مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
پیکره نگاری
حوزه های تخصصی:
تحولات مختلف اجتماعی و سیاسی دوره قاجار،باعث ایجاد بستر جدیدی در عرصه هنر ایران شد.این هنر در عصری ظهور کرد و توسعه یافت که نه تنها در ایران،بلکه عمده کشورهای دیگر جهان نیز دست خوش موج عظیمی از تحولات اجتماعی،سیاسی، قتصادی،صنعتی،فرهنگی و هنری شدند.تحولاتی که از یک طرف،سن،ت های فرهنگی و هنری بخش عظیمی از ملل جهان را تهدید کرده و یا به چالش کشانید و از طرف دیگر،واکنش های متفاوتی را در حوزه های فرهنگی مختلف موجب شد.نقاشی ایران که عموماً با مفاهیمی فرا واقعی و عرفانی و... همراه بود؛در دوره قاجار،این ویژگی خود را به یکباره از دست می دهد و مضامینی این جهانی و ناسوتی جای آن ها را می گیرد.در این پژوهش،به تحلیل توصیفی بر اساس اسناد تاریخی که به دلایل شکل گیری پیکره نگاری و عوامل موثر بر آن توجه شده و خصوصیات و ارزش های آن در زمان حکومت قاجار مورد پرداخته شده است. نقاشی ها و تصاویر دوران قاجار از نظر اهمیت و نقش سیاسی،اجتماعی آن ها مورد بررسی واقع شده اند. برای ارزیابی از تصویرگری دوره قاجار،به چگونگی بهره جویی از تصویر برای تثبیت اقتدار پادشاهی در دوران قاجاریه،پرداخته شده است،سپس در بخش دیگر،به نقش مبتکرانه ای که فرمانروایان قاجار از تصویرگری برای رواج اعتقادات و آیین های درباری بهره جستند، اختصاص یافته است.تشریک مساعی و ارتباطات فرهنگ ایرانی با اروپا و تاثیر و تاثرات آن بر نقاشی این دوره نیز بخشی از این پژوهش است.این تحقیق تلاش داشته که ابعاد جدیدی از هنر این دوره را با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی معرفی نماید.
مطالعه تطبیقی رویکرد بازتاب در نقاشی های پیکره نگار نادرشاه و ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
27 - 44
حوزه های تخصصی:
ایران در دوره فرمانروایی «نادرشاه افشار»، جنگ های داخلی و خارجی را سپری می کند که اوضاع هنر، به ویژه نقاشی را متأثّر می سازد. حدود نیم سده پس از این جریان، فرانسه درگیر انقلاب بزرگی می شود که تمام اروپا را تحت الشعاع قرار می دهد و به فرمانروایی کوتاه مدت «ناپلئون» می انجامد که با کشورگشایی های گسترده وی همراه می شود. نظر به تشابه سیاسی مذکور در بازه تاریخی تقریباً یکسان و با تأیید آن که محتوای هنرها، آینه جریان های فکری موجود در جامعه عصر خویش هستند، می بایست به رغم تفاوت های سبکی، شباهت هایی در هنر این دو سرزمین وجود داشته باشد. با این حساب، این پژوهش درپی آن است که دریابد: نظامی گری و سیاست های تقریباً مشابه نادرشاه و ناپلئون، باعث بروز چه شباهت هایی در ساختار صوری پیکره نگاری آنان شده است؟ آنچه به دنبال می آید، با نظر به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی به تحلیل تفسیری مؤلفه های ساختار صوری هشت مورد از پیکره نگاری های نادر و ناپلئون می پردازد. هدف اصلی نگارندگان این مقاله، تأکید بر وجوه تشابه این آثار است. یکی از ضرورت های این پژوهش، مغفول واقع شدن ابعاد هنری دوره افشاریه است. درحالی که، سنت تطبیقی می تواند از قرابت فرهنگی حکایت کند که در تأیید ارزش های احتمالی آن، راهگشاست. این پژوهش به روش تحلیلی نشان می دهد در دوره افشار، نقاشان دربار ایران، با تمسک به اصول هنر سنتی چون نورپردازی پراکنده، پیکربندی رسمی و زینت نگاری به خلق فضاهای میان دوبعدی و سه بعدی اقدام کردند. در غرب هم ناپلئون، هنر نئوکلاسیک را به رسمیت شناخت و بر ارجاع به ارزش های رم باستان تأکید ورزید؛ اما قدرت و ثروت بستری فراهم آورد تا در هر دو سرزمین، پیکره نگاری های پادشاه با تجسم آرایه های مرصع، تمکّن وی را به مخاطب القا نماید. نتیجه آن که، ایران و فرانسه رویکردهای متفاوت را به لحاظ طبیعت نگاری از سر گذراندند؛ اما در این برهه تاریخی خاص، به دلیل اهمیت فوق العاده تجسم ابهّت ملوکانه در ارجاع به سابقه هنری خود و التفات به زینت گرایی هم سو هستند.
قاموس نور؛ واژه نامه هوشمند عربی
حوزه های تخصصی:
مراجعه به منابع لغوی برای درک صحیح معانی کلمات، یکی از نیاز های اولیه در فرآیندهای پژوهشی حوزه علوم اسلامی است. هر پژوهشگر، جهت فهم معانی کلمات یا عبارات مد نظر خود، هنگام مراجعه به منابع لغوی در نسخه های چاپی سنّتی، فرآیندی را در چندین مرحله طی می نماید تا به مقصود نهایی خویش، یعنی یافتن توصیفات مندرج ذیل مداخل لغوی، دست یابد. این فرآیندها، در خصوص زبان عربی که کلمات دست خوش تغییرات متعددی در ساختار صرفی خود شده اند، پیچیدهتر است. هدف از طراحی و تولید «قاموس نور»، به عنوان یک لغت نامه هوشمند الکترونیکی، گذر از شیوه های سنّتیِ مراجعه به منابع لغوی متعدد و پیاده سازی حداکثری الگوهای ماشینیِ هوشمند جهت ارائه سریع پاسخ های صحیح به پژوهشگران است. ساماندهی لغت نامه های متقدم عربی و نظام بندی این منابع ارزشمند بر اساس یک ساختار واحد و همچنین تحلیل صرفی کلمات ورودی کاربران توسط دو موتور قدرتمند تحلیلگر صرفی نور و استمر هوشمند نور جهت اتصال ماشینی به نزدیک ترین مداخل لغوی، از دستاوردهای منحصربه فرد این واژه نامه هوشمند الکترونیکی است که در قالب پایگاه اینترنتی، نرم افزار رومیزی و تلفن های همراه قابل استفاده است. همچنین، با ایجاد شبکه واژگانی بین مداخل، تطبیق بر آیات قرآن و روایاتِ سرشار از معارف غنی اهل بیت(ع)، اطلاعات متنوع و ارزشمند دیگری نیز در اختیار پژوهشگر قرار می گیرد که این واژه نامه هوشمند را از دیگر رقبای خود متمایز می سازد.
مطالعه بازنمایی شخصیت در آثار پیکره نگاری صنیع الملک غفاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
62-45
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن غفاری کاشانی ملقب به صنیع الملک، تصویرگر و پیکره نگار نامی عصر قاجار و از پیشگامان فن شبیه سازی چهره به شمار می آید . وی در ترسیم پیکره ها، تدابیر بدیع و منحصربه فردی را با الهام از هنر آرمان گرای ایرانی و هنر واقعیت گرای اروپایی به کار بسته است . یکی از مشخصه های برجسته در پیکره نگاری های هنرمند، توجه ویژه به بازنمایی شخصیت و نمایش خصوصیات درونی افراد است؛ مشخصه ای که پیش از این در هنر نقاشی ایران متداول نبوده است . هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و بازیابی این وجه مهم در آثار هنرمند است . پرسش اصلی این است که نحوه بازنمایی شخصیت در آثار پیکره نگاری صنیع الملک چگونه بوده است و او از چه نوع تمهیدات بصری برای نمایش بهتر این خصوصیات بهره گرفته است؟ بر این اساس و با مطالعه نمونه هایی از پیکره نگار ه های صنیع الملک، به شیو ه توصیفی- تحلیلی، نحوه و چگونگی بازنمایی حالات و ویژگی های درونی شخصیت ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهند که مسئله اهتمام به وجوه پنهانی و درونی افراد، همپای توجه به خصوصیات ظاهریِ آنها، نزد هنرمند حائز اهمیت و ارزش بوده است. وی در نمایش این خصوصیات، باورداشت ها و اندیشه های ذهنی خویش از شخصیت ها را معیار قضاوت قرار داده و به مدد مجموعه ای از تمهیدات بصری چون؛ ارزش گذاری بر برخی عناصر مؤثر در رخساره، تأکید مشخص بر بخش هایی از اجزای پیکره و نیز تغییر در ابعاد و تناسبات بدن و جامگان، خصلت های درونی هر فرد را در سیما و اندام او متبلور ساخته است . بدین سان، آنگاه که مخاطب آثار هنرمند در مقابل این تابلوها به نظاره می ایستد، خصلت هایی چون؛ وقار و نجابت، فرومایگی و زبونی، قدرت و غرور، مکر و حیله گری و غیره را -که بازتابی از دیدگاه و نظر هنرمند در مورد شخصیت ها هستند - به خوبی از سیمای آنها درک می نماید .
مجسمه های گچی سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
39 - 50
حوزه های تخصصی:
مجسمه های گچی در روند تبارشناسی و تاریخ نگاری هنر سلجوقی مهجور مانده است. این گونه کمال یافته حتی از آن روی که مصداق بارز و تجسم یافته اندیشه «تحریم شمایل نگاری» در شریعت و فقه اسلامی است؛ در احتساب ظرفیت های هنری- صنعتی تمدن اسلامی نیز نادیده انگاشته و مورد بی مهری واقع شده است. با همه این تفاسیر وجود نمونه های درخور توجه و برجای مانده مجسمه های گچی از دوران سلجوقی، گواه آن است که هیچ عامل بازدارنده ای نتوانسته از نضج و تکوین این هنر- صنعت زیبا و به نوعی نبوغ هنری پویا و حصارگریز ایرانی، جلوگیری کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی می کوشد جایگاه مجسمه های گچی در سیر تاریخی هنر سلجوقی را کاویده و با معرفی نمونه های شاخص و روش های تولید آن به احقاق جایگاه واقعی آن در تاریخ هنر ایران، مبادرت ورزد. همچنین با معرفی نشانه های محلی؛ بومی و ملّی ملحوظ در مجسمه ها و آثار گچی؛ نقبی بر ریخت و چگونگی تاثیرات پذیرفته شده از فرهنگ های دیگر نیز بزند. مجسمه های گچی سلجوقی شناسنامه ای زنده از زیبایی شناسی و پیشه وری هنری یکی از ادوار دوران ساز تمدن ایرانی- اسلامی است.
بررسی تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی در دوره های صفوی و قاجار بر چهره نگاری و پیکره نگاری زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
271 - 286
حوزه های تخصصی:
در دوره صفوی و قاجار، به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آن ها در عرصه های اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. چهره نگاری در نقاشی ایرانی براساس الگوی مشخصی بوده است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، چهره زن در نگارگری های این دو دوره است. این مقاله در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست: نمایش ویژگی های زنانه در نقوش دوره صفوی و قاجار به چه صورت بوده است؟ چه تفاوت های بین آن ها در این دو دوره وجود داشته است؟ نتایج نشان می دهد که زن در آثار نگارگری پیش از قاجار، اغلب جایگاهی مثالی و اسطوره ای داشته و از نظر نوع طراحی غیرواقع گرایانه ترسیم می شده و ارزش بصری آن همچون دیگر عناصر نگاره بوده است، ولی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار، بر اثر ارتباط با غرب، شاهد تغییر در نوع نگرش به نقاشی و درنتیجه توجه به واقع گرایی در ترسیم پیکره زنان و همچنین شکل گیری آثار تک نگاره شده است؛ که این تغییرات به ارائه تصویری نو از زن در نقاشی ایرانی منجر شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.
نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره های «فتحعلی شاه» با تکیه بر نظریات سه گانه «ژاک لکان »
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
37 - 50
حوزه های تخصصی:
هنر دوره قاجار در مواجهه با جریان های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی تأثیرات عمیقی را پذیرا بوده است. با شروع سلطنت فتحعلی شاه، سبکی نوین با نام«پیکره نگاری درباری» وارد عرصه نقاشی ایرانی شد، در این شیوه بدون آنکه شباهتی در کار باشد اشخاص به طور قراردادی وارد تصویر می شوند. پیکره نگاری اگرچه از عناصر طبیعت گرایانه ی اروپایی وام گرفته شده، ولی شیوه سنتی آرمانی نمودن واقعیت را حفظ کرده است. این سبک در نگاه اول تنها یک سفارش درباری به نظر می آید، اما مسئله مهم در این میان، تبعیت بی چون وچرای هنرمند از شرایط و امیال حامیان خود است. این شرایط رابطه ای مستقیم با شرایط و وقایع اجتماعی داشته است. ازآنجاکه فتحعلی شاه بیش از سایر شاهان قاجار به نقاشی نمادین و فراواقع پیکره خود علاقه نشان می داد، لذا بررسی دلایل این علاقه مندی و تأثیرات روانی و اجتماعی که در پی داشته است، موجب گشته تا علاوه بر تحلیل صوری نگاره ها، مضمون و معانی نهفته در آن ها نیز مورد خوانش و بررسی قرار گیرد. لذا برای نیل به این هدف، نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره ها با استناد بر نظریات «ژاک لکان» (امر تخیلی، نمادین، امر واقع و امر سیاسی) صورت گرفته است تا تحلیل تازه ای از این تصاویر ارائه گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل پنج نگاره منتخب از فتحعلی شاه است. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی کتب و آثار موجود در موزه ها و کتابخانه ها صورت گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عدم واقع گرایی و آرمان گرایانه بودن پیکره نگاره ها با توجه به تعاریف امر خیالی، نمادین و واقعی لکان برای برآورده شدن نیازهای روانی شاه قابل توجیه و تحلیل است.
تبیین جایگاه تک نگاره های مکتب قزوین در نقّاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
447 - 467
حوزه های تخصصی:
تک نگاره ها نوعی از نگارگری نقاشی ایرانی در قرن دهم هجری است. طراحی در این سبک اغلب با تمرکز بر یک شخص یا چند شخص و یا ترکیب حیوان با شخص با هدف ترسیم ویژگی های شخصی، ظاهر جسمانی و حتّی خصلت های مختص به آن فرد، صورت می گیرد. در قزوین دوره صفوی، شاهد تغییر در ترسیم تک پیکره نگاره ها هستیم که باعث ایجاد نگرش واقع-گرایانه به آن شده است. طبقِ اسناد به جا مانده از این عصر، شیوه ای جدید و ابداعی مکتب قزوین سهم بسزایی در ایجاد تحول در نقاشی ایرانی دارد. به همین منظور مقاله پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با مشاهده آثار و اسناد و تحلیل محتوایی آن ها درصددِ تبیین تک پیکره ها و تک نگاری مکتب قزوین در دوره صفوی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هنرمندان در ساختار و شاخص فرآیند تولید آثار هنری در فرم ظاهری، پرداخت به مضامین و موضوعات و سبک هنری نقاشان تک نگاره ها به صورت عام یا خاص در مکتب قزوین تحولی به وجود آوردند و همین عوامل در نقاشی ایرانی جایگاه خاصی را شکل داده و بعدها در بخارا، شیراز، ترکیه، هند و اصفهان تاثیرگذار می شود.