مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
فنّاوری های دیجیتال
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای به دست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتاب ها، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایان نامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشته های فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که مدل های مفهومی و روندی اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدل ها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
عوامل مؤثر و روابط بین آن ها در ارتقای استفاده از فناوری های دیجیتال در میان معلمان دوره دوم ابتدایی و دبیران ریاضی دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
65 - 106
حوزه های تخصصی:
تلفیق فناوری های دیجیتال در فرآیند یاددهی و یادگیری یک پدیده جهانی است که عمدتاً به وسیله دولت ها، در دانشگاه ها، دانشکده های علوم تربیتی و مدارس با هدف بهبود سیستم آموزشی توصیه می شوند. هرچند علی رغم قابلیت های متعدد این فناوری ها، استفاده از آن ها در کلاس های درس، جدید و بیشتر محدود به پایه های ابتدایی است. این مطالعه با رویکرد آمیخته سلسله مراتبی اکتشافی، به استخراج عوامل مؤثر در ارتقای استفاده از فناوری های دیجیتال از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با شرکت شش گروه سه تا پنج نفری پرداخته و با اجرای پیمایش با شرکت 457 نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی و دبیران ریاضی اول متوسطه به وسیله تحلیل مسیر با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری، روابط بین عوامل را آزمون و پیشنهاد هایی برای ارتقای استفاده از آن ها ارائه کرده است. نتیجه اصلی این پژوهش این است که آمادگی معلم در استفاده فناوری های دیجیتال متأثر از آمادگی مدرسه است که روی استفاده دانش آموزان از فناوری های دیجیتال اثر مثبت و معناداری دارد.
اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری بر شاد زیستی و نشخوار فکری کودکان دختر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
163 - 192
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی تأثیر اجرای برنامه «فلسفه برای کودکان» با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر شادزیستی و نشخوار فکری کودکان دختر بی سرپرست و بد سرپرست بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را کودکان 12-9 ساله ساکن در مراکز بهزیستی شهرستان ازنا در بهار و تابستان 1399 تشکیل می دادند که نهایتاً از بین آنان 34 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه آموزش برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال قرار گرفت و گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. برای جمع آوری و اندازه گیری داده های این پژوهش از پرسشنامه شادزیستی آکسفورد (آرجیل و لو) و نشخوار فکری (نولن هوکسما و مورو) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد با فرض همراه کردن متغیر پیش آزمون بین میانگین نمرات شادزیستی و نشخوار فکری دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛ یعنی با توجه به ارزیابی کودکان، دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای شادزیستی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون، با یکدیگر متفاوت می باشند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر آن است که برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر افزایش شادزیستی و کاهش نشخوار فکری تأثیر معنادار دارد (05/0P<). لذا می توان از این برنامه به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر جهت افزایش شادزیستی و کاهش نشخوار فکری کودکان دختر بی سرپرست استفاده کرد.
اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۶۴-۲۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحریفات شناختی و ادراک شایستگی نقش بسزایی در سلامت روانی کودکان دارند؛ بااین وجود مداخلات مختص کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کمتر مورد توجه بوده است. همچنین تأثیر مداخلات مبتنی بر، برنامه "فلسفه برای کودکان" به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست نیز مورد توجه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه "فلسفه برای کودکان" با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان پسر 12-10 ساله ساکن در مرکز بهزیستی شهرستان ازنا در پاییز 1399 تشکیل می دادند. تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. افراد گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) مداخله آموزشی (مجموعه پنج جلدی پرسندو، قائدی، 1398) قرار گرفتند اما افراد گروه گواه این مداخله را دریافت نکردند. شرکت کنندگان با پرسشنامه تحریفات شناختی (عبدالله زاده و سالار، 1389) و ادراک شایستگی (هارتر، 1985) در مرحله پیش و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تحریفات شناختی و ادراک شایستگی وجود دارد (0/5 P<). بنابراین یافته های این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از فناوری های دیجیتال در برنامه فلسفه برای کودکان به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد داد، برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال می تواند در راستای یکی از اهداف کلان سند تحول بنیادی آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" و همچنین به عنوان ابزار مداخله ای مناسب جهت کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست مورد استفاده قرار گیرد.
راهکارهای افزایش نقش زنان در توسعه فناوری های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ، زنان یکی از گروه هایی بوده اند که در حاشیه قرار گرفته اند و این پدیده در حوزه علوم و حرفه های مرتبط با فناوری های دیجیتال نیز قابل مشاهده است. گرایش به مطالعات جنسیت در علم و فناوری، در پاسخ نیاز به ضرورت حضور زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه در عرصه علم و فناوری پدید آمده است. فناوری های دیجیتال یکی از عوامل تأثیرگذار در شکل گیری جوامع در آینده خواهند بود و لذا مشارکت فعالانه زنان در فرآیند تولید این فناوری ها می تواند آنها را از نادیده گرفتن ارزش های زنانه نگر دور نگه دارد. در این مقاله تلاش شده زمینه نقش زنان در توسعه این فناوری ها بررسی شود. این مقاله، مطالعه ای راهبردی بوده که به روش کتابخانه ای انجام شده است. با فیش برداری از منابع متعدد سعی بر این بوده که با تکیه بر رهیافت فیلسوفان فمینسیت تفاوت گرا و انتخاب مدل طراحی حساس به ارزش در تولید فناوری های دیجیتال، ابتدا به آسیب هایی که در اثر عدم حضور زنان در این فرآیند به وجود آمده اشاره و سپس راهکارهایی برای ایجاد توازن جنسیتی در این فرآیند پیشنهاد شود. مطالعه نشان داده که در صورت پیگیری این سیاست های کلان و راهکارهای پیشنهادی سیاست گذاران، طراحان و کاربران فناوری های دیجیتال، زنان می توانند جایگاه اثرگذاری در توسعه فناوری های دیجیتال پیدا کنند و در نتیجه، فناوری هایی که تولید می شوند نیز سوگیری کمتری علیه زنان داشته باشند و عادلانه تر خواهند بود. کلیدواژه ها :
توسعه مهارت های مورد نیاز دانشجویان مهندسی برای انطباق با تقاضاهای صنعت 4.0: رهنمودهایی برای طراحی و اجرای برنامه های درسی جدید دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 135
حوزه های تخصصی:
امروزه این نگاه نهادینه شده است که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، می توانند رویکردهای آموزشی و یادگیری خود را از طریق برنامه درسی ارتقا دهند. مطالعات اخیر نشان داده است که بسیاری از دانشگاه های جهان در حال انطباق برنامه های درسی و رویکردهای آموزشی خود با نیازهای صنعت 4.0 هستند. هدف از مطالعه کنونی، شناسایی مهارت های دیجیتالی قابل تامل در تدوین برنامه درسی دانشجویان مهندسی و ارائه سازوکارهایی جهت انطباق شایستگی های دانشجویان مهندسی با صنعت 4.0 می باشد. روش مطالعه، فراترکیب یا سنتز پژوهی با استفاده از گام های شش گانه سندلوسکی و باروسو (2006) بوده است. با جستجو در پایگاه های معتبر تعداد 61 مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته و مضمون سازی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مهارت های موردنیاز دانشجویان مهندسی در برنامه های درسی شامل: 1. مهارت های فناورانه و دیجیتالی؛ 2. مهارت مهندسی و 3. مهارت های پایه می باشد. همچنین یافته های پژوهش 21 سازوکار ازجمله 1. طراحی برنامه درسی منطبق با الزامات صنعت 4.0؛ 2. استفاده و کاربرد عملی فناوری های دیجیتال در برنامه های درسی موسسات آموزش عالی 3. تدوین برنامه درسی همگرا براساس فناوری های نوین و تغییرات بنیادین در ساختار آموزش، محتوای دروس و تدریس 4. آموزش آزمایشگاه محور و عملی در برنامه های درسی آموزش مهندسی؛ 5. آموزش دانشجویان بر اساس یک بستر فناورانه را جهت توسعه مهارت های دیجیتالی در برنامه های درسی مهندسی برای انطباق با تقاضاهای صنعت 4.0 الزامی می داند. در پایان این مقاله، رهنمودهای عملیاتی برای به روزرسانی برنامه های درسی دانشگاهی ارائه می نماید.
کاوش نقش کارآفرینی شهری، فناوری های دیجیتال و لجستیک هوشمند بر کسب و کار پایدار در شهر هوشمند: نقش تعدیلگری آشفتگی بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به کاوش نقش کارآفرینی شهری، فناوری های دیجیتال و لجستیک هوشمند بر کسب و کار پایدار در شهر هوشمند با نقش تعدیلگری آشفتگی بازار می پردازد؛ که ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری مطالعه حاضر شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری شهر تهران به تعداد 600 شرکت بودند که 234 نفر بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات لازم در زمینه موضوع پژوهش از کارآفرینان این شرکت ها جمع آوری گردید. داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد جمع آوری و با استفاده از نرم افزارSmart-Pls تحلیل شدند. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون های مرتبط مورد سنجش قرار گرفت و تایید شد. نتایج نشان داد که کارآفرینی شهری، فناوری های دیجیتال و لجستیک هوشمند بر کسب و کار پایدار در شهر هوشمند تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین اثر تعدیلگری آشفتگی بازار در رابطه بین فناوری های دیجتال و کسب و کار پایدار در شهر هوشمند به تأیید رسید.
مروری نظام مند بر دلالت های اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی در فناوری های دیجیتال و نسبت آن با اخلاق شکوفایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
771 - 798
حوزه های تخصصی:
نفوذ گسترده هوش مصنوعی در ابعاد مختلف حیات انسان نگرانی های عمده ای به لحاظ میزان پایبندی این فناوری به استانداردهای اخلاقی در پی دارد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر شناسایی مفاهیم کلیدی اخلاق برای استفاده از هوش مصنوعی در فناوری های دیجیتال و نسبت آن با اخلاق شکوفایی است. در این پژوهش از مرور نظام مند ادبیات به عنوان روش شناسی پژوهش و از روش سه مرحله ای مستاک و دیگران، به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. پس از پنج مرحله غربالگری در دو پایگاه داده «اِسکوپوس» و «وِب آو سایِنس» 38 مقاله از 25 مجله تجزیه وتحلیل شدند. از فرا ترکیب کیفی آنها دو مفهوم مرکزی تحت عنوان «الگوهای اصلی فناوری های دیجیتال» و «لایه های هستی شناختی فناوری های دیجیتال» شناسایی شدند. 16 مفهوم اخلاق دیجیتال مرتبط با الگوهای اصلی و لایه های هستی شناختی فناوری های دیجیتال نیز از تقاطع ماتریسی مفاهیم مرکزی در مقالات استخراج شدند. سپس یک نقشه مفهومی برای تفسیر یافته ها، طبقه بندی مفاهیم اخلاقی شناسایی و ذیل الگوها و لایه های هستی شناختی، تناظر آنها با اصول موضوعه اخلاق هوش مصنوعی و میزان اهمیت آنها در مقاله ها تنظیم شد. درنهایت نیز نسبت مفاهیم اخلاقی شناسایی شده با اخلاق شکوفایی در ادبیات موجود بررسی شد.
بررسی تأثیر سیاست های حمایتی بر قصد کارآفرینی دانشجویان
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 58
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر حمایت ها با زمینه فناوری دیجیتال بر قصد کارآفرینی با توجه به نقش میانجی گری مؤلفه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده، بررسی شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کمی و از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین بودند که تعداد 315 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد تعدیل یافته بود و برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای حمایت آموزشی، حمایت رابطه ای و حمایت ساختاری تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینی دارند. نگرش شخصی، نقش میانجی بین حمایت رابطه ای و حمایت آموزشی با قصد کارآفرینی داشته و همچنین کنترل رفتاری درک شده نیز نقش میانجی بین حمایت ساختاری و حمایت آموزشی با قصد کارآفرینی را دارا بوده است. یافته های پژوهش بیانگر نقش مهم حمایت و پشتیبانی از دانشجویان در فرآیند دیجیتالی شدن به منظور تشویق آن ها به سمت کارآفرینی است؛ بنابراین سیاست گذاران و برنامه ریزان نهادهای دولتی و آموزشی می توانند از نتایج این پژوهش در جهت تدوین راهبردها و راهکارهایی برای ترغیب کارآفرینی در بین دانشجویان بهره ببرند.
تحلیلی بر موانع پیاده سازی اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در زنجیره تامین: رویکرد فراترکیب و دنپ فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
9 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی و بررسی روابط بین موانع پیاده سازی اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در زنجیره تأمین در یکی از صنایع آلاینده کشور (کارخانه شیشه اردکان یزد) است. این پژوهش از نظر هدف جزو پژوهش های کاربردی توسعه ای و نظر نوع پژوهش، ترکیبی (آمیخته اکتشافی) قلمداد می شود. در بخش کیفی پژوهش برای شناسایی موانع و دسته بندی موانع از رویکرد فراترکیب و در بخش کمی برای ارائه الگوی روابط بین این موانع و اولویت بندی آن ها از روش ترکیبی دیمتل فرآیند تحلیل شبکه ای فازی (دنپ فازی) استفاده شده است. یافته های بخش کیفی شامل شناسایی 24 مانع در 5 بُعد بود. در بخش کمّی، یافته ها نشان داد که موانع اقتصادی، زیرساختی و فنی قانونی جزو ابعاد تأثیرگذار (علّی) محسوب می شوند که بر ابعاد منابع انسانی و سازمانی مدیریتی (معلول) تأثیر می گذارند؛ همچنین موانع کمبود تخصص و آگاهی کارکنان در خصوص اقتصاد مدور و صنعت 4.0، ترس از بیکاری و مقاومت در مقابل تغییرات سازمانی و فرآیندی و کمبود بودجه و ابزارهای مالی برای آموزش و تحقیق و توسعه و عملیات به ترتیب مهم ترین موانع موجود در پیاده سازی اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در زنجیره تأمین صنایع آلاینده همانند صنعت شیشه سازی محسوب می شوند.
خوشه بندی کاربرد فناوری های دیجیتال صنعت 0/4 در شبکه توزیع مواد غذایی کشاورزی: یک مطالعه کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
123 - 175
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف خوشه بندی کاربرد فناوری های دیجیتال صنعت 0/4 در شبکه توزیع مواد غذایی کشاورزی انجام شده است. برای این منظور، یک تکنیک کتاب سنجی برای شناسایی گرایش ها و مضامین برجسته در این حوزه از طریق تحلیل مقالات، نویسندگان، کشورها و هم استنادی نویسندگان و زوج های کتاب شناختی به کار گرفته شد. با جستجوی عمیق در پایگاه علمی اسکوپوس، اطلاعات کتاب شناسی تعداد 331 مقاله علمی معتبر و مرتبط دریافت گردید. اطلاعات به دست آمده وارد بسته بیبلیومتریک در نرم افزار R گردید و مؤثرترین مجله، نویسنده، دانشگاه و کشور و پر استنادترین نویسندگان مشخص شدند. به منظور مصورسازی اطلاعات از نرم افزار Vosviewer جهت تحلیل های هم استنادی نویسندگان، مراجع مورد استناد و زوج های کتاب شناختی استفاده شد. یافته های تحلیل شبکه نشان داد که مطالعات کاربرد فناوری های دیجیتال در شبکه توزیع مواد غذایی کشاورزی در پنج خوشه اصلی قابل طبقه بندی هستند.
هوش مصنوعی در نظام عدالت کیفری: روندها و احتمالات پیشرو
منبع:
تمدن حقوقی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸ ویژه نامه هوش مصنوعی
91 - 102
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر تحول دادرسی کیفری در چهارچوب توسعه فناوری های دیجیتال در فضای بین المللی که جایگاه قابل توجهی در آن به هوش مصنوعی تعلق دارد تمرکز می کند. ما اشاره می نماییم که از انواع ابزارهای دیجیتالی توسط ایالات متحده آمریکا در مراحل دادرسی استفاده می شود که در آن، استارت آپ های حقوقی تخصصی در هوش مصنوعی قادر به تعیین محتوای تصمیم آینده دادگاه با درجه احتمالی بالا هستند. می توان دید که اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال حاضر از فناوری های پیشرفته در سیستم های حقوقی خود و برای حمایت قانونی استفاده می کنند. با این وجود، مسئله استفاده از هوش مصنوعی در رسیدگی های حقوقی نیاز به بررسی عمیق تری در مورد قرابت آن با اصول کنوانسیون اروپایی حقوق بشر دارد. با توجه به این امر، ممکن است اعمال منشور اخلاقی اروپا در مورد استفاده از هوش مصنوعی مفید باشد که این منشور پنج اصل اساسی را ارائه می دهد که نقش و جایگاه هوش مصنوعی را در رسیدگی های حقوقی تعریف می کند. این مقاله بر روی روندها و امکانات پیشرو برای استفاده از هوش مصنوعی در سیستم عدالت کیفری تمرکز می کند.
غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
93 - 133
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانه روزی بهزیستی دخترانه رضوانشهر بودند 40 نفر از کودکان با روش نمونه گیری در دسترس از این مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال شرکت کردند و گروه کنترل به صورت حضوری آموزش دیدند. برای جمع آوری و اندازه گیری داده های این پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مورو) و پرسشنامه ارزیابی روابط بین فردی کودکان ازنظر معلم. ویرو داوین (1980) مورد استفاده قرار گرقت. نتایج تحقیق نشان بین میانگین نمرات نشخوار فکری و روابط بین فردی دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛. نتایج نشان داد غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط بین فردی تأثیر معنادار دارد (05/0P<).مداخله انجام شده در مطالعه پیش رو که با بهره گیری از کلیپ ها،چندرسانه های ها، پویانمایی ها، واقعیت افزوده و نرم افزار کپ تی ویت انجام شده بود موجب غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان شده بود که اثربخشی قابل قبولی بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط میان فردی آنان داشه باشد.
حسابرسی در عصر دیجیتال: کاربست روش های دلفی فازی و ماباک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
75 - 102
حوزه های تخصصی:
دیجیتالی شدن اقتصاد، چالش ها و فرصت هایی را برای حرفه حسابرسی ایجاد کرده و حسابرسان ملزم به سازگاری با آنها هستند. این مطالعه به بررسی تغییرات مورد انتظار در حرفه از دیدگاه خبرگان حسابرسی در ایران تا پانزده سال آینده می پردازد. این تغییرات در پنج بخش درک مخاطبان گزارش حسابرسی، رابطه حسابرس و صاحبکار، مقررات گذاری، تغییرات ساختاری و رویه های حسابرسی و مشخصه های حرفه بررسی شده است. 27 تغییر پیش بینی شده در قالب پنج بخش از طریق مطالعه پیشینه استخراج شد. با بکارگیری روش نمونه گیری هدفمند، 26 نفر از خبرگان حسابرسی در سال 1402 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت غربال تغییرات از روش دلفی فازی استفاده شد. سپس پیش بینی های غربال شده، از طریق پرسش نامه اولویت سنجی و روش تصمیم گیری ماباک رتبه بندی شدند. به اعتقاد خبرگان، حسابرسی مستقل به سمت رویکرد حسابرسی کامل و مستمر تکامل خواهد یافت. اما این تغییر منجر به حذف کامل ریسک های حسابرسی نخواهد شد. شکاف زمانی بین شرایط جدید و استاندارد گذاری در حسابرسی وجود خواهد داشت. حسابرسان درگیر وظایفی با ارزش افزوده بیشتر شده و شغل های زیادی در حرفه از بین خواهد رفت. مخاطبان گزارش حسابرسی اعتماد بیشتری به رویه های اتوماتیک نسبت به رویه های دستی داشته و انتظار رویکرد آینده نگر از حسابرسی دارند. اما محتوای اطلاعاتی گزارش حسابرسان در حوزه هایی نظیر ارزش گذاری دارایی های نامشهود و ریسک های آینده محور صاحبکار کاهش خواهد یافت. خبرگان معتقدند درحالی که مدل های کنونی حق الزحمه حسابرسی در آینده مناسب نخواهد بود اما تنش میان صاحبکار و حسابرس افزایش نمی یابد. به باور خبرگان فناوری های جدید در ایران جایگزین حسابرسان نخواهند شد، بلکه به کمک آنها خواهند آمد.
طراحی مدل تحول دیجیتال در صنعت نفت و گاز دریایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
117 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش طراحی مدل تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در ایران است که می تواند در زمینه برنامه ریزی و سیاست گذاری در این صنعت استفاده شود. استفاده از پیشرفت ها و نوآوری های دیجیتال در صنعت نفت وگاز جدید نیست؛ اما تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز مفهوم کمابیش جدیدی است که با اجرای آن در سطح صنعت نفت وگاز دریایی ایران، ضمن استفاده از مزایای تحول دیجیتال، این صنعت می تواند به پیشرویی در سطح جهانی تبدیل شود.
روش: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است و از استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد بهره برده است. در این پژوهش با استفاده از داده های به دست آمده از مصاحبه با خبرگان صنعت و مطالعه اسناد و گزارش های موجود در حوزه تحول دیجیتال، به ویژه در صنعت نفت وگاز و به کمک راهبرد نظریه داده بنیاد، مدل تحول دیجیتال صنعت نفت وگاز دریایی ایران به دست آمد. این مدل مشتمل بر شش مقوله اصلی پدیده محوری، پیامدها، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، سیاست ها و راهبردها طراحی شده است.
یافته ها: از مصادیق بسیار مهم پدیده محوری (تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی) می توان به تصمیم گیری مبتنی بر تحلیل داده های واقعی با استفاده از ابزارهای فناوری دیجیتال، ایجاد یکپارچگی در تصمیم های مرتبط با صنعت و افزایش کارایی و بازدهی کارکنان و تجهیزات صنعت اشاره کرد. به علاوه، از جمله راهبردهای بسیار مهم و مؤثر برای دستیابی به تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در سطح بنگاه ها، می توان به اتحاد با شرکت های معتبر حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و دانشگاه ها و استارتاپ های فعال در حوزه فناوری های دیجیتال و ترویج فرهنگ سازمانی مبتنی بر به کارگیری فناوری های دیجیتال و در سطح صنعت و ملی، به وضع قوانین سخت گیرانه زیست محیطی و ایمنی کارکنان شاغل در سکوهای دریایی و حمایت از سرمایه گذاری در حوزه تحول دیجیتال در سطح صنعت نفت وگاز اشاره کرد.
نتیجه گیری: از جمله پیامدهای بسیار کلیدی تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در سطح سازمانی، می توان به افزایش بازدهی در سازمان های فعال در صنعت نفت وگاز دریایی، افزایش دقت و سرعت در تصمیم گیری های ها با اتکا بر تحلیل داده ها و امکان تعمیر، نگهداری پیشگویانه و هدفمند و صرفه جویی در هزینه های سازمان اشاره کرد. تحول دیجیتال در این صنعت می تواند پیامدهایی نظیر افزایش ضریب بازیافت، برداشت نفت از مخازن نفت دریایی، کاهش مخاطرات زیست محیطی دریایی و بهبود عملکرد در صنعت نفت وگاز دریایی را در سطح صنعت و ملی به دنبال داشته باشد.