مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حجت
حوزه های تخصصی:
حکیم ناصرخسرو قبادیانى از حکما و شعراى بزرگ قرن پنجم ایران است که تحول روحى عجیبى درسن 45 سالگى در وى ایجاد شد به گونه اى که تمام دنیا و مظاهرش را رها کرده، به سفرى طولانى پرداخت و در این سفر پرماجرا ضمن ملاقات با فاطمیون مصر به عقاید اسماعیلیان (= فاطمیه) گرایش پیدا کرد و ضمن پیشرفت فراوان در این مذهب به عنوان حجت خراسان برگزیده شد و به تبلیغ عقاید خود پرداخت. اسماعیلیه که در اصل، پس از امام ششم شیعیان نشو ونما کردند داراى عقاید خاصى هستند براى دعوت خود داراى هفت مرتبه, مستجیب، مأذون، داعى، حجت، امام، اساس و ناطق بوده، خداى تعالى را بالاتر از حد صفات دانند و مبدأ اعلى را بعد از خدا عقل کل و پس از آن در درجهء ثانى نفس کل به حساب مى آورند.
اندیشههاى حسن صباح در باب امامت و حجت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ضرورت تقلید
حوزه های تخصصی:
« تقلید » به معنای « عمل به فتوای مجتهد در احکام دین » مصحح اعمال و عبادات مکلفین و موجب برائت ذمه آنان و در شمار آن دسته از ویژگیهای مکتب اهل بیت علیه السلام است که احصاء برکات آن از حیطه توان و تصور انسان خارج است متاسفانه ، در سالهای اخیر و به دنبال شبیخون فرهنگی دشمن ، ارزشهای اسلامی جامعه و باورهای دینی مردم ، از جمله مبحث کاملا عقلائی و بسیار مترقی تقلید که عامل سریان فقه در شریان حیات جامعه و نقطه قوت و مایه مباهات و رمز پویایی فقاهت شیعه است ، به صورتی ناجوانمردانه ، مورد هجمه قرار گرفته و مسئولیت پاسداران حریم دین را ، در دفاع از مقدسات الهی ، مضاعف نموده است .
دیدگاه امام رضا(ع) درباره معجزه و شرایط متغیر زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این سکیت اهوازی از امام رضا(ع) سوالاتی درباره اختلاف ماهوی معجزات انبیاء کرده است. در این نوشتار دیدگاه آن بزرگوار درباره شرایط متغیر زمان و اینکه باید معجزه متناسب با آن شرایط باشد مورد بررسی قرار می گیرد. بر حسر شرایط متغیر زمان معجزه حضرت موسی ابطال سحر ساحران و معجزه عیسی درمان بیماران و زنده کردن مردگان و معجزه پیامبر اسلام(ص) قرآن بود. قرآن معجزه ای است باقی و جاودانی و کلامی است که همواره پاسخگوی عقول پیشرفته و مترقی انسانهاست.
علل ورود تنقیح مناط به مذهب امامیه
حوزه های تخصصی:
تنقیح مناط یکی از قوانین و قواعد اصول فقه است که برای استنباط احکام و قواعدشرعی به کار گرفته می شود. به طورکلی، یکی از شیوه های تعمیم احکامی است که برای وقایع و موارد خاص صادر شده و با این روش خصوصیات آن واقعه یا فرد خاص که در حکم دخیل نیست شناسایی شده کنار زده می شود و حکم در همه موارد مشابهٌ به جاری می گردد. این اصطلاح را، ابتدا، علمای اصولی عامه به کار گرفتند و سپس، در قرنهای بعد از پنجم هجری، با زایش مکتب حله و گرایش علمای اصولی امامیه به عقل گرایی و رد اٍخباری گرایی وارد حوزه اصولیین امامیه گردید. گرایش به توسعه ادله لُبی، تفریق بین قیاسِ ظٍنی و قیاسِ قطعی، نفی حجیت خبر واحد و رأی و قیاس، تنقیح و تهذیب اخبار، ظهور عقل گرایانی همچون ابن ادریس حلی، شیخ طوسی، شیخ انصاری، علامهحِلی، و ظهور و گسترش مکتب حله از علل اصلی ورود تنقیح مناط به مذهب امامیه است.
وراثت در عصر غیبت
حوزه های تخصصی:
معارف دینی، سرشار از گوهرهایی است که قدر و قیمتشان در بازار حقیر اندیشه بشری ناشناخته مانده است. وراثت از جمله این مفاهیم به شمار می آید که سطحی از آن را می شناسیم و ژرفایی که غافلانه از آن عبور کرده ایم. وراثت از سویی، طرحی است پرقدر در نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام و از دیگرسو، مفهومی است با مقوله های هدایت و تاریخ آن، با ولایت و وظایف ولیّ پیوندی وثیق دارد. نوشته «وراثت در عصر غیبت»، تلاشی است برای نگاهی دقیق تر به ژرفای این مفهوم و نشان دادن تصویر متفاوتی که این اندیشه از شکل گیری خوبی ها در هستی، فرد و جامعه امروز به دست می دهد. درک درست چگونگی پیدایش و شکوفایی خوبی ها و نقش انبیا، امامان و علما در آن، می تواند ما را به نگاهی تازه درباره نقش امام در عصر غیبت و نقش عالمان دین برساند و گستردگی حوزه مسئولیت را پیش چشم بیاورد.
دستگاه منطقی قرآن کریم در افق منطق صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چیزی که ساختار منسجم و معقولی دارد، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. قرآن کریم نیز در مقام کتاب آسمانی ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده، دارای ساختار و دستگاهی منطقی است. از آنجا که قرآن کریم بر انسان ها نازل شده و قصد خروج انسان ها از ظلمت ها به نور را دارد باید دارای ساختاری بر وفق ادراک انسان ها باشد. ساختار فکری و ادراکی انسان ها بر ساختار منطق ارسطویی ـ که چیزی جز ساختار ادراکی و فکری نوع بشر نیست ـ مبتنی است. از این روی، ساختار قرآن کریم نیز ـ به این دلیل که خطاب به انسان هاست ـ باید براساس ساختار منطق ارسطویی باشد. ساختار منطق ارسطویی مبتنی بر برهان و خطابه و جدل و شعر و سفسطه است. ساختار قرآن کریم نیز مبتنی بر منطق ارسطویی ـ یعنی منطق نوع بشر ـ است، منتهی از آنجا که قصد قرآن کریم خروج آدمی از ظلمت ها به نور است، با دوری جستن از تعابیر شعری (خیالی) و سفسطی (کاذب)، به برهان و خطابه و جدل اکتفا نموده است.
بررسی خبر واحد در فقه ابن ادریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد یکی از اساسی ترین مبانی ابن ادریس در علم اصول است و همین مسأله موجب شده است تا آرا و شیوه فقاهت وی، متفاوت از آرای دیگر فقها شود و حتی در مواردی از شذوذ و ندرت سر درآورد. وی روایاتی را که به حد تواتر نرسد یا مجرد از قرائن باشد؛ حجت نمی داند؛ از این رو که این گونه اخبار علم آور نیستند. وی این مبنا را جزء ضروریات فقه امامیه یافته است.
این مبنا موجب شده است تا برخی عمل نکردن به اخبار اهل بیت را به او نسبت دهند. لیکن طبق تحقیق، این نسبت صحیح نیست؛ زیرا ابن ادریس علاوه بر خبر متواتر به اخبار آحادِ بسیاری استناد کرده است. می توان گفت در نگاه ایشان خبر واحد به دو قسم، تقسیم می شود. خبر واحدی که ادلّه دیگر، مؤید آن است. چنین خبری قطع آور است و می توان بدان عمل نمود و خبر واحدی که بدون مؤید است و نمی توان بدان عمل نمود؛ هرچند که راوی آن ثقه باشد. نتیجه این که طبق مبنای ایشان، صحت و سقم خبر واحد را باید در عرضه به سایر ادلّه سنجید.
موطن اخذ میثاق ربوبیت از دیدگاه علامه جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم از پیمان های گوناگونی یاد شده که خدای سبحان از انسان ها گرفته است. یکی از این پیمان ها، میثاقی است که در آیه 172 سوره اعراف آمده است؛ براین اساس، خدای سبحان تمام فرزندان بنی آدم را از پشت آنان گرفته، تک تک ایشان را بر خودشان شاهد قرار داده، از آن ها بر ربوبیت خویش اقرار گرفته است و همه آنان اعتراف کرده اند. این آیه از پیچیده ترین آیات میثاق است که بیشتر مفسران نتوانسته اند آن را به درستی تبیین کنند. در این مقاله، ابتدا به مهم ترین دیدگاه های مفسران پیشین و اشکالات آن ها اشاره می کنیم. سپس درباره دیدگاه علامه طباطبائی و قوت ها و ضعف های آن از نگاه علامه جوادی آملی سخن می گوییم. در پایان، دیدگاه علامه جوادی آملی را تبیین و به برخی از مهم ترین مباحث درباره آن اشاره می کنیم.
معذوریت یا استحقاق پاداش برای پیروان قاصر ادیان دیگر با توجه به خاتمیت نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
یکی از باورهای قطعی مسلمانان این است که با رحلت پیامبر اسلام| باب نبوت و رسالت برای همیشه بسته شد و پس از آن حضرت، پیامبری ظهور نخواهد کرد (خاتمیت). پس از پیامبر اسلام، تبیین و تبلیغ دین ازسوی امامان معصوم و اوصیای بحق آن حضرت انجام خواهد شد. خاتمیت بر چند پایه استوار است؛ ازجمله اینکه دین اسلام، جاودانه، جامع و دارای مراتب است و کمال دین، آن را جاودانه نموده و پس از طی مراحل و مراتب مختلف به عنوان دین کامل در اسلام تجلی یافته است. اکنون این پرسش مطرح است که آیا پیروان قاصر ادیان دیگر نیز مانند مسلمانان به دلیل برخورداری از حجت و عمل بر طبق دین و آیین خود، استحقاق پاداش دارند یا اینکه تنها معذورند؟ برخی معتقدند پیروان قاصر ادیان دیگر، استحقاق پاداش ندارند و تنها معذورند و شماری نیز برآنند که آنها نه تنها معذورند، استحقاق پاداش را دارند و به بهشت می روند. این نوشتار با تأکید بر معذوریت پیروان قاصر ادیان دیگر، نگرش استحقاق پاداش آنان را نقد و ارزیابی کرده است.
بررسی مقایسه ای توجیه باورهای مبتنی بر گواهی و حجیّت خبر واحد (با تمرکز بر آرای الیزابت فریکر و شیخ انصاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسایل معرفت شناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفت شناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقالله، با بیان شباهت ها و تفاوت های اصلی میان شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفت شناسان شاخص معاصر در بحث گواهی و شیخ انصاری از شخصیت های شاخص اصولی شیعه این مسیله بررسی شده است که آیا می توان مباحث این دو سنت فکری را در موضوع یادشده مقایسه کرد؟ به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی از جمله خبر و حجت از نظر شیخ انصاری با گواهی و توجیه از نظر فریکر مقایسه شده اند. سپس، در پرتو این مقایسه، شروط لازم برای کسب باور موجه از طریق گواهی از نظر هر دو متفکر مقایسه شده اند. در نهایت، نشان داده شده است که به خاطر تفاوت های بنیادین این دو نظریه، برخی شباهت های ظاهری در واقع تفاوت هستند؛ با این حال، هرچند امکان مقایسه منتفی نیست، این مقایسه باید با نهایت دقت صورت گیرد.
تحلیل مشارکت علمی داعیان ایرانی در تبیین مشروعیت ائمه فاطمی در مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۳
71-90
حوزه های تخصصی:
با انتقال خلافت فاطمی به مصر در عصر میانه اسلامی، کارگزاران ایرانی فعال در سازمان دعوت، در مقام مذهبی داعی الدعات و حجت، در داخل و خارج قلمرو به نشر و تبلیغ دعوت پرداختند. داعیان ایرانی همانند حمیدالدین کرمانی، المؤید فی الدین شیرازی و ناصرخسرو با مشارکت علمی در نشر و تحکیم قدرت مذهبی و سیاسی ائمه فاطمی در برابر مخالفان نقش بارزی ایفا نمودند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، مشارکت علمی کارگزاران ایرانی را تحلیل و تبیین نموده است. به نظر می رسد داعیان ایرانی از طریق مناظرات علمی، تدریس و تألیف به تبیین مشروعیت ائمه فاطمی و رد دیدگاه مخالفان مبادرت نمودند.
ضرورت رجوع به حجج الهی: برای دستیابی به حقایق روشن و گریز از اختلاف و نارسایی های اندیشه بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم بشری علم و حکمت را به دو طبقه حکمت نظری و عملی تقسیم نموده اند، معرفت به خداوند متعال را در طبقه حکمت نظری و شرعیات و تکالیف را جزء حکمت عملی دانسته اند. فلاسفه تبیین حکمت نظری را بدون رجوع به انبیاء: به خود اختصاص داده و شأن انبیاء: را به حکمت عملی و تبیین تکالیفی از شرعیات محدود دانسته اند. از نظر نصوص وحیانی انبیاء و حجج الهی: تمام این شؤون را بر عهده دارند. شأن بسیار مهم آنان اثاره عقول و تعلیم علم الهی به بشر است و فقهاء و محدّثین را تربیت می کنند تا بشر را در مسیر معرفت خداوند متعال تربیت و هدایت کنند. بشر واجد نور عقل و علم است ولی برای دریافت علوم فطری درونی و خدادادی خود و حتی در مستقلات عقلیه خود به تذکرات و بیانات و هدایت انبیاء و حجج الهی: نیازمند است، چنانکه جهت ترقی و تعالی و رفع اختلاف به پیامبران نیاز دارد. همین دیدگاه حقیقت و نحوه رجوع به نبی و جانشینان بحق آنان: است که جایگاه علوم الهی و وحیانی را از علوم بشری تفکیک و راه ها را جدا می گرداند. در این گفتار، نیاز به نبی و جانشینان بحق او: و رجوع به ایشان برای چهار منظور بحث شده است، به ساختاری که با ساختار کلامی مباحث نبوت عامه تفاوت دارد. توفیق الهی درتوانایی دریافت وجدانی و تحمّل حقایق قرآنی و حدیثی که ضمن رعایت تقوا و پیروی عملی دقیق از فقه اکبر و اصغر تحت عنوان ایمان و یقین در انسان حاصل می گردد، با اقتدار علمی و توانایی تبیین کلامی و گفتاری روایات اعتقادی به روش آکادمیک علمی معمول تفاوت دارد. ضمن این گفتار، تفاوت دو نظام علوم بشری و علوم الهی آشکار و به بعضی از تبعات حاصل از نتایج علوم بشری در مقایسه با حقایق علوم الهی اشاره می شود.
دیدگاه و واکنش کلینی در خصوص رخداد غیبت با توجه به فضای گفتمانی عصر وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
177-198
حوزه های تخصصی:
شیخ کلینی که در دوران غیبت صغرا می زیسته است، به سبب نوع نگاهش به امامت و در مواجهه با رخداد غیبت، برخوردی عادی و همراه با آرامش از خود بروز می دهد که آن، هم در تألیف کتاب کافی بازتاب یافته است و هم در عدم مراجعه کلینی به نواب امام زمان Z . کلینی که در عقل گرایی و اعتقاد به همراهی امام با کتاب و سنت و عدم تجاوز امام از آن دو، با جریان هشام بن حکم قرابت دارد، عدم دسترسی تعلیمی به امام، برای او ایجاد بحران و اضطراب نمی کرده است. وی با تبیین مفهومی عام با نام حجت که جامع مفهوم پیامبر 2 و امام R بوده و همچنین با بیان جایگاه تکوینی حجت، این اعتقاد را بیان می کند که وجود امام(حجت) تکویناً ضرورت دارد و نه لزوماً تعلیماً و لازمه این ضرورت، دسترسی مستقیم به امام نیست که بدین وسیله، بحران عدم دسترسی به امام را که برای بسیاری از شیعیان آن دوران مطرح بوده، مدیریت کرده و پاسخ می دهد.
مفهوم شناسی حیلولت در قرآن کریم و نقش آن در هدایت انسان و اتمام حجت بر او
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
75 - 95
حوزه های تخصصی:
خداوند انسان را آفرید و از راه های متعدد حجت هایی را برای هدایت او ارائه فرمود تا او را در مسیر تکامل و وصول به مقام قرب الاهی یاری رساند و به سعادت ابدی نائل گرداند. یکی از این حجت ها قلب و رابطه خاص آن با خداست. این پژوهش با هدف تبیین چگونگی رابطه خدا بین انسان و قلبش که اصطلاحاً حیلولت نام دارد؛ نگاشته شده است. سوال اصلی تحقیق این است که: آیا قلب انسان، مکانیزم و ساز و کارِ خاصی دارد که به وسیله آن از هدایت الاهی برخوردار شود و در عین حال حجت الاهی، بر وی تمام گردد؟ این نوشتار به روش کتابخانه ای به تحلیل آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) پرداخته و هدایت الاهی از طریق افاضات قلبی و عوامل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار می دهد. همچنین در نهایت توضیح داده می شود که، خداوند متعال با حائل شدن بین انسان و قلب او مانع می شود که قلب به باطل یقین پیدا کرده و از آن پیروی کند. از آنجا که ماهیت قلب، کار باطل را نمی پسندد در نتیجه وجدان حقایق توسط قلب و مکانیزم حیلولت یکی از طرق هدایت الاهی محسوب شده و باعث اتمام حجت بر انسان می شود.
تحلیل موضوع قاعده «قبح عقاب بلابیان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
9 - 32
حوزه های تخصصی:
حکم عقل به قبح عقاب بلابیان، از احکام عقل عملی است که بیشتر اصولیان آن را پذیرفته اند و بدیهی می دانند؛ ولی این بداهت و وضوح نسبی است. در مفاد این قاعده، از جهات متعددی ابهام وجود دارد که دست کم همه این ابهامات، به صراحت در کلمات بزرگان علم اصول تبیین نشده است. نوشتار حاضر می کوشد تا دو ابهام از این ابهامات را که مربوط به موضوع این قاعده است، بزداید. احتمالات گوناگونی درباره «بیان»ی که عدم آن در موضوع این قاعده آمده، مطرح است و منشأ دو ابهام مورد بحث در این نوشتار، همین احتمالات گوناگون است. با رفع ابهام اول، مشخص می شود که موضوع قاعده، عدم وصول صغری و کبرای حکم شرعی یا حجت شرعی بر آن است و به عدم علم وجدانی اختصاص ندارد و با رفع ابهام دوم، روشن می شود که مراد از عدم بیان، عدم وصول حکم شرعی است اعم از اینکه برای حکم شرعی در عالم واقع ابرازی رخ داده و به ما واصل نشده باشد یا اینکه اصلاً ابرازی نباشد.
تقریری از شیوه تسری مباحث معرفت شناختی به آموزه های عملی فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اقبال به آموزه های عملی هر آئینی ارتباط مستقیمی با منطق استنباط در آن شریعت دارد. در همین راستا کارآمدی فقه، به عنوان شاخص ترین شاخه علوم اسلامی، در گرو پاسخگویی به نیازمندی ها و مقتضیات زمان خود است. مباحث نظری زیادی در خصوص شیوه صحیح استنباط یا استدلال -همچون توجیه باور یا چگونگی فهم متون- در مجامع علمی معاصر در حال طرح است. طبیعی است که فقه شیعی برای حفظ پویاییِ لازم باید در منطق استنباط و کشف احکام الهی این ملاحظات را مد نظر قرار داده، یا در صورت ردِّ آن، نسخه ای وزین را در مقابلش ارائه دهد. طبق یافته های این پژوهش، از طریق توصیف و تحلیل محتوا ارتباط میان سنت معرفتی معاصر با استنباط های فقهی در اسلام به راحتی قابل اثبات نیست. مهم ترین معضل تفاوت این دو ساحت با یکدیگر است. قبل از تسری و ملاحظه آرا در حوزه معرفت شناسی (ساحت نظر) با مباحث فقهی (ساحت عمل)، باید چگونگی ارتباط این دو حوزه با یکدیگر تبیین شود. طبیعی است که در صورت اثبات این ارتباط، امکان ارائه انواع ایده های معرفت شناختی در منطق استنباط آموزه های عملی دینی فراهم می شود. به نظر می رسد بتوان علم فلسفه اخلاق را به عنوان حلقه واسط این دو ساحت با یکدیگر دانست. ما در این مقاله به دنبال اثبات چگونگی ارتباط مفهوم حجّت اصولی با مفهوم استحقاق پاداش یا مجازات در فلسفه اخلاق و در مرحله بعد تبیین نحوه ارتباط پاداش و مجازات با توجیه در معرفت شناسی هستیم. در صورت اثبات این مدعا زمینه بهره برداری از مباحث نظری ای همچون ساختار توجیه باورها و یا عقلانیت باور در فقه و همخوانی هر چه بیشتر منطق استنباط در شریعت اسلامی با اسلوب علمی روز فراهم می شود.
جستاری بر مفهوم شناسی ««برهان» در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
363 - 377
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم از بزرگترین معجزاتی است که خداوند از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اختیار بشر قرار داده و هر کلمه از آن، اعجازی از فصاحت و بلاغت است که در خود نهفته دارد. یکی از این واژه ها کلمه «برهان» می باشد که در چندین آیات از سوره های قرآن به کار رفته که با تناسب به سیاق و فضای آیه از معانی خاصی برخوردار است. البته در کنار معنای خاص، معانی متعددی از آن افاضه شده است. در مقاله حاضر درصدد آن هستیم تا با بررسی آیات و با فرایند توصیفی _تحلیلی معانی «برهان» را با توجه به نگاه مفسرین از جمله علامه طباطبایی و فخر رازی مفهوم «برهان» را مورد بررسی قرار دهیم. از آن این نتایج حاصل شده است که مفهوم «برهان» در قرآن دارای این معانی است از جمله: حجت، دلیل یقین آور و قاطع، قرآن، بینه، نشانه و آیات، رسول خدا، و معجزه و نیز علم شهودی می باشد.
تحلیل فلسفی چگونگی ارتباط حجّت اصولی با توجیه معرفت شناختی به واسطه ی مباحث فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
383 - 409
حوزه های تخصصی:
کارآمدی فقه در عصر حاضر به عنوان یکی از شاخص ترین علوم در میان سایر شاخه های علوم اسلامی، ارتباط مستقیمی با میزان پاسخگو بودن منطق استنباطِ دینی در زمان فعلی و مقتضیات آن دارد. در همین راستا در ادبیات برخی از علمای اصولی معاصر، ضرورت تدوین فلسفه علم اصول فقه موردتوجه قرار گرفته و اقدامات اولیه ای همچون چارچوب بحث از سوی اندیشمندان این حوزه ارائه شده است. ازآنجاکه بررسی مبانی معرفتی، همواره یکی از ارکان تفکر فلسفی است، معرفت شناسی علم اصول فقه نیز بخشی از فلسفه علم اصول به حساب می آید. طبق یافته های این پژوهش از طریق توصیف و تحلیل محتوا چگونگی ارتباط حجت اصولی و توجیه معرفت شناختی یکی از مهمترین راه های تسری مباحث شناختی به مباحث اصولی محسوب می شود. در صورت اثبات این مدعا، زمینه پیاده سازی انواع نظریه های معرفتی همچون درون گرایی و برون گرایی معرفتی و سازوکارهای توجیه مثل مبناگروی و انسجام گروی در حجت اصولی مهیا خواهد شد. متعاقب این امر اجرای لوازم معرفتی هر مبنای اصولی، موجب ارتقاء نظام حجیت و تقریب منطق استنباط در شریعت اسلامی با معرفت شناسی معاصر می شود. با این وجود ارتباط شهودی حجت و توجیه به تنهایی موجب اثبات این تلازم نیست به خصوص اینکه بحث های زیادی درباره جدایی باور موجه (عقلانیت نظری) از عمل بر اساس آن (عقلانیت عملی) در معرفت شناسی وجود دارد. این مقاله درصدد اثبات ارتباط حجت اصولی با توجیه معرفت شناختی و ارئه تصویری روشن از ثمرات آن در اصول فقه است.