مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
نقاشی
حوزه های تخصصی:
جایگشت روایت های دینی از کلام به تصویر و خوانش آنها یکی از موضوعات رایج در عرصه نقد هنر و نقاشی محسوب می شود. برخی از فرهنگ های شمایل گرا بیش از سایر فرهنگ ها به ترجمه کلام به تصویر پرداخته اند. به همین دلیل هنرمندان مسیحی در این خصوص از سابقه ای طولانی و تنوعی قابل توجه برخوردارند. قضاوت سلیمان یکی از روایت های کوتاه اما بسیار جذابی است که هنرمندان برجسته بسیاری به خصوص نقاشان به آن توجه نموده و برخی از زیباترین آثار نقاشی مسیحی را به خود اختصاص داده اند. این روایت از قابلیت های ویژه ای برای تصویرپردازی و نقاشی برخوردار است. به عبارت دیگر علاوه بر پند و اندرزی که در این گونه پاره روایت ها وجود دارد، از نظر قابلیت تصویری سازی هم به خصوص برای هنر نقاشی بسیار مناسب است. مقاله حاضر قصد دارد برخی از برجسته ترین نقاشی های یاد شده با مضمون قضاوت سلیمان را با نظریه «میل تقلیدی» که انسان شناس و فیلسوف معاصر رنه ژیرار طرح کرده است مورد مطالعه قرار دهد. این نظریه به تقلیدی بودن میل و چگونگی شکل گیری خشونت و نقش قربانی در حل آن می پردازد. «میل تقلیدی» یکی از نظریه های ارجاعی برای بسیاری از تحلیل های روایت ها و رقابت های مذهبی-اسطوره ای و سیاسی-اجتماعی محسوب می گردد. ژیرار خود به تفسیر روایت اشاره دارد اما هیچگاه به نقد نقاشی های این روایت با نظریه خود نپرداخته است
بازتعریف گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر د ر د وره قاجار با آراء میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
د ر زمان معاصر یکی از رویکرد های مطالعه تفسیر تصاویر گفتگو است و ازجمله موضوعاتی است که به طور عمد ه برای تفسیر د ر آثار هنری استفاد ه شد ه است. عرصه نقد هنر د ر د وره معاصر د ر طی چند د هه اخیر شاهد تحول و تقویت معنا و آثار هنری بود ه است. تقابل تفسیر آثار هنری با رویکرد های مختلف زمینه مطالعه مباحث میان رشته ای بود ه است. هد ف از پژوهش حاضر مطالعه و تفسیر گفتگومند ی د ر آثار اسماعیل جلایر نقاش د وره قاجار بود ه است. مفروض پژوهش حاضر تحول معانی و جایگاه آن د ر تفسیر نقاشی های جلایر نقاش می باشد که به علت کمبود ن آثارش گمنام و مهجور ماند ه است. او نقاش و خوشنویس ایرانی د ر سد ه سیزد هم ه.ق، نیمه د وم سد ه نوزد هم میلاد ی است و د ر آثار نقاشی او نمایش حالات د رونی د ر پیکره ها د ید ه می شود . د ر جستجوی این مسأله ابتد ا مقولات کلید ی د ر حوزه نظری براساس آرا میخاییل باختین به عنوان گرایش نظری این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته و براین مبنا تحول جایگاه گفتگو تک گویه و چند گویه د ر آثار نقاشی جلایر مورد تحلیل قرار گرفته است. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گرد آوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها د ر این پژوهش نشان می د هد که آثار جلایر براساس سوژه انسانی کار شد ه است و د ر آثار او گفتگو گرایی انسان بر مبنای تک گویه و گفتگومند ی د ید ه می شود . گفتگوها د ر عین گفتگو بیشتر بر تک گویه تأکید د ارد و نقاشی و گفتگو گرایی د ر آثار او برمبنای شرایط زمانی هنر د ر د وان قاجار است.
نسبت متن و تصویر در آثار معین مصور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
43 - 50
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همنشینی طولانی «ادبیات» و «نقاشی» در نسخ مصور تأثیری دیرینه و عمیق بر شکل و ساختار نقاشی ایرانی داشته است. از میانه های عهد صفوی تولید نگاره های مستقل از کتاب به شکل روزافزونی گسترش یافت. به نظر می رسد که در این دوران پیوند و کشاکش رسانه های نقاشی و ادبیات واجد شکل نوینی شده باشد. از این رو بررسی آثار معین مصور در حکم آخرین نماینده جدی مکتب نقاشی اصفهان در این زمینه حائز اهمیت است.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است که «چگونگی» تحول پیوند تاریخی «ادبیات» و «نقاشی» در اواخر مکتب نقاشی اصفهان را از طریق بررسی شکلی و ساختاری نسبت «تصویر» و «متن» در آثار معین مصور نشان دهد.روش پژوهش: در این پژوهش نقاشی های معین مصور با روش تحلیلی-تطبیقی بررسی شده و یافته های این تحلیل با رویکردی تاریخی در سیر تحول نقاشی ایرانی در میانه های عهد صفوی تفسیر شده است.نتیجه گیری: تصویر «لحظه زایا» در نسخه نگاره های معین مصور نشان از گونه ای «زمان مندی پنهان» دارد که یادآور توالی کنش های روایت کلامی است. از سوی دیگر در نگاره های تک برگ معین مصور، تجانسی بیشتر میان رسانه، محتوا و نحوه ادراک آن دیده می شود، زیرا این آثار فارغ از روایتگری به چینش اجسام و پیکره های زیبا محدود شده اند. ردپای تعمیق زیباشناسی مبتنی بر این آثار در نسخه نگاره های آن دوران نیز قابل تشخیص است؛ آنجا که تعداد پیکره ها و خرده صحنه های روایی در تصاویر این نسخ کاهش یافته و نقاشی تمرکز بیشتری بر تصویرگری «لحظه زایا» یافته است. در نتیجه به نظر می رسد که در آثار معین مصور پیوند و کشاکش متن و تصویر به شکل حرکتی از «متن» به سوی «تصویر» قابل تصور است، این گرایش در امتداد مکتب اصفهان خارج از ذوق محافظه کارانه دربار در تهیه نسخ مصور و شکوهمند ادبی، فرصت رشد و گسترش بیشتری یافت و باعث تولید نقاشی هایی با جنبه محاکاتی و حسی قوی تر شد. این امر در آن دوران نمودی از حرکتی به سوی استقلال و تفکیک بیشتر رسانه نقاشی از روایت کلامی است.
تطبیق جایگاه عرفان اسلامی و اندیشه ذن بودیسم در نقاشی های سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
367 - 387
حوزه های تخصصی:
نقّاشی و شعر به عنوان دو هنری که ارتباط نزدیکی با اندیشه ها و علایق فرد دارند، انعکاسی از باورهای مذهبی رایج و نمادهای مربوط به آن هستند. نقاشی و شعر هر دو از یک سرچشمه و یک منبع سیراب گشته اند و بر تفکّرات و اندیشه های صاحب اثر منطبق اند. سهراب سپهری شاعر و نقاش دوره معاصر دارای سبک خاصی است که آثار او را از دیگران متمایز می سازد. مسئله ای که می توان مطرح کرد چگونگی انعکاس باورهای فرهنگی و اندیشه های عرفانی موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به دنبال واکاوی سبک موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. یافته های پژوهش حاکی از این است که سپهری در نقاشی های خود از اندیشه های عرفانی از جمله عرفان اسلامی و ذن بودیسم بهره جسته و آثار وی تحت تأثیر سلوک ذن می باشد. اغلب هنرمندانِ عارف مسلک از جمله سپهری به طبیعت که یکی از جلوه های آشکار خلقت هستی است، توجه بسیاری داشته اند. سپهری خداوند را کنار کاج بلند و لای شب بوها می بیند و احساس می کند. همچنین آثار سپهری دارای بن مایه های هنری و معنایی جهانی بینی عرفان از جمله عرفان اسلامی است. به طور کلی می توان چنین گفت که در ترکیب بندی و نحوه ترسیم نقاشی های سپهری اندیشه های عرفانی و سلوک ذن بودیسم به شدت تأثیرگذار بوده اند. همچنین وجود نمادهای سمبلیک عرفانی و ذن بودیسمی از جمله کوه، درخت و... در نقاشی های سپهری نشان دهنده طبیعت گرایی سپهری می باشد که خود یکی از اندیشه های عرفانی و اصول ذن بودیسم می باشد. اهداف تحقیق 1. بررسی تأثیر اندیشه ذن و عرفان اسلامی بر ترکیب نقاشی های سهراب سپهری. 2. بررسی جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی ها ی سهراب سپهری با توجه به اندیشه ذن بودیسم و عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق 1. اندیشه ذن بودیسم و عرفان اسلامی چه تأثیری بر ترکیب بندی نقاشی های سهراب سپهری داشته است؟ 2. با توجه به اندیشه ذن، جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی های سهراب سپهری چیست؟
عناصر نقاشی در دیوان "مایفوق الوصف"سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.
بازتاب جلوه های لذت این جهانی در شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی با استفاده از رویکرد تطبیقی هنری رماک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مفروض داشتن ارتباط بین حوزه های متنوع اندیشه و هنر هر عصر، پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی و بینارشته ای است که به مطالعه ی ارتباط بین شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ی ادبیات تطبیقی هنری رماک، و بررسی بینارشته ای شعر، نقاشی و معماری عصر صفوی در پی تبیین و تحلیل این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر، نقاشی و معماری این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته های این پژوهش، لذت این جهانی و کسب لذت و سرخوشی، که از مؤلفه های اساسی زمینی شدن و روی گردانی از عوالم دیگر است، یکی از پیش فرض هایی است که اساس اندیشه و هنر این عصر را شکل می دهد. از این روی، شاعران، نقاشان و معماران عصر صفوی به اشکالی مختلف و متنوع، به جنبه ی لذت بخش بودن هنر خود توجه داشته اند و بر اساس آن به آفریدن و خلق آثار خود دست یازیده اند.
تبیین ادراک کارشناسان از الگوی دینی زندگی زن در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
107 - 130
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک متخصصان از الگوی دینی زندگی زن در خانواده انجام شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی و از نوع زمینه ای(داده بنیاد) بود. جامعه آماری متخصصین علوم اسلامی در حوزه خانواده بودند و نمونه پژوهش شامل 12 نفر از این متخصصین تا مرحله اشباع داده ها و به روش گلوله برفی بود. بدین منظور مصاحبه نیمه ساختاری انجام شد و روایی این پژوهش با چهار محور ارزش واقعی،کاربردی بودن،تداوم و مبتنی بر واقعیت بودن تأیید گردید. جهت تحلیل داده ها از روش کد گزاری استفاده شد.یافته ها:یافته های پژوهش شامل پنج کد محوری و چهل و یک کد باز بود. کدگذاری محوری پژوهش شامل 1- تعریف،اهمیت و ضرورت الگوی زندگی2- ابعاد الگوی زندگی زنان در خانواده 3- آسیب شناسی الگو زندگی غیر اسلامی زنان 4- راهکارهای ایجاد الگو زندگی دینی 5- نشانه های الگوی دینی زندگی زن در خانواده .نتیجه گیری: از آنجا که الگوی زندگی زن در الگوی زندگی افراد خانواده و حتی جامعه نقش دارد؛ پرداختن به این موضوع از ضرورت های پژوهش در حوزه زن وخانواده است. در این پژوهش نظرات کارشناسان پیرامون تعریف الگو زندگی و تبیین اهمیت آن، آسیب ها و نقاط ضعف الگوی زندگی فعلی زنان جامعه و فاصله آن تا الگوی کامل دینی بررسی و راهکارهایی برای ارتقاء الگوی زندگی زنان با نگاه دینی ارائه شد.
مطالعه تحلیلی ویژگی های بصری و عناصر ساختاری نقشمایه دایره در نقاشی معروف به شمس دوره قاجار محفوظ در موزه آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
5 - 23
حوزه های تخصصی:
دوره قاجار یکی از دوره های درخشان در نقاشی است که نقاشی مذهبی یکی از شاخه های آن است. بعضی از این نقاشی ها برای شاه و با کیفیت بالا و روی بوم ابریشمی کار شده است. یکی از این نمونه ها مر بوط به اواخر دوران قاجار تابلوی عاشورای شمس است که در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. این تابلو (معروف به تابلوی شمس) دارای ترکیب بندی مدور است و برخلاف تابلوهای نقاشی دیگر به صورت افقی نیست و از نقشمایه دایره به صورت نمادین در زیرساخت هندسی اثر استفاده شده است. هدف از این پژوهش مطالعه موردی و تحلیل نقاشی عاشورای شمس بر مبنای ترکیب بندی دایره است. سوال های این پژوهش عبارت اند از: 1- ویژگی ها بصری و عناصر ساختاری در ترکیب بندی این تابلو چگونه است ؟2 – نقش مایه دایره در ترکیب بندی اثر از چه جایگاهی برخوردار است؟ محتوای پژوهش حاضر کیفی بوده و براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترکیب بندی این نقاشی جدید و منحصر به فرد است و بر اساس تقسیمات هندسی آگاهانه و هدفمند برمبنای دایره شکل گرفته است. نقاش از تقسیمات هندسی متقارن با دایره ها برای تمرکز بر نقطه مرکزی تصویر یعنی امام حسین (ع) استفاده کرده است. تقسیمات هندسی دایره ها، ارتباط آنها، همزمانی دید و رساندن مفهوم کثرت در وحدت بر مبنای ساختار هندسی مدور اثر شکل گرفته است و به همین علت به شمس معروف است.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و پل ورلن از منظر امپرسیونیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
79 - 106
حوزه های تخصصی:
مکتب امپرسیونیسم که زیرمجموعه مدرنیسم است، تنها یک سبک نقاشی نیست بلکه رویکردی نوین به زندگی دارد که تداعی گر آراء فلاسفه پدیدارشناس اواخر قرن نوزدهم است. هنرمندان مکتب امپرسیونیسم با زیرساخت فلسفی پدیدارشناسانه اغلب تجربه را به صورت تجربه فردی بازنمایی می کنند. این تجربه فردی نه تنها از شخصیت هنرمند که از سنّت ها و باورهای سرزمین او نشأت می گیرد. (بنابراین) بررسی آثار هنری این مکتب از سرزمین های مختلف می تواند بیانگر شباهت ها و تفاوت ها در احساس و ادراک مردمان آن سرزمین ها باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه جلوه های مکتب امپرسیونیسم در اشعار سپهری و پل ورلن می پردازد. سپهری پیش از شاعری، این مکتب را در نقّاشی های خود تجربه کرده و پل ورلن در محافل هنری با آن آشنا شده است. تأثیرپذیری از عوامل محیطی چون نور، هوا و رنگ، شعر این دو هنرمند را به فضای نقاشی های امپرسیونیستی می برد. ویژگی هایی مانند آشنایی زدایی، درک لحظه ای زندگی، بازی با رنگ و نور، تصاویر ناتمام، پیوند طبیعت و مدرنیته و ... در شعر این دو شاعر با اندکی تفاوت دیده می شود. این مقایسه، تفاوت نگاه دو شاعر را به جهان، هنر و مکتب امپرسیونیسم نشان می دهد. سپهری این مکتب را دستاویزی قرار داده برای بیان مفاهیم عمیق انسانی در حالی که پل ورلن تنها از نظر ساختار به این مکتب پای بند است. این تفاوت از سویی ریشه در میزان تأثیر تجربه نقّاشی امپرسیونیستی در شعر دارد و از سوی دیگر به ذات شرقی این مکتب برمی گردد.
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.
هم کنشی ادبیات و نقاشی در قرن نوزده فرانسه با نگاهی به رمان مانت سالمون برادران گنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲
57 - 75
حوزه های تخصصی:
تا چه اندازه آثار ادبی، به ویژه در قرن نوزدهم فرانسه، از هنر نقاشی تأثیر گرفته اند؟ آیا می توان این تأثیرپذیری را به طور نمونه در رمان مانت سالمون، اثر برادران گنکور جستجو کرد؟ بررسی این رمان، به درستی گویای این الهام هنری است و به خوبی نشان می دهد که چگونه این رمان به تدریج در ذهن نویسنده از تأثیرات نقاشی شکل گرفته و زاده شده است. در طول اعصار، همواره ادبیات و نقاشی بر یکدیگر تأثیرمتقابل گذاشته و آفرینش های ادبی و تصویری از تقابل میان متن و تصویر سود جسته اند، اما از قرن نوزدهم به بعد، نقاشی بیش از هر زمان دیگری بن مایه آثار ادبی گردید. مانت سالمون که رمانی است درباره یک نقاش شکست خورده، از جمله این آثار است. این رمان با نقاشان مناظر در فضای باز، سرو کار دارد و توصیف های آن شبیه نقاشی است و سبک آن در پی آن است تا تأثیرات نقاشی را بازآفرینی کند. برادران گنکور کوشیده اند با تمهیداتی در شیوه نگارش، ویژگی های نقاشی را در زمینه زبان، تعبیرو تفسیر کرده و آن را به کار گیرند. هدف این مقاله دنبال کردن رد پای نقاشی در رمان مانت سالمون است و این که نقاشی در خلق این رمان، قطبی الهام بخش و تأثیرگذار بوده، موضوعی است که سعی شده در این مقاله به آن پرداخته شود.
تلفیق ادبیات با نقاشی به شیوه مارسل پروست مطالعه پیوند ادبیات با نقاشی در رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست با تأکید بر مجلد طرف خانه سوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
217 - 248
حوزه های تخصصی:
هرگاه صحبت از تلفیق ادبیات با نقاشی است، حضور ادبیات و نقاشی را در کنار یکدیگر شاهد بوده ایم. مثل تلفیق ادبیات با نقاشی در تصویرسازی یک کتاب ادبی یا در نگارگری. اما تلفیقی که مارسل پروست از این دو ارائه می دهد، متفاوت است. سراسر رمان در جستجوی زمان از دست رفته پر از نقاشی است، بی آن که حتی یک تصویر در کل کتاب چاپ شود. او بدون آن که تصویری فیزیکی در رمانش ارائه دهد، ادبیات را با نقاشی های شناخته شده ای تلفیق می کند و متن را به آن ها ارجاع می دهد و رابطه ای بینامتنی میان آن ها برقرار می سازد تا قوه تصویرساز مخاطب را در کنترل خویش درآورد. پروست با این رویکرد قصد دارد هنگامی که رمانش خوانده می شود، راه "خیال آزاد" بر مخاطب بسته باشد و مخاطب تقریباً همان چیزی را در ذهنش تصویر کند که پروست آن را می خواهد. این مقاله از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه آراء «لوران ژنی» در باب بینامتنیت و به ویژه «کلاژ بینامتنی» بنا گردیده است.
در باب اهمیت نقاشی: خوانشی پدیدارشناختی از نقاشی ایرانی با نگاه به آرای استیون کروئل و پاول کراودر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
63 - 82
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر در وهله اول تبیین چرایی اهمیت نقاشی است.این مقاله در مسیر گشودن این مسئله آرای استیون کروئل و پاول کراودر را در سنت پدیدارشناسی بازخوانی می کند. به اعتقاد آنها نقاشی فقط انتقال اطلاعات تجربی نیست، بلکه شامل یک بینش فلسفی عمیق است که براساس مؤلفه های؛ سکوت، سطح، مکان و زمان می تواند مورد واکاوی قرار بگیرد. در امتداد این مؤلفه ها، ابتدا دو مفهوم زیبایی ایدئال و زیبایی متافیزیکی طرح شده است و در وهله دوم از مجموعه مفاهیم ذکر شده برای رسیدن به خوانشی جایگزین در نقاشی ایرانی استفاده می شود. نگارنده سعی دارد با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آرا این دو پدیدارشناس اهمیت نقاشی ایرانی را با خوانشی جایگزین [نسبت به خوانش های سنت گرایانه و تاریخ نگارانه] ارائه دهد. از رهگذر بازخوانی آرای آنها به این نتیجه می رسد که علت اهمیت نقاشی ایرانی راهی است که برای مواجهه با حقیقتی عمیق تر و فراتر از ادراک روزمره ایجاد می کند. مواجهه ای که نقش هستی شناختی ما را نسبت به موجودات دیگر یادآوری می کند؛ ما را از محدودیت های متناهی مان فراتر می برد و دعوت می کند تا عمیق تر به راز هستی بپردازیم و از این مسیر به شکلی از تعالی زیبایی شناختی نزدیک شویم.
زنانگی اروتیک: برساختی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
129 - 147
حوزه های تخصصی:
"برساخت زن اروتیک" در تاریخ ایران نقطه ای کانونی در نگارش تاریخ سکسوالیته است. این پژوهش در راستای پاسخ گویی به این سؤال تدوین شده است که در کدامین برهه تاریخی زن دارای هستی اروتیک شد؟ پژوهش حاضر با روش دیرینه شناسی انجام گرفته و در این راستا از نگاره های اروتیک دوره صفویه و اسناد مکتوب موجود استفاده شده است. در دوره شاه عباس گذاری از برهنه های ادبی به برهنه های اروتیک در نقاشی ها صورت گرفت و تصاویر زنان با فردیت یافتگی بیشتری در اندام ها در عرصه تصویر حضور یافتند. در اواخر صفویه تصاویر عریان زنان پیوسته دارای نشانگانی فرنگی می شود. اما مسئله نه بر سر دوگانه زن غربی و زن ایرانی بلکه در رابطه با جدالی است که در این دوره بین مسیحیت، تصوف و اسلام شروع به شکل گیری می کند و رساله های متعددی حول آن نگاشته می شود؛ بنابراین برهنگی به زن مسیحی فرنگی منتسب می شود. با حضور فیگور زن در نقاشی های تک برگی و دیوارنگاره ها کم کم تعریف جدیدی از زنانگی در خیال انسان ایرانی شروع به شکل گیری می کند و نوعی تغییر جغرافیایی در امیال مرد ایرانی صورت می گیرد، زن مسیحی فرنگی ابژه میل مرد ایرانی می شود که پس لرزه های آن را به صورت شدیدتر در دوره قاجار شاهد هستیم .
تبیین فضای عرفانی سماع و تلفیق آن با هنر نقاشی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایجاد تناسب بین فضای عرفان و هنر همان گونه که سالک در مقام شهود، به دیده های خویش مؤمن است؛ هنرمند نیز در خلق اثر بدیع با چنین حالتی روبرو خواهد بود و این توفیق نیز مستلزم نیل به یک حقیقت ثابت و یک محبوب است که در ابداع اثر هنری، حقیقت به ظهور رسیده در این مجال، به صورت تابلو نقاشی جلوه گر شده است. تحقیق در مفهوم عرفانی سماع و صورت شناسی آن در عناصر زیبایی رنگ و نقاشی، زمانی گویاتر می گردد که به سیر تلفیقی آن با نقاشی مدرن پرداخت و این مجال، که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است؛ زیبایی شناسی را تا جایی پیش می برد که می توان یک محور کاربردی تری را ارائه داد. این پژوهش، با ایده پردازی آمیخته با تخیل نویسنده و با راهنمایی رسام جهت نقش پردازی افکار و ایده های نوین وی، برای نخستین بار همراه با تصاویری که مخلوق ذهن خلاق نویسنده است به نمایش گذاشته شده. هدف غایی این جستار مدعی است که نقاش هنرمند بتواند با تلفیق یکی از سنت های سلوک (سماع) که آن را از نگارگران سَلَف اخذ کرده است؛ با استناد به ظواهر طبیعت به صورت نمادین و با خلط رنگ های مذهبی، همراه با نگرشی عرفانی به اصل و مبدأ، آن را به تصویر بکشد.
اثربخشی هنردرمانی مبتنی بر نقاشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر با آسیب شنوایی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات سازگاری در کودکان با آسیب شنوایی نیازمند مداخلات درمانی است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی هنر درمانی مبتنی بر نقاشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر با آسیب شنوایی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری سه ماهه و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر با آسیب شنوایی بود که در مدارس استثنایی شهرکرد در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها 30 دانش آموز که معیار های ورود به مطالعه را داشتند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همتا سازی در دو گروه آزمایش (15 نفر ) و گروه گواه (15 نفر ) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش طی پانزده جلسه بسته نقاشی درمانی اجرا شد و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. همه آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992 ) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هنر درمانی مبتنی بر نقاشی هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری موجب کاهش رفتار پرخاشگرانه و مؤلفه های خشم، پرخاشگری کلامی و رنجش می شود (0/01>p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، هنر درمانی مبتنی بر نقاشی به عنوان یک روش روان درمانی مؤثر در جهت کاهش نشانه های بالینی اختلال رفتاری پرخاشگری دانش آموزان به درمانگران حوزه کودکان با نیاز های خاص پیشنهاد می شود
مطالعه تحلیلی گروتسک در آثار نقاشان انقلاب اسلامی با تمرکز بر آثار حبیب الله صادقی، کاظم چلیپا و حسین خسروجردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
83 - 101
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون هنرمندان از گروتسک به عنوان شیوه و مفهومی شناخته شده برای آشکار کردن حقایق پنهان و پررنگ تر نشان دادن واقعیت های کمتر دیده شده بهره جسته اند.آشوب، انقلاب و جنگ در ایرانِ دهه های 50 و 60 شمسی، سرنوشتی تاریخی را برای این کشور رقم زد و نقاشان انقلاب با بهره گیری از گروتسک ویژگی های جامعه ی آن روزها را به نمایش گذاشتند. هدف از این پژوهش، شناخت بیشتر هنر انقلاب و واکاوی کارکرد و دسته بندی گروتسک در آثار نقاشان انقلاب اسلامی می باشد. سوالات پژوهش عبارتند از:1 گروتسک در آثار نقاشان انقلاب چگونه بروز یافته است؟2 گروتسک دارای چه کارکردی در آثار نقاشان انقلاب است؟ 3 آثار هنرمندان انقلاب اسلامی کدام یک از دسته بندی های گروتسک را شامل می شود؟ در پژوهش حاضر، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و مطالعه ی تطبیقی، با استناد به منابع کتابخانه ای و مشاهده آثار، ضمن مطالعه ی الگوی نظری چهار متفکر مطرح در مورد گروتسک، مهمترین زمینه های خلق مفاهیم آثار در فرایند بهره گیری از گروتسک و سیر زایشی معنا بررسی شده است. جامعه پژوهش، آثار نقاشان انقلاب تعریف گردیده و به عنوان نمونه تحقیق 9 اثر شاخص از اعضای هستهِ اولیه نقاشان انقلاب آقایان حبیب الله صادقی، کاظم چلیپا و حسین خسروجردی به روش نمونه گیری قضاوتی آورده شده است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد که نقاشان انقلاب از گروتسک به عنوان یک نگرش و جهان بینی برای بیان اهداف خود بهره گرفته اند و اغلب آثار جامعه پژوهش، در دسته بندی گروتسک ناب قرار می گیرد. در تمامی آثار این هنرمندان نوعی تقابل دوگانه میان خیر و شر، نیکی و بدی، زیبایی و زشتی و حق و باطل موردنظر قرارگرفته است. در حقیقت رویکرد نقاشان انقلاب به گروتسک، رویکردی بدبینانه و سراسر اضطراب و ترس است و نقاشان انقلاب از گروتسک در جهت اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی سود جسته اند.
پژوهشی تطبیقی پیرامون مولفه های روانشناختی آثار هنرمندان نقاش نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی (مورد پژوهش: 5 اثر از جدیدترین نمایشگاه هنرمندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
209 - 230
حوزه های تخصصی:
تمایزات منحصر به فرد شخصیتی پرده های ناپیدا در پس آفرینش آثار هنری خوانده شده اند که بی گمان، ردپای منشأ آفرینش هر اثر هنری را باید در این بُعد پنهان از فرآیند ظهور هنری جستجو کرد. لذا، درونیات هر فرد هم به لحاظ جنبه مثبت و هم جنبه منفی، بر خلق آثار هنرمندان تاثیرگذار است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد چگونگی بازتاب مؤلفه های روانشناختی در آثار نقاشان است. در این بین، می توان از هنرمندان نقاشی چون نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی نام برد که در دوره حاضر از جریان های هنری رایج، با زبان تصویری سعی در بیان درونیات روانشناختی خود دارند. در این پژوهش که به صورت توصیفی و تحلیلی و با به کارگیری روش کتابخانه ای انجام شده، به سبب محدودیت حجم مقاله، 5 نمونه اثر از آثار نقاشی هر هنرمند مورد پژوهش قرار گرفته است. روش نمونه گیری انتخابی و به صورت کیفی به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که آثار نیکزاد نجومی و علی اکبر صادقی که به نوعی توانایی های ذهنی مخاطب در درک مفاهیم و باورهای درونی هنرمند را تقویت می کنند، تأویل و تفسیری از مؤلفه های روان شناختی است که در آثار این دو هنرمند ظهور یافته است. نتایج این نوشتار تبیین کننده اهمیت پرداختن به بحث مؤلفه های روانشناختی هنرمندان در بررسی و واکاوی مفاهیم هنری در آثار آنان می با شد، خصوصا آثار هنرمندان هنرهای تجسمی که نمودی ملموسی از بازتاب این درونیات پنهان هنرمندان است. اهداف پژوهش: 1.بررسی مؤلفه های روانشناختی از توانایی ذهنی مخاطب در تفسیر آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی. 2.تطبیق شیوه تأثیرگذاری آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی بر طبق دیدگاه روانشناختی. سؤالات پژوهش: 1.با توجه به کاربرد مؤلفه های روانشناختی در هنر، چگونه می توان آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی را تفسیر و تحلیل کرد؟ 2.کدام یک از مؤلفه های روانشناختی تأثیرات پر رنگ تری در آثار نقاشی علی اکبر صادقی و نیکزاد نجومی دارد؟
ادبیات تطبیقی و تصویر اقتباسی، بررسی موردی چند افسانه و کتاب و بازتاب آن در عرصه تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابه گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابه تصویر پلی می زند و با نمونه گیری موردی از داستان های شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار داستانها، مشابهت و تفاوتشان با یکدیگر می پردازد؛ هدف از این پژوهش بررسی نحوه بازآفرینی و پردازش این داستان ها در قلمرو تصویرسازی سینمایی، تئاتر و نقاشی بر مبنای اقتباس و انواع آن از دیدگاه دبورا کارتمل است.کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است. کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است.
بررسی اثربخشی پویانمایی آثار نقاشی کودکان پیش دبستانی بر خلاقیت آنان
حوزه های تخصصی:
از آن جا که به نظر غالب روان شناسان خلاقیت در سال های اول زندگی کودک ظهور می کند و در آغاز با تخیل همراه است، بدون تردید تخیل از مهم ترین عواملی است که تفکر خلاق را ممکن می سازد؛ لذا توجه به مسئله آفرینش های ذهنی در دوره کودکی، فوق العاده حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری پویانمایی آثار نقاشی کودکان بر خلاقیت آنان است. جامعه آماری این پژوهش شامل 82 نفر کودکان پیش دبستانی دختر و پسر در ناحیه هفت مشهد است که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده است. ابزار پژوهش شامل نقاشی های ترسیم شده توسط کودکان، عروسک و پویانمایی ساخته شده از روی همان نقاشی ها است. داده های جمع آوری شده در این پژوهش برآیند نمرات خلاقیت استنباط شده از نقاشی های کودکان در پیش آزمون و پس آزمون بود که از طریق نمره گذاری سه نفر از اساتید متخصص در حوزه خلاقیت و به ویژه خلاقیت کودکان به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مقایسه بین گروهی پیش آزمون، پس آزمون استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تی همبسته تجزیه و تحلیل شد. همچنین برای مقایسه نمرات دو گروه دختر و پسر از تی مستقل استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پویانمایی و حرکت در ایجاد انگیزه و همچنین خلاقیت کودکان تأثیر چشمگیری دارد، و تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون کودکان دختر و پسر، وجود دارد.