مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام رفاه و تأمین اجتماعی یکی از اساسی ترین پیش نیازهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها تلقی شده و به همین دلیل به عنوان مهم ترین اهرم برقراری عدالت اجتماعی در جوامع مدنی محسوب می شود. هدف از این پژوهش مطالعه تطبیقی نظام تامین اجتماعی و ارائه الگوی رفاه مبتنی بر شواهد و تجربیات ) است. در این پژوهش برای مقایسه نظام های تأمین اجتماعی، از روش تحقیق تطبیقی از نوع کیفی استفاده شد. مطالعات تطبیقی بر شباهت ها و تفاوت ها موجود میان نظام تامین اجتماعی ایران با کشورهای منتخب در زمینه های مختلف تاکید داشت. ما در این پژوهش 6 کشور یعنی(سوئد، آلمان، آمریکا، کانادا، فرانسه، استرالیا) بعنوان نمونه آماری مورد مقایسه با نظام تامین اجتماعی ایران را مورد مقایسه قرار دادیم. در تمامی کشورهای مورد مطالعه در شاخه بیمه ای، شاخه بیمه اجتماعی مبتنی بر اشتغال است و رابطه کارگری و کارفرمایی در آن وجود دارد، متکی به دریافت حق بیمه از بیمه شده، کارفرما و بعضاً کمک های دولتی است. در این کشورها پرداخت حق بیمه از طرف مردم مطرح نیست و درآمدهای ملی و مالیاتی، منبع مالی هزینه های طرح های تامین اجتماعی هستند. ارائه الگوی پیشنهادی نشان داد که نظام تامین اجتماعی ایران بایستی برنامه ریزی مناسب در جهت(مولفه های اقتصادی، بهداشت و درمان، امداد و نجات، هماهنگی سازمانی، حمایتی و توانبخشی و اجرایی کردن سیاست ها) داشته باشد.
واکاوی ریشه های ژئوپلیتیکی ناتعادلی سرزمینی در حکمرانی آمایشی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
109 - 137
حوزههای تخصصی:
موقعیت ژئوپلیتیک هر کشوری نقش مهمی در قبض و بسط سیمای آمایشی آن دارد و می تواند به عنوان یکی از عوامل جهت دهنده سازماندهی فضای توسعه، موجد تعادل یا ناتعادلی سرزمینی در قلمرو ملی شود. ارتباط بلافصل ژئوپلیتیک با تأمین امنیت کشور منشأ شکل دهنده نوع رویکرد آمایش سرزمینی آن است. در کشور ایران هم امنیت متأثر از موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و تحولات بیرونی بوده و بقای ملی و امنیت محوری به عنوان دغدغه دائمی کارگزاران یکی از عوامل نقش آفرین در ناتعادلی فضای توسعه ملی بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی به دنبال پیدا کردن عوامل ژئوپلیتیکی است که در تهدیدنگری به فضای توسعه نقش آفرین است و سپس فرایند کاربست آن ها را بر آمایش سرزمین کشور ایران تبیین می کند. نتایج پژوهش گویای آن است عوامل برآمده از موقعیت ژئوپلیتیک کشور به ویژه در دو سده اخیر با برجسته سازی امنیت به صورت نرم افزاری در بستری نهادی و ساختاری یکی از عوامل مهم ناتعادلی فضایی و منطقه ای در قلمرو ملی بوده اند. به نحوی که به قبض سیمای آمایشی کشور منجر شده و فضای توسعه ملی را به صورت تحمیلی «درون نگر» و «مرکزگرا» کرده است.
اثربخشی آموزش دو نیمکره مغز بر مهارت تمرکز، سازگاری اجتماعی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در بسیاری از فرایندها، هر دو نیمکره راست و چپ مغز نقش دارند. توجه به توانمندی های هر دو نیمکره مغز می تواند، موجب رویکردی مغزمحور شود. این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی آموزش دو نیمکره مغز بر مهارت تمرکز، سازگاری اجتماعی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام گرفته است.روش :روش انجام این تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری عبارت است از؛ دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان مهریز، در سال تحصیلی 1403-1402 که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از دو مدرسه 20 دانش آموز، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(10 نفر) و کنترل(10 نفر) قرار گرفتند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد؛ سپس گروه آزمایش دوره آموزشی «استفاده از دو نیمکره مغز» را دریافت کردند(8 جلسه 70 دقیقه ای؛ هر هفته دو جلسه). پس از اتمام دوره آموزشی برای گروه آزمایش، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه مهارت ارتباطی بارتون(1990)، سازگاری اجتماعی دخانچی(1377) و مهارت تمرکز سواری و اورک(1394) بود. در نهایت داده های جمع آوری شده از هر دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و (تحلیل کواریانس و پیش فرض های آن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل کواریانس چندمتغیری(مانکوا) نشان داد، آموزش دو نیمکره مغز بر مهارت تمرکز، سازگاری اجتماعی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان مهریز، تأثیر مثبت و معناداری داشته است(05/0>p). نتیجه گیری: بنابراین اقداماتی که منجر به فعالیت دو نیمکره مغز می شود، می تواند بر موفقیت دانش آموزان تأثیرگذار باشد، در نتیجه پیشنهاد می شود، معلمان دوره ابتدایی، فرایند آموزش مباحث مختلف را به گونه ای اجرا نمایند که هر دو نیمکره مغز در دانش آموزان فعال شود.
قواعد استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی از نگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استنباط مراحل تربیت اخلاقی از متون دینی یکی از بخش های مهم تربیت اخلاقی در معارف اسلامی به شمار می آید و نیازمند قواعد و ضوابط خاص خود است. از طرفی نیز ملاک ترتیب منطقی، یکی از ملاکات در تدوین و استنباط مراحل تربیت اخلاقی شمرده می شود. حال سؤال این است که برای استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی از دیدگاه علامه مصباح یزدی، به عنوان یک نظریه پرداز عرصه اخلاق، چه قواعدی وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای درصدد پاسخ به سؤال یادشده برآمده است و پس از تتبع لازم در آثار علامه مصباح یزدی و بهره گیری از استدلال های عقلی، این نتیجه حاصل شد که قواعد استنباط مراحل تربیت اخلاقی با ملاک ترتیب منطقی عبارت اند از: 1. ترتّب منطقی انجام رفتار ارزشی بر رفع موانع؛ 2. ترتیب منطقی بین بینش ها، گرایش ها و کنش ها؛ 3. ترتّب منطقی ارزشمندی افعال اخلاقی بر ایمان؛ 4. ترتّب منطقی تربیت روح بر تربیت جسم؛ 5. ترتّب منطقی خودسازی بر خودشناسی.
طراحی مدل پویا برای ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری ساختمانی با استفاده از رویکرد پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای اقتصادی (رشد و توسعه پایدار) سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
291 - 318
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری در همه جوامع به عنوان یکی از محرک های رشد و توسعه اقتصادی مطرح می باشد و نه تنها در حوزه خود بلکه با اثرگذاری بر دیگر حوزه های اقتصادی و اجتماعی، توسعه چند جانبه را به همراه خواهد داشت. با توجه به اینکه سرمایه گذاری ابعادی چندگانه و ماهیتی پویا و وابسته به زمان دارد، با ابهامات متعدد همراه است. از این رو، ارزیابی معمولی آن، نمی تواند جنبه های مختلف فضای سرمایه گذاری را در طول زمان نشان دهد و در شرایط عدم ثبات شاخص های اقتصادی، احتمالات مخاطرات مالی جبران ناپذیر در سرمایه گذاری از جمله در بخش ساختمان و مسکن نیز افزایش می یابد. هدف از این پژوهش، تحلیل حوزه سرمایه گذاری ساختمانی با استفاده از روش شبیه سازی پویایی سیستم است. بدین جهت، شاخص های اصلی مؤثر بر سرمایه گذاری ساختمان، از ادبیات پژوهش استخراج گردید؛ سپس با استفاده از نظرات افراد خبره، روابط و میزان تأثیرگذاری هر یک از این متغیرها تعیین گردید که از آنها به عنوان ورودی در ساخت مدل شبیه سازی استفاده شد. در مرحله شبیه سازی دیاگرام جریان با استفاده از نرم افزار ونسیم ترسیم، و آزمون های اعتبارسنجی مدل نیز انجام شد. یافته ها نشان داد، مدل ارائه شده به منظور ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری در حوزه ساختمانی، کاربرد داشته و دامنه وسیعی از متغیرها را دربر گرفته است. نتایج، به عنوان یک سیستم پشتیبان از تصمیم، روند دستیابی به تصمیم برتر برای انتخاب پروژه سرمایه گذاری مناسب را مورد حمایت قرار می دهد
کلمات مرکب مختوم به ستاک گذشته فعل از منظر صرف ساختی: مورد ستاک «بست».(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
279 - 304
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کلمات مرکب مختوم به ستاک گذشته «بست» در چارچوب صرف ساختی می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا تنوعات معنایی و نظام طرح واره ای در واژه های حاصل از این ساخت را در چهارچوب صرف ساختی بررسی کند. داده های پژوهش حاضر شامل 51 کلمه مرکب و ۱۷۹۱ جمله شاهد از پیکره درزمانی فرهنگیار زبان فارسی موجود در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیکره هم زمانی پایگاه دادگان زبان فارسی موجود در پژوهشگاه علوم انسانی، پیکره بی جن خان، فرهنگ جغرافیای ایران، فرهنگ زانسو (1372)، فرهنگ دهخدا (1377)، وبگاه ویکی پدیای فارسی و جست وجوگر گوگل به دست آمده است. با بررسی داده ها مشخص شد که واژه های دارای ساخت [X- بست] می توانند به صورت بالفعل و بالقوه در سه مقوله معنایی اسم کنش، اسم مکان و اسم ابزار قرار بگیرند. این تنوعات معنایی ماهیتی نظام مند دارند، چراکه صرفاً متعلق به یک یا چند واژه نیستند، بلکه تمامی واژه های دارای این ساخت در دست کم یکی از این مقوله ها جای می گیرند و می توان شکل گیری آن ها را از رهگذر به کارگیری سازوکارهای شناختی توجیه کرد. براساس یافته های این پژوهش، نظام طرح واره ای ساخت [X- بست] به همراه زیرطرح واره های آن به دست داده شده است.
عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری جوانان گروه های قومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
133 - 148
قومیت به عنوان یکی از زمینه های فرهنگی که رفتار فرزندآوری در آن شکل می گیرد، جایگاه اساسی در مطالعات باروری در جوامع چند قومیتی نظیر ایران دارد. این مطالعه با هدف بررسی نگرش جوانان گروه های قومی ایران به فرزندآوری در سال 1398 و با تحلیل ثانوییه داده های پیمایش ملی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده به تبیین موضوع پرداخته است. جامعیه آماری شامل جوانان 18 تا 34 سال مجرد کشور در سال 1398 بوده و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، با نمونه ای با حجم 3021 نفر مصاحبه شده است. بیشتر جوانان ایرانی 18 تا 34ساله تمایل زیادی به ایدئال دوفرزندی (1/47درصد) دارند. در میان گروه های قومی مختلف در ایران، جوانان بلوچی با میانگین تعداد ایدئال 45/2 فرزند، بیشترین تمایل به فرزندآوری و جوانان ترک با میانگین تعداد ایدئال 77/1 فرزند کمترین تمایل به فرزندآوری را داشته اند. تفاوت معناداری در ایدئال های فرزندآوری جوانان فارس با جوانان ترک و بلوچ دیده می شود و وضعیت شغلی و میزان دینداری از متغیرهای مهمی هستند که بر ایدئال های فرزندآوری جوانان اثرگذار هستند؛ بنابراین، قومیت به عنوان سازه ای اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتارهای فرزندآوری در سیاست های جوانی جمعیت در کشور خواهد داشت.
تحلیلی بر صور بازنمایانه و نمادین در دو نسخه قاجاری از هفت گنبد نظامی در تطبیق نگاره ها و متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
33 - 48
حوزههای تخصصی:
هفت گنبد، چهارمین مثنوی از خمسه نظامی است که منبع الهام نگارگران بوده است. در تداوم این سنت فرهنگی، این افسانه در دوره قاجار به تصویر درآمد که ازجمله آن ها نسخه های شماره 1951 و 1898، محفوظ در کاخ موزه گلستان است. هدف این مقاله، مقایسه متن ادبی و تصویری در این دو نسخه قاجاری است، به طوری که عناصر بازنمایانه و نمادین مشترک شناسایی گردد. با این نگاه، پرسش آن است: مقایسه متن و تصویر در دو نسخه قاجاری هفت گنبد نظامی، مبیّن چه تفاوت ها و شباهت هایی بین متن ادبی و تصویری است و بازیابی این مصادیق بر اهمیت کدام صور بازنمایانه صحه می گذارد؟ نتیجه این مطالعه به شیوه تحلیلی تطبیقی مشخص ساخت: در تصویرسازی هر نسخه، ادای دین به متن ادبی و تأسی به سبک هنری زمانه به موازات قابل بازیابی هستند. در بحث صوری، نسخه 1898 به سبک نقاشی قاجار تعهد بیشتری دارد و درمقابل نسخه 1951 با تداعی تاریکی شب، سهم بزرگتری در وفاداری به متن ادبی داشته است. در تصویرسازی هر دو نسخه، تأکید بر نمایش گنبد، قرارگیری شاه و شاهدخت در مرکز قاب تصویر، همینطور نمود رنگ در گنبد و تمام عناصر دکوراتیو حتی پوشش افراد؛ از تأثیرگذارترین عناصر نمادینی هستند که در تشخیص مضمون نگاره ها مؤثر می افتند.
مفهوم اگزیستانسیالیستی ملال خلاقانه در نمایشنامه آرام سایشگاه، نوشته بهمن فرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه پنجاه و سال های پیش از انقلاب، برخی نویسندگان دست به خلق آثاری زدند که فضایی معناباخته و متأثر از عاطفه ملال در آنها حاکم بود. علت و چرایی این مسأله نیازمند پژوهشی عمیق و متفاوت است اما به نظر می رسد نارضایتی از شرایط سیاسی و فرهنگی در میان برخی نویسندگان که امیدی به بهبود وضع موجود نداشتند، در آثارشان با عنصر ملال بازنمایی شده است. بهمن فرسی از جمله این نویسندگان است که برخی از آثار او با مؤلفه های معناباختگی، واجد عنصر ملال نیز هست. ملال در تعریف اگزیستانسیالیستی خود همواره حاوی عنصری انتقادی است و الزاماً نشان از عدم رضایت از موقعیت مشخص یا کل هستی ندارد. ملال در فلسفه اگزیستانسیالیسم، به وضعیتِ بنیادین بشر اشاره دارد که همواره در جستجوی معنای وجودی و هستی شناختی خویش است. از این رو در این پژوهش با تحلیل نمایشنامه آرامسایشگاه از بهمن فرسی، ریشه های ملال بر اساس تعریف اگزیستانسیالیستی آن تحلیل شده است. چرا که بهمن فرسی در این اثر، به وضعیت مردمانی پرداخته است که از نارضایتی وضع موجود (جهان ماشینی) به جنون گرفتار شده اند و ملال زندگی آن ها را احاطه کرده است. با بررسی کنش شخصیت های این نمایشنامه، ملال موجود از نوع خلاقانه ارزیابی می شود و افراد برای رهایی از وضعیت بی معنایی که در آن گرفتارند، به دنبال راه حل می گردند.
Archaeology of the Persian Gulf(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
93 - 99
حوزههای تخصصی:
For years, archaeologists have investigated and excavated the peripheral lands of the Persian Gulf and accomplished considerable achievements in this regard. The findings were published in the form of articles and books. Nevertheless, despite efforts by some historians to come up with works on this field, there lacks a comprehensive archaeological book on the Persian Gulf. In the present study, the author attempts to critically evaluate a book entitled Persian Gulf Archaeology in Parthian & Sasanian Periods.
مدل خط مشی گذاری عمومی با رویکرد مدیریت دانش در سازمان های دولتی. مطالعه موردی: سازمان امور مالیاتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
94 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدلِ خط مشی گذاری عمومی با رویکرد مدیریت دانش در سازمان های دولتی ایران با مطالعه ی موردی در سازمان امور مالیاتی کشور است. به لحاظ فلسفه ی پژوهش، تحقیق حاضر پژوهشی تفسیری و از حیث هدف در دسته ی پژوهش های نظری-کاربردی قرار دارد. رویکرد پژوهشی این تحقیق، رویکردی قیاسی- تحلیلی بوده و به دنبال الگویابی از داده های اکتشافی، با روش تحلیل کیفی است. از نظر روش تحلیل داده ها، اکتشافی و از نظر ماهیت داده ها و شیوه ی تحلیل یافته های پژوهش، تحلیلی کیفی بوده و به دنبال شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل خط مشی گذاری عمومی با رویکرد مدیریت دانش در سازمان امور مالیاتی کشور با استفاده از روش کیفیِ مرور سیستماتیک است. برای شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و مفاهیم کلیدی تحقیق، تعداد 668 مقاله ی منتشر شده در نشریاتِ علمی معتبر خارجی، بین سال های 2018 الی 2024 با جستجوی کلمات کلیدی و پس از استخراج با استفاده از روش مرور سیستماتیک، بررسی شد. در تحقیق حاضر، ضمن مطالعه ی ابعاد مدیریت دانش، مضامین مدیریت دانش در سازمان امور مالیاتی کشور جهت شکل گیری رویکرد دانشی برای خط مشی گذاری عمومی، شناسائی شد. نتایج تحقیق در قالب شناسایی عوامل تأثیرگذار در خط مشی گذاری سازمان امور مالیاتی که شامل: عوامل محیطی- عوامل سازمانی- عوامل فردی- عوامل فراسازمانی و همچنین شناسایی ابعاد و مؤلفه های عوامل شناسایی شده، قابل ارائه است. پژوهشگر مدلِ پیشنهادی خط مشی گذاری عمومی با رویکرد مدیریت دانش، در سازمان امور مالیاتی کشور را ارائه نمود.
مطالعه الگوهای همدیدی-دینامیکی و روند تغییرات پوشش برف فراگیر در شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مهم ترین الگوهای همدیدی موجد بارش برف فراگیر در شمال شرق ایران موردبررسی قرار گرفته است. برای این منظور داده های کد هوای حاضر و عمق برف ایستگاه های سینوپتیک شمال شرق کشور طی دوره آماری 1371-1400، برای ماه های مهر تا اسفند، از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. جهت بررسی بارش های برف فراگیر، روزهایی که بیش از 70 درصد منطقه موردمطالعه هم زمان شاهد ریزش برف بود، به عنوان یک روز فراگیر استخراج شدند. به منظور انجام تحلیل های همدیدی-دینامیکی در مورد بارش های برف فراگیر در شمال شرقی ایران، از روش طبقه بندی با استفاده از تحلیل خوشه ای استفاده شد و نقشه های روزهای نماینده از جمله دمای جو، شار رطوبت، ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی، جبهه زایی، جت استریم، شاخص امگا و داده های باد مداری و نصف النهاری ترسیم شد. تحلیل روند نیز با استفاده آزمون من کندال انجام شد. نتایج نشان داد که 3 الگوی پرفشار سیبری و مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران، پرفشار غرب ایران_کم فشار سودان، پرفشار مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران و افغانستان به بهترین نحو بارش های برف فراگیر در منطقه موردمطالعه را توجیه می نمایند. در تمامی الگوها در تراز میانی جو شدت یافتن جریان های نصف النهاری بادهای غربی همراه با تشکیل مراکز پرفشار و کم فشار موجب ایجاد بلاکینگ در مسیر جریانات غربی شده و شرایط را برای صعود هوا فراهم کرده است . تمرکز میدان امگای منفی و فرارفت تاوایی نسبی مثبت به همراه قرار گرفتن منطقه شمال شرق ایران در نیمه چپ خروجی رودباد جنب حاره، موجب ناپایداری های شدید و بارش برف فراگیر در منطقه شده است. همچنین نتایج نشان داد که علیرغ م ع دم وج ود رون د در تعداد روزهای فراگیر برف در شمال شرق ایران، تعداد روزهای برف فراگیر در طول زمان روندی کاهشی داشته است.
الگوسازی تقاضای مصرف گاز طبیعی بر اساس شرایط آب و هوایی در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف انرژی نقش تعیین کننده ای در توسعه کمّی و کیفی زندگی بشر دارد. یکی از منابع تأمین انرژی، در راستای توسعه و رفاه اقتصادی و نیز کسب آسایش آب و هوایی گاز طبیعی است. این منبع تأمین انرژی، به ویژه در نواحی سرد کشور و نیز به منظور تأمین آسایش دمایی، نیازمند مدیریت صحیح است. مدیریت صحیح این منبع انرژی فسیلی از طریق آگاهی و پیش بینی از میزان تقاضای آن میسر است. بدین منظور تقاضای مصرف گاز طبیعی در شهر زنجان به عنوان یکی از شهرهای سرد ایران زمین موردبررسی و الگوسازی قرار گرفت. برای انجام پژوهش حاضر از دو گروه داده (عناصر آب و هوایی و میزان مصرف گاز طبیعی) برای یک دوره آماری 9 ساله (1400-1392) در مقیاس روزانه استفاده شده است. به منظور الگوسازی تقاضای مصرف گاز طبیعی در شهر زنجان از نرم افزار CurveExpert و نیز روش وایازی (رگرسیون) استفاده شد. بر اساس برازنده ترین الگو، عنصر دما به عنوان تنها متغیر مستقل در الگوی انتخابی جای گرفت. الگوی نهایی، وایازی چندجمله ای با ضریب همبستگی 94/0 (ضریب تبیین 03/89 درصد) اختیار شد. درصد افزایش مصرف گاز طبیعی به ازای یک درجه کاهش دما، از دمای 22 تا دمای 16 درجه بیشترین درصد افزایش و از دمای صفر تا 5- درجه کمترین درصد افزایش به ازای یک درجه کاهش دما رخ داده است. نقطه عطف و شروع مشکلات مربوط کمبود گاز طبیعی در شهرستان زنجان دمای کمتر از منفی 7 درجه تشخیص داده شد.
ارزیابی و تحلیل ریسک پروفایل بیمه های دریایی با استفاده از روش ترکیبی ANP-DEMATEL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 146
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: بیمه های دریایی به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های بیمه در مدیریت ریسک عملیات دریایی نقش اساسی دارند. این نوع بیمه ها شامل بیمه بدنه کشتی، بیمه مسئولیت، بیمه باربری دریایی و بیمه های مرتبط با عملیات فراساحلی است که هریک جنبه های متفاوتی از ریسک های مرتبط با عملیات دریایی را پوشش می دهند. ازآنجاکه عملیات دریایی همواره با خطراتی مانند شرایط نامساعد جوی، تصادمات دریایی و سایر عوامل همراه است، ارزیابی دقیق پروفایل ریسک مرتبط با این نوع بیمه ها اهمیت زیادی پیدا می کند. چنین ارزیابی هایی می توانند علاوه بر بهبود ایمنی و کاهش احتمال وقوع خسارات، به شرکت های بیمه کمک کنند تا تصمیمات دقیق تر و بهتری در مدیریت ریسک بگیرند و از طریق آن استراتژی های مؤثرتری برای مدیریت ریسک طراحی کنند. با توجه به این نیاز، پژوهش حاضر با هدف شناسایی، تحلیل و وزن دهی شاخص های ریسک در بیمه های دریایی انجام شده و درصدد است چهارچوبی نظام مند و علمی برای مدیریت بهتر این ریسک ها ارائه دهد. روش شناسی: در این پژوهش، رویکردی چندمرحله ای برای شناسایی، تعیین وزن و اهمیت شاخص های ریسک بیمه های دریایی اتخاذ شده است. در مرحله نخست، شاخص های کلیدی مرتبط با ریسک از طریق مروری نظام مند بر ادبیات موضوع شناسایی شد. این مرحله شامل بررسی مقالات علمی، گزارش های صنعتی و منابع معتبر مرتبط بوده تا شاخص هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر پروفایل ریسک تأثیر دارند استخراج شوند. در گام بعدی، از روش دیمتل (DEMATEL) برای تحلیل روابط میان شاخص ها استفاده شد. این روش یکی از روش های پیشرفته در تحلیل روابط علّی و معلولی میان عوامل است که امکان شناسایی شاخص های اثرگذار و اثرپذیر را فراهم می آورد. پس از آن، برای تعیین وزن و اهمیت هر شاخص، از فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) بهره گرفته شد. این روش با استفاده از نظرات نخبگان و متخصصان صنعت بیمه و دریایی، اولویت بندی دقیقی از شاخص ها ارائه داد و میزان تأثیر هریک از آن ها بر پروفایل ریسک مشخص شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که شاخص هایی مانند ویژگی های فنی کشتی، نوع و بسته بندی محموله، شرایط آب وهوایی و مدیریت منابع انسانی از جمله عوامل اصلی تأثیرگذار بر پروفایل ریسک بیمه گذاران در رشته های متنوع بیمه های دریایی هستند. بررسی ها با استفاده از روش دیمتل نشان داد که عوامل مرتبط با مدیریت عملیاتی و نیروی انسانی بیشترین تأثیر علّی را بر سایر شاخص ها دارند. این عوامل به عنوان شاخص های اصلی در ساختار ریسک شناخته شدند و بر اهمیت توجه به آن ها در تدوین استراتژی های مدیریتی تأکید شد. علاوه براین، تحلیل های انجام شده نشان داد که شاخص های مرتبط با ویژگی های فنی کشتی و محموله، مانند عمر کشتی، و روش های بسته بندی، نقش مهمی در کاهش یا افزایش ریسک دارند. یافته های کمّی استخراج شده نشان داد که در بیمه بدنه کشتی، شاخص های «ویژگی های شناور» و «تجهیزات» به ترتیب اهمیت بیشتری داشتند، درحالی که «عوامل انسانی» بیشترین تأثیر را داشت. در بیمه باربری دریایی، به ترتیب شاخص «وسیله حمل» و «بارگیری و تخلیه» شاخص های مهم بودند. برای بیمه انرژی فراساحلی، شاخص های «بهره برداری و نگهداری» و «ساخت و اجرا» به ترتیب بیشترین اهمیت را نشان دادند. همچنین مهم ترین شاخص اثرگذار در ریسک های مرتبط با بیمه های فراساحلی منطبق بر نتایج دیمتل، شاخص طراحی، در ریسک بیمه های باربری دریایی، شاخص وسیله حمل و در ریسک بیمه های بدنه و ماشین آلات و مسئولیت کشتی شاخص عوامل انسانی است. نتیجه گیری: رویکرد ترکیبی ANP-DEMATEL که در این پژوهش به کار گرفته شد، چهارچوبی جامع و کاربردی برای ارزیابی و مدیریت پروفایل ریسک در بیمه های دریایی ارائه می کند. این چهارچوب نه تنها ابزار مناسبی برای تحلیل ریسک فراهم می آورد، بلکه به شرکت های بیمه کمک می کند تا استراتژی های مؤثرتری برای مدیریت ریسک طراحی کنند. استفاده از این رویکرد می تواند به کاهش خسارات احتمالی و بهینه سازی فرایندهای مدیریت ریسک در صنعت بیمه منجر شود. علاوه براین، نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان پایه ای برای مطالعات آینده در زمینه توسعه ابزارهای نوین مدیریت ریسک و افزایش قابلیت های بیمه های دریایی در تحلیل ریسک بیمه گذاران استفاده شد. این پژوهش همچنین نشان می دهد که اتخاذ رویکردی نظام مند و علمی در مدیریت ریسک، می تواند به بهبود تصمیم گیری ها و افزایش قابلیت اطمینان در فرایندهای بیمه ای کمک کند.
Does Board Social Capital Augment Investment Decisions? Evidence from the Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the impact of the board's social capital on the investment efficiency of listed companies in the Tehran Stock Exchange. Based on the theoretical foundations, the board social capital as a social-behavioral factor can affect the problem of over or under-investment (both of which are examples of the inefficiency of investment decisions). Therefore, when the board's social capital is at a high and favorable level, company managers show less opportunistic behavior and do their best to increase cooperation and interaction within the company, which leads to the strengthening of investment efficiency. In terms of purpose, the current research is the applied-developmental type and takes a descriptive-correlational manner. We measured board social capital using the Co-Working Experience index. Investment efficiency is also measured through under- and over-investment using the Richardson (2006) model. The control variables also include the size of the board of directors, the independence of the board of directors, the size of the company, the ratio of net profit to sales, the rate of return on assets, and the level of financial leverage. The statistical population of the research includes 183 companies admitted to the stock exchange from 2016 to 2022. In order to test the research hypothesis, a multivariate regression model has been fitted using the panel data method with the fixed effects approach. The results of the research indicate that the hypotheses of the research are confirmed, and there is a positive and significant relationship between the social capital of the board of directors and investment efficiency.
ارائه الگوی رتبه بندی اعتباری شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه با استفاده از مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
77 - 104
حوزههای تخصصی:
رتبه بندی اعتباری برای مقایسه شرکت ها به لحاظ ریسک اعتباری با یکدیگر، تصمیم گیری مشارکت کنندگان بازار سرمایه را تسهیل می کند. این پژوهش با هدف شناسایی، وزن دهی و طراحی الگوی رتبه بندی اعتباری شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه برای 19 صنعت انجام شد.برای شناسایی شاخص های تعیین کننده و طراحی الگوی رتبه بندی اعتباری از رویکرد (کیفی-کمی) بهره گرفته شد. در بخش کیفی شاخص های نهایی از مطالعه ادبیات نظری و سپس اعتبارسنجی با خبرگان به دست آمد. در بخش کمی نیز از معادلات ساختاری برای تعیین روابط بین شاخص ها و مولفه ها شد.با مطالعه ادبیات نظری و اعتبارسنجی با خبرگان 46 شاخص نهایی به عنوان عوامل تاثیرگذار روی رتبه اعتباری شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه شناسایی شد. با تعیین روابط بین شاخص ها و مولفه ها با استفاده از معادلات ساختاری، 6 شاخص حذف و مشخض شد که مولفه های نقدینگی، سودآوری و رشد، مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی، کیفیت حسابداری و کیفیت دارایی و اندازه شرکت به صورت مستقیم و مولفه های صنعت، نسبت های ارزش بازار، نسبت های اهرمی، نسبت های کارایی، کیفیت حسابرسی و کیفیت مدیریت به صورت غیرمستقیم و از طریق مولفه های دیگر روی رتبه اعتباری تاثیرگذار هستند. مولفه نسبت های نقدینگی و سودآوری و رشد به ترتیب با ضریب رگرسیونی 0.574 و 0.352 تاثیرگذارترین عوامل روی رتبه اعتباری شرکت ها بودند.تاثیرگذاری 12 مولفه روی رتبه اعتباری نشان می دهد که شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه برای بهبود وضعیت اعتباری خود، می بایست به همه عوامل از جمله وضعیت نقدینگی ،ساختار سرمایه شرکت و سودآوری و رشر توجهات لازم را داشته باشند تا بتوانند به سهولت به منابع مالی مورد نیاز دسترسی داشته باشند.
تحلیل تأثیر تجزیه و تحلیل داده ها، فناوری اطلاعات و کنترل های داخلی بر قضاوت حرفه ای حسابرسان
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸
60 - 85
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر؛ تحلیل تأثیر تجزیه و تحلیل داده ها، فناوری اطلاعات و کنترل های داخلی بر قضاوت حرفه ای حسابرسان را مورد تحلیل قرار داده است. پژوهش حاضر به لحاظ رویکرد پژوهشی، پژوهشی آمیخته از نوع اکتشافی در بخش کیفی و در بخش کمی؛ یک پژوهش توصیفی– علّی است . در راستای اجرای این پژوهش، ابتدا با استفاده از مبانی نظری؛ ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های پیش بینی قضاوت حرفه ای حسابرسان استخراج گردید و به روش دلفی سه بعد ( شامل تجزیه و تحلیل داده ها، فناوری اطلاعات و کنترل داخلی) و ده مؤلفه (شامل ارزیابی و اثربخشی، اقدامات اصلاحی، جمع آوری اطلاعات، امنیت داده ها ، امنیت شبکه ، حسابرسی مبتنی بر فناوری اطلاعات، محیط کنترلی، سیستم حسابداری ، ارزیابی مخاطرات و روش ها) شناسایی و مورد اجماع قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش حسابداران مستقل سازمان حسابرسی بوده و داده های مورد نیاز با استفاده از توزیع پرسش نامه ای محقق ساخته در بین 338 نفر؛ جمع آوری گردید. پس از آن؛ برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی نظیر آزمون t و مدل یابی معادلات ساختاری به روش PLS استفاده شد . نتایج این پژوهش نشان داد که جمع آوری اطلاعات، حسابرسی مبتنی بر فناوری اطلاعات، محیط کنترلی، ارزیابی و اثربخشی و اقدامات اصلاحی بر قضاوت حرفه ای حسابرسان تأثیر مثبت و معناداری دارند. بر اساس یافته ها میتوان بیان داشت امروزه نقش و اهمیت داده ها به عنوان منبعی ارزشمند و عاملی کلیدی برای رشد کسب و کارهای مختلف و ایجاد مزیت رقابتی در بازارهای متعدد بر کسی پوشیده نیست. رشد و توسعه روزافزون مجموعه داده ها منجر به بزرگ تر و پیچیده تر شدن داده ها شده؛ بطوری که پایگاه های داده ای سنتی قادر به پوشش آن ها نبوده و ابزارهای سنتی همچون صفحه گسترده نیز نمی توانند آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند . از این رو، پژوهش حاضر از منظر تحلیل تأثیر تجزیه و تحلیل داده ها، فناوری اطلاعات و کنترل های داخلی بر قضاوت حرفه ای حسابرسان دارای دانش افزایی می باشد.
Developing a Model for Evaluating Business Model Innovation of Startups(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to design a model for evaluating digital innovation and transformation in startup business models.Method: The methodology of this reseatch is descriptive-exploratory and employs a qualitative approach. The thematic analysis was employed to study digital innovation and transformation in startup business models. The participants in this research were academic and industrial experts with a background in research and executive work in lean startups. Initially, a purposive sampling method was used to select the samples, and this was later extended using the snowball method. Ultimately, the researcher conducted 14 expert interviews to collect data. The data obtained from the interviews were reviewed and analyzed using coding based on theme analysis. Initially, codes were extracted from the text of the interviews. These codes were aggregated into more general codes, which were further studied and integrated into components. From these components, relevant dimensions were proposed, leading to the presentation of a model based on these dimensions and extracted components.Findings: The results indicate that the digital Innovation and transformation evaluation model for startup business models includes six main dimensions and 19 sub-themes. The proposed model consists of the following dimensions: "monitoring and analysis of market needs" with three components, "evaluation of product development costs" with three components, "digital innovation and transformation in the business model" with four components, "coordination and integration inside and outside the organization" with two components, "evaluation of learning ability and absorption of organizational knowledge" with three components, and "organizational resources and capacities" with four components.Conclusion: Based on the research findings, it is suggested that managers in the technology field understand the importance of lean startups. The indicators in the proposed model may be considered to help prepare and empower startups to improve their products and services. Each proposed dimension can be seen as a management skill necessary for the success of lean startups. Managers may create the appropriate conditions to integrate all of company capabilities.
بررسی سطوح هستی شناختی و شناسایی شاخص های توسعۀ رهبری با تأکید بر نظریۀ رهبری مبتنی بر وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
122 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: در محیط تجاری جهانی شده امروزی، شرکت ها با طیف وسیعی از ذی نفعان، از جمله تأمین کنندگان، مشتریان، تنظیم کننده های دولتی و صنعتی یا کارمندانی از پیشینه های مختلف چندفرهنگی، قومی و مذهبی تعامل دارند. این چالش بزرگی است؛ زیرا تعالی عملکرد آن ها، به توانایی شرکت برای هدایت رفتار کارکنان به سمت اهداف جمعی بستگی دارد. اغلب، مزیت رقابتی یک شرکت بستگی دارد به اینکه چقدر در مشاهده و تفسیر بافت پویای جامعه ای که در آن فعالیت می کند، موفق باشد، چگونه به آن معنا ببخشد و چگونه راه هایی را برای ترکیب درک خود از این جامعه ای بیابد که در آن فعالیت می کند. این چالش ها شرکت ها/ سازمان ها را مجبور کرده است که به دنبال رهبرانی باشند که توانایی تأثیرگذاری بر افراد متفاوت از خودشان را به روش های متعدد و مرکب داشته باشند و از آن ها می خواهد برای موفقیت سازمان هایشان از جهان بینی های فرهنگی متنوع استقبال کنند. چنین رهبرانی می توانند هزینه ها و نگرانی هایی از جمله مشکلات ارتباطی، تعارضات بین فردی و درون سازمانی و جابه جایی را کاهش دهند. درواقع سازمان ها به رهبرانی نیاز دارند تا نیازهای ذی نفعان مختلف را با تمرکز متوازن بر سود اقتصادی، تأثیر اجتماعی (از جمله کارکنان) و پایداری محیطی ادغام کنند. این منعکس کننده توافق کلی برای ظهور مدیران و رهبرانی است تا سازمان های خود را به روش هایی هدایت کنند که تأثیر آن ها بر زمین، جامعه و سلامت اقتصادهای محلی و جهانی را در نظر بگیرند. نظریه رهبری مبتنی بر وجود (TBCL) تحت این نیاز توسعه یافت. این مقاله با تأکید بر نظریه رهبری مبتنی بر وجود، به شناسایی شاخص های توسعه رهبری در هر یک از پنج سطح وجود می پردازد. پنج سطح وجود به عنوان زمینه ای برای رهبری مؤثر استفاده می شود که به ترتیب از پایین ترین سطح به بالاترین سطح عبارت اند از: ۵. دنیای فیزیکی؛ ۴. دنیای تصاویر و تخیل؛ ۳. مرتبه آگاهی از نفس؛ ۲. سطح روح؛ ۱. سطح غیر دوگانه. بر این اساس، ابتدا بررسی کردیم که چگونه هر یک از سطوح پنج گانه هستی، وسیله ای برای پیشبرد تئوری و عمل رهبری فراهم می کند. دوم، با درنظر گرفتن تئوری های رهبری مختص هر سطح، نشان دادیم این سبک های رهبری شامل چه شاخص هایی بوده است.
روش: روش اجرای تحقیق کیفی است و ماهیت اکتشافی دارد که روش اصلی آن، بر کدگذاری به روش تحلیل مضمون مبتنی بوده است. جامعه آماری پژوهش، مجموعه مقاله ها و پژوهش های مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود بوده است که در پایگاه های داده معتبر خارجی مثل، اسکوپوس، گوگل اسکالر، وب آو ساینس و همچنین پایگاه های داده داخلی چون نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، مگ ایران، گنج ایرانداک و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ منتشر شده است. جست وجو در این پایگاه های داده خارجی بر اساس کلیدواژه های Spiritual leadership، Leader، Spiritual و being-centered leadership انجام شد. با توجه به جدید بودن رهبری مبتنی بر وجود، منابع در این زمینه بسیار محدود است. از طرفی، صاحب نظر اصلی در این زمینه، به دکتر فرای برمی گردد و تمام مقاله های نوشته شده در این زمینه، حاصل تلاش دکتر فرای و همکارانش بوده است. برای بخش نظریه های هر سطح رهبری مبتنی بر وجود نیز، تلاش شد از کتب اصلی حوزه نظریه سازمان و مدیریت و مقاله های مرتبط در این زمینه استفاده شود. به همین دلیل، تنها ۱۷ منبع (مقاله، کتاب و رساله) به عنوان نمونه برای کدگذاری و استخراج شاخص های رهبری مبتنی بر وجود انتخاب شد. بر این اساس، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و مطالعه مقاله ها و منابع مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود، شاخص های محدودی از رهبری مبتنی بر وجود، بر مبنای سطوح پنج گانه رهبری یافت شد؛ سپس کدگذاری شاخص های کلیدی رهبری در هر سطح، در سه طبقه انجام گرفت.
یافته ها: کدگذاری و تحلیل مضامین شاخص های توسعه رهبری مبتنی بر وجود در پنج سطح، به کشف ۱۵۹ مضمون پایه، ۳۷ مضمون سازمان دهنده و ۱۷ مضمون فراگیر منتهی شد. یافته های این پژوهش، مبنی بر شناخت شاخص های توسعه رهبری با توجه به رفتار و عمل یک رهبر، می تواند به درک و آگاهی جایگاه رهبران سازمانی در پنج سطح وجود کمک کند.
نتیجه گیری: رهبری مؤثر بلندمدت وجود، نه تنها بر سطح وجود رهبر فردی استوار است، بلکه یک فرایند اجتماعی مداوم است که همه ذی نفعان مرتبط را درگیر می کند و افراد را قادر می سازد تا به روش های عمیق تر و معنادارتر با هم کار کنند. رهبری از این منظر شامل ایجاد ظرفیت برای سازگاری فردی و جمعی بهتر در طیف گسترده ای از موقعیت هاست. در این دیدگاه، رهبری شامل توسعه شایستگی بین فردی برای ایجاد اعتماد، احترام و در نهایت تعهد و عملکرد سازمانی است. بنابراین، رهبری مبتنی بر وجود، نه تنها به ویژگی های رهبری مؤثر، بلکه به چگونگی سیر تکامل رهبر در زمینه های بسیار ظریف نیز توجه دارد.
نقش ورزش در توسعه پایدار زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
169 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ورزش در توسعه پایدار زیست محیطی انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش از منظر هدف توسعه ای- کاربردی است و جهت گردآوری داده ها از روش پژوهش کیفی از نوع اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران رده بالای سازمان های ورزشی (اعم از کمیته ملی المپیک، وزارت ورزش و کلیه فدراسیون های ورزشی)، متخصصان و اساتید خبره مدیریت ورزشی در سطح ایران و همچنین برخی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست ایران بود که 13 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیم ساختاریافته بود. تحلیل داده ها به روش تئوری داده بنیاد از طریق فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی توسعه پایدار زیست محیطی مبتنی بر ورزش متشکل از 211 مفهوم و 26 مقوله فرعی است که عوامل علّی شامل 4 مقوله، بسترها و زمینه ها 4 مقوله، عوامل مداخله گر 5 مقوله، راهبردها 8 مقوله، پیامدها 4 مقوله و پدیده محوری شامل 1مقوله است.نتیجه گیری: نتایج مدل نشان داد که توسعه پایدار زیست محیطی مبتنی بر ورزش از آینده نگری، ارزش های زیست محیطی ورزش، الزامات زیست محیطی ورزشی، جنبش سبز ورزشی، عوامل آموزشی و پژوهشی، ارتباطی و ترویجی، اقتصادی، ساختاری و مدیریتی تاثیر می پذیرد و همچنین می تواند موجب بهره وری سبز ورزشی و کیفیت زندگی و رفاه شهروندان شود.