مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۲۵۷-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
پرسش از نحوه صدور کثرات از مبدا واحد از اساسی ترین مسایل در فلسفه و عرفان اسلامی است. قاعده الواحد بر صدور معلول واحد از واحد حقیقی دلالت دارد، در حالی که وجود کثرت امری بدیهی است. حکمای مشاء با تبیین صدور عقول طولی و حکمت اشراق با معرفی نور اقرب این چالش را پاسخ داده اند. در عرفان نظری صادر اول، حقیقت محمدیه و نخستین تجلی مطلق تلقی شده است. صدرالدین قونوی صادر اول را حقیقتی اطلاقی و بسیط می داند که عقل اول تنها یکی از تجلیات آن است. فناری در نقد حکمای مشاء، صادر اول را وجود محض و فاقد ماهیت معرفی می کند. ملاصدرا با ارایه نظریه وحدت وجود و تحلیل علیت بر مبنای تشأن و تجلی، دیدگاه های فلسفی و عرفانی را جمع نموده و عقل اول را همان صادر اول دانسته است. این مقاله به تحلیل دیدگاه قونوی و تطبیق آن با اندیشه ملاصدرا می پردازد.
Vietnamese English for Specific Purposes Teachers’ Assessment Strategies for Meeting Hospitality Industry Demands(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۴, N. ۲, ۲۰۲۵
53 - 76
حوزههای تخصصی:
The present study aims to explore Vietnamese English for Specific Purposes (ESP) teachers’ assessment strategies to support students’ preparation for industry demands in the hospitality sector. Using a qualitative design, it employed a two-staged data collection process comprising a narrative frame and semi-structured interviews with five experienced ESP teachers from a university in Vietnam. The data were analyzed drawing on an inductive approach to content analysis. The findings showed the teachers’ support for devising authentic assessment strategies based on available teaching materials and ESP resources to respond to industry requirements. They emphasized the need for more stringent collaboration between educational institutions and industry stakeholders to develop more relevant assessment strategies, and investment in dedicated learning resources to better prepare students for workplace communication. Additionally, the teachers advocated for specialized assessments that addressed the limitations of traditional language proficiency tests and aligned more closely with the linguistic and communicative demands of the hospitality industry. This study provides actionable recommendations for ESP teachers, program developers and course coordinators to design and deploy authentic assessment strategies that simulate real-life professional scenarios, consequently enhancing students’ employability.
Unveiling the Academic Job Rejection Strategies in an English as an International Language Context(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۴, N. ۲, ۲۰۲۵
77 - 100
حوزههای تخصصی:
Many researchers have explored the speech act of refusals across various genres, languages, and contexts. However, little is known about how refusals are conveyed in academic job applications by Asia-Pacific and European institutions. To address this gap, the current cross-cultural study analyzed a corpus of naturally occurring academic job rejection emails from different universities. Using Beebe et al.’s (1990) taxonomy of refusals, a total of 85 rejection letters was collected and examined. The results revealed that while both Asia-Pacific and European universities employed similar refusal strategies, the frequency differed significantly: European universities used 219 refusal strategies, compared to only 60 by Asia-Pacific institutions. Both regions primarily relied on “indirect” refusal strategies and “adjuncts” to protect the applicant’s face. Interestingly, “direct” refusal strategies, which are more face-threatening, were notably more common in European universities’ responses. The study concludes with insights and recommendations for making the academic job application process more considerate for both applicants and institutions.
نشانه معناشناسی «عزّت و ذلّت» در داستان قرآنی یوسف (ع) براساس الگوی مربع معنایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
305 - 338
حوزههای تخصصی:
ظرفیت قصص قرآنی که متونی هستند سرشار از نشانه ها و معانی، همواره زمینه را برای به کارگیری روش ها و رویکردهای متنوع مطالعه و تحلیل متن فراهم می سازد تا لایه های درهم تنیده و روی هم افتاده متن از هم باز شوند و فرایند ساخت معنا برای مخاطبان روشن تر شود. مقاله حاضر بر الگوی «مربع نشانه شناسی» یکی از الگوهای گریماس بنیان گذار مکتب نشانه شناسی پاریس استوار است که به تجزیه و تحلیل سازوکار ساخت معنا در فرایند تولید متن می پردازد. مربع «نشانه شناسی» خوانش روشمند متن را به ما می آموزد و اینکه چگونه می توان براساس روابط متقابلی یک متن را به سخن درآورد. این نوشتار بر آن است تا با به کار گیری این الگو به تحلیل ساخت های متنی دوگان «عزت و ذلت» در داستان قرآنی یوسف(ع) بپردازد و فرایند شکل گیری دلالت آن دو را در گفتمان قرآنی این داستان تبیین کند. رهاورد این پژوهش در راستای بسط مربع نشانه شناسی آن است که در یک متن امکان جابه جایی مداوم قطب ها و مقوله ها وجود دارد؛ بدین معنا که در فرایند گفتمان سازی با آنکه در تحلیل دوگان «ذلت و عزت» در سطح محتوا با هشت صورت مواجهیم، ولی برخلاف معمول که در سطح بیان، صورت بندی های متناظر آن می تواند چند نفر یا چند چیز باشد، در داستان یوسف(ع) صورت بندی متناظر آن یک نفر است آن هم یوسف نبی(ع). اما درخصوص داستان یوسف نبی(ع) می توان گفت این مربع به ما نشان می دهد زندگی آن حضرت سراسر عزتمندی و بزرگی بوده است و برخلاف ظاهر داستان که حیات ایشان را عزت توأم با ذلت نشان می دهد. در این میان استفاده از مربع حقیقت نمایی ما را در دریافت حقیقت یاری می کند.
Evaluating the Influence of Formative and Suative Assessments on EFL Learners’ Listening and Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effects of summative, formative, and combined assessments on the development of listening and reading comprehension skills on advanced Iranian EFL learners. Data were collected from 40 advanced EFL learners, aged 19 to 35, from intact classes at a higher education institute, divided into three experimental groups, each receiving one of the assessment types (summative, formative, or a combination of both), along with a control group. Learners’ progress in listening and reading comprehension was measured over a four-month period using pre- and post-tests administered at the end of the term. Data analysis involved ANOVA, ANCOVA, and post hoc LSD tests. The findings of this longitudinal study revealed that while the combined application of formative and summative assessments had a significant positive impact on listening comprehension, neither assessment type alone contributed to improvement in this area. In contrast, the results showed that all forms of assessment—whether summative, formative, or combined—led to notable improvements in reading comprehension. These results highlight the differential effects of assessment types on listening and reading skills, suggesting implications for assessment practices in EFL contexts.
نیازهای سرمایشی و گرمایشی در ارتباط با پرورش جوجه گوشتی؛ مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۶۳-۳۴۴
حوزههای تخصصی:
جوجه گوشتی یک از متداول ترین منابع گوشت طیور است که به یکی از پرطرفدارترین و سریع ترین نوع تولید طیور در سراسر جهان تبدیل شده است. عملکرد مرغ های گوشتی به طور مستقیم با افزایش یا کاهش دما و بروز تنش های حرارتی (سرد و گرم) تحت تأثیر قرار می گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است درجه- روزهای سرمایش و گرمایش در دوره های مختلف پرورش جوجه گوشتی برای پهنه استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور داده های میانگین ماهیانه دما برای دوره آماری (2018- 1988) مستخرج از 13 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد. درجه روزهای سرمایش و گرمایش برای هریک از هفته های پرورش مبتنی بر آستانه های مشخص محاسبه و پراکندگی مکانی آن ها بررسی شد. در گام بعدی رابطه بین درجه روزهای سرمایش و گرمایش و ویژگی های جغرافیایی ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با افزایش عرض جغرافیایی درجه- روزهای سرمایش کاهش و درجه- روزهای گرمایش افزایش می یابند. مناطق شمالی و غربی استان نیازهای گرمایشی بیشتری را در همه ی دوره های پرورش جوجه گوشتی نشان داده اند این در حالی است که نیازهای سرمایشی در مراحل مختلف پرورش جوجه گوشتی برای نواحی شرقی و جنوبی استان بالاتر بوده است. از نظر مجموع نیازهای سرمایشی و گرمایشی مناطق حاشیه شمال شرق، جنوب و غرب استان؛ شهرستان های خواف، گناباد، کاشمر، سرخس و سبزوار کمترین نیاز سرمایش-گرمایش را در 6 هفته دوره پرورش جوجه گوشتی داشته و از اقلیم های مناسب در توسعه این فعالیت اقتصادی محسوب می شوند.
طرح منحصر به فرد سیر و سلوک عرفانی در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
45 - 71
حوزههای تخصصی:
نظامی از معدود شاعرانی است که با اشراف به ساحت های گوناگون سخن، توانسته در مرز میان ادبیّات عرفانی و غنایی، اقلیمی خاص برای خود برپا سازد تا الگوی همیشگی این نوع ادبی بعد از او واقع شود. نگاهی به منظومه هفت پیکر از منظر نمادشناسی عرفانی و بازکرد رمزهایی که خود راوی به کنایه و بعضاً به تصریح به ما می دهد، کلّ داستان را فضایی سخت عرفانی می بخشد. امری که تا به حال علی رغم پاره ای کوشش ها و تحلیل های کلّی چندان توجّهی بدان نشده است و عمده پژوهش ها بر این تأکید دارند که هفت پیکر، متنی غنایی-داستانی است و مباحث عرفانی به صورت پراکنده و در پس زمینه آن قرار دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی در پی بازکرد مفاهیم چندلایه ای است که راوی در سیر این داستان نهاده است تا بر اساس آن بتوان به صورتی مستدل و با تشریح جزئیات، ابعاد عرفانی و شیوه منحصر به فرد آن را در طرحی از سیر و سلوک عرفانی هویدا کرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد نظامی در این منظومه که از ساحت بیرونی جهان آغاز می شود و در فرآیندی رمزآلود به درون می گراید و تمام نشانه های مهم روایی را در خدمت تحوّلی معنوی و معنایی قرار می دهد، ضمن حفظ لایه اوّلیه، طرحی خاص و منحصر به فرد از سلوک عرفانی را پی انداخته است.
بررسی شناختی شیوه مفهوم سازی زشتی و زیبایی در گلستان سعدی با بهره مندی از نظریه موضع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه زیبایی، پدیده ای پیچیده و مربوط به ادراک حسی است که تحت تأثیر مؤلفه های ارتباطی، فرهنگی اجتماعی و کنشی زبان مفهوم سازی شده، در قالب عبارت های زبانی ساختاری می شود. تحقیق حاضر به شیوه تحلیلِ مضمون و با هدف بررسی چگونگی مفهوم سازی زیبایی و زشتی در گلستان سعدی در چهارچوب معناشناسی شناختی و با بهره مندی از نظریه موضع دو بوآ (Du Bois, 2007) شده است. داده ها با مطالعه گلستان سعدی و یادداشت برداری از عبارت های بیان کننده زیبایی و زشتی جمع آوری و بر مبنای مؤلفه های ذهنیت و بیناذهنیت، استعاره و تصویرسازی، عناصر فرهنگی اجتماعی و ادراک حسی تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که بسیاری از عبارت های بیان کننده زیبایی (مه پاره، عابد فریب، ملائک صورت) و زشتی (کریه منظر، صَخرُ الجّن، غُراب) در گلستان برگرفته از بازتولید گفتمان مذهبی، ادبی و اجتماعی فرهنگی عصر سعدی بوده است. سعدی با به کارگیری این عبارت ها، ضمن بیان ارزیابی عینی و ذهنی خود، به جبهه گیری و بیان موضع نیز پرداخته است. به علاوه، توصیف زیبایی و زشتی از جنبه شناختی، عاطفی و ارزشی ازطریق فرایند بیناذهنیت محقق شده است. در ضمن، بخش عمده ای از مفهوم سازی زیبایی و زشتی از مجرای حس بینایی (سبز، زرد و سیاه)، بویایی (مردار به آفتاب مرداد)، چشایی (شیرین، ترش روی و تلخ)، شنیداری (حلق طیب الادا) و با بهره مندی از استعاره و مجاز مفهومی، فضای آمیخته، اغراق و طنز بیان شده است.
تحلیل کیفی کمی آسیب های ارتباط گیری بانوان مبلغ و میزان گستردگی آن( با رویکرد اخلاق تبلیغ دین)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
168 - 211
حوزههای تخصصی:
بانوان مبلغ، تاثیر قابل توجهی بر اصلاح سبک زندگی و عقاید خانواده های مسلمان، به ویژه دختران و زنان جامعه اسلامی دارند. یکی از انتقاداتی که در فضای حقیقی و مجازی در این خصوص مطرح است، مربوط به اخلاق ارتباط گیری بانوان مبلغ در طول فعالیت های تبلیغی است که گاه نسبت برخی آسیب های رفتاری به آنان داده می شود. نظر به اهمیت جایگاه اخلاق تبلیغ بانوان مبلغ، بررسی این انتقادات و چیستی آسیب های مطرح و اندازه گیری فراوانی آن ها، ضروری است. پژوهش حاضر با روش تلفیقی کیفی- کمی، به این مسئله پرداخته است؛در مرحله اول در فاز کیفی، آسیب ها شناسایی شده ودر مرحله دوم در فاز کمی، میزان گستردگی آن در عرصه تبلیغ بانوان مبلغ، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که هر چند در اخلاق ارتباط گیری بانوان بر پایه شواهد مبتنی بر تجربه مبلغان، آسیب هایی در ارتباط با مستمعان، همکاران و آقایان، مطرح است اما گستردگی آن با آزمون های اماری تأیید نمی شود.
آسیب شناسی عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
168 - 197
حوزههای تخصصی:
تفکر خلاق به معنای توانایی تولید ایده ها، راه حل ها یا مفاهیم جدید و نوآورانه است. گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این مهارت می تواند تأثیرات مثبتی بر رشد فکری، اجتماعی و حتی حرفه ای آنها بگذارد و آنها را برای مواجهه با چالش های آینده آماده می سازد. پژوهش حاضر با هدف کاوش در بررسی عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن صورت گرفته است. پژوهش از نوع کیفی-توصیفی می باشد؛ و به روش فرا مطالعه از نوع فراترکیب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد مکتوب و متون علمی به روش مرور سیستماتیک بر اساس قاعده اشباع نظری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها با راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد و به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج نشان داد که عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق عبارتند از: شاکله وجودی، خانوادگی، آموزشی، بوم شناختی، ضمیر ناخوداگاه، اختلالات و عوامل هیجانی. همچنین پیامدهای عدم گرایش به این مهارت منازعه هویتی، تحصیلی، وفاق و همبستگی، انگیزشی و تمرکز، عملکردهای روان شناختی و ساختار محوری مدیریت رفتاری را در بر خواهد داشت. در نهایت، جهت تقویت و توسعه این مهارت؛ راهکارهای خانوادگی، مدیریت فردی، تعلیم و تربیت، حمایت عاطفی، توسعه مهارت ها و توانایی ها و فعالیت های فرهنگی به دست آمد.
A Comprehensive Review of the Impact of Family Cohesion, Religious Values, and Spiritual Intelligence on Youth Susceptibility to Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aims to explore the impact of spiritual intelligence and family cohesion on youth addiction prevention. Methods: A comprehensive review of the literature was conducted using peer-reviewed journal articles, books, and authoritative reports published between 2000 and 2024. Databases such as PubMed, PsycINFO, Scopus, and Google Scholar were searched using keywords related to spiritual intelligence, family cohesion, and youth addiction. Inclusion criteria focused on studies examining the relationship between these variables and their role in substance abuse prevention among adolescents and young adults. Findings: The review identified several protective mechanisms through which spiritual intelligence contributes to resilience, such as self-awareness, moral integrity, and emotional regulation. Similarly, family cohesion, characterized by effective communication, emotional support, and strong parental bonds, was found to significantly reduce the risk of substance abuse in youth. An interactive effect was observed, where spiritual intelligence and family dynamics together enhanced adolescents’ ability to cope with stress and peer pressure, minimizing the likelihood of engaging in addictive behaviors. Conclusion: Spiritual intelligence and family cohesion are crucial protective factors in preventing youth addiction. Early interventions that focus on fostering spiritual intelligence and strengthening family relationships can effectively reduce addiction risk. The article emphasizes the need for educational programs and community-based initiatives to promote these protective factors from adolescence.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Couple Therapy and Schema Therapy on Improving Communication Patterns in Couples Affected by Domestic Violence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of Schema Therapy and Cognitive-Behavioral Couple Therapy (CBCT) in improving communication patterns among couples affected by domestic violence. Methods and Materials: The study employed a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. The statistical population consisted of couples affected by domestic violence who referred to counseling centers in Tehran. A total of 45 participants were selected using simple random sampling and assigned to two experimental groups (Schema Therapy and CBCT) and one control group, each containing 15 participants. Data were collected using the Communication Patterns Questionnaire (Christensen & Salavy, 1984) and analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Tukey’s post hoc test with SPSS version 26. Each intervention included 10 weekly sessions tailored to the specific therapeutic model. Findings: The MANCOVA results indicated statistically significant differences between groups in all three communication pattern dimensions: mutual constructive communication (F = 8.043, p < .01), mutual avoidant communication (F = 2.222, p < .05), and demand/withdraw communication (F = 1.068, p < .05). Tukey’s post hoc test revealed that Schema Therapy was significantly more effective than CBCT in improving mutual constructive communication (mean difference = 2.40, p = .006), reducing mutual avoidance (mean difference = 0.13, p = .000), and decreasing demand/withdraw patterns (mean difference = -1.00, p = .000). Conclusion: These findings suggest that Schema Therapy may offer deeper and more sustainable improvements in relational functioning by targeting underlying maladaptive schemas contributing to dysfunctional communication.
فساد زدایی نهادهای نظارتی و ارزیابی تأثیرگذاری عملکرد آنها در افزایش اعتماد مردم به دولت در پرتو قوانین و اسناد بالادستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
383 - 412
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین مسائل در فرایندهای مدیریتی کشور مسئله نظارت و کنترل است که در ایجاد یک خدمت یا محصول، نقش بسزایی ایفا می کند و بدون وجود آن، فرایند مدیریت دچار ضعف و اختلال می شود. لذا ضعف مدیریتی ناشی از عدم نظارت بر اعمال و رفتار سازمان، با توجه به محدوده نظارتی می تواند آسیب های جدی را به حوزه تحت مدیریت دستگاه از جمله دستگاه های اجرایی کشور وارد نماید. در کشور ما به منظور مبارزه با فساد و برقراری نظم و شفاف سازی عملکرد دستگاه های دولتی و کارکنان آنها، نهادهای نظارتی زیرمجموعه قوای سه گانه و حتی خارج از آن تأسیس شده اند که هرکدام در محدوده وظایف قانونی خود فعالیت می کنند. هدف از انجام این تحقیق، یافتن راه حلی مناسب در امر مبارزه با فساد و شفاف سازی عملکرد کارکنان و دستگاه های اجرایی و نیز ارتقای اعتماد مردم نسبت به دولت است، در این راستا عملکرد دستگاه های نظارتی به منظور یافتن نهاد تأثیرگذار در جلب اعتماد مردم نسبت به دولت مورد ارزیابی قرار گرفته است. با بررسی وظایف قانونی محوله به نهادهای مذکور، سازمان بازرسی کل کشور به عنوان نهاد تأثیرگذار در امر شفاف سازی و جلب اعتماد مردم از دولت تشخیص داده شد. در راستای تحقق اهداف تحقیق، علاوه بر تمرکز بر توسعه عملکرد این سازمان و استفاده حداکثری از ظرفیت موجود آن، نیاز به استفاده از ظرفیت قانونی یعنی «نهادهای مردمی» با اجرای ماده 55 آیین نامه اجرایی قانون تشکیل سازمان بازرسی است. تحقیق حاضر به روش توصیفی ارائه و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و رجوع به اسناد و قوانین جمع آوری شده است.
پیش بینی حافظه کاذب بر اساس ذهنیت طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی مدل ساختاری حافظه کاذب بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی بود. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی بود که در بازه زمانی ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ به مراکز روان پزشکی مراجعه کرده بودند. از میان این جامعه، ۲۰۰ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل تکلیف حافظه کاذب (رودیگر و مک درموت، 1995)، پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای یانگ (یانگ و همکاران، 2008)، پرسشنامه سوگیری توجه (وودی و همکاران، 1997)، و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق عاطفه مثبت و منفی) بر حافظه کاذب اثر معناداری دارند (P<0.01). همچنین، عاطفه منفی نقش تقویت کننده و عاطفه مثبت نقش تعدیل کننده ای در شکل گیری حافظه کاذب ایفا کردند (P<0.01). نتیجه گیری: این یافته ها بر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در بروز تحریف های حافظه در بیماران خلقی تأکید دارند و می توانند مبنایی برای طراحی مداخلات درمانی مؤثر به منظور کاهش تحریف های شناختی و بهبود عملکرد حافظه فراهم سازند.
حقوق بشر علیه حقوق بشر؛ گفتمان حقوق بشر از زبان رهایی بخش تا ابزار سلطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان «حقوق بشر» در عصر مدرن برای دفاع از بی قدرتان و رهایی بخشی انسان ها از یوغ استیلا و تفوق صاحبان قدرت مطرح شد. این گفتمان به سرعت جایگزین دیگر سامانه های هنجاری شد و هم اینک در قرن بیست ویکم میلادی، مهم ترین زبان هنجاری برای نقد قدرت سیاسی و حمایت از حقوق فردی است. با این همه، حقوق بشر واجد یک وجه تناقض آمیز و سویه تاریک است؛ امروز، محتوا و ظرفیت های نهادین حقوق بشر به منبع و ابزاری مشروعیت بخش برای تسلط صاحبان قدرت بر ضعفاء تبدیل شده است. این مقاله با رویکردی انتقادی در ضمن روش توصیفی تحلیلی، به این وجه متناقض از گفتمان حقوق بشر می پردازد و ریشه های آن را در چهار گزاره نشان می دهد؛ «گزاره اول» از غیاب مبنای نظری کافی و وحدت آفرین برای توجیه حقوق بشر آغاز می کند. بی مبنائی، راه را بر ابهام معناشناختی و عدم قطعیت مفاهیم «گزاره دوم» و تکثر مصادیق متعارض حق ها «گزاره سوم» هموار می کند. این سه مقدمه به انضمام وابستگی حقوق بشر به ضمانت اجرایی به نام قدرت، گفتمان حقوق بشر را به ابزاری برای بسط استیلا و انقیاد «گزاره چهارم» تبدیل می کند. وانگهی، چنان چه درون یا بیرون از گفتمان حقوق بشر راهی برای خنثی سازی این خطرات نباشد، باید عطای این منجی عصر مدرن را به لقایش بخشید.
شناسایی و تحلیل آینده پژوهانه زیرساخت ها در تحقق مقاصد گردشگری هوشمند در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
128 - 143
حوزههای تخصصی:
مقدمه در پی تحولات ناشی از فناوری اطلاعات، گردشگری هوشمند به عنوان یکی از شکل های نوظهور گردشگری، به گامی متمایز در تکامل فناوری اطلاعات و ارتباطات در گردشگری تبدیل شده و ابعاد فیزیکی و حکمرانی گردشگری در حال ورود به عرصه بازی دیجیتال هستند. این مفهوم در مناطقی از جمله آسیا و اروپا به طور گسترده ای به یک اولویت استراتژیک در راستای توسعه گردشگری تبدیل شده و هم اکنون کشورهای مختلفی از سراسر جهان پروژه هایی را در جهت تحقق این نوع از گردشگری آغاز کرده اند. آمارها نشان می دهد اگر چه مفهوم هوشمندی در صنعت گردشگری سابقه ای طولانی ندارد، حجم بازار سفرهای هوشمند در جهان در سال 2023 رقمی در حدود 28/8 میلیارد دلار آمریکا را به ثبت رسانده است و با در نظر داشتن نرخ رشد مرکب سالانه 16 درصد، این مقدار به حدود 126/8 در سال 2033 خواهد رسید. در نتیجه، گردشگری هوشمند و مزایای متعدد آن برای گردشگران، ساکنان، مدیران و سایر ذی نفعان مقصد ضرورت اقدام در جهت پیشبرد اهداف و توسعه آن را برجسته ساخته است. در این مسیر بسترسازی و فراهم کردن زیرساخت های این نسل از گردشگری اولین گام در تحقق گردشگری هوشمند است که این موضوع در روند سیاست گذاری و سرمایه گذاری بسیاری از کشورها نیز مد نظر قرار گرفته است. لذا تحقق گردشگری هوشمند مستلزم وجود زیرساخت های مناسب در مقیاس مختلف است که به عنوان پایه ای برای توسعه و اجرای استراتژی های نوآورانه در گردشگری عمل می کنند و دستیابی به مزایای پایداری، رقابت پذیری و رضایت ذی نفعان را امکان پذیر می سازند. در ایران، علی رغم پتانسیل های فراوان گردشگری، تحقق مقاصد گردشگری هوشمند با چالش هایی مواجه است. توسعه گردشگری به عنوان یکی از بخش های مهم اقتصادی کشور، نیازمند توجه ویژه به زیرساخت های مدرن و فناوری های نوین است. در این راستا، مطالعه حاضر با بهره گیری از نظرات خبرگان در حوزه های گردشگری و فناوری اطلاعات و ارتباطات در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته تلاش دارد تا مهم ترین زیرساخت های مورد نیاز برای تحقق مقاصد گردشگری هوشمند در ایران را شناسایی کند و با مشخص کردن روابط بین عوامل و تأثیرات آن ها بر یکدیگر در قالب تحلیل آینده پژوهی، از طریق ارائه راهکارها و پیشنهادهای کاربردی گامی مؤثر در جهت توسعه این مفهوم بردارد. مواد و روش ها پژوهش حاضر به روش آمیخته انجام شده است. بخش اول انجام پژوهش از نوع کیفی بوده و با روش تحلیل مضمون انجام شده است و هدف آن، شناسایی زیرساخت های پیش نیاز تحقق گردشگری هوشمند با درنظر داشتن شرایط روز کشور ایران است. به این منظور برای جمع آوری داده ها، ابزار مصاحبه انتخاب شد و برای انتخاب خبرگان به منظور انجام مصاحبه، از روش قضاوتی و در دسترس استفاده شد که با تکنیک گلوله برفی ادامه پیدا کرد. به این ترتیب، با افرادی که همگی فعالان حوزه هوشمندسازی یا گردشگری در شهر تهران بودند، ارتباط برقرار و جلسات مصاحبه ای با سؤال های نیمه ساختار یافته برگزار شد و بعد از مصاحبه با 12 نفر، اشباع داده ها حاصل شد. سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج مضامین از فرایندی جامع متشکل از 6 گام استفاده شد. در گام اول لازم است پژوهشگر با عمق و غنای محتوا کاملاً آشنا شود. در گام دوم، از کدها برای تقسیم داده های متنی به قسمت های قابل فهم تر استفاده می شود. سپس در گام سوم کدهای مختلف در قالب مضامین مرتب می شوند و در گام چهارم این مضامین پالایش می شوند. در گام پنجم مضامین کشف شده بر اساس اهداف و ادبیات تحقیق تعریف و نام گذاری شده و در گام ششم به عنوان آخرین گام از تحلیل، تحلیل و تدوین گزارش نهایی صورت می گیرد. سپس در فاز بعد برای بررسی شبکه زیرساخت ها و اثرگذاری آن ها بر یکدیگر در مسیر تحقق و پیاده سازی و انجام تحلیل آینده پژوهی در این زمینه، از تحلیل کمّی تأثیرات متقابل به کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. در این راستا زیرساخت های شناسایی شده در بخش اول، در قالب ماتریس هایی طراحی شده و از خبرگان خواسته شد برای مشخص کردن تأثیرات متقابل هر بخش از زیرساخت ها، این ماتریس ها را تکمیل کنند. یافته ها در مجموعه نهایی 15 مضمون شناسایی شد و بر اساس مصاحبه های انجام شده با افراد آگاه و مطالعه پیشینه تحقیق، زیرساخت های بسترساز تحقق گردشگری هوشمند به دو دسته کلی فیزیکی و دیجیتال به عنوان مضامین فراگیر تقسیم بندی شدند. زیرساخت های فیزیکی براساس مضامین سازمان دهنده شامل سیستم های حمل ونقل هوشمند، امکانات و ابزارهای خدماتی و اقامتی هوشمند، فضای شهری هوشمند، جاذبه های گردشگری مجهز، تجهیزات ایمنی و امنیت فیزیکی و مراکز اطلاع رسانی و فرهنگی هستند. تحلیل تأثیرات متقابل این دسته از زیرساخت ها نشان داد حدود 67 درصد از این زیرساخت ها با یکدیگر تأثیرات متقابل دارند و از بین آن ها سخت افزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه ها دارد. در کنار زیرساخت های فیزیکی، توسعه زیرساخت های دیجیتال نیز اهمیت بسزایی در تحقق گردشگری هوشمند دارد. براساس مضامین سازمان دهنده این زیرساخت ها شامل ابزارهای بهره برداری از کلان داده ها، ابزارهای هوشمند مدیریتی دربرگیرنده داشبوردها و دستیارهای هوشمند، سامانه های اطلاعاتی گردشگری، اینترنت رایگان و در دسترس، پلتفرم های آنلاین رزرو و برنامه ریزی، سیستم های پرداخت هوشمند، امنیت دیجیتال و حفاظت از داده های گردشگران و شبکه یکپارچه دستگاه های متصل هستند. تحلیل تأثیرات متقابل این دسته از زیرساخت ها نیز نشان داد حدود 71 درصد از این زیرساخت ها با یکدیگر تأثیرات متقابل دارند و از بین آن ها اینترنت در دسترس و امنیت دیجیتال بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه ها دارد. نتیجه گیری گردشگری هوشمند یکی از انواع نوظهور در صنعت گردشگری است که مزایای متعدد آن ضرورت اقدام در جهت پیشبرد اهداف و توسعه آن را برجسته ساخته است. در این زمینه بسترسازی و فراهم کردن زیرساخت های این نسل از گردشگری اولین گام در تحقق گردشگری هوشمند است. در این راستا در پژوهش حاضر زیرساخت های پیش نیاز برای تحقق گردشگری هوشمند به وسیله انجام مصاحبه با خبرگان و به کارگیری تحلیل مضمون استخراج شد. نتیجه این اقدام به مجموعه دسته بندی شده ای از 15 مضمون سازمان دهنده در قالب 2 مضمون فراگیر منجر شد. براساس یافته ها، توسعه زیرساخت های فیزیکی اولین بُعد از بسترسازی در مسیر تحقق مقاصد گردشگری هوشمند است که با پشتیبانی از کارکردهای گردشگری هوشمند در مقصد از جمله امکان فراهم کردن امکان جمع آوری و ارائه اطلاعات بلادرنگ و دسترسی به آن ها، برقراری ارتباطات مؤثر و افزایش امنیت و راحتی موجب بهبود کیفیت و ارتقای سطح خدمات در مقصد می شود که افزایش رضایت گردشگران و بهبود تجربه آنان را به دنبال دارد. به کارگیری این سخت افزارها ضمن پشتیبانی از تجربه ای توأم با فناوری برای گردشگران، به مدیران کمک می کند تا برنامه ریزی بهتری داشته باشند و منابع را به صورت بهینه تری مدیریت کنند. دومین بُعد از بسترسازی برای دستیابی به مقاصد گردشگری هوشمند نیز توسعه زیرساخت های دیجیتال است که به کارگیری آن ها در کنار زیرساخت های فیزیکی علاوه بر ارتقای تجربه گردشگران و رضایت آن ها، به مدیریت کارآمد مقصد، استفاده بهینه منابع و کاهش هزینه ها منجر می شود. در نهایت، زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات به توسعه پایدار، رقابت پذیری و رشد اقتصادی جوامع میزبان کمک می کند. از این رو، سرمایه گذاری در این حوزه و بهره گیری از نوآوری های تکنولوژیکی می تواند به ارتقای کیفیت خدمات گردشگری و جذب بیشتر گردشگران منجر شود. یافته های این پژوهش نشان داد تحقق مقاصد هوشمند گردشگری نیازمند رویکردی جامع است که در آن زیرساخت های فیزیکی و دیجیتال به عنوان دو بُعد مکمل و به صورت هم افزا عمل کنند و علاوه بر تسهیل عملیات مدیریت هوشمند مقصد، نیازهای اساسی گردشگران را برآورده سازند و در نهایت، تجربه کلی سفر را بهبود بخشند. علاوه بر این، نتایج تحقیق تأکید می کند که زیرساخت های فیزیکی و دیجیتال باید در چهارچوب یک استراتژی یکپارچه و به گونه ای طراحی شوند که نه تنها نیازهای حال حاضر را برآورده سازند، بلکه ظرفیت انعطاف پذیری و انطباق با فناوری های نوظهور در آینده را نیز داشته باشند. در نهایت می توان گفت که در تکمیل تحقیقات پیشین که غالباً بر تحلیل وضعیت موجود یا شناسایی موانع تمرکز داشتند، پژوهش فعلی با شناسایی جامع ابعاد زیرساخت های لازم، مدلی یکپارچه برای رسیدن به نقطه ایده آل ارائه داد که مسیر روشنی برای طراحی و پیاده سازی استراتژی های هوشمندسازی مقاصد گردشگری فراهم می کند. در نهایت، پیشنهاد می شود سیاست گذاران و مدیران گردشگری کشور، برنامه ریزی جامعی را برای اولویت بخشی به توسعه زیرساخت های بسترساز گردشگری هوشمند تدوین کنند. تحقق این اهداف می تواند به مواردی نظیر ایجاد اشتغال و افزایش رفاه اجتماعی منجر شود که همه از اهداف کلان توسعه ملی به شمار می آیند.
تأثیر مدیریت یکپارچه شهری بر زیست پذیری شهر تبریز: شناسایی راهکارها و تحلیل تأثیرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
114 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه در شهر تبریز، نبود مدیریت یکپارچه شهری به وضوح در مسائل شهری نمود پیدا کرده است. یکی از مشکلات اساسی، تعدد نهادهای تصمیم گیرنده بدون هماهنگی مؤثر میان آن ها است. شهرداری، شورای شهر، سازمان های خدماتی، پلیس راهور، شرکت های خصوصی و نهادهای دولتی، هر یک در حوزه هایی از مدیریت شهری نقش دارند، اما نبود ساختاری منسجم برای ایجاد هماهنگی میان این بخش ها به عملکرد جزیره ای منجر شده است. این ناهماهنگی باعث شده است که برخی پروژه های شهری دچار تأخیرهای طولانی مدت، اتلاف منابع مالی و نارضایتی شهروندان شوند. برای مثال، پروژه های عمرانی مانند توسعه حمل ونقل عمومی، نوسازی بافت فرسوده و توسعه فضاهای سبز به دلیل نبود یک سیاست واحد و هماهنگ میان دستگاه های اجرایی یا متوقف شده یا با کیفیت نامناسب اجرا شده اند. مشکلات مرتبط با مدیریت پسماند، آلودگی هوا و توسعه نامتوازن شهری نیز در تبریز قابل توجه است. این شهر در سال های اخیر با افزایش آلودگی هوا به دلیل رشد بی رویه خودروهای شخصی، عدم توسعه متناسب حمل ونقل عمومی و نبود سیستم مدیریت هوشمند ترافیک مواجه شده است. در کنار این، توزیع نامتوازن خدمات شهری در محلات مختلف تبریز نشان می دهد عدالت فضایی در تخصیص منابع رعایت نشده است؛ مناطقی در شمال و جنوب شهر همچنان با کمبود زیرساخت های آموزشی، درمانی و فضای سبز مواجه اند، در حالی که برخی دیگر از مناطق توسعه یافته تر، از این امکانات به طور کامل بهره مند هستند. این امر به افزایش شکاف اجتماعی و جغرافیایی در سطح شهر منجر شده و باعث کاهش سطح زیست پذیری شهروندان در مناطق کم برخوردار شده است. علاوه بر این، ضعف در مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های شهری از دیگر مشکلات مدیریت شهری تبریز است. فرایندهای سیاست گذاری شهری معمولاً از بالا به پایین و بدون جلب نظر و مشارکت فعال شهروندان و گروه های محلی صورت می گیرد. این موضوع سبب شده است که بسیاری از تصمیمات شهری با مقاومت اجتماعی روبه رو شود و میزان اثربخشی آن ها کاهش یابد. نبود شفافیت در تصمیم گیری های شهری و دسترسی ناکافی به اطلاعات درباره بودجه ها، پروژه های توسعه ای و تصمیمات کلان شهری نیز از دیگر عوامل کاهش اعتماد عمومی به مدیریت شهری تبریز است. در چنین شرایطی، نبود مدیریت یکپارچه شهری به یکی از دغدغه های اصلی در حکمرانی تبریز تبدیل شده است. نبود یک سیستم هماهنگ که بتواند تمامی نهادهای شهری را تحت یک چارچوب مدیریتی واحد گرد هم آورد، مانعی جدی در مسیر بهبود کیفیت زندگی شهروندان و ارتقای زیست پذیری تبریز ایجاد کرده است. این مسئله ضرورت بررسی علمی و دقیق چگونگی تأثیر مدیریت یکپارچه شهری بر زیست پذیری تبریز را برجسته می کند. مواد و روش ها این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی (کیفی کمی) استفاده می کند که شامل تحلیل محتوای سیاست های شهری، بررسی اسناد، مصاحبه با مدیران شهری و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده از شهروندان تبریزی است. در بخش کیفی، تحلیل محتوای گزارش های شهرداری و مصاحبه با ۲۰ نفر از متخصصان شهری انجام شد. در بخش کمی، پیمایش میدانی با پرسشنامه استاندارد از ۳۸۳ نفر از شهروندان تبریزی انجام گرفت و داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد حکمرانی شهری، حمل ونقل، زیرساخت ها و اقتصاد شهری تأثیر زیادی بر زیست پذیری دارند. روش ترکیبی به کار رفته سبب افزایش دقت و جامعیت تحقیق و ارائه راهکارهای عملی برای بهبود مدیریت شهری و ارتقای زیست پذیری تبریز شد. یافته ها نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد تمامی متغیرهای مستقل تأثیر مستقیم و غیرمستقیم معناداری بر زیست پذیری شهری دارند. قدرت پیش بینی بالای مدل تحقیق با مقدار Q² بالای 0/5 برای همه متغیرها، نشان دهنده قابلیت پیش بینی بالا است. حکمرانی شهری با اثر کلی 0/65 و حمل ونقل و زیرساخت ها با اثر کلی 0/62، قوی ترین تأثیر را بر زیست پذیری شهری دارند، که اهمیت سیاست گذاری های حکمرانی و توسعه زیرساخت های پایدار را تأکید می کند. میانجی های تحقیق نقش کلیدی در انتقال تأثیرات به زیست پذیری دارند؛ شفافیت مدیریتی با اثر غیرمستقیم 0/23 و اثر کلی 0/54، پایداری زیرساختی با اثر کلی 0/59 و مشارکت عمومی با اثر کلی 0/52، همگی به طور معناداری بر بهبود زیست پذیری تأثیر می گذارند. همچنین، مدیریت یکپارچه شهری با اثر کلی 0/47 و عدالت فضایی با اثر کلی 0/55، نشان دهنده اهمیت هماهنگی در تصمیم گیری ها و دسترسی عادلانه به خدمات هستند. محیط زیست شهری با اثر کلی 0/43 نیز بر اهمیت حفظ منابع طبیعی و کاهش آلودگی تأکید دارد. در نهایت، این تحلیل نشان می دهد برای ارتقای زیست پذیری شهری، سیاست گذاران باید بر سه محور کلیدی تمرکز کنند: شفافیت و حکمرانی شهری، توسعه زیرساخت های پایدار و تقویت مشارکت عمومی. ایجاد یک سیستم یکپارچه در مدیریت شهری همراه با سیاست های اقتصادی و زیرساختی هوشمند، بهبود شرایط زیست محیطی و افزایش نقش مردم در تصمیم گیری ها می تواند زیست پذیری شهری را به طور چشمگیری ارتقا دهد. نتیجه گیری بهبود وضعیت زیست پذیری شهر تبریز نیازمند اجرای مجموعه ای از راهکارهای مدیریتی و برنامه ریزی شهری است. تقویت مدیریت یکپارچه شهری از طریق هماهنگی میان شهرداری، سازمان های خدماتی و بخش خصوصی می تواند از موازی کاری ها و هدررفت منابع جلوگیری کند. افزایش شفافیت در تصمیم گیری های شهری و ایجاد سامانه های نظارت مردمی باعث افزایش اعتماد عمومی و بهبود کارایی مدیریت شهری خواهد شد. توسعه زیرساخت های حمل ونقل عمومی با تمرکز بر گسترش خطوط مترو، مسیرهای پیاده روی و دوچرخه سواری نه تنها تراکم ترافیکی را کاهش می دهد، بلکه به بهبود کیفیت هوای شهر نیز کمک می کند. در حوزه عدالت فضایی، تمرکززدایی از خدمات شهری و ایجاد زیرساخت های مناسب در مناطق کم برخوردار تبریز باید در اولویت قرار گیرد تا توزیع متعادل خدمات شهری محقق شود. بهبود مشارکت شهروندی از طریق برنامه های آموزشی و تشویق نهادهای محلی به دخالت در تصمیم گیری های شهری می تواند نقش مردم را در فرایندهای توسعه شهری تقویت کند. در بخش محیط زیست شهری، برنامه ریزی برای افزایش سرانه فضای سبز، مدیریت بهینه پسماند شهری و کنترل آلودگی های صوتی و زیست محیطی ضروری است. در نهایت، برای تقویت اقتصاد شهری، حمایت از کسب وکارهای نوپا، توسعه فضاهای اقتصادی پایدار و جذب سرمایه گذاری در پروژه های شهری می تواند به رشد اقتصادی تبریز و افزایش اشتغال شهری کمک کند.
آینده پژوهی چشم انداز ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد تجاری- صنعتی ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
91 - 112
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق که از روش توصیفی-تحلیل استفاده می کند سعی می شود با کمک ادبیات کتابخانه ای و داده های آماری، در چارچوب فلسفه وجودی و اهداف کلان اقتصادی مناطق آزاد، چشم انداز ژئواکونومیکی منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس در حوزه تجارت خارجی، سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال، ترانزیت، گردشگری و آمایش اقتصادی-امنیتی نوار مرزی ارس با رویکرد روندکاوی مورد بررسی و تحلیل آینده پژوهی قرار گیرد. در کنار ابهاماتی که از لحاظ آماری در مورد عملکرد به طور کلی مناطق آزاد تجاری ایران و به طور خاص ارس وجود دارد، ارزیابی چشم انداز ژئواکونومیکی ارس بیانگر کارایی بسیار ضعیف و به بیان دیگر ناکامی ارس در دستیابی به اهداف اصلی خود است. در واقع نتایج تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه ژئواکونومیکی، چشم انداز مناطق آزاد تجاری در ایران بازتابی از چشم انداز اقتصاد ایران در مقیاس ملی است که وضعیت حاکم بر منطقه آزاد ارس نیز جدا از این نیست. به عبارت دیگر چشم انداز، اندازه اقتصاد و دایره نفوذ ژئواکونومیکی مناطق آزاد تجاری ایران را باید با چشم انداز، اندازه اقتصاد و دایره نفوذ ژئواکونومیکی اقتصاد کشور سنجید. با توجه به روند کلی حاکم بر اقتصاد کلان ایران، روند حاکم بر چشم انداز ژئواکونومیکی و عملکرد اقتصادی مناطق آزاد کشور چیز غیرطبیعی نیست. بااین حال، ظرفیت ژئواکونومیکی اقتصاد ایران بسیار فراتر از این است و به راحتی می توان با برنامه ریزی و سیاستگذاری اصولی و خصوصاً در چارچوب نگرش خلق منفعت ملی از وضعیت موجود گذر کرد که نتایج آن قطعاً در مناطق آزاد تجاری نیز متبلور خواهد شد. از سوی دیگر، با ادامه وضعیت فعلی و سیاست های موجود، بعید نیست در آینده نزدیک خصوصاً از دیدگاه ژئواکونومیکی، پروژه مناطق آزاد تجاری در ایران به یک پروژه کاملاً بی اثر و غیرجذاب تبدیل شود.
شناسایی و تحلیل ذی نفعان پروژه میدان شهدای مشهد برمبنای روش خوشه بندی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۴
107 - 129
حوزههای تخصصی:
طرح میدان شهدا، که در زمره پروژه های بزرگ مقیاس شهری است، دربرگیرنده کاربری های متنوعی است. یکی از چالش های پیش روی این طرح پایین بودن قدرت ریسک مدیران و تجربه اندک مشارکت میان مدیران شهری و ذی نفعان، در محدوده طرح بوده است. ازاین رو مدیریت ارتباطات ذی نفعان، به عنوان راه حلی برای مشارکت و درگیری ذی نفعان در مراحل مختلف پروژه مطرح است. یکی از گام های اساسی در فرایند مدیریت ارتباطات ذی نفعان، اولویت بندی ذی نفعان کلیدی است. در این راستا در این مقاله ابتدا با مرور ادبیات موجود و بررسی نظرات خبرگان به شناسایی شاخص های اولویت بندی ذی نفعان پرداخته شد، سپس ذی نفعان با استفاده از تحلیل خوشه ای فازی (FCM) گروه بندی شدند. این پژوهش به لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و به لحاظ ماهیت یک پژوهش کمی است. نتایج این پژوهش نشان داد، خوشه A دارای ذی نفعانی با بیشترین میزان قدرت و تمایل است. خوشه B دارای ذی نفعانی با قدرت کم، ولی میزان تمایل متوسط رو به بالا است و خوشه C دارای ذی نفعانی با میزان قدرت متوسط و تمایل نسبتاً بالا است. همچنین خوشه D دارای ذی نفعانی با میزان قدرت و تمایل کم است. شهرداری، شورای اسلامی شهر، مدیریت طرح و استانداری خراسان رضوی بالاترین میزان تعلق را به خوشه A دارند. همچنین شرکت های پیمانکار و شرکت های مشاور، بیشترین درجه تعلق را به خوشه C دارند. سازمان آب و فاضلاب، شرکت گاز و شرکت توزیع برق، به خوشه B تعلق دارند و سازمان دارایی و امور مالیاتی،آستان قدس رضوی و سازمان اوقاف و امور خیریه بیشترین میزان تعلق به خوشه D را دارند. نتایج حاصل از این تحقیق، این امکان را فراهم می آورد که ذی نفعان کلیدی و مؤثر را برای درخواست ورودی های مورد نیاز و افزایش پشتیبانی از پروژه در طول مدت انجام آن، شناسایی نموده و استراتژی های ارتباطی مناسب را در خصوص هر گروه ذی نفعی اعمال کرد. استراتژی های ارتباطی مطرح شده در این تحقیق، براساس مقایسه تطبیقی خوشه های حاصل از FCM و چهارچوب قدرت- تمایل جانسن و اسکولز، ارائه گردید.
ارائه الگوی توانمندسازی جامعه محلی در توسعه اکوتوریسم منطقه سمیرم اصفهان بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
145 - 163
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه منطقه سمیرم جزو مناطق محروم استان اصفهان است و با توجه به ظرفیت فراوان اکوتوریسم در این منطقه، توسعه پایدار، حفظ منابع طبیعی، افزایش درآمد محلی، حفظ فرهنگ و هویت محلی، اشتغال زایی و توسعه اجتماعی ضروری است. هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی توانمندسازی جامعه محلی در توسعه اکوتوریسم منطقه سمیرم اصفهان در سال 1402 براساس نظریه داده بنیاد است. روش پژوهش، با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا کیفی، از نوع داده بنیاد و رهیافت سیستماتیک (نظریه اشتراوس و کوربین)، و از نظر ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل 37 خبره حوزه گردشگری، مسئولان و مردم محلی است و نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شده و مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشته است. برای تحلیل داده ها از رهیافت سیستماتیک و دسته بندی پنج گانه کدها استفاده شده است. در نتیجه این پژوهش، هشت خرده مقوله در شرایط زمینه ای، دو خرده مقوله در شرایط علّی، یک خرده مقوله در شرایط مداخله گر، شش خرده مقوله در کنش یا راهبردها و پنج خرده مقوله در پیامدها به دست آمده است. توانمندسازی جامعه محلی در توسعه اکوتوریسم به بهبود کیفیت زندگی و حفظ محیط زیست کمک می کند. در این راستا، باید در زیرساخت های لازم مانند جاده ها، اقامتگاه ها و امکانات بهداشتی که به جذب گردشگران کمک می کند سرمایه گذاری شود. همچنین، باید با فراهم کردن فرصت های شغلی در زمینه های مرتبط با اکوتوریسم، مانند راهنمایی گردشگران، خدمات اقامتی و رستوران ها بستر گردشگری فراهم شود و برنامه هایی طراحی شود که به حفظ فرهنگ محلی و محیط زیست کمک کند و از آسیب به منابع طبیعی جلوگیری کند.