مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نقاشی
حوزه های تخصصی:
موریس مرلوپونتی (1961-1908) فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، سعی دارد بر هم سویی فلسفه پدیدارشناسانه خویش با جنبش هنری مدرن تأکید داشته، و از حدود تقابل های ذهن و عین، ، ما و جهان و در نهایت رهیافت نظری و رهیافت هنرمندانه عبور کند. به زعم او هنر مدرن به شیوه ای دیالکتیکی و بر اساس رابطه دو سویه هنرمند و اثر قادر است تا فیلسوف را در تأملاتش در باب شیوه های آشکارسازی هستی یاری رساند و به او این امکان را دهد تا با رهیافت های تازه مواجه شود. هنر مدرن و به ویژه آثار سزان این امکان را مهیا می سازند تا اشیاء گشوده شوند و با گشودگی خویش وجه مکتوم خود و نیز هستی را نمایان گردانند. این پژوهش مبتنی بر نگاهی پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی است که سعی خواهد کرد به تلقی خاص مرلوپونتی در خصوص نقش و نقاش، ناظر و منظره و هم چنین آشکارگی هستی در هنر مدرن اهتمام ورزد. این تحقیق با تأکید بر وجه دیالکتیکی و مفهوم هستی در هنر مدرن می کوشد آن را در مقابل رویکردهای مسلط علمی قرار داده و به تبیین این رویکرد خاص بپردازد.
هستی شناسی ریتم در نقاشی نزد ژیل دلوز با تاکید بر زیباشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریتم یکی از ارکان مهم استتیک دلوز است. این مفهوم نزد او رویداد هم طنینیِ ساحت های مختلف است. سوال اصلی این مقاله این است که چگونه وحدت امور کثیر و متفاوت در نقاشی بدون توسل به عاملی فراتر از سطح نقاشی فراهم می شود؟ در نقاشی سطوح متفاوت احساس، رنگ ها، تاش ها و ضربه قلم ها، رنگ و نور، امور نامتناجس و قیاس ناپذیر به ترکیب بندی، سرهم کردن و مدولاسیون نیاز دارند تا هماهنگ شوند. با اتکا به مفهوم ریتم، توانِ حیاتیِ آن و نقشِ بنیاد این پرسش در دو قسمت 1-ریتم در نقاشی ، 2- رابطه احساس و ریتم پاسخ داده می شود. ضمن اینکه مفهوم بنیاد و ریتم نزد هایدگر و ملدینه به عنوان سابقه این بحث بسط داده شده است. با وجود ریتم به عنوان تناوب دو لحظه ی انقباضی-انبساطی و یا شدت-ضعفی، امکان هماهنگی و رابطه آشوب سطح مادی و نظمِ فیگور، نسبت رنگ های نامتعارف و نیز سطوح احساس ، و نیز رابطه بسیاری از امور متفاوت و حتی نامتناجس و قیاس ناپذیر با درجه ی توان نابرابر فراهم می شود. هماهنگی امور نامتناجس، ناهمگن و قیاس ناپذیر حالت پیچیده تری دارد. حاصل این ارتباط شدت محض است که تنها می توان آن را زیست یا حس کرد و ذات وصف ناپذیر هنرمند را رقم می زند. ارتعاش و کژریخت شدگی، رزنانس یا تشدید و در نهایت شدت مبین انواع گوناگون ریتم در نقاشی نزد دلوز است که متناظر با مفاهیم هستی شناسی وی است.
بررسی تحولات اجتماعی در رشد منظره نگاری هلند در قرن هفدهم
منبع:
پیکره دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
15 - 31
حوزه های تخصصی:
توجه به عالم طبیعت به عنوان لذت، حظ زیبایی شناختی و کار هنری، تاریخچه ای دارد که تبار شناسی آن ما را به فهم انواع تجارب تاریخی و انسانی انباشته شده در مفاهیم طبیعت و منظره نزدیک می کند. در دوره باروک تنوع سبک ها وگرایشات به اوج خود رسید. آن ها معمولاً یک مضمون را درطول دوره ای خاص یا منطق ه ای خاص ترجیح می دادند. یکی از این گرایشات منظره نگاری بود، که تا قبل از آن در نقاشی ها فقط در پس زمینه استفاده می شد، اما در سده هفدهم به صورت موضوع اصلی مورد توجه قرار گرفت. ژانر منظره در اروپا از تجربه طبیعت به عنوان یک عامل و ارزش فرهنگی برجسته، در جوامعی که به تدریج مدرن می شدند بیرون آمد. این مقاله توصیفی در باب منظره نگاری قرن هفدهم در هلند و مطالعه ه ای در باب ارتباط میان"منظره" و "ارزش فرهنگی" است. مسئله این پژوهش چرائی توجه به منظره پردازی در هلند است. این که چه چیزی سبب شد که هلندی ها با انگیزه ای خاص به منظره نگاری به پردازند، سؤالی است که دراین پژوهش بدان پاسخ داده می شود؟ هدف این نوشتار شناخت بیشتر ژانر «منظره»در نقاشی است. در مجموع در این نوشتار، ژانر منظره نگاری هلند از لحاظ محتوا و درون مایه تحلیل می شود. شیوه تحقیق این مقاله کیفی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
خلاقیت تصویری کودکان
منبع:
پیکره دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۱
73 - 78
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر به بررسی آن دسته از نقاشی های کودکان می پردازد که در ساختار تصویر آن ها، نشانه هایی وجود دارد که بیان گر رویکرد خلاقانه ی نقاش است. موضوع نقاشی کودک و نقش آن به عنوان زبان تصویری صاحب اثر، از مقولات همواره جذابی است که پیرامونش تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است، اما رویکرد علمی که بر مبنای تجزیه و تحلیل نقاشی، بیان خلاقانه ی کودک و تاکید بر احساسات و عواطفش پی گرفته شده باشد، کمتر مورد توجه بوده است. این نوشته قصد دارد با اشاره به برخی از مشهورترین نظریات مرتبط با مفهوم خلاقیت، ضمن بررسی موردی نقاشی کودکان 8 تا10 سال، ویژگی هایی را که روشن گر نمایش خلاقانه ی احساسات و درونیات پیچیده ی کودک است را تجزیه و تحلیل نماید و به درک و شناخت افزون تر مخاطب از جهان پر رمز و راز نقاشی کودک و خصلت های مستتر در نقاشی که کارآمدترین شیوه ی بیانی کودک برای ارتباط با جهان بیرون است، یاری رساند. روش این مقاله جهت دستیابی به نتیجه با استفاده از منابع کتابخانه ای، میدانی و مبتنی بر تحلیل نگارنده است.
گرایش به باروک در نقاشی فیگوراتیو معاصر
منبع:
پیکره دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
33 - 46
حوزه های تخصصی:
عصر باروک تحولی عظیم در عرصهٔنقاشی ایجاد کرد و امکانات بیانی وسیع نهفتهٔ زیادی را برای نقاشی به ارمغان آورد. این کیفیت های متنوع، زبان تصویری قدرتمندی را شکل داد که از قرن هفدهم تا کنون آبشخور هنرمندان و مکاتب زیادی بوده است. در طول قرن بیستم و بیست و یکم، باروک، هویت خود را به عنوان یک نگرش فرهنگی کلان در عرصه های گوناگون ادامه داد. ظهور دوبارهٔ گرایش های باروک در هنر معاصر، به ویژه نقاشی قابل تأمل است. این نوشتار به بررسی گرایش های باروک در نقاشی معاصر می پردازد و سعی دارد که از طریق معرفی برخی نقاشان فیگوراتیو امروز، به چگونگی رویکرد، نحوه ارجاع و نقاط اتصال آن ها به سنت نقاشی باروک و استادان به نام آن بپردازد. روش این پژوهش توصیفی وتحلیلی است و داده های آن با تطبیق منابع و شواهد بصری به دست آمده است.
بررسی تصویر فرشتگان درنقاشی دوره قاجار
منبع:
پیکره دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
47 - 56
حوزه های تخصصی:
موضوع خیر و شر که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده تاکنون به صورت های مختلفی مصورشده است اما در این میان مهمترین مظهر ونماد خیر تصویر فرشتگان بوده و در موضوع های اساطیری، حماسی، مذهبی و عامیانه قبل و بعد از اسلام کاربرد فراوان داشته است. تصویر فرشتگان در طول زمان دستخوش تغییرات متعدد بصری شده است. این تغییر در سیر تکاملی هنر ایرانی از پیش از اسلام آغاز و تا دوره اسلامی ادامه داشته است. با ترویج گستره مذهب شیعه در دوره صفوی شاهد ترویج تصاویر مذهبی در هنر نقاشی هستیم. در تداوم آن با رونق نقاشی های مذهبی در دوره قاجار، تصویر فرشتگان در عرصه های مختلف کاربردهای متعددی پیدا کرد. این تصاویر برای بیان مفاهیم مذهبی مورد استفاده نقاشان مشهور بوده است. علیرغم تغییرات و دگرگونی های متعدد بصری نقاشی ایرانی، تصویر فرشتگان، در طول تاریخ هنر ایران، همواره خصوصیات تصویری و روحیات معنوی خود حفظ کرده است. در دوره قاجار رویکرد جدیدی را در ماهیت معنوی و بصری تصویر فرشتگان در نقاشی ایرانی شاهد هستیم. این مقاله با رویکردی کیفی و به روش توصیفی - تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های تصاویر بازمانده از نقاشی های فرشتگان، به چگونگی ویژگی های بصری و سیر تحول نقاشی فرشتگان در دوره قاجار می پردازد.
درآمدی بر تحلیل ساختاری روابط بینامتنیت در نقاشی باروک (بر اساس بینامتنیت صریح و ضمنی در نظریه ی ژرار ژنت )
منبع:
پیکره دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۵
1 - 16
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه ی بینامتنیت، هیچ متنی به خودی خود و در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر، درک و دریافت نمود. در واقع بر اساس این دیدگاه، تمام دانش ها به صورت زنجیروار وابسته به متون قبل از خود هستند. علاوه بر متون نوشتاری، نوعی ارتباط بینامتنی در نقاشی و به ویژه در دوره ی کلاسیک وجود دارد که در طول تاریخ هنر به تناوب در آثار بسیاری از هنرمندان به گونه ایی واضح و صریح انجام شده است. در این میان، پس از تعریف بینامتنیت از دیدگاه دو نظریه پرداز مهم این مکتب از جمله جولیا کریستوا و ژرار ژنت و سپس تقسیم بندی این مفهوم در آثار آن ها، سعی می شود روابط بینامتنی را که صرفاً از همنشینی دو یا چند نقاشی در یک اثر واحد به وجود آمده است را مورد بررسی قرار دهیم. در همین راستا مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل انواع رابطه ی بینامتنی است که از حضور یک نقاشی در اثر دیگری از یک نقاش، به دست می آید؛ از این رو سوال مهم این تحقیق این است آیا می توان با بررسی چینش عناصر و اجزای ساختار تصویر، دو گونه از روابط بینامتنی را که در این نقاشی ها باعث ارتباط معنایی دو متن با یکدیگر می شود، تشخیص داد؟ در این نوشتار، با توجه به نظریه ی ژرار ژنت و تقسیم بندی دو گونه ی مهم بینامتنیت توسط او و انطباق آن با ارجاعات مستقیم تصویری توسط نقاشان، به شیوه ایی توصیفی و سپس تحلیلی، آثار برجسته ایی از نقاشی دوران باروک مورد ارزیابی قرار می گیرد. درک این نوع روابط بینامتنی ، نه تنها در فرایند تحلیل یک نقاشی، بلکه در روش و نحوه ی ارجاعات تصویری به آثار دیگران هم سودمند است.
بررسی راهکارهای ارتقای فضای معماری مدرسه با توجه به دیدگاه دانش آموزان از نگاه نقاشی های آنان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی شهرستان بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی تاکید بر اهمیت فضاهای آموزشی، نقش آنها در افزایش خلاقیت و یادگیری دانش آموزان به عنوان سرمایه های یک کشور و جستجوی الگوهایی جهت بهبود شرایط کنونی مدرسه ها و ایجاد فضای آموزشی مطلوب، با توجه به نیاز های دانش آموزان به عنوان بهره برداران اصلی محیط های آموزشی و یادآوری اهمیت توجه به نظرات آن ها در طراحی این محیط ها است. در راستای این اهداف و برای یافتن پاسخ پرسش های تصور دانش آموزان از مدرسه ایده آل و نقش و امکان پذیری همکاری میان طراحان و دانش آموزان به عنوان استفاده کنندگان فضاهای آموزشی و امکان تطبیق نظرات دو گروه (طراحان و دانش آموزان) در طراحی مدرسه، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی، به بررسی پنج مدرسه ابتدایی دخترانه در سطح شهرستان بندر انزلی پرداخته شد. نظرات پیرامون مدرسه ایده آل به کمک دریافت نقاشی و متونی که توصیف کننده چنین مدرسه ای از سوی آن ها باشد، انجام شد. در مجموع 208 نقاشی دریافت شد و اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار MAXQDA، تجزیه و تحلیل و کد گذاری گردید. نتایج نشان دهنده نارضایتی دانش آموزان از وضع فعلی مدارس، نیاز آن ها به گذران وقت بیشتر خارج از کلاس و توجه ویژه به ارتباط طبیعت و فضاهای معماری بود که محققین بر پایه این یافته ها و مطابقت طرح های پیشنهادی خود با نظرات کودکان سعی نمودند به ایجاد محیطی بر پایه خواست آن ها کمک نمایند و بدین ترتیب با احترام به مصرف کنندگان فضا، بر میزان کیفیت محیط های آموزشی بیفزایند. بداعت موضوع انطباق دیدگاه ها و نظریات نوین در راستای طراحی مدرسه ایده آل با تصورات دانش آموزان از یک مدرسه ایده آل است و در این راستا نگارندگان این فصل مشترک ها را ارائه داده اند.
مدیریت تغییر فضاهای آموزشی مقطع سوم ابتدایی بر مبنای ارزیابی و تحلیل نیازهای دانش آموزان در راستای ارتقاء بهره وری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مدیریت تغییر در فضای آموزشی با محوریت استفاده کننده این امکان را فراهم می سازد که با حداقل زمان و سرمایه بتوان بهره وری را در یک سطح مورد قبول حفظ کرد. پژوهش حاضر با هدف ارتقاء بهره وری در فضاهای آموزشی و با مقایسه تحلیلی- تطبیقی نیازهای دانش آموزان در روند مدیریت تغییر فضاهای آموزشی به این مسئله می پردازد که یک فضای آموزشی جهت رسیدن به شرایط مطلوب نیازمند چه تغییراتی است و آیا اولویت های تغییر برای دانش آموزان هر کلاس یکسان است؟ در فرایند دستیابی به اهداف مذکور تلاش شده است تا با الگوی ترکیبی (کمی – کیفی) عناصر فیزیکی فضای آموزشی کلاس در نقاشی های 150 دانش آموزان دختر مقطع سوم ابتدایی در ۶ کلاس مختلف در شهر اردبیل مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که اولویت های تغییر از دید دانش آموزان هر کلاس با توجه به شرایط و خواست آنان متفاوت است؛ که این مهم بر نگاه و تصمیم گیری منفرد و برنامه محور در ایجاد تغییرات فیزیکی در مدارس تأکید می کند. بر این اساس با محوریت قرار دادن استفاده کنندگان از فضاهای آموزشی در پروسه تغییرات این اطمینان حاصل می شود که این تغییر با ارتقاء کیفیت فضا، منطبق با خواست بهره برداران و در راستای ارتقاء بهره وری سازمان است.
آثار آلدو پالاتسسکی: آثاری بین ادبیات و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۶۰)
125-145
آلدو پالاتسسکی ( Aldo palazzeschi )، با نام مستعار آلدو جورلانی ( Aldo Giurlani )، شاعر و داستان سرای مشهور قرن بیستم ایتالیاست. پالاتسسکی در سال های آغازین قرن بیستم با پیروی از برخی تئوری های تفکر غربی مانند نیچه، به خلق آثاری بی نظیر در ادبیات مدرن ایتالیا پرداخته است و بدین سان اشعار و رمان های وی نوآوری های قابل توجهی دارند. بدون شک، دورة آغازین فعالیت های ادبی این نویسنده متأثر از روابط تنگاتنگ او با هنرمندان به ویژه نقاشان هم عصر وی است. ردپای هنر تئاتر نیز در آثار سال های جوانی نویسنده به وضوح قابل رؤیت است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا آثار ادبی آلدو پالاتسسکی ازدیدگاه منتقدان ادبی معاصر ایتالیا مانند سانگویینتی، اونگارتی، و غیره مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و هم چنین تلاش می شود تا ازیک سو تأثیرات اصول مکتب کرپوسکولاریسم ( crepuscolarismo ) را بر نگرش و آثار سال های جوانی پالاتسسکی و ازسوی دیگر، تأثیر نظریه های مکتب فوتوریسم ( futurismo ) را در آثار دیگر وی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
تحلیل جنبه های تفکر خلاقانه در نقاشی کودکان 3 تا 5 سال (گروه سنی الف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصاویری که در نقاشی و تصویرسازی کودکان خلق می شوند در بیشتر موارد برخاسته از تفکری خلاق و دارای موضوعاتی خاص است. شناخت دقیق مضامین و ویژگی های خلاقانه نقاشی کودکان و تحلیل و تفسیر درست آنها، ما را در شناخت نحوه تفکر آنها یاری می رساند. این مضامین از محیطی به محیط دیگر و یا در فرهنگ های مختلف، تفاوت هایی را نشان می دهد. این پژوهش به منظور شناخت دقیق ترِ مضامین نقاشی و ویژگی های فکری و خلاقانه نقاشی کودکان گروه سنی الف از طبقه متوسط شهر تهران در فاصله سالهای96 تا 97 انجام شده است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است که به روش تحلیل مضمون انجام شده و جامعه آماری پژوهش، مهدکودک های شهر تهران و حجم نمونه شامل 100 کودک از ده مهدکودک در مناطق یک، دو، هفت، دوازده و چهارده تهران(در سال تحصیلی 96-95) است. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شده و نهایتاً مضامین آثار خلق شده توسط این کودکان، پس از کد گذاری و طبقه بندی بر اساس شاخصه های خلاقیت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.
بررسی کتیبه ای تاریخی در مسجد جامع یزد و معرفی شاعر سراینده آن
حوزه های تخصصی:
در قسمت ورودی شرقی مسجد جامع کبیر یزد دهلیزی با پلان مربع به مساحت تقریبی 50 متر مربع وجود دارد که در حاشیه مستطیل شکل دور زیر سقف آن کتیبه ی شعری عربی به رنگ آبی و خط ثلث بر روی گچ در یازده بیت، مورخ به سال 777 هجری نقاشی شده است. این کتیبه به علت گذشت زمان ساییده شده و قسمت هایی از متن آن از بین رفته است. ایرج افشار، با استناد به کتاب های تاریخ جدید یزد و جامع مفیدی، از کتب تاریخی قرن نهم هجری که فقط به مطلع قصیده اشاره کرده اند، آن را منسوب به سید حسن متکلم می داند. ومحمد تقی دانش پژوه در مقاله ای آن را منسوب به شرف الدین بغدادی دانسته است. اما این محققین عنوان می کنند که در جایی متن کامل این قصیده را منتسب به متکلم ندیده اند. در این مقاله سعی شده با توجه به متن باقیمانده از کتیبه، شعر کامل و شاعر آن مشخص شود. پس از بررسی های انجام شده، مشخص شد، این شعر قسمتی از قصیده ی عربی 55 بیتی منتسب به سید حسن غزنوی شاعر پرآوازه قرن ششم هجری است که آن را در مدح و ستایش پیامبر اکرم سروده است و ده بیت از آن قصیده با متن ده بیت باقیمانده از کتیبه همخوانی دارد.
رابطه آموزش های پیش دبستانی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برای انجام پژوهش حاضر تعداد 100 نفر دانشآموز دختر و پسر پایه اول به صورت تصادفی از بین 10344 نفر انتخاب شدند و پرسشنامهای محقق ساخته بر روی آنان اجرا شد. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین آموزش های پیش دبستانی با پیشرفت تحصیلی علوم (679/ 0)، فارسی (614/ 0) ، نقاشی (808/ 0) و ریاضی (524/ 0) رابطه وجود دارد. نتایج آزمون t مستقل معنی دار بودن رابطه را مورد تأیید قرار داد.
تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
61 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
مؤلفه های زیبایی شناسی رئالیسم و بازتاب آن در چند تابلو از «گوستاو کوربه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
141 - 165
حوزه های تخصصی:
رئالیسم به مثابه جریانی در هنر نقاشی حضور خود را در دهه های اول و دوم قرن نوزدهم اعلام کرد. بنیانگذار این نحله هنری، نقاش سنت شکن فرانسوی «گوستاو کوربه» بود. هنرمندان رئالیسم با گسست از قواعد معهود هنرمندان زمانه خود و عطف توجه به موضوعات روزمره مردم، بروز شور اجتماعی، نگاه نقادانه به طبقات بالای جامعه و نهایتاً انعکاس زندگی واقعی مردم به دور از رؤیاپردازی ها و اغراق های رمانتیک، مؤلفه های زیبایی شناسانه خود را بنا نهادند و به سبب همین گرایش جامعه محور، با اقبال عامه مخاطبین روبرو شدند. به تعبیری ماهیت عینیت گرایانه و اجتماع محور رئالیسم، زمینه های حضور زنده و پایدار آن را تا زمانه معاصر نیز تداوم بخشیده است. از این منظر بررسی مؤلفه های زیباشناسی یاد شده خاصه در هنر نقاشی و بیان بازتاب آن در آثار «گوستاو کوربه» از آن حیث واجد موضوعیت است که خصایص زیباشناختی رئالیسم بیش از عناصر زیباشناسی نقاشی های آبستره و معاصر مورد توجه مخاطبین عام جامعه ما قرار گرفته است. نوشته هایی از این دست می تواند بستر و زمینه ای مناسب جهت ورود علاقمندان هنر به آثار مدرن تر را فراهم آورد. در پژوهش حاضر ضمن معرفی تاریخچه ای از رئالیسم و بیان مختصات زیبایی شناختی آن، تلاش می شود شماری از برجسته ترین تابلوهای «گوستاو کوربه» از جمله «سنگ شکنان»، «تدفین در اورنان» و «خانم های دهکده» از روزنه مؤلفه های زیبایی شناسی رئالیسم مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران از نظر شیوه اجرا با نگاهی بر منتخبی از آثار اروپا
حوزه های تخصصی:
برای حفظ آثار ارزشمند معماری، در قدم اول نیاز به شناخت کامل و همه جانبه از این آثار است. از بخش های ارزشمند آثار معماری، آرایه ها و دیوارنگاره های آن است. دیوارنگاره بوم پارچه گونه ای از دیوارنگاره ها است که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بطور کلی از نظر ماهیت، با دیوارنگاره های معمول و متواتر تفاوت دارد. با توجه به این نکته که اولین مرحله برای حفظ اثر هنری، فهم و ادراک آن است، تفاوت این آثار به گونه ای است که انجام روش های معمول حفاظت و مرمت (بدون ادراک صحیح اثر) باعث خدشه دار شدن اصالت و تمامیت این آثار خواهد شد. متأسفانه تا کنون بصورت ویژه، پژوهشی در مورد معرفی و فن شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه انجام نشده و شناخت کافی در حوزه های مختلف مربوط به این آثار وجود ندارد. سیر تحول، مواد و مصالح و نحوه اجرای این آثار، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت اثر، که در واقع شناخت این ها مقدمه ای برای ارائه راهکار صحیح مرمتی است، از مجهولات این تحقیق است. هدف مقاله پیش رو شناخت فنی در حوزه اجرای این گونه از دیوارنگاره ها و همچنین شناخت سیر تحول این آثار، از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تحلیل داده های بدست آمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی به زبان فارسی در این حوزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این تحقیق معطوف به دیوارنگاره های بوم پارچه اروپایی است. این تحقیق از نظر روش، یک تحقیق کیفی است و با توجه به نوع و ضرورت مسأله، دو رویکرد نظری و تاریخی را می توان معرفی نمود. مطالعات نشان داد که در دوره رنسانس جهت حل برخی از مشکلات دیوارنگاره های بزرگ و سقف نگاره ها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را بوجود آوردند که در نهایت شیوه ای متفاوت و جدید از دیوارنگاره بوجود آمد که در این تحقیق به نام دیوارنگاره بوم پارچه نامیده می شود. گونه ای از دیوارنگاره بوم پارچه در ایران، از دوره ایلخانی به جا مانده است که در مقایسه با آثار اروپایی، قدمت بیشتری دارد. در حوزه چگونگی بوجود آمدن این شیوه، مراحل و شیوه اجرا، نمونه های آن در طول تاریخ، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت آن، در پژوهش حاضر شناخت نسبتاً مناسبی به دست آمد.
تاثیر معلم هنر در پرورش خلاقیت
دوران کودکی از نقشی حساس و تعیین کننده در زندگی انسان برخوردار است که در این میان نقش فعالیت های هنری و نقاشی در خلاقیت کودکان به ویژه در سال های دوران دبستان حائز اهمیت است. هنر یک ابزار است که به وسیله آن رشد و شکوفایی خلق میشود و به واسطه خلق این رشد و شکوفایی، کودک میتواند احساس بالنده گی را تجربه کند. احساسات بالنده در واقع وجه ایی از خود شکوفایی در انسان است که از طریق هنر و کسب تجربه و مهارت در آن به دست می آید؛ در واقع هر انسانی به واسطه هنر میتواند دستآوردی از دنیایی خارج از دنیای مادی داشته باشد. بررسی های گوناگونی که تاکنون در زمینه نقاشی کودکان صورت گرفته نشان داده است که نقاشی کودکان چیزی بی محتوا یا فاقد ارزش نیست. بلکه اینگونه فعالیت ها دارای ارزش محتوایی بوده و از جنبه های گوناگون هنری، بالینی، و پرورشی قابل بررسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حضور معلمین متخصص در رشته هنر بر پرورش خلاقیت کودکان است. فرض بر این بود که تخصص معلمان هنر بر میزان پیشرفت و تکامل شخصیتی کودکان بسیار تاثیر گذار است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان مقطع ابتدایی است. تعداد نمونه آماری 30 نفر است که به روش تصادفی ساده در یک گروه 15 نفری به عنوان گروه های آزمایشی(دانش اموزان برخوردار از وجود معلم متخصص در رشته هنر) و یک گروه 15 نفری به عنوان گروه گواه تقسیم شده اند. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که از معلم متخصص در زمینه هنر برخوردار بودند از دانش آموزانی که در مدارس خود از وجود معلم هنر بی بهره بودند درصد خلاقیت بالاتری دارند.
بررسی پرتره زنان در دوره قاجار
نقاشی ایران در طول دوره های مختلف تاریخی به مرور دستخوش تغییرات گشته است، در دوره قاجار به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق، نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آنها در عرصه های اجتماعی نیز فرض بر این بوده که این، تاثیرگذار بود. در این تحقیق، که پژوهشی است تاریخی- توصیفی و تحلیلی تحولات منجر به ارایه تصویری متفاوت از زن به لحاظ شکل ظاهری و جایگاهش در آثار هنری شده است .به علت عدم کار پژوهشی بروی تصویر زن در نقاشی های دوره ی قاجار، هدف در این تحقیق بررسی این تصاویر در دوره ی مورد نظر، به عنوان دوره ای که به علت روابط گسترده با غرب تحولی چشمگیر در آثار پدید آمده، می باشد. در این پژوهش با شناخت ویژگی ها و تحولات تصویر زن در دوره های مختلف نقاشی ایران و با استناد به برخی آثار و گاه با مقایسه ی آنها به بررسی تصاویر می پردازیم. زن در آثار دوره های نگارگری پیش از قاجار، غالبا غیر طبیعتگرایانه ترسیم می شده و ارزش، جایگاهی مثالی و اسطوره ای داشته و از نظر نوع طراحی بصری آن همچون دیگر عناصر نگاره بوده است ولی در اواخر دوره صفوی در اثر ارتباط با غرب شاهد تغییری در نوع نگرش به نقاشی و در نتیجه توجه به طبیعت گرایی در ترسیم پیکره زنان و همچنین شکلگیری آثار تک نگاره بودیم که این تغییرات منجر به ارائه تصویری نو از زن در نقاشی ایرانی گشت. در دوره قاجار، که دوره ی مورد مطالعه در این تحقیق می باشد، به علت تاثیرات شدید هنر غرب و شیوه طبیعتگرایی و تکنیکهای نقاشی غرب، نوع جدیدی از تصاویر زنان در نقاشی پدیدار شد که در اواخر این دوره آنها را بصورت واقعی در آثار می بینیم.
نظر افلاطون درباره ی نقاشی
حوزه های تخصصی:
نظریات افلاطون درباره ی هنر نقاشی دارای اهمیت فراوان است. تاکید او بر نقاشی بیشتر از جنبه ی هستی شناسی و معرفت شناسی است تا تربیتی و اخلاقی؛ زیرا نقاشی نسبت به هنرهای بیانگر(شعر و موسیقی)تاثیر کمتری بر روحیه مخاطب می گذارد. او نقاشی زمان خود را منحط خواند. هنر نقاشی در زمان او پیشرفت زیادی کرده بود و نقاشان فنونی را برای غلبه بر خطای باصره کشف کرده بودند. این پیشرفت برای افلاطون نوعی پسرفت بود. نقاش نباید از قوانین سنتی سرپیچی کند و با انحراف در واقعیت و ایجاد توهم بصری ما را فریب دهد. او فقط از اشیاء محسوس تقلید می کند و صورت ظاهری و تصویر چیزها را به ما می نمایاند نه حقیقت آنها را. نقاش سه مرتبه از حقیقت دور است و به آنچه می کشد علم و معرفت حقیقی ندارد. بنابراین هنر نقاشی جایگاه والایی در نظام فلسفی افلاطون ندارد. او در برابر نقاشی زمان خود از نقاشی مصر دفاع می کند و کمال مطلوب نقاشی را نه در هنر آتنی بلکه در مشرق زمین می یابد. نقاشان مصری از قوانین ثابت و تغییرناپذیری پیروی می کنند که منشاء الهی دارند. کار نقاش مصری میمسیس(تقلید)نیست بلکه آنامنسیس(یادآوری)است. نقاش واقعی کسی است که مُثُل و حقایق اعلی را به یاد آورد و در کار خود از آنها سرمشق بگیرد.
بازاندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نقاشی پیکره نگاری فتحعلی شاه در آثار مهرعلی
حوزه های تخصصی:
در دوره قاجار«قدرت»در مرکز توجه نقاشی های پیکره نگاری درباری قاجار قرار گرفته است و از جمله موضوعاتی است که به طور عمده مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره معاصر طی چند دهه اخیر شاهد تقویت و تحول نظریات تئوری و ارتباط دادن آن با هنر نقاشی هستیم. در این پژوهش به نظریه قدرت و گفتمان در آرا فوکو (1984-1926) با نقاشی پیکره نگاری درباری قاجار در دوره اول در آثار مهرعلی پرداخته می شود. فوکو با به کارگیری مفهوم گفتمان قدرت شیوه جدیدی را برای تحلیل تاریخی و اجتماعی خود ارائه نمود و اکنون یکی از کاربردی ترین اندیشه ها برای تحلیل و بررسی دیرینه شناسی و تبارشناسی است. مفروض این پژوهش تحول معنای قدرت و جایگاه آن در نقاشی پیکره نگاری درباری قاجار و در آثار نقاشی مهرعلی است. در جستجوی این مساله ابتدا نظریات فوکو در مورد قدرت و گفتمان مورد واکاوی قرار گرفته و بر این مبنا تحول جایگاه قدرت در نقاشی مهر علی بررسی می شود. محتوای پژوهش حاضر کیفی بوده و براساس روش شناسی توصیفی - تحلیلی و به شیوه گردآوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که نمایش قدرت در هنر قاجار در آثار نقاشی مهرعلی در راستای مسایل سیاسی و نمایش قدرت شاه بوده و نقاشی به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت در گفتمان سیاسی به کار رفته است.