مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نظریه بازتاب
حوزه های تخصصی:
شعر روایتی زیبا از تاریخ است و مردم و جوهر زندگی آنها مایه و الهام بخش شاعر است. یکی از ارکان استوار شعر فارسی در ادبیات ایران، «نظامی» است. شاعری که بارتاب واقعیت اجتماعی زمانه یکی از خصوصیات شعر اوست. بررسی ها نشان می دهد نظامی به موضوعاتی لبریز از مایه های واقعیت و بیانگر حقیقت و عینیّت زندگی پرداخته و آثارش منابعی گرانقدر برای شناخت جامعه دوران او از منظرهای گوناگون به خصوص هنر نقاشی است. هدف از این پژوهش، دستیابی به اطلاعاتی جدید در زمینه هنر نقاشی در قرن مذکور و در جستجوی پیدا کردن این پرسش است که اشعار نظامی چه بازتابی از هنر نقاشی در جامعه قرن ششم ه.ق دارند. فرضیه پژوهش حاضر این است که «مضامین اشعار نظامی ملهم از کردار اجتماعی وی و متأثر از مسایل زندگی است و این می تواند به صورت غیرمستقیم اطلاعات مفید و کارآمدی را درباره موارد مختلف از جمله هنر نقاشی در جامعه قرن ششم در اختیار پژوهشگر قرار دهد». چهارچوب نظری استفاده شده نیز نظریه بازتاب در جامعه شناسی هنر است که معتقد است هنر آیینه جامعه و منعکس کننده ویژگی های آن است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای شامل مطالعة آثار نظامی شاعر مطرح در قرن ششم هجری بود. همچنین مطالعة کتاب هایی که دربارة سبک شناسی و مضامین آثار شاعر مذکور نگاشته شده و کتاب های مرتبط با تاریخ نقاشی ایران ، نشریات و ... است. بررسی ها نشان داد که نقاشی در جامعه قرن ششم ه.ق با شیوه های مختلف از جمله پیکرنگاری، کشیدن پرتره افراد بر روی کاغذ، نقاشی دیواری، نقاشی روی پارچه و موارد دیگر در جامعه قرن مورد مطالعه وجود داشته است. همچنین تأثیرات روان شناسانه رنگ ها در این روزگار شناخته شده بود. شاعر در اشعار خود دو نوع نقاشی واقع گرایی و قراردادی را به صورت دو سبک مجزا نشان داده است و بین نقاشی که عین تصویر فرد کشیده می شود و نقاشی نمادین از چهره، تفاوت قائل شده است.
بازتاب وجوه هنر عامیانه دوره قاجار در نقاشی های بقاع متبرکه لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر دوره قاجار در دوشاخه هنر درباری و عامیانه قابل بررسی است. هنر عامیانه، دارای مضامین مذهبی و ملی است و هنرمندانی که از دل چنین گفتمانی برخاستند، اشخاص مکتب ندیده ای بودند که با ذوقی خودجوش به آفرینش باورهای طبقه خویش با شیوه ای متفاوت دست زدند. پرسش این است که چگونه می توان بازتاب این اعتقادات و باورها را در هنر عامیانه مورد مطالعه قرارداد. برای بررسی این مسئله به مطالعه موردی نقاشی های بقاع متبرکه گیلان با روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده و از نظریه «بازتاب» به عنوان رویکرد نظری، بهره گرفته شده است. این پژوهش نشان داد که هنر عامیانه به دلیل ارتباط مستقیم با مردم، آینه تمام نمای عقاید، باورها و سایر مناسبات زندگی اجتماعی مردم در دوره قاجار است و با تحلیل بازتاب این همه، می توان به تصویری از شمای اعتقادی و فرهنگی مردمان آن دوره دست یافت.
زنان مسلط بر اجتماع در نقاشی های ترکیبی صفوی؛ مطالعه موردی: "زن سوار بر شتر ترکیبی" اواخر سده10 ه.ق/ 16م
تاریخ اجتماعی رشتهای فرعی در علوم تاریخی است که بر طبقات پایین و گروههای کمتر مورد توجه جامعه و نقش آنها در فرایند تکوینی اجتماع تمرکز دارد و در بسیاری موارد از نظریه های جامعه شناسانه در تحلیل نمونههای تاریخی بهره میگیرد. زنان بهعنوان گروهی فرودست که نقش آنها در تکوین جامعه و گزارشهای تاریخ معمول کمتر مورد توجه قرار گرفته است، یکی از بخشهای تاریخ اجتماعی را به خود اختصاصمیدهند. منابع تاریخ اجتماعی بسیار متنوع است و اسناد هنری نیز یکی از مدارک مهم در این حوزه به شمار میروند. پژوهش حاضر میکوشد تا با بررسی نقاشیهای ترکیبی صفوی و با تمرکز بر نمونه-ای از آنها با عنوان "زن سوار بر شتر ترکیبی" (تصویرگری حدود 1580-1570 م) –بهعنوان یکی از متقدمترین نمونههای برجای مانده از نقاشیهای ترکیبی که زنی را سوار بر اجتماعی از پیکرههای کوچکتر به تصویر میکشد- بااستفاده از نظریه بازتاب مبنی بر انعکاس جامعه در آثار هنری، بازتاب زنان صفوی و نقش آنها را در فرایند تکوینی جامعه تبیین نماید. به این منظور در جمعآوری دادههای تاریخی از روش اسنادی و در تحلیل دادههای تصویری از روش تحلیل محتوای استقرایی بهره خواهد برد. مواردی نظیر بازتاب تسلط زنانی چون "پریخان خانم"، "مهدعلیا" و "سلطانم بیگم" بر اجتماع ناآرام دوران حاکمیت سست و متزلزل محمدخدابنده (همزمان با زمان تصویرگری آثار) که به دگردیسی نقش زنان از پیکرههای فرعی و کوچکتر به پیکرههای اصلی و بزرگ اجتماع میانجامد، از نتایج این تحقیق بهشمارمیرود.
مطالعه تحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب صفوی وتأثیرآن در نقاشی این دوره با توجه به نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
89 - 103
حوزه های تخصصی:
ایران در دوره صفوی دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی عظیمی شده است. شاهان صفوی برآن بودند تا میان گروه های مختلف سیاسی موازنه برقرار کنند و این امر موجب شده بود تا مناسباتی پیچیده بر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین میان مردم و حاکمیت برقرار گردد. این مناسبات گریبان هنرمندان را نیز گرفته بود، هدف این مقاله بررسی تأثیرتحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب را بر روند نقاشی ایران مورد مطالعه قرار دهد و سئوالاتی که مطرح بوده این است که 1.مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دوره شاه تهماسب چگونه شکل گرفته است؟ و2.این مناسبات چگونه در نقاشی دوره شاه تهماسب بازتاب می یابد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تطبیقی با ابتنا بر نظریه بازتاب در حوزه جامعه شناسی است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل کیفی بوده است. ازنتایج تحقیق چنین بر می آید که مناسبات بر اساس توازن قدرت میان نیروهای درون نظام صفوی شکل گرفته است و در موقعیت های مختلف نسبت به موازنه میان این نیروها اقدام صورت می گرفته است و شاه تهماسب دردوره دوم زندگی برای تعادل بخشی به نیروهای مختلف داخل در نظام سیاسی و شرایط و موقعیتی که در سطح روابط خارجی داشته کمتر توانسته به هنر توجه کند. این امر موجب شده است بسیاری از هنرمندان از جمله نقاشان همکاری محدودتری با دربار داشته باشند. بر این اساس می توان گفت نقاشی ایران در این برهه از تاریخ و طی پنجاه و اندی سال سلطنت شاه تهماسب از نظر سبک شناسی کم مایه تر و محدودتر با موضوعات مختلف درباری، مذهبی و در برخی موارد نزدیک به جریان عامیانه پیش رفته است.
تحلیل داستان «حاجی آقا»ی صادق هدایت بر اساس نظریه بازتاب واقعیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر و جامعه در طول تاریخ پیوسته بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته اند. آثار ادبی به ویژه رمان، ریشه در اجتماع زمان خود دارند و بیان گر مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی جامعه خود هستند. جنبه واقع گرایانه رمان سبب شده تا این نوع ادبی همچون آیینه ای واقعیت های اجتماعی زمان خود را بازتاب دهد. هدف جامعه شناسی ادبیات، بیان پیوندهای جامعه و ادبیات و نیز آشکارسازی چگونگیِ بازتاب واقعیت های اجتماعی در آثار ادبی به ویژه در رمان است. لوکاچ و گلدمن به عنوان بزرگ ترین نظریه پردازان حوز?جامعه شناسی ادبیات، سعی داشتند تاثیر متقابل بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی نشان دهند. آن ها، رمان را انعکاس زندگی اجتماعی عصر نویسنده و نیز زاییده جهان نگری خاص او می دانند.
صادق هدایت از داستان نویسان رئالیست معاصر ایران است که محور داستان هایش بیان نوع زندگی اجتماعی انسان های زمانه اش بوده است و این مسئله را می توان در آثار او مشاهده کرد. این مقاله داستان «حاجی آقا» را با رویکرد بازتاب واقعیّت مورد بررسی قرار می دهد و آن گاه توانایی نویسنده را در بیان تحوّلات اجتماعی نشان می دهد.
اثر ادبی به منزله پاسخی ایدئولوژیک؛ بررسی جامعه شناختی آذر، ماه آخر پاییز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه 1320، هم زمان با تبعید رضاشاه از ایران، با گشایش فضای فرهنگی سیاسی کشور آغاز می شود. حزب توده قدرت بیشتری می یابد. اما، قدرتِ حزبْ مدیون حضور نیروهای شوروی در ایران، طی جنگ جهانی دوم، است. این پرسش برای اعضا و هواداران مطرح می شود که پس از خروج نیروهای شوروی از ایران برای حزب و اعضا و هواداران حزب چه اتفاقی می افتد؟ در نتیجه، برای در دست گرفتن قدرت و سرنگونی رژیم شاه، در میان آنان درخواست اقدام و عمل فوری شدت می گیرد. حزب از عمل امتناع می کند و اعضا و هواداران را به بردباری و صبر دعوت می کند. ابراهیم گلستان، در مجموعه داستان آذر، ماه آخر پاییز، به شکلی هنری، این پاسخ حزب را مجسم کرده است. این مطالعه، با استفاده از نظریه بازتاب، بر آن است تا روشن کند شرایط و انتظارات این دوره، به ویژه اعضا و هواداران، چگونه در این اثر بازتاب یافته است؟ پاسخ این انتظارات چه بوده است؟ و این پاسخ تا چه حد به پاسخ حزب نزدیک یا از آن دور بوده است؟ ادعای مطالعه حاضر این است که، به رغم اینکه نویسنده آشکارا از سبک های روایتی مدرن بهره جسته است، همچنان در همان قالب های مرسوم مکتب رئالیسم سوسیالیستی، مکتب رسمی ادبیات و هنر اتحاد جماهیر شوروی، عمل می کند و تا حد بسیار زیادی به پاسخ های حزب و انتظارات اعضا و هواداران خود مشروعیتی ایدئولوژیک می بخشد.
بازتاب قلندران صفوی در نگاره "شتر ترکیبی همراه با ساربان"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره "شتر ترکیبی همراه با ساربان" که امروزه در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، از آثار نقاشی ترکیبی ایران و متعلق به ربع سوم قرن 10/16 است. مسئله اصلی در این پژوهش به حضور پیکره های انسانی کوچک تر با شاخصه های ظاهری متفاوت –که یکی از آنها در توصیفات موزه متروپولیتن راهبی بودایی معرفی شده است- و تفاسیر اجتماعی مرتبط با آنها معطوف است. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد تا با استفاده از رویکرد تاریخ اجتماعی و نظریه بازتاب، بر مبنای اسناد و با روش توصیفی تحلیلی به مسئله چیستی هویت پیکره های انسانی متمایز کوچک تر و چرایی حضور آنها در نگاره یادشده و به بیان دیگر، برخی زمینه های اجتماعی مرتبط با طبقات اجتماعی پایین تر که با تصویرگری این اثر در ارتباط هستند، پاسخ دهد. در این راستا، از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، تعیین هویت پیکره های انسانی کوچک تر متمایز به عنوان قلندران صفوی است. ضمن آن که، حالات، ادوات و سایر ویژگی های پیکره های یادشده در هماهنگی با حالات قلندران (مانند خفته بودن در روز با پوستینی بر دوش) آیین های آنان (مانند جریده کشی و سقّایی)، جایگاهشان نزد علما و حکما و فرجام برخی قلندران شورشی صفوی است.
ارزیابی نمود نقش اجتماعی زن در سینمای ایران (سال های 1390- 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
309 - 324
حوزه های تخصصی:
سینما به منزله رسانه ای که به کسب پایگاهی مستحکم در میان مردم موفق شده، علاوه بر جنبه های هنری از مناظر دیگری نظیر جامعه شناسی نیز قابل تحلیل و بررسی است. نظریه بازتاب یکی از نظریاتی است که زیرمجموعه جامعه شناسی سینما قرار می گیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما می نگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسست ناپذیر بین فیلم های تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار، به طور عام، و نهادهای سازنده آن، به طور خاص، را اجتناب ناپذیر می داند. در این پژوهش، سعی بر این است تا با تکیه بر این موضع فکری نقش اجتماعی کاراکترهای زن موجود در فیلم های ساخته شده بین سال های 1390 1396 به روش تحلیل محتوای کیفی واکاوی شود. انتخاب این بازه زمانی به دلیل نزدیکی به زمان نگارش مقاله (1397) و به تبع آن نزدیکی به بافت جامعه امروز مخاطبان است. جامعه آماری مورد نظر به طور هدفمند از بین فیلم های برنده شده در بخش های بهترین فیلم، بهترین فیلم نامه و بهترین فیلم از دید تماشاگران جشنواره فجر این دوره انتخاب شده است. در بخش اصلی نیز، تحلیل نقش اجتماعی شخصیت ها براساس پنج شاخصه، که به باور نگارندگان جوانب مختلف نقش اجتماعی زن در سینما را مورد پوشش قرار می دهد، صورت می پذیرد: 1. ژانر فیلم ها، 2. طبقه اجتماعی شخصیت ها، 3. نوع شغل شخصیت ها، 4. خودکارآمدی اجتماعی شخصیت ها و 5. کنشگری شخصیت ها؛ تا از این طریق جایگاه اجتماعی زنان، به عنوان تشکیل دهندگان نیمی از جمعیت ایران به واسطه تشریح تصویر ارائه شده در سینمای این شش سال مشخص شود.
بازتاب تن کامگی زنانه در عصر صفوی در نقاشی های مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
365 - 387
حوزه های تخصصی:
دوره صفویه در اوایل قرن یازدهم ه .ق یکی از نقاط عطف تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. در حوزه اجتماعی، شهر اصفهان و دربار محل عرضه باز و عمومی برخی از موقعیت های منافی عفت، مانند لذت جنسی زنانه بود؛ و در حوزه هنر نیز شاهد رواج تصاویر تن کامه از جنس زن با مضامین نامتعارف جنسی و اعمال و رفتار زنانه مرتبط با آن هستیم که تا پیش از آن بدین گستردگی در سنت نقاشی ایران رایج نبود.در این مطالعه سعی بر این است تا براساس نظریه بازتاب، علت رواج چنین تصاویری از زنان در مکتب نقاشی اصفهانِ عصر صفوی شناسایی شود؛و هدف از آن ریشه یابی رواج این پدیده در نقاشی مکتب اصفهان است. فرض این مطالعه این است که شرایط اجتماعی برآمده از سیاست ورزی شاهان صفوی در شهر اصفهان، در رواج این گونه تصاویر دخیل بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مطالعه اسناد تصویری(نقاشی ها)است. نمونه های تحقیق به طور هدفمند از بین نقاشی های این دوره که دربردارنده مضامین و اعمال جنسیِ زنانه هستند،انتخاب شده است.این مطالعه نشان می دهد که شرایط انضمامی و عرفی شده موقعیت جنسی زنانه در بستر اجتماعی اصفهانِ عصر صفوی در رواج چنین تصاویری در هنر آن دوره مؤثر بوده است.رواج هنر تن کامه را باید ناشی از رویکردهای شاه محور حکومت صفوی دانست و دربار به دلیل منفعت طلبی های اقتصادی، سیاسی-نظامی و شخصی شاه، برخی از رفتارهای خلاف عرف را در جامعه ترویج داد.این تن کامگی رایج در جامعه به صورت امری عادی در نقاشی ها بروز یافت و این مؤلفه در ویژگی های مضمونی،تجسمی و نقشی که زنان در نگاره ها دارند، قابل ملاحظه است.