مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فرزانگی
حوزههای تخصصی:
نظریه حد وسط ارسطویی یکی از مهم ترین مبانی اخلاق ارسطویی است که بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان اخلاق در دوره های طولانی عصر اندیشه فلسفی بر آن تاکید نموده اند. به این نظریه انتقاداتی شده که بسیاری از آنها ناشی از عدم فهم صحیح در تبیین حد وسط از دیدگاه ارسطو است. در این مقاله ضمن تبیین مفهوم حد وسط از دیدگاه ارسطو، بین دو مورد تفاوت گذاشته شده است:
1. حد وسط حقیقی به عنوان فضیلت کامل و جامع همه فضایل؛
2. حد وسط در افعال و انفعالات به عنوان یک قاعده کلی عملی جهت تعیین حد وسط های جزیی برای رسیدن به حد وسط حقیقی.
چون مفاهیمی مانند سعادت و فضیلت ارتباط مستقیمی با تبیین این نظریه دارد این دو مفهوم از نظر ارسطو مورد بررسی قرار گرفته است.
تمایز «عقل» و «خرد» در چنین گفت زرتشت نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه جز کلمه چیزی برای بیان مفاهیم خود در دست ندارد. هرگونه آسانگیری و بی دقتی و بی اعتنایی به تفاوتها و تمایزهای مفهومی کلمات به آشفتگی و پریشانی در فهم اندیشه ها می انجامد. از همین رو، در فلسفه، زبان و اصطلاحات و دقت در انتخاب کلمات برای بیان مفاهیم اهمیتی اساسی دارد. نقل و نقد نمونه ای از این پریشانی و آشفتگی در کار ترجمه و نیز در کار تفسیر و تأویل نخستین مقصود این مقاله است. «عقل» و «خرد» دو معادلی است که داریوش آشوری در ترجمه ممتاز و پُرخواننده خود از چنین گفت زرتشت به ترتیب برای دو واژه آلمانی “Vernunft” (انگلیسی: “reason”) و “Weisheit” (انگلیسی: “wisdom”) به کار برده است. این دو معادل گرچه فی نفسه برای هریک از این دو اصطلاح درست است، از آنجا که مترجم در ترجمه خود گاهی این دو را به جای یکدیگر به کار برده است، به واسطه ترادفی که این دو واژه در زبان فارسی دارند، کلمه “Vernunft” نیز گاهی به «خرد» (“Weisheit”) ترجمه شده است و در نتیجه، با از میان رفتن تمایز مفهومی میان «عقل» و «خرد»، سوء تفاهمی بنیادی در فهم اندیشه نیچه پدید آمده است. اما کار به همین جا پایان نمی یابد. در موارد دیگری، علاوه بر «خرد»، معادلهایی دیگر برای “Weisheit” در فارسی اختیار شده است: «فرزانگی»، «حکمت»، «خردمندی». برای کلمه آلمانی “Klug” نیز گاهی از معادل «فرزانه» استفاده شده است، و گاهی از معادل «زیرک» و .... این ترجمه های گوناگون برای کلمه ای واحد در متن آلمانی، و نیز ترجمه های انگلیسی، به فهم این «مفهوم» سخت آسیب رسانده است. از همین رو، برای کسی که بخواهد بر اساس این ترجمه فارسی به پژوهشی مفهومی در آثار نیچه دست یازد، آشفتگی بسیار در متن موجود است. بنابراین، اصل رجوع به متن اصلی و مطالعه انتقادی در اینجا باز ضرورت خود را نشان می دهد. خانم نوشین شاهنده، نویسنده زن در تفکر نیچه (قصیده سرا - روشنگران، ۱۳۸۲؛ پایان نامه کارشناسی ارشد ۱۳۸۱)، با استفاده غیرانتقادی از ترجمه آشوری و بی توجهی به منبع اصلی، و همچنین نداشتن روش شناسی از پیش اندیشیده و معیار برای مطالعه متن و تأویل و تفسیر آن، در فصلی از کتاب خود، در شرح تشبیه «خرد» به «زن» در فلسفه نیچه، مرتکب اشتباهی بزرگ در داوری درباره معنا و اهمیت و ارتباط این دو مفهوم در اندیشه او شده است. روشن کردن رابطه «عقل» و «خرد» و مقصود نیچه از تشبیه «خرد» به «زن» دومین مقصود این مقاله است. من، در این پژوهش، با پیروی از سنت علمای مسیحی کتاب مقدس از دو قاعده «نقد فروتر» و «نقد برتر» در بازیابی «متن اصلی» و نیز «فهم متن» و «تأویل و تفسیر» آن پیروی می کنم.
اخلاق و فرزانگی از منظر فارابی و کنفوسیوس
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجه گیری پرداخته ام و شباهت ها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نموده ام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و می تواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آن گاه می تواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش می دهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل می شود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانه ای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و می تواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او می دانند، هر دو نگرشی جامعه گرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند می زنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی می داند، در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی می اندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح می کند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینه ای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» می داند که نمی تواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.
بررسی و تحلیل مقایسه ای مفهوم فرزانگی در نگاه مولوی و لائودزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
137-174
حوزههای تخصصی:
تیپ فرزانه (پیر خردمند/ حکیم/ قدیس/ فیلسوف شاه) با توجه به جایگاه آن در نظام اندیشگانی کارل گوستاو یونگ، کارل پیرسون و هیو- مار، مایرز- بریگز، جرجیوف و...، یکی از تیپ های شخصیتی است که از ادوار پیشین نیز محل توجه بوده است. فرزانگی نیز در مقام نظر و عمل به عنوان یک تیپ متمایز همواره مورد توجه ادیان و مذاهب از یک سو و نگره های عرفانی از سوی دیگر بوده است. با توجه به تحدید و تعریف فرزانه در متون عرفانی، باید گفت «فرزانه» درکنار پیامبران و اولیای الهی در مقام طبیبان دردهای معنوی انسان ها آمده و البته دارای کارکرد و اهمیت ویژه ای است. فرزانه که در قاموس دینی با عنوان انسان کامل، حکیم و پیر برنامیده شده، در متون گذشته دارای اهمیت و جایگاه خاصی بوده است؛ به گونه ای که یکی از دلایل و عوامل اصلی بحران های انسان معاصر را عدم حضور تأثیرگذار این تیپ شخصیتی برشمرده اند. در این مقاله، با توجه به احصای ویژگی های این دسته از تیپ های شخصیتی، دیدگاه دو شخصیت فرزانه و تأثیرگذار ایران و چین به صورت تطبیقی بررسی شده است؛ دو شخصیتی که با وجود مبانی، جهان بینی و نظام اندیشگانی متفاوت، نقش و کارکردهای مشترکی دارند و هریک نیز با توجه به دو اثر بزرگ و تأثیرگذار خویش، یعنی دائو دِ جینگ و مثنوی جهانی شده اند و هر دو بر نقش و اهمیت فرزانگی در قالب واژه/ مفهوم «شنگ ژن/ انسان مقدس» و «حکیم/ فرزانه» تأکید کرده اند. توجه به ساحت های پنج گانه مدنظر مولوی و لائودزه در تببین مقام فرزانگی نشان می دهد که این دو ضمن تشریح اوصاف و احوال این تیپ، با توجه به مبانی و جهان بینی متفاوت به ضرورت حضور و نمود آن در تبیین و تشریح درد و رنج انسان ها توجه کرده اند. مقاله در صدد است ضمن تأکید بر وجود تفاوت در نگره لائودزه و مولوی، نقش و کارکرد فرزانگان را در مهم ترین آثار این دو بررسی و تحلیل کند.
تعالیم خرد گرایانه در شاه نامه فردوسی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
از آن جائی که توجه عمده فردوسی به تمدن و فرهنگ ایرانی است، اثر ارجمند این حکیم فرزانه مشحون است از تعالیم حکیمانه و فرهنگ ساز. فردوسی بر اساس « اوّلُ ما خَلَقَ اللهُ العقل» خردورزی و تعقل را درمانگاه هر درد بی درمانی می داند که بدون بهره گیری از آن هیچ کاری به سامان نمی رسد. آنچه در این مقاله مطمح نظر بوده بررسی و شناخت و ارائه دقیق و حساب شده خردورزی کارآمدی است که الگو و راه کار نیاکان موفق و سرافراز ما در این سرزمین بوده است. تبلوری از تعالیم خردورزانه این دانشی مرد فرهنگ پرور را در معرض عقل و هوش خواننده قرار می دهیم تا بتواند دُرَر گران سنگ این تعالیم را آویزه گوش و هوش خود سازد و با به کارگیری آن در آبادانی و سرافرازی این مرز و بوم هر چه بیشتر و راه گشاتر همت بلند خود را مصروف دارد. وی به موازات تعالیم خردگرایانه که تجلی بخش کام یابی های درخشان نیاکانمان بوده از افتادن در مسیر نادانی که آن را بی راهه شیطان قلمداد می کند بر حذر می دارد.
بررسی تطبیقی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور است. سهروردی نیز در نظام الهیاتی اشراقی خود با تکیه بر فضایل اخلاقی و عقلانی و علم حضوری و بهره مندی از فرزانگی به تبیین عقلانیت باورهای دینی اقدام کرده است. با پایه قرار دادن شهود و اشراق با خوانشی فضیلت گرایانه می توان به ارزیابی باورهای دینی پرداخت. شهود و اشراق فرآیند رسیدن به شکوفایی عقلانی در پرتو بهره مندی از فرزانگی است. با بهره مندی از فرزانگی می توان به عقلانیت باورهای دینی بویژه یکتایی، هستی و صفات ویژه خدا دست یافت. لذا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی می پردازد.
بررسی انتقادی معرفت شناسی فضیلت ناب زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
105 - 137
حوزههای تخصصی:
در ارزیابی معرفت از منظر معرفت شناسی از یک سو نظریه هایی مانند مبناگرایی، انسجام گرایی و اعتمادگرایی و از سوی دیگر درون گرایی و برون گرایی مطرح شده است. معرفت شناسی فضیلت ناب، نظریه ای است که توسط لیندا زگزبسکی ارائه گردیده است. به نظر ایشان نظریه های معرفت شناسی هر دوره ای از نظریه های اخلاقی همان دوره متأثر است وی با الگوگیری از فضائل اخلاقی و کاربرد آن در معرفت شناسی از فضایل عقلانی به ویژه فهم و حکمت سخن می گوید. از نگاه وی از یک سو معرفت شناسی با مشکلاتی ازجمله به فراموشی سپردن فهم و حکمت و تأکید بر یقین، انحصار معرفت به معرفت گزاره ای، آشفتگی در معنای توجیه، بی توجهی به نقش اراده و مسئولیت معرفتی فاعل شناسا، به حساب نیاوردن احساسات و عواطف در معرفت جویی مواجه است؛ از دیگر سو برخود نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب نیز نقدهایی وارد است. این نقدها را می توان در سه گروه جای داد که عبارت اند از: 1. نقدهای درونی برآمده از خود معرفت شناسی. 2. نقدهای برآمده از فلسفه ذهن. 3. نقدهای برآمده از فلسفه اخلاق. در این پژوهش به این مسئله پرداخته می شود که آیا نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب، توان پاسخ گویی به این نقدها را دارد یا خیر، به عبارت دیگر آیا این نظریه دارای سازواری درونی و بیرونی هست یا نه. زگزبسکی با چرخش ارزیابی معرفت از باور، به فاعل باورمند و ویژگی های منشی و شخصیتی او راهی به گشایش می جوید و به نظر می رسد در این زمینه موفق بوده است. در این پژوهش از روش تحقیقی برنامه پژوهشی لاکاتوش با توجه به هسته مرکزی و کمربندهای ایمنی و راهبردهای ایجابی و سلبی بهره گرفته شده است.