فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، راهکارهای تربیت جنسی فرزندان در خانواده را بررسی می کند. پس از بیان و توضیح مفهوم تربیت، تربیت جنسی و جنسیت، تفاوت تربیت جنسی و آموزش جنسی و راهکارهای خانواده در تربیت جنسی، راه های کنترل میل جنسی بیان می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تنها جایگاهی که نقش تعیین کننده ای در تربیت جنسی جوانان و نوجوانان دارد نهاد خانواده است. پدر و مادر می توانند فرزندان را در اصول و روش های تربیت جنسی و دوری از آلودگی های جنسی کمک کنند.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین تمامیت خواهی زوجی و طلاق عاطفی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مشکلاتی که خانواده ها با آن درگیر هستند تجربه خشونت در ابعاد مختلف آن بخصوص طلاق عاطفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در ارتباط بین مولفه-های تمامیت خواهی زوجی و مولفه های طلاق عاطفی انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان متاهل ساکن منطقه سیزده شهر تهران در سال 1399 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 360 نفر از آنها انتخاب شده و به ابزارهای مقیاس طلاق عاطفی، مقیاس تمامیت خواهی زوجی و پرسشنامه تاب آوری پاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تمام مولفه های طلاق عاطفی، تاب آوری و مولفه های تمامیت خواهی زوجی ارتباط معناداری وجود دارد (05/0p <) و همچنین تاب آوری در ارتباط بین تمام مولفه های تمامیت خواهی زوجی با تمام مولفه های طلاق عاطفی نقش واسطه ای ایفا می کند. یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
نقش واسطه ای خود-متمایزسازی در ارتباط بین هم وابستگی و آزار عاطفی در دانشجویان زن متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که خانواده ها با آن درگیر هستند تجربه خشونت در ابعاد مختلف آن بخصوص آزار عاطفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خود-متمایزسازی در ارتباط بین مولفه های هم وابستگی و مولفه های آزار عاطفی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان زن متاهل دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 98-97 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 250 نفر از آنها انتخاب شده و به ابزارهای مقیاس آزار عاطفی، مقیاس هم وابستگی هالیوک و پرسشنامه تمایزیافتگی خودپاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تمام مولفه های هم وابستگی، خود-متمایزسازی و مولفه-های آزار عاطفی ارتباط معناداری وجود دارد (05/0p <) و همچنین خود-متمایزسازی در ارتباط بین تمام مولفه های هم وابستگی با تمام مولفه های آزار عاطفی به استثنای مولفه واکنش گری نقش واسطه ای ایفا می کند. خود-متمایزسازی به عنوان یک متغیر واسطه ای می تواند ارتباط بین هم وابستگی و آزار عاطفی را تعدیل کند. بنابراین، تاکید بر آموزش خود-متمایزسازی به جهت کاهش اثرات هم وابستگی و آزار عاطفی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
واکاوی روایت زنان از آثار فردی، اجتماعی و بین المللی اجتماعِ زنان در اربعین حسینی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی روایت زنان از آثار فردی، اجتماعی و بین المللی اجتماع اربعین حسینی است. جامعه پژوهش، زنان شرکت کننده در راه پیمایی اربعین حسینی بود و نمونه شامل 12 نفر از زنانی بود که دست کم یک بار تجربه حضور در پیاده روی اربعین را کسب کرده بودند که به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی بود که بر اساس رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت پذیرفته است و به منظور تکوین و تعمیق نظریه، در هرمرحله از انجام مصاحبه که به نظر می رسید ارتباط نظری میان مفاهیم جدید و نظریه برقرار است از روش نمونه گیری نظری استفاده شد. تحلیل داده ها و کدگزاری آن ها نیز از طریق نرم افزار Maxqdaصورت پذیرفت، در مجموع از میان داده ها، 137 کد باز، 33 مفهوم، 14مقوله و 2 مفهوم عمده استخراج گردید. نتایج پژوهش حاکی از وجود آثار مهم و متعدد حضور زنان در مراسم اربعین حسینی به عنوان یک کنگره بین المللی و میعادگاه شیعیان است که تأثیر بسزایی بر ارتقای دیدگاه بین المللی نسبت به جایگاه زنان در مذهب تشیع دارد تا جایی که می تواند دال بر ضرورت مشارکت زنان در مراسم فرهنگی اجتماعی اسلامی همچون اربعین حسینی باشد.
پرستاری از مجروحان در جنگ تحمیلی: تحلیل اجتماعی اخلاق مراقبت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی نقش اجتماعی زنان در جنگ تحمیلی، کنشگری زنان درمانگر را به عنوان یکی از مهم ترین گروه های شغلی بررسی کرده است. در حقیقت، زنان (داوطلبانه و نیز دستمزدی) بخش اعظم نیروی پرستاری جنگ را تشکیل داده و مستقیم به نیروهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ خدمات درمانی ارائه می دادند. داده ها به کمک تحلیل متون خاطرات و روایات زنان (تحلیل اسناد حدود ۴۰ کتاب) و نیز انجام چند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای تکمیل شکاف اطلاعاتی انجام شده و به مدد رویکرد اخلاق مراقبت زنانه برای تحلیل اجتماعی یافته ها کوشیده، از چگونگی پرداختن زنان بهداری رزمی به فعالیت های تخصصی نمایی واضح ارائه دهد. تحلیل داده ها نشان می دهد کنش ارتباطی هوشیارانه، مراقبت مسئولانه، مراقبت و مراعات و مراقبت صمیمانه - که از عناصر کنش پروادارانه ی زنانه است - از مهم ترین ویژگی های کنش پروادارانه ی پرستاران در جنگ تحمیلی به شمار می رود. همچنین پرواداری حرفه ای، مادروارانه، خواهروارانه و فرزندوارانه از صورت های این پرواداری زنانه است. نگاه زنانه ی تیماردارانه و مراقبت محور که ظرایف روابط، حالات انسانی و جهان زمینه مند فرد مجروح را به دقت درک می کند و با فهم همدلانه به همسان پنداری مجروحان با اعضای خانواده ی خود می پردازد، بردبارانه کار سخت در وضعیت جنگی را تاب می آورد و با محبت و شفقت، خیرخواهی و امیدبخشی دستی از مهر بر جراحت های عمدتاً جدی و مهلک مجروحان می کشد، از ابعاد الگوی اخلاق مراقبت زنان در جنگ تحمیلی است.
نگرشی بر حکمیت و آیین خون بس در جرائم زنان در پرتو نظام عدالت کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
173-190
حوزههای تخصصی:
از دیر بازدر برخی نواحی کشوررسوم مختلفی برای حل و فصل دعاوی استفاده نموده اند، طرقی نظیر آیین خون بس، فصل، پتر، میانجیگری و پرداخت خون بها از شیوه های مرسوم در رفع اختلافات بوده اند. امروزه نیز، شاهد هستیم که در حوزه پاسخ به جرم، و به طور خاص در زمینه بزهکاری زنان، و تلاش جهت استخدام ساز و کارهای فایده منددر مواجهه با این مقوله، به علت حساسیت ها، در کنار فرآیند دادرسی کیفری و تعیین مجازات متناسب، حکمیت، مجال ظهور پیدا می کند.لذا«میانجیگری» به عنوان یکی ازطرق جایگزین کیفردر متون قانونی انعکاس یافته است. این مکانیسم در صدد است تا با تضمین رودررویی از آثار مخرب «کیفرمحض» که میتواند منجر به آسیبهای جبران ناپذی بر بنیان خانواده گرددجلوگیری کند.لذا این پرسش قابل طرحست که در کدام جرم با توجه به اقتضائات بزهکاری زنان قضایای کیفری را مشمول عدالت ترمیمی قرار دهد.در پژوهش حاضر، ضرورت و چالشهای مختلف تقنینی،در این خصوص مورد مطالعه قرار گرفته است. نتیجتا به نظر می رسد نظر به بسترهای موجود و گرایش های سنتی اقوام، می توان با راهکارهایی چون بسط قانون، آموزش مستمر و نظارت بر کنشگران عدالت ترمیمی، خواه داوران یامیانجی گران مدلی برای توسل به میانجیگری در بزهکاری زنان یافت.
مصلحان پروتستان و نگرش به مسائل زنان و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تاریخ مسیحیت درمی یابیم که زنان عنصری اساسی در تحولات کلیساها بوده اند و درست همانند چهره هایی در عهدعتیق چون دبورا و استر، در عهدجدید نیز زنانی بوده اند که در سمت و سو دادن به مسیحیت نقش فراوانی داشته اند. در عصر اصلاحات دینی محققان سخن از نقش حساس زنانی توانمند و جسور به میان آورده اند ولی تاریخ چون همیشه، از بازنمایی نقش آنان کوتاهی کرده است. اما این که مصلحان دینی چه نگاه و نگرشی به موضوع زن و خانواده داشتند، پرسش مهمی است.مصلحان دینی گر چه در دستگاه فکری مسیحیت تغییرات به وجود آوردند و بعضی از اندیشه های آنان در فهم تفسیر کتاب مقدس و نیز کشیش بودن همه مومنان و آزادی معنوی ایمانداران و مخالفت با شعایرزدگی، نگرش به مساله زن و خانواده را متفاوت کرد ولی آنان فاقد پروژه ای در این حوزه مثل حوزه های دیگری چون نگرش به دیگر ادیان و رواداری دینی بودند و همه دگرگونی های فکریشان در چارچوب پارادیم سنتی موجود در قرون وسطی بود نه چیزی در حد انتظارات جهان مدرن و لذا در موضوعاتی چون برابری کامل انسانی و فرودستی راهی طولانی باقی ماند و البته همین مقدار تغییر، زمینه های فکری و اجتماعی را برای شکل گیری جنبش های عدالت خواهانه در سده ّهای بعد فراهم کرد.
مطالعه ی رفتار کارآفرینانه زنان در یزد: (از ساختارهای تحمیلی خود اشتغالی تا باز تعریف اجتماعی منتهی به آفرینشگری موقعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۲
153 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این جستار واکاوی رفتارهای اقتصادی موفقیت آمیز زنان کارآفرین در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی و جامعه مورد مطالعه را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق با 13 زن که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک روش نظریه زمینه ای انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. مقوله ای هستهی تحقیق، «تعامل سازنده با محدودیت» انتخاب گردید. مقوله های زمینه ای که بسترهای شکل گیری «تعامل سازنده با محدودیت» را فراهم می کنند شامل ساختارهای تحمیلی، حصارهای ذهنی و سرمایه های حمایتی هستند. در این تحقیق آفرینشگری موقعیت عامل علی موثر بر کارآفرینی زنان یزدی یوده و راهبرد اساسی زنان در کارآفرینی شامل همسوی جامعه محور، ارتقاء بخشی به خویشتن، فهم زنانه از کارآفرینی و هارمونی نقش مقولهبندی شد. عامل مداخله گر این تحقیق اثباتگری بازتابی و در نهایت پیامد حاصل از تعامل سازنده با محدودیت خود توانمند سازی تشخص داده شد.
شناسایی فشارزاهای روان شناختی والدین زنان مطلقه (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده طلاق می تواند خانواده مبدأ افراد مطلقه را با فشارزاهای متعددی مواجه سازد که این امر، ناشی از یک گذار پیش بینی نشده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی فشارزاهای روان شناختی والدین زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی تفسیری استفاده گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش، 12 تن از والدین زنان مطلقه بودند که در فاصله زمانی بین بهمن ماه سال 1398 تا مرداد سال 1399 مورد مصاحبه قرار گرفتند. ملاک های ورود پژوهش، شامل موارد ذیل می باشد: 1. طلاق فرزند به صورت رسمی و محضری ثبت شده باشد 2. تمایل به رجوع نباشد 3. حداقل شش ماه از ثبت طلاق گذشته باشد 4. ازدواج مجدد نداشته باشد 5. بدون فرزند باشد. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر راهبرد گلوله برفی انتخاب شدند. فرایند جمع آوری اطلاعات، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام پذیرفت و داده های حاصل از آن از طریق روش هفت مرحله ای دیکلمن تحلیل شد. نتایج بیانگر وجود تعداد 348 کد اولیه، 19 مفهوم و 7 مقوله اصلی است. این مقوله ها عبارتند از: بازخوردهای اجتماعی منفی، زیر سؤال رفتن نقش والدینی، درماندگی نسبت به موفقیت ازدواج، ضعف حمایت روان شناختی، فقدان اتحاد زوجی، تضییع حقوق و بی ثباتی های مزمن پس از طلاق. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که والدین به واسطه داشتن دختر مطلقه و پیدایش یک مرحله غیرقابل پیش بینی در چرخه زندگی خانواده، تحت تأثیر عوامل فشارزای چندگانه قرار می گیرند.
مقایسه تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه یافته بر اساس تحلیل هم رخدادی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
193 - 221
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسه روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده میان کشورهای توسعه یافته و ایران در سه بازه زمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات علم سنجی و با استفاده از روش تحلیل هم رخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. جامعه پژوهش تعداد 3246 تولیدات علمی کشورهای توسعه یافته وب او نولج و 1295 مقاله فارسی منتشر در ایران از پایگاه تحقیقات پژوهشکده زن و خانواده است. بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها، واژگان هسته در قبل از سال 1380 شامل 4 کلیدواژه در پژوهش های داخلی و در بازه زمانی سال 2000 در پژوهش های کشورهای توسعه یافته 12، دهه 1980، 14 و در فاصله میان 2000 2010 میلادی 30 کلیدواژه و دهه 1990، 26 و در سال های 2011 2020 شامل 56 کلیدواژه مرتبط بوده است. چهار کلیدواژه اصلی پیش از دهه 1980 شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان معادل چهار کلیدواژه اصلی مطالعات کشورهای توسعه یافته شامل خشونت خانگی، خشونت، همسر آزاری و زنان است. دو کلیدواژه اول شامل خشونت خانگی و خشونت در دو حوزه فارسی و لاتین کاملاً مشابه هستند. در دهه 1980 چهار کلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان و همسرآزاری است که معادل کشورهای توسعه یافته آن در رتبه بندی Gendered-based violence, Aggression, Battered women & Dating violence است. در دهه 1990 چهارکلیدواژه نخست پژوهش های داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان و خشونت شوهر است. معادل کشورهای توسعه یافته چهارکلیدواژه نخست در مطالعات لاتین شامل Intimate violence, Domestic violence, violence & Gender اشاره شده است که به نوعی تکرار کلیدواژه های دهه پیشین میلادی با تغییر در رتبه بندی و پرداخت پژوهشی به آن هاست. کلیدواژه های دهه 1980 (دوره دوم) نسبت به قبل از 1380، 42 درصد متفاوت بوده است و کلیدواژه های دهه 1990 (دوره سوم) نسبت به دهه 1980 (دوره دوم)، 62 درصد تغییر داشته است. کلیدواژه های مهم قبل از 1380 خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان است. مهم ترین کلیدواژه های دهه 1980 خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان، همسر آزاری، زن، خشونت جنسی، خشونت خانگی، کودک آزاری، خشونت زناشویی، بارداری، پزشکی قانونی، خانواده و خشونت روان شناختی است. کلیدواژه های مهم دهه 1990 خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان، خشونت شوهر، خشونت، همسرآزاری، عوامل مؤثر بر خشونت خانگی، عوامل خشونت علیه زنان، خشونت روان شناختی، خشونت فیزیکی، زن و خشونت فیزیکی علیه زنان است. برآیند کلی سه دهه مؤید این مسئله است که پژوهش های حوزه خشونت در حوزه جنسیت، زنان و خانواده با موضوعات کلی قبل از 1380 شروع شده و در دهه های 1380 و 1390 به صورت تخصصی تر واکاوی شده اند. در کشورهای توسعه یافته، مهم ترین خوشه ها در قبل از دهه 1380 خشونت علیه زن، دهه 1380 خوشه قومی و در دهه 1390 خشونت خانوادگی و در ایران قبل از دهه 1380 مهم ترین خوشه ها خشونت خانواده علیه زن، دهه 1380 نابرابری جنسیتی و دهه 1390 خشونت خانگی و خشونت جنسی است. در ایران و کشورهای توسعه یافته خوشه های خشونت خانگی و خشونت خانواده علیه زن در ناحیه بالغ و مرکزی قرار گرفته است.
اناجیل رسمی و زنان با نقش رسولانه: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
165 - 181
حوزههای تخصصی:
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاه های مختلفی را می توان سراغ گرفت. برخی پژوهش گرانْ دین را به منزله ابزاری جهت سرکوبی زنان دانسته اند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آورده اند. در رویکرد فمنیستی، با به کارگیری روش های مطالعاتی نوین به بازخوانی، فهم و تحلیل متون مقدس دینی، به ویژه متون مسیحی، پرداخته شده تا تأثیر دین بر جایگاه زنان در پرتو نگاهی نو واکاوی شود. در این پژوهش، کوشش شده نخست به بحث درباره نقش رسولانه ای پرداخته شود که زنان همراه با عیسی مسیح در عهد جدید برعهده داشته اند. سپس بر آنیم با بررسی گزارش اناجیل چهارگانه درباره مریم اهل بیت عنیا و مریم مجدلیه، که در سفرها با عیسی همراهی می کردند و در عرصه های دینی مختلف، چه عملی و چه نظری، در فعالیت های گوناگون اجتماعی نقش پویایی برعهده داشته اند، در مقام الگویی برای حضور زنان مؤمن به یافته های مبتنی بر رویکرد زنانه نگر دست یابیم. همچنین، در این پژوهش کوشش می شود که به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های ایمان زنانه پرداخته شود.
زنان کرد در حوزه عمومی: زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت های تشکل های اجتماعیِ زنانه (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
379 - 403
حوزههای تخصصی:
هم زمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعه مدنی و گسترش تقریبی حوزه عمومی در اواسط دهه 1370، زنان شهرنشین جامعه کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزه عمومی تشکل هایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواست های زنان پی ریزی کنند. این تشکل ها از آن زمان تاکنون، به رغم محدویت ها و موانع ساختاری بسیار، به حیات و فعالیت خود ادامه داده اند. موضوع این پژوهش چگونگی برساخته شدن سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها، به مثابه نمادی از حوزه عمومی، است؛ یعنی این مسئله که سوبژکتیویته زنانه در این تشکل ها در متن چه زمینه ها، مؤلفه ها و فعالیت هایی و در مواجهه با کدام نوع قواعد و عرف ها شکل می گیرد؟ و زنان چگونه در تقلای تثبیت موقعیت سوژگی خود از نو خود را در برابر دیگریِ مذکر تعریف می کنند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با هجده نفر از فعال ترین اعضا و بعضاً پایه گذاران تشکل های زنانه، در چهار شهر مهم استان کردستان، مصاحبه های عمیق به عمل آمده است. طبق نتایج به دست آمده، از میان مؤثرترین زمینه های شکل گیری این تشکل ها در کردستان می توان به پیشنیه های تاریخی کنشگری عمومی زنان، رشد فزاینده ورود دختران به دانشگاه ها، رواج نگرش های فمینیستی و پیوستن روزافزون زنان به نیروی کار اشاره کرد. همچنین، تعامل ها، مناسبات و فضاهایی که سوبژکتیویته زنان در این تشکل ها در متن آن ها شکل می گیرد واجد مؤلفه هایی مثل روابط افقی اعضا، زنانگی معطوف به مقاومت، محوریت فعالیت های مدنی و خشونت پرهیزی است. دست آخر اینکه فرایند تثبیت موقعیت سوژگی زنان در این تشکل ها عمدتاً از خلال تلاش آن ها برای از آنِ خود کردنِ فضاهای عمومیِ مردانه، بازپس گیری گستره های فعالیت مدنی از دیگریِ مذکر و تمرین فردیت و خودآیینی در پیشگاه عموم می گذرد. به باور زنان، بسط این تشکل ها یگانه کورسوی امید رهایی آنان از کهن الگوی مردسالاریِ بازتولیدشده در وضعیت کنونی جامعه کردستان است.
اثر بخشی آموزش های معنوی بر رنج بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
523 - 544
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصاء رنج مادران دارای فرزند کم توان ذهنی به منظور طراحی بسته آموزشی مناسب و تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی مبتنی بر رنج، بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در آنان صورت گرفت. روش تحقیق، به دو صورت، کیفی که از طریق مصاحبه، نیازهای پژوهشی از والدین و مشاورین استخراج گردید، و روش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مقطع متوسطه مدرسه استثنایی دخترانه فرزانگان و کلیه کارشناسان و مشاوران اداره آموزش و پرورش و مدارس استثنایی شهر گرگان در سال 1398 بودند. از میان مادران 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) قرار گرفتند. از میان کارشناسان و مشاوران نیز 4 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های معنوی قرار گرفت و به گروه کنترل، آموزشی داده نشد. مقیاس تحمل آشفتگی ، پرسشنامه پذیرش بوند و همکاران و پرسشنامه صبر خرمایی و همکاران اجرا گردید. برای نرمال بودن داده ها از آزمون کلمگروف-اسمیرنوف و تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های معنوی بر میزان تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر مادران دارای فرزند کم توان ذهنی موثر بوده و پیشنهاد می شود به عنوان یک روش غیر دارویی، غیر تهاجمی و کم هزینه، برنامه های آموزشی معنوی مبتنی بر نیاز والدین در جهت افزایش تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر آنان انجام شود.
کارکرد قدرت بخش زبان در زندگی روزمره زنان (مطالعه استراتژی های زبانی قدرت در زنان طبقه متوسط ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
511 - 539
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
معناکاوی فمنیستیِ داستان کودکانه «خط سیاه تنها» از منظر گفتمان انقلاب زبان شاعرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تقابل با لکان که زبان را صرفا از طریق «نام پدر» در فرایند سوبژکتیویته دخیل می کرد، کریستوا علاوه بر وجه پدرانه، وجه مادرانه زبان را نیز در این فرایندِ تکوینی ملحوظ می دارد. وجه پدرانه را «نمادین» و وجه مادرانه را «نشانه ای» می خواند. «معناکاوی» روشی مرکب از نشانه شناسی و روانکاوی است برای مطالعه فرایند سوبژکتیویته سوژه دوپاره ای که برساخته دو وجه ناهمگونِ نشانه ای و نمادینِ زبان است. کریستوا قدرت و زبان را در هم تنیده و وجه نمادینِ زبان را سرکوب گرِ وجه نشانه ای می داند، لذا با تأکیدبر وجه نشانه ایِ زبان راه سرکوب ستیزی را توجه به «گفتمان شاعرانه زبان» می انگارد. برخلاف رویکردهای «تن بیگانه» و «آلوده انگاری» که با تمرکز بر «تَرک کورا» صرفا به افشای گفتمان سرکوبگر مردسالارانه می پردازند، «انقلاب زبان شاعرانه» با تمرکز بر «بازگشت به کورا»، در پی ارائه راهی برای سرکوب زدایی است. پژوهش پیش ِرو برای نخستین بار از رویکرد مذکور برای خوانش متن استفاده می کند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، در پی پاسخ به چگونگی تحقق آرمان شهر در سایه تعامل امر نشانه ایِ زنانه و نمادین مردانه در متن «خط سیاه تنها» است. نتیجه پژوهش، رد نظریه جدایی طلبِ فمنیسم رادیکال و تأیید آرای کریستوا است مبنی بر اینکه زنان به عنوان حاملانِ بیشینه وجه نشانه ای می توانند، با انقلاب زبان شاعرانه، در وجه نمادینِ مردانه حضور یابند.
تحلیل معادلات ساختاری در رابطه تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با استرس ادراک شده و نگرانی های دوران بارداری و شاخص های زیستی با واسطه گری بهزیستی روان شناختی در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارداری پدیده ای است که در صورت عدم توجه کافی ممکن است برای زنان مشکلات روان شناختی، شناختی، هیجانی و ارتباطی ایجاد نماید. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل معادلات ساختاری در رابطه تعارضات زناشویی و امنیت عاطفی با استرس ادراک شده و نگرانی های دوران بارداری و شاخص های زیستی با واسطه گری بهزیستی روان شناختی در زنان باردار صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان باردار مراجعه کننده به کلینیک های زنان و زایمان و بیمارستان شهرستان رامسر در بازه زمانی بهمن تا فرودین ماه سال 98 -1397 بود. نمونه این پژوهش شامل تعداد 300 زن باردار بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و همکاران، 1379) ؛ مقیاس امنیت عاطفی (کردوا، جی و وارن، 2005)، پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) ؛ پرسشنامه نگرانی های دوران بارداری (آلدردسی و لین، 2011) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1996) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و معادله یابی ساختاری صورت گرفت. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین متغیرها وجود دارد (001/0>p) .
تحلیل جامعه شناختی از خودبیگانگی زنان (مورد مطالعه: زنان بین 20 تا50 ساله شهر مشهد) بر اساس رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخود بیگانگی یک مفهوم مهم در تحلیل های جامعه شناختی برای تبیین رفتار انسان در جامعه است و بیانگر رابطه ناقص و ضعیف فرد با خود و جهانی است که قادر به نفوذ و تاثیرگذاری بر آن نیست و او خود را مانند شیء در جریان فعالیت های زندگی در می یابد که تحت سلطه دیگری یا جامعه قرار گرفته است. این امر منجر به ضعف ها و ناکامی های روانی و شخصیتی در فرد و مهمتراز آن اختلال در روابط فرد با نهادهای اجتماعی می گردد. هدف از این تحقیق کشف و تفسیر آگاهی زنان در باب " ازخود بیگانگی" و ارائه یک مدل پارادیمی با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که در نهایت 20 نفر از زنان متاهل و مجرد در سه طبقه برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار به دلیل اهمیت پایگاه اجتماعی و اقتصادی از 6 محله شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های بدست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد: مقوله های؛ محدودیت های اجتماعی، نابرابری جنسیتی، ضعف در روابط اجتماعی، فشارهای اجتماعی، نادیده گرفتن خود، غرق شدن درتفسیر عمومی، شرایط علی ایجاد و تشدید از خودبیگانگی در زنان هستند.
مطالعه کیفی خشونت علیه زنان بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
46 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: خشونت خانگی علیه زنان خطر قابل توجهی برای سلامتی زنان، خانواده و جامعه به همراه دارد. بررسی و مطالعه این موضوع در بین زنان بلوچ دارای پیچیدگی ها ی روش شناسی و فرهنگی می باشد .این مطالعه با بهره گیری از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به بررسی خشونت علیه زنان در میان زنان بلوچ در شهرستان ایرانشهر می پردازد.روش : نمونه مورد مطالعه شامل 18 نفر از زنانی است که به دادگستری ایرانشهر مراجعه کرده اند و با اشباع نظری در حجم نمونه و با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری که خاص روش شناسی کیفی می باشد به دست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و رسیدن به نظریه نهایی از روش شناسی نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است . یافته ها: نتایج این پژوهش سیزده مقوله عمده، مردسالاری ، سایه طلاق ، اعتیاد ، پدرمکانی، ننگ طلاق، اردواج اجباری ، ازدواج مجدد و تهدید به آن ، انواع خشونت ها علیه زنان ، خشونت خانواده ی شوهر ، سیاست محتاطانه ی خانواده ی مشارک کننده ، تحمل خشونت ، انروا و کناره گیری ، طلاق ابزار قدرت مردان و یک مقوله هسته مردسالاری ، گفتمان قدرت و خشونت علیه زنان می باشد.
نهاد قدرت و زیبایی شناسی پوشاک زنان ایران در دوره های صفویه، افشار و زند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشاک زنان ایرانی، نمودی از فرهنگ ایران است که متناسب با تغییرات گفتمانی در میدان قدرت حکومت های مختلف، تطور یافته است. از دوره های مهم تاریخی برای مطالعه در چگونگی تاثیر نهاد قدرت بر پوشاک زنان، دوره صفویه با تغییر مذهب و تثبیت تشیع، و در پی آن دوره های افشاریه و زندیه است. این مقاله با روش تحلیل گفتمان به این سوال پاسخ می دهد که زیبایی شناسی پوشاک زنان ایرانی، چگونه از نهاد قدرت تاثیر پذیرفته است؟ نتایج نشان داد که میزان پوشش زنان در اجتماع، به شدت تحت تاثیر رویکرد دینی سیاسی بوده اما نهاد قدرت در زیبایی شناسی ساختار پوشاک، تاثیر قابل اعتنایی نداشته است. از سوی دیگر، تقیدات مذهبی گفتمان حاکم، سیاست هایی را برای تمایزبخشی روا می داشته که به تغییراتی در نوع و حدود پوشش زنان اقلیت های دینی منجر گردید. نهاد قدرت همچنین در اثر تعاملات تجاری- فرهنگی خارجی با ممالک اروپایی نیز تاثیرات مهمی بر زیبایی شناسی پوشاک زنان باقی گذاشت.
رهبری زنان: رویکردی به سوی شکستن سقف شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
33 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رهبری زنان: رویکردی به سوی شکستن سقف شیشه ای است. زنان یکی از سرمایه های با ارزش هر کشور به خصوص در کشورهای در حال توسعه هستند. در حقیقت مشارکت جدی زنان کلید رشد و ترقی این کشورها محسوب می شود. شکاف جنسیتی به تدریج در چند دهه گذشته کاهش داشته است اما نابرابری های قابل توجهی بخصوص در امر رهبری زنان همچنان وجود دارد. درک ما از رهبران زن به ویژه اینکه چگونه آن ها رهبر می شوند به دلیل کمبود فعالیت های انتقادی بر رهبری زنان، عدم برابری دائمی برای زنان در محل کار و انگیزه شخصی برای کمک به پیشرفت زنان و کمبود تحقیقات تجربی محدود گردیده است. ازآنجایی که بررسی انتقادی به منظور درک بهتر از هدایت رهبری، چگونگی درک یادگیری رهبری و چگونگی توسعه رهبران زن هدفمند و مهم است؛ ما قصد داریم بحث رهبری زنان را از دیدگاه کلیشه ای به طرف دیدگاهی ظریف تر و دقیق تر از اینکه چگونه زنان رهبری می کنند؛ سوق دهیم. یافته ها نشان می دهد شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه همچنان علائمی را در سطح جامعه به نمایش می گذارد که مانع ارزش گذاری واقعی فعالیت زنان در جامعه می شود. نتایج پژوهش های متعدد نشان می دهد، با وجود تمامی تلاش هایی که در سرتا سر دنیا بر کسب شرایط مساوی و رفع نابرابری های اجتماعی میان مردان و زنان صورت گرفته ولی مشکلات زنان در اموری مانند نابرابری، خشونت و… همچنان ادامه دارد.