مطالب مرتبط با کلیدواژه

نئوکلاسی سیسم


۱.

مطالعه تطبیقی رویکرد بازتاب در نقاشی های پیکره نگار نادرشاه و ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد بازتاب نقاشی پیکره نگاری نئوکلاسی سیسم نادرشاه ناپلئون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۷ تعداد دانلود : ۱۷۳۸
ایران در دوره فرمانروایی «نادرشاه افشار»، جنگ های داخلی و خارجی را سپری می کند که اوضاع هنر، به ویژه نقاشی را متأثّر می سازد. حدود نیم سده پس از این جریان، فرانسه درگیر انقلاب بزرگی می شود که تمام اروپا را تحت الشعاع قرار می دهد و به فرمانروایی کوتاه مدت «ناپلئون» می انجامد که با کشورگشایی های گسترده وی همراه می شود. نظر به تشابه سیاسی مذکور در بازه تاریخی تقریباً یکسان و با تأیید آن که محتوای هنرها، آینه جریان های فکری موجود در جامعه عصر خویش هستند، می بایست به رغم تفاوت های سبکی، شباهت هایی در هنر این دو سرزمین وجود داشته باشد. با این حساب، این پژوهش درپی آن است که دریابد: نظامی گری و سیاست های تقریباً مشابه نادرشاه و ناپلئون، باعث بروز چه شباهت هایی در ساختار صوری پیکره نگاری آنان شده است؟ آنچه به دنبال می آید، با نظر به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی به تحلیل تفسیری مؤلفه های ساختار صوری هشت مورد از پیکره نگاری های نادر و ناپلئون می پردازد. هدف اصلی نگارندگان این مقاله، تأکید بر وجوه تشابه این آثار است. یکی از ضرورت های این پژوهش، مغفول واقع شدن ابعاد هنری دوره افشاریه است. درحالی که، سنت تطبیقی می تواند از قرابت فرهنگی حکایت کند که در تأیید ارزش های احتمالی آن، راهگشاست. این پژوهش به روش تحلیلی نشان می دهد در دوره افشار، نقاشان دربار ایران، با تمسک به اصول هنر سنتی چون نورپردازی پراکنده، پیکربندی رسمی و زینت نگاری به خلق فضاهای میان دوبعدی و سه بعدی اقدام کردند. در غرب هم ناپلئون، هنر نئوکلاسیک را به رسمیت شناخت و بر ارجاع به ارزش های رم باستان تأکید ورزید؛ اما قدرت و ثروت بستری فراهم آورد تا در هر دو سرزمین، پیکره نگاری های پادشاه با تجسم آرایه های مرصع، تمکّن وی را به مخاطب القا نماید. نتیجه آن که، ایران و فرانسه رویکردهای متفاوت را به لحاظ طبیعت نگاری از سر گذراندند؛ اما در این برهه تاریخی خاص، به دلیل اهمیت فوق العاده تجسم ابهّت ملوکانه در ارجاع به سابقه هنری خود و التفات به زینت گرایی هم سو هستند.
۲.

دیرینه شناسی تحول صورت و محتوای نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیسم به پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۲
مقدمه: تصویرگری تاریخ ثبت تصویری واقع گرایانه یک رویداد تاریخی نیست، بلکه ابزاری برای بازتعریف یک رویداد تاریخی به واسطه رسانه تصویری است. در بازنمایی تصویری تاریخ، هم جزئیاتی که قابلیت بیان کلامی ندارند تصویرسازی می شوند و هم نگرش جوامع نسبت به ماهیت رویداد تاریخی نمایان می گردد. مطالعه آثار ژانر نقاشی تاریخی اروپا و آمریکا در خلال قرون ۱۸ تا دهه اول قرن ۲۱ میلادی نشان دهنده چندین دوره گذار و تحول است. این نقاط عطف را می توان در گذار از نئوکلاسی سیسم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم تشخیص داد. لذا هدف پژوهش حاضر تبیین چگونگی تحول نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیسم به پست مدرنیسم در نسبت با معرفت دوران است. مسأله این است که تغییر در نگرش جوامع نسبت به مفهوم تاریخ چه تحولی در شیوه بازنمایی تصویری تاریخ در ادوار یاد شده ایجاد کرده است.  روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات اسنادی است. بر این اساس، مصداق ها از جامعه آماری مشخص که بر مبنای تعریف نقاشی تاریخی در بازه زمانی مذکور محدود گردیده اند به روش انتخابی و بر مبنای معرف بودن در معیارهای مورد نظر گزینش شدند و با رویکرد دیرینه شناسی مورد تحلیل قرارگرفتند. دیرینه شناسی تصویر یک روش تحلیل تاریخی با تأکید بر «نقاط گسست» به جای «پیوستگی» و «تکرار» است.یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که اسلوب و محتوای نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم متحول شده است؛ به گونه ای که تصویرگری مضامین اسطوره ای و تاریخی مربوط به گذشته دور در نقاشی های اواخر قرن 18 میلادی جای خود را به تصویرگری رخدادهای معاصر دادند. در مدرنیسم هنری، سبک های تصویرگری تاریخ و در پست مدرنیسم موضوع و مخاطبان این ژانر تغییرات اساسی داشتند؛ همچنین کارکرد نقاشی تاریخی از اسطوره سازی و بزرگ نمایی یک رویداد تاریخی به عادی سازی و حتی به چالش کشیدن آن تغییر یافت.نتیجه گیری: تصویر گری تاریخ رابطه مستقیم با مفهوم تاریخ در ادوار مختلف داشته است. از آنجا که تا پیش از عصر روشنگری تاریخ یک چرخه تکرار شونده پنداشته می شد، در نقاشی تاریخی نیز ایده آل سازی و اسطوره سازی گذشته مشاهده می شود. در آستانه مدرنیته تاریخ سیر حرکت رویدادها به سمت نتیجه مشخص پنداشته می شد، ولی با فروپاشی انگاره پیشرفت روایت های تاریخی متکثر و موضعی اهمیت یافتند. همین رویکرد در سبک و موضوع نقاشی تاریخی این ادوار بازتاب یافته است.