مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۰۱ تا ۷٬۵۲۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
201 - 226
حوزههای تخصصی:
بحران نظامی روسیه و اوکراین، بسترساز وقوع دگرگونی ها و تحولات بنیادین در پارادایم ها و الگوهای بین المللی تأمین و تبادل منابع و انرژی شده است. روسیه با بهره برداری گسترده از مزیت راهبردی و اهرم فشار خود در عرصه نفت و گاز، چالش ها و موانعی را بر سر راه کشورهای غربی ایجاد کرده است. در این میان، جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس به عنوان یکی از بزرگترین و حیاتی ترین منابع تأمین انرژی برای قدرت های غربی، بیش از پیش مشخص و برجسته شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که الگوها و ساختار مبادلات منابع انرژی در منطقه خلیج فارس در پرتو بحران اوکراین چه تحولاتی را تجربه خواهد کرد؟ روش شناسی پژوهش حاضر، ترکیبی از رویکردهای کیفی، کمی و آینده پژوهی بوده است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه عمیق با 10 تن از خبرگان حوزه های مطالعات منطقه ای، روابط بین الملل و اقتصاد انرژی، داده های مورد نیاز گردآوری شد. سپس با به کارگیری تکنیک تحلیل مضمون و طبقه بندی، مهمترین متغیرهای کلیدی شناسایی گردید. در ادامه با استفاده از تحلیل ساختاری-تفسیری MICMAC، روابط درونی میان این متغیرها بررسی و تبیین شده است. در پایان نیز پژوهش با بهره گیری از اصول و مبانی آینده پژوهی و تکیه بر یافته های دو مرحله پیشین، 5 سناریوی محتمل در وضعیت های مختلف متغیرهای کلیدی را طراحی و تدوین کرده است. نتایج حاکی از آن است که برنامه های نوسازی و توسعه ظرفیت های نفت و گاز در منطقه و همچنین افزایش نقش ایران، می تواند اثرات مثبتی بر بازار انرژی اروپا داشته باشد.
ادراکات متکثر مقامات رسمی ایران از روابط اروپا و آمریکا و تأثیر آن بر مذاکرات هسته ای ایران: بررسی موردی دوره ریاست جمهوری روحانی (1392-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
31 - 60
حوزههای تخصصی:
چگونگی ادراکات نخبگان سیاست خارجی ایران از نحوه تعامل قدرت های جهانی یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در دهه های گذشته بوده است. نقش آفرینی فعالانه اروپا و آمریکا در پرونده هسته ای ایران سال های گذشته، اهمیت رابطه اروپا و آمریکا را برای ایران دو چندان کرده است و ادراکات نخبگان ایرانی عمدتاً بر اساس این موضوع کانونی شکل گرفته است که آیا و چگونه می توان از نوسان های سطحی و بعضاً عمیق روابط دو سوی آتلانتیک در راستای تحقق منافع ملّی ایران بهره برد. یکی از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران در دهه های اخیر به خصوص پس از برنامه هسته ای ایران در عرصه بین المللی، ماهیت روابط قدرت های غربی یعنی اروپا و آمریکا با یکدیگر و چگونگی بهره برداری از این روابط در راستای تحقق منافع ملّی ایران بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که مقامات رسمی سیاست خارجی ایران در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی (1392-1400) چه ادراکاتی نسبت به روابط اروپا و امریکا داشته اند و این ادراکات چه تأثیری بر روند مذاکرات هسته ای داشته است؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متون مرتبط با دوره ریاست جمهوری حسن روحانی با تمرکز بر مقامات رسمی ایران است. چارچوب مفهومی مقاله بر مبنای رویکرد ادراکی در حوزه تحلیل سیاست خارجی شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در میان مقامات سیاست خارجی ایران در دوره دولت روحانی، سه دیدگاه عمده تمایزانگاری، تقابل انگاری و انفعال انگاری درباره روابط اروپا و آمریکا وجود دارد که می توان گفت وجه غالب ادراکی در دو مقطع مذاکرات هسته ای و اجرای برجام، ادراکات تمایزانگارانه و در مقطع خروج آمریکا از برجام، انفعال گرایی اروپا در مقابل آمریکا بوده است.
مطالعل هستی شناسیِ اثر موسیقایی در نظریۀ بداهۀ گفت و شنود موسیقایی نزد بروس الیس بنسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی اثر موسیقایی همواره مورد سؤال بسیاری از متفکران قرار گرفته است. بروس الیس بنسن در نظریه خود با عنوان «بداهه گفت و شنود موسیقایی» به این مهم اشاره می کند که در خلق و اجرای اثر موسیقی، همواره بستری برای بداهه پردازی وجود دارد که آهنگ ساز، اجراگر و شنونده را وارد نوعی گفت و شنود می کند که بر هر گونه تبدیل و تعدیلِ بعدی گشوده است. او به روش پدیدارشناسیِ هرمنوتیکی، نظریه خود را در بستر موسیقی کلاسیک با تکیه بر سنّت ها و کاربست های موسیقایی طرح می کند. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مفاهیم هستی شناختیِ پیشنهادشده توسط بنسن در نظریه بداهه گفت و شنود موسیقایی است؛ نظریه ای پساساختارگرا که اساسِ موسیقی را «بداهه» می داند و خود نیز همواره سرشتی تفسیری دارد. سنّت و کاربست موسیقایی به مثابه یک جهان برای یک گفت و شنود در موسیقی دارای اهمیت است. بنسن به جای مفهوم «اثر» و «نقش آهنگ ساز» به عنوان تنها آفریننده آن، «قطعه موسیقی» را معرفی می کند که دارای هویتی سیال است و همواره با اجراها و تفسیرهای اجراگرِ کارآزموده و آشنا به سنّت و کاربست به حیات خود ادامه می دهد. در این پژوهش که در رده پژوهش های کیفی قرار می گیرد، روش پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر شیوه انجام، توصیفی - تحلیلی است و کلیه مطالب به روش کتابخانه ای به دست آمده اند.
Cartesian Libertarianism ‘Intrinsic Autonomy’ and the Need for Other-Worldly Substance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
“You are not machines! You are not cattle! You are men!” (The Great Dictator, Charlie Chaplin) Contemporary discussions on freedom have recently drawn attention to the implications of the mind-body relation. Historically, the notion of freedom has centered on various naturalistic options, compatibilism, and weaker notions of libertarian freedom. This leaves strong agent-causal libertarianism as a minority position. Entering these discussions, we seek to establish the relation between a particular mind-body view and strong agent-causal libertarianism. We make two claims upon characterizing strong agent-causal libertarianism. First, we argue that strong agent-causal libertarianism requires some version of substance dualism (or immaterialist agency). Second, we argue that strong agent-causal libertarianism probably requires something like classical or Cartesian substance dualism. Drawing from the philosopher John Foster in The Immaterial Self, we show that the central defining feature of the sort of libertarian agency under investigation is ‘intrinsic autonomy’. While we recognize that Cartesianism is unpopular in contemporary discussions, we agree with Foster that it is probably what is entailed if we are going to ground something like a strong agent-causal libertarianism. The substance needed to explain this robust form of freedom begins to look like something not of this world and more like the substance described early on by Rene Descartes.
The Revival of Teleology After its Death by Darwin(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
Two distinct teleological perspectives emerge from the ancient Greek tradition. 1) Platonic teleology, which represents teleology as the result of intentional agency and is the origin of the idea of design; and 2) Aristotelian teleology, which introduces teleology as the resultof natural and intrinsic causes. The preceding framework for understanding nature was superseded by the advent of the modern era and the establishment of the scientific method. Nevertheless, despite the prevailing skepticism regarding the possibility and utility of teleology in the modern era, it is asserted that several prominent scientists of the modern era are staunch defenders of teleology (design). However, with Darwin’s proposal of the theory of evolution, the path to the destruction of teleology was initiated. This article examines the interconnection between Darwin’s theory of evolution (then Neo-Darwinism) and teleology, focusing on how this theory effectively undermines the teleological perspective. However, it seems that recent findings in the field of biology challenge this dominant view and open the way for the revival of teleology.
تحول فناورانه در راهبرد امنیتی و دفاعی کره جنوبی؛ درس گفتارهایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
147 - 180
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد بررسی استراتژی دفاعی و امنیتی کره جنوبی بر اساس توان فناورانه باتوجه به تغییر پویایی های امنیتی منطقه به ویژه در شبه جزیره کره و تهدیدات امنیتی نوین به عنوان الگویی برای ایران است. در پژوهش حاضر ضمن بررسی سطح فناورانه ایران، به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه مؤلفه هایی بر تحول دفاعی و امنیتی فناورانه کره جنوبی و بازدارندگی فناورانه این کشور در شرق آسیا و ایندوپاسیفیک مؤثر بوده است؟ و تحول فناورانه در پیشبرد بازدارندگی فناورانه در راهبرد دفاعی و امنیتی کره چگونه بوده است؟ بنابر بر فرضیه، به دلیل ظهور فناوری های نوظهور و چالش های فناورانه در حوزه دفاعی - امنیتی و تنش های ژئوپلیتیکی ناشی از تحولات نوین در نظم بین المللی و منطقه ای سبب بازدارندگی فناورانه و تحول دفاعی و امنیتی این کشور شده است. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد تغییر الگوهای جنگ و تشدید رقابت برای هژمونی فناوری در میان قدرت های بزرگ، افزایش بی ثباتی در شمال شرق آسیا به دلیل رقابت آمریکا و چین سبب سیالیت نظم بین الملل و موجب تقویت دفاعی فناورانه کره جنوبی شده است. کاهش نیروی انسانی در ارتش، نگرانی در مورد حمله هسته ای و موشکی کره شمالی به همراه افزایش تحرکات چین و روسیه در منطقه امنیتی شبه جزیره کره و ایندوپاسیفیک، باعث شده است تا یون سوک یول در حوزه دفاعی و امنیتی مبتنی بر فناوری (4IR)، بازدارندگی فناورانه چند دامنه ای را ایجاد کند. ماهیت روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و از روش تحلیل داده های کمی و کیفی گردآوری شده از مهم ترین اسناد دفاع ملی و مراکز مطالعاتی امنیتی استفاده شده است.
تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال؛ چشم اندازی استراتژیک برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
89 - 116
حوزههای تخصصی:
تلاش برای کسب برتری تکنولوژیک به میدان جدید رقابت قدرت های جهانی به ویژه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. تسلط بر فناوری های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، میکرو الکترونیک، کلان داده ها، یادگیری ماشینی و سیستم های اطلاعات کوانتومی در نهایت موازنه قدرت بین المللی را شکل داده و قوام می بخشد. قدرت های جهانی مصمم به توسعه قابلیت های تکنولوژیک به منظور دستیابی به مزیتی استراتژیک در رقابت کلان خود هستند. توسعه چنین قابلیت هایی در راهبرد کلان قدرت های جهانی به عنوان اولویتی ملی مطرح شده و در بالاترین سطح دولتی دنبال می شود. این قدرت ها اهمیت کسب برتری تکنولوژیک را از جنبه های توسعه اقتصادی، امنیت ملی و رقابت بین المللی مورد شناسایی و تأکید قرار داده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش مطالعه تطبیقی و تحلیل داده ها از نوع منطقی و مبتنی بر شواهد، درصدد بررسی رابطه احتمالی میان تکنو ژئوپلیتیک و تغییر الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال است. بر این مبنا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که تکنو ژئوپلیتیک به چه شکلی می تواند الگوهای سنتی جهانی در حوزه فناوری های دیجیتال تغییر دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تکنو ژئوپلیتیک با ورود به متن مجادلات قدرت های جهانی از طریق تغییر الگوهای سنتی در حوزه فناوری های دیجیتال، توسعه رقابت در حوزه تراشه های پیشرفته، به کارگیری اشکال جدید دستگاه ها و سیستم های جاسوسی و ضد جاسوسی، ایجاد دوگانه تکنو ژئوپلیتیکی هوآوی- اوپن رن، وضع و اعمال محدودیت ها و مقررات جدید علیه پلتفرم های رقیب و تشدید رقابت برای کسب برتری تکنولوژیک، ساختار و پویایی های رقابت های جهانی را تغییر داده است.
غیریت سازی با نخبگان حاکم آمریکا در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه لیبرال دموکراسی با چالش هایی از جمله پوپولیسم مواجه شده است. با به قدرت رسیدن فرد یا حزب پوپولیست، امکان پدید آمدن سیاست خارجی پوپولیستی به وجود می آید که در هر کشوری از جمله آمریکا می تواند ویژگی های خاصی داشته باشد. ترامپ با شعارهای پوپولیستی مانند "اول آمریکا" سیاست خارجی این کشور را متأثر از رویکرد پوپولیسم ناسیونالیستی خود قرار داد و تقابلی میان ساختار و کارگزار به وجود آمد. پرسش اصلی این پژوهش، این است که غیریت سازی با ساختار نهادی نخبگان حاکم آمریکا چگونه در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شد؟ فرضیه ی این پژوهش نیز این است که غیریت سازی ترامپ با نخبگان حاکم از طریق ایجاد فضای دو قطبی و تقابل میان ساختار و کارگزار، و شرایط نامساعد ساختار و وضع موجود نظم بین الملل گرایی لیبرال، در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شده است. با استفاده از پارادایم واقع گرایی نئوکلاسیک، روش ردیابی فرآیند، و با مراجعه به منابع و اسناد مکتوب درباره ی پوپولیسم و سیاست خارجی آمریکا در دوره ی ترامپ، چگونگی غیریت سازی با نخبگان حاکم این کشور تبیین شده است.
Comparison of the effects of explicit and implicit learning on the balance of the elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Sport Sciences and Health Research, Volume ۱۶, Issue ۲, ۲۰۲۴
295 - 306
حوزههای تخصصی:
Background: In recent years, the examination of the impact of various types of different exercises as the key influential components on balance has gained considerable popularity. Numerous studies have investigated the effects of diverse exercise modalities on the enhancement of balance abilities.
Aim: The aim of this research was to compare the effects of different types of learning (explicit and implicit) on the balance of elderly individuals.
Materials and Methods: Forty-two elderly participants (both women and men), after initial health assessments and medical history reviews, voluntarily participated in the study. They were randomly assigned to three groups: explicit learning group (14 participants), implicit learning group (14 participants), and control group (14 participants). Before the implementation of the targeted learning exercises, the static balance of the participants was assessed using the Flamingo Test, and dynamic balance was measured using the Timed Up and Go (TUG) test. After two sessions of learning exercises, the participants were reassessed. Statistical analysis was conducted using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (ANCOVA and Shapiro-Wilk test) at a significance level of P<0.05.
Results: The findings indicated that there was no significant difference between the groups in the pre-test, but after performing the learning exercises, the static balance of the implicit learning group showed a statistically significant improvement compared to the explicit learning group and the control group. However, there was no significant increase in dynamic balance performance in any of the groups.
Conclusion: The results of this study support the claim that implicit learning exercises can have a positive and significant impact on the static balance performance of elderly individuals. It was also shown that implicit cognitive training had no effect on dynamic balance, which may indicate the important role of other variables such as motor control abilities.
مطالعه رابطه توسعه منابع انسانی با عدالت، رضایت و افزایش کارایی کارمندان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رابطه بین توسعه منابع انسانی، رضایت شغلی، عدالت و کارایی کارکنان و اهمیت روزافزون ترک شغل، جابجایی کارکنان و هزینه های زیادی که این امر به سازمان تحمیل می کند، توجه رضایت شغلی ، عدالت و کارایی کارکنان یکی از موضوعات مهم در مدیریت منابع انسانی سازمان ها است. لذا مدیران منابع انسانی باید با توجه به فعالیت های منابع انسانی و افزایش کارایی کارکنان در جهت انجام وظایف و مسئولیت های شغلی در جهت بالا بردن رضایت و عدالت شغلی کارکنان تلاش کنند. ازآنجایی که در شرکت های خدماتی، نیروی انسانی به عنوان یکی از مهم ترین منابع سازمان تلقی می شوند و در جهت کسب سود و بقای سازمان نقش اساسی را ایفا می کنند، توجه به رفتار و عملکردشان برای ادامه فعالیت سازمان بسیار حیاتی می باشد. در این مقاله تأثیر توسعه منابع انسانی در رضایت و عدالت و افزایش کارایی کارکنان بررسی شده است. هدف، کاربردی و از روش کتابخانه ای و میدانی همچنین پرسشنامه های توصیفی- پیمایشی که متشکل از 89 سؤال بودند برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 250 نفر کارشناسان، مدیران و معاونین سازمان تأمین اجتماعی استان سمنان در سال 1400 بودند که با بهره گیری از فرمول حجم نمونه، تعداد 152 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از به کارگیری آزمون رتبه ای اسپیرمن بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار میان متغیره ها با توسعه منابع انسانی بودند. نتایج تجزیه وتحلیل نیز دلالت بر رابطه بین توسعه منابع انسانی با عدالت، رضایت شغلی درنتیجه افزایش کارایی کارکنان داشتند.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه استعداد رهبری دانشجویان: مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعداد رهبری یکی از قابلیت ها و توانایی های مهم برای رهبری سازمانی و هدایت نیروهای سازمان برای رسیدن به اهداف می باشد. رهبران با استعداد نقش چشمگیری در تغییر و تحول سازمان دارند و در برابر تغییرات و دگرگونی های محیطی پویا و خلاق عمل می کنند و بیشترین مزیت رقابتی را برای سازمان فراهم می آورند. بنابراین شناخت و توجه به استعداد رهبری و توسعه آن، نقش مهمی در موفقیت سازمان دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه استعداد رهبری دانشجویان با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام پذیرفت. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 18 نفر از صاحب نظران حوزه رهبری و دانشجویانی که مسئولیت رهبری در تشکل ها و انجمن های علمی و دانشگاهی بر عهده داشتند بود که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختمند بود. بعد از تحلیل و کدگذاری داده ها تعداد 134 گزاره یا مفهوم اولیه شناسایی شده که در 26 زیر مؤلفه طبقه بندی شدند. در نهایت این زیر مؤلفه ها در چهار مؤلفه اصلی(ویژگی های شخصیتی، پیش زمینه ای، سازمانی و فراسازمانی) دسته بندی شدند. توجه دانشگاه ها به عوامل مهم شناسایی شده در این پژوهش می تواند به جذب و توسعه بهتر استعدادهای رهبری در بین دانشجویان کمک شایانی کند.
بررسی و تحلیل «بافت زبانی» و «ساخت جمله» در غزلیات مولوی با رویکرد به آراء پالمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
126 - 151
حوزههای تخصصی:
معناشناسی در جستجوی کشف و پیدایی معناهایی است که در سخن گوینده وجود دارد. برای رسیدن به این معنا و مفهوم، لایه های گوناگونی مورد نظر قرار می گیرد که در این بین، واژه، جمله و بافت زبانی از اهمیت بالایی برخوردار است. مولوی در غزلیات شمس، معانی بسیاری را در سروده های خود انعکاس داده است. با بهره گیری از ظرفیت های معناشناسی می توان این معناها را استخراج کرد و اصلی ترین شگردهای مولوی در تشریح معنا را مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با استناد به منابع کنابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. برای ارائه تحلیل های دقیق تر از غزلیات مولوی، از نظریه معناشناسی با تأکید بر آراء پالمر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معنا در غزلیات شمس در حوزه جمله، مؤلفه های «قواعد ترکیب پذیری معنایی؛ منطق گزاره ای؛ واقعیت تحلیلی و ترکیبی» در غزلیات شاعر برجسته بوده است. همچنین مشخص شد که واقعیت از نگاه مولوی، از نوع ترکیبی بوده و این امر با توجه به رویکردهای او در غزلیات مبنی بر ستایش افراطی معشوق، بدیهی به نظر می رسد. از دید بافت زبانی، مقوله همنشینی و باهم آیی واژه ها در غزلیات بررسی از مؤلفه های دیگر برجسته تر بوده است.
تأثیر رمان «بیگانه» آلبرکامو بر تفکر نیهیلیستی شعر معاصر مورد مطالعه: بررسی تطبیقی با شعر بیگانه نادرنادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
99 - 128
حوزههای تخصصی:
در تفکر نیهلیستی ادبیات معاصر ایران، تأثیر اندیشه های آلبر کامو بر شعر و داستان دیده می شود. کامو در دوره ای به ادبیات ایران معرفی شد که جامعه با التهابات سیاسی اجتماعی دهه بیست و سی درگیر بود و مکتب های فکری نیهیلیسم، اگزیستانسیالیسم، رمانتیسم بر سرخوردگی و پوچی شاعران تأثیر گذاشته بود. در این دوره داستان های کامو در ایران منتشر شد و بسیاری از شاعران با دلایلی مشابه رمان «بیگانه» کامو به محتوای پوچی روی آوردند. نادرنادرپور یکی از شاعران برجسته این دهه است که در محتوای نیهیلیسم شعرش، تأثیرپذیری از کامو دیده می شود. در این مقاله به شیوه توصیفی، تأثیر آلبرکامو در اشعارش مورد بررسی قرار گرفته و شعر «بیگانه» در مقایسه تطبیقی با رمان بیگانه تحلیل شده است. نادرپور جزو شاعران نیهلیستی شعر معاصر نیست و بعد از دهه سی به تدریج از این محتوا دور می شود، اما تأثیر اندیشه های کامو در این دوره در آثارش دیده می شود. یکی از شعرهای برجسته او، «بیگانه» نام دارد که محتوای آن به رمان کامو مشابه است. نتایج تحقیق نشان می دهد: نادرپور در شعر بیگانه متأثر از اندیشه های کامو است و محتوای رمان در این شعر دیده می شود. تنهایی، بی هدفی در مسانل زندگی، سکون و عدم تلاش، بی اعتقادی، بی تفاوتی، پوچی مطلق، مرگ خواهی، از مؤلفه های اصلی رمان بیگانه است که با شعر نادرپور همخوانی دارد. شاعر با انتخاب اسم رمان، محتوای آن را در ابیات گنجانده است. همانند شخصیت مورسو بی انگیزه است اما تفاوت او با اندیشه کامو این است که از این وضعیت ناراحت است
بررسی و تحلیل اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» با تأکید بر نقش هویت یاب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره به رغم کهنگی اش، پدیده ای زنده و حاضر و ناظر بر رفتار و اندیشه های انسان است. با وجود آن که تمام شاعران، از اسطوره در شعر خود استفاده می کنند، فقط برخی از آنان و ازجمله شفیعی کدکنی، از بینش اساطیری برخوردارند. او نه تنها با اسطوره های ایران، اسلام، عرفان و جهان آشناست؛ بلکه از تأثیر آن بر عمق بخشیدن به شعر هم آگاهی کافی دارد. در این مقاله برخی از اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» از آن روی که به انسان هویت می بخشند، معرفی شده است. شفیعی، با پذیرش ضمنی اسطوره هایی که سبب شکل گیری هویت ایرانی- اسلامی است، بر هویت ایرانی، که از ابزارهای خودیابی و ایستادن در برابر تمدن غرب است، تأکید بیشتری دارد. داده های این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از روش کیفی توصیف شده است. هدف نویسندگان بازنمایی طرز اسطوره پردازی شفیعی برای هویت بخشی به انسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شفیعی با بهره گیری از بینش اساطیری و نیز با شناخت عمیقی که از اسطوره ها، دارد به مخاطب برای رهایی از بی هویتی، کمک، شایانی می کند.
بررسی فقهی حقوقی اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با حقوق انگلیس و ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱۹
23 - 32
حوزههای تخصصی:
قضات در حقوق اسلام و به تبع آن در حقوق مدون ایران اگر مرتکب تقصیر یا بی مبالاتی غیرمتعارف در رسیدگی به دعوا شوند، مسئولیت مدنی خواهند داشت، اما در صورت اشتباه و قصور در صدور حکم، مسئول جبران خسارت بیت المال خواهد بود و درهرحال از متهم اعاده حیثیت می گردد. هدف از پژوهش حاضر که به صورت توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام گرفته، روشن شدن نقاط اشتراک و افتراق پیرامون مکتب فقه امامیه با نظام کامن لا می باشد. در این زمینه به دنبال پاسخ به این پرسش خواهیم بود که مسئول جبران خسارت واردشده بر متضررین درصورت قصور و یا تقصیر قاضی در نظام کامن لا چه کسی خواهد بود؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که قانون گذار جمهوری اسلامی ایران مسئولیت مدنی قضات را درصورت اشتباه و تقصیر در اصل 171 قانون اساسی پیش بینی کرده است، درحالی که نظام حقوقی کامن لا با مطالعه موردی در کشورهای انگلیس و امریکا، قضات دادگاه های عالی را به جهت داشتن مصونیت، از پرداخت خسارت معاف کرده است، ولی قضات دادگاه های تالی به دلیل محدود بودن صلاحیت رسیدگی دارای مسئولیت بوده و ضامن جبران خسارت می باشند. ایالات متحده امریکا نیز با اعتقاد بر اصل «اعمال حاکمیت» برگرفته از نظام فدرالی، خود را از جبران خسارت درصورت اشتباه یا تقصیر معاف کرده که قضات دادگاه های تالی با بیمه کردن خود تا سقف مشخص راه حلی برای مشکلات احتمالی یافتند.
تأثیر برنامه آموزشی خودتعیین گری بر خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش خودتعیین گری بر خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان با آسیب بینایی انجام شد. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان با آسیب بینایی شهر اصفهان می شد. نمونه شامل 20 نوجوان با آسیب بینایی از مرکز توان بخشی توکل و مدرسه شهید عابدی می شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که در هر گروه ده نفر وجود داشت. برای سنجش خودکارآمدی اجتماعی از مقیاس سنجش خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی (1989) استفاده شد. گروه آزمایش در برنامه آموزش خودتعیین گری در 10 جلسه 60 دقیقه ای شرکت کردند؛ در حالی که گروه گواه در این برنامه شرکت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج بیانگر تأثیر مثبت و معنادار مداخله بر خودکارآمدی اجتماعی و خرده مقیاس های آن در نوجوانان با آسیب بینایی بود (01/0 >p). بر اساس نتایج، خودتعیین گری از طریق تقویت مشارکت و تصمیم گیری به بهبود خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان منجر می شود و می توان از این برنامه در مدارس و مراکز ویژه نوجوانان با آسیب بینایی استفاده کرد.
مدل سازی تاثیر شکاف دیجیتال، تفکر رایانشی (محاسباتی) و جذب شناختی بر سواد هوش مصنوعی در بین دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی با دانش و مهارت های مختلف در مورد هوش مصنوعی به منظور استفاده صحیح از آن و نیز درک مسائل اخلاقی مترتب بر آن را سواد هوش مصنوعی می نامند که با توجه به گسترش استفاده از هوش مصنوعی، جایگاه ویژه ای یافته است. اما به رغم این اهمیت، اطلاعات اندکی در رابطه با عوامل موثر بر سواد هوش مصنوعی در دسترس است. بدین جهت پژوهش حاضر در پی ارائه مدلی برای درک عوامل موثر بر سواد هوش مصنوعی بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر رویکرد و روش گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 946 نفر از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان زنجان بود که با استفاده از روش سرشماری و به وسیله مقیاس های مختلف، داده هایی از آنان جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای PLS4 و SPSS27 صورت گرفت. بر اساس یافته ها، تفکر محاسباتی، عاملی موثر بر سواد هوش مصنوعی محسوب می شود و دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطات، باعث استفاده بیشتر و بهتر از هوش مصنوعی توسط افراد می شود. علاوه براین، یافته ها حاکی از آن است که وجود انگیزه و مهارت های بیشتر برای استفاده از فناوری های هوش مصنوعی، می تواند تجربه خوشایندتری برای آن ها در پی داشته باشد .همچنین باتوجه به یافته های اثر غیرمستقیم، بین شکاف دیجیتال با سواد هوش مصنوعی از طریق نقش واسطه متغیرهای تفکر رایانشی (محاسباتی) و جذب شناختی رابطه وجود دارد و در نتیجه نقش واسطه متغیرهای تفکر رایانشی (محاسباتی) و جذب شناختی بین شکاف دیجیتال و سواد هوش مصنوعی، اثر کل به صورت افزایشی است.
شاخص های روش های یاددهی و یادگیری در برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی و میزان توجه به آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
204 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصهای روشهای یاددهی و یادگیری در برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی و سپس میزان توجه به آنها در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. در پژوهش حاضر از طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 15 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجومعلمان دوره کارشناسی دانشگاه های فرهنگیان بودند که به روش تصادفی طبقه ای نسبی، تعداد 236 نفر انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه مستخرج از بخش کیفی جمعآوری شد. برای اعتباریابی بخش کیفی از روش همسوسازی و تکنیک کنترل توسط اعضاء بهره گرفته شد. برای تعیین روایی سؤالات مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 876/0 استفاده شد. برای تحلیل دادههای پژوهش در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد مهم ترین شاخص های روش-های یاددهی - یادگیری در برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی پنج مضمون تدریس مبتنی بر فناوری های نوین آموزشی، تدریس مبتنی بر وب و اینترنت، تدریس مبتنی بر فعالیت دانشجومعلمان ابتدایی با استفاده از فناوری های نوین، تدریس به شیوه تعاملی و مشارکتی با کمک فناوری های نوین و تدریس مبتنی بر پروژه، حل مسأله، اکتشافی و... با استفاده از فناوری های نوین بوده است.
واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر فعالیت های مجازی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
97 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مبانی اخلاقی نظارت بر فعالیتهای مجازی دانش آموزان بود. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش آمیخته کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی متوالی بود. میدان پژوهش بخش کیفی شامل 22 نفر از مدیران مدارس و اساتید دانشگاهی مطلع در زمینه نظارت بر آموزش مجازی بودند که به روش گوله برفی و در حد اشباع نظری انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی نیز مدیران مدارس ابتدائی و متوسطه شهرستان بوکان تشکیل می دادند که به روش تعیین حجم نمونه مورگان تعداد 120 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی انتخاب شدند. مصاحبه ها به روش تحلیل تم یا مضمون (کدگذاری تم، مقوله و مفهوم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار بخش کیفی به روش طبق نظر گوبا و لینکلن (2000) با چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تایید پذیری بررسی و جهت ارزیابی پایایی پروتکل مصاحبه، از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شده است. در بخش کمی نیز از روش معادلات ساختاری استفاده شد که پایایی همه ابعاد در آزمون الفای کرونباخ بیش از 7/0 گزارش شد و روایی واگرا و همگرای آن نیز تایید شد. بر اساس یافته های پژوهش نظارت مدیران بر فعالیتهای مجازی دانش آموزان تابع سه مفهوم اصلی اخلاق فردی دانش آموزان، اخلاق اجتماعی و شناسه های اخلاق معنوی- اسلامی در قالب 9 مقوله اصلی و 40 مولفه بود. بنابر نتایج یک چهارچوب برای نظارت بر دانش آموزان در قالب 9 مفهوم کلی ارائه داد که بر اساس نظر خبرگان چهارچوب پیشنهادی این پژوهش از اعتبار و برازش مطلوبی برخوردار است.
اثربخشی آموزش خِرد بر هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و افزایش نشاط ذهنی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خِرد بر هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و افزایش نشاط ذهنی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و مرحله ی پیگیری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول سال تحصیلی 1403- 1402 در شهر همدان بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری دردسترس 42 دانش آموز انتخاب شدند و به صورت انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 8 جلسه آموزش خرد به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه هیجان های تحصیلی، انگیزش تحصیلی و نشاط ذهنی بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش خرد بر هیجان های مثبت تحصیلی، انگیزش تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان تأثیر مثبت و معنادار داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری بعد از چهار ماه همچنان پایدار بود؛ بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد آموزش خرد موجب پرورش هیجان های مثبت تحصیلی، تقویت انگیزش تحصیلی در دانش آموزان می شود و این عوامل در کنار هم نشاط ذهنی آنها را افزایش می دهد. معلمان برای ایجاد نتایج مثبت یادگیری، انگیزشی و ارتقاء شادی در دانش آموزان، مداخلات مبتنی بر خرد را در مدارس طراحی و توسعه دهند.