فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکارامدی پژوهشی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر افزایش سطح پژوهشهای علمی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، در میان این دانشجویان پایین است. بنابر این، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بود که به روش دلفی در سه دور اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی خبرگان حوزه موضوعی پژوهش با سابقه کار پژوهشی در دانشگاهها و پژوهشگاههای مختلف بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه دلفی بود. خبرگان پنل دلفی به روش هدفمند انتخاب شدند و در نهایت، 31 نفر از خبرگان برای شرکت در پنل دلفی همکاری کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های دلفی، شاخصهای توصیفی، آزمون دوجمله ای و ضریب هماهنگی کندال محاسبه شد. یافته ها: بر اساس نتایج، سه دسته عوامل ذیل به عنوان عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی شناسایی شدند: عوامل فردی(شامل مقطع تحصیلی، خودارزیابی، اضطراب، نگرش به پژوهش، مهارتهای پژوهش، آشنایی با روشهای آماری و مهارتهای نرم افزارهای آماری، تجارب پژوهشی، رشته تحصیلی، وضعیت سکونت(بومی- غیر بومی)، علاقه به پژوهش، موفقیت طلبی، باورهای خودکارامدی)؛ محیط پژوهشی(شامل امکانات پژوهشی محل تحصیل، جوّ پژوهشی محل تحصیل، میزان دسترسی به منابع پژوهشی، تشویق پژوهش)؛ عوامل آموزشی(شامل نقش استاد، نحوه ارائه درس روش پژوهش، برگزاری کارگاههای روش پژوهش). نتیجه گیری: این پژوهش با شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، می تواند به دست اندرکاران آموزش و پژوهش و دانشجویان در راستای افزایش و ارتقای خودکارامدی پژوهشی کمک کند و در نهایت، سطح پژوهش و تمایل به پژوهش را در آنان افزایش دهد.
طراحی مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
221 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان در اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر اجرا کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 19 نفر از خبره از مدیران و خبرگان و اعضا هیات علمی، مدیران اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان در مبحث هوشمندی رفتار کارکنان می باشد. ابزار گردآوری پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های هوشمندی رفتار کارکنان مصاحبه های مفصل و عمیقی با متخصصان دانشگاهی و مدیران اداره کل گمرکات و داراه کل مالیات استان هرمزگان انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و نرم افزار NVIVO ویراست 11 استفاده شد. نتایج نشان داد مفاهیم استخراج شده مربوط به مدل کارآمد هوشمندی رفتار کارکنان در اداره کل گمرک و اداره کل مالیات استان هرمزگان شامل 92 کُد اولیه، 24 مضمون پایه و 8 مضمون سازمان دهنده رفتار شهروندی سازمانی، رفتارهای کاری مخرب، رفتارهای برنامه ریزی شده، رفتارهای کنش گرای استراتژیک، رفتارهای سیاسی، رفتارهای ضد تولید، رفتارهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی مطلوب می باشد.
شناسایی عوامل موثر بر مدیریت عملکرد کارکنان با رویکرد توسعه منابع انسانی در سازمان های پژوهش و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
369 - 396
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت عملکرد کارکنان با رویکرد توسعه منابع انسانی در سازمان های پژوهش و فناوری می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان در حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت دولتی همچنین مدیران ارشد پژوهشگاه صنعت نفت با تجربه و سابقه کار بالا بودند که بعد از انجام 19 مصاحبه اشباع نظری صورت گرفت و با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از روش داده بنیاد و از طریق کدگذاری و نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از نرم افزار DEMITEL استفاده شد. با توجه به مصاحبه های انجام شده، 6 بُعد مدل پارادایمی و 23 مولفه و 105 شاخص استخراج گردید. پس از آن با توجه به پرسشنامه مقایسات زوجی برای شناسایی ابعاد تاثیرگذار و تاثیرپذیر، مشخص گردید که از بین 23 مولفه، مولفه های محیط کار، قوانین و مقررات، عوامل اجتماعی – فرهنگی، برنامه ریزی منابع انسانی، وضوح نقش، اندازه گیری عملکرد، جوسازمانی، سیستم پاداش دهی، ارتباطات کارکنان، آموزش، ارزیابی عملکرد، اخلاق حرفه ای، شیوه رهبری و عوامل انگیزشی به ترتیب تاثیرگذارترین هستند.
طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل راهبردی بازاریابی رابطه مند آنلاین بانکی در انقلاب چهارم صنعتی با رویکرد داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی – توسعه ای و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 11 نفر از کارشناسان و خبرگان صنعت بانکداری انتخاب شدند و نمونه گیری به صورت هدفمند و از نوع گلوله برفی انجام گرفت. برای گردآوری و تحلیل داده ها از نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها نشان داد که رفتارهای نوظهور و تحولات جدید در بازاریابی رابطه ای شرایط علی کلیدی هستند، در حالی که توسعه مولفه های بازاریابی رابطه ای، تغییر رفتار مشتری و انقلاب صنعتی چهارم به عنوان شرایط زمینه ای شناسایی شدند. این مطالعه همچنین نیاز به تحولات بانکی، اختلالات خارجی، مدیریت روابط و تحول سرمایه انسانی، و موانع بانکداری آنلاین را به عنوان مداخله گر نشان داد. برنامه های تحول آفرین تاکتیکی در سیستم بانکداری باز، با استفاده از داده های مشتریان برای استراتژی بانکی، فرصت طلبی و وفاداری با دیدگاه سازنده گرایی به عنوان استراتژی های مؤثر شناسایی شدند. پیامدهای این مدل شامل تحول نظام بانکی و بانکداری نو، سرمایه گذاری در اشکال جدید، افزایش درآمد با همسویی خدمات آنلاین و مدیریت ارتباط با مشتریان مجازی می باشد.
طراحی مدل فرهنگ جهش سازمانی با رویکرد روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
سازمان های امروزی برای رهایی و غلبه بر تغییرات و چالش هایی محیطی نیازمند توانایی جهش سازمانی هستند که از طریق هفت مهارت کوانتومی (دیدن کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، دانش کوانتومی، عمل کوانتومی، وجود کوانتومی و اعتماد کوانتومی) محقق می شود. از آنجا که فرهنگ سازمانی به منزله موتور و نیروی محرکه ای است که از نوع خاصی از فعالیت و مهارت های کارکنان حمایت می کند. برای ترویج و حمایت از این مهارت ها باید فرهنگ سازمانی متناسب با آن شناسایی و تدوین گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و رویکرد پژوهش بر مبنای پارادایم پراگماتیسم است. نظر به اینکه طراحی مدل های پیچیده، مانند مدل فرهنگ جهش سازمانی، نیازمند درک عمیق از بافت فرهنگی و سازمانی است از روش کیفی و استراتژی روایت پژوهی استفاده شده است. 47 روایت با روش نمونه گیری هدفمند تدوین شد. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. داده ها در نرم افزار maxqd کدگذاری گردید. نتایج حاصل نشان داد پنج خرده فرهنگ شامل: 1- فرهنگ رصد و پایش تعالی هنده عملکرد در پرتو دیدن کوانتومی 2- فرهنگ تدبیر اندیشی آینده کاوانه در راستای تفکر کوانتومی 3- فرهنگ خود تعالی و خود ارتقابخشی (خود آفرینی) در امتداد دانش و احساس کوانتومی 4- فرهنگ شایسته سالاری و به گزینی در پرتو عمل کوانتومی 5- فرهنگ وفاق و خوش زیستی در سایه وجود و اعتماد کوانتومی، از جهش سازمانی حمایت می کند. برای تقویت فرهنگ سازنده جهش سازمانی باید به این پنج خرده فرهنگ تقویت گردد.
مرور سیستماتیک ویژگی های شخصیتی موثر حسابداران و حسابرسان در پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
ویژگی های شخصیتی حسابداران و حسابرسان در کنار تجربه و دانش حسابداری، امکان تناسب بهتری با محیط کار، همکاران و شغل شان ایجاد می کند و در نهایت منجر به عملکرد شایسته تری می شود. پژوهش حاضر یک مرور سیستماتیک است که برای جمع بندی پژوهش های انجام شده در این راستا و با هدف تعیین ویژگی های مؤثر شخصیتی حسابداران و حسابرسان در عملکرد شایسته و ناشایست حسابداری انجام شده است. قلمرو پژوهشی شامل تمامی مقالات منتشر شده به زبان فارسی حاوی کلیدواژه های پژوهش حاضر در بازه زمانی سال های 1393 الی 1403 بود که در نهایت تعداد 52 عنوان پژوهش مرتبط با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش استفاده شد. در بخش نهایی، تمامی صفات بررسی شده توسط پژوهش حاضر که در پژوهش ها با آزمون های گوناگون سنجش ویژگی های شخصیتی سنجیده شده بودند، در پنج ویژگی بزرگ ترکیب شدند. بر اساس یافته ها و نتایج، ویژگی توافق پذیری به عنوان مهمترین ویژگی با قابلیت بالای پیش بینی کننده در رابطه با عملکرد شایسته و ناشایست حسابداران و حسابرسان شناسایی شد و ویژگی های برونگرایی، باوجدان بودن، روان رنجورخویی و گشودگی به تجربه نیز به ترتیب به عنوان ویژگی های موثر بر الگوها و رفتار شایسته و ناشایست کارکنان مشاغل حسابداری در عملکرد بهینه شغلی و حرفه ای آنان قرار می گیرند.
مطالعه پدیدارشناسی پنهان سازی دانش در شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل اثرگذار در پنهان سازی دانش در شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور است. این پژوهش از نظر هدف در دسته تحقیقات بنیادی قرار دارد. پژوهش حاضر با روش روش کیفی و بر پایه رویکرد پدیدارشناسی انجام شده شده است. روش نمونه گیری در تحقیق حاضر از نوع نمونه گیری هدفمند و با انجام 18 مصاحبه اشباع نظری حاصل گردید. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شده است. روش تحلیل داده های بر اساس کدگذاری و مقوله بندی است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2020 انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که تمامی معیارها مورد تایید قرار گرفته، و مشخص شد که ضریب هماهنگی کندال در هر دور نسبت به دور قبلی بهبود داشته است. با توجه به تحلیل یافته ها تمامی متغیرهای شناسایی شده از اهمیت مناسبی برخوردار بوده و از این رو مدل پدیدارشناسی ارائه گردید. در نتایج نهایی تحقیق مضامین اصلی با عناوین ، مدیریت منابع انسانی، نظام فرآیندی، پنهان سازی دانش، پیامدها، شناسایی گردید که هرمضمون اصلی از چندین زیر مضمون بشرح متن مقاله تشکیل شده است.
حکمرانی جهادی (درآمدی بر تحلیل سیره سردار سلیمانی از منظر آموزه های حکمرانی)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
27 - 48
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، توصیفاتی که از سبک و سیره شخصی و شخصیتی سردار سلیمانی در کلام مقام معظم رهبری(مدظله العالی) ارائه شده را از منظر آموزه های حکمرانی به عنوان بحثی تازه در عرصه اداره امور عمومی تحلیل نموده با این هدف که امتیازات و تمایزات آن را شناسایی و الگویی مقدماتی بر مبنای یافته ها ترسیم نماید. در این راستا از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و پس از تحلیل نمونه آماری تمام شمار از بیانات منتشرشده درباره سردار سلیمانی تعداد 27 کد استخراج که 5 گروه از آنها برآمد و نهایتا مقوله هایی در دو بعد فردی و اجتماعی شکل گرفت که دز مقام انتزاع با نظام مفهومی «حکمرانی جهادی» تبیین نظری شدند. یافته ها نشان می دهد الگوی حکمرانی جهادی با محوریت و مرکزیت مفهوم جهاد در معنای عام آن، از جهت مبانی و خاستگاه، مفهوم اثربخشی و جایگاه جهاد و مجاهدت حکمران در آن از دیگر الگوهای معرفی شده حتی الگوهای بومی، متمایز بوده و شاخص های یادشده جزء ماهوی آن محسوب می گردد.
تاثیر رقابت بازار محصول و فرصت رشد بر رابطه بین تمرکز مالکیت و بازدهی غیرعادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
150 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: تمرکز مالکیت می تواند به مساله نمایندگی بین سهامداران غالب و سهامداران اقلیت (تضاد مالکیت) منجر شود و وجود رقابت بازار محصول به عنوان جایگزین راهبری شرکتی قوی و نیز وجود فرصت های رشد که به دلیل عدم اطمینان اطلاعاتی می تواند عملکرد آتی شرکت را تحت تاثیر قرار دهد، شدت نظارت بر مدیریت و در نتیجه کارآمدی تمرکز مالکیت را می تواند تحت تاثیر قرار دهد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر فرصت های رشد و رقابت در بازار محصول بر رابطه بین تمرکز مالکیت و بازدهی غیرعادی است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش علی (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک تعداد 130 شرکت به عنوان نمونه پژوهش در بازه زمانی 9 ساله بین سال های 1393 تا 1401 انتخاب شدند.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیات پژوهش با رگرسیون چندگانه نشان داد که تمرکز مالکیت تاثیر منفی بر بازده غیرعادی دارد و رقابت بازار محصول و فرصت رشد به ترتیب دارای تاثیر منفی و مثبت معنی دار بر رابطه بین تمرکز مالکیت و بازدهی غیرعادی است.اصالت/ارزش افزوده علمی: تمرکز مالکیت به مساله نمایندگی بین سهامداران غالب و سهامداران اقلیت (تضاد مالکیت) منجر می شود و وجود رقابت بازار محصول به عنوان جایگزین راهبری شرکتی قوی و نیز وجود فرصت های رشد که به دلیل عدم اطمینان اطلاعاتی عملکرد آتی شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد، شدت نظارت بر مدیریت و در نتیجه کارآمدی تمرکز مالکیت را تحت تاثیر قرار می دهد.
پیشایندهاو برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
37 - 52
حوزههای تخصصی:
ایجاد کسب و کار جدید اهمیت زیادی دارد؛ زیرا موجب ایجاد فرصت های شغلی جدید، تولید فناوری جدید و خلق ثروت و ارزش در جامعه می شود . برای این منظور در کشورها، استارت آپ ها عهده دار این امر هستند. استارت آپ ها لزوما یک شرکت نبوده و شخصیت حقوقی مستقلی ندارند بلکه یک مجموعه ی تسهیل گر و توانمندساز هستند. هدف پژوهش شناسایی پیشایندها و برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی است. روش پژوهش، کیفی با طرح اکتشافی، روش گرانددتئوری و هدف کاربردی- توسعه ای است. در ابتدا با نمونه گیری نظری هدفمند، 15 صاحب نظر دانشگاهی حوزه مدیریت کارآفرینی و صنایع غذایی کشور مشارکت داشتند. تحلیل کیفی، طی پنج دور مصاحبه تا رسیدن به اشباع و اجماع نظری جهت کدگذاری های باز، محوری و انتخابی مقوله های پیشایندها و برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی انجام شد. الگوی پارادایمی پژوهش در 4 محور؛ 23 مقوله، 102 مفهوم، 145 گویه و 4 سازه: پیشایندها (شرایط علّی، بسترساز و میانجی) و برآیندها (پیامدها)، جای گرفتند. پیشایندها در 19 مقوله و برآیندها: در 4 مقوله، شناسایی شد. مدیران و سیاست گذاران صنایع غذایی کشور می توانند با مدیریت مطلوب منتورینگ در ایجاد و توسعه پیشران های استارت آپ های صنایع غذایی، گام مؤثری در جهت افزایش برآیندهای اجتماعی- فرهنگی، حرفه ای، اقتصادی و بازاریابی، بهبود کارایی و اثربخشی و توسعه نقش منتورها در هدایت کارآفرینان صنایع غذایی بردارند.واژه های کلیدی: استارت آپ ، برآیندها، پیشایندها، توسعه منتورینگ، صنایع غذایی.
طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نوآور در ارتباط با جامعه: راهبردی برای مدیریت و توسعه ی دانشگاه های نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به روند شکل گیری نسل چهارم از دانشگاه ها و تأکید بر پاسخ گویی به نیازهای جامعه ی مدنی و عدم مشخص بودن ویژگی های چنین دانشگاهی به صورت جامع، هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مفهومی دانشگاهی نوآور در ارتباط با جامعه مبتنی بر مارپیچ چهارگانه(QH) می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف کاربردی است. ابتدا مبتنی بر روش مرور نظام مندِ 37 مقا له علمی–پژوهشی داخلی و خارجی مرتبط با موضوع در سال های1990 تا 2020 و نیز اسناد بالادستی نظام آموزش عالی ایران به روش تحلیل محتوا، ویژگی های دانشگاه نوآور در ارتباط با جامعه احصاء و سپس مبتنی بر روش تحقیق توصیفی-پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته، اعتباریابی سازه ها و برازش مدل از طریق تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی(PLS) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به جامعیت الگوی مفهومی و نیاز به ارزیابی تمامی ابعاد آن(نهادها، فرایند، ستانده ها و تأثیرات) و تاکید بر ارتباط با جامعه ی مدنی، دانش آموختگان و اعضای هیأت علمی فعال در شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاهی فعال در دوران همه گیری کرونا به عنوان جامعه ی آماری پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه میان 250 نفر در دو پارک علم و فناوری دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی کرمانشاه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه توزیع گردید. یافته ها: الگوی نهایی با پدیده ی هسته ای نام گذاری شده توسط مؤلفان، با عنوان "دانشگاه نوآور اجتماعی" و با اتخاذ رویکرد سیستمی به دانشگاه به عنوان دانشگاهی باز در 4 مقوله ی خوشه ای شامل نهاده ها، فرایند تعاملات، ستانده ها و تأثیرات با 11 مقوله ی اصلی و 32 مؤلفه به روش کدگذاری طراحی گردید. بارعاملی بالای تمامی گویه ها ( مقادیر بالای 5/0) نشان از سطح معناداری قوی و همستگی زیاد میان متغیرهای قابل مشاهده با متغیرهای پنهان دارد. همچنین برازش مدل در هر چهار خوشه ی مقوله ای با محاسبه ی معیار GOF، در سطح قوی(755/0) تائید شد.
بحث و نتیجه گیری: ویژگی برجسته دانشگاه نسل چهارم، جامعه محوری و تاکید بر پاسخگویی و مسئولیت پذیری در برابر جامعه مدنی در سطح محلی، ملی، جهانی می باشد و مسئولان و مدیران دانشگاهی باید این مهم را در تمامی ابعاد سیستمی دانشگاه اعم از نهاده ها، فرایند تعاملات، ستانده ها و تأثیرات دانشگاه مد نظر قرار دهند.
طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای غیبت ذهنی کارکنان در ایران با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
181 - 206
حوزههای تخصصی:
غیبت ذهنی کارکنان پدیده ای منفی است که می تواند سازمان ها را با چالش هایی بسیار در راستای دستیابی به مزیت رقابتی مواجه سازد. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف شناسایی الگوی پیشایندها و پیامدهای غیبت ذهنی کارکنان در ایران طراحی و اجرا شده است. این مطالعه، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. نتایج نشان می دهد پیشایندهای غیبت ذهنی کارکنان در ایران می توانند در دو سطح فردی (با دو مولفه عوامل نگرشی- ادراکی و عوامل رفتاری- عملکردی) و سازمانی (با سه مولفه عوامل مربوط به ماهیت شغل، عوامل مربوط به محیط شغل و ضعف فرایندهای داخلی سازمان) مورد مطالعه قرار گیرند. یافته ها همچنین حاکی است، پیامدهای غیبت ذهنی کارکنان در ایران نیز می تواند در دو سطح فردی (با دو مولفه پیامدهای نگرشی- ادارکی و پیامدهای رفتاری- عملکردی) و سازمانی (با دو مولفه پیامدهای کوتاه مدت و پیامدهای بلندمدت) در مورد مطالعه قرار گیرند.
واکاوی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران: پژوهشی به روش ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روان جامعه یکی از زمینه هایی است که می تواند تحت تاثیر انتشار محتوای رسانه ای قرار گیرد . پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با روش ترکیبی در سال 1402 انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید ارتباطات متخصص در زمینه سواد رسانه ای و روانشناسان، و در بخش کمی کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن تهران بود. در بخش کیفی، از مصاحبه و نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده نیز باروش تحلیل موضوعی انجام شد. در بخش کمی، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. با نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده و چند مرحله ای، 384 پرسشنامه گردآوری شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های کیفی پژوهش نشان داد که موضوعاتی مانند آموزش روش های تشخیص اخبار واقعی از جعلی، شکل گیری آسیب ها در صورت انتشار اخبار منفی، آموزش نحوه مواجهه با اخبار منفی، آموزش سواد رسانه ای از پیش دبستانی تا دبیرستان و توسعه مهارت چندرسانه ای بیشترین فراوانی را در بین نظرات کارشناسان دارد. با توجه به نتایج کمی، ارزش آمار پیرسون برای «درک محتوای پیام های رسانه ای»، «اهداف پنهان پیام های رسانه ای»، «انتخاب آگاهانه پیام های رسانه ای»، «نگاه انتقادی به پیام های رسانه ای» و «تحلیل پیام های رسانه ای» به ترتیب برابر با 0/541، 0/577، 0/311، 0/533 و 0/420 بود (0/0001>P)، که نشان دهنده برقرار بودن رابطه معنادار آماری بین این پنج محور پیام های رسانه ای و ارتقاء سلامت روان جامعه ایران است. نتیجه گیری: افزایش سواد رسانه ای و سلامت روانی جامعه همبستگی مثبت دارند. بنابراین، آموزش سواد رسانه ای باید به یک اولویت جدی حوزه سلامت روان برای جامعه تبدیل شود. توجه به این آموزش به افزایش توانایی افراد در تشخیص اخبار جعلی و محتوای نادرست کمک می کند و همچنین، می تواند منجر به بهبود سلامت روان
ارتقای توان رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی ایران بر مبنای مطالعه تطبیقی برنامه ها و سیاست های کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۱۲۵
1 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی محیط کسب و کار صنعت لوازم خانگی ایران نشان می دهد که این صنعت، از قدرت رقابت پذیری اندک در بازارهای داخلی و خارجی رنج می برد، از این رو پژوهش حاضر ضمن بررسی تجربیات کشورهای منتخب در صنعت لوازم خانگی جهان (مشتمل بر کشورهای کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) به تحلیل برنامه های سیاستی اولویت دار از منظر خبرگان صنعت لوازم خانگی کشور با هدف تدوین توصیه های سیاستی برای ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور می پردازد.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها متکی بر روش مطالعه تطبیقی و روش توصیفی-پیمایشی است. از این رو در فاز نخست، مطالعه تطبیقی کشورهای پیشگام و موفق صنعت لوازم خانگی مد نظر قرار گرفته و اهم برنامه ها و سیاست های توسعه ای صنعت لوازم خانگی این کشورها (شامل کره جنوبی، چین، کشورهای آ.سه.آن، ترکیه و هندوستان) ارائه گردیده است. در فاز دوم پژوهش، نشست ها و مصاحبه هایی در راستای تبیین اهداف و سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور با خبرگان صنعت برگزار گردیده و محور های کلیدی توسعه توان رقابتی این صنعت احصاء گردید. سپس در فاز سوم بر اساس تجمیع یافته های حاصل از فاز اول و دوم مطالعه حاضر و با کمک پرسشنامه تدوین شده مبتنی بر مدل QCD، سیاست های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور بر اساس نظرات خبرگان و فعالان صنعت اولویت بندی شد.
نتیجه گیری: بنابر مطالعات صورت گرفته در خصوص برنامه های توسعه ای کشورهای منتخب و نقطه نظرات دریافت شده از خبرگان و فعالان صنعت لوازم خانگی در قالب مصاحبه و پرسش نامه، مشخص شد که ارکان هزینه و کیفیت از اولویت بالاتری نسبت به رکن تحویل به موقع در این صنعت برخوردار هستند. از نظر خبرگان اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی مبتنی بر بهبود صرفه های مقیاس و تنوع از طریق پیگیری سیاست های تولید دست جمعی، ادغام و اکتساب ضروری بوده است. پس از موضوع اصلاح ساختاری صنعت لوازم خانگی، توسعه فناوری و تحقیق و توسعه اهمیت می یابد که از طریق تدوین چارچوب های حمایتی از تحقیق و توسعه شرکت های فعال و ایجاد مشوق های ویژه شرکت های دانش بنیان و نوپای فعال در صنعت لوازم خانگی قابل دستیابی است. در ادامه اولویت های احصاء شده، توسعه مهارت های نیروی انسانی، توسعه شبکه تامین، توسعه استانداردها، توسعه خدمات متصل به تولید و توسعه و تکمیل زیرساخت های لجستیک و رهگیری ضرورت یافته است. لذا با در نظر گرفتن برنامه های سیاستی سایر کشورها و همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پرسشنامه های توزیع شده میان خبرگان و مصاحبه های صورت گرفته با فعالان صنعت لوازم خانگی، محورهای اقدامات و برنامه های ارتقای قدرت رقابت پذیری صنعت لوازم خانگی کشور را می توان در محورهای اساسی سیاست گذاری مشتمل بر«اصلاح ساختار بنگاهی و بهبود صرفه های مقیاس و تنوع»، «تبیین نقشه راه رقابت پذیری بر مبنای توسعه و تکمیل شبکه تامین (خصوصا قطعه سازی)»، «تقویت رقابت پذیری تولید و زنجیره ارزش با تمرکز بر ادغام ها و تشکیل کنسرسیوم و گروه های کسب و کار»، «توصیه برای تقویت رقابت پذیری حلقه های متصل به تولید» و «ارتقای رقابت پذیری محصول در ابعاد فناورانه از طریق تحقیق و توسعه مشترک» مد نظر قرار داد.
طرح ریزی مالیاتی و ارزش شرکت با نقش تعدیلی ویژگی های هیئت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
157 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر طرح ریزی مالیاتی بر ارزش شرکت با نقش تعدیلی ویژگی های هیأت مدیره در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بررسی تأثیر متغیرهای حسابداری بر ارزش شرکت از موضوعاتی است که توجه خاصی در ادبیات حسابداری به آن معطوف شده است. طبق نظریه های نوین مالی، بین متغیرهای حسابداری و ارزش شرکت ارتباط وجود دارد. شرکت هایی که دارای حاکمیت شرکتی مطلوب بوده و از منابع در اختیار خود به طور بهینه استفاده نمایند، دارای ارزش بیشتری بوده و در نتیجه توانایی افزایش ثروت مالکان را خواهند داشت. پژوهش حاضر با استفاده از روش داده های ترکیبی در 148 شرکت برای یک دوره ۵ساله یعنی 93 تا 97 انجام شد. اطلاعات نمونه شرکت های موردمطالعه پس از بررسی دردسترس بودن اطلاعات آن ها با جمع آوری به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی و به کمک نرم افزار ایویوز مورد آنالیز و تحلیل واقع شدند. نتایج پژوهش نشان داد؛ بین طرح ریزی مالیاتی و ارزش شرکت رابطه مثبت وجود داشته و این رابطه معنی دار نیز می باشد. افزایش طرح ریزی مالیاتی در اثر سودآوری بیشتر حاصل گردیده که یکی از مهم ترین معیارهای ایجاد ارزش در شرکت ها است. اندازه هیأت مدیره و دوگانگی در وظیفه مدیرعامل ارتباط بین طرح ریزی مالیاتی بر ارزش شرکت را به گونه ای منفی و معنی دار تعدیل می کند، همچنین استقلال هیأت مدیره و تنوع جنسیتی در هیأت مدیره ارتباط بین طرح ریزی مالیاتی بر ارزش شرکت را به گونه ای مثبت و معنی دار تعدیل می کند.
ارائه چارچوب توسعه ذهن آگاهی حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای توسعه ذهن آگاهی حسابرسان با استفاده از یک رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) است. در رویکرد کیفی، به منظور شناسایی فاکتورهای مؤثر بر ذهن آگاهی حسابرس، از روش فراترکیب استفاده شد و با مروری نظام مند بر روی مطالعات داخلی و خارجی، تعداد 35 شاخص استخراج گردید. به منظور سنجش روایی، پرسشنامه ای بر مبنای رویکرد دلفی فازی طراحی و در اختیار تعداد 38 نفر از اساتید با حداقل 5 سال سابقه کاری در حوزه حسابرسی و تحصیلات دکتری که در حوزه علوم مالی رفتاری مقالاتی منتشر کردند، قرار داده شد. به منظور سنجش پایایی شاخص ها از آلفای کرونباخ و به منظور طبقه بندی شاخص ها از تحلیل عاملی اکتشافی با تکیه بر دیدگاه 270 نفر از کارشناسان حوزه حسابرسی با حداقل سه سال سابقه کاری فعال در موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس اوراق بهادار و مقیم تهران، استفاده شد. در نهایت تعداد 27 شاخص در 7 دسته تمرکز در لحظه، حفظ اخلاقیات، دانش فراشناختی، عدم واکنش نامعقول، فعالیت آگاهانه، کنترل توجه و مهارت فراشناختی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه، ذهن آگاهی، ناشی از تخصص و شناخت حسابرس است و لذا بر این موارد در راستای افزایش کیفیت حسابرسی باید تمرکز شود. در نهایت، الگوی ذهن آگاهی استخراج و تدوین شده در پژوهش حاضر می تواند به عنوان ابزاری موثر در راستای ارزیابی حسابرس با امید به تنظیم مطلوب و قابل اتکاتر گزارش های حسابرسی بکار گرفته شود.
طراحی و تدوین استانداردهای کیفیت فرایند تدریس در دوره های فنی و حرفه ای الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
97 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی و تدوین استانداردهایی جهت کیفیت بخشی به فرایند تدریس در دوره های فنی و حرفه ای الکترونیکی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه اساتید متخصص در حوزه فنی و حرفه ای، تکنولوژی آموزشی و یادگیری الکترونیکی تشکیل می دهند که از بین آنها 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای دستیابی به هدف پژوهش از ابزار مصاحبه استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل دلفی انجام شده است. نتایج به دست آمده معیارهای حیطه فرایند یاددهی- یادگیری را در سه حیطه محتوا، روش های تدریس و ارائه وحفظ ارزشهای اخلاقی و فرهنگی حین تدریس دسته بندی کرده اند و 53 شاخص را برای کیفیت فرایند تدریس در دوره های فنی حرفه ای الکترونیکی معرفی کرده اند. با رشد آموزش الکترونیکی در سراسر جهان، این شاخص ها میتواند به برنامه ریزان آموزشی، اساتید، فراگیران و مسئولان و ارزیابان دوره های الکترونیکی جهت ایجاد دوره های فنی و حرفه ای الکترونیکی با کیفیت کمک کند.
تأثیر طنز و سبک طنز بر رابطه بین مصرف کننده و برند در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
309 - 326
حوزههای تخصصی:
امروزه طنز و سبک های طنز در تبلیغات اهمیت ویژه ای دارد سبک های طنز به کار رفته در این پژوهش شامل طنز وابسته، طنز خودمحور، طنز خودمخرب و طنز پرخاشگر می باشد، که متغیر مستقل پژوهش می باشند. متغیر وابسته پژوهش نیز رابطه مصرف کننده و برند می باشد که در این پژوهش از دو رابطه عشق و دشمنی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سبک های طنز استفاده شده در تبلیغات بر رابطه مصرف کننده با برند در اینستاگرام می باشد. پژوهش حاضر به روش پیش آزمایش-پس آزمایش انجام شده که جهت سنجش تأثیر سبک های طنز بر رابطه مصرف کننده با برند از تیزرهای تبلیغاتی چهار برند اسکچرز با استفاده از سبک طنز خودمحور ، برند پپسی با استفاده از سبک طنز، برند اسنیکرز با استفاده از سبک طنز خودمخرب، و برند آکس که سبک طنز وابسته در آن به کار رفته، استفاده شده است. پرسشنامه بین 210 نمونه از جامعه آماری توزیع شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه را قبل از مشاهده تیزرها پاسخ داده و بعد از مشاهده تیزرها، مجددا به سؤالات پاسخ دهند تا بررسی شود تیزرهای تبلیغاتی با سبک های طنز استفاده شده، چه تأثیری در رابطه مصرف کننده با آن برند دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسات زوجی استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد، سبک های طنز خود محور و وابسته، باعث بهبود رابطه مصرف کننده با برند می شود. همچنین سبک های طنز خود مخرب و پرخاشگر تأثیر منفی بر رابطه مصرف کننده با برند می گذارد.
بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور تعداد 54 شرکت در بین سال های 1400-1391 با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت و نرم افزار Eviews 10 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی تأثیر دارد و ویژگی های هیئت مدیره شرکت (اندازه، تنوع جنسیتی، استقلال) در ارتباط بین شیوه های پیشگیری از فساد و اجتناب مالیاتی نقش تعدیل گر دارد. نتیجه گیری می شود که شرکت هایی با شیوه های پیشگیری از فساد خوب تمایل کمتری به رفتار اجتناب از مالیات دارند و مالیات بیشتری بر سود خود می پردازند. این بدان معناست که متعهد بودن به شیوه های خوب مبارزه با فساد نه تنها ممکن است با افزایش نظارت بر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت، کارایی شرکت را بهبود بخشد، بلکه می تواند مشروعیت اجتماعی و پذیرش آن را نیز بهبود بخشد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه از اهمیت ویژگی های هیئت مدیره شرکتی در تأثیرگذاری بر رویه های پیشگیری از فساد در پیوند اجتناب مالیاتی حمایت می کند. یافته های پژوهش شواهد مفیدی را برای دولت ها، تنظیم کننده ها و سایر ذینفعانی فراهم می کند که هدفشان تعیین بهترین شیوه های تجاری است که می تواند به کاهش خطر اجتناب از مالیات شرکت ها کمک کند.
گذر از دیدگاه فروش و تغییر رویکرد نسبت به بیمه زندگی به عنوان یک محصول ناخواسته: مدل تصمیم خرید نهاده شده بر سواد بیمه ای، اعتماد، ادراک و نگرش مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
200 - 222
حوزههای تخصصی:
با وجود نقش اساسی بیمه زندگی بر رشد و توسعه رفاهی کشورها، در مقایسه با میانگین جهانی، این نوع بیمه سهم پایینی در سبد خرید بیمه ای مردم ایران دارد. در این شرایط، بهبود سواد بیمه ای جامعه می تواند به تحریک گرایشات مثبت بیمه ای کمک کند. با این حال، اندک پژوهش های انجام شده در ایران صرفاً بر اندازه گیری سواد بیمه ای متمرکز شده اند و اطلاعات کمی در مورد تأثیر سواد بیمه ای بر تمایل به خرید و حفظ بیمه نامه های زندگی وجود دارد. لذا، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سواد بیمه ای بر قصد خرید بیمه زندگی پرداخته است. این ﭘﮋوهﺶ هدفی کاربردی و ماهیت و روشی توصیفی-پیمایشی دارد. جامعه آماری پژوهش خریداران بیمه زندگی شرکت بیمه سرمد در سال 1402 به تعداد 98625 نفر بودند. حجم نمونه با جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. داده ها با پرسشنامه استاندارد و روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک طی یک پیمایش آنلاین گردآوری و با تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart PLS 3 تحلیل شد. یافته ها نشان داد سواد بیمه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش مزایا و کاهش ریسک درک شده محصول، همچنین بهبود اعتماد و تقویت نگرش مطلوب مصرف کنندگان، موجب افزایش قصد خرید بیمه زندگی می گردد. شرکت های بیمه از طریق معماری انتخاب مصرف کننده می توانند بر انتخاب ها تأثیر بسزایی داشته باشند. لذا سیاست گذاران باید اطمینان حاصل کنند که سواد بیمه در برنامه های آموزشی آحاد جامعه گنجانده شود. برنامه ها با تمرکز بر ایجاد دانش، مهارت ها و نگرش های بیمه ای افراد به افزایش ضریب نفوذ بیمه کمک می کند.