مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حکمت
حوزه های تخصصی:
میان متکلمان و حکمای مسلمان در خصوص وجود یا عدم غایت و غرض در افعال باری تعالی اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هر گونه غایت و غرض در افعال الهی را با کمال ذاتی او متعارض می دانند و آن را انکار می کنند. در مقابل، حکمای الهی و متکلمان عدلیه معتقدند که حضرت باری تعالی در افعالش غایت و غرض دارد و هیچ فعلی از او سر نمی زند مگر اینکه متوجه غایت و غرض خاصی باشد، اما در اینکه غایت و غرض در افعال الهی به چه کسی یا چه چیزی بر می گردد میان این اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. متکلمان عدلیه معتقدند که غرض باید به غیر خدا برگردد تا او از هر گونه نقص و کاستی مبرا باشد، اما حکما می گویند غرض باید به خود خدا برگردد تا با قاعده «العالی لا یلتفت الی السافل و لا یستکمل بِه» در تعارض نباشد. آنچه همه صاحب نظران بر آن اتفاق نظر دارند این است که «نقض غرض قبیح است»، زیرا منجر به اجتماع خواستن و نخواستن فعل واحد می شود که محال است. قاعده قباحت نقض غرض» در کلام عقلی کاربرد زیادی دارد و کمتر قاعده ای از لحاظ کاربرد به پای این قاعده می رسد. اهمیت این قاعده تا بدان حد است که در تمام اصول دین از آن بحث می شود. اصل وجود غایت در افعال الهی در مباحث مربوط به توحید اثبات می شود و سپس به عنوان مقدمه در اثبات اصول دیگر یعنی عدل، نبوت، امامت و معاد به کار می رود.
حکمت در نگاه مفسران قرآن و فیلسوفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کرده اند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید.
حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزه های قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش داده اند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، به رغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونه ای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کرده اند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
پیامدهای کلامی تصرفات بشر در خلقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله « پیامدهای کلامی تصرفات بشر در خلقت » بررسی می شود و این موضوع از آن جهت دارای اهمیت و در خور پژوهش است که برخی از تصرفات بشر در مخلوقات الهی، موجب بروز شبهات وچالش های کلامی گوناگونی شده است. پس از اشاره به نمونه هایی از تصرفات بشر، پیامدهای کلامی این گونه تصرفات، بررسی وتحلیل و بر اساس مبانی و پیش فرض های فلسفی و کلامی به شبهات پاسخ داده می شود. بر اساس یافته های این پژوهش، دامنة تصرفات بشر هر چقدر هم که گسترده و مخرب و مفسده آمیز باشند، با اصول اعتقادی مبرهن نظیر اصل فاعلیت مطلق الهی و تدبیر عام و فراگیر خداوند و حکیمانه و غایت مند و احسن بودن خلق الهی، تعارض و مغایرتی ندارند .چون منطقاً فاعلیت بشر تابع مشیت و تدبیر عام و حکیمانه و قوانین وسنن تکوینی الهی است و خارج از این قوانین و نظام الهی امکان تحقق ندارد، لذا فرض دخالت بشر در خلق و تدبیر الهی و غایات مخلوقات یا مخدوش نمودن نظام احسن و نیز فرض امکان نابودی شرایط حیات در زمین، طبق مبانی و پیش فرض های مورد اشاره، منتفی است.
اخلاق دکارت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دکارت به خاطر سهمش در اخلاق شهرتی ندارد. اکثر افراد معتقدند که این ضعف بنیادی فلسفهی دکارت است؛ چراکه او بر روی متافیزیک و معرفت شناسی متمرکز شده است و به فلسفهی اخلاق و سیاست نپرداخته است. چنین انتقادهایی مبتنی بر بدفهمی چهارچوب وسیع فلسفهی دکارت است. شاهد و گواه دکارت در رابطه با اهمیّت عملی فلسفه میتواند در نخستین نوشتههایش ترسیم شده باشد؛ جاییکه او در موافقت با فیلسوفان سلف خود، هدف فلسفه را «کسب حکمتی که برای رسیدن به سعادت کافی است» مشخّص میکند. جزئیات این دیدگاه کاملاً در نوشته های دورهی دوم زندگی دکارت بسط پیدا میکند: مکاتباتش با پرنسس الیزابت، انفعالات نفس و مقدّمه ای بر ترجمهی فرانسوی اصول فلسفه؛ جاییکه او پندار مشهورش از درخت فلسفه را نشان میدهد، بالاترین شاخهاش، «برترین و کاملترین سیستم اخلاقی است که شناخت کامل دیگر علوم را پیش فرض قرار میدهد و همچنین سطح نهایی حکمت است.»
نقدی بر رویکرد رهبری در غرب بر اساس مبانی فکری علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد اخیر غرب به رهبری، عامل اساسی موفقیت رهبر را رشد و تعالی فردی او در شناخت خود و مدیریت استعدادها و توانمندی های درونی وی می داند که در قالب فرآیند توسعه فردی تبیین می شود. نقطه اوج و تعالی این رویکرد، نظریه رهبری اصیل است که با پشتوانه پژوهش های تجربی می گوید که رشد و تعالیِ فرآیندِ توسعه فردیِ رهبر، نه تنها بر عملکرد و رفتار رهبر، بلکه بر رشد و تعالیِ فرآیندِ توسعه فردیِ پیروان و متعاقب آن، بر عملکرد و رفتار آنها و در نهایت عملکرد جامعه، تیم و یا سازمان تاثیر می گذارد. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از مبانی فکری استاد علامه طباطبایی به مسائلی که مبانی و اصول نظریه رهبری اصیل -به عنوان آخرین نظریه مطرح در غرب- با آن روبه رو است پاسخ گوید. بنا بر اعتقاد استاد علامه طباطبایی، علوم تجربی نمی تواند به علم لازم و کافی درباره فرآیند توسعه فردی منتهی شود. همچنین، اخلاق، پشتوانه کافی برای رهبر نیست و رهبر به اصول و مبانی فراتری از اخلاق نیاز دارد؛ و در نهایت و از همه مهم تر اینکه، شایستگی و برتری های علمی و اخلاقی رهبر -به عنوان شرط لازم و کافی از منظر آوولیو و گاردنر- برای تابعیت افراد از رهبر کفایت نمی کند و علامه با پشتوانه استدلال های منطقی و فلسفی درباره بحث «اصالت و وحدت وجود» و تبیین «کمال معرفت نفس: توحید افعالی، توحید صفاتی و توحید ذاتی»، تعریفی متمایز را از تابعیت افراد از رهبر جامعه عرضه می کند که در تعالیم دینی با عنوان ولایت شناخته می شود.
بنیانهای فکری مولانا و حکیم سبزواری در عرفان و حکمت
حوزه های تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت ، انسان ارتباط مستقیم با وجود مطلق یافته است که ذات مطلق را به مدد ذوق و وجدان درک می نماید.عرفان اسلامی به معنای واقعی که موسس آن شریعت محمدی است همان سیر و سلوک به حق است و از طریق عقل نظری «علم الیقین» و عقل عملی و تنویر روح «عین الیقین» و «حق الیقین» حاصل می شود. مآخذ مبانی عرفان اسلامی ، کتاب الهی و احادیث صادر از مقام معصوم (ع) است.عرفان مولانا جلال الدین رومی (م 604 و 672) بر پایه وحدت وجود و عشق الهی بنیان شده است. او قائل به وحدت وجود و موجود و وحدت در کثرت است. او می گوید : حیات و هستی جمیع موجودات قائم به عشق است و جذبه عشق و عاشقی در سراسر عالم وجود جاری و ساری است.حکیم سبزواری (م 1212 و 1289) قائل به وحدت وجود است و تحت تاثیر ابن عربی و مولانا بوده است و شرحی بر مثنوی دارد و از این شرح تسلط حکیم بر اقوال عرفا و اخبار و آیات و احادیث که در کتب اهل تحقیق در سیر و سلوک به آنها استدلال و استشهاد شده است ظاهر می گردد.مولانا با استفاده از عرفان نظری و وحدت وجود و عرفان عملی و به شیوه کشف و شهود ، هستی را تفسیر می کند. او برای عقل معانی مختلف قائل است :1-عقل ممدوح 2-عقل مذموم 3-عقل جزوی 4-عقل کلی البته مولانا عقل بحثی فلسفی را ناچیز دانسته و آن را انکار می کند.مولانا و حکیم سبزواری : در عرفان نظری هر دو وحدت وجود و عشق الهی و انسان کامل را مبنا قرار می دهند و از شیوه ذوق و شهود استفاده می نمایند. در حکمت هم از وحدت وجود استفاده می کنند و هم از شیوه کشف و شهود بهره می برند.اما تفسیر این دو از وحدت وجود متفاوت است. حکیم سبزواری از استدلال و عقل فلسفی نیز استفاده می کند ولی مولانا آن را ناچیز می داند.
ترابط اخلاق و سیاست متعالیه در تفکر ملّاصدرا(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطة اخلاق و سیاست در اندیشة ملّاصدرا از مباحث قابل تأمّل در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست اسلامی است. بر اساس اندیشه ایشان میتوان از اخلاق متعالیه و سیاست متعالیه در کنار حکمت متعالیه سخن گفت. در اخلاق متعالیه امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده، از این رو هرچه از سعه عقلانی بیشتری بهره مند شود، اخلاقیتر خواهد شد. سیاست متعالیه هم سیاستی است که کاملاً بر شریعت و توحید مبتنی میباشد و در پی سعادت حقیقی انسان است. بدیهی است که چنین سیاستی با اخلاق متعالیه که همان اخلاق الهی و تخلّق به اخلاق الله است، تعامل دارد. در اندیشه ملّاصدرا اخلاق، روح و گوهر سیاست شمرده و سیاست در خدمت اخلاق و در جهت دستیابی به «سعادت» قرار میگیرد.
اصول نظری حقوق بشر در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر، رابطه مستقیم با انسان شناسی و جهان بینی نظام های حقوقی دارد. نظام های حقوقی، که رویکرد مادی دارند، با نظام حقوقی اسلام، که دارای بینش توحیدی است، از نظر تشریع حقوق بشر تفاوت اساسی دارد. اصل «حقیقت محوری»، که اساس عقلانیت دینی است، با تأکید بر وجود حقایق عینی و امکان دستیابی به آن، بر اندیشه های نسبیگرایانه حقوق بشر غربی، خط بطلان میکشد. نتیجة اصل «توحید»، حاکمیت حق خدا، به عنوان منشأ حقوق بشر است. اصل «معاد» با طرح جاودانگی روح انسان، انسانی زیستن، روحیه مراقبت در رفتار و تاکید بر پاسخگو بودن انسان در پیشگاه الهی، در تدوین حقوق بشر تاثیرگذار است. اشتراکات و تفاوت های حقوق و تکالیف بشر نتیجه منطقی اصل «حکمت» است. اصل «عدالت» زمینه ساز تحقق جامعه آرمانی و تکامل اجتماعی انسان است. اصل «تلازم حق و تکلیف»، بیانگر رسالت انسان در زندگی اجتماعی است. اصل «کرامت ذاتی» و تشریعی انسان نیز به مثابه موهبت الهی، زمینه اعتلای حقوق بشر را فراهم میسازد.
حکمت و تزکیه نفس و رابطه آنها در حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
حکمت بر اساس تقسیم آن بر پایه قوای نفس، دو شاخه نظری و عملی را شامل میشود. حکما از دیرباز، بر همراه بودن تحصیل و تکمیل این دو شاخه برای تحقّق تعریف و معنای «حکمت» تأکید داشته اند. ملّاصدرا نیز همچون سایر حکما، به این همگامی تصریح و بر آن تأکید کرده است. اما حکمت عملی به لحاظ داشتن مایه های کاربردی و عملی برای تکمیل و تعالی نفس، با تزکیه نفس ملازم است. و چون غایت حکمت، تکمیل نفوس است، بنابراین، تزکیه نفس با حکمت، تعریف آن، و غایت آن ارتباط تنگاتنگی دارد.
نوشته حاضر به بررسی این ارتباط از نظر ملّاصدرا میپردازد و سعی کرده است با توجه به مبانی و مطالب حکمت متعالیه، حقیقت حکمت و ارتباط آن با ایمان و تزکیه نفس را تشریح و تصویر کند، نکاتی درباره غایات حکمت ذکر نماید و سپس به بررسی تفصیلی رابطه دوسویه غایات حکمت و تزکیه نفس بپردازد و از این طریق، این نکات را اثبات کند: 1. دغدغه اصلی ملّاصدرا در تعریف و «ارائه حکمت متعالیه»، کمال نفس و تزکیه آن بوده است. 2. غایات حکمت، که ملّاصدرا و دیگران از آنها به «غایت» تعبیر نموده اند، در حقیقت، غایات و نتایج عملی و هستیشناختی هستند، نه غایات علم شناختی و روش شناختی. 3. حکمت عامل اصلی تزکیه صحیح نفس، و تزکیه نفس نیز عامل اصلی فهم صحیح مسائل فلسفی است. 4. تزکیه نفس در شکل گیری مفهوم، تعریف، مصداق و غایات این جهانی حکمت، نقش بسیار اساسی دارد و بررسی جامع موارد وابستگی فهم مسائل حکمت بدان ضروری به نظر میرسد.
تهذیب نفس: تبیین و نقد تأثیر آن بر معرفت در حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
بررسى مسئله «تزکیه نفس» و رابطه آن با معرفت، از لحاظ هستى شناختى و معرفت شناختى، امرى است که از جهات متعددى شایان توجه بوده و در بستر فلسفه اسلامى به طور نظام مند و آکادمیک مورد توجه و بررسى قرار نگرفته است. نوشتار حاضر با تکیه بر مبانى حکمت متعالیه، ابتدا به توضیح و تبیین اصول فلسفى مربوط به این مسئله پرداخته و سپس به ارائه نظریه ملّاصدرا درباره تأثیر و نقش تهذیب اخلاق و تزکیه نفس در کسب، حفظ و نتیجه بخش بودنِ معرفت پرداخته و در پایان، برخى از نقدها و اشکالات مرتبط با این مسئله را ذکر کرده است.
سقراط در جست جوی حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقراط نامی است که با حکمت پیوند جاودانی یافته است. در اهمیت سقراط همین بس که او استاد محبوب افلاطون است. افلاطون کسی است که فیلسوفی همچون وایتهد درباره اش میگوید: تمامی فلسفه غرب چیزی جز تعلیقاتی بر فلسفه او نیست. ارسطو نیز که به «فیلسوف مطلق» شهرت دارد و فلسفه اسلامی و غربی وامدار اویند، شاگرد باواسطه سقراط است. جایگاه سقراط در حکمت و فضیلت تا جایی است که برخی او را پیامبر پنداشته اند. اینکه سقراط آموزگار فرزانگی است، قولی است که جملگی برآنند.
هدف این پژوهش اجمالی، آگاهی از حیات و آشنایی با شیوه تفکر سقراطی و نقش او در گسترش فرزانگی است. با تأمّل در آثار بر جای مانده حاوی حکمت سقراطی و تحلیل آنها، خواهیم یافت که سقراط فقط مرد اندیشه نبود، بلکه حکمت و فضیلت را به عنوان عناصر جداییناپذیر در وجود خویش جمع کرده بود. او با ابداع روش استقرایی ویژه اش و جست وجوی خستگیناپذیرش در نیل به ذات و حقیقت اشیا، تفکر فلسفی را در مسیر راستینش قرار داد.
سرمقاله: بررسی رابطه حکمت و تزکیه نفس در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت براساس تقسیم آن بر پایه قوای نفس، دو شاخه نظری و عملی را شامل میشود. حکما از دیرباز، بر همراه بودن تحصیل و تکمیل این دو شاخه برای تحقق تعریف و معنای «حکمت» تأکید داشته اند. ملاصدرا نیز همچون سایر حکما، به این همگامی تصریح و بر آن تأکید کرده است. اما حکمت عملی بلحاظ داشتن مایه های کاربردی و عملی برای تکمیل و تعالی نفس، با تزکیه نفس ملازم است و چون غایت حکمت، تکمیل نفوس است، بنابرین، تزکیه نفس با حکمت، تعریف آن و غایت آن ارتباط تنگاتنگی دارد.
این نوشتار به بررسی این ارتباط از نظر ملاصدرا پرداخته و سعی کرده است تا با توجه به مبانی حکمت متعالیه، حقیقت حکمت و ارتباط آن با ایمان و تزکیه نفس را تشریح و تصویر کند. بدین منظور نخست غایت حکمت ذکر شده و سپس رابطه دوسویه غایات حکمت و تزکیه نفس بتفصیل مورد بررسی قرار گرفته و از این طریق اثبات شده است که:
1. دغدغه اصلی ملاصدرا در تعریف و ارائه حکمت متعالیه، کمال نفس و تزکیه آن بوده است.
2. غایات حکمت که ملاصدرا و دیگران از آنها به «غایت» تعبیر نموده اند، در حقیقت، غایات و نتایج عملی و هستی شناختی هستند، نه غایات علم شناختی و روش شناختی.
3. حکمت، عامل اصلی تزکیه صحیح نفس و تزکیه نفس نیز عامل اصلی فهم صحیح مسائل فلسفی است.
4. تزکیه نفس در شکلگیری مفهوم، تعریف، مصداق و غایات این جهانی حکمت، نقش بسیار اساسی دارد.
نقش حکمت متعالیه در تکون و تکامل علم در ایران
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به نقش حکمت و تفکر بطور عام و نقش و تأثیر حکمت متعالیه بطور خاص در تکون و تکامل یا رشد و بالندگی علم در ایران پرداخته است. این موضوع از جمله موضوعاتی است که ضرورت پرداختن به آن، چه از نظر تاریخی و چه از نظر نقش و کارکرد امروزی، اهمیت بسزایی دارد. حکمت و علم در فرهنگ و تمدن ایران زمین همواره مقارن و مقارب یکدیگر بوده است. پیشینة حکمت در ایران، بقدمت سابقة علم و دانش و ظهور تمدن میرسد و دوران درخشان و طلایی علم در ایران (چه ایران باستان و چه ایران دورة اسلامی) همواره با وجود و ظهور حکمت و خردورزی توأم بوده است؛ بطوریکه هرگاه دوران افول علمی و تمدنی در ایران ظاهر گشته، نشانة دوری و خروج از ساحت حکمت و تفکر مشهود بوده است.
از طرفی، حکمت و عقلانیت یکی از ارکان بنیادین حکمت متعالیه است و اساساً سیر عقلانی، محور سیر تکاملی انسان است که به تولید و توسعه علم منتهی میگردد. بین حکمت متعالیه و پیدایش علم، نسبت مستقیمی وجود دارد. اندیشة ملاصدرا و حکمت متعالیه از وجوه گوناگون به تکون و تکامل علم و علوم دقیقه و جزئیه مدد میرساند، حفظ و بسط زمینة عقلانیت و تفکر علمی، حفظ و انتقال میراث عقلانی و حکمی ایران و اسلام، پیدایش و پرورش خردمندان و عقلا در دامن حکمت متعالیه، ارائه شیوه و روش نوین در مطالعات و تحقیقات حکمی ـ علمی و ترسیم خطوط آیندة تفکر عقلانی و علمی از جملة این مددرسانیها است.
غرض این پژوهش آن است که اولاً، رابطة حکمت و علم در ایران زمین و فرهنگ و تمدن آن بطور اجمالی مورد پرسش و جستجوگری قرار گیرد و ثانیاً، نسبت تفکر و حکمت متعالیه با رشد و ظهور علم در ایران بررسی و تحلیل گردد و ثالثاً، نقش ویژة تأثیر عمیق عقلانیت و تفکر منطوی در حکمت متعالیه در تولید و توسعه و تکامل علم در ایران مورد تأمل قرار گیرد و عیان شود.
نگاهی دیگر به مفهوم علت غایی از منظر بوعلی و ملاصدرا با توجه به افعال اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهمی که در بخش علیت مطرح است، مسألة علت غایی است. «غایت» در فلسفه به دو معنای مختلف استعمال میشود: یکی به معنای «ما الیه الحرکة» و دیگری به معنای «ما لاجله الفعل».
در این مقاله علاوه بر معانی غایت، دیدگاه های مختلفی در باب چیستی غایت و نیز مناط و ملاک احتیاج به علت غایی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
در اینکه فعل اختیاری دارای علت غایی است، بین فلاسفه اختلافی نیست، بلکه منشأ اختلاف آنان سؤالات سه گانه ذیل است: آیا بعضی از افعال اختیاری مانند افعال گزاف و عبث دارای علت غایی است؟ آیا افغال طبیعی دارای علت غایی است؟ و آیا افعال خداوند دارای علت غایی است؟
حکایت و حکمت علم در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تبیین و توضیح مفاهیم حکایت، حکمت و علم و نیز رابطه آن ها با مفاهیم تاریخ، تفکر، فلسفه، علم قدیم و علم جدید، پرداخته شده است.
سرزمین ایران در طول تاریخ، پیوسته محل تولد، توسعه و ظهور علم بوده و علم ایرانی دارای پیشینه، حکایت و حکمت خاص خود بوده است و آن حکایت و حکمت علم، از وجوه گوناگون هستیشناختی، معرفت شناختی، تاریخی و قومی با یکدیگر نسبت واقعی و حقیقی داشته اند و هرگز حکایت و حکمت علم در ایران از هم منفک نبوده است، حکمت ""بود"" حکایت و حکایت ""نمود"" حکمت علم ایرانی بوده است.
در دور? درخشان علم ایرانی (دور? باستان و دور? اسلامی) بینش و نگرش عالمان ایران زمین در کنش و عمل علمی آنان متجلی و متبلور بود. حکایت و حکمت علم در ایران یک وحدت حقیقی و عینی داشته و در هستی و جان و دل دانشمندان ایرانی جلوه گر شده بود.
تحلیل عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه استاد حائری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که اخلاق یکی از اقسام حکمت عملی است، دیدگاه فیلسوفان اسلامی در تفسیر عقل نظری و عقل عملی اهمیت به سزایی دارد. این مقاله بر آن است تا تمایز عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه استاد حائری را بررسی کند.
برای ریشهیابی نظر وی، در ابتدا آرای فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، قطب الدین رازی، ملاصدرا و سبزواری در باب تمایز عقل نظری و عقل عملی مطرح شده است. و پس از اشاره به نظر حائری در این زمینه، به تفسیر وی از آرای ابن سینا اشاره شده است، چرا که به عقیدة وی، دیدگاه ابن سینا در کتاب های شفا و نجاة با اشارات فرق دارد. حائری تلاش میکند تا با ریشهیابی اختلاف نظر ابن سینا، تعارضات آرای وی را در باب تمایز عقل نظری و عقل عملی حل کند. او دیدگاه برخی از متفکران چون قطب الدین رازی و اصولیانی چون مظفر را نیز به چالش میکشاند.
مختصات هندسه حکمت موهبتی در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه حکمت صدرایی متشکل از تأمل ژرف در اسرار هستی و ریاضت فکری و جهاد شرعی است که در آن کوشش حکیم پژوهشگر و پاک نهاد، پیوسته به مقام «ولایت»، از افاضه ها و تأییدهای الهی و کشف و شهود برای تکمیل سلوک فکری بهره مند می شود. صدرالمتألهین به وجود «حکمت موهبتی» قایل است و در بخش هایی از کتاب های حکمی خود بر آن صحه گذاشته است و در دستیابی به رموز حکمی، در مواردی خود را تک و تنها می داند. این «موهبت» در اثر خلوص در بندگی، تهذیب نفس، پاکی درون و عرض حاجت به مقام الوهی برای رمزگشایی از اسرار عالم ممکن است و نیاز به اهلیت و مسانخت دارد. به طور طبیعی گروهی از مدعیّان حکمت که از آنان به اغیار فاقد صلاحیّت نامبرده می شود، بهره ای از آن نخواهند داشت.
رسن چنبرین پای آگیش (مرگ و ماجرای آن در شعر رودکی)
حوزه های تخصصی:
بیتردید یکی از قدرت مندترین موضوعات شعر رودکی که به شکل ویژه و چند سویه رخ مینماید «مرگ» است. انگاره و تلقی رودکی از مرگ انگاره ای حکیمانه است.
جدای از آنکه مسألة مرگ در مراثی با دریغ و بصراحت عنوان و تبیین میگردد، این نگاه به مرگ و یادکرد همارة آن در رودکی شکلی از تفکّر خیامی را پدید میآورد که در آن دعوت به شادخواری و خُردانگاشتن جهان و غمان، تم اصلی و تکرار شونده است. افزون بر آن تجلی مرگ در شعر تغزلی رودکی هم خلق تصویری از خود پس از مرگ شاعر در گفتمان با معشوق که در واقع نوعی استرحام از معشوق است و بعدها به شکلی بدیع تر و جدیتر در ادب غنایی پارسی موجودیت مییابد، از فرعیات موضوع مورد بحث خواهد بود.
حکمت گونه گونی روزیها از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نیازهای آدمی، رزق و روزی است و ادامه زندگی بدون برآورده شدنِ این نیاز امکان پذیر نیست. خداوند عهده دار روزیرسانی شده و در قرآن کریم به تضمین روزیها وعده داده است؛ ازسویدیگر، درنگ در زندگی انسان ها این حقیقت را آشکار میسازد که گونه ای نابرابری در میزان بهره مندی از روزی میان آنها وجود دارد. ناشناخته ماندنِ فلسفه وجودی این امر، شبهه هایی را ایجاد کرده و باعث لرزش پایه های ایمان به عدل الهی در این گروه شده است. ازآنجاکه پرداختن به این مسئله بدون بررسی پیوند این تفاوت ها با عدالت الهی نافرجام خواهد ماند، در این نوشتار افزون بر بیان مفهوم رزق و ارائه تفسیر صحیح از وعده تکفل روزیها، فلسفه گونه گونی روزیها و سازگاری این مقوله با عدالت الهی بررسی شده میشود.
فضیلت و سعادت در اندیشه اخلاقی سقراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش ”سعادت چیست؟“ از جمله مهم ترین پرسش هایی است که اندیشه فیلسوفان یونان باستان را به خود مشغول داشته بود. در آن دسته از محاورات اولیه افلاطون که به احتمال زیاد نمایانگر اندیشه سقراط هستند، سقراط به بررسی مسائل اخلاقی و می کوشد تا حد ممکن، تبیینی از چیستی فضیلت (یا فضایل)، زندگی سعادتمندانه و نسبت میان فضیلت (یا فضایل) و تحقق سعادت به دست دهد. در این مقاله، با قبول اصل سعادت باوری سعی شده است تا آرای سقراط درباره نسبت میان فضیلت و سعادت تبین شود و دفاعی از آنچه به «اصل حاکمیت فضیلت» معروف است ارائه گردد.