مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
روش تفسیر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شیوة مطالعات موضوعى قرآن که تفسیر موضوعى نامیده مى شود، بررسی می شود و پیشینة آن در احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و بحار الانوار علامه مجلسى ردیابى شده و سپس به سه قسم تقسیم شده است: اول، تفسیر موضوعى درون قرآنى (شیوه سنتى) و دوم، تفسیر موضوعى تطبیقى (بین شیعه و سنى و بین قرآن و کتب مقدس) و سوم، تفسیر موضوعى میان رشته اى که در دهه هاى اخیر بین قرآن و علوم روز در زمینه هایی چون سیاسى، اقتصادى و تربیتى مورد توجه قرار گرفته است.
فرآیند تفسیر موضوعى و آسیب هاى آن همچون تقطیع آیات و غفلت از قرائن، و تحمیل دیدگاه ها بر قرآن از دیگر موضوعات مورد بررسی در این مقاله است.
آیة تفسیر (نحل: 44) و جواز تفسیر اجتهادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به معانی و مقاصد آیات قرآن در گرو تفسیر آیات و تفسیر آیات، در گرو «روش تفسیر» است. در میان روش های گوناگون تفسیری، «روش اجتهادی» از معتنابه ترین روش هاست؛ زیرا در این روش، مفسر از همة ظرفیت های تفسیری برای نیل به معارف قرآن بهره می گیرد. نوشتار حاضر جواز تفسیر اجتهادی را از نگاه آیة تفسیر (آیة 44 سورة مبارکة نحل) تحلیل کرده، نشان می دهد به رغم دیدگاهی که آیة تفسیر را گواه ممنوعیت «تفسیر اجتهادی» می پندارد، این آیه نه تنها بر جواز این روش تفسیری دلالت دارد؛ بلکه از مستندات استوار قرآنی آن است.
شیوه تفسیر بیانی در «التفسیر البیانی»
حوزه های تخصصی:
وجود معانی عمیق در آیات قرآن، موجب می شود که برخی مفسران عصر کنونی بدون محدود کردن فهم قرآن در روش ها و نگاه مفسرین گذشته و با استفاده از شیوه های جدید، البته با مبنا قرار دادن اصول حاکم بر تفسیر قرآن، روز به روز به نتایج نو و گاه دقیق تری از قرآن دست یابند، یکی از این شیوه ها تفسیر بیانی است؛ در عصر حاضر بنت الشاطی با نامگذاری تفسیر خود به نام «التفسیرالبیانی» خواسته است تفاوت و تمایز روش خود را نسبت به تفاسیر ادبی گذشته نشان دهد؛ این مقاله در صدد معرفی شیوه های به کار رفته در این تفسیر است که مؤلف آن توانسته با بهره گیری از آن یافته های دقیق تری را در تفسیر چندین سوره پایانی از قرآن ارائه دهد. مؤلف در این تفسیر روش های منظمی را مبنای کار خود قرار داده؛ از جمله: ضرورت تفسیر قرآن به صورت موضوعی البته به سبک خاص خود با استقصای همه آیات مربوطه؛ بهره گیری از روایات سبب نزول صرفا با هدف شناخت فضای نزول آیات؛ تبیین دلالت الفاظ قرآن در محدوده فهم مردمان عصر نزول؛ محوریت سیاق در فهم نصوص قرآن؛ و معیار قراردادن متن قرآن در مباحث نحوی، اعرابی و بلاغی.
مبانی، روش و گرایش تفسیر تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال هفتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
27 - 52
حوزه های تخصصی:
تفسیر گرانسنگ تسنیم، محصول درس تفسیر ترتیبی قرآن کریم آیت الله جوادی آملی در حوزه علمیه قم است که یکی از مهم ترین تفاسیر عصر حاضر به شمار می آید. از آنجا که شناخت بهتر تفسیر تسنیم، زمینه بهره گیری بهتر و تخصصی تر از آن را فراهم می کند و نیز دستیابی به چگونگی روش فهم قرآن در این تفسیر می تواند الگویی برای کارهای تفسیری آینده باشد، سؤال این است که تفسیر تسنیم چه مبانی، روش و گرایشی دارد. در این نوشتار، با مراجعه به تفسیر تسنیم و دیگر آثار آیت الله جوادی آملی به این موارد پرداخته می شود و چنین نتیجه گیری می شود که مفسر تسنیم از سه روش تفسیر قرآن به قرآن، قرآن به سنت و قرآن به عقل استفاده کرده است و لذا روش تفسیری آن، جامع می باشد. تفسیر قرآن به عقل در تفسیر تسنیم با گرایش های متفاوتی، اعم از ادبی، کلامی، فقهی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی سامان می یابد و گرایش غالب آن، گرایش اجتماعی است.
مقایسه روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس از نگاه هرمنوتیک عام و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمه ای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رأی. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راه های مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایتِ تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال می کند. بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سٶال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخه های هرمنوتیک محسوب می شود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهت ها و فرق هایی است؟
روشی برای ارتقای درس «تاریخ تحلیلی تفسیر شیعه»
حوزه های تخصصی:
تاریخ تفسیر، عنوانی است برای یکی از درس های مقطع سطح سه حوزه و کارشناسی ارشد دانشگاه در برخی از رشته های مرتبط با قرآن کریم. این مادّه درسی گاهی با گرایش شیعه، گاهی با گرایش اهل سنّت و گاهی به صورت تطبیقی، تدریس می شود. برقراری ارتباط میان این درس با مباحث حدیثی به ویژه در رشته های توأمان قرآنی و حدیثی، یکی از دغدغه های همیشگی سرفصل نویسان و مجریان است. از سوی دیگر برخی از استادان که تجربه تدریس چندباره این درس را دارند، از ابزارهایی برای پربارشدن علمی مباحث، کاربردی شدن آن و افزایش جذّابیت کلاس بهره می گیرند. با افزودن یا تغییر برخی از سرفصل ها، می توان بهره علمی این درس را فزونی داده و نشاط دانش پژوهان را تأمین کرد؛ همچنین ارتباط بین مطالب تفسیری با مباحث حدیثی را برقرار نمود. تاکنون طرحی که ارتباط بین این دو حوزه را ذیل درس «تاریخ تفسیر» برقرار کرده باشد، منتشر نشده و نگاشته کنونی می تواند چشم اندازی نو را بگشاید. همچنین این نگاشته با پشتوانه تجربی، سرفصل هایی را ذیل عنوان «تاریخ تفسیر» افزوده که کمتر مورد توجّه قرار گرفته است.
پژوهشی پیرامون روش تفسیری طبری با تکیه بر دیدگاه های آیت الله معرفت و ذهبی
حوزه های تخصصی:
دانش تفسیر در میان علوم اسلامی یکی از ارجمندترین علوم است که با آیات قرآن پیوند می خورد. هر مفسری در تفسیر، روش و منهج خاصی دارد که در تفسیر آیات برای فهم مدلول کلام از آن کمک می گیرد. بر این اساس، دانستن شیوه و روش تفسیر مفسران، موجب گشودن راهی در مسیر شناخت نوع تفسیر و در نهایت فهم صحیح از تفسیر مورد نظر است. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی روش تفسیری در جامع البیان طبری با تکیه بر دو کتاب ارزشمند «تفسیر و مفسرون» ذهبی و «تفسیر و مفسران» معرفت پرداخته است. جامع البیان طبری را می توان از زمره تفاسیر مأثور- روایی- دانست که مفسر آن تبحر و تسلطی کم نظیر در حدیث و تاریخ دارد. در عین حال با بررسی های به عمل آمده، این نتیجه بدست می آید که این اثر دارای نواقصی چون؛ تکرار بیش از حد، نقل احادیث بدون بررسی، نقد سندی و رجالی در اکثر موارد و نقل اسرائیلیات بدون هیچ واکنشی در درستی و نادرستی آن ها می باشد. ضمن این که دارای مزایایی چون؛ نقل اختلاف قرائات، نقد و بررسی آن ها در اکثر موارد، جرأت در اظهار نظر فقهی و اتخاذ فتوا در ذیل آیات الاحکام نیز هست.
روش حیری نیشابوری در الکفایه فی التفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و هشتم دی ۱۳۹۸ شماره ۲۶۵
73-81
حوزه های تخصصی:
«الکفایه فی التفسیر» یا «کفایه التفسیر» اثر حیری نیشابوری (د.431) مفسر، محدث، مقری و فقیه شافعی قرن پنجم نیشابور است. شناخت دقیق تر این تفسیر، به لحاظ جایگاهی که در میراث علمی نیشابور دارد، مهم است؛ چراکه بازه زمانی تألیف آن، عصری ممتاز در تاریخ علمی، سیاسی و مذهبی نیشابور است. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی و با هدف روش شناسی این تفسیر، سه نسخه خطی موجود از کفایه التفسیر را محور قرار داده و پس از مقایسه ای مختصر با الکشف والبیان ثعلبی نیشابوری (د.427) که تفسیری روایی دانسته می شود، به این نتیجه رسیده که تفسیر حیری را تنها می توان ذیل تفاسیر جامع طبقه بندی کرد. استفاده توامان از آیات و روایات که به شکل های متنوعی در فهم آیه به کار رفته اند، توجه به آراء تفسیریِ مفسران متقدم و یا معاصر با نویسنده، برخورداری از رویکردهای کلامی و ادبی و نیز توجه خاص به قرائات، از ویژگی هایی بارز این تفسیرند. همچنین تفصیل در تفسیر آیات کلامی، نشان دهنده واکنش پویای مؤلف به فضای گفتمانی عصرش و نیز نوع واکنش های علمی اشاعره به عقاید کرامیه و معتزله در قرن چهارم است.
اصول روش اجتهادی قرآن محور در قرائت علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روش تفسیر اجتهادی جامع، به اقتضای روش ها و گرایش های تفسیری رایج، می تواند تحلیل و تعریف خاص خود را بیابد و حسب غایات و مقاصد خویش، اصول نظری و عملی ویژه ای داشته باشد؛ از جمله با محوریت روش قرآن گرایانه با الهام از تجربه نسبتاً موفق علامه طباطبایی در المیزان می توان روش تفسیر اجتهادی قرآن محور را تعریف کرد. برجسته ترین اصول این تفسیر را می توان در سه دسته دنبال کرد: الف) اصول نظری (مبانی نظری) شامل: 1. قلمرو خاص تفسیر نسبت به دیگر دانش های دینی قرآنی؛ 2. محوریت قرآن در میان منابع معرفتی دین؛ 3. سازگاری و همخوانی درونی آیات قرآن؛ 4. مرجعیت قرآن نسبت به معرفت های انسانی؛ ب) اصول عملی (قواعد کلی) شامل: 1. تثبیت حجیت و اعتبار روش قرآن گرایانه در پرتو ادله روایی و سیره عملی معصومان؛ 2. جست وجوی آیات هم مضمون به لحاظ لفظی و معنایی؛ 3. یافتن اصول کلیدی و کلی حاکم بر مفاهیم و معارف قرآن؛ 4. اهتمام به قرائن سیاقی قرآنی؛ 5. انسجام یابی آیات متناظر (محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، و منسوخ و ناسخ)؛ 6. توجه به اصول توسعه دلالی در مفاهیم قرآن؛ و ج) اصول غایی با عنوان عام تفسیر در خدمت هدایت های دینی.
کارکرد «سیاق» در تفسیر قرآن با بررسی تطبیقیِ «المیزان» و «مجمع البیان» مطالعه نمونه ای جزء سی ام
حوزه های تخصصی:
رهیافت به تفسیر صحیح قرآن کریم، با بهره گیری از اسلوب های گوناگونی، امکان دارد که از جمله آن، استفاده از «سیاق» است. بی توجّهی به این روش، گاهی مفسّر را در فهم آیات، دچار اشتباه می کند. هدف از نگاشته کنونی بررسی کاربردهای سیاق در جزء سی ام قرآن کریم بر اساس تفسیر المیزان و مقایسه آن با تفسیر مجمع البیان به منظور نشان دادن میزان اهمّیت سیاق در تفسیر آیات و تأثیر توجّه و عدم توجّه به این قرینه در شکل گیری آرای تفسیری است. در این نگاشته پس از نگاهی گذرا به معنای سیاق در لغت و اصطلاح و انواع و شرایط بهره بردن از آن، به بررسی تطبیقی عملکرد علّامه طباطبایی و علّامه طبرسی، پرداخته می شود.
فیض و تفسیر صافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ و ۵
70 - 109
تفسیر صافی اثر ارزشمند محمدمحسن ابن مرتضی مشهور به ملا محسن فیض کاشانی، از تفاسیر مهم و معروف شیعه در قرن یازدهم هجری است. فیض در این اثر، به بیان احادیث معصومان در ذیل آیات پرداخته، به هنگام نیاز آنها را شرح داده و در جایی که حدیثی در خور بیان ندیده، از تفسیر بیضاوی بهره برده است. وی در آغاز کتاب، نکات بسیاری را در باب احادیث تفسیری و مبانی و روش تفسیری خود آورده است. با توجه به مقدمه و متن کتاب، روش ایشان حدیثی و همراه با اجتهاد است. در این مقاله، میزان توجه فیض به قواعد تفسیر بررسی شده و به بخشی از نقدهای محمدحسین ذهبی در باب روش تفسیری صافی پاسخ داده شده است.
بازتعریف اصطلاح «روش تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
185 - 206
حوزه های تخصصی:
در رایج ترین تعریف ارائه شده از اصطلاح «روش تفسیر»، معنای منبع تفسیر و در سایر تعاریف به مفاهیمی چون مبانی، قواعد و گرایش تفسیری اشاره شده است. چنین تعاریفی، به دلیل عدم ترادف با روش، عدم ارائه دلیل برای بیان این تعاریف، خلط مفاهیم، محدودسازی مفهوم کلی روش تفسیر در مفاهیم جزئی و غفلت از شکل نظامند روش ها، نیازمند بازتعریف است. با توجه به تعریف هریک از این مفاهیم، اصطلاح روش تفسیر، به شکلی نظامند، تمام آنهارا در بر می گیرد. یعنی هر روش تفسیری از مبانی مورد پذیرش مفسر، آغاز می گردد و بر اساس قواعد مصونیت بخش از خطای مفسر، به بهره گیری از منابع معتبر می پردازد تا تفسیری روشمند ارائه دهد. از ابتدا تا انتهای تفسیر ارائه شده از سوی مفسر، تمایل و تخصص مفسر در برداشت وی از آیات با تاکید بر مبنا یا قاعده ای، بیش از سایر مبانی یا قواعد دیگر، به چشم می آید که گرایش تفسیری وی محسوب می گردد. هریک از این اجزا در روش تفسیر، نقشی را به عهده دارند که همچون اجزاء یک ساختار، مرتبط و هماهنگ با یکدیگر عمل می نمایند.
گونه شناسی روش تفسیر قرآن به قرآن در روایات تفسیری امام صادق(ع)
حوزه های تخصصی:
ارتباط دوسویه میان «قرآن و اهل بیت علیهم السلام » نشان می دهد آگاه ترین انسان ها به حقایق وحی، اهل بیت علیهم السلام می باشند. در این میان، با توجه به اینکه از یک سو، حجم فراوانی از روایات تفسیری به صادق آل محمد(ص) منسوب می باشد و از سوی دیگر، برخی از این روایات، به شیوه ی قرآن به قرآن اختصاص یافته، لذا شناخت روش ها و شیوه های تفسیری گوناگون ایشان و نیز مطالعه ی ژرف و تحلیل گونه ی روایات تفسیرى وی، گامی اساسی برای فهم مراد الهی است. از گونه های تفسیر قرآن به قرآن در کلام امام صادق(ع) مواردی مانند: تخصیص عام، تقیید مطلق، ارجاع محکم به متشابه و تبیین مجملات قرآن با استفاده از قرآن قابل بررسی است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد روش تفسیری قرآن به قرآن، تنها در موارد صادره از معصوم قابل اعتناست و می تواند متقن ترین راه در جهت فهم و تفسیر آیات الهی به شمار آید؛ در این صورت شاهد پیوند میان قرآن و عترت به عنوان دو میراث گرانسنگ مورد اشاره ی پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هستیم.
روش تفسیری ابن برجان در «ایضاح الحکمه»
حوزه های تخصصی:
یکی از عارفان و مفسران غرب اسلامی در سده ششم هجری، ابن برجان اندلسی است. تفسیر مختصر او، «ایضاح الحکمه بأحکام العبره» نام دارد. هدف این پژوهش بررسی روش تفسیری ابن برجان در این تفسیر است. روش این پژوهش، اسنادی، توصیفی تحلیلی و بر مبنای مباحث روش شناسیِ تفسیر قرآن است. یافته ها حاکی از این است که ایضاح الحکمه یک تفسیر ترتیبی گزینشی است که می تواند به عنوان یک تفسیر عرفانی و واعظانه به شمار آید. هدف ابن برجان موعظه مخاطب و هدایت او به شهود عالم غیب به واسطه عبرت است. منظور ابن برجان از عبرت، فرایند رسیدن به عالم غیب از طریق تأمل بر اعماق آیات قرآن و پدیده های طبیعت و همچنین معارف و آگاهی های نهفته در این آیات است. ابن برجان به قرینه های فهم آیات، خواه قراین پیوسته و ناپیوسته لفظی، ازجمله آیات قرآن و احادیث، و خواه قراین غیر لفظی توجه دارد؛ اما شاید بتوان گفت که بیشتر از روش قرآن به قرآن استفاده می کند؛ اگرچه به احادیث نیز توجه دارد. افزون بر این، او در توضیح معنای آیات، از کتاب های عهدین و اشعار نیز بهره برده است.
تحلیل روش علامه طباطبائی در تفسیر آیات عام و مطلق در سیاق خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عام ومطلق در آیات قرآن کریم گاه در سیاق خاص قرار گرفته اند در نتیجه این سؤال مطرح می شود که آیا ملاک تفسیر این گونه آیات، تنها ادوات عام و مطلق است و از این رو، این گونه آیات را باید به خارج از سیاق و فضای نزول تعمیم داد، یا آنکه لازم است عمومات و اطلاقات در چارچوب سیاق و فضای نزول خود تفسیر شوند. با توجه به جایگاه المیزان، واکاوی روش علامه طباطبائی (ره) در مواجهه با این گونه آیات می تواند بسیار مهم تلقی شود؛ به ویژه آنکه در نگاه ابتدائی، به نظر می رسد ایشان در این زمینه، متعارض عمل کرده است؛ گاه با استناد به سیاق، دلالت الفاظ عام و یا مطلق را محدود و نسبی دانسته است و گاه با استناد به الفاظ عام و یا مطلق، دلالت آیه را فراتر از سیاق تفسیر کرده است. در پژوهش حاضر آیات عام ومطلق دارای سیاقِ محدود با روش کتابخانه ای در تفسیر المیزان مورد مطالعه قرار گرفته و نمونه هایی که منعکس کننده عملکرد متفاوت علامه طباطبایی در این دسته از آیات است، گزارش شده است؛ سپس این نمونه ها با روش توصیفی- تحلیلی، واکاوی و ارزیابی شده و این نتیجه حاصل شده است که روش تفسیری علامه طباطبایی در این زمینه، کاملاً ضابطه مند و به دور از تناقض است و ایشان به صورت کلّی، گستره دلالت ادوات عام ومطلق را داخل در چارچوب سیاق و فضای نزول تفسیر می کند، مگر آنکه خصوصیّت سیاق و فضای نزول احراز نشود؛ یا دلیل عقلائی یا روایی بر تعمیم و الغاء خصوصیّت وجود داشته باشد.
گستره موضوعی و روش مفسران فریقین در تفسیر آیات مهدویت (قرن های چهارم و پنجم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
37 - 52
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل رویکرد مفسران فریقین قرون چهارم و پنجم هجری قمری به موضوع مهدویت انجام گرفته است. در این پژوهش گستره موضوعات و روش مفسر در طرح موضوعات مهدوی در میان مفسران قرون چهارم و پنجم بررسی شده است. قرن چهارم به دلیل آزادی نسبی که برای دانشمندان و مخصوصاً شیعیان ایجاد شده بود و همچنین افزایش میل به کسب علم در میان امت اسلام، قرن شکوفایی علم و دانش در جهان اسلام بوده و کتب تفسیری افزایش چشمگیری یافتند. براساس یافته های پژوهش تفاسیر فریقین در این قرن به طور گسترده مباحث مهدوی مثل اشراط الساعه و نزول حضرت عیسی؟ع؟ شروع شده و در ادامه به اثبات وجود حضرت مهدی؟عج؟ و نشانه های ظهور، همچنین وقایع پس از ظهور و ویژگی های خاص حضرت مهدی؟عج؟ به علاوه موضوع رجعت از دیگر مباحثی هستند که در تفاسیر این دوره مورد توجه مفسران قرار گرفته است. اما قرن پنجم به خاطر جنگ های صلیبی و... تفاسیر شیعه افول شدید پیدا کرده و به تبع گستره موضوعات کمتری دیده می شود. مفسران در ابتدا تنها با روش روایی به تفسیر آیات می پرداختند اما رفته رفته روش های لغوی و ادبی، عقلی، عرفانی و اجتهادی نیز به روش های تفسیری اضافه شدند و برخی مفسران نیز سعی کردند تا تمام روش های تفسیری را به کار گیرند. مباحث مهدوی را غالباً تفاسیری بیان کرده اند که روش تفسیری روایی داشته اند و یا به روایت در تفسیر خود توجه ویژه داشته اند.
روش شناسی تفسیری علامه مطهری
منبع:
تفسیرپژوهی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷
196 - 165
حوزه های تخصصی:
استاد مرتضی مطهری یکی از عالمان اثر گذار در روزگار معاصر است. هر چند نگارش های مستقل قرآنی استاد مطهری بیش از آثارش در دیگر رشته های علوم اسلامی نیست. اما حجم زیادی از آثار مکتوب استاد بصورت مستقیم و غیر مستقیم در زمینه تفسیر آیات قرآن است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی - ضمن تمرکز بر این بُعدِ نسبتا مغفول از میراث علمی استاد- روش تفسیری ایشان را به بحث نهاده است. بر اساس نتایج تحقیق ، توجه جدی به مقتضیات زمان و برخورداری از روش مشخص تفسیری دو ویژگی مهم میراث تفسیری علامه مطهری است. روش تفسیری ایشان به روش جامع بسیار نزدیک است. مهمترین عناصر روش تفسیری ایشان عبارتند از؛ معناشناسی واژگان، توجه به قرائن پیوسته و گسسته، تفسیر قرآن به قرآن، بهره جویی متعادل از منابع روایی، توجه به عنصر اجتهاد. این پژوهش در شناخت دقیقتر جایگاه علمی استاد مطهری و نیز کیفیت استمرار مکتب فکری و علمی استاد کاربرد آشکار دارد.
گونه های تجلی تفسیر موضوعی در عصر اهل بیت(ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
34 - 13
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم، اسلوب غالب بر تفسیر، تفسیر ترتیبی بوده است و مفسران تا قرن چهاردهم اقبال کمتری به تفسیر موضوعی داشته اند، این در حالی است که تفسیر موضوعی ممکن است از نظر اصطلاحی، اصطلاحی جدید باشد، ولی اصل و ریشه آن از زمان نزول قرآن و همراه تفسیر ترتیبی وجود داشته است. این مطلب از روایات پیامبر و معصومین که منشاء علم تفسیر هستند و بیانات ایشان به عنوان مرجعیت علمی و محک داوری مورد توجه است، قابل اثبات است از سویی عنایت اهل بیت به تفسیر موضوعی می تواند دلیلی قاطع بر صحت و اعتبار این سبک تفسیری باشد. در ا ین نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای احادیث اهل بیت(ع) و بررسی سیر تاریخی تفسیر ومنابع موجود صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که تفسیر موضوعی در عصر اهل بیت (ع) در دو عرصه ظهورو نمود داشته است که یکی از دو عرصه نمود مربوط به بهره گیری گسترده اهل بیت از این روش و بیان معارف و اصول عقاید و احکام توسط معصومین(ع) به شیوه ی موضوعی است و عرصه دیگر نمود مربوط به آثاری است که توسط شاگردان و اصحاب معصومین(ع) به منظور بیان و تفسیر آیات به شیوه ی موضوعی در عصر اهل بیت(ع) و یا نزدیک به عصر ایشان تالیف شده است.
نقد و بررسی نظریه تفسیر سه لایه ای قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۲۷۱-۲۵۵
حوزه های تخصصی:
نظریه تفسیر سه لایه ای از سوی جعفر نکونام مطرح شده و آن به این مضمون است که تفسیر روزآمد از قرآن در گرو به دست دادن سه لایه تفسیری تاریخی، فراتاریخی و عصری است. تفسیر تاریخی ذکر معنایی است که میان عرب حجاز عصر پیامبر$ متعارف بود. تفسیر فراتاریخی نیز عبارت از بیان معنایی کلی و خالی از مختصات قومی و تاریخی از آیات است؛ طوری که آن معنا میان همه اقوام بشری مقبول باشد. تفسیر عصری عبارت از معنایی است که با موارد و مصادیق عصر حاضر قابل انطباق باشد. برخی از مهم ترین مبانی نظریه تفسیر سه لایه ای عبارت اند از: تاریخمندی قرآن، عرفی بودن زبان قرآن، حاشیه بر متن بودن قرآن. به نظر برخی از ناقدان مبنای تاریخمندی قرآن ناقض عمومیت و جاودانگی قرآن دانسته شده است؛ منتها این نظریه مدعی است که تفسیر سه لایه ای منافی عمومیت و جاودانگی قرآن نیست و تاریخمندی قرآن فقط ناظر به لایه تاریخی است. امّا مبنای حاشیه بر متن بودن، معارض تبیان کل شیء بودن قرآن به شمار رفته است؛ اما در این نظریه آیه مورد اشاره فقط ناظر به مسائلی دانسته شده که در دوره رسالت پیامبر$ مطرح بوده است که از آن به حاشیه تعبیر شده است؛ نه تمام حاجات بشر تا ابد. در نقد دیگر مبنای عرفی بودن قرآن منافی حقانیت آموزه های قرآن شمرده شده است؛ اما صاحب نظریه این مبنا را مخل به حقانیت قرآن نمی داند؛ چرا که قرآن با باورها و سنت های باطل مقابله کرده و وجود برخی از گزاره های باطل در قرآن از قبیل جدل و مماشات شمرده می شود. ضمناً این نظریه در برخی موارد با نظریات ابوزید و فضل الرحمان مشابهت هایی دارد که نو بودن آن را نفی می کند. منتها نکونام بر این نظر است که نو بودن یک نظریه به تمایزات آن نظریه است و از جمله تمایزات این نظریه این است که این نظریه بر خلاف نظریه فضل الله که فقط ناظر به آیات احکام بود، تمام آیات قرآن را اعم از آیات احکام و غیر احکام در برمی گیرد. و بالاخره از دیگر اشکالات این نظریه مناسب نبودن تعبیر لایه در عنوان نظریه و رجحان تعبیر مرحله به جای آن و نیز مناسب نبودن تعبیر تفسیر بر مرحله عصری و رجحان تعبیر تطبیق به جای آن است. منتها صاحب نظریه کاربرد این تعابیر را تسامحی دانسته و با تعریفی که به دست می دهد، مشکل را قابل رفع می شمارد.
بررسی و نقد شیوه ها و روش های تفسیری عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن»
حوزه های تخصصی:
عبدالکریم خطیب از مهم ترین مفسران اجتماعی معاصر محسوب می شود که از حوزه جغرافیایی مصر برخاسته و با هدف ارائه اصول کلی حاکم بر نظام اجتماعی اسلام، با شیوه ای نظری تشریحی و تحلیلی، آیات قرآنی را پردازش کرده است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین روش تفسیری خطیب در التفسیر القرآنی للقرآن و نقد شیوه های تفسیری او است. در این جستار با روش توصیفی – تحلیلی و به کارگیری سیاق درون متنی، متن التفسیر القرآنی للقرآن مورد واکاوی شده و در چهار بخش به بررسی و نقد شیوه ها و روش تفسیری خطیب پرداخته شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش از رهگذر استخراج مبانی و روش تفسیری خطیب این است که وی متأثر از مکتب تفسیری عبده و به سبب گوناگونی انجام پژوهش های علوم قرآنی و همچنین استفاده از روایات تفسیری، تفسیر آیات را بسیار توسعه بخشیده است؛ ولی در جایی که تفسیر بدون استفاده از روایت دشوار است، به عقل خود تکیه و به تدبر در آیات بسنده کرده است. از ادعای مفسر برمی آید که وی در تفسیر آیات قصد دارد تا آنجا که ممکن است از دیگر آیات قرآن بهره گیرد؛ اما در برخی از آیات که انتظار می رود مفسر در تفسیر آیه از خود قرآن استفاده کند، چنین چیزی دیده نمی شود و وی به تحلیل های شخصی اکتفا می کند و به دیگر آیات قرآن استناد نمی کند. علاوه بر آن مبنای خطیب در انتخاب آیات تفسیرکننده آیات دیگر مشخص نیست؛ بنابراین وی گاهی آیه ای را شاهد برای تفسیرش می آورد که تنها در الفاظ مشترک اند، اما لزوماً در مفهوم چنین نیستند.