سعید پیرمحمدی

سعید پیرمحمدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

سیاست خاورمیانه ای روسیه و نظم امنیتی منطقه ای (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست خارجی نظم امنیتی انقلاب های عربی خاورمیانه روسیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۱
اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه سبب شده است، این منطقه از جایگاه ویژه ای در تفکر راهبردی روسیه برخوردار باشد. بررسی نظری و عملی رهیافت نخبگان و سیاستمداران روسیه در دوره پسافروپاشی شوروی، تأیید کننده تمایل جدی برای بازگرداندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ است. پویش ها و بحران های منطقه ای می تواند بستر مناسبی را برای تحقق چنین هدفی به وجود آورند. در این میان، آغاز تحولات بهار عربی در پایان سال 2010 و پدیدارشدن نشانه های گذار در نظم امنیتی منطقه ای و بین المللی، شرایط مناسبی را برای ورود مسکو به معادلات قدرت خاورمیانه فراهم کرده است. بر این اساس، جلوه هایی از دگرگونی در رویکرد روسیه به نظم امنیتی منطقه خاورمیانه پدیدار شده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که: سیاست خاورمیانه ای روسیه در دوره پسا انقلاب های عربی، از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و چه پیامدهایی را متوجه نظم امنیتی منطقه ای می کند؟ یافته های پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل روند، نمایان گر آن است که رویکرد روسیه در برابر نظام امنیتی خاورمیانه پس از انقلاب های عربی بر اساس نشانه ها، از تأثیرگذاری همزمان دو بال امنیتی و اقتصادی در کنار هم سازمان دهی شده که بر اساس آن عامل موازنه قوا در کنار منافع اقتصادی، انگیزه های توسعه روابط روسیه با خاورمیانه را تشکیل می دهند. گردآوری داده ها و اطلاعات نیز با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام گرفته است .
۲.

تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توافق آبراهام محور مقاومت امنیت منطقه ای رژیم صهیونیستی غرب آسیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۷۷
وجه بارز تحولات غرب آسیا، پویایی و تحول در عین پیچیدگی، ابهام و آشوب زدگی منطقه ای است. طرح توافق آبراهام ترامپ و روندهای بعدی آن ازجمله عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، این وضعیت را تشدید نموده است. طرح توافق آبراهام با به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بیت المقدس، به این رژیم امکان می دهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را به خاک خود ضمیمه کند و ضمن شناسایی موجودیت حداقلی، حق فلسطین برای ایجاد ارتش و دسترسی به دریا را محدود سازد. جغرافیای الگوی ژئوپلیتیکی آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر پهنه ژئوپلیتیکی محور مقاومت منطبق است. سیاست مدارانی چون محمد بن زاید و محمد بن سلمان نیز رهیافت خود را در قالب چنین الگویی ترسیم نموده و سودای آن دارند که جاه طلبی های منطقه ای خود را در بستری از نظم امنیتی و سیاسی آینده غرب آسیا تعریف کنند. این امر آثار و عواقب متعددی برای محور مقاومت به همراه دارد. در این ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که طرح توافق آبراهام چه تأثیرات و پیامدهای بر امنیت منطقه ای محور مقاومت دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز، به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود. یافته های مقاله برمبنای تفسیر موسع از امنیت و روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد که آثار و عواقب امنیتی اطلاعاتی چنین وضعیتی بر امنیت منطقه ای ایران و محور مقاومت را می توان در قالب تشدید معادله امنیتی در خلیج فارس، ائتلاف سازی دریایی علیه ایران، افزایش مسابقه تسلیحاتی، افزایش جاسوسی از محور مقاومت و درنهایت، برهم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس مورد توجه قرار داد.
۳.

روند بازیگری و کنش عملیاتی حشد الشعبی در عراق (2014-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حشد شعبی دولت بازیگران شبه نظامی غیردولتی عراق ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۱۶
«حشد شعبی» در سال ۲۰۱۴ در واکنش به ظهور نشانه های بارز اضمحلال دو شاخصه اصلی دولت ملی، یعنی کنترل سرزمین و انحصار بهره مندی از قدرت نظامی فائقه و ارتش منظم وارد صحنه معادلات عراق شد. این تشکیلات در صحنه میدانی مبارزه علیه داعش موفقیت های قابل توجهی را به دست آورد و به رغم مخالفت های داخلی و خارجی، ضمن ادغام در نیروهای مسلح عراق مأموریت های جدیدی را نیز برای خود تعریف کرد. پرسش اصلی مقاله حاضر این بوده که «چرا روند کنشگری حشد شعبی از زمان تأسیس تا سال 2020 از یک بازیگر شبه نظامی غیردولتی به بازیگر دولتی چندبعدی تغییر یافته است؟» در این ارتباط، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که تحت تأثیر تشدید ضعف و فروماندگی دولت در عراق و دخالت دو عنصر تعارض گروه های قومی- مذهبی، انشعابات درونی حشد شعبی و ایفای نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی روند بازیگری و کنشگری عملیاتی حشد شعبی تغییر یافته است. مقاله حاضر از نوع تبیینی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری شده است.
۴.

چشم اندازی بر راهبردی شدن مناسبات جمهوری اسلامی ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتحاد راهبردی ایران پاکستان تحریم کریدورهای ترانزیتی سیاست همسایگی کمربند وجاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۶ تعداد دانلود : ۱۲۴
مقاله حاضر درصدد تحلیل و ارزیابی مناسبات راهبردی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان است. در چند دهه اخیر، مناسبات راهبردی تهران و اسلام آباد در سطوح اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک، نظامی و فرهنگی جهش قابل توجهی را تجربه کرده است. با این حال، زمینه ها و عوامل واگرایی در روابط دو کشور همچنان از برجستگی خاصی برخوردارند. جمهوری اسلامی ایران بر مبنای راهبرد سیاست همسایگی و استراتژی تعمیق روابط اقتصادی-تجاری با همسایگان، اهمیت و جایگاه ویژه ای برای گسترش مناسبات با کشورهای حوزه پیرامونی خود تعریف نموده است. پاکستان نیز نفع بالایی در کاهش تمرکز در مرزهای غربی جهت افزایش تمرکز و مدیریت مرزهای شرقی با هند و تأمین برخی نیازهای اقتصادی خود از ایران دارد. در همین ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با عنایت به سطوح و ابعاد گوناگون روابط جمهوری اسلامی ایران با پاکستان تا چه میزان امکان شکل گیری اتحاد راهبردی در مناسبات دو طرف وجود دارد؟ در پاسخ، این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که به دلیل سطح بالای اشتراکات فرهنگی، مجاورت جغرافیایی، نیازهای نسبتاً مکمل اقتصادی دوطرف و سرمایه اجتماعی ایران در جامعه پاکستان، درکنار امکان همکاری سه جانبه با کشور چین به عنوان یک قدرت نوظهور منطقه ای و جهانی، بسترهای حرکت روابط دوجانبه ایران و پاکستان به سطح راهبردی وجود دارد. روش نگارش مقاله حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و استفاده از تجویزات سیاستی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای، استفاده از منابع دسته اول، مصاحبه با نخبگان و مقامات اجرایی و مراجعه به منابع اینترنتی گردآوری می شود.  
۵.

گذار از دولت به شبه دولت در عراق و سوریه پس از بیداری اسلامی (2011-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عراق سوریه شبه دولت فرسایش دولت بیداری اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۲۵۲
جنبش های اعتراضی که از اواخر 2010 بخش وسیعی از خاورمیانه را در بر گرفت، نویدبخش تحولی بنیادین در الگوهای دولت بودگی این جوامع پس از دوره های متناوبی از ضعف و ناکامی بود. در سطح دولتی، تحولات مزبور با نشانه هایی از تحول در ساختار کشورهای واقع در این منطقه همراه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا گذار عراق و سوریه از دولت به شبه دولت در مقطع پس از بیداری عربی واکاوی شود. شبه دولت های شناسایی شده که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته اند دارای ویژگی هایی چون شناسایی بین المللی به عنوان یک موجودیت سیاسی، بحران مشروعیت و بحران اعمال قدرت انحصاری در قلمروی مفروض، ضعف مفرط در مواجهه با جریان های جدایی طلب بدون کمک خارجی و نقض حاکمیت از سوی قدرت های خارجی هستند. زمینه این وضعیت در عراق با جنگ اول خلیج فارس و به ویژه سقوط صدام در سال 2003 آغاز و پس از بیداری عربی تشدید و در سوریه پس از جنبش های اعتراضی 2011 آغاز شد. پرسشی که در این ارتباط مطرح می شود این است که گذار از وضعیت دولتی به شبه دولتی و فرسایش دولت در عراق و سوریه پس از بهار عربی را بر اساس چه مؤلفه هایی می توان تبیین کرد؟ این پژوهش با بهره گیری از رهیافت عماد رفعت در مورد شبه دولت درصدد آزمون این فرضیه است که «ضعف ملت- دولت و بحران های مشارکت، مشروعیت و هویت در کنار نقش آفرینی بازیگران خارجی زمینه ساز ورود دولت به فاز شبه دولت در عراق و سوریه شده است». روش پژوهش، توصیفی- تبیینی و گردآوری داده ها نیز با روش کتابخانه ای انجام گرفته است.
۶.

سیاست گذاری امنیتی آمریکا در مدیریت بحران های منطقه ای (2015-1991) و ارائه رویکردهای رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمریکا مدیریت بحران های منطقه ای غرب آسیا جنگ نیابتی مهار ایران رسانه برون مرزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۴۶
رهیافت مدیریت بحران در زمره ابزارهای سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود که به منظور تأمین منافع ملی و ارز ش های بنیادین این کشور در حوزه های ژئوپلیتیک منطقه ای استفاده می شوند. بر این اساس، نوشتار حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش اساسی بوده است که ایالات متحده آمریکا در سیاست گذاری امنیتی خود در مدیریت بحران های منطقه ای دوره پسا جنگ سرد از چه منطق و رهیافت هایی بهره گرفته است؟ و هدف از کاربست آنها چه بوده است؟ برای پاسخگویی به این پرسش از «نظریه آشوب» و روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که الگوی مدیریت بحران آمریکا در برخورد با تحولات و پویش های منطقه ای را می توان تابعی از روند کلی مدیریت بحران در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا دانست. ایالات متحده به منظور تحکیم سلطه هژمونیک بر محیط های امنیتی منطقه ای، از سازوکارهای متنوعی استفاده می کند. در این ارتباط می توان به اهرم هایی نظیر حمله پیش دستانه، جنگ های نیابتی، ائتلاف با ناتو و بازیگران منطقه ای و موازنه گرایی اشاره داشت. آمریکا برای کنترل کنشگری ایران و محدودسازی سیاست های منطقه ای آن در غرب آسیا نیز از راهبرد آشوب آفرینی با کمک متحدان منطقه ای خود مانند عربستان سعودی بهره می گیرد.
۷.

راهبرد امنیتی شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی ایران (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شورای همکاری خلیج فارس ایران راهبرد امنیتی بیداری اسلامی واقع گرایی تهاجمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۳۶۸
روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس از زمان تأسیس شورا در سال 1981 با فراز و نشیب های متعددی همراه شده است. از سال 2011 با آغاز تحولات انقلابی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، شورای همکاری رویکردی ستیزه جویانه و تهاجمی را در قبال جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت اتخاذ نموده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که: «در پی آغاز بیداری اسلامی، شورای همکاری چه راهبرد امنیتی را قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است؟». در مقام پاسخ به پرسش اصلی، نوشتار حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و استناد به گزاره های نظری واقع گرایی تهاجمی بر آن است که در دوره زمانی بعد از بیداری اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس به ویژه جبهه دنباله رو عربستان سعودی در شورا، راهبرد امنیتی خود در قبال جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای سازوکارهای تهاجمی از قبیل ائتلاف سازی منطقه ای و فرامنطقه ای، جنگ مستقیم و نیابتی، موازنه سازی و احاله مسئولیت تنظیم و اجرا نموده است».
۸.

تحول در سیاست منطقه ای امارات متحده عربی؛ رهیافت محمد بن زاید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امارات متحده عربی سیاست منطقه ای محمد بن زاید خاورمیانه واقع گرایی نوکلاسیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۶۷
در سال های اخیر روند انتقال موقعیت منطقه ای امارات از یک قدرت کوچک به بازیگری دارای نقش   منطقه ای ویژه با سرعت بیشتری طی شده است. این امر به طور همزمان از عوامل داخلی ازجمله روی کار آمدن نسل جدید رهبران عمل گرا و توسعه گرا و عوامل منطقه ای و بین المللی به ویژه روابط پنهانی ابوظبی با رژیم صهیونیستی، و تقویت اتحاد راهبردی با امریکا ناشی می شود. امارات طرح منطقه ای خود را در قالب تحرکات جدید در حوزه ژئوپولیتیکی غرب آسیا و شمال آفریقا سازمان دهی و تعقیب کرده است. محمد بن زاید به عنوان نماد نسل جدید رهبران امارات از زمان رسیدن به مسند قدرت نوعی تغییر در سیاست   منطقه ای امارات به وجود آورده است. امارات تحت ریاست محمد بن زاید سیاست خارجی مداخله گرایانه ای را در پیش گرفته که هدف آن طرح ابوظبی به عنوان یک قدرت منطقه ای است. پرسش اصلی پژوهش این است که الگوی ذهنی ادراکی محمد بن زاید چه تأثیراتی بر تحول سیاست منطقه ای امارات داشته است؟   یافته های مقاله بر مبنای گزاره های نظری واقع گرایی نوکلاسیک نشان می دهد که ادراک تهدیدآمیز محمد بن زاید از اسلام سیاسی که با سیطره ابوظبی بر سیاست امنیتی و اقتصادی امارات و به حاشیه رانده شدن دوبی، شارجه و فجیره همراه شده، ضمن شکل دهی به هویت و ترجیحات امارات زمینه ساز تلاش این امیرنشین برای ایفای نقش منطقه ای جدید و مبتنی بر حضور فعال در بحران های منطقه ای شده است. روش پژوهش در این مقاله از نوع تبیینی است و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی گردآوری می شود.
۹.

Containment Strategy of the United States and the United Arab Emirates Toward Iran(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: containment strategy United States United Arab Emirates Foreign policy Iran

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۳۲
The relationship between the United States and the United Arab Emirates is becoming increasingly complex and strategic. The two countries’ strategic partnership in the fields of security, military, political, and intelligence has also acted as a facilitating variable in this field. The UAE acts as the US financial arm in support of institutionalization and democratization and promotion of liberal values in Iraq, Syria, Lebanon, Afghanistan, Pakistan, Libya, Yemen and, Palestine. The article’s main question is that how and why the United Arab Emirates and the United States aretrying to contain Iran in the Middle East? In this regard, using the theoretical propositions of aggressive realism, the hypothesis is that the United States has defined a unique role for the UAE in transferring responsibility to regional actors to decrease Washington's balance cost in the Middle East and North Africa. The method used in the present article is based on a descriptive-analytical approach and the data is collected through library researches, interviews with experts, and reliable internet sources.
۱۰.

تحلیل الگوی همکاری استراتژیک در روابط جمهوری اسلامی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۳
روابط ایران و چین در دوره بعد از انقلاب اسلامی با فراز و نشیب های زیادی توأم بوده و همین موضوع، امکان شکل گیری روابط استراتژیک میان دو طرف را با تردیدهای جدی مواجه ساخته است. با این وجود، پی ریزی مشارکت راهبردی فراگیر را می توان به منزله آغاز فصل جدیدی از مناسبات استراتژیک تهران و بیجینگ تلقی کرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر، امکان یا امتناع شکل-گیری توافق همکاری استراتژیک فراگیر در روابط ایران و چین با تکیه بر بنیان های فرهنگی و هویتی دو کشور می باشد. درک روابط ج.ا.ایران و چین در چارچوب یادشده، مستلزم شناخت نگرش ها و تصورات نخبگان دو کشور از خود، دیگری و بازیگران مداخله گر می باشد. در همین ارتباط، پژوهش حاضر با بهره گیری از مفروضه های نظریه سازه انگاری درصدد به آزمون کشیدن این فرضیه است که عوامل فرهنگی و هویتی به همان اندازه که زمینه ساز شکل گیری مشارکت راهبردی فراگیر در روابط دو کشور می باشند، به میزان مشابهی نقشی تعیین کننده در تحدید همکاری های استراتژیک دو طرف دارند. روش تحقیق در این پژوهش، روش علی می باشد و شیوه گردآوری اطلاعات نیز براساس روش کتابخانه ای قرار دارد که با مراجعه به کتاب ها، مقالات، اینترنت و... فیش برداری و تنظیم شده است.
۱۱.

راهبرد خاورمیانه ای اروپا در قبال آمریکا پس از بهار عربی (2011-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۹
فروپاشی اتحاد شوروی و شکل گیری ساختار نوین قدرت در نتیجه تحولات آخرین دهه قرن بیستم ، بسیاری از کنشگران را بر آن داشته تا در جهت تضمین امنیت و بقای خود، راهبردهای امنیتی جدیدی را اتخاذ نمایند. اروپا به عنوان یکی از بازیگران بین المللی فعال از روند مزبور تأثیر پذیرفته و تلاش داشته تا راهبردهای امنیتی مقتضی را اتخاذ کند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است تا با بهره گیری از نظریه واقع گرایی ساختاری والتز و مدل تعدیل شده برت هنسن و پیتر تافت و آندره ویول به تبیین ماهیت پویش های امنیتی خاورمیانه ای اروپا در بستر ساختار نظام بین الملل نوین بپردازد. دوره زمانی این پژوهش بین سال های 2011 تا 2017 بوده و سه تحولِ بهار عربی، موضوع هسته ای ایران و صلح فلسطین و اسرائیل به منظور سنجش همگرایی یا واگرایی در روابط امنیتی- سیاسی فراآتلانتیکی مورد توجه قرار گرفته است. نگاهی اجمالی به راهبردهای امنیتی خاورمیانه ای اروپا حاکی از آن است که راهبرد امنیتی اروپا در قبال برنامه هسته ای ایران ترکیبی از دنباله روی نرم و موازنه نرم بوده در حالی که در بهار عربی، دنباله روی سخت و در منازعه کنونی اعراب و اسرائیل موازنه نرم وجه غالب راهبرد امنیتی اروپا بوده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که در پرتو بهره گیری از 3 متغیر مستقلِ قدرت نسبی، امنیت نسبی و ایدئولوژی نسبی می توان راهبردهای امنیتی اروپا را تبیین و استنتاج نمود. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات نیز به روش کتابخانه ای انجام می گیرد.
۱۲.

دولت شکننده عراق و دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عراق دولت شکننده بیداری عربی قدرت های منطقه ای قدرت های فرامنطقه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۳۷۵
بیداری عربی که از اواخر سال 2010 پهنه وسیعی از خاورمیانه عربی را در برگرفت، سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در حوزه سیاست داخلی و خارجی کشورهای واقع در این منطقه و سایر بازیگران درگیر در این مجموعه امنیتی شده است. این تحولات به جای گسترش دموکراسی در خاورمیانه، زمینه فرسایش بیشتر دولت و گسترش مداخلات خارجی را در کشورهای دستخوش بحران به وجود آورد که البته این وضعیت خود متأثر از ضعف دولت ملت سازی و بحران های عدیده سیاسی- اجتماعی در این منطقه بوده است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دولت شکننده در عراق و تأثیر آن بر مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور پس از بیداری عربی مورد واکاوی قرار گیرد. دراین ارتباط، این پرسش اصلی مطرح می شود که دولت شکننده در عراق پس از بیداری عربی چه تأثیری بر گسترش مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور داشته است؟ برای پاسخ به پرسش فوق از الگوی دولت شکننده با روش تبیین علی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شکنندگی دولت در عراق که در مقطع زمانی پس از بیداری عربی تشدید شده باعث گسترش مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق شده است که با حمایت از جریانات همسو، با هدف کسب جایگاه هژمونی منطقه ای، ایجاد بازدارندگی و گسترش حوزه نفوذ ژئوپلیتیک را دنبال می کنند. این سیاست ها بر فرسایش بیشتر دولت در عراق تأثیر گذارده است.
۱۳.

تغییر رهبری و تحول در راهبرد منطقه ای امارات متحده عربی (2014-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امارات متحده عربی راهبرد منطقه ای محمد بن زاید خاورمیانه نظریه تصمیم گیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۴۳۷
امارات تا سال 2000م. عمدتاً به عنوان دنباله روی ریاض در روندهای امنیتی و سیاست منطقه ای این کشور عمل می کرد. از سال 2004م. که «شیخ خلیفه بن زاید» به قدرت رسید در نتیجه عواملی چون تثبیت نسبی نقش و جایگاه امارات در نظم منطقه ای و بین المللی، انباشت ثروت و تقویت روابط با آمریکا، سیاست خارجی امارات وارد فضایی جدید شد. وجه مشخصه این دوره که با ولیعهدی محمد بن زاید کامل شد، ارائه تعریفی جدید از نقش منطقه ای امارات می باشد. تحت این شرایط، امارات پروژه منطقه ای خود را در قالب تحرکات جدید در حوزه ژئوپلیتیکی غرب آسیا و شمال آفریقا آغاز کرد. محمد بن زاید از زمان رسیدن به مسند قدرت نوعی تغییر در سیاست منطقه ای امارات به وجود آورده است. امارات تحت ریاست محمد بن زاید سیاست خارجی مداخله گرایانه ای را در پیش گرفته که هدف آن طرح ابوظبی به عنوان یک قدرت منطقه ای می باشد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «سیاست منطقه ای امارات از زمان روی کار آمدن محمد بن زاید چه تحولاتی را تجربه کرده است؟» یافته های مقاله بر مبنای گزاره های «نظریه تصمیم گیری» نشان می دهد که تحول بنیان های سیاست خارجی امارات از جمله دگرگونی در ادراکات، برداشت ها، و به طور کلی منافع، هویت ها و ترجیحات تصمیم گیرندگان از قدرت نسبی این کشور در سطح منطقه ای و نظام بین المللی عاملی بوده که ابوظبی را به ایفای نقش منطقه ای جدید و مبتنی بر حضور فعال در بحران های منطقه ای ترغیب نموده است. روش پژوهش در این مقاله از نوع تبیینی بوده و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی گردآوری شده است.
۱۴.

نقش لابی سعودی در امریکا در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لابی سعودی مکتب کپنهاگ امنیتی سازی ساپراک برجام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۶۳
در سال های اخیر تنش های سیاسی و امنیتی میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران به میزان قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. نشانه های چنین وضعیتی را می توان در ارتباط با تسری یافتن اختلافات و چالش ها به حوزه های موضوعی متعدد در روابط میان دو کشور مورد توجه قرار داد. درهمین راستا، بخشی از جریان سازی علیه برنامه هسته ای ایران به وسیله لابی سعودی در امریکا تعقیب و سازماندهی شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بهره گیری از گزاره های نظری مکتب امنیتی کپنهاگ به بررسی و واکاوی نقش لابی سعودی در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران پرداخته شود. درهمین زمینه، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: نقش لابی سعودی در قبال فرایند مذاکرات هسته ای ایران و نتایج آن با گروه 1+5 را چگونه می توان ارزیابی نمود؟ در پاسخ، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که: عربستان سعودی با بهره گیری از ظرفیت لابی گری امریکا نقش مؤثری را در برساختگی بار امنیتی برنامه هسته ای ایران داشته و از این طریق تلاش کرده است تا مانع از تدوین، انعقاد و اجرای برجام شود. روش سنجش فرضیه در این مقاله، تحلیلی توصیفی و ابزارگردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
۱۵.

تأثیر بیداری اسلامی بر اتحاد راهبردی آمریکا- اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خاورمیانه و شمال آفریقا جهان عرب بیداری اسلامی روابط آمریکا - اسرائیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۴۶۸
تحولات بیداری اسلامی علاوه بر آثار مختلف در حوزه سیاست داخلی کشورها، تأثیرات عمیقی بر محیط امنیتی منطقه ای و بین المللی به جا گذاشته است. صرف نظر از این تبعات، آنچه بیشتر رخ می نمایاند موضع گیری های متفاوت بازیگران جهانی در مورد این تحولات و کشورهای بستر آنهاست؛ بر این اساس، هر یک از دولت ها بنابر منافع ملی و اهداف سیاست خارجی خود، جهت گیری متفاوت و بعضاً چندگانه و متناقضی در مواجهه با این قیام ها اتخاذ کرده اند. شواهد موجود نشان می دهد که بیداری اسلامی، تغییرات قابل توجهی را در روابط سیاسی بین کشورها به وجود آورده، به گونه ای که اتحاد استراتژیک میان آمریکا و اسرائیل که از مستحکم ترین روابط دوسویه در دوره معاصر بوده را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در این ارتباط، پرسشی که در مقاله حاضر به دنبال پاسخ بدان هستیم این است که «برداشت آمریکا و اسرائیل نسبت به تحولات بیداری اسلامی چگونه بوده و چنین برداشتی، چه تأثیراتی بر اتحاد راهبردی میان دو کشور داشته است». در نهایت، مقاله این فرضیه را به بحث می گذارد که «هرچند برداشت های متفاوت آمریکا و اسرائیل در کنار تعاریف متفاوت این دو از اهداف و منافع در برخورد با تحولات انقلابی خاورمیانه، عامل واگرایی نسبی در روابط دو کشور بوده است؛ اما با توجه به برجستگی مؤلفه منافع راهبردی مشترک، این پیوند استراتژیک کماکان تداوم یافته است». روش تحقیق در این مقاله، از نوع تحقیق تبیینی بوده و گردآوری اطلاعات نیز مبتنی بر شیوه اسنادی- کتابخانه ای است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان