مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
خوب
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نسبت بین علم کلام و اخلاق مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا تعریفی ازعلم کلام و اخلاق ارائه شده است: علم کلام عبارت است از تبیین، اثبات و دفاع برهانی و عقلی از عقاید دینی و اخلاق عبارت است؛ احکامی که عقل عملی در باب حسن و قبح افعال و بایدها و نبایدهای رفتار آدمی صادر میکند. سپس دو دیدگاه در باب نسبت علم کلام و اخلاق مختصراً مورد اشاره قرار گرفته است. 1. علم کلام مقدم بر اخلاق است. 2. اخلاق مقدم بر علم کلام است در دیدگاه اوّل، ابتدا باید خدا و اوصاف او از طریق استدلالهای عقلانی اثبات شود و سپس اخلاق به نظر آنان عبارت است از آنچه که خدا فرمان دهد، خوب و آنچه از آن نهی کند، بد میباشد. در ادامه، اشکالات و پاسخ طرفداران این دیدگاه مطرح شده است.
در مورد نگرش دوّم، ابتدا دیدگاه کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی مطرح و سپس مورد نقد قرار گرفته است. در خاتمه دیدگاه متفکران اسلامی مطرح گردیده و این نکته اثبات شده است که گزارههای اخلاقی مقدم بر علم کلام است.
وجه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه رابطه بین وجه نقد ناشی از عملیات شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و رفتار اقلام تعهدی اختیاری، طی دوره 1382-1379 مورد بررسی قرار گرفته است. فرض اصلی این تحقیق آن است که در شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مدیریت سود اعمال می شود و میزان مدیریت سود بستگی به عملکرد شرکت دارد. به منظور بررسی ارتباط مذکور، 12 پرتفوی جداگانه بر اساس وجوه نقد حاصل از عملیات (CFO) ایجاد شد تا وجود تفاوت سیستماتیک در اقلام تعهدی اختیاری بین پرتفوی های مذکور آزمون شود. 3 نوع آزمون مختلف شامل آزمون میانگین اقلام تعهدی، آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون، برای بررسی این که آیا فعالیت های عملیاتی بر تفاوت اقلام تعهدی اختیاری اثر می گذارد، به کار گرفته شده است. نتایج این مطالعه حاکی از تایید فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر انجام مدیریت سود در شرکت های مورد بررسی می باشد. هم چنین مشخص گردید، هنگامی که فعالیت های عملیاتی ضعیف است (بر مبنای وجه نقد ناشی از عملیات)، شرکت ها تمایل دارند که استراتژی های افزایش سود در پیش بگیرند. ولی در مورد شرکت های با فعالیت عملیاتی خوب (بر مبنای وجه نقد ناشی از عملیات) در کل کاهش اقلام تعهدی مشاهده می شود ولی با بررسی پرتفوها مشاهده می شود که تعداد قابل توجهی از شرکت های با فعالیت خوب نیز تمایل به سیاست های افزایشی سود از خود نشان می دهند. بعضی از شرکت های با فعالیت های عملیاتی بسیار عالی نیز تمایل به سیاست های کاهشی سود دارد.
اخلاق فضیلت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریههاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مىشود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مىرساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مىپردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مىکند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
حکمرانی خوب و ارائه حکمرانی شایسته بررسی و شاخص های این دو از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه پارادایم «حکمرانی خوب» یک شیوة رایج و مسلّط برای ادارة جامعه در سطح جهان بوده و متفاوت از دولت و حکومت است. در این نوشتار، ابتدا «حکمرانی خوب» و شاخص های آن با روش «توصیفی – تحلیلی» بررسی و سپس «حکمرانی شایسته» و شاخص های آن از دیدگاه حضرت علی(ع) تجزیه و تحلیل شده و در نهایت، تعدادی از شاخص های حکمرانی شایسته از دیدگاه آن حضرت با شاخص های حکمرانی خوب از دیدگاه نهادهای بین المللی و اندیشمندان غرب مقایسه گردیده است.
ادراکات اعتباری و نسبیت اخلاق در اندیشه علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مفاهیمی همچون خوب و باید، که نماد مفاهیم ارزشی و لزومی اخلاق هستند، مفاهیمی اعتباری می باشند. از خصوصیات بارز ادراکات اعتباری این است که این گونه ادراکات، به یک معنا نسبی هستند. در پاسخ به این سؤال که آیا این گونه نسبیت، تعارضی با اطلاق و ثبات اخلاقی ندارد؟ باید گفت: کمال موجود مبدأ نهایی فعل اختیاری انسان است و لذا اصول عام اخلاقی، از اعتباریات عمومی هستند که لازمه نوعیت نوع می باشند. از این رو، کمال نوعی انسان، مبدأ اصلی اعتبارخوب و وجوب اخلاقی است. ازآنجا که کمال نوعی انسان به تبع ثبات در نوعیت نوع، ثابت است، اعتبارات اخلاقی که ناظر به کمال ثابت نوع انسانی هستند، تغییر نمی پذیرند.
ارزیابی خوب یا بد بودن سرشت و شاکله انسان براساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
ارزیابی سرشت انسان و نیک یا بد بودن آن، از مسائل مهم و کهن در مکاتب مختلف دینی و فلسفی بوده است. برخی انسان را نیک سرشت، برخی او را بدسرشت و گروهی هم وی را فاقد سرشت مشترک دانسته اند. این مقاله در جستجوی پاسخ های دقیقی برای سه پرسش اساسی است: اولاً حقیقت سرشت انسان از نگاه هستی شناختی چیست؟ ثانیاً متعلَّق اصلی «خوبی و بدی» در بحث سرشت انسان چیست؟ ثالثاً منشأ افعال بد انسان چیست؟ براساس حکمت متعالیه، سرشت انسان که عبارت است از استعدادهای فطری و غریزی او نحوه وجود اوست. هر موجودی در هر یک از مراتب، درجه وجودی خاصی دارد و به میزان درجه وجودی خود خیر، کمال و نیکو است. فلسفه وجودی استعدادهای فطری و غریزی که مهم ترین آنها عقل است استکمال انسان و بقای سعادتمندانه اوست. بنابراین از منظر هستی شناختی، سرشت انسان فقط به «خوبی» متصف می شود و به علت اشتمال آن بر عقل فطری که مدبر گرایش های انسان است منشأ اعمال خیر و نیکو خواهد بود. متعلَّق اصلی در بحث سرشت انسان، خوبی و بدی افعال اوست و منشأ اعمال بد انسان ها نیز خصلت های موروثی و اکتسابی آنهاست، نه سرشت آنها.
بررسی و تبیین حکمرانی شایسته در رویکرد حکمرانی نظام جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
حکومت به عنوان یکی از نیازهای اساسی برای فراهم نمودن کمال انسانی در دین اسلام می باشد که بایستی ابعاد سیاسی و اجتماعی آن از منظر قرآنی بررسی گردد. تحلیلی از معنای دقیق حکمرانی در تعالیم اسلام، شاخص های قرآنی حکومت کردن مطلوب با مطالعه آیات قرآن کریم، اهمیت عدالت به عنوان یک رویکرد مهم در حکومت امروزه و همچنین پارادایم «حکمرانی خوب» به عنوان یک شیوة رایج و مسلّط برای ادارة جامعه در سطح جهان بوده و متفاوت از دولت و حکومت است. در این نوشتار، ابتدا «حکمرانی خوب و حکمرانی شایسته» و شاخص های آن با روش «توصیفی – تحلیلی» بررسی و سپس «حکمرانی شایسته» و شاخص های آن در انقلاب اسلامی تجزیه و تحلیل شده و در نهایت، تعدادی از شاخص های حکمرانی شایسته از ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران با شاخص های حکمرانی خوب از دیدگاه دینی و اسلامی، نهادهای بین المللی و اندیشمندان مقایسه تطبیقی گردیده است. بررسی پنج شاخص اصلی و اساسی در حکمرانی که شاخص های یکسانی می باشد که بر حسب معنا و مبنا متفاوت می باشد. محتوای دیدگاه های نظری حکمرانی خوب مبتنی بر انسان محوری، دنیاگرایی و ماده گرایی است، ولی حکمرانی شایسته مبتنی بر خدا محوری است، اگرچه به ماده و معنا و دنیا و آخرت هر دو به صورت همزمان توجه دارد.
رابطة باید و هست(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطه «باید» و«هست»، همواره یکی از چالش برانگیزترین مسائل در حوزه فلسفه اخلاق بوده و حل این مسئله، گره گشای بسیاری مسائل دیگر از جمله رابطة اخلاق و علم خواهد بود. هدف این نوشتار، ارائه فروض مختلف مسئله باید و هست و بررسی امکان تحقق رابطه مزبور است. تحلیل و بررسی دقیق مسئله باید و هست، به این نتیجه منتهی می شود که ارزش اخلاقی امری واقعی و عینی است، اما الزام اخلاقی، امری اعتباری است که برای ایجاد انگیزه در مخاطب اعتبار می گردد، تا با تحریک فاعل به عمل اخلاقی، غایت و هدف اخلاق- که ارزش ذاتی دارد - به دست آید. با توجه به واقعیت داشتن ارزش های اخلاقی، می توان گفت: مفهوم «ارزش» با مفهوم «هست»، ارتباط معنایی دارد و جملات ارزشی نیز بیانگر نوعی واقعیت اند. از سوی دیگر، ارزش های اخلاقی به سبب واقعی بودن، قابلیت استنتاج از هست های غیراخلاقی را دارند. بنابراین، میان باید و هست رابطة منطقی و استنتاجی وجود دارد و با تکیه بر هست های غیراخلاقی، می توان ارزش های اخلاقی را نتیجه گرفت.
اصالت نظریه فرا اخلاقی خوب و توجیه آن در فعل اخلاقی از دیدگاه راس در پرتو اندیشه های کانت و مور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۶
339-360
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مورد بحث در فرا اخلاق مفهوم خوبی است که در سیاق های اخلاقی بسیار به کار می رود و نقش مهمی در صدور داوری اخلاقی دارد از فیلسوفانی که به این مفهوم پرداخت و آن را غیرقابل تقلیل به دیگر مفاهیم اخلاقی می دانست، ویلیام دیوید راس است. با این حال پیشینیان وی از جمله کانت و مور هم در باب خوبی نظریه پردازی کرده اند که نظرات آن ها بر او تأثیر داشته است. نوشتار حاضر در صدد است تا دیدگاه فرا اخلاقی او را در پرتو دو نظریه مور و کانت به روش تطبیقی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد مداقه قرار دهد که در چه مواردی راس از این دو فیلسوف تاثیر پذیرفته است و آیا می توان به رغم این تاثیرها نظر راس را دیدگاهی بدیع محسوب نمود. در نهایت تحقیق حاضر نتیجه گیری می نماید راس علیرغم تأثیری که از پیشینیان پذیرفته سعی کرده تا مشکلات آن ها را برطرف کند و با ترکیب نظرات کانت و مور و اضافه کردن عناصر دیگر به آن ها نظریه شخصیت خوب اخلاقی را ارائه نماید.
استدلال پرسش باز مور در فلسفه اخلاق مور و چالش پارادوکس تحلیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال پرسشِ باز نقطه عطفی در اخلاق تحلیلی معاصر است که بسیاری از دیدگاهای جدید در واکنش به این استدلال مطرح شدند. در این مقاله به نقد و بررسی استدلال پرسشِ باز و مفروضات معناشناختی آن پرداخته و نشان داده ایم که این استدلال کاربستی از پارادوکس تحلیل و نظریه توصیفی معنا در مورد مفاهیم اخلاقی است. بنا بر پارادوکس تحلیل ، مقوّمات اشیاء در مفهوم آنها دخیل بوده و بدین جهت تعاریف حقیقی که مشتمل بر مقوّمات اشیاء هستند ، این همان گویانه و فاقد اطلاع تازه اند. در ادامه، برای حلّ پارادوکس تحلیل راه حلّ مستفاد از دیدگاه های معناشناختی فرگه ، پوزیتیوسم منطقی ، سهروردی۔لاک و کریپکی۔پاتنم را مطرح کرده و نشان دادیم که هیچ یک از این دیدگاه ها قابل إعمال بر مفاهیم اخلاقی نبوده و نمی توانند پاسخ رضایت بخشی در قبال استدلال پرسشِ باز قلمداد شوند. در نهایت ، توضیح دادیم که می توان با الهام از نظریه کریپکی۔پاتنم و با توسل به شهودات زبانی، راه حلّ دیگری برای «پارادوکس تحلیل» پیشنهاد کرد. بنا بر این راه حلّ ، ارجاع اولیه واژه های اخلاقی بر مصادیق خارجی بدون وساطت مفهوم و از طریق شهودات مشترک اهل زبان انجام می پذیرد و مفهوم دقیق این واژه ها به تدریج در فرآیند تحلیل و با لحاظ شهودات اولیّه ساخته و پرداخته می شود.
تأملاتی معنا شناختی در حقیقت ارزش اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
2 - 26
حوزه های تخصصی:
برخی نظریه های اخلاقی به ویژه نظریه هایی که تبیینی توحیدی از ارزش اخلاقی ارائه داده اند به فاصله عمیقی میان حیث معناشناختی و حیث وجودشناختی مقولات ارزشی دامن زده اند. اما به نظر می رسد ارائه هرگونه تبیین وجودشناسانه موفق از مقولات ارزشی به همسو بودن آن تبیین با ارتکازات مفهومی و شهودات معناشناختی ما بستگی دارد. در این مقاله، با انجام برخی کاوش های معناشناسانه درباره خوبی و بدی امور به این نتیجه می رسیم که ما در مقام معناشناسی، گونه ای قابلیت تحسین را در خود امور ارزشی و اخلاقی می یابیم و این چیزی است که در نظریه ای مانند نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر -که بنابر تقریر مشهور آن، یک تبیین توحیدی و خدامحورانه به شمار می رود- نادیده گرفته شده است و در نتیجه، به پیامدی ناخواسته گرفتار می شود که بر اساس آن درک های اولیه ما از ارزش مندی امور اخلاقی از اعتبار می افتند و دست رسی معرفتی ما را به ارزش ها دشوار می سازند و به جهت دشواری کسب چنین معرفت هایی، احتمال انحراف ها و اختلافات معرفتی در قلمرو اخلاق و در پی آن، اختلاف های اخلاقی در جامعه زیاد می شود.
معناشناسی «خوب» از نظر ناول اسمیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم فرا اخلاقی معناشناسی واژه «خوب» است. در این زمینه آرای مختلف شناختاری و غیرشناختاری وجود دارد. ناول اسمیت با تقسیم الفاظ بر اساس کارکردشان به سه گروه احساسی (A)، الزامی (G) و توصیفی (D) واژه خوب را نیز به عنوان یک واژه احساسی دارای کارکرد تحریک و ایجاد علاقه و هم به عنوان واژه الزامی به معنای شایسته انتخاب یا انجام دادن می داند. وی معتقد است معنای خوب چیزی جز کاربردهای مختلفی که این واژه دارد نیست و برای فهم معنای آن باید به زمینه ها و بستر کاربرد آن توجه کرد. او با تقسیم کاربردهای واژه «خوب» به دو بخش اصلی و فرعی، کاربرد «خوب» در زمینه انتخاب و توصیه را دو کاربرد اصلی و کاربردش برای ستایش و تحسین، ترغیب، ارزیابی، کارامدی، مهارت و توصیف را شش کاربرد فرعی این واژه می داند. ناول اسمیت معتقد است واژه «خوب» در کاربرد واحد می تواند دو یا چند کارکرد همزمان داشته باشد؛ برای مثال، جمله «عدالت خوب است» بنابر زمینه کاربردش می تواند برای بیان انتخاب عمل عدالت توسط فرد یا توصیه آن به دیگری یا بیان ستایش و تحسین این عمل یا ترغیب وتشویق دیگران برای انجام دادن آن و ... به کار رود. بنابراین، به اعتقاد وی اشکال نظریه های اخلاقی پیشین در فروکاستن معنا و کاربرد واژه «خوب» در یک چیز است.
تحلیل تطبیقی مفهوم «خوب» در آرای ملاهادی سبزواری و آر. اِم. هر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
163 - 176
حوزه های تخصصی:
حاج ملاهادی سبزواری و آر. اِم. هِر، دو فیلسوف، هر کدام بر مبنای چارچوب اندیشه ورزی خود نظرات درخوری در باب مفهوم «خوب» مطرح کرده اند. هر دو اندیشمند، به برهان مندی و منطقی بودن قیاس های مربوط به مفهوم اخلاقی خوب» قائل اند. از دیدگاه سبزواری، قضایای مربوط به مفهوم خوب، بدیهی و یقینی اند؛ بنابراین دیدگاه او در این باب، شناخت گرایانه است؛ اما توصیه گرایی هِر، ذیل ناشناخت گرایی اخلاقی طبقه بندی می شود. همچنین حاج ملاهادی در دو قرائت مختلف از مفهوم خوب، هم یک ناواقع گرا و هم یک واقع گرای اخلاقی محسوب می شود؛ اما هِر صرفاً ناواقع گرای اخلاقی است. نیز، هر دو اندیشمند، به تأویل مفهوم «خوب» به امری تحسین برانگیز قائل اند و مابقیِ معانی را در قلمرو معنای ارزشی و اخلاقی آن، یعنی بُعد ستایش و تحسین معنا می کنند. با این وصف،حاجی سبزواری معانی دیگر مفهوم «خوب» را در صورت اختیاری بودن به معنای متعلق مدح و ستایش بودن بر می گرداند. هِر نیز معنای مفهوم خوبی را به معنای ارزشی آن یعنی تحسین برانگیز بودن تأویل می کند. در این نوشتار، آرای این دو فیلسوف، در باب مفهوم «خوب»، از ساحت معرفت شناسی و معناشناسی و وجودشناسی، تبیین و تحلیل تطبیقی شده است.
پرسش باز مور و هنجارمندی اخلاقی؛ نقد پل بلومفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
257 - 288
حوزه های تخصصی:
مور (1903) در استدلال پرسش باز ادعا می کند که مفهوم «خوب» را نمی توان بر اساس مفاهیم دیگر اعم از مفاهیم طبیعی و غیر طبیعی تعریف کرد. پل بلومفیلد (2006) به تبعیت از داروال-گیبارد-ریلتن (1992) تقلیل ناپذیری مفهوم خوب را مبتنی بر هنجارمند بودن این مفهوم تبیین نموده است. بر اساس این ایده، مفهومِ «خوبی»- بر خلاف مفاهیم دیگری که معمولاً در تعریف خوبی بیان می گردد، مثل مفهومِ «لذت بخش بودن»، ویژگیِ راهبر کنش بودن را داراست. افزون بر این بلومفیلد هنجارمندی مفهوم خوب را قابل قیاس و شبیه به هنجارمندی معناشناختی می داند. مطابق استدلال پیروی از قاعده ویتگنشتاین معنا هنجارمند است به این اعتبار که معانی الفاظ واجد خصیصه راهبری کنش هستند و به بیان دیگر معانی واژگان کاربست آنها را در زبان به نحوی هنجاری مقیّد می کند. هدف اصلیِ ما در این مقاله بررسی ادعای بلومفیلد و مقایسه هنجارمندی در حوزه اخلاق با هنجارمندی معناشناختی است. بدین منظور ابتدا به ایضاح استدلال پرسش باز مور و سپس به توضیح هنجارمندی معناشناختی خواهیم پرداخت. پس از آن برهان بلومفیلد را بازتقریر خواهیم کرد و در پایان استدلال خواهیم کرد که بر خلاف نظر او هنجارمندی در حوزه اخلاق با هنجارمندی معناشناختی شباهت ندارد.
درهم تنیدگی اخلاق و سیاست ارسطو چونان مقدمه ای برای متافیزیک امور انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
314 - 291
حوزه های تخصصی:
اخلاق و سیاست آنچنان که در سنت فلسفه اسلامی فهم شد، جدا از هرگونه بنیان متافیزیکی و چیزی بیرون از حقیقت بود. سیاست ارسطو به طور بنیادین خوانده نشد و همواره بر تفکیک علوم در سنت ارسطویی پافشاری کردند. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا می توان بر مبنای بنیان متافیزیکی میان اخلاق و سیاست پیوند برقرار کرد؟ برای پاسخ به این پرسش از روش کیفی تحلیل متون برای بررسی آثار مهم ارسطو و مباحث ارائه شده از سوی نظریه پردازانی که نوشته های این اندیشمند پرآوازه را با روشی دقیق و نقادانه بررسی کرده اند، استفاده خواهد شد. در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که رابطه ای معنادار بین اخلاق و سیاست برمبنای بنیان متافیزیکی وجود دارد. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با استفاده از ترکیب «شیء انسانی» یا «امر انسانی» و بنیان قرار دادن قاعده ارسطویی «آغاز همان پایان، و پایان همان آغاز است»، نشان داده شود که نه تنها اخلاق و سیاست ارسطو منفک از متافیزیک نیست، بلکه بنیان های متافیزیک امر انسانی را پی می نهد. نخست، ماهیت امر انسانی و نحوه نظر به آن از دیدگاه ارسطو بررسی و سپس در قالب مفاهیم خوب و زیبا نشان خواهیم داد که فلسفه ارسطو از پایه بر یک پیش فرض اخلاقی، یعنی پی ریزی زندگی آزاد، بنا نهاده شده است. بی شک بررسی این مقوله زمان بیشتری می طلبد، ولی می توان این مقاله را تمهیدی بر کار بیشتر در زمینه این موضوع دانست. «ورزش خاص انسان» (ارگون)، انسان فعلیت (انرگیای) یا اندیشیدن به اندیشیدن خود، یا تشبه به خداوند است و این تنها و یگانه راه آزادی انسان است. سیاست و اخلاق، در یک کلام، اجتماع، تنها بستری است که می تواند موجب تحقق این امر بالقوه شود. هرچند ارسطو در آغاز مسئله را شهروند خوب معرفی می کند، در انتها مشخص می شود که به زیستن در اجتماع چیزی نیست جز فعلیت این امر.
ویژگی های مادری خوب: مطالعه ای با رویکرد کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
115 - 142
حوزه های تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی مادری و تربیت فرزند است و با توجه به شرایط اجتماعی امروز، به خصوص سیاست های جمعیتی، مادری از مسائل مهم علوم اجتماعی است؛ اما مفهوم مادری در ایران کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال شناسایی ویژگی های مادری خوب از دیدگاه زنان و مردان است تا بتواند با دستیابی به فهمی درست از تعریف مادری خوب، گامی در جهت زمینه سازی برای ارائه الگو و تعریفی مناسب از نقش مادری، متناسب با شرایط امروز جامعه ایران بردارد. به این منظور با مصاحبه با 90 نفر از مشارکت کنندگان شامل پدران، مادران، مردان متأهل، زنان متأهل، پسران مجرد و دختران مجرد ساکن شهر تهران و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها به استخراج ویژگی های مادری خوب از دیدگاه آنان پرداخته است. بر اساس یافته ها، ویژگی های مادری خوب شامل «فداکاری و صبوری»، «مهربانی و دلسوزی»، «حمایت و یاری گری»، «آرامش و امنیت بخشی»، «آگاهی و دغدغه مندی»، «درایت و مدیریت»، «الگو بودن برای فرزند»، «تربیت فرزند شایسته»، «تعامل سازنده با فرزند» و «ایفای متعادل نقش ها» بوده است.
تقریری نو از اخلاق فضیلت: مولفه های فضیلت از دیدگاه رابرت آدامز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
49 - 66
حوزه های تخصصی:
رابرت آدامز در کتاب نظریه فضیلت، می کوشد تا تقریری نو از اخلاق فضیلت ارائه دهد. از نظر او، مؤلفه های اصلی فضیلت عبارتند از «بودن در جهت امور خوب» و «ارزشمندی». خوبی مطابق با تلقی افلاطونی-الهیاتی آدامز، این همان با خداوند مهربان به عنوان «خوب نامتناهی» است و همه امور خوب به عنوان خوب های متناهی، به میزان مشابهت با خداوند خوب و ارزشمنداند. بدین ترتیب، بودن در جهت امور خوب به شیوه های متفاوت رابطه و مواجهه با امور خوب دلالت می کند که شامل خواستن، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن و مانند این هاست. ارزشمندی به آن نوع خوبی اشاره دارد که غیرابزاری است و چیزی را که برخوردار از آنست، درخور تحسین و ستایش، عشق و احترام و حتی شایسته پرستش می کند. آن چه در دیدگاه آدامز محل اِشکال است اینست که او برای ارزشمندیِ «بودن در جهت خوب» معیاری ارائه نداده و آن را به عهده شهود ما نهاده است درحالی که تشخیص ارزشمندی برای تمایز فضیلت از غیرفضیلت نیازمند معیار است.