مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
نقاشی
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
151 - 162
حوزه های تخصصی:
دنیای گسترده تصویر در همه دوران تاریخ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر دنیای دیروز، دنیای ادبیات شفاهی بود، روزگار تصاویر و سواد بصری برای کودکان فقط شامل بخش کوچکی از دنیای تصویری کنونی می شد. هدف این مقاله، تحلیل تأثیر مبانی روان شناسی بر تصویرسازی کتاب های آموزشی کودکان گروه سنی الف و بررسی اهمیت به مبانی روان شناسی در نقاشی و تکنیک های مختلف آن در فرایند تصویرسازی کتاب های کودکان است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادی بوده و روش تحقیق این پژوهش تحلیلی است. یافته های تحقیق بدین قرار است که روان شناسی به عنوان محتوای غالب تصویرگری، این گروه سنی را تحت تأثیر خود قرار داده است و تصاویر، بیش از کلمات توجه کودک را جلب می کنند. این تحقیقات همچنین نشان داده اند کودکان تصاویر را مانند کلمات می خوانند و برای خودشان مفهوم می آفرینند. تصویرگری واسطی میان نقاشی، ارتباط تصویری و ادبیات است. گونه های تکنیک (فن) به کار گرفته شده توسط یک تصویرگر، به مواد اولیه به کار گرفته شده در طراحی و رنگ آمیزی تصویرها باز می گردد؛ اما روش به کارگیری آنها از شناسه های مهم هر اثر به شمار می رود.
پدیدارشناسی رنگ در نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
13 - 22
حوزه های تخصصی:
رنگ یکی از اساسی ترین ارکان هنر نقاشی است. درباره رنگ در نقاشی از دیدگاه های گوناگون بحث شده و جنبه های فیزیکی، روان شناختی و فیزیولوژیکی آن بارها تحلیل شده است. اما هدف ما در این جا ارائه تحلیلی پدیدارشناختی از رنگ است. به همین منظور، با یاری گرفتن از مفاهیم روش پدیدارشناسی کوشیده ایم «به سوی خود رنگ» نظر کنیم و نحوه های ظهور و بروز آن را در نقاشی بکاویم. با مرور دیدگاه های هگل درباره نقاشی خواهیم دید که رنگ چگونه به رکن معنوی نقاشی مبدل می شود و آن را از سایر هنرهای بصری متمایز می کند. سپس به یاری اندیشه های ادموند هوسرل، مرلوپونتی و رومن اینگاردن ظهور رنگ در نقاشی را بررسی خواهیم کرد. بر مبنای فرضیه ما، رنگ در نقاشی یک ماده صرف نیست و بررسی عینی (ابژکتیو) آن شناخت کاملی به ما نمی دهد. نتیجه این پژوهش مشخص می کند که رنگ را باید رکنی پدیدارشناختی در نظر گرفت که می تواند دیالکتیک میان جهان بیرون و درون نقاشی را به ظهور برساند و بین خودش، نقاش و بیننده رابطه ای پویا و چند وجهی برقرار سازد. روش این مقاله تطبیق نظریه های پدیدارشناختی با آثار نقاشی غربی است. بدین منظور آثاری از مکاتب و سبک های مختلف نقاشی انتخاب شده اند و مطالعه پدیدارشناختی رنگ بر مبنای آن ها صورت پذیرفته است.
نگاه در نقاشی از منظر پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 38
حوزه های تخصصی:
نگاه، مجرای رویارویی هنرمند نقاش و نیز مخاطب اثر نقاشی با آن است. این مواجهه، نوعی تجربه ی انسانی است که از منظر هنرمند نقاش به هنگام خلق اثر، همچنین از ورای مخاطب در زمان نگریستن به نقاشی قابل بررسی است. سؤال اصلی در این پژوهش، این گونه مطرح شده است که نسبت نگاه با تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش، نیز درگیری آن با بدن زیسته ی مخاطب و خالق اثر در ادراک نقاشی چگونه است؟ بر همین اساس ماهیت آن، به عنوان نوعی از تجربه ی زیسته که رخدادش منتج به ادراک بصری و به طور خاص دریافت اثر نقاشی است، مطرح گردیده است و در باب بدن زیسته نیز، نگاه به عنوان جزء ساکن در آن، مورد تحلیل و تأمل قرار گرفته است. در نهایت با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس شواهد موجود در آراء و نظریات فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، موریس مرلوپونتی، وجود ارتباط نزدیک بین تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش و نگاه او نتیجه گیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش باید گفت، نگاه، نوعی از تجربه ی زیسته بوده است و به هنگام مواجهه ی مخاطب با اثر نقاشی، بدن زیسته ی او را درگیر می سازد؛ لذا به عنوان جزئی از آن، در بدن زیسته سکنا خواهد داشت.
انتساب پیکرنگاره شجیع الملک به استاد کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 46
حوزه های تخصصی:
شناسایی هویت طراحِ مرقعی سیاه قلم و تاریخ دار از پیکره شجیع الملک، فرمانده نظامی شرق ایران در دوره قاجار، موضوع اصلی این پژوهش است. شواهد موجود، نشان از هنرمندی طراز اول دارد که با شخصیت کاری و اسلوب استاد کمال الملک هماهنگ است. این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی اثر و ویژگی هایش، به شناسایی هنرمندی بپردازد که می توانسته این اثر را خلق نماید. کنکاش در کیفیت آثار و زندگی کمال الملک، داده هایی را در اختیار می گذارد که احتمال انتساب این مرقع را به کمال الملک بیشتر می سازد. مسائلی همچون: تطبیق تاریخ فعالیت هنری کمال الملک با زمان خلق اثر، امکان قبول و انجام این سفارش از سوی وی، تطبیق دستخط اثر با امضای کمال الملک، کاربست شیوه سیاه قلم، بررسی وجوه تشابه و تفارق با دیگر آثار کمال الملک و گمانه زنی در انتساب اثر به دیگر استادان هم طراز و هم عصر کمال الملک از جمله مواردی هستند که در این پژوهش، به آن ها پرداخته شده است. کمال الملک در اجرا، شیوه ای منحصر به فرد داشته است که علاوه بر رعایت دقیق عینیت پردازی نوعی ابهام و محوآلودگی در آثارش وجود دارد که این امر موجب انتقال حس زنده و عمیق در چهره شده است. روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. در نتیجه، این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف، اثر مذکور را به استاد کمال الملک منتسب دانسته است.
بررسی بازتاب تصویری آموزه های زیست محیطی: یک تحلیل محتوای بصری
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
12 - 26
آموزه های زیست محیطی سرمایه گذاری عمده ای برای تبدیل شدن فراگیران به شهروندانی فعال در زمینه حفاظت از محیط زیست است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی میزان درک و توجه دانش آموزان به مسایل مرتبط با حفاظت از محیط زیست است. روش پژوهش در مطالعه ی کیفی حاضر، روش تحلیل محتوای بصری با ابزار جدول تحلیل محتوا شامل 5 مولفه اصلی: بهینه سازی جمع آوری و حمل و نقل مواد زائد جامد، بهینه سازی فناوری دفع مواد زائد شهری، توجه به امر بازیافت زباله، ایجاد فرهنگ تولید کمتر زباله، آموزش بهداشت و افزایش آگاهی و 25 مفهوم فرعی است. این پژوهش کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی می باشد. با بررسی دقیق مفاهیم زیست محیطی در 19 مورد از نقاشی های کودکان و با جستجو در اسناد پژوهشی، عوامل موثر بر بهبود بهره وری مدیریت مواد زائد شناسایی و سپس تصاویر مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. به منظور سنجشِ پایایی تحلیل محتوا، واحدهای تحلیل کدگذاری شده و پژوهشگران نسبت به آن توافق نمودند. یافته ها نشان می دهد، بیشترین توجه و درک کودکان نسبت به آموزه های زیست محیطی در حوزه ی مدیریت مواد زائد، مربوط به مفهوم بهینه سازی جمع آوری و حمل و نقل مواد زائد و کمترین توجه مربوط به ایجاد فرهنگ تولید کمتر زباله است.
بررسی سیر ازدواج سنتی ایرانی با معرفی نسخه نقاشی ایرانی دوره قاجار درحراج بونامز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
181 - 208
نقاشی های دوره قاجار به لحاظ سبک هنری در انتقال فرهنگ دارای اهمیت است، مراسم و آیین های ازدواج و مراسم خواستگاری، مهریه، بله بران، حنابندان و آداب و رسوم ازدواج ایرانی درنسخه خطی دوره قاجار درشش مجلس نقاشی که در مجموعه بونامز(حراج آثارهنری درانگلستان) مورد مطالعه قرارمی گیرد. هدف ازاین پژوهش پی بردن به سیرازدواج ایرانی و بازتاب آن درنقاشی با ویژگی های تجسمی این دوران می باشد. سوال پژوهش این است که ازدواج درفرهنگ ایرانی دوران قاجار دارای چه مراسمی بوده و در نقاشی های مورد بحث چگونه تصویر شده است؟ بازتاب آن در شش مجلس این پژوهش چگونه تصویرشده است؟ روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده ازمنابع کتابخانه ای و بررسی نمونه نقاشی های حراج بونامز تحلیل و شیوه تحلیل آثار براساس منابع مکتوب، با اصول و قواعد تجسمی به کاررفته در نقاشی دوران قاجاراست. نتایج این پژوهش نشان می دهد ازدواج سنتی ایرانی دردوره قاجار دارای آداب و رسوم و مراسم مختلفی بوده و این مراسم دراین نسخه نادر نقاشی قاجاری تصویرشده و با اشعاری ازحافظ و سعدی مرتبط با موضوع تصویرتزیین شده است.ویژگی های بصری و ساختاری نقاشی دردوره قاجار با موضوع ازدواج ایرانی در این تصاویر نشان داده شده است و ازنظر نوع نقاشی، تزیینات، پوشش زنان و مردان، خوشنویسی و استفاده از اشعار فارسی مرتبط، ترکیب بندی و ... نشان از ارتباط پیوسته این مجموعه دارد.
بررسی ماهیت یک اثر نقاشی تاریخی شناسایی شده از کلیسای مریم اصفهان با تکیهبر مطالعات فنی و مرمت اثر
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
296-273
هرچه میزان مطالعات تخصصی و فنی درخصوص آثار نقاشی تاریخی ایران بیشتر باشد، تاریخ هنر نقاشی ایران و درواقع هویت فرهنگ ایرانی بیشتر شناخته خواهد شد؛ بنابراین، تکتک نمونههای نقاشی تاریخی، به نوبه خود از اینلحاظ نیز ارزشمند و تأثیرگذار هستند. در این پژوهش با هدف شناخت ماهیت یک قطعه نقاشی، به بررسی و مطالعه تکههای پارهشده کرباس نقاشیشده که از انبار کلیسای مریم اصفهان یافتشده و شکل کلی، موضوع و هویت آن نامشخص بود، پرداخته شده است. بر ایناساس این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که، ماهیت نقاشی شناسایی شده از کلیسای مریم اصفهان چیست؟ در روند این پژوهش جهت دستیافتن به این مهم، از روش یافتهاندوزی بهصورت مطالعات کتابخانهای، بررسیهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی ازجمله تهیه تصاویر میکروسکوپی و انجام آنالیز عنصری (SEM-EDS) بهره گرفته شد. در ادامه نیز تلاش شده تا با مطالعه تطبیقی نمونه موردمطالعه با آثار مشابه در دیوارنگارههای کلیسای وانک، مریم و بیتلحم اصفهان ارائه شواهد و مدارک معتبر و همچنین تحلیل محتوی، هویت اثر بهعنوان دیوارنگاره بومپارچه اثبات شود. از یافتههای اصلی پژوهش، دستیابی به هویت آن بهعنوان دیوارنگاره بومپارچه و محل نمایش آن در زمان خلق اثر در کاربندی فضای جلوی محراب کلیسای مریم اصفهان و همچنین شناخت نقاشی ازنظر فنی و موضوعی است.
عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت محیطی فضای بستری کودکان (نمونه موردی: کودکان 7 تا 12 ساله بستری در بیمارستان امام حسین اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیمارستان های کودکان به دلیل عملکردشان، به صورت ذاتی احساسات منفی مثل استرس، ترس و آشفتگی را برای کودک به همراه دارند. طراحی ضعیف این فضاها، بدون در نظر گرفتن نیازهای جسمی و روحی کودک، موجب تشدید این تأثیرات شده و بستری شدن را به رویدادی آسیب زا برای کودک تبدیل کرده است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به عوامل محیطی مؤثر بر ارتقای کیفیت فضای بستری کودکان، با مشارکت خود کودکان است. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، کیفی و راهبرد طرح پژوهش کیفی در این تحقیق، تحلیل مضمون با رویکرد کلارک و براون است. جامعه آماری، کودکان 7 تا 12 ساله ی بستری در بیمارستان کودکان امام حسین (ع) در شهر اصفهان است که حجم نمونه به صورت هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع نظری از بین آن ها انتخاب شد. چهل نقاشی به دست آمده از کودکان با روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی 7، جهت رسیدن به نظرات کودکان در مورد ویژگی های اتاق بستری باکیفیت، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که بر اساس نظر کودکان، کیفیت فضای بستری به پنج مضمون اصلی شامل اجزای کالبدی اتاق، جاذبه های بصری، جاذبه های عملکردی، خودی کردن فضا و غلبه بر نظم غالب وابسته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مضامین به دست آمده از نظرات کودکان بیان کننده این است که پرداختن به اجزای کالبدی با ایجاد جاذبه های بصری و عملکردی و کم کردن محدودیت ها می تواند فضا را برای کودک خودی کرده و باعث افزایش کیفیت اتاق بستری شود. نظرات کودکان، تأییدکننده رویکرد تعامل گرا در تعیین مؤلفه های مؤثر بر کیفیت معماری است.
تأثیر ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی بر مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان با اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی بر مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان با اختالل اضطراب جدایی بود. روش: طرح پژوهش از نوع آزمایشی، از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم با اخت الل اضطراب جدایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1399 بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختالل اضطراب جدایی بود که به صورت در دسترس شناسایی و در 2 گروه آزمایشی و گواه )هر گروه 15 نفر (. جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب جدایی مارچ و همکاران و پرسشنامه مشکلات رفتاری-هیجانی آخنباخ استفاده شد. گروه آزمایشی در 10 جلسه 45 دقیقه ای ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی را دریافت کرد؛ و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی منجر به کاهش مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان با اخت الل اضطراب جدایی شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از ترکیب بازی درمانی گروهی با نقاشی به عنوان روش درمانی مؤثر و مکمل در کنار سایر روش های دیگر برای ارتقاء س المت روانی و پیشگیری از مشکلات رفتاری کودکان با اختالل اضطراب جدایی استفاده کرد. شماره ی مقاله: 5
صورت پردازی؛ ادله ی تحریم و نقد آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
با نگاهی به سیر تاریخی حکم صورتگری به این نتیجه می رسیم که این حرفه بیش ازآنکه در فقه اسلامی به آن توجه شود، در امور آیینی مانند بت پرستی به آن توجه شده است. بر این اساس، با فرض انتفای موضوع، ادلّه فقهی صورتگری اعم از نقاشی و مجسمه سازی در عصر حاضر به خوانشی دوباره نیاز دارد. در خصوص مجسمه و نقاشی صور بدون روح، در جواز ایجاد و نگهداری آن ها، بین فقها اختلافی نیست؛ اما شماری از فقیهان، کشیدن عکس و شکل جان داران را همانند پیکرتراشی و تندیس موجود جان دار حرام می دانند. آنچه مهم است بحث و بررسی دلیل های این دیدگاه است. بعد از بحث و تحقیق درباره ادله قائلان به حرمت، معلوم شد که در قرآن کریم آیه صریحی مبنی بر حرمت وجود ندارد و هر دو دلیل اجماع و اخبار نیز ناتمام است؛ زیرا اجمالاً اجماع یادشده، اجماع مدرکی و غیرقابل استناد است. همچنین بیشتر روایات مورد استناد یا ازنظر سند و یا ازنظر دلالت، خدشه و نقدپذیر هستند.
بازنمود مؤلفه های فرهنگ دموکراتیک در نقاشی کودکان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
154 - 171
فرهنگ دموکراتیک شامل مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها، قواعد و رویه های مشترک شهروندان و نهادهاست که بدون وجود آن ها دموکراسی محقق نمی شود. کودکستان ها و مدارس ابتدایی نقش کلیدی در آموزش و انتقال فرهنگ دموکراتیک ایفا می کنند چراکه نحوه مواجهه و برخورد اولیه با جامعه و حوزه عمومی را به کودکان می آموزند. هدف این مقاله گسترش شناخت پیرامون آموزش فرهنگ دموکراتیک به خردسالان و ابزارهای خلاقه این آموزش است. سؤالات اصلی عبارتند از اینکه خردسالان، محیط اجتماعی کلاس و نقش خود در آن را چگونه درک می کنند؟ کدام یک از ادراکات کودکان نسبت به محیط کلاس، ویژگیهای فرهنگ دموکراتیک را منعکس می کند؟ داده های این مقاله شامل نقاشی ها و توضیحات شفاهی 125 کودک از مدارس کشورهای قبرس، اسرائیل، لیتوانی، پرتغال و بریتانیاست که برنامه آموزش یادگیری سواد فرهنگی را اجرا کرده اند. روش مورد استفاده، تحلیل محتوای داده محور، شامل مقوله بندی کیفی داده ها، کمّی کردن مؤلفه های اصلی، و تفسیر بازاندیشانه محتوای نقاشی هاست. این مطالعه نشان می دهد که چگونه کودکان ۵ تا ۶ ساله قادرند ایده ها، اصول و رویه های فرهنگ دموکراتیک، از جمله مشارکت، همکاری، مذاکره، گفت و گو، گوش دادن و بیان افکار خود را توضیح دهند. تحلیل داده ها شامل پنج مقوله موضوعی از نحوه تفکر کودکان پیرامون زندگی اجتماعی در کلاس درس شان، رویکرد نسبت به فرهنگ دموکراتیک و درک نقش خود در تمرین این فرهنگ در مدرسه می شد. رویکرد کودکان نسبت به قوانین؛ اظهارات شان پیرامون اقداماتی که به تنهایی یا به عنوان عضوی از یک گروه انجام می دهند و دیدگاه هایشان نسبت به هدف و فایده این اقدام، مبنای مقوله بندی ما را تشکیل می داد. تحلیل ها نشان می دهد که نقاشی با همسالان یک فرآیند چندوجهی و گفت و گومحور برای یادگیری فرهنگ دموکراتیک است. کودکان نه تنها در تعامل کلامی، بلکه در تعامل بصری نیز در زنجیره های گفت و گو شرکت می کنند. از آنجایی که توانایی مشارکت در گفت و گو، یک مهارت اصلی در آموزش دموکراتیک تلقی می شود مربیان باید زنجیره گفت و گوهای دیداری را به عنوان راهی برای آشناسازی دانش آموزان با فرهنگ دموکراتیک و ممارست در آن، درنظر گیرند.
بازبینی مفهوم نمای بناهای شهری از دیدگاه کودکان 4-6 سال شهر و بررسی تأثیر آن به لحاظ سبکهای مختلف معماری (از کلاسیک تا معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
119 - 138
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های مختلف معماری از لحاظ مظاهر شهری و فرمی بر روی کودکان 4-6 سال جامعه می باشد و تحلیل این موضوع که کدام یک از این سبک ها در برقراری ارتباط موثر با آنها موفق تر خواهد بود.در این مقاله با بررسی سوابق موجود از نظریه محققان و متخصصان روانشناس به موضوع کودک و ارتباط آنها با فضا به تشریح نگرش کودکان به نمود خارجی بناها در شهر و نمای موجود از بناها از سبکهای مختلف معماری پرداخته شده و همچنین چگونگی برقراری ارتباط با کودکان با این بناها ارائه گردیده است. راهبرد این پژوهش، ترکیبی شامل راهبرد همبستگی و کیفی است. روش استخراج تصاویر ذهنی به دلییل محدودیت نوشتاری کودکان در این سن، تکنیک «نقشه های کروکی وار» است که در دسته مدل های «طراحی ترسیمی» جا می گیرد. جامعه آماری در این تحقیق به سبب درک مفاهیم انتزاعی، بیان افکار و ایده ها از طریق نمادها و درک احساسی آنها از اشیاء، از میان کودکان 4 تا 6 سال از چهار مهد کودک شامل دختر و پسر انتخاب گردیده است. در طی بررسی ها به نحوه ارتباط کودک با معماری از طریق ابعاد،عمق،تعادل، سایه و المانهای اطراف بنا پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سبک معماری مدرن به دلیل خوانایی و ساده بودن فرم و نداشتن جزئیات زیاد بیشترین مخاطب را میان کودکان داشته و سبک دیکانستراکشن به دلیل پیچیدگی و عدم خوانایی و استفاده از فرمهای نامتعارف توسط کودک کمترین مخاطب را به خود اختصاص داده است
بازنمایی زنانگی در نقاشی های زنان کُرد (تحلیل نشانه شناختی نقاشی های نگین وکیلی و اکرم کریمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
267 - 290
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تحلیل نشانه شناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشی های زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهه اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آن ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانه شناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سه گانه معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، به رغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطه متفاوت می رسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشی های وکیلی نوعی جنسیت گرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیت گرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز می شود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خورده اند و لذا ناخواسته نوعی جنسیت گرایی منفعلانه بازتولید می شود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطوره ای است نمایش می دهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعی گر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی می کند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامی خوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکل بخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذات پنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا می خوانند. سوژه بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمی آید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار می کند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو می برد.
مطالعه تطبیقی دو نقاشی از زنان در دوره قاجار با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
453 - 472
حوزه های تخصصی:
نقاشی در انتهای دوره قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعه دو اثر نقاشی از زنان قاجار می پردازد که یکی از آن ها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانش آموخته مدرسه دارالفنون است. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها و تحلیل آن ها در نقاشی از زنان و تطبیق معنای نشانه ها به صورت بینامتنی و لایه ای است. نشانه ها در هر تصویر سبب خوانش تصویر متفاوتی در متن آثار می شود. در این دو تصویر، موضوع هر دو متن زنان درباری است، ولی نشانه ها مفاهیم متفاوتی در بردارند. این مقاله به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا در نقاشی های دوره قاجار ارزش نشانه ای در آثار مطرح است؟ آیا نشانه ها در تعامل با دیگر نشانه ها معنای گفتمانی می یابند؟ روش این پژوهش تاریخی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و با توجه به نظریه های نشانه شناسی بیان شده است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود: در خوانش نشانه های این تصاویر، نشانه ها معنادارند و در این تصاویر از نشانه های تصویری مشابه و متفاوت برای زنان قاجار استفاده شده است.
مطالعه تحلیلی اثر شام آخر مری بت ادلسون هنرمند معاصر با نگاهی به آرا لوسی لیپارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
389 - 411
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، زنان نقش مهمی در هنر و فعالیت های اجتماعی و هنری ایجاد کرده اند. یکی از هنرمندان نقاش معاصر امریکایی در این راه مری بت ادلسون است که آثار شاخص تاریخ هنر با چهره زنان را بازسازی کرده است. او این گونه اعتراض خود را به حضورنداشتن زنان در تاریخ هنر به این شکل مطرح می کند. آثار او بر بازسازی آثار شاخص هنر با تصویر زنان برمبنای اعتراض به حضورنداشتن آنان در تاریخ هنر طی قرن ها شکل گرفته است. یکی از این تابلو ها، که در این پژوهش مطالعه شده، شام آخر است. برای بخش مبانی پژوهش از نظریات لوسی لیپارد، نظریه پرداز فعال حوزه زنان در دنیای معاصر، استفاده شده است که به این امر اشاره داشته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و به روش تطبیقی شکل گرفته و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. سؤالات این پژوهش به این قرار است: دیدگاه ادلسون در استفاده از زنان در بازسازی تصویر شام آخر ادلسون چگونه است و قابلیت تطبیق آن با نظریه لوسی لیپارد به چه صورت است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که در شام آخر ادلسون حضور پررنگ زنان اعتراضی به این نقاشی معروف تاریخ هنر است و به عنوان اثری اعتراضی در مورد اتحاد و همبستگی زنان بازسازی شده است. معیارهای اصلی اثر حفظ شده، ولی با معنا و محتوای متفاوتی بازسازی شده است.
بازیابی مظاهر نو سنتگرایی در دوازده پرده از نقاشیهای جنبش سقاخانه
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
119 - 131
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هنر معاصر ایران، پاره ای از جریان های هنری با تأثیر از انگاره های مدرنیستی و در پیوند با ارزش های پیشین به قصدِ نیل به هنر ملی صورت پذیرفت. در همین راستا، گرایشی تحت عنوان نو سنت گرایی مطرح گشت که با تأکید بر تشخص بومی، عناصر شاخص هنرهای سنتی را با نگاه معاصر ارائه می داد. بر این اساس در دهه 1340 شمسی زمینه پیدایش «جنبش سقاخانه» مهیا شد. مقاله حاضر با هدفِ تدقیق در آثار سقاخانه ای تلاش دارد تا معنای نو سنت گرایی را در این مصداق مورد کاوش قرار دهد. به این ترتیب پرسش اصلی آن است: «نقاشی های جنبش سقاخانه، چگونه و با استفاده از کدام عناصر تصویری با رویکرد نوسنت گرایی نسبت پیدا می کند؟» با این نگاه، پژوهش کیفی حاضر، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و مطالعه تصویری شکل گرفت. نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده از نقاشی های صادق تبریزی، حسین زنده رودی، فرامرز پیلآرام، منصور قندریز، ناصر اویسی و مسعود عربشاهی نشان داد این هنرمندان به مدد خوانش شخصی، شکل ویژه ای از مدرنیسم ایرانی را با زبان بصری سنتی هستی بخشیدند. به واقع گرایش نو سنت گرایی با هم پوشانی در مفاهیم مشترک، به نوعی تمایل به هنر پسانوگرا را نشان می دهد و به طور کلی، از لحاظ تکنیک و محتوا در حوزه کثرت گرایی قرار می گیرد اما در تعریفی ژرف تر، توجه به هویت بومی و ملی مهم ترین شاخصه در معنای نو سنت-گرایی به حساب می آید. به این ترتیب این رویکرد می کوشد با به کارگیری نشانه های آشنای برگرفته از سنت ها و آمیختن آن با سیاقی نو، راهی سازگار با نگرش مخاطب معاصر را ایجاد کند.
حرکت به سوی انتزاع در دو روایت کلامی و تصویری بررسی صحنه آغازین بوف کور و نقاشی انتزاعی کاندینسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مطالعه ای بینامتنی است که به بررسی وجوه همانندی بوف کور به عنوان آغازگر داستان مدرن فارسی و نقاشی انتزاعی/آبستره واسیلی کاندینسکی و چگونگی کارکرد لایه حسی- ادراکی در آن ها می پردازد. این مشابهت را بین صحنه آغازین بوف کور و شروع هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی (زاده 1866. مسکو) که خود او توصیف نموده، نشان می دهد؛ با هدف مطالعه بوف کور به عنوان یک «درون متن» یعنی متنی که حضور متون دیگر را منعکس می کند. کاندینسکی، که یکی از آغازگران هنر انتزاعی است، از معروف ترین و اثرگذارترین هنرمندان سده بیستم است و صادق هدایت نیز نویسنده ای مشهور در ادبیات ایران و جهان است. نتایج پژوهش مشابهتی را درشروع آفرینش هنر کلامی (داستان بوف کور) و خلق هنر دیداری (نقاشی کاندینسکی) نشان می دهد که حرکت به سوی انتزاع را رقم می زند. این حرکت در هر دو هنر با مکاشفه ای آغاز می شود که نور در آن نقش اساسی دارد و در هر دو، آنچه برای سوژه لذت بخش است، دور شدن از واقعیت است و این امر ریشه در وجه انتقادی بوف کور و هنر کاندینسکی دارد.
تخیل تولیدی در نقاشی از نگاه ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
436 - 451
حوزه های تخصصی:
مطالعۀ تخیل همواره در حوزۀ هنر و زیباییشناسی دارای اهمیت خاصی بوده و این امر در نظام فلسفی ریکور نقشی محوری ایفا میکند که مطالعۀ مجزای این بخش از فلسفۀ او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ریکور با ارائۀ یک خوانش انتقادی از تاریخ فلسفه سعی داشت تا جنبههای زایا و تولیدی تخیل را مجدد به متن اصلی فلسفه بازگرداند، هدفی که او با استعانت از تحلیل تخیل نزد کانت ابعاد گستردۀ آن را در حوزۀ ادراک بازیابی کرد تا به یک نظریۀ جامع از تخیل تولیدی دست یابد. در این مقاله تلاش شده با بررسی مسیری که ریکور برای ارائۀ یک نظریۀ تخیل تولیدی طی کرده، به اهمیت مقولۀ اثر بودگیِ نقاشی و ارتباط آن با امر حقیقی پرداخته شود. در همین راستا با تبیین نقش مفهوم افزونگی شمایلی که یکی از شاخصههای نهفته در بعد خلاق و تولیدی تخیل به شمار میرود، کنشِ موجود در تصویر و همچنین موقعیت دیالکتیکی بین زبان و تصویر بهتر مشخص میشود. در نهایت نتیجه آن که نقاشی به مثابۀ یک برساختۀ تخیل تولیدی گویی هرچه خیالیتر یعنی مرجع ایدۀ آن صرفاً یک ابژۀ بازنمودی نباشد، حقیقیتر است. پیامدی که میتواند برای تبیین ماهیت اثر هنری (نقاشی) رویکرد تازهای را پیش روی ما قرار دهد.
تحلیل بازنمایی دریا در نقاشی رمانتیک مبتنی بر مفهوم امر والا در فلسفه کانت (مورد مطالعاتی: آثار برگزیده قرن نوزدهم اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
108 - 121
حوزه های تخصصی:
بازنمایی طبیعت یکی از موضوعات مهم در نقاشی به شمار می رود. در این میان، بازنمایی دریا، به دلیل ویژگی های منحصربه فردی که دارد، اهمیت و جذابیت دوچندان دارد. در بستر فلسفه نیز از منظرهای مختلفی به طبیعت پرداخته شده است. در این باره، مفهوم کلیدی «امر والا» در فلسفه کانت جایگاه ویژه ای دارد. این مفهوم می تواند ابعاد جدیدی از بازنمایی طبیعت را روشن سازد. بازنمایی امواج دریا به مثابه ابژه ای -که می تواند نشانی از امر والا باشد- در جنبش های هنری قرن نوزدهم بروز داشته است. پژوهش حاضر در جست وجوی ارایه خوانشی از بازنمایی امواج دریا در نقاشی های رمانتیک قرن نوزدهم اروپا مبتنی بر امر والای کانت است. در این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از روش گردآوری کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و نمونه گیری گزینشی، از میان آثار نقاشی دریا در سده نوزدهم اروپا، پنج اثر انتخاب شده و به شیوه تحلیل کیفی، مورد بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش نشان می دهد که، الگوی بازنمایی دریا در نقاشی رمانتیک قرن نوزدهم، بنا بر نوع امر والا متفاوت است. امر والای پویا در آثار مورد بررسی، از طریق نمایش قدرت و قهر دریا تصویر شده است. والای ریاضی نیز با نمایش عظمت و وسعت و گستردگی دریا صورت پذیرفته است. با نگاهی دقیق تر به آثار تحلیلی، درمی یابیم که سبک رمانتسیم، برای نمایش قدرت طبیعت، بیان وقایع و رخدادها، توجه به معنویت و جنبه های روحانی، واکنش بر انقلاب صنعتی و در برخی موارد، رویدادهای سیاسی به کار رفته است.