مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزلیات مولوی


۲.

کلمات ترکی (ترکی مغولی و عثمانی) در غزلیّات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
جلال الدین محمّد مولوی زبان و ادب اهل خراسان را آموخته بود و در میراث زبانی او کلماتی از زبان ترکی و ترکی مغولی وجود داشت. از سوی دیگر، او در سال های شاعری خود، در حوزه ای می زیست که زبان عامّه مردم آن ترکی عثمانی بود. از این رو طبیعی است که در شعر او کلماتی ترکی دیده شود؛ هم از آن کلماتی که در آثار فارسی پیش از او به کار رفته اند و هم از گروهی که برای نخستین بار آن ها را در شعر فارسی و در شعر او می بینیم. تأمّل در نوع کاربرد این کلمات ترکی نشان می دهد که آن ها غالباً از زبان محاوره اطرافیان شاعرند و به اقتضای موقعیّت و الزام فهم مخاطبان ترک زبان مولانا در شعر او راه یافته اند و هیچ نوع گرایش ذوقی آشکاری وی را به استخدام این کلمات سوق نداده است. ما در مقاله حاضر، مجموعه این کلمات و چند تعبیر و ترکیب ترکی را که در غزلیّات مولانا باز شناخته ایم، تعریف کرده ایم.
۳.

طیف رمزگان و نمادهای شادی و امید در غزل های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
نمادهای شادی و امید به مثابه دو نشانه به هم پیوسته ای که همواره برصورت و معنای زندگی و منش آدمیان اثر می گذارد، در تمام فرهنگ ه ای بشری موضوعی درخور تأمل بوده است. مولانا بنابرآن چه از آثارش، به ویژه غزلیات شمس به دست می آید، انسانی شاد و امیدوار است. در این مقاله، دو نشانه شادی و امید، نه تنها به مثابه دال هایی که بر مدلول هایی قراردادی و مشخصی دلالت دارند؛ بلکه به مثابه مرکز طیفی از نشانه های متعددی که به نوعی با شادی در پیوند بوده اند و از عوامل ایجاد آن به شمار می آیند، بررسی و تحلیل شده است. مسأله اصلی این نوشته نشان دادن گستره و طیف های معنایی شادی و امید است. این مسأله با توجه به این فرض شکل گرفته است که فراوانی اوزان رقصان و لحن طرب انگیز و شادمانگی عشق، در غزل های مولوی، احتمالاً بیانگر معنایی فراتر از چیزی است که از دو نشانه شادی و امید دریافت می شود. بدین ترتیب بازنمود این طیف ها و هاله های معنایی ناشی از آن ها ضرورت می یابد و «هدف» نویسندگان بازنمود گستره اندیشه و عمق عاطفه مولانا در باب این نشانه هاست. داده های پژوهش که با روش کیفی تحلیل و توصیف شده است، نشان می دهد که مولانا تقریباً در تمام لحظه های زندگی و در هر شرایط روحی و در هر برخورد با پدیده های محیطی، روحیه شاد خود را حفظ کرده و نگذاشته است گرد ناامیدی بر چهره زندگی او بنشیند.
۴.

بررسی و تحلیل واژه های طلب و طرب در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طلب طرب عشق غزلیات مولوی شوق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
هر قشر وگروهی برای بیان ویژگی های مسلک و روش خود از زبان خاّص خویش استفاده می کند. عرفا و متصّوفه نیز از این قضیه مستثنی نیستند؛ به همین دلیل آنان از آغاز نیمه دوّم قرن دوّم طریق تصوّف اسلامی و به دنبال آن، اصطلاحات زیادی به وجودآورده و به شرح وتوضیح آن ها پرداخته اند. بنا به اعتقاد اکثر عرفا اوّلین منزل در سلوک طریقت، طلب و شوق انسان برای بازگشت به وطن خویش است. مولانا معتقد است که شرط طلب این است که طالب را لرزه عشق باشد، در غیر این صورت باید پیر را خدمت کند تا به برکت وجود او و با ارشاد او حال طلب در او به وجودآید. مولانا مدّتی در طلب بود و پس از آنکه به مطلوب رسید، طرب را آغازکرد و برنامه او برای زندگی همگان همین بود که یا باید در طلب کوشید و یا در طرب. به حق، عمر او بعد از آشنایی با شمس و تحوّل روحی اش در طلب گذشت. نگرش مولانا به طرب و شادی نگرش مثبت است. او که فرا مکان و فرا زمان  می اندیشد و هیچ گاه غم را در دل  خود جای نمی دهد و همیشه از عشق و سماع و رقص داد می زند و همگان را دعوت به شادی می نماید، آن هم شادی پایدارکه عاشق شدن است و دیدار معشوق. دراین پژوهش می خواهیم یکی به بررسی چگونگی وچرایی روی آوردن مولانا به «طلب» و«طرب و شادمانی» بپردازیم .