مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نقاشی
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
107 - 126
حوزههای تخصصی:
برای درک و شناخت زیبایی نزد هنرمندان نسبت به منظر زندگی می بایست به حساسیت هنرمند اعتماد کرد و آثار تاریخی دوران مورد نظر را مورد توجه قرار داد. همدان شهری است با عقبه بلند تاریخی و فرهنگی. هنرمندان همدانی بعد از ادبیات، بیش از هر حیطه ای به هنرهای تجسمی عشق ورزیدند. مقاله پیش رو تلاش دارد تا جریان های نهفته در میان نقاشان نسل اول همدان را بررسی و طبقه بندی کند. به عبارت دیگر مقاله سعی دارد تا از بدو شروع خلق نقاشی بر روی بوم و پارچه نزد هنرمندان همدان -نقاشان متولد (1280 تا 1330 ه. ش)- جریان های موجود با تمرکز بر مفهوم منظر (دور و نزدیک) را از آثار هنرمندان معرفی، تحلیل و طبقه بندی کند. اغلب هنرمند برای درک خود و ارتباط میان احساس و تخیل به طبیعت پناه می برد. چرا که هنر به نوعی پایبند به درکی از جهان است که بشریت را از تمام کارایی هایش در سطح جامعه برای لحظاتی دور سازد تا به جایگاهی از تخیل و احساس ناب با حساسیتی ویژه برسد. انسان می تواند در این جایگاه از تخیل و احساس بی واسطه، به درک و استحاله ای از طبیعت دست یابد
مقاله تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که نقش طبیعت و منظر (دور و نزدیک) در آثار نقاشی پیشگامان همدان چگونه است؟ شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است که با ابزار سند خوانی و فیش برداری و مشاهده و مصاحبه انجام شده است. روش تحلیل آثار به شکل توصیفی و نقد آثار مبتنی بر تحلیل فرمی (ترکیب بندی یا ساختار، فرم و رنگ) و سبک شناسی برخی از آثار هنرمندان به شیوه تحلیل محتوای انجام شده است. ویژگی مشترک هنرمندان مورد توجه در این مقاله، تاثیرپذیری از همدان و تاثیرگذاری بر هنر دوستان همدانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج جریان تقریبا موازی در هنر نقاشی نزد نقاشان نسل اول همدان شکل گرفته است. نقاشان مکتب کمال الملک، نقاشان طبیعت گرا، نگارگری و هنر ملی، نقاشان مذهبی و قهوه خانه، نقاشان نوگرا. که هر کدام به نوعی وام دار توجه به طبیعت همدان می باشند.
بازنمایی هویت در آثار هنرمندان عکاس و نقاش معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
49 - 61
حوزههای تخصصی:
هویت از جمله موضوعات مورد توجه هنرمعاصر است. هنرمندان ایرانی نیز سعی کرده اند تا این مسئله را در آثارشان مورد بررسی قرار داده و با توجه به چالش های پیش رو به نحوی هویت را مورد بازخوانی قرار دهند. لذا این مقاله بر آن است تا به پاسخگویی این پرسش که بازنمایی هویت در آثار هنرمندان عکاس و نقاش معاصر ایرانی در پی بیان چه هدفی صورت گرفته است؟ و آیا این بازنمایی از تفاوت های جنسیتی نیز برخوردار است؟ نائل آید. نتیجه ای که از تبیین آثار حاصل شد مبنی بر آن است تمامی هنرمندان فارغ از جنسیت، بازنمایی و پرداختن به هویت مسئله اصلی شان بوده است. اما اهداف هنرمندان زن و مرد از این بازنمایی متفاوت است. از جمله اینکه هنرمندان زن اغلب سعی داشته اند تا به طور پیوسته به مسائل و مشکلات فرهنگی هویت که از تجربه زیسته آنها نشات گرفته و در جامعه سنتی با آن روبرو بوده اند، بپردازند. این در حالی است که هنرمندان مرد این موضوع را به شکل کلی تر و فارغ از جنسیت مورد بررسی قرار داده و هویت به معنای عام و ناسیونالیستی آن مد نظرشان بوده است. اما آثار هر دو گروه بر ضمنی بودن معنا دلالت دارد. هدف از انجام این تحقیق، ضمن تبیین و تحلیل نشانه های صریح و ضمنی در آثار هنرمندان، توجه به تفاوت هاو شباهت های بارز و آشکار در مسئله بازنمایی هویت است. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مربوط به چارچوب مفهومی به روش کتابخانه ای و عکس ها و اطلاعات مربوط به آثار عکاسی از منابعی چون وبسایت شخصی و در مواردی آرشیو شخصی هنرمندان گردآوری شده اند. عکس ها و نقاشی های این مقاله با توجه به پرسش پژوهش و نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.
وجوه کارکرد نظریه خیال ابونصر فارابی در آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
خیال از موارد موردمطالعه و نظریه پردازی در حوزه فلسفه و هنر بوده است. بسیاری خیال را بخش اساسی پروسه خلق اثر هنری دانسته و مبنای سنجش آثار را مبتنی بر حضور هنرمند در ساحت خیال برشمرده اند. ابونصر فارابی ملقب به معلم ثانی از نامدارترین اندیشمندان ایرانی اسلامی در حوزه خیال، نظریه هایی را مکتوب کرده و سه ساحت کلی با یک زیرمجموعه برای خیال قائل شده است. هرچند در آثار وی، وجه تمایزی بین واژه «خیال» و «تخیل» مشاهده نمی شود؛ ولی در بخش سوم که خود به دو بخش تقسیم شده است، این تفاوت دیده می شود. نگارندگان این مقاله به امکان سنجی کارکرد خیال فارابی در هنر معاصر پرداخته و برای تبیین مسئله، آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی را به عنوان هنرمندان معاصر ایرانی که آثار متفاوتی و در دوره های مختلف کاری خلق کرده اند، مورد بررسی قرار داده اند. مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته، با جمع آوری داده ها به صورت اسنادی، منابع تصویری و با استفاده از رویکرد استنتاج به تحلیل یافته ها پرداخته، نشان از آن دارد که باتوجه به رویکرد آثار الخاص و صادقی و نوع تصاویر و مجموعه های خلق شده، دوره های مختلفِ کاری هرکدام به مراحل دوم و سوم نظریه فارابی نزدیک هستند و امکان سنجش خیال آثار هنری معاصر براساس نظریه فارابی وجود دارد.
بررسی زمینه های سیاسی-مذهبی تأثیرگذار در تحولات هنری در عهد شاهرخ تیموری (850- 807 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۷
10 - 29
حوزههای تخصصی:
هنر به عنوان پدیده ای اجتماعی، تحت تأثیر زمینه های سیاسی، دینی، اقتصادی و فرهنگی موجود در بطن هر جامعه شکل می گیرد. این واقعیت در عصر تیموری (807-913 ق)، که از دوره ه ای درخشان در تاریخ هنر ایرانی-اسلامی به شمار می رود، وجود دارد و هنر مقوله ای جدای از سیاست و مذهب نبود؛ چنانکه در زمان شاهرخ تیموری هنر از یک سو، با سیاست و مذهب درهم تنیده شد و از سوی دیگر، تحت تأثیر اوضاع چندمذهبی جامعه آن روز قرار گرفت. از این رو، برای شناخت وضع هنر در این دوره و بررسی عوامل پیشرفت و رکود آن ناگزیر از واکاوی ریشه های سیاسی و مذهبی آن در جامعه آن روزگار هستیم. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین زمینه های سیاسی و مذهبی حاکم بر دوره شاهرخ تیموری، بر آنست تا تأثیر سیاست های وی را بر رشد و رکود انواع هنر در آن دوره نشان دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد بر اثر سیاست های حمایتی شاهرخ معماری و خوشنویسی، بر مبنای میزان آثار تولیدشده و نوآوری در سبک های به کار رفته در هر یک از آن ها، از نظر کمی و کیفی پیشرفت کرده و در برابر، شعر علی رغم رشد کمی، از نظر کیفی به انحطاط گرایید و موسیقی و نقاشی نیز چنان که باید، اوج نگرفت. این یافته با رویکردی مقایسه ای میان هنرهای رایج این دوره به دست آمده است.
تحلیل رنگ ایران در آثار نقاشان ایرانی دهه ۷۰تا ۹۰ خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۶
60 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حوزه آثار تجسمی، ایرانی بودن همواره دغدغه برخی از هنرمندان این حوزه بوده که این مهم بعضاً با عناصر نمادین ایرانی یا عناصر منتسب به ایران با دلالت صریح یا ضمنی به تصویر درآمده است. علاوه بر عناصر بصری، رنگ نیز به عنوان عنصری مستقل در خصوص بازنمایی مفهوم ایرانی بودن نقش آفرین بوده است. اما اینکه از نظر هنرمند ایرانی چه رنگی نشان ایرانی بودن است، یا بدین منظور بیشتر استفاده شده یا نقاشان بر آن به عنوان رنگ ایرانی توافق داشته اند، مسأله این پژوهش است. این موضوع در رشته های دیگری محور بحث بوده، اما این پژوهش با هدف شناخت رنگ های پرتکرار در نقاشی های که موضوع آن ها ایران بوده به تحریر درآمده و به سؤال چیستی رنگ های به کار برده شده برای مفهوم ایران؟؛ در آثار برخی از نقاشان دهه ۷۰ تا ۹۰ ایران و چگونگی کاربرد این رنگ ها پاسخ داده می شود.روش پژوهش: داده های این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، پایگاه های اطلاعاتی و مقالات نشریات معتبر علمی، گردآوری شده و به شیوه تحلیل محتوای بصری با گردآوری آثاری از نقاشان دهه ۷۰ تا اواخر دهه ۹۰ ایران، به کمک نرم افزارهای تفکیک رنگ این آثار تحلیل و پربسامدترین رنگ ها مرتبط با ایران مشخص و سپس تفسیر شده اند.یافته ها: نقاشان ایرانی در آثاری که به نام ایران یا برای این مفهوم خلق کرده اند با توجه به تکنیک و شیوه کار خود در آثارشان علاوه بر شکل از رنگ هم برای بازنمود مفهوم ایران بهره گرفته اند که در این میان با در نظرگیری سه رنگی که بیشترین کاربرد را در این زمینه داشته، نخست طیف رنگ های زرد (نخودی- خاکی) سپس طیف آبی تیره و روشن و پس از آن طیف محدوده قرمزلاکی (زرشکی- آلبالویی) بوده است. همچنین از میان آثار ۱۰ نقاش بررسی شده، ۷ نقاش به همراه رنگ، از عناصری بصری مرتبط با ایران عمدتاً با دلالتی صریح که غالباً بازنمایی آثار معماری ایران بوده بهره گرفته اند.نتیجه گیری: رنگ های سبز، قرمز و سفید که سه رنگ پرچم ایران با بیانی نمادین هستند؛ برای بازنمایی مفهوم ایران، به عنوان رنگ ایران؛ کمتر دستمایه کار نقاشان و طراحان بوده اند. بنابراین علاوه بر رنگ های پرچم ایران، رنگ های دیگری در پالت رنگ نقاشان ایرانی وجود دارد که به عنوان رنگ ایران به آن ها رجوع شده است. از این رو نقاشان علاوه بر عناصر نمادین از رنگ مرتبط با ایران به طور ضمنی برای بیان بصری خود بهره بردند؛ همچنین در آثار نقاشانی که عناصر تصویری و نمادین مناظر معمارانه دستمایه کارشان بود، گونه ای از همبستگی رنگی دیده شده است.
بازخوانی سیر تحولات ابنیه اصفهان بر اساس نقاشیهای سفرنامه نویسان اروپایی
حوزههای تخصصی:
گاهی با دیدن یک تصویر تاریخی از معماری شهر و اطلاعات مرتبط با آن در متون تاریخی و ... و قیاس با وضعیت کالبدی کنونی، می توان مواردی را دریافت که علاوه بر شناخت بهتر ابنیه، کمک شایانی در اقدامات آینده مربوط به چهره کالبدی شهر نیز خواهد کرد. شهر اصفهان از جمله شهرهای پررونق گذشته و حال است که همواره مورد توجه همگان به ویژه سفرنامه نویسان اروپایی بوده است. این موضوع که چگونه و چرا در دوره ای خاص ابنیه ای در شهر اصفهان پدید آمده و در دوره دیگر به کلی ازمیان رفته یا تغییراتی برآن وارد شده است جای تأمل و پژوهش بسیار دارد. پژوهش حاضر با هدف بازخوانی تحولات ابنیه اصفهان با توجه به گراورهای اروپاییان به ویژه سفرنامه نویسان پدید آمده است. این مقاله با بکارگیری روش های توصیفی تحلیلی و پژوهش در متن و با تکیه به منابع کتابخانه ای پس از شرح مختصری از سفرنامه نویسان اروپایی و گراورها و عکسهای تاریخی آنان به بیان اطلاعات متون مختلف و وضع حال حاضر پرداخته است. بر اساس تصاویر سفرنامه ها می توان به تغییرات برخی از ابنیه مهم اصفهان از گذشته تا به حال و بعضی دیگر از ابنیه که به کلی از بین رفته یا بخشهایی از آن باقی است دست یافت. قیاس میان وضع کنونی و گذشته ابنیه اصفهان با توجه به مجموعه تصاویر و گراورهای سفرنامه نویسان اروپایی سیر تحولات و جزئیات ابنیه موجود و ازمیان رفته شهر اصفهان را بهتر از صدها متن و نوشته روایت می کند. این مجموعه تصاویر یافته های ارزشمندی در دسترس محققان، برنامه ریزان، مرمتگران و... قرار می دهد تا بتوانند با آگاهی و ظرافت بیشتر در مسیر تصمیم گیری راجع به وضعیت کالبدی شهر اصفهان قدم بردارند.
کارکرد نقاشی های سوررئالیستی برای دستیابی به ایده های اجرای عروسکی (با مطالعه سه اثر از رنه مگریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با هم پوشانی هنرها و شکل گرفتن روش ایده به اجرا، راهکارهای متنوعی برای ایده پردازی در اختیار کارگردان قرار گرفته است. ایده پردازی در تئاتر عروسکی می تواند براساس روایت، عروسک و فضا انجام شود. ازآنجاکه به ایده پردازی براساس فضا کمتر پرداخته شده، هدف این پژوهش یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا می توان از طریق فضای نقاشی ها، تئاتر عروسکی خلق کرد. پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ، نقاشی های رنه مگریت را انتخاب و راه های ایده پردازی برای تئاتر عروسکی براساس نقاشی های سوررئالیستی او را بررسی کرده است. نخست مشخصات جنبش سوررئالیسم و نقاشی سوررئالیستی تبیین شده و پنج عنصر رؤیاگونگی، خیال پردازی، فانتزی، اغراق و هجو به عنوان ویژگی های آن معرفی می شود؛ سپس ویژگی های معنایی تئاتر عروسکی (فانتزی، نمادپردازی، کوچک سازی، بزرگ سازی و ساده سازی) با نمونه ها توضیح داده شده و سه روش ایده پردازی برای تئاتر عروسکی گونه شناسی می شود. در بدنه، پس از معرفی ویژگی های نقاشی های مگریت و نشان دادن هم پوشانیشان با ویژگی های تئاتر عروسکی، سه اثر از مگریت باتوجه به ویژگی های یادشده ایده پردازی می شود. این پژوهش به وسیلهٔ منابع مکتوب و با بررسی آثار مگریت انجام شده و به شیوهٔ تحلیلی و توصیفی ارائه شده است. ایده پردازی براساس فضا علاوه بر اهمیت ماهیت بینارشته ای اش، امکانات گسترده تری برای خلق تئاتر عروسکی ارائه می کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که ایده پردازی براساس فضا از طریق هنر نقاشی به ویژه نقاشی سوررئالیستی ممکن است. این امکان به علت مشابهت میان ویژگی های این نقاشی ها با تئاتر عروسکی پدید آمده است. هم نشینی واقعیت و خیال وجه اشتراکی است که می تواند در هر یک از این رسانه های هنری دیده شود.
نقاشی در اندیشه مانی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 16
حوزههای تخصصی:
مانی نقاش، خطاط و پیام آور ایرانی در سومین سده میلادی، مسیحیت ثنویت گرای ملهم از آرای ایران باستان را گسترش داد. بر این مبنا، دو نیروی خیر و شر، به گونه ای مجزا و مستقل مدّ نظر قرار می گیرند که در این باور، نور و روشنی، «خیر»، و ظلمت و جهل، «شر» محسوب می شوند. ازآنجاکه در آئین وی نور مقدس است، حس بینایی جایگاهی ویژه دارد. زیرا در فقدان نور، بینایی مؤثر نیست. به عبارتی نور آشکار کننده حقیقت است و چشم دریافت کننده آن. مانی نخستین پیام آوری است که خود اقدام به مکتوب نمودن آراء آیین نموده و به نقاشی مزین ساخته است. بنابراین نقاشی و کتابت در میان مانویان واجد پایگاهی اساسی بوده است. کتب مصور میراث مانی پیام آور آن آیین بود که میان آنان فرهنگ هنری را رواج داد. این مقاله با رویکردی فلسفی بر اساس آرای مانی مدلل می دارد که بهره گیری از نقاشی در آئین وی، تنها، وسیله انتقال اندیشه اش به افرادی فاقد آشنایی به نوشتار و خواندن و ابزاری جهت تبلیغ دین نبوده، بلکه دلایلی غامض و پیچیده در ورای آن را شامل می شده است که برخاسته از تفکر ثنویت گرا است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است و نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه ثنویت گرای مانوی-گنوسی نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ لذا در این تفکر حس دیداری بر حس شنیداری ارجح است. بر این اساس مانی برای تبلیغ آیین خود از نقاشی سود جسته است.
نقد کهن الگویی نقاشی های ایران درودی (نمونه موردی: آراسته، به زلالی یک عشق، نیایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
417 - 436
حوزههای تخصصی:
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
«مطالعه مولفه های زیباشناسی طبیعت بر اساس نگرش مکتب رمانتیک انگلیس به طبیعت»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 31
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که مولفه های زیباشناسی طبیعت با توجه به نگرش به طبیعت در شعر و نقاشی رمانتیک انگلیس مطالعه و واکاوی شود. پرسش ها از این قرار است: رابطه طبیعت و هنر به چه صورت هایی بیان می شود؟ طبیعت در آثار شاعران (وردزورث و کولریج) و نقاشان رمانتیک (کانستبل و ترنر) انگلیس چگونه تصویر شده است؟ بر اساس آن زیباشناسی طبیعت دارای چه تأکیداتی می شود؟ داده ها به روش توصیفی –تحلیلی مطالعه می شود و این نتیجه را نشان می دهد مکتب رمانتیک انگلیس خود به جهت فردیت گرایی و تنوع دیدگاه شاعران و نقاشان از نوعی طیف نمایی نسبت به طبیعت بهره مند است. جنبه ذهنی و من تغزلی نسبت به عینیت طبیعت وزنه بیشتری در آثار رمانتیک های منتخب این پژوهش دارد. اگر بخواهیم مسائل زیباشناسی را از قاب هنر انتخاب کنیم، به دلیل سلطه همین جنبه ذهنی است. «زیبا شناسی طبیعت» به عنوان شاخه ای از زیباشناسی به معنای عام آن می تواند مقتضیات خود را در باب بحث درباره طبیعت رام، انرژی مثبت عناصر طبیعی، ارزش ذاتی طبیعت، ذهنی بودن درک زیبایی عینی، وجه مابعدالطبیعی آن، نیروهای وحشی و کنترل ناپذیر آن، نقش طبیعت در رشد ذهنی و تربیت زیباشناختی انسان را بر اساس نگرش رمانتیک ها تنظیم کند.
پژوهشی در حوزه شناخت مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه در گزیده ای از آثار ایران و اروپا
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
در ایران هنوز دیوارنگاره بوم پارچه به عنوان گروهی از هنر نقاشی که به صورت جداگانه مورد مطالعات گسترده و دقیق قرار گیرد شناخته نشده است. به این دلیل، مداخلات حفاظتی که بر روی این گونه آثار در گذشته انجام شده، مورد بررسی قرار نگرفته و اطلاعات کمی در این مورد در دسترس است. در این راستا ابتدا مطالعاتی برای شناخت تعدادی از دیوارنگاره های بوم پارچه در خارج از ایران انجام شده و در ادامه بررسی هایی در حوزه مداخلات مرمتی این گونه آثار در خارج از ایران صورت گرفته است. پس از دریافت اطلاعات درباره حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه خارج از ایران، روش های حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران مطالعه و بررسی شده است که در پایان، مقایسه، تحلیل و نتایج این پژوهش ارائه شده است. هدف مقاله پیش رو دستیابی به چگونگی یا روش های مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه است. داده های پژوهش حاضر در یک بررسی کتابخانه ای و مطالعه میدانی گردآوری شده است و این پژوهش با روشی تحلیلی-تطبیقی سامان یافته است. تحقیق حاضر از نظر هدف یک پژوهش توسعه ای و از نظر روش، یک تحقیق کیفی است. باید به این نکته توجه داشت که آفرینش این شیوه نمایش نقاشی روی کرباس در کشورهای خارجی که مورد بررسی قرار گرفته به صورت کاملاً سامانمند و طی یک پروسه طولانی مدت و روشمند نسبت به آثار مشابه در ایران بوده است، اما تنوع فنی در دیوارنگاره های بوم پارچه ایران نسبت به آثار خارجی بیشتر است و این می تواند یکی از دلایل تنوع بیشتر مداخلات مرمتی در ایران باشد. تنوع بالا در شیوه اجرا و موضوع سبب مشکلاتی در حوزه تصمیم گیری های حفاظتی و میزان و نوع مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه شده است؛ زیرا برخی آثار بررسی شده در این تحقیق به اشتباه به عنوان نقاشی روی کرباس شناخته می شود که در حوزه مداخله ناصحیح حفاظتی این مسئله باید حل شود.
بررسی بازتاب تصور دانش آموزان دوره ابتدایی از آلودگی شیمیاییِ منابع آبی در نقاشی (مورد مطالعه: بندر کیاشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم علمی با مقوله حفاظت از محیط زیست ارتباط تنگاتنگ دارند. محلول شیمیایی و مفاهیم وابسته به آن از موضوعات پرتکرار در حوزه محیط زیست است. ازجمله اساسی ترین فعالیت هایی که در اغلب کشورهای دنیا در راستای مدیریت پسماند و پساب ها انجام می شود، آگاه و حساس کردن انسان ها از اوان کودکی است. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان تصور دانش آموزان مقطع ابتدایی به مفهوم محلول شیمیایی، برای تغییر رفتارهای مخرب نسبت به منابع آبی می باشد. طرح پژوهشی حاضر از نوع ترکیبی می باشد. روش پژوهش نیز تحلیل محتوا از نوع تجمعی است. جامعه آماری، مجموعه نقاشی های کودکان مقطع ابتداییِ منطقه بندرکیاشهر است که تعداد 154 نمونه از نقاشی های دانش آموزان به صورت هدفمند انتخاب شد و مفاهیم مربوطه در نقاشی ها به شیوه توصیفی - تفسیری تجزیه وتحلیل گردید. ابزار جمع آوری داده ها، فیش برداری از مطالب و منابع مرتبط و نیز انتخاب مفاهیم موردنیاز از تعاریف مرتبط با موضوع محلول شیمیایی در متون علمی معتبر می باشد. سؤال اساسی پژوهش حاضر این بود که با توجه به مفاهیمِ نقاشی دانش آموزان، درک و شناخت آنان از مفاهیم زیست محیطیِ وابسته به محلول شیمیایی چگونه است؟ بر طبق یافته های این پژوهش، کمترین توجه و درک کودکان به مؤلفه های زیست محیطیِ مبحث محلول، شامل: احتیاط در برخورد با محلول های آسیب رسان، عدم تماس با محلول های ناشناس، تأثیر اندازه ذرات در حل شدن سریع تر و عدم مخلوط کردن انواع شوینده است. درنتیجه با توجه به آمادگی ذهنی و شناختی بالای کودکان برای یادگیری، نیاز مبرم به آموزش های زیست محیطیِ اثربخش در دوران کودکی وجود دارد.
بررسی تزئینات معماری با تمرکز بر کاشی کاری در مکاتب نگارگری
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
مدارک تصویری، ازجمله مهم ترین منابع در تحقیقات تاریخ معماری ایران، محسوب می شوند. یکی از این مدارک نقاشی است. بااین حال، ظرفیت ها و اهمیت ویژه ای که این نقاشی ها دارند، به طور کافی موردتوجه قرار نگرفته و کمتر در تحقیقات معماری مورداستفاده قرار گرفته اند. ازاین رو، نیاز به بررسی و تحلیل عمیق تر این نقاشی ها و تأثیرات آن ها بر معماری، احساس می شود. مکتب هرات، به عنوان یکی از مکاتب مهم در تاریخ معماری ایران است. این مکتب قادر است فضاهای معماری دوره تیموری را به طور واقعی بازنمایی کند و این به طور خاص از آنجایی مهم است که معماری این دوره دارای ویژگی های واقع گرایانه و بازتابی از عناصر معماری اسلامی است. در این مقاله، به بررسی و تحلیل میزان واقع گرایی تزئینات کاشی کاری نقاشی های بهزاد پرداخته شده است. روش انجام پژوهش حاضر غیر پیمایشی و مبتنی بر رویکرد تفسیری - تاریخی است. درواقع در اینجا با منطق اولویت قرار دادن «امکان استخراج مستندات به صورت میدانی» و «برداشت نگاره های به کاررفته در مستندات» به عنوان شرط استنباطی و معرف، در منطق شواهد پژوهش، از نمونه گیری تصادفی بهره برده است. ساختار پژوهش وابسته به نگاره های بهزاد و مفاهیم معماری موجود در نگاره های وی در تحلیل و تفسیر آثار منتخب، با درآمدی از این هنرمند آغاز گردیده و در مرحله بعد به تحلیل بناهای واقعی تأثیرگذار در آن آثار می پردازد.
هنر و هوش مصنوعی از منظر رفتارگرایی و آزمون تورینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
77 - 88
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر هوش مصنوعی با ارائه امکانات، ابزارها و تکنیک های نوآورانه، تحولات چشمگیری را در حوزه هنر پدید آورده است. از اینرو، مانند هر فناوری دگرگون کننده دیگری، ادغام هوش مصنوعی در دنیای هنر و نقش غیر قابل انکار آن در خلق آثار هنری، سؤالات و ملاحظات متعددی را مطرح می کند که ممکن است تاکنون با دقت لازم مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته باشند. از جمله مهمترین این پرسش ها به عملکرد هوش مصنوعی در خلق اثر هنری اصیل باز می گردد. به طور مشخص، این پرسش که آیا هوش مصنوعی می تواند آثاری همتراز آثار هنری انسان به وجود آورد؟ هوش مصنوعی با رفتارگرایی، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه های فلسفه و روانشناسی، پیوند نزدیکی دارد. تاکید این نظریه بر عملکرد یا «رفتار قابل مشاهده» به عنوان کانون اصلی درک و تحلیل می باشد. از اینرو عملکرد هوش مصنوعی بر اساس این رویکرد در سطح رفتار مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. به این منظور در ابتدا به طور مختصر به رویکرد رفتارگرایی و ارتباط آن با هوش مصنوعی پرداخته خواهد شد. سپس آزمون تورینگ به عنوان یک آزمون محوری در زمینه هوش مصنوعی شرح داده خواهد شد. این آزمون معیاری رفتارگرایانه در جهت سنجش هوش و خلاقیت ماشین به دست می دهد. در بخش بعدی با نظر به معیار رفتارگرایانه آزمون تورینگ و ملاحظه عناصر اصلی آثار هنری اصیل، دو دسته از آثار هنری مورد سنجش قرار خواهند گرفت. این دو دسته شامل آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی و آثار خلق شده توسط انسان می باشد. این بررسی زمینه مناسبی را برای ارزیابی عملکرد ماشین در مقایسه با انسان به دست خواهد داد. بنابر این روش پژوهش حاضر به این صورت است که با استفاده از منابع مختلف، داده هایی در ارتباط با آثار هنری حاصل از هوش مصنوعی جمع آوری و به شیوه ای کیفی توصیف می گردند. سپس این داده ها با عناصر موجود در آثار هنری انسان مقایسه می شوند و بر اساس معیار اصلی آزمون تورینگ مورد تحلیل قرار می گیرند. در نهایت این نتیجه حاصل می گردد که عملکرد هوش مصنوعی دست کم بر اساس معیارهای رفتارگرایانه یعنی از لحاظ رفتار مشاهده پذیر، می تواند منجر به پدید آمدن آثاری همتراز آثار هنری خلق شده توسط انسان شود.
واکاوی ساختارمند مضامین نقوش جعبه- ترازوی نقاشی شده لاکی، با مضمون بارگاه حضرت سلیمان (ع)، متعلق به دوره ابتدایی قاجار، محفوظ در موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
51 - 71
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جعبه های لاکی، در دوره قاجار، با کاربرد ابزار، به جعبه- قپان معروف بوده و وسیله هایی کاربردی بوده که با موضوعات متنوع نقاشی شده و منقوش و تزئین شده اند. جعبه های سفارشی کاربردی از کیفیت و اهمیت بالاتری برخودار بوده و به سفارش دربار تهیه می شده اند. یکی از این جعبه های نفیس نقاشی شده در موزه بریتانیا قرار دارد. موضوع اصلی در نقاشی روی طول مستطیل بارگاه حضرت سلیمان (ع) و موضوع فرعی در عرض جعبه شکارشاهی است. این جعبه از نمونه های نادر کامل و سالم است که متعلق به دوره ابتدایی قاجار بوده و شناخت آن می تواند به عنوان یک نمونه کامل و نادر راهگشای شناخت این هنر در دوره قاجار باشد. پرسش پژوهش حاضر این است که در این جعبه چه مضامینی در بخش های مختلف درون و بیرون آن نقاشی شده و ارتباط مضامین تصاویر با یکدیگر چگونه است؟ هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختاری جعبه- ترازوی نقاشی شده با مضمون بارگاه سلیمان نبی (ع) است که شامل ساختار و مضامینی است که داخل و خارج آن کار شده و ما را با این نوع جعبه ها و جنبه کاربردی آن آشنا می سازد.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است و از حیث روش توصیفی–تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای(اسنادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر؛ جعبه ای آینه ای به شماره192705251 درموزه بریتانیا متعلق به دوره قاجار است؛ جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری و بارگیری نسخه های اینترنتی تصاویر انجام شده است. روش نمونه گیری هدفمند با بررسی جعبه ترازوی نقاشی شده لاکی با مضمون بارگاه حضرت سلیمان نبی (ع) انتخاب شده است.یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که این جعبه نقاشی شده موجبات هم آمیزی دستاوردهای هنر و زندگی را نشان داده و موضوعات مذهبی را به عنوان موضوع اصلی به کار رفته برروی جعبه معرفی می کند. نقاشی های این جعبه از نظر سبک با دیگر وجه های جعبه دارای اشتراک است، ولی از نظر مضمون دارای افتراق بوده و با توجه به جنبه عملکردی جعبه انتخاب و اجرا شده است. ارتباط معنایی مضامین داخل و خارج جعبه با یکدیگر متفاوت است، ولی از سبک هنری یکسانی برخودار است. در این جعبه سه مضمون دیده می شود: برروی در جعبه، مضمون مذهبی بارگاه حضرت سلیمان نبی، در کناره های جعبه، مضمون فرهنگی شکار در دوره قاجار، در داخل جعبه، مضمون عرفانی گل و مرغ و آرایه های تزئینی هنرایرانی.
مطالعه تطبیقی تصویر درخت در تابلوهای نقاشی و اشعار دیوید جونز از منظر آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوید جونز شاعر-نقاش مدرن بریتانیایی، از عناصر طبیعت به ویژه موضوع درخت در زبان کلامی و بصری خود بهره برده است؛ از این رو پژوهش حاضر با گزینشی هدف مند و با تمرکز بر تصویر درخت در تابلو های نقاشی و اشعار «این پرانتز و آناتماتا» جونز، به مطالعه تطبیقی و بینارشته ای این تصاویر بر مبنای نظریه آیکونولوژی پانوفسکی پرداخته است؛ نتیجه پژوهش نشان می دهد، جونز به عنوان یک مدرنیست «ضد مدرن»، عصر مدرن را عاملی مضر برای افول اجتماعی و فرهنگی می داند و به نقد آن می پردازد، او با پیوند دادن مصائب مسیح با مصائب انسان مدرن، انحطاط فرهنگی مدرن و امکان تجدید معنوی را یادآور می شود. او با بهره گیری از تکنیک های متنوع نقاشی و شعر مدرن، با رویکردی مشابه به آیکون درخت در تصاویر نقاشی و شعری پرداخته است و در این تصاویر درخت با توجه به کیفیت وجودی آن، با تمام گذشته پربار اسطوره ای، تاریخی و مذهبی خود ظاهر می شود و ارزش نمادین می یابد و در برجسته ترین شکل نمادین، درخت به صلیب و صلیب به بدن رنجور مسیح قلب می گردد و این بدن مجروح درخت، شالوده نشانه شناسی آیکونیک جونز را ایجاد می کند.
پژوهش رازهای عرفانی و متافیزیکی انسان حاضر در نقاشی های ایران و هلند قرن 17 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
425 - 443
حوزههای تخصصی:
ظهور اندیشه های عرفانی - متافیزیکی وام گرفته از رنسانس به مثابه نوزادی از جهان نامرئی باعث گسترش معنا و پیدا و پنهان های بسیاری در نقاشی های ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی شد. لذا در این بین نیز حس، احساس و حساسیت سه کلمه با بار معنایی بالا وظیفه انعکاس اندیشه ها را در نقاشی هنرمندان نقاش قرن 17 میلادی برعهده گرفتند. مخاطب این آثار به شناخت تجربه های نو، تا درک مفاهیم متضاد ترغیب شدند. پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن این ویژگی ها و همچنین دریافت های مستقیم نگارنده از آثار نقاشی انتخابی، حس های موجود را به همراه مفهوم زیبایی و امر زیبا، از طریق روش شناسی و موقعیت اجتماعی، سیاسی و مذهبی این دو کشور، کنکاش و حتی برای درک تصورات مطبوع، زیبا، خیر و شر که به مانند جویباری وسیع از کنار دشت ها و جنگل ها راه می گشاید، رمزگشایی نمود. در این پژوهش ابتدا تأثیرات بصری و بیانی رنسانس برروی هنر نقاشی بررسی و سپس تحلیل های جداگانه ای جهت آمادگی ذهنی خواننده، به منظور بیداری و آزادی ذهن و روح او برای درک حضور عرفان و متافیزیک در نقاشی ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی صورت پذیرفته است. تمامی مراحل انجام این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.اهداف پژوهش:بررسی درک حضور عرفان و متافیزیک در نقاشی های ایران و هلند قرن 17 میلادی.مطالعه پویایی ذهن مخاطب نقاشی های ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی.سؤالات پژوهش:عرفان و متافیزیک در نقاشی ایران و هلند قرن 17 میلادی چه جایگاهی داشته است؟پویایی ذهن مخاطب نقاشی های ایرانی و هلندی، به چه طریقی امکان پذیر است؟
کاربرد هنر نقاشی در تربیت زیباشناختی و پرورش تفکر خلاق در کودکان از منظر فبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
33 - 52
حوزههای تخصصی:
فلسفه برای کودکان (p4c) به همت لیپمن بنیان نهاده شد. وی تلاش نمود با طرح فرایندی از فعالیت ها به کمک داستان، تفکر را توسعه دهد. داستان، پایه اصلی تفکر و ارتباط و یکی از ابزارهای پرورش تفکر در فبک هست؛ اما آیا فبک در مورد سایر هنرها ازجمله نقاشی به عنوان ابزار و واسطه ای در فلسفه برای کودکان کارا هست؟ هدف این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی است، بهره گیری از ظرفیت های نهفته در نقاشی از منظر لیپمن به عنوان واسطه ای در تقویت و رشد تفکر کودکان در برنامه فلسفه برای کودکان هست. این ویژگی های نهفته در هنر، لیپمن را بر آن داشت تا در کتاب «رویداد هنری» به ویژگی های هنرها ازجمله نقاشی بپردازد. در این مقاله تلاش شده با استناد به نظرات لیپمن این سوال پاسخ داده شود که نقش نقاشی در پرورش مشرب های فکری با همه اهداف فبک چیست؟ لیپمن، هنر را نوعی رویداد می داند که ماهیت آن معمای ثابت و چالش برانگیزی است. او هنر را یک فرایند هوشمندانه خرد با زندگی می داند و هنر را یک دستگاه واحد می داند که تجزیه وتحلیل آن مفید است. همچنین نقاشی را سبب بروز خلاقیت های فردی و وضوح بخشی به موضوع و چندجانبه گری و پرورش فکر می داند. نتایج تحقیق حاکی است: کودکان از طریق نقاشی کردن، به کار عملی و هنری می پردازند و با گفت وگو حول نقاشی ها و آثار هنرمندان تفکرات و ذهنیات شان بهبود می یابد. نقاشی به عنوان روشی کارآمد می تواند این مسئولیت را به درستی انجام دهد. لذا نقاشی بر بهبود تفکر فلسفی کودکان از نظر لیپمن مؤثر است.اهداف پژوهش:بررسی نقش هنر نقاشی در تربیت زیباشناختی در کودکان از منظر فبک.بررسی نقش هنر نقاشی در پرورش تفکر خلاق در کودکان از منظر فبک.سؤالات پژوهش:هنر نقاشی چه نقشی در تربیت زیباشناختی در کودکان از منظر فبک دارد؟هنر نقاشی چه نقشی در پرورش تفکر خلاق در کودکان از منظر فبک دارد؟ **این نوشتار برگرفته از رساله دکتری حلیمه احمدیوسفی با عنوان «جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان بر اساس آرای لیپمن» است که به راهنمایی آقای دکتر سعید ناجی و مشاوره خانم دکتر شهلا اسلامی در گروه گروه فلسفه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در حال انجام است.
مطالعه تطبیقی طرح اسب در نگاره های عبدالصمد شیرازی و محمود فرشچیان از دیدگاه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
519 - 536
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایرانی نوین با مکاتب سنتی نقاشی دارای وجه اشتراک و افتراق است مسئله موردتوجه در این پژوهش «نقش اسب» در آثار عبدالصمد و فرشچیان و سپس بررسی، تطبیق و تحلیل این نقش از نقطه نظر ترامتنیت ژنت در آثار این دو هنرمند می باشد. هدف این نوشتار چگونگی بهره گیری این دو هنرمند از این نقش است. چگونگی کشیدن نقش اسب در نقاشی هایشان و بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت از مسائل این پژوهش می باشد. همچنین وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبدالصمد و فرشچیان و امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد بررسی می شود. این پژوهش از نوع «نظری کاربردی» این پژوهش نظری و با روش«توصیفی -تحلیلی» با استناد به پایان نامه ها، مقالات انجام شده است، که ضمن تبین اهمیت نقش اسب در آثار این دو هنرمند می باشد. در ﻧﺘیﺠﻪ ﻣ ی ﺗ ﻮان ﮔﻔ ﺖ ک ﻪ در آﺛ ﺎر ﻫ ﺮ دو هنرمند «اسب» به عنوان یک نماد بارز و یک موضوع مشترک می باشد؛ ﻫﻤﭽﻨیﻦ ﻣؤﻟﻔﻪ ﻫﺎیی ﭼﻮن: کﻤیﺖ، ﺗﻌﺪاد آﺛ ﺎر، موضوع، ﻧﻤﺎدﮔﺮایی و اﺑﺪاع ﻣﻀﺎﻣیﻦ ﻧﻮ، از اﻓﺘﺮاﻗﺎت آﺛﺎر ﻣﺤﻤﻮد ﻓﺮﺷ ﭽیﺎن ﺑ ﺎ آﺛﺎر عبدالصمد ﺑﻮده اﺳﺖ.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی نقش اسب در آثار عبدالصمد و فرشچیان.بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت.سؤالات پژوهش :وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبد الصمد و فرشچیان چگونه است؟امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد چه بوده است؟
خوانش نقاشی از طریق نیروهای نهفته در رنگ مبتنی بر فلسفه ژیل دولوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
496 - 511
حوزههای تخصصی:
ژیل دولوز فیلسوف معاصر فرانسوی، در میان مهم ترین اندیشمندان سده بیستم جای دارد. دولوز کار نقاشی را رؤیت پذیر کردن نیروهای رؤیت ناپذیر می داند. درواقع، اساس زیبایی شناسی او را می توان زیبایی شناسی نیروها دانست. رؤیت پذیر کردن نیروها از خلال آثاری که بر ماده می گذارند. در نگاه او در هنر نه خلق یا بازتولید فرم ها، بلکه تصرف نیروها اهمیت اساسی دارد. دولوز می خواهد نیروها را به سوی بیشترین حدی که می توانند نه به واسطه مغز بلکه مستقیماً بر روی سیستم عصبی عمل کنند سوق دهد، به جای آن که آن ها را مستقیماً ارزیابی کند. برای انجام این پژوهش از دید صبغه پژوهش و هدف آن، پژوهشگر، نگرش کیفی را انتخاب نموده است. باتوجه به این که موضوع پژوهش حاضر، به صورت میان رشته ای در هنر و فلسفه به بررسی دیدگاه های ژیل دولوز بر روی نقاشی پرداخته است و هدف شناسایی ارتباط میان تعاریف فلسفی دولوز و نقاشی است؛ بنابراین، نوشتار حاضر به لحاظ ماهیت، رویکردی توصیفی تحلیلی را به پیش می برد و روش گردآوری داده ها براساس مطالعات کتابخانه اى است. در نهایت پژوهشگر برای نیل به هدف پژوهش با پرداختن به اندیشه دولوز در باب فلسفه و هنر، بررسی شیوه های بیانِ واقعیِ رنگ ها، بیان فضاهای بساوشی، لامسه ای بصری و بصری به بیان روابط رنگ ها که ترکیب آن ها کنش های قدرتمند نقاشی را برمی سازد، می پردازد. تا در نهایت، مخاطب خود را به این نتیجه برساند که به جایگاه محض یک امر واقع تصویری دست پیدا کند. اهداف پژوهش:شناسایی ارتباط میان تعاریف فلسفی دلوز و نقاشی.خوانش نقاشی از طریق نیروهای نهفته در رنگ براساس فلسفه ژیل دولوز.سوالات پژوهش:ارتباط میان تعاریف فلسفی دلوز و نقاشی چگونه است؟چگونه می توان از طریق نیروهای نهفته در رنگ براساس فلسفه ژیل دولوز نقاشی را بررسی کرد؟