مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
قبح
حوزه های تخصصی:
مسئلة حسن و قبح، در یونان باستان قبل از اسلام مطرح بوده، و در میان متکلمان اسلامی رشد یافته است. در این میان، اصولی معروف، ملامحمد کاظم آخوند خراسانی نظریة سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله را دربارة حسن و قبح عقلی ارائه کرده است. در این دیدگاه در بخش معناشناسی، اختلاف در سعه و ضیق وجودی موجب آثار خیر و شر، و آن هم سبب سازگاری و ناسازگاری با قوه عاقله میشود که مدح و ذم فاعل را فراهم میآورد. رویکرد هستیشناسی در این معنا بسیار قوی است؛ زیرا جهت کمال و نقص وجودی افعال را در ادراک ملایمت و ناملایمت دخیل میداند. همچنین با مطلق گرایی در قضایای اخلاقی هماهنگی تام دارد. از جنبة معرفت شناسانه، بر مبنای واقع گرایی در قضایای اخلاقی، معرفت حسن و قبح توسط عقل امکان پذیر شمرده میشود؛ زیرا از راه سازگاری و ناسازگاری با قوة عاقله، عقلی بودن ارزش ها اثبات، و در پی آن حسن و قبح افعال درک، و ضرورتاً موجب مدح و ذم فاعل مختار میشود. این مسئله در برابر مشهوری دانستن قضایای اخلاقی است که برای حسن و قبح، واقعیتی جز شهرت و تطابق آرای عقلا قائل نیست.
مفاهیم اخلاقی و منشأ پیدایش آنها با رویکرد غایت گرایانة اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استاد مصباح یزدی مفاهیم اخلاقی را به دو قسم لزومی، مانند باید و نباید، و ارزشی، مانند حسن و قبح، تقسیم میکند. ایشان مفاد باید و نباید را همان ضرورت بالقیاس بین فعل فاعل و نتیجه آن میداند و از آنجا که نتیجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل میباشد با فاعل نیز ارتباط برقرار میکند. همچنین ایشان حسن و قبح را جزء معقولات ثانیه فلسفی میداند که عروضشان ذهنی و اتصافشان خارجی است. و ایشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملائمت و منافرت فعل با طبع انسان میداند، ولی توجه با این نکته ضروری است که هرچند یک طرف این ملائمت و منافرت، انسان است، ولی از آن جهت که سلیقه و ذوق خاصی دارد، مورد نظر نیست (چنانکه علّامه طباطبائی و شهید مطهری بدان قائل اند) بلکه از آن جهت مورد نظر است که کمالی برای انسان در خارج محقق میشود. در واقع «باید و نباید» و «حسن و قبح» را از مصادیق مفهوم علیّت میداند که از رابطه علیّت و معلولیّت بین فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب انتزاع میشوند. طبیعتاً ارتباط بین «باید و نباید» و «هست و نیست» تبیین بسیار واضحی به خود گرفته، چنانکه برای تبیین اخلاق مطلق نیز جایگاه خود را باز خواهد یافت.
تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبایى با نگاهى تطبیقى بر رساله اعتباریات و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى گاه باید و نباید را از امورى اعتبارى مى داند که انسان آن را بین خود و فعلش جعل مىکند تا فعل ضرورت یابد. درباره معناى حسن و قبح هم ایشان دو نظر دارد: 1) حسن و قبح را امرى اعتبارى، و عبارت از ملایمت و منافرت با طبع انسان دانسته است، و از آنجا که انسان ها در طبع با هم متفاوت اند، حسن و قبح را از امور نسبى شمرده است؛ 2) حسن و قبح را عبارت از ملایمت و منافرت فعل با غایت مطلوب دانسته است. معناى دوم علّامه از حسن و قبح ما را به این نکته رهنمون مى سازد که ایشان حسن و قبح را در این معنا معقول ثانى فلسفى مى داند؛ اگرچه به آن تصریح نمىکند. مهم تفکیک این دو معنا از یکدیگر است، کارى که هیچکدام از شارحان علّامه به آن نپرداخته اند. نگارنده در این مقاله کوشیده است با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و مباحث تفسیر المیزان دیدگاه علّامه را واکاوى، و تفاوت نظریه او را از دیدگاه نسبى گرایان و شکّاکان آشکار کند.
کارکردهای عقل عملی در اصول فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه فخر رازی درباره معیار حسن و قبح در گستره افعال الهی؛ تأمّلی بر تفکیک معرفت شناسانه اخلاق الهی و بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادّله او را با رویکرد تحلیلی- انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با ردّ دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهی یکسان است.
عقلانیت و اخلاق دینی بحث در اخلاق خود بنیاد در الاهیات کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادّله او را با رویکرد تحلیلی انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با ردّ دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهییکسان است.
تفسیری نو از واقع گرایی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
با توجه تفسیرهایی که از دیدگاه اعتباریات علامه طباطبایی شده است هر خواننده ای با تفاسیر متعدد و برداشت های مبهم روبروست. لذا در این مقاله بر اساس مبانی فلسفی اصالت وجود، تشکیکی بودن مراتب وجود و علم حضوری به واقعیات علامه و برداشتی نو از واقع گرایی ایشان در صدد ایضاح نظریه اعتباریات هستیم. در بررسی های معرفت شناسی باید ملاحظه شود؛ دو قلمرو جدا از هم به نام واقعیات و ارزش ها وجود دارد که بر مبنای دریافت حضوری انسان به خود و افعال خویش علم حضوری دارد و علم حضوری خطابردار و استدلال پذیر نیست پس انسان در مرتبه اول با حضور فعل اخلاقی در نزد خود واقعیت جملات اخلاقی را درک می کند. هنگام اخبار از این واقعیت چاره ای ندارد تا تصور و تصدیقی از این حقیقت دریافتی خود در قالب موضوع و محمول یا مسندالیه و مسند به صورت علم حصولی بیان کند؛ در نهایت، واقعیت ارزش اخلاقی نوعی از ایجاد و خَلق معانی است که انسان از نبود به عالم بود انشاء می کند. عدم توجه به احکام این دو قلمرو ادراکی و اصالت وجودی، تشکیک وجود نظام فلسفی علامه، هر تفسیری از دیدگاه ایشان غیر از ابهام چیزی برای خوانندگان در پی نخواهد داشت. بررسی مفاهیم اخلاقی، معیار صدق و کذب اخلاقی، انگیزش اخلاقی، معنای جملات اخلاقی از دیدگاه علامه مربوط به حوزه ادراک حصولی است.
بررسى انتقادى حسن و قبح در اندیشه محقق اصفهانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسئله حسن و قبح، سه محور اصلى مطرح است: حسن و قبح ذاتى؛ حسن و قبح عقلى؛ سنخ قضایاى حسن و قبح. پرسش اصلى این است که آیا حسن و قبح، ذاتى براى افعال اند؟ و آیا عقل انسان توان ادراک حسن و قبح افعال را دارد؟ و قضایاى حسن و قبح آیا جزء قضایاى یقینى اند که ریشه در واقع و نفس الامر دارند یا جزء قضایاى مشهور بالمعنى الاخص اند که تنها پشتوانه آنها توافق آراء عقلاست؟ این پژوهش با هدف تبیین و ارزیابى دیدگاه هاى محقق اصفهانى و با روش توصیفى تحلیلى به این مسئله پرداخته است. محقق اصفهانى، حسن و قبح به معناى استحقاق مدح و ذم ذاتى را جزء عوارض ذاتى افعال دانسته و در مقام اثبات، توانایى عقلا را بر ادراک حسن و قبح اشیاء به نحو ایجاب جزئى مى پذیرد. ایشان قضایاى حسن عدل و قبح ظلم را جزء قضایاى مشهور بالمعنى الاخص دانسته و تنها پشتوانه آنها را توافق آراء عقلا مى داند. دیدگاه ایشان در کنار نقاط قوت، برخى کاستى ها نیز دارد که در این نوشتار تبیین مى شوند.
بررسی تطبیقی قاعده ی ملازمه میان احکام عقلی و احکام شرعی در فقه امامیه و عامه
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه سؤال این است که آیا افعال و کردار آدمی بدون اینکه شارع درباره آنها اظهارنظری کند، فی ذاته دارای ارزش و متصّف به خوب و بد می باشد؟ یا اعمال انسان فی ذاته نه خوب هستند و نه بد، بلکه خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد؟ آیا ملازمه ای بین حکم عقل و حکم شرع وجود دارد؟ آیا اگر عقل به حسن و یا قبح کاری حکم داد، آیا همان عقل حکم میکند به اینکه لازمه ی این حکم آن است که شرع هم بر طبق آن حکم کند یا نه؟ به تعبیر دیگر آیا "کلُّ ما حکم به العقل حکم به الشرع" صادق است؟ علمای خاصه و عامه در باره حسن و قبح افعال در این که حکم کننده به حسن و قبح، عقل است یا شرع، اختلاف نظر دارند. در بررسی مقارن سعی شد قاعده ای با کاربرد کلامی و اصولی و فقهی که در سکوت حقوق و قوانین امروزه نیز کارایی دو چندانی یافته و در مناطق فراغ می تواند مورد استفاده باشد، تفقّه شود. در این مقاله برآنیم که بدین سئوال ها پاسخ داده شود و کارایی قاعده را در علوم مختلف بیان کنیم. بطورموجز و مختصر می توان گفت: همانگونه که عقل حسن و قبح فعلی را درک میکند، این امر را نیز درمییابد که آن فعل نزد شارع همان حکم را دارد؛ زیرا در صورت جایز دانستن مخالفت شارع با عقل، یا باید خطا و اشتباه را به خداوند نسبت دهیم یا به عقل و هر دوی اینها غیرممکن است و با اثبات ملازمه ی بین حکم شرع با عقلِ سلیم به بیان وجود مصادیق فراوانی از اعمال این قاعده در قوانین پرداختیم. این قاعده علاوه بر مباحث اخلاقی و کلامی در علم حقوق امروز نیز کارایی دارد.
واکاوی مناسبات «حسن و قبح» و «مصلحت و مفسده» مبتنی بر رویکرد شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
121 - 144
حوزه های تخصصی:
چگونگی تعیین حسن و قبح افعال در علم اصول، مسأله ای مبنایی است که تأثیر مستقیم در درک ماهیت «حجیّت» دارد. برخی از اصولیین که طرفداران حسن و قبح عقلایی هستند، با استفاده از آرای فیلسوفان مسلمان در باب قضایای مشهورات، سعی کرده اند میان حسن و قبح با مصالح و مفاسد افعال رابطه برقرار کرده و با معرفی مصلحت و مفسده خاصی، خوبی ها و بدی ها را بر اساس آن تعیین و تبیین کنند. شهید صدر به عنوان یکی از طرفداران سرسخت حسن و قبح ذاتی و عقلی، با وجود چنین رابطه ای به شدت مخالف است و از این رو ضمن نقد دلایل مربوطه، بحثی را مبتنی بر تمام احتمالات ممکن درباره مصلحت و مفسده معیار شکل داده و بعد از تبیین آنها، هرگونه رابطه ای میان خوبی و بدی و این مصلحت و مفسده را مورد مناقشه قرار می دهد. نوشتار پیش رو بعد از بیان نقدهای خرد و کلان شهید صدر، به ارزیابی آنها پرداخته و نشان می دهد به جز مبانی فرااخلاقی، دیدگاه اندیشمند در خصوص ماهیت «مصلحت و مفسده معیار» و همچنین درک وجدانی از «قبح یا عدم قبح تجرّی» و «تفاوت فعل مضر با قبیح»، در میزان همراهی با اشکالات شهید صدر تأثیر دارد.
تحلیل موضوع قاعده «قبح عقاب بلابیان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
9 - 32
حوزه های تخصصی:
حکم عقل به قبح عقاب بلابیان، از احکام عقل عملی است که بیشتر اصولیان آن را پذیرفته اند و بدیهی می دانند؛ ولی این بداهت و وضوح نسبی است. در مفاد این قاعده، از جهات متعددی ابهام وجود دارد که دست کم همه این ابهامات، به صراحت در کلمات بزرگان علم اصول تبیین نشده است. نوشتار حاضر می کوشد تا دو ابهام از این ابهامات را که مربوط به موضوع این قاعده است، بزداید. احتمالات گوناگونی درباره «بیان»ی که عدم آن در موضوع این قاعده آمده، مطرح است و منشأ دو ابهام مورد بحث در این نوشتار، همین احتمالات گوناگون است. با رفع ابهام اول، مشخص می شود که موضوع قاعده، عدم وصول صغری و کبرای حکم شرعی یا حجت شرعی بر آن است و به عدم علم وجدانی اختصاص ندارد و با رفع ابهام دوم، روشن می شود که مراد از عدم بیان، عدم وصول حکم شرعی است اعم از اینکه برای حکم شرعی در عالم واقع ابرازی رخ داده و به ما واصل نشده باشد یا اینکه اصلاً ابرازی نباشد.
بررسی و نقد اختلاف اشاعره با معتزله قدیم و جدید و امامیه در رابطه با حُسن و قبح عقلی و ثمره ی اصولی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق در این نوشتار این است که آیا عقل می تواند مستقلاً بدون استعانت از شرع، حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد به این گونه که مناط تکلیف قرار گیرد؟ متقدمین اشاعره بر این باورند که عقل در شناخت احکام نیازمند تعالیم انبیا می باشد و مرجع حُسن و قبح صرفاً شرعی است. اما از نظر معتزله نخستین حجت در درک حسن و قبح، عقل است.از نظر امامیه حُسن و قبح عقلی است. اما عقل، بی نیاز از شرع نمی باشد. نو معتزلیان در اوایل قرن بیستم در صدد برآمدند تا با اتکای به عقل و تفسیری نو از مفاهیم قرآنی، اسلام را هماهنگ با مؤلفه های مدرنیته نشان دهند. در این مقاله تلاش شده تا تبیین شود که عقل اولاً: در تعیین حسن و قبح اعمال نمی تواند از شرع بی نیاز باشد. ثانیاً: در صورت بروز تعارض، نص شارع مقدم می باشد.
فلسفه تکبر و تاثیر آن بر حسن و قبح فعلی تکبر
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
65 - 86
کبر و تکبر منبعث از آن، یکی از آسیب های جدی حوزه اخلاق و رفتار است که روابط اجتماعی انسان را دچار مشکل می نماید. بدین جهت پرهیز از آن به انحاء مختلف همواره توصیه شده است. لکن برخی گزاره های دینی نه تنها رفتار متکبرانه را نیکو می دانند، بلکه تأکید بر ضرورت آن دارند. پژوهش حاضر سعی دارد با هدف تبیین دقیق فلسفه تکبر در مقام اثبات، تأثیر منطقی آن را بر حسن و قبح فعلی تکبر در مقام ثبوت روشن سازد. سپس با بررسی دلایل جواز و عدم جواز تکبر، گستره استفاده از تکبر در اصول اخلاقی را معین سازد. روش پژوهش تحلیلی-اسنادی است و داده ها حاکی از آن است که فلسفه رفتار متکبرانه بر حسن و قبح آن تأثیر مستقیم دارد؛ بنابراین رابطه تکبر و تفرعن رابطه عموم و خصوص مطلق نیست، بلکه رابطه عموم و خصوص من وجه است.
حسن و قبح: شرعی یا عقلی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
از مهمترین مباحث فقهی که اثبات آن تأثیر بسزایی در علم حقوق خواهد داشت: اثبات حسن و قبح عقلی است. چنین به نظر می رسد که ادلّه مستقل عقلی یا به تعبیر دیگر مستقلّات عقلی، که حکم شرعی از آنها بدست می آید در یک مسأله منحصر می باشد و آن مسأله حسن و قبح عقلی است. سؤال این است که آیا برای افعال ما، حسن و قبح ذاتی وجود دارد و آیا کارهای ما در نظر شارع دارای ارزش ذاتی اند، پیش از آن که حکم شارع را درباره آنها فرض کنیم یا این طور نیست، بلکه خوب آن چیزی است که شارع خوب بداند و زشت و قبیح آن است که شارع زشت تلقی نماید و فعل بخودی خود و صرف نظر از حکم شارع نه حسن دارد نه قبح. فراموش نشود که مسلمانان اجماع دارند بر اینکه منشأ احکام تنها خداوند است و اختلاف آنان مربوط به راه های شناخت احکام است. پس از پاسخ به این سؤال، سؤال دیگری مطرح می شود که آیا عقل می تواند بدون تعلیم شارع و بیان او، مستقلاً جهات حسن و قبح را درک نماید؟ در نهایت پذیرش حسن و قبح عقلی، چه تأثیری بر جریان امور خواهد داشت؟ در مقاله ی حاضر تلاش شده که با بررسی منابع و نظرات متعدد فقهی بدین سؤالات پاسخ داده و اثبات نماییم که حسن و قبح عقلی است و حتی اگر شارع ما را به حسن راهنمایی نمی کرد به وسیله-ی عقل بدان می رسیدیم و حتی اگر شارع ما را از قبیح باز نمی داشت با عقل خود از آن امتناع می کردیم. این قضاوت عقلی راجع به افعال است که منجر به وحدت نظر مردم دنیا، صرف نظر از کیش و آیین آنها، راجع به قبیح بودن ظلم و خیانت و حسن بودن عدل و امانت شده است.
تأملی در ارزش معرفتی قاعده حسن و قبح عقلی (ارزیابی دیدگاه متکلمان و فلاسفه)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۳
131 - 160
در باره رهآورد معرفتی اصل حسن و قبح عقلی از حیث ظنی یا یقینی بودن بین متکلمان و فلاسفه اختلاف نظر وجود دارد که قول به یقینی به متکلمان و ظنی به فلاسفه نسبت داده شده است. در این مقاله نویسنده با روش تحلیلی و بر خلاف ادعای بعض محققان و تفکیک دو معنای اصطلاح «عقلی»، (عقلی مقابل ظنی و مقابل نقلی) نشان داده است که فلاسفه هم طرفدار عقلی بودن حسن و قبح هستند، اما بداهت آن را بر نمی تابند. نگارنده با تحلیل و تحویل نظریه متکلمان به صُور مختلف(ادعای برهانی یا بداهت حسن و قبح، ادعای موجبه کلیه یا جزئیه آن) کوشیده است به جمع آن دو حداقل در فروض و طیف های خاصی بپردازد. هم چنین برای اولین بار در این مقاله روشن خواهد شد که برهانی و بدیهی انگاری حسن و قبح در حد مفهوم حسن عدل و قبح ظلم، مفید مدعای متکلمان نخواهد بود، اما ادعای بداهت مصادیق حسن و قبح، راست آزمایی آن برای عقل در موارد مختلف ممکن نخواهد بود.
مطالعه مقارن حکم عقل در شرع و حقوق ایران
منبع:
قضاوت سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۸۶
125 - 151
حوزه های تخصصی:
پرسش مطرح در این نوشتار آن است که آیا افعال و کردار آدمی بدون این که شارع درباره آنها اظهارنظری کند، فی ذاته دارای ارزش و متصّف به خوب و بد است یا خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد؟ آیا ملازمه ای بین حکم عقل و حکم شرع وجود دارد؟ اگر عقل به حسن یا قبح کاری حکم داد، آیا همان عقل حکم می کند به این که لازمه این حکم آن است که شرع هم بر طبق آن حکم کند یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» صادق است؟ علمای خاصه و عامه درباره حسن و قبح افعال در این که حکم کننده به حسن و قبح، عقل است یا شرع، اختلاف نظر دارند. در بررسی مقارن سعی شد که قاعده ای با کاربرد کلامی، اصولی و فقهی که در سکوت حقوق و قوانین امروزه نیز کارایی دو چندانی یافته است و در مناطق فراغ می تواند مورد استفاده باشد، تفقه شود. در این مقاله برآن هستیم که به این پرسش ها پاسخ دهیم و کارایی قاعده را در علوم مختلف بیان کنیم. به طور مختصر می توان گفت: همان گونه که عقل، حسن و قبح فعلی را درک می کند، این امر را نیز درمی یابد که آن فعل نزد شارع همان حکم را دارد؛ زیرا در صورت جایز دانستن مخالفت شارع با عقل، یا باید خطا و اشتباه را به خداوند نسبت دهیم یا به عقل، حال آن که هر دوی اینها غیرممکن است و با اثبات ملازمه بین حکم شرع با عقلِ سلیم، به بیان وجود مصادیقی از اعمال این قاعده در قوانین پرداختیم. این قاعده علاوه بر مباحث اخلاقی و کلامی، در علم حقوق امروز نیز کارایی دارد.
نقد و بررسی دیدگاه محقق اصفهانی در باب قضایا و ارزش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
113 - 128
حوزه های تخصصی:
شیخ محمدحسین اصفهانی - اندیشور اصولی شیعی - با استناد به سخنان حکیمان مسلمان تلاش کرده است تا تصویری عُقلایی از نظریه مشهور بودن قضایای اخلاقی ارائه کرده و طرحی نو در افکند. بنا به دیدگاه او، خوبی و بدی اخلاقی به معنای «استحقاق مدح و ذم» است؛ زیرا در مرحله معناشناسی آنچه از ارزش اخلاقی اراده می شود، همین بُعد تحسین پذیری و تقبیح پذیری است. در تبیین وجودشناختی محقق اصفهانی از حُسن و قبح اخلاقی دو عنصر مهم وجود دارد: یکی، تحسین و تقبیح عُقلا و دیگری، نگاه ابزاری به این تحسین و تقبیح، به این معنا که تحسین و تقبیح عُقلا به این دلیل است که افعال اخلاقی راهی برای حفظ نظام اجتماعی و جلب مصلحت ها و دفع مفسده ها به شمار می آیند. در این مقاله پس از طرح و تحلیل جانمایه نظریه و ادعای محقق اصفهانی و واکاوی لوازم آن، به نقد این دیدگاه پرداخته شده است.