مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
حکمت
حوزه های تخصصی:
فلسفه جز کلمه چیزی برای بیان مفاهیم خود در دست ندارد. هرگونه آسانگیری و بی دقتی و بی اعتنایی به تفاوتها و تمایزهای مفهومی کلمات به آشفتگی و پریشانی در فهم اندیشه ها می انجامد. از همین رو، در فلسفه، زبان و اصطلاحات و دقت در انتخاب کلمات برای بیان مفاهیم اهمیتی اساسی دارد. نقل و نقد نمونه ای از این پریشانی و آشفتگی در کار ترجمه و نیز در کار تفسیر و تأویل نخستین مقصود این مقاله است. «عقل» و «خرد» دو معادلی است که داریوش آشوری در ترجمه ممتاز و پُرخواننده خود از چنین گفت زرتشت به ترتیب برای دو واژه آلمانی “Vernunft” (انگلیسی: “reason”) و “Weisheit” (انگلیسی: “wisdom”) به کار برده است. این دو معادل گرچه فی نفسه برای هریک از این دو اصطلاح درست است، از آنجا که مترجم در ترجمه خود گاهی این دو را به جای یکدیگر به کار برده است، به واسطه ترادفی که این دو واژه در زبان فارسی دارند، کلمه “Vernunft” نیز گاهی به «خرد» (“Weisheit”) ترجمه شده است و در نتیجه، با از میان رفتن تمایز مفهومی میان «عقل» و «خرد»، سوء تفاهمی بنیادی در فهم اندیشه نیچه پدید آمده است. اما کار به همین جا پایان نمی یابد. در موارد دیگری، علاوه بر «خرد»، معادلهایی دیگر برای “Weisheit” در فارسی اختیار شده است: «فرزانگی»، «حکمت»، «خردمندی». برای کلمه آلمانی “Klug” نیز گاهی از معادل «فرزانه» استفاده شده است، و گاهی از معادل «زیرک» و .... این ترجمه های گوناگون برای کلمه ای واحد در متن آلمانی، و نیز ترجمه های انگلیسی، به فهم این «مفهوم» سخت آسیب رسانده است. از همین رو، برای کسی که بخواهد بر اساس این ترجمه فارسی به پژوهشی مفهومی در آثار نیچه دست یازد، آشفتگی بسیار در متن موجود است. بنابراین، اصل رجوع به متن اصلی و مطالعه انتقادی در اینجا باز ضرورت خود را نشان می دهد. خانم نوشین شاهنده، نویسنده زن در تفکر نیچه (قصیده سرا - روشنگران، ۱۳۸۲؛ پایان نامه کارشناسی ارشد ۱۳۸۱)، با استفاده غیرانتقادی از ترجمه آشوری و بی توجهی به منبع اصلی، و همچنین نداشتن روش شناسی از پیش اندیشیده و معیار برای مطالعه متن و تأویل و تفسیر آن، در فصلی از کتاب خود، در شرح تشبیه «خرد» به «زن» در فلسفه نیچه، مرتکب اشتباهی بزرگ در داوری درباره معنا و اهمیت و ارتباط این دو مفهوم در اندیشه او شده است. روشن کردن رابطه «عقل» و «خرد» و مقصود نیچه از تشبیه «خرد» به «زن» دومین مقصود این مقاله است. من، در این پژوهش، با پیروی از سنت علمای مسیحی کتاب مقدس از دو قاعده «نقد فروتر» و «نقد برتر» در بازیابی «متن اصلی» و نیز «فهم متن» و «تأویل و تفسیر» آن پیروی می کنم.
معرفت شهودی و عقلانی در حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمت» اصیل نزد سهروردی آن است که بر دریافت های شهودی و ذوقی مبتنی باشد. ولی دریافت های شهودی، دفعی، بسیط، بیان ناپذیر و غیرگزاره ای اند، حال آنکه مخاطب حکمت اشراق با نظامی فلسفی مواجه است که از تألیف مفاهیم و گزاره ها پدید آمده است و دو ویژگی مهم آن تدریجی الحصول و تفصیلی بودن است. با این اوصاف چگونه ممکن است معرفتی که فی نفسه بیان ناپذیر است، مبنای معرفتی شود که فی حد ذاته با مفاهیم و گزاره ها تقویم می شود؟ نگارنده در این مقاله با نگاهی روش شناختی به حکمت اشراق سهروردی نشان می دهد که حکمتِ بحثی اشراق که توسط او به رشته تحریر درآمده است، چیزی متمایز از معارف شهودی اش بوده و دلالتش بر شهودات نیز به نحو مجازی و یا اعتباری است. در حکمت اشراق، عقل در کشف حقیقت ناتوان، ولی در نظام سازی مبتنی بر شهودات باطنی، خلّاق و اصیل است. وظیفه عقل در این مقام نقّادی، مفهوم سازی و نهایتاً انسجام بخشی به نظام معرفتی گزاره ای است؛ امری که نمی توان آن را از شهود انتظار داشت.
دگرگونی های مفهومی حکمت در عهد قدیم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت در سراسر جهان و در میان همه ی اقوام و نژادها همواره مورد ستایش بوده است. در کتاب مقدس که بازتاب حدود 1500 سال (از زمان حضرت موسی تا پایان سده ی نخست میلادی) دگرگونی فرهنگی یهودیان است، حکمت در معانی و مصادیق گوناگون به کار رفته است. این نوشته به بررسی حکمت در66 کتاب و رساله مندرج در عهدین و تبیین تحولات حکمت، به خصوص تناقض معنایی آن در نامه های پولس می پردازد.
تعامل این حکمت با دین در کتاب مقدس مشخص شود. ازین رو، پس از واژه شناسی حکمت، افزون بر خود واژه، مشتقات، مترادفها و متضاد های آن (حکیم، حکیمانه، و احمق، نادان و غیره) در کتاب مقدس بررسی شده، و با تحلیل آیه ها گستره ی معنایی واژه و دگرگونی های مفهومی آن بیان می شود.
حکمت در عهدین بیشتر بینشی توحیدی است که انسان را در نظر، ایمان و عمل از خطا مصون می دارد و شریعت و اخلاق از موارد تأکید آن است.
بررسی عرفان و معنا در حکایت امیر و خفته از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا یکی از بزرگترین منابع حکمت آموز دینی و اخلاقی است که در ورای ابیات آن، معارف و آموزه های عرفانی و دینی نهفته است که با بررسی دقیق این کتاب، می توان به آن دریای معارف راه یافت. در این نوشته، به بررسی یکی از حکایات این کتاب با نام ""رنجانیدن امیری خفته ای را که مار در دهانش رفته بود"" پرداختیم و پس از بررسی های زبانشناختی و دینی دریافتیم که مولانا، با استفاده از واژگان، صنایع ادبی و با بهره گیری از تلمیحاتی همچون استفاده از حکایتها، روایتها و آیه های قرآن و استفاده از معرفت زمینه ای، از معنای ظاهری که بیانگر حکایت است، به معنای باطنی که همان معارف و پندهای اخلاقی و دینی است رهنمون شده است . بر پایه ی بررسی ها این نتیجه حاصل شد: پیام این داستان، شکیبایی در برابر دشواریها و اعتماد به حکمت خداوندی؛ تحمل سختی هایی که با دور کردن بدیها از خویش و رفتن به راه مستقیم، ارتباط دارد؛ و دوستی با دانایان به رغم آسیب های ظاهری که از آنان به ما وارد گردد.
روش حکمت آموزی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های آموزشی که قرآن کریم بر آن تأکید دارد و ویژه تعلیم و تربیت اسلامی است، روش حکمت آموزی است. این که آموزش حکمت به چه معناست و در تعلیم و تربیت اسلامی چه جایگاهی دارد، چه تفاوتی با موعظه و جدل دارد، انواع آن کدامند، چه شیوه های برای ارائه آن مطرح است، شرایط تأثیر گذاری آن کدامند، عوامل و اسباب تحصیل و یا اعطای آن کدامند، چه آثاری ممکن است بر آموزش حکمت مترتب شود، موانع تأثیر آن چیست و با چه آسیب هایی ممکن است مواجه شود، سؤالاتی است که در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل اسنادی و تفسیر در قرآن کریم بررسی می شود.
نتایج حاصل از این تحقیق این است که حکمت به معنای یقین قلبی به علم یا عمل راست و درست مبتنی بر مبانی عقلانی است که دارای سه نوع نظری، عملی و حقیقی است و دارای آثاری چون هدایت، فرقان، عصمت و شکر است و با تحصیل، تزکیه نفس، ایمان، اخلاص، سکوت و تفکر انفاق بهترین ها برای انسان حاصل می شود.
حکمت نظری و حکمت عملی در آثار سعدی
حوزه های تخصصی:
سعدی، حکمت دانی است برجسته که شخصیتش آمیزه ای از مدرسه، محیط، سفر و استعداد خدادادی است. سعدی اهل نظر است و حکمت عملی و نظری در همة آثارش جایگاه ویژه ای دارد و اگرچه در نظامیه بغداد فقه شافعی و کلام اشعری خوانده است، اما به مدد اندیشه و عرفان از آنان گذشته و خود صاحب اثر و نظری ماندگار در حکمت دینی و زبان فارسی شده است. در این مقاله ضمن بررسی تأثیر «مدرسه و محیط» در ساخت شخصیت سعدی به دیدگاه های خداجویانه و انسان گرایانه سعدی و ارتباط بین انسان و خدا در آثارش؛ به ویژه در بوستان و گلستان پرداخته شده است.
حکمت های داستان سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ها همیشه ظرفیت بسیاری برای طرح مسائل حکمی و تعلیمی داشته اند و داستان پیامبران به شکل ویژه از این ویژگی برخوردار است. یکی از این داستان ها ماجرای سراسر حکمت سلیمان است. حکمت در قصه سلیمان به چند صورت قابل تأمل است:۱- لفظ حکمت که در داستان سلیمان صراحتاً به او منسوب است؛ سخنان حکیمانه و نغز می گوید و کتاب امثال سلیمان مشحون از آن است. در قرآن نیز از علم مخصوصی که به سلیمان بخشیده شده یاد می شود.۲-امثال برآمده از داستان سلیمان که شاید ساده ترین شکل حکمت در این قصه باشد.۳- نکات حکمی و تعلیمی و پندآموز که در این مقاله به شرح آنها خواهیم پرداخت.
نگرشی تحلیلی و انتقادی به مفهوم لوگوس از یونان باستان تا آباء کلیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم لوگوس(Logos) پیش از مسیحیت به صورت انتزاعی در فلسفه یونان باستان و یهودیت (عهد عتیق و برخی آثار فیلون اسکندرانی) به چشم می خورد. در فلسفه یونان باستان حداقل تا زمان فلسفه افلاطونی میانه و مهم تر از آن تا دوره فلسفه نوافلاطونی لوگوس اصل اول محسوب می شود؛ یعنی همچنان که اشاره خواهد شد لوگوس در نزد هراکلیتوس و بعدها در نظر رواقیون اصل اول است و بدون اینکه واسطه کسی قرار گیرد مستقیماً با جهان ارتباط دارد. از طرف دیگر لوگوس در مسیحیت (مقدمهٔ انجیل یوحنا) برای اولین بار با عیسی (ع) یکی گرفته شده است. بنابراین لوگوس در اینجا مثل فلسفهٔ یونان باستان در معنای انتزاعی به کار نرفته بلکه متجسد شده است. در ابتدا چنین تصور می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت سنگینی گناه بشر است، همچنان که پولس در رسالاتش به این مسئله اشاره کرده است. اما واقعیت امر این است که بعد از بررسی انجیل یوحنا و آثار آباء کلیسا معلوم می شود که علت تجسد لوگوس در مسیحیت در وهله اول نه به سبب سنگینی گناه که برای منکشف ساختن خداوند پدر است. بدین ترتیب می توان گفت مفهوم واسطه بودن لوگوس برای نخستین بار در مسیحیت و در تقابل با اندیشه های گنوسی مطرح شده است. البته مسئله سنگینی گناه را در پدیده تجسد منکر نیستیم ولی این مسئله در مسیحیت بعد از تفوق آراء پولس مطرح شده است.
امامت و ولایت در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا از شخصیت های برجسته فکری جهان اسلام است که همواره تلاش کرده نظریات فلسفی خود را با نگرش اسلامی سازگار کند. درواقع در بسیاری از عقاید فلسفی، دین اسلام الهام بخش وی بوده است. حکومت مطلوب در اندیشه او با وجود پیامبر تحقق می یابد و به همین دلیل وی برای توضیح ضرورت استمرار حکومت اسلامی، نظریه خلافت و امامت منصوص را مطرح می نماید. آنگاه در صورت فقدان امام و خلیفه منصوص به سراغ بیان نقش فقهای جامع الشرایط می پردازد. نوشتار پیش رو، با نگاهی تحلیلی به آرای ابن سینا در این زمینه و نتایج حاصل از آن پرداخته است.
دستگاه منطقی قرآن کریم در افق منطق صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چیزی که ساختار منسجم و معقولی دارد، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. قرآن کریم نیز در مقام کتاب آسمانی ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. از آنجا که قرآن کریم بر انسان ها نازل شده و قصد خروج انسان ها از ظلمت ها به نور را دارد باید دارای ساختاری بر وفق ادراک انسان ها باشد. ساختار فکری و ادراکی انسان ها بر ساختار منطق ارسطویی ـ که چیزی جز ساختار ادراکی و فکری نوع بشر نیست ـ مبتنی است. از این روی، ساختار قرآن کریم نیز ـ به این دلیل که خطاب به انسان هاست ـ باید براساس ساختار منطق ارسطویی باشد. ساختار منطق ارسطویی مبتنی بر برهان و خطابه و جدل و شعر و سفسطه است. ساختار قرآن کریم نیز مبتنی بر منطق ارسطویی ـ یعنی منطق نوع بشر ـ است، منتهی از آنجا که قصد قرآن کریم خروج آدمی از ظلمت ها به نور است، با دوری جستن از تعابیر شعری (خیالی) و سفسطی (کاذب)، به برهان و خطابه و جدل اکتفا نموده است.
معادلة قرآن و حکمت در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به تفاوتهای حکمت و فلسفه پرداخته است. حکمت فراتر از فلسفه است. حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود، و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. حکمت، دانشی موهبتی و حاصل فیض الهی است؛ اما فلسفه، برای هر صاحب عقلی، پس از کسب مقدمات و اندکی ممارست در مسائل عقلی حاصل میشود. لذا تحصیل حکمت برای هر کس میسّر نیست و مقدّمات و شرایطی دارد که برخی علمی و نظری و برخی عملی و اخلاقیاند. آنها در واقع، اخلاق حکمت جوییاند و حکیم فردی است متخلّق که خود تبلور حکمت عملی است.
صدرا، با توجّه به عنایت «قرآن» و احادیث به واژة حکمت، آن را بر واژه فلسفه ترجیح میدهد؛ اما حکمت مورد نظر او متعالی است، یعنی حکمتی است دینی و قرآنی و برگرفته از «قرآن» و احادیث. حکمت صدرایی در انطباق با قرآن است و تمامی آثار صدرا، عرصة این انطباق است. بدین لحاظ و به سبب اهتمام فراوان او به «قرآن» و تأویل، حکمت حاصله متعالی است و از دیگر فلسفهها برتر است.
فیلسوفان شریعت مدار
حوزه های تخصصی:
پنج فیلسوف و حکیم شاخص در جهان اسلام، ابواسحاق کندی، فارابی، ابنسینا، ابن رشد و صدرالدین شیرازی که جریان فلسفی عقلگرا را از ابتدای نهضت ترجمه تا تکوین حکمت متعالیه نمایندگی میکنند، با وجود توغل در حکمت و فلسفه، تعلّق خاطر عمیقی به شریعت و آموزههای دین و مقام شامخ پیامبر اکرم(ص)داشته و در آثار خود به قدر معتنابهی به آن تصریح کردهاند.آنان بین حکمت و شریعت، اندیشهورزی و عبودیت، آزاداندیشی و متشرع بودن منافاتی قائل نبودند. خردورزی آنان، عقال عقل و مانع و رادع دینباوری آنان نشد. با وجود غوطهور شدن در دریای عقل فلسفی و حکمی از سرچشمه زلال وحی و شرع سیراب گشتند و به مقام دل سوخته با عقل پخته نائل شدند.
نگرشی تربیتی به جایگاه حکمت و دانش در دنیای معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در دوران گذشته، فلسفه یا حکمت که شامل همة علوم می شد، دانشی مقدس بود که با ماورای طبیعت پیوند داشت. اما با استقلال و گسترش علوم تجربیِ جدید، رفته رفته این نگاه قدسی کم رنگ تر شد، تا اینکه در دوران متأخر به کلی از میان رفت. آنچه امروزه از واژة علم و دانش به ذهن متبادر می شود، مجموعه ای از اصول و قوانینی است که با آنها می توان بر طبیعت تسلط یافت و از آن برای منافع دنیوی بهره برداری کرد. بر اساس چنین نگرشی، هیچ نگاه رمزگونه ای به طبیعت نیست و نباید در پی چیزی ورای آن بود. چنین نگرشی از نظر تربیتی پیامدهای نا گواری دارد. این نوشتار مسائل مذبور را با روش توصیفی ـ تحلیلی، بررسی می کند؛ پس از آن وظیفة نظام تربیتی ما را، در وضع یادشده، آشنا کردن متربیان خود با این نگرش پنهان، پیامدها، و راه های مقابله با آن می داند.
مقاله انگلیسی: نگاره ی خرد در دیبای شعر طالب آملی (The Concept of Rationality in Taleb Amoli’s Poetry)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد به عنوان پدیده و آفریده ای شریف و گوهری تابناک از مضامین برجسته سروده ها و نگاشته های بسیاری از فرزانگان و سخن سنجان بوده و موجب شده است تا فرمانروایان ملک سخن و ادب هر سرزمینی به اقتضای حال و مقام سخن و سخن نیوشان خویش از آن بهره برند.
سخنور دل آگاه و سخته سرای نامی، طالب آملی نیز از جمله ستارگان درخشان آسمان فرهنگ و ادب این سرزمین است که در کنار استفاده از مضامین گوناگون حکمی و معرفتی، از نگاره ی زیبای خرد در دیبای سخن حکیمانه خویش بهره ها برده است که این نوشتار به اختصار بدان می پردازد.
مقاله به زبان عربی: علم و انواع آن از دیدگاه مولانا جلال الدین بلخی (العلم وأنواعه من وجهة نظر مولانا جلال الدین بلخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم در معنای معرفت و گاه به معنای حکمت از تعابیر مهم اندیشه مولانا شاعر قرن هفتم هجری است. در منابع عرفانی علم به دو گونه ظاهری و باطنی یافت می شود. مولانا علمی را برتر می داند که هادی و راهنمای انسان ها به سوی حقیقت باشد و ظاهر را به باطن پیوند دهد. وی متأثر از حدیث است وحکمت و دانش باطن را گمشده مؤمن می داند. مولانا علم باطن را مرادف معرفت و علم ظاهر را مرادف عقل می داند و تحت تأثیر آیه قرآن علمی را حقیقی می داند که به یقین منجر شود. وی گاه از علوم ظاهری به نام علم آخور و علم گفتاری یاد می کند و گاه علوم باطنی را وحی می شمارد. علم قال، حجاب راه سالک است از آن جهت که موجب بسط خودی و خودبینی و مانع نیل به کمال می گردد. این مقاله کوشش دارد تا انواع علومی را که مولانا در مثنوی معنوی از آن نام می برد، بررسی نماید.
مدل سازمان مربی گرا درصنعت بیمه ایران براساس عوامل منابع انسانی، زمینه های کسب و کار ونقش واسطه ای فرهنگ مربی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان مربی گرا یک چهره جدید سازمانی است که بر موضوع مربی گری به عنوان یک استراتژی موثر در وسعه نیروی انسانی و یادگیری سازمانی تمرکز دارد.مساله این تحقیق شناسائی عوامل اثرگذار برایجاد یک سازمان مربی گراست که پس از شناسائی در سه دسته عوامل منابع انسانی،زمینه های کسب وکار وفرهنگ مربی گری خلاصه گردیده و از طریق روش تحقیق پیمایش به وسیله یک پرسشنامه توصیفی اثر زمینه های منابع انسانی وکسب وکار به عنوان متغیرهای مستقل و فرهنگ مربی گری به عنوان متغیر میانجی برایجادیک سازمان مربی گرا به عنوان متغیر وابسته آزمون گردیده وتناسب مدل مفهومی تحقیق از طریق فن تحلیل عاملی و نرم افزار لیزرل بررسی شده است.یافته های تحقیق شامل معرفی عوامل اثرگذار بر ایجاد سازمان مربی گرا و ارائه الگویی برای یک سازمان مربی گرا براساس مهارت های ورزش وبازی،ارزش های فرهنگ بومی و متغیرهای ذاتی صنعت بیمه ایران است که به صورت 7 فرضیه اصلی و28 فرضیه جزیی برای بیان روابط مستقیم و غیر مستقیم میان عوامل فوق الذکر با سازمان مربی گرا سازماندهی و نهایتا همه فرضیات اصلی و تعداد22 فرضیه جزیی به تایید رسیده است.نتایج تحقیق همسو با ادبیات مربی گری است؛ یعنی براساس میزان تأثیر به ترتیب عوامل منابع انسانی،زمینه های کسب وکار و فرهنگ مربی گری اولویت بندی شده اند.ضمنا اثر واسطه ای فرهنگ مربی گری بر رابطه هردو عامل دیگر با سازمان مربی گرا مثبت و قوی ارزیابی شده است.اهم پیشنهادهای تحقیق بر مبنای همین اثرات ارائه و به محققین بعدی نیز بررسی مدل تحقیق در بخش خصوصی بیمه و سایر سازمانها برای تبدیل شدن آن به یک مدل عمومی توصیه شده است.
بررسی تطبیقی مبانی «قاعدة لطف» در امامیه و آموزة «فیض» در مسیحیت کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
یکی از آموزه هایی که در امامیه و مسیحیت کاتولیک دارای اسمی مشترک است، آموزة grace، لطف یا فیض الهی است. همان گونه که قاعده لطف، از مهم ترین قواعد در کلام امامیه است، از مسئلة فیض نیز به عنوان هستة مرکزی، برای اثبات سایر آموزه های الهیات کاتولیک، استفاده می شود. از منظر دو مذهب، لطف و فیض الهی نوعی مداخله و تدبیر خداوند در زندگی انسان است که موجب دوری فرد از گناه، و رساندن او به رستگاری و نجات می شود. با وجود این، دو آموزه مبانی واحدی ندارند. برای بررسی این ادعا لازم است نسبت میان این دو، مورد تأمل قرار گیرد. این مسئله ابعاد گوناگونی دارد.
این مقاله با رویکرد نظری و بررسی اسنادی به بیان مبانی، شباهت ها و تفاوت های این دو قاعده به صورت بررسی تطبیقی می پردازد. در این پژوهش نشان دادیم که آن دو، از حیث مبانی و پیش فرض ها تفاوت بنیادین دارند هرچند اندک شباهتی در میان مبانی آن دو مشاهده می شود.
فلسفه اسلامی در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به گواهی تاریخ، ایران اسلامی همواره مهد حکمت و اندیشه ورزی بوده است. حکیمان و عارفان این دیار از فارابی و ابن سینا و مولوی تا سهروردی و حیدر آملی و صدرای شیرازی در همه جای دنیا به عنوان ستارگان درخشان معرفت و معنویت شناخته شده اند. از این رو، از دیرباز طالبان معرفت از اطراف و اکناف عالم، چشم به فرزانگان این دیار دوخته اند و آثار اندیشوران ایرانی اسلامی را در شرق و غرب عالم می توان ردیابی کرد. اما آیا این افتخار فقط متعلق به گذشته است و به تاریخ پیوسته است؟ یا این چراغ پرفروغ همچنان تابان و درخشان است؟ در پاسخ می توان گفت که هرچند گذر روزگاران، گاه موجب نوسان هایی در فروغ این چراغ شده است، اما خوشبختانه این شعله مقدس هیچ گاه خاموش نشده و تا به امروز همچنان در نورافشانی است. آشنایی با حیات فکری و فلسفی معاصر ایران و پیشگامان آن و معرفی آن به تشنگان حقیقت در داخل و خارج ایران، گامی است سودمند در استمرار این سنت قویم و غنی، و قدمی است ضروری در بهره گیری نسل جدید از این میراث گرانسنگ. نوشتار حاضر نگاهی است گذرا به حیات علمی برخی از پیشروان حکمت و معرفت اسلامی در ایران معاصر.
حکمت و حکیمان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکمت موهبتی الهی است که خدای سبحان آن را به هر کسی که بخواهد اعطا می کند. حقیقت حکمت، معرفت متقن و برهانی و عمل صائب و درست است که اگر کسی از آن بهره مند شود، به خیر کثیر دست می یابد. از آنجایی که اعطای حکمت از سوی خداوند گزاف نیست، افرادی می توانند از آن برخوردار شوند که زمینه های آن را در خود فراهم نمایند. از این رو انسان هایی چون انبیا و اولیای الهی و کسانی که رهرو راه آنها باشند، این شایستگی دریافت حکمت را پیدا می کنند.