مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
هنر صفوی
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران در سراسر دوران اسلامی تا قبل از روی کار آمدن سلسله پادشاهی صفوی و برای برهه ای کوتاه در زمان آل بویه، هیچ گاه شاهد حاکمیت دولتی شیعی مذهب نبوده است. در حقیقت می-توان گفت پس از 9 قرن از زمان ورود اسلام به ایران و با روی کار آمدن صفویان می توانیم شاهد احیای هویت ملی و ارزش های باستانی و همچنین، حاکمیت مذهب تشیع وپیوند با تصوف و سیاست در ایران باشیم.این رابطه بین شیعه و فرهنگ ایرانی بسیار قوی بود. در دوران صفوی مذهب نقش مهمی در روند مطالعه فرهنگ و هنر داشت. طبعاً از این رهگذر مقوله هنر نیز از تغییر ایدئولوژی و تحولات اجتماعی که در عصر صفوی رخ داده بود، بی-بهره نماند. و در واقع علاوه بر مردم ، هنرمندان ایرانی و شیعه مذهب هم سعی کردند که اندیشه و تفکرو عناصر شیعی و ارادت به خاندان پیامبر(ص) و ائمه اطهار و مخصوصاً شخص علی بن ابیطالب (ع) و همچنین، موضوعاتی همچون آیات قرآنی و اسماء الهی ، احادیث و روایات قدسی و نبوی ، معراج پیامبر، شهادتین شیعه ، صلوات کبیره یا چهارده معصوم ، اشعار و ابیات ادبی در وصف و رثای ائمه اطهار (ع) به خصوص شخص امام علی(ع) و اظهار سرسپردگی و ارادت به آن امام همام و یادآوری تنهایی و تشنگی و مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) چه به لحاظ ابیات و اشعار و چه به لحاظ نمادهای فلزی عاشورایی و... را که در حوزه تفکر شیعی بود، در هنر و آثار هنری خود منعکس کنند. نکته قابل توجه این است که در زمان حاکمیت صفویان ارتباط بین هنر و قوانین دینی به خوبی پایه گذاری شده بود. در این دوران متون خطی مصور، بناهای معماری و مصنوعات هنری همگی بازگو کننده عناصر شیعی بودند که از ویژگی های این عصر به شمار می رود. این مقاله بر آن است تا بخشی از مفاهیم و عناصر شیعی فوق الذکر دوران صفوی را با رویکرد به هنر قالی بافی، نقاشی ایرانی (نگارگری) و فلزکاری که در هنر این دوران منعکس شده است، بازگو نماید.
پژوهشی در خاستگاه اصلی صندوق قبر شیخ صفی و شاه اسماعیل اول صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
72 - 86
حوزه های تخصصی:
صندوق قبر شیخ صفی الدین و شاه اسماعیل اول از آثار چوبی و نفیس هنر دوره اسلامی به شمار می آیند. ساخت این دو صندوق قبر در بسیاری از منابع غربی و بعضاً ایرانی، به دوران حکومت همایون شاه و هنرمندان هندی نسبت داده شده است؛ این در حالی است که بر اساس مطالعات صورت گرفته دلایل بسیاری مبنی بر اصالت و خاستگاه ایرانی دو صندوق قبر مذکور می توان ارائه داد، از جمله تزیینات، مواد مصرفی و شیوه خاتمکاری متفاوت در مقابر هند و ایران، شباهت ساختاری دو صندوق قبر مذکور با آثاری از دوره اسلامی در ایران و دلایل تاریخی دیگر که در جریان پژوهش به طور مشروح مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش حاضر نقد فرضیه اهدا نمودن دو صندوق قبر مذکور توسط همایون شاه به شاه طهماسب اول صفوی و اثبات خاستگاه ایرانی این دو اثر فاخر هنری در قلمرو حکومتی دوره تیموری و صفوی در ایران است. این پژوهش در صدد پاسخ گویی به سوالات ذیل هدف گذاری گردیده است: آیا دو صندوق قبر مذکور اهدایی همایون شاه به شاه طهماسب اول و ساخته شده به دست هنرمندان هندی است؟ با استناد به چه دلایلی خاستگاه ایرانی صندوق قبر شیخ صفی و شاه اسماعیل مسجل میگردد؟ روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی، رویکرد پژوهش، تطبیقی و جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق مشاهدات میدانی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. پژوهش به نتایج قابل توجهی منتهی گردیده از جمله آنکه در هیچ یک از منابع تاریخی مورد مطالعه، به اهدا نمودن صندوق چوبی از جانب همایون شاه به شاه طهماسب اشاره نشده است. این دو صندوق قبر به دو دوره متفاوت تاریخی تعلق داشته که احتمال همزمانی و اهدایی بودن هر دو از جانب همایون شاه به شاه طهماسب وجود ندارد. الگوهای تزیینی و فنون اجرایی در صندوق مقابر مذکور از منابع هنری دوره تیموری و صفوی در ایران تبعیت نموده است که به دست هنرمندان ایرانی و آشنا با این منابع هنری اصیل ساخته شده اند.
تحلیل محتوایی کتیبه های قرآنیِ مساجد جامع گوهرشاد مشهد و حکیم اصفهان
حوزه های تخصصی:
در ادوار اسلامی، مسجد بهعنوان شاخص معماری شناخته شده و دارای جایگاه ویژهای است. معماری مساجد با تزییناتی همراه بود، و به مرور مملو از مفاهیمی شد که سرشار از عناصر معنایی و تزیینی در معماری اسلامی است. این تزیینات کتیبهای با مضامین گوناگون قرآنی، دعایی، تاریخی و اسماءالهی و اسماء ائمه با تکنیکهایی نظیر کاشیکاری، آجرکاری و گچبری اجرا شدهاند. تحلیل مضامین و همچنین بررسی تفاوتها و شباهتهای مضمونی کتیبههای دو مسجد از اهداف این مقاله است. پرسشهای پژوهش عبارتنداز: چه مفاهیمی در کتیبههای قرآنی مساجد گوهرشاد مشهد و حکیم اصفهان به لحاظ بسترهای سیاسی و مذهبی دو دوره مطرح میباشد؟ افتراق و اشتراکات کتیبهها در چه زمینههایی است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد بهدلیل اختلاف مذهب در این دو دوره (تیموریان و صفویان) بیشتر کتیبههایی که در گوهرشاد مشهد (تیموریان) نگارش یافته به مسائلی کلی و اصولی دین اسلام از جمله مسئله توحید و یگانگی خداوند، معاد یا مسائل کلی از ایندست پرداخته شده است؛ ولی در کتیبههای مسجد حکیم ضمن پرداختن به آیاتی در اینخصوص، آیات، سوّر و احادیثی درمورد اهل بیت؟عها؟ نیز دیده میشود. در کتیبههای مسجد گوهرشاد، خط ثلث بیشترین کاربرد را از میان خطوط دیگر داشته و نقوش ختایی، اسلیمی همزمان در تزیینات این بنا، نقش مهمی ایفا کردهاند. در مسجد حکیم اصفهان، خط شاخص در کتیبهنگاری، کوفی (بنایی، معقلی) است و اکثر کتیبهها بههمین خط نگارش شدهاند. سورههای توبه، اسراء، جمعه، دهر، اخلاص و آیهالکرسی، از جمله سورههای مشترک میان این دو مجموعه است. با اینکه دو مسجد گوهرشاد مشهد و حکیم اصفهان در ساختار ساختمانی و محتوای کتیبهها، دارای اشتراکاتی هستند، اما غنای تزیینی و کتیبههای قرآنی مسجد گوهرشاد بیشتر از مسجد حکیم میباشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی محتوا بوده و گردآوری اطلاعات ازطریق مطالعات کتابخانهای، مشاهدهی آثار جمعآوری و میدانی میباشد.
مطالعه بازتاب چینی های آبی و سفید در شاهنامه شاه تهماسبی بر اساس آرای ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
۲۷-۱۷
حوزه های تخصصی:
با گسترش مفهوم متن، نوشتار، تنها مصداق متن نبوده و هر پدیده تأویل پذیری را می توان به مثابه متن در نظر گرفت. ازاین رو، هر پدیده دارای ماهیت متنی را با به کارگیری روش های خوانش متن، می توان موردمطالعه قرارداد. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازتاب چینی های آبی و سفید در شاهنامه تهماسبی بر اساس آرای ترامتنیت ژنت است. با توجه به این مهم، هدف اصلی پژوهش نیز بررسی و تحلیل چینی های آبی و سفید تصویر شده در این شاهنامه و یافتن نمونه های مستند از چینی های مدنظر در مجموعه آثار موزه ویکتوریا و آلبرت و تحلیل ارتباط آن ها از منظر نظریات ترامتنیت ژنت است. در این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و با روش نمونه گیری هدفمند نظری، سعی شده تا چینی های آبی و سفید تصویر شده در نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی با نمونه های موجود در موزه ویکتوریا و آلبرت، موردبررسی ترامتنی قرار گیرند. مهم ترین نتیجه پژوهش این است که بر پایه آرای ترامتنیت ژنت، رابطه نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی به عنوان بیش متن با چینی های آبی و سفید به عنوان پیش متن، از نوع بیش متنیت همان گونگی است.به عبارت دیگر، گر چه نگارگری ایران هیچ وقت بازنمایی صرف نبوده و جهان نگارگر با تصورات و خیال او شکل گرفته است؛ اما برپایه آرای ژرار ژنت و با فرض بیش متن بودن شاهنامه، از چینی های آبی و سفید ب ه عنوان پیش متن استفاده شده است.
جایگاه هنر و زیبایی شنایی در تفکرات ابن سینا و سهروردی با تأکید بر هنر صفوییه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
305 - 318
حوزه های تخصصی:
مفهوم زیبایی بدون تردید یکی از بنیادی ترین ابعاد هنر محسوب می شود. فلاسفه و دانشمندان متعددی در طی تاریخ فلسفه درباره ی مفهوم زیبایی اندیشیده و ایده های خود را مطرح کرده اند که با توجه به مبانی فکری هر کدام از آن ها، نظریات متفاوتی درباره این مقوله پدید آمده است. زیبایی نزد فلاسفه و حکمای اسلامی نیز از همان روزهای نخستین که اندیشه ی فلسفی در میان مسلمانان رایج شد، مورد توجه واقع گردید. این توجه که از سویی ناشی از نگاه دینی به اسلام و مبانی دینی مسلمانان و از سوی دیگر ناشی از دریافت های فلسفی آنان از آثار افلاطون و ارسطو و فلوطین بوده است باعث ایجاد آرای خاص هرکدام به مفهومی زیبایی گردید. تفکر مشائی و اشراقی در کنار اندیشه های دو فیلسوف بزرگ ابن سینا و سهروردی مهم ترین مکتب های فلسفی ایران و جهان اسلام به شمار می روند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که این فلاسفه در کنار تمام مباحث و سؤالات فلسفی عام، در مورد زیبایی هم دارای اندیشه ها و دیدگاه هایی بودند. تفکرات آن ها در مورد هنر و زیبایی را می توان از تبیین جایگاه خیال و حافظه و از دل رمز و داستان های رمزی_شعر و ادبیات بیرون کشید. فلسفه نور سهروردی و زیبایی شناسی ابن سینا در بعضی از هنرهای اسلامی از جمله هنر در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) قابل مشاهده است. هنر ایرانی در دوره حکومت صفویه یکی از اعصار درخشان خود را تجربه کرد و در این هنر مفاهیم مذهبی و عرفانی نقشی محوری داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر و زیبایی شناسی در اندیشه ابن سینا و سهروردی. 2.بازشناسی انعکاس جلوه های هنر و زیبایی شناسی اندیشه ابن سینا و سهروردی در هنرهای دوره صفوی. سوالات پژوهش: 1.علل غایی در هنر از منظر ابن سینا و سهروردی چیست؟ 2.اندیشه های هنر و زیبایی شناسی ابن سینا و سهروردی چه انعکاسی در هنرهای دوره صفوی یافته است؟
بازشناسی کتیبه ها و تزیینات جامه های فتح صفوی محفوظ در موزه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
28 - 47
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: جامه های فتح صفوی، نوعی پوشش آیینی خاص هستند که بارزترین مشخصه و وجه اشتراک آن ها استفاده گسترده از کتیبه و خوشنویسی است. علاوه بر خط، انواع نقوش تزیینی و نمادین، علائم نجومی و جدول های طلسمی نیز در این پوشاک به کار رفته است. این پیراهن ها همانطور که از اسم آن ها برمی آید، اغلب به هنگام جنگ و زیر زره پوشیده می شد و هدف، احتمالاً باید نوعی حرز در دستیابی به فتح و پیروزی در میدان جنگ باشد. هدف: مقاله حاضر با هدف مطالعه بصری و محتوایی عناصر به کار رفته در جامه های فتح صفوی در جهت روشن شدن ارتباط بین مفاهیم کتیبه ها و نقوش و پی بردن به عوامل تأثیرگذار بر جامه ها با در نظر داشتن شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره صفوی و در جهت پاسخ به این پرسش«جامه های فتح دوره صفوی از نظر ساختار بصری و محتوایی دارای چه ویژگی هایی است و چه کتیبه ها، نقوش و نمادهایی در آن ها به کار رفته است؟» تدوین شده است. روش پژوهش: روش پژوهش تحلیلی-تاریخی بوده و مطالب به صورت مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوردی شده است. جامعه آماری و مطالعاتی نیز شامل سه نمونه از جامه های فتح مربوط به دوره صفوی است که در موزه های داخلی محفوظ هستند. یافته ها: با بررسی نمونه های موجود در موزه های ایران مشخص شد محتوای کتیبه ها و نقوش به کار رفته در جامه ها با یکدیگر مرتبط بوده و مضامین متون مقدس، نمادها و علائم به کار رفته در آن ها، هریک به نوعی بیانگر پیروزی، غلبه بر دشمنان و حفاظت در برابر انواع شرایط دشوار است. شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر دوره صفوی و عواملی چون مذهب، خرافه باوری و باستان گرایی، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر نمونه های موجود محسوب می شوند؛ بر این اساس، علاوه بر استفاده از خوشنویسی به عنوان تزیین غالب، استفاده از نمادهای باستانی نیز مهم ترین وجه اشتراک این آثار است.
شیوه نامۀ ارائۀ شاخصی کمّی برای تبیین پیچیدگی روابط میان پیکره های انسانی و عرصۀ معماری در نگاره های شاهنامۀ شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه شکوهمند شاهنامه شاه طهماسبی در مکتب تبریز دوم صفوی (907 تا 938 ق) کتابت و مصورسازی شده است. بنا بر تحقیقات نگارندگان از میان 258 نگاره موجود در آن، 74 نگاره شامل تصویر بناهایی هستند که با درجات متفاوتی از جزئیات، عرصه زیست و تعامل انواع گوناگونی از پیکره ها را به تصویر می کشند. هدف این پژوهش ارائه روشی برای کمّی کردنِ مقدار پیچیدگی روابط میان پیکره های انسانی و عرصه معماری به لحاظ فرمی در این نسخه بوده است؛ به این منظور پس از وضوح بخشیدن به مفهوم «پیچیدگی»، عوامل موثر بر آن شامل تعداد و تنوع پیکره ها از منظر جنسیت و سن، تعداد اجزاء و مساحت عرصه معماری و ارتباط و تعامل آنها با پیکره ها در نظر گرفته شدند و تابع مبیّن شاخص «پیچیدگی» بر اساس آنها ارائه شد. محاسبه مقدار شاخص در نگاره های این نسخه نشان می دهد که نگاره «کابوس ضحاک» دارای بیشترین مقدار پیچیدگی معادل 392، نگاره «خان هفتم اسفندیار» دارای کمترین مقدار پیچیدگی معادل 66، و شاخص پیچیدگی 74 درصد از نگاره های این نسخه مقداری بین 124 تا 266 است. به دنبال رویکردهایی که تا کنون در جهت شناخت هنر نگارگری وجود داشته است، این شیوه نامه راهکاری نوین برای بررسی نگاره ها از جنبه های فرمی و ساختاری را پیش می نهد. با ارائه چنین شاخص هایی می توان نسبت به ارزیابی و دسته بندی نگاره ها از جنبه های گوناگون اقدام نمود، راه حلی مناسب برای انتخاب، مطالعه، و همچنین قیاس آنها با نگاره هایی از دیگر نسخه ها در اختیار داشت و به شناخت بهتری از این میراث گران بها دست یافت. این پژوهش از منظر ماهیت داده ها از نوع کمّی و به لحاظ هدف، کاربردی است و گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
بررسی تحولات تصاویر سیمرغ با نگاهی به آثار صناعی ساسانی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻧﻤﺎدﮔﺮاﯾﯽ ﯾﮑﯽ از اﺑﺰارﻫﺎی ﺑﯿﺎن ﺗﺼﻮﯾﺮی و اﻧﺘﻘﺎل ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ در آﺛﺎر ﺻﻨﺎﻋﯽ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻮده اﺳﺖ. از ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻧﻤﺎدﯾﻨﯽ ﮐﻪ در ﻫﻨﺮ اﯾﺮاﻧﯽ ﺟﻠﻮهﮔﺮی ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻧﻘﺶ ﺳﯿﻤﺮغ اﺳﺖ. ﺳﯿﻤﺮغ ﺟﺎﻧﻮری اﺳﺖ اﺳﻄﻮرهای ﮐﻪ ﻧﻤﺎد و ﻧﻤﺎﯾﻨﺪه اﻫﻮراﯾﯽ و اﯾﺰدی و ﻧﯿﮏ ﺑﺨﺘﯽ اﺳﺖ. ادوار ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ و ﺻﻔﻮی ﺑﻪﻋﻨﻮان دو دوره ﺗﺎرﯾﺨﯽ درﺧﺸﺎن از ﻧﻈﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻫﻨﺮی ﯾﮑﯽ در ﺗﺎرﯾﺦ اﯾﺮان ﭘﯿﺶ از اﺳﻼم و دﯾﮕﺮی در اﯾﺮان اﺳﻼﻣﯽ، دو ﻋﺼﺮ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺮای ﻣﻄﺎﻟﻌه ﺣﻀﻮر اﯾﻦ ﻧﻘﺶ در ﻫﻨﺮ و ﻓﺮﻫﻨﮓ اﯾﺮاﻧﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﻫﺪف از اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻘﻮش ﺳﯿﻤﺮغ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ درآﻣﺪه در آﺛﺎر ﺻﻨﺎﻋﯽ ﺑﺎﻗﯽﻣﺎﻧﺪه از ادوار ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ و ﺻﻔﻮی اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﺎ ﺟﻤﻊ-آوری اﻃﻼﻋﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻧﯿﺰ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی و ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺗﺼﺎوﯾﺮ در ﺟﺪاول ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه اﺳﺖ و در ﭘﺎﯾﺎن ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﺳﯿﻤﺮغ در ﻫﻨﺮ دوره ﺻﻔﻮی ﭼﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﯽ از ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دوره ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ و ﺗﺸﺎﺑﻪ و ﺗﻔﺎوت آنﻫﺎ در ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺳﯿﻤﺮغ ﻫﻤﻮاره ﺷﺨﺼﯿﺖ اﻟﻬﯽ و ﻣﺜﺒﺖ ﺧﻮد را ﭼﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﯿﺶ از اﺳﻼم- در ﻋﻬﺪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ- و ﭼﻪ در دوران اﺳﻼﻣﯽ- در ﻋﻬﺪ ﺻﻔﻮی- ﺣﻔﻆ ﮐﺮده و ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﮐﻤﯽ ﭼﺮﺧﺶ، و ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻣﻌﻨﯽ و ﻣﻔﻬﻮم ﺣﻀﻮری ﭘﻮﯾﺎ، در ﻣﺘﻮن اﺳﺎﻃﯿﺮی، ﺣﻤﺎﺳﯽ و دﯾﻨﯽ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺘﻮن ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ اﯾﺮان اﺳﻼﻣﯽ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
تحلیل استعاره مفهومی جنسیت در دیوارنگاره های بزم و رزم کاخ چهلستون براساس آرای لیکاف و جانسون
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
23 - 41
حوزه های تخصصی:
جنسیت از مهم ترین مفاهیمی است که با قدرت در ارتباط بوده و برمبنای آن معناسازی می شود.. گفتمان های مختلف جنسیت در هر عصر پاره ای از گزاره ها و احکام پیرامون زنانگی و مردانگی تعریف کرده و برمبنای آن روابط اجتماعی را تنظیم می کنند. در این میان استعاره های مفهومی یکی از مهم ترین ابزار گفتمان ها برای این معناسازی است. استعاره مفهومی، که لیکاف و جانسون زبان شناسان شناختی مطرح کردند، ساختار ادراک و نظام مفهومی انسان ها را استعاری می داند. بر مبنای این نظریه، مفهوم سازی یک حوزه تجربه برحسب حوزه تجربی دیگر و درک کردن چیزی بر اساس چیز دیگر امکان پذیر است. بر این مبنا این پژوهش در نظر دارد استعاره مفهومی جنسیت در عصر صفوی را بررسی و به پیامدهای آن در هنر، جامعه و روابط اجتماعی بپردازد. این تحقیق با هدف توصیفی-تحلیلی و به روش کیفی با مطالعه منابع کتابخانه ای صورت گرفته و در آن از نظریه استعاره مفهومی، به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل دیوارنگاره های کاخ چهل ستون استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که با توجه به تغییرات گفتمانی پادشاهی در عصر شاه عباس صفوی مسئله جنسیت نیز رنگ و بوی زمینی گرفته و به جهان واقعیت نزدیک تر شده است. همچنین در عصر صفوی، دوگانه انگاری جنسیتی مدرن وجود نداشته و زنانگی و مردانگی صرفاً در ارتباط با قدرت شاه معنا می شدند؛ به این معنا که در این دوران زنان و مردان هم می توانند سوژه و هم ابژه های میل باشند؛ اما در برابر شخص شاه، همه در مقام ابژه قرار می گیرند.
مطالعه تأثیر عملی عرفان شیعی در هنر سنّتی مطالعه موردی شکل گیری هنر خاتم مربع از قرن هشتم ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفوذ عرفان شیعی در جامعه ایران در سده های هفتم تا یازدهم ق به شکلی است که بر ذهن و رفتار مردم تأثیر گذاشته و در حوزه های مختلف، از جمله هنر، نتایج عملی به همراه داشته است. چگونگی ظهور هنر خاتم مربع می تواند نشانه ای از حصول نتایج عملی مبانی فکری عرفان شیعی باشد. در این پژوهش سعی شده، با شیوه مطالعه کتابخانه ای و تاریخی و بهره گیری از مشاهدات عینی و استدلالی، صحت فرضیه مطروحه ارزیابی شود؛ فرضیه ای که بلوغ و شیوع شیوه ای از عرفان شیعی را با شکل گیری و ظهور هنر خاتم مربع مرتبط می داند. به نظر می رسد تأثیر یکی از این روش های اخلاقی با عنوان عرفان «لا» یا عرفان «نفی» بر تزئینات چوبی می تواند موجب پیدایش شیوه خاتم مربع شده باشد. درباره خاتم مربع و پیدایش نقشی تا این حد مقدس نشانه های تاریخی از وجود این امکان حمایت می کند و نتایج پژوهش را درخور تأمل می سازد.
واکاوی فولکلور مادی رنگ بر بستر فرهنگ عصر صفوی، مطالعه موردی: مکتب کتاب آرایی مشهد، نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه ای، با توجه به نوع باورها و فرهنگ آن، رنگ در زوایای گوناگون زندگی و فعالیت های روزمره مردم با رویکردی متفاوت به کار رفته و بازتاب روحیه هر دوره است. همچون ادیبان و نگارگران چیره دست ایرانی که از رنگ به مثابه ابزاری کارآمد در تصویرسازی، خیال پردازی و انتقال مفاهیم بهره جسته اند و آثار ادبی هنری بی نظیری را در تاریخ ایران خلق کرده اند که عناصر آن قابلیت خوانش و درک فرهنگ عامه آن دوران را فراهم می سازد، از آن جمله نسخه هفت اورنگ جامی است که در مکتب کتاب آرایی مشهد دوره صفویه به تصویر درآمده و به هفت اورنگ ابراهیم میرزا معروف است. علی رغم اهمیت بازشناسی فرهنگ عامه ایرانیان از آثار برجای مانده ادبی و هنری که دارای اهمیت ملی و جهانی اند ، به نظر می رسد تا کنون پژوهشی که کاربرد رنگ را بر بستر فرهنگ ایرانی در نگاره های هفت اورنگ جامی بررسی کرده باشد، انجام نپذیرفته است. مسئله این است که: عنصر رنگ در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا بازتاب چه عناصری از فرهنگ عامه و زندگی روزمره ایرانیان در نیمه قرن دهم هجری در دوره صفویه است؟ و کاربرد رنگ در نگاره ها، چه رابطه ای با فرهنگ عامه و زندگی روزمره درباریان، شهریان، روستاییان، کاروانیان و عشایر در آن روزگار دارد؟ روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل انسان شناختی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای-اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کاربرد رنگ در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا، علاوه بر نمایش کیفیت عناصر مادی از قبیل پوشاک، ابزار(ادوات و دست بافته ها) و بنا، منطبق با فرهنگ عامه و زندگی روزمره مردمان دوره صفویهدوره صفویه، برخی سنت های رفتاری و گفتاری فرهنگ عامه و زندگی روزمره ایرانیان مربوط به طبقات درباری، شهری، روستایی و عشایری را با استفاده از تمایز رنگ متناسب با فضای نگاره نشان داده اما این تمایز رنگ در نمایش زندگی کاروانیان دیده نمی شود.
پژوهشی برای معرفی شاهنامه مصور نو یافته از دوره صفوی (شاهنامه شاملو) متعلق به کتابخانه کاخ موزه نیاوران، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
43 - 54
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بیش از هر اثر ادبی در ایران مصور شده و نسخه های مصور ارزشمندی از آن تا به امروز شناخته شده است. با اینحال برخی از آنها تا کنون ناشناخته مانده اند. نسخه ای که در اینجا معرفی می شود، پیش از انقلاب در اختیار دفتر مخصوص فرح پهلوی قرار داشته و در روز عید سال 1355، به مناسبت پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی توسط فرح به شاه ایران اهدا شده است. این نسخه که تا سال ها پس از انقلاب دسترسی به آن مقدور نبوده، تاکنون از نظر محققان پنهان مانده و از آن در نوشته های محققان هنر ایران خبری داده نشده است. از تجدید جلد، مرمت و کیفیت نقاشی ها می توان پی برد که پیش از دوران پهلوی در کتابخانه قاجارها جای داشته است و اینک مامن آن کتابخانه کاخ نیاوران تهران است. این مقاله نسخه حاضر را که به سفارش حسین خان شاملو حاکم هرات در سال 1008 قمری صورت اتمام یافته، معرفی و آن را به اسم "شاهنامه شاملو" نامگذاری می کند. تحقیق حاضر به روش تحلیل آثار با بر رسی خود نسخه و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. شاهنامه شاملو در مجموع 44 نگاره بدون امضا دارد و به خط نستعلیق جانی ابن محمد قاسم محمد مومن مشهور به "اصح کرمانی" است.
تحلیل نگاره های دلدادگان مکتب اصفهان براساس مراتب سه گانه عشق درنظام اندیشه صدرایی
حوزه های تخصصی:
یکی از ادوار درخشان فرهنگ و هنر ایران در دوران اسلامی، حکومت صفوی است. تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی در کنار گسترش روابط با کشورهای خارجی موجب شکل گیری گفتمانی جدید در این دوره می شود که تأثیرات آن را می توان در فلسفه، فرهنگ و هنر این عصر پی گرفت. این مقاله در نظر دارد با پرداختن به ویژگی های گفتمانی عصر صفوی به این پرسش پاسخ دهد که تأثیرات روح دوران در هنر نگارگری و تفکرات فلسفی به چه صورت بوده است و چگونه می توان بر اساس آن خوانشی نو از نگارگری داشت. در میان مکتب های نگارگری دوران صفوی، مکتب اصفهان به لحاظ فرم و محتوا دارای ویژگی های خاصی است که آن را از مکاتب ادوار گذشته جدا می کند؛ این تحول در بستر فرمی، با کاهش رنگ و قوّت گرفتنِ خط همراه است؛ به لحاظ محتوایی نیز استقلال تصویر از متن، موجب رونق گلشن ها و نقاشی دیواری می شود. همچنین تصویرگری از نقش انسان به صورت تک پرسوناژ و یا عشاق و دلدادگان رواج می یابد. هم زمان ملاصدرا بنیان های تفکرات صدرایی را شکل می دهد و در آن به مسأله عشق و مراتب سه گانه آن می پردازد. هرچند نمی توان مدعی شد که نگارگران مکتب اصفهان از اندیشه های صدرایی تأثیر گرفته اند، اما تجلی مفهوم عشق در بنیان های نظری- فلسفی این دوران و هنرهای تصویری کاملاً مشهود است که این مقاله علت آن را در گفتمان حاکم بر دوران می جوید. بر این مبنا این پژوهش به صورت تحلیلی- بنیادی و با استفاده از منابع مکتوب به تحلیل مراتب سه گانه عشق در اندیشه صدرایی پرداخته و سپس عناصر تصویری را در سه نگاره منتخب که مبین عشق حقیقی، عشق انسانی و عشق حیوانی است مشخص می نماید. نتایج تحقیق بیانگر آن است که مراتب سه گانه عشق در فلسفه صدرایی در نگاره های مکتب اصفهان، بٌعد بصری یافته و استقلال از متن ادبی و عرفانی موجب شده در مواردی چون نگاره تمثال شاه عباس با یکی از بانوان، نگارگر به تصویرگری مفهوم عشق فارغ از رویکردهای عرفانی و در مرتبه عشق حیوانی بپردازد و به این ترتیب رویکردهای استعاری و مجازی را به عنوان یکی از اصول کهن هنر به حداقل رسانده و تجسمی از زندگی روزمره و شخصی پادشاه ارائه دهد.
بازتاب باورهای دینی و فرهنگی عصر صفوی در نمادپردازی نگاره های نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا (با تأکید بر دو داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
87 - 101
حوزه های تخصصی:
نمادپردازی شیوه بیانی رمزآمیز و موثر در انتقال معناست که در ادوار مختلف، مورد توجه نگارگران ایرانی بوده است. به ویژه عصر صفوی که در آن با رسمیت بخشیدن مذهب شیعی و گرایش دربار و کارگاه های هنری به مصورسازی مضامین عرفانی، کاربرد عناصر نمادین بیش از پیش مطرح گردید. از جمله این کارگاه ها، کارگاه شاهزاده ابراهیم میرزا در مشهد بود که هم به دلیل اهمیت مذهبی و فرهنگی خراسان و هم مصورسازی نسخ فاخری چون هفت اورنگ جامی در آن، مورد توجه بوده است. نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا برگرفته از داستان های جامی است مانند داستان یوسف وزلیخا، که در قرآن کریم و کتب دیگر ادیان آمده و یا داستان لیلی و مجنون که مکرر در ادبیات و فرهنگ ایران بازتاب یافته است. هدف از پژوهش حاضر این است که ضمن بررسی تطبیقی نمادپردازی در نگاره های این دو داستان، رابطه آن با مضامین مختلفی چون باورهای دینی و فرهنگی این دوره را مشخص کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1- فرهنگ و باورهای دینی عصر صفوی چگونه در نمادپردازی دو داستان بازتاب یافته است؟ 2- چه ارتباطی بین نمادپردازی در نگاره های داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون» موجود در نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا با فرهنگ و باورهای دینی ایرانیان در عصر صفوی وجود دارد؟ روش پژوهش تطبیقی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگارگران هفت اورنگ از انواع نمادهای فرارونده دینی، فرهنگی و هنری در انتقال باورهای دینی و فرهنگی عصر خود سود جسته اند که کاربرد برخی چون نیلوفر و اسلیمی به تبع از سنت نگارگری دوره صفوی و برخی چون ققنوس و اژدها بر مبنای اساطیر و فرهنگ و نمادی چون کلاه قزلباش منطبق با باورهای مذهبی عصر صفویست. بعلاوه با وجود شباهت های بسیار در استفاده از نمادهای فرارونده هنری، نمادپردازی دو داستان متاثر از محتوای دینی و فرهنگی نگاره ها، متفاوت است.