تاریخی که در آن قرارگرفته اند همچنان مغفول مانده است. دیباچه قطب الدین محمد بر مرقع شاه تهماسب در سال 964ق از معدود دیباچه هایی است که در این برهه زمانی علاوه بر خوشنویسی به مسئله نقاشی و نقاشان می پردازد. این پژوهش به دنبال این مسئله است که علل برآمدن دیباچه قطب الدین محمد در خصوص نقاشی در قرن دهم کدامند؟ برای پاسخ، از جامعه شناسی تاریخی تحلیلی که بیشتر به دنبال «چرا»یی امور و پاسخ های مبتنی بر روابط علّی معتبر است، بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دیباچه به عنوان دفاعیه ای از نقاشی و نقاشان ظهور یافته و زنجیره های علّی متنوعی متشکل از فضای سیاسی مذهبی آن دوره تاریخی، سنت نوشتاری و پیش زمینه فکری، تحصیلاتی و شغلی مؤلف منجر به تألیف دیباچه گردیده است.
نمادشناسی تطبیقی رنگ در شعر و نقاشی پایداری (مطالعه موردی: اشعار قیصر امین پور و نقاشی های کاظم چلیپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
51 - 70
حوزه های تخصصی:
شعر و نقاشی، ابزار زیبایی آفرین در حوزه مقاومت و پایداری اند که تصاویر ذهنیِ بدیع و زیبای هنرمند را انعکاس می دهند. قیصر امین پور (شاعر انقلابی) و کاظم چلیپا (نقاش انقلابی) با خلق مضامین بکر پایداری و القای پیام انقلابی، حس وطن دوستی و مبارزه با ظلم را در مخاطب برمی انگیزند. بهره گیری این دو هنرمند از عنصر نمادین رنگ -که از ناخودآگاه جمعی هنرمند سرچشمه می گیرد- برای همین منظور است؛ بنابراین، تأثیر فیزیولوژیکی بر مخاطب می گذارد. امین پور و چلیپا با شناختِ ویژگی های روانی رنگ ها، فضای پایداری و انقلابی جامعه را ترسیم کرده و این عنصر را در خدمت محتوا قرار داده اند. اگرچه شیوه ها ی بهره گیری این دو هنرمند از رنگ متفاوت است؛ اما هدفی مشترک دارند و مفاهیم نهفته نماد رنگ در آثارشان مطابقت دارد. هدف از جستار حاضر، بررسی تطبیقی کاربرد رنگ در اشعار پایداری قیصر امین پور و کاظم چلیپا است. برای نیل به این هدف از روش بررسی توصیفی– تحلیلی استفاده شده است.
آشتی ناسازه ها در نظام حسی، ادراکی و کنشی متون پست مدرن (نقاشی، عکس، شعر دیداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر گونه تحول نشانه معناشناسانه در صورت و معنای متن، با لایه های حسی-ادراکی منبعث از فضاهای فرهنگی و اجتماعی انطباق دارد. مقاله حاضر، با توجّه به الزامات پدیدارشناختی متن پست مدرن، شیوه ظهور این ژرف ساخت را در صورت متن تبیین می کند؛ به این معنا که کثرت ابعاد در صورت متن باید با تکثر زوایای دید و نظام های گفتمانی حاضر و کنشگر، نسبت معنادار داشته باشد. پیش فرض ما این است که دگردیسی های متنی باید به لحاظ حسی-ادراکی با زیربناهای ایدئولوژیک، اجتماعی و سیاسی و... ملازمت و تناسب داشته باشد. نتایج تحقیق نشان داده است میزان ناسازوارگی موجود در متن های دیداری (شامل عکس، نقاشی و شعر دیداری) با دلالت های نهفته در زیرساخت نظری این متن ها همخوانی دارد. این متن ها در نقطه مقابل دوگانه دکارتی، ما را به واسطه یک تحوّل پدیدارشناختی به یک گفتمان سه بعدی رهنمون می سازند که نظام گفتمانی خطی، دو قطبی و برنامه مدار را به سه بعدی، متکثر و سیال عبور می دهد. اصلی ترین راهبرد متن ها در این دگردیسی گفتمانی، آشتی اضداد است. در تحوّلات متنی، متن کلامی، به نظام دو قطبی و متن بصری به نظام سه قطبی تمایل دارد.