فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
153 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگویی برای شناسایی پتانسیل خوشه های کسب و کار و عوامل و شاخص های موثر بر تشکیل آن ها در مناطق کمتر توسعه یافته ایران است. نوع پژوهش کاربردی، آمیخته، عمدتاً با استفاده از روش دلفی و از تفسیر هم استفاده شده، استقرایی و از نظر جمع آوری داده ها، پیمایشی است. روش نمونه گیری در مرحله کیفی غیر تصادفی، قضاوتی، هدفمند و ملاک محور و از تکنیک نمونه گیری گلوله برفی استفاده گردید،نمونه ها از نوع متجانس، تعداد خبرگان در مرحله اول پژوهش با توزیع 75پرسشنامه و دریافت 62 پاسخنامه در راند اول شروع و با 18 نفر در انتهای راند چهارم و حصول اجماع و توافق مناسب پایان یافت. در مرحله کمی از نمونه گیری تصادفی و از تعداد 134 نفر از خبره استفاده شد.از آزمون های میانگین یک جامعه با نرم افزارSpss و از مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تائیدی با نرم افزارSmart Pls استفاده گردید.یافته ها نشان می دهد ده عامل و چهل و هفت شاخص کلیدی شامل:عامل مکانی و موقعیت جغرافیایی،عامل سیاست گذاری،عامل اقتصادی،عامل فرهنگی و اجتماعی،عامل سرمایه انسانی و فناوری،عامل آموزش،عامل فرصت ها و تهدیدات،عامل محصول یا خدمت،عامل توسعه پذیری،عامل آینده نگری و عامل بازار و 47 شاخص بشرح داخل متن مقاله،بعنوان عناصر اصلی پتانسیل شکل گیری و تشکیل خوشه های کسب وکار در استان های کمتر توسعه یافته ایران می باشند،رابطه معنادار بین عوامل و شاخص های استخراج شده با موضوع پژوهش به اثبات رسید.پیشنهادات:تسریع در اجرای فرامین اقتصاد مقاومتی، ایجاد رصد خانه ملی خوشه ها، حمایت از توسعه خوشه های مبتنی بر دانش بومی می باشد.
انگاره های سیاستگذاری مطلوب هوشمند شهری با تاکید بر اینترنت اشیاء به مثابه قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
93 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم جدید و مولفه های قدرت نرم جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه های مختلف(رشد جمعیت شهری، افزایش شهرنشینی و ...) شهر هوشمند است و از مهمترین نیازهای ایجاد یک ساختار هوشمند، داشتن زیر ساخت مناسب ارتباطات و مخابرات است. نتایج بررسی در زمینه شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی در شهر تهران نشان می دهد که دو بعد اساسی حکمروایی(مشارکت و نظام تصمیم گیری) پایین تر از حد متوسط می باشند، که نقش و جایگاه ضعیف شهروندان در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری را نشان می دهد و هرچند وضعیت اکثر شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی، در شهر تهران در حد متوسط هستند، اما در بخش های جنوبی و مرکزی تهران نسبت به بقیه قسمت ها از وضعیت نامناسب تری برخوردارهستند. این وضعیت نمایانگر شکاف در بخش های مختلف شهر تهران از منظر شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی و قدرت نرم می باشد. از این رو برای تحقق شهر هوشمند در تهران، قانون گذاری، تدوین سیاست های یکپارچه و داشتن چشم انداز بلند مدت جهت بهره مندی از قدرت نرم در سیاستگذاری مطلوب هوشمند شهری، ضروری بوده و در صورت تحقق حکمروایی هوشمند می توان شاهد بهبود شهر، تغییر شرایط دولت در مقابل سایر بازیگران، و تغییر سازمان یافته دولت بود.
پیامدهای نفوذ منطقه ای رژیم صهیونیستی بر محور نفوذ و محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
رژیم صهیونیستی با طرح عادی سازی روابط با کشورهای عرب منطقه در قالب پیمان صلح ابراهیم، در صدد فشار بر رقیب و دشمن خود در منطقه ی خاورمیانه، یعنی ایران است (مسئله )؛ این پژوهش به تحلیل و واکاوی تاثیرات نفوذ خاورمیانه ای اسرائیل و تاثیر آن بر محور نفوذ ایران به عنوان مهمترین رقیب استراتژیک این کشور می پردازد(هدف )؛ پژوهش حاضر از نوع بنیادی - کاربردی، با روش کیفی– تفسیری و رویکرد توصیفی-تحلیلی و به شیوه ی کتابخانه ای تدوین شده است. همچنین برای چهارچوب نظری این پژوهش از نظریه ی موازنه ی تهدید استفان والت استفاده شده است (روش )؛ همسویی راهبردی- امنیتی اسرائیل با آمریکا و ائتلاف غربی-عربی و تعارضات هویتی- ایدئولوژیکی ایران با موجودیت اسرائیل، هر گونه افزایش حضور ان در محیط امنیتی- پیرامونی ایران به انحاء مختلف همچون سیاسی، نظامی، امنیتی اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و فنی و تکنولوژیکی به معنای کاهش میزانی از نفوذ و قدرت تأثیرگذاری ایران تلقی شده و طبعاً تهدیدی برای امنیت ملی– منطقه ای ایران در منطقه ی نفوذ به حساب می آید(یافته ها ).
شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش رهبران احزاب در پویش های سیاسی-اجتماعی از جمله موضوعات مهم نزد محققان علوم سیاسی و اجتماعی است. سیر تاریخی تحولات ایران نشان می دهد که نقش و نخبگان در فرهنگ سیاسی ایران غالباً با گرایش به شخصیت محوری و توجه بیش از اندازه بر قابلیت ها و توانمندی های فردی چهره های سیاسی و نیز عدم توجه به قواعد و الزامات ساختاری حاکم بر فعالیت های حزبی همراه بوده است. در این میان وجوه تشابه و تمایز حول مفهوم شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایران در دو برهه قبل و بعد از انقلاب اسلامی حائز اهمیت است. مسئله اصلی این مقاله، تعیین و توضیح مولفه های شخصیت محوری در احزاب سیاسی ایرانِ قبل و بعد از انقلاب اسلامی است. پژوهش حاضر به روش تحلیل کیفی از نوع اسنادی و با رویکرد تطبیقی به بررسی نقش عوامل مؤثر همچون ساختار نظام سیاسی، ساختار حزبی، ایدئولوژی حزبی، رسانه های جمعی و الگوی روابط با بیگانگان در دوره های قبل و بعد از انقلاب پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که مؤلفه های مربوط به هرکدام از این عوامل در احزاب سیاسی این دو دوره با هم متفاوت بوده و شخصیت محوری در آن ها دارای تفاوت های ماهوی است.
واکاوی نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری آشوب های اجتماعی آبان 1398 در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۸
11 - 49
حوزههای تخصصی:
نفوذ و رسوخ گسترده فضای مجازی و ابزارهای اینترنتی، سبک زندگی پویا و متحرکی در زیستمان انسان های مدرن ایجاد کرد. به تبع این تحولات، سطوح و ابعاد مختلف حکمرانی سیاسی اجتماعی دولت ها، شبکه سازی ارتباطات و تعاملات شهروندان به نحو محسوس و پنهانی تحت تأثیر قرار گرفت. این امر فرصت و تهدیداتی پیشروی دولت ها، شهروندان، اقشار، طبقات و روابط متقابل فی مابین ایجاد کرده است.وقوع انقلاب اسلامی در ایران، بسترساز و استمرار نبرد فرهنگی، ایدئولوژیک، تمدنی و الگوی حکمرانی با نظام سلطه در سطح دنیا گردید. در راستای مقابله بااقتدار، پیشرفت و قدرت نرم جمهوری اسلامی، به صورت زنجیرهوار، ابزارها و تاکتیک های مختلفی برای بی ثبات سازی سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران، در دستور کار اتاق فکر و عملیاتی آن ها قرار گرفت. در این راستا در ادامه نبردهای نرم وبا هدف استمرار اغتشاشات خیابانی و آشوبگری در فضای مجازی و ماهواره ای اقدامات ترکیبی چون (بسیج جمعی معترضین، انسجام اپوزیسیون ها و معاندین، جدایی طلبی های قومی مذهبی، تحریک و تهییج هیجانات و استفاده ابزاری از برخی مشکلات و معضلات زیست محیطی و اقتصادی و...) علیه دستاوردهای انقلاب به کار بسته اند. در این پژوهش مساعی بر آن بود که با روش کیفی و بهره گیری از الگوی مفهومی جنگ نرم و نبرد شناختی، به این سؤال اصلی پاسخ دهد که شبکههای اجتماعی چگونه در آشوبهای آبان 98 در ایران نقش داشتهاند؟
Iran's Foreign Policy Discourse and the Russian-Georgian-Iranian Triple (2013-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Review of Foreign Affairs, Volume ۱۴, Issue ۳۷- Serial Number ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
107 - 124
حوزههای تخصصی:
By the advent of various political currents in the realm of power, the Islamic Republic of Iran has witnessed the emergence of sub-discourses that preserve the principles and propositions of the Islamic Revolution's discourse but differ in the subordinate propositions and inter-discourse developments. The latest is a "Moderationist sub-discourse" that has overcome other sub-discourses as the eleventh state started working in Iran. An important aspect of these sub-discourses is the impacts on foreign policy, especially toward the neighboring countries. In this way, Georgia gets significant importance due to its geopolitical features and the great deal of historical, cultural, and civilizational commonalities to Iran. However, due to regional and international changing conditions along with coming up various foreign policy sub-discourses, the relations between the two countries have had lots of ups and downs. On the other hand, after the Russo-Georgian 2008 war, the Russian Federation has exerted great influence on Georgian foreign policy, including relations with Iran. Therefore, this paper seeks to answer the question that, regarding the Russo-Georgian 2008 war, how has the Moderationist foreign policy discourse affected Iranian-Georgian relations? Findings of the study show that the presence of the Moderationist subdiscourse of Hassan Rouhani affected Iranian foreign policy and the pessimistic subjective impressions of the Georgian leaders toward the previous Iranian government regarding Russia's 2008 invasion of Georgia. As a result, we have witnessed a relative improvement in the relations between two countries in 2013–2017 compared to the relationships of the 2008–2013 period. This research uses the descriptive-analytical method.
تبیین جایگاه ایران در مقایسه با نفوذ گسترده بازیگران جهانی در منطقه راهبردی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
325 - 365
حوزههای تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی، فارغ از چالشهای سیاسی- امنیتی؛ بعنوان دریچه ای برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی-تجاری و جغرافیای سیاسی به شمار می آید و بسیاری از کارشناسان بر اهمیت ژئوپلوتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک این منطقه صحه گذاشته و بر این موضوع که جهت بهره برداری از مزیتهای این منطقه باید حوزه نفوذ خود را از جهات گوناگون افزایش دهند، تأکید کرده اند. در این راستا، هدف مقاله بررسی و تبیین جایگاه ایران در مقایسه با نفوذ گسترده بازیگران جهانی و ماهیت نقش آفرینی هریک از آنها در منطقه راهبردی قفقاز جنوبی در نظر گرفته شد. برای این منظور، با بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، ابتدا از بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای 12 کشور، نهاد، سازمان یا اتحادیه شناسایی و طبق گزارش ها و پژوهشهای مختلف نقشها و اقداماتی که هر یک بازیگران در این منطقه ایفا می کنند، تشریح و ماهیت آنها تبیین گردید. یافته ها نشان داد که 12 نقش فرعی و اقدام شناسایی شده از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در 3 دسته کلی اقتصاد-تجاری؛ نظامی-راهبردی-امنیتی-اطلاعاتی؛ و ژئوپلوتیک قرار می گیرد. از طرفی تحلیل تبادلات تجاری کشورهای منطقه قفقاز جنوبی نشان داد که جایگاه ایران بعنوان یک کشور منطقه ای که با 2 کشور اصلی قفقاز جنوبی یعنی «ارمنستان» و «جمهوری آذربایجان» مرز مشترک دارد نسبت به روسیه و ترکیه بعنوان بازیگران منطقه ای؛ و آمریکا، چین، کشورهای اروپایی و رژیم اشغالگر قدس بعنوان بازیگران فرامنطقه ای که عمدتاً عضو جی20 هستند، کمرنگ تر شده و نیازمند تقویت جایگاه خود در منطقه است.
نطفه بندی نظم جدید جهانی و سناریوهای هندسه ی آینده ی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات، در مقیاس جهانی، مقدرات همه ی کشورها و چه بسا مقدرات همه ی افراد را تحت تأثیر قرار خواهند داد. یکی از عرصه هایی که تغییر و تحول آن برای همه ی جوامع، مهم و اثرگذار است، نظم جهانی است. یکی از پرسش های اساسی امروز اندیشمندان روابط بین الملل این است که نظم جهانی آیا به سمت وحدت پیش می رود یا کثرت یعنی آیا به سمت تجمیع مراکز در حوزه های مختلف پیش می رود یا به سمت توزیع و تعدید مراکز قدرت؟ و پرسش دوم این است که در کدام حوزه ها (ژئوکالچر، ژئوپلتیک و ژئواکانومی)، به سمت وحدت پیش می رود و در کدام حوزه ها به سمت کثرت؟ در این پژوهش، با استفاده از روش طراحی سناریو، به این پرسش ها پرداخته شده است و سناریوهای آینده ی نظم جهانی بر مبنای سه عدم فطعیت ژئواستراتژیک یعنی ژئوپلتیک، ژئوکالچر و ژئواکانومی، و حرکت جهانی در هر یک به سوی وحدت یا کثرت، مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش، به دنبال پاسخ به پرسش های فوق نیست، بلکه به دنبال تدقیق فضای مسئله است. به همین دلیل، نهایتاً 8 سناریوی مختلف پیش روی نظم بین المللی، شناسایی و معرفی شد. نظر به اینکه وضع کنونی، «لحظه ی تعدد» است، صورت غالب سناریوهای آینده، متمرکز بر تکثر و تعدد در مراکز قدرت در هر یک از ابعاد گفته شده خواهد بود. در نهایت، با توجه به صورت بندی سناریوها، بازطراحی راهبرد کلان انقلاب اسلامی متناسب با شرایط روز، و خروج از درون گرایی ژئواستراتژیک ذیل ایده ی «ترشح انقلاب» مبتنی بر «بروز رشحات انقلاب در منطقه و فرامنطقه» پیشنهاد شد.
مبناهای هویتی سیاست گذاری در آموزش عالی ایران؛ زمینه های عملی و نظری تقویت همبستگی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
7 - 25
حوزههای تخصصی:
اجرای برنامه های مرتبط با سیاست گذاری اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران، مبناهای امکانی سیاست هویتی یعنی امکان خودِ سوژه و زمینه ابراز هویتی سوژه و متعاقب آن، بازتولید دیگری را ذیل سیاست اجتماعیِ انسجام دچار مشکل کرده و به این ترتیب، سیاست گذاری اجتماعی و مزیت های مترتب بر آن ازجمله تقویت همبستگی ملی را با مسئله مواجه کرده است. مهم ترین وجه این برنامه ها، طرح بومی گزینی است که اجرای آن این پرسش را مطرح کرده که چه نسبتی میان اجرای این سیاست، انسجام اجتماعی و همبستگی ملی وجود دارد؟ این مقاله این فرض را مطرح می کند که سیاست بومی گزینی با تولید کلیت های اجتماعی و از طریق ایجاد انسجام میان امر صنفی، فرهنگی و اجتماعی، سوژه را دچار زمینه زدودگی کرده و امکان تولید خود و بازتولید دیگری را با چالش مواجه کرده است. این پژوهش با تکیه بر اهمیت سیاست هویت و نقش سوژگی کنشگران در بازصورت بندی هویت اجتماعی و نقش سوژه ها در ارتقای هویت و همبستگی ملی، با بررسی گفتارهای متنوع سیاست گذاران آموزش عالی ایران طی دو دهه اخیر و با تکیه بر منطق ارزیابی سیاستی، مفصل بندی این فرضیه را در روشی کیفی و با استفاده از انگاره های پدیدارشناسانه صورت بندی کرده است.
زبان و مسئله تفسیر در آرای روشنفکریِ عبدالکریم سروش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر «معرفت دینی»، «فقه پویا» و در بُعد سیاسی «حکومت دینی» بود، نگرش برون دینی آن ها و در رأسشان عبدالکریم سروش، مبتنی بر آن مکاتب بود. دو مقوله زبان و مسئله تفسیر، از مؤلفه های مهم این نگاه برون دینی است. پژوهش حاضر، با هدف شناخت این دو مؤلفه در آرای روشنفکری سروش، بر اساس آنچه در اندیشه فلاسفه ای چون ویتگنشتاین و گادامر مطرح شده است به این پرسش می پردازد که زبان و مسئله تفسیر، در اندیشه ویتگنشتاین و گادامر، چه بازتابی در آرای روشنفکری سروش داشتند؟ سروش با استفاده از مؤلفه ای فلسفی زبان و تفسیر، در آرای روشنفکری خود به بازتعریف نسبت عقل و دین توجه کرده و در تفسیر متون مقدس و نیز مبانی دینی از دستاوردهای نوین تفسیری بهره می گیرد و مقولات سه گانه «معرفت دینی»، «فقه پویا» و «حکومت دموکراتیک دینی» را عرضه می کند و می توان گفت این کار را با نوعی «دیالوگ» میان مبانی معرفت دینی و دو مقوله «زبان» و «تفسیر» انجام می دهد.
تبیین نوع رابطه هویت ملی و ابعاد آن با ابعاد شخصیت نئو در بین زنان معلم شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
189 - 207
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان «تبیین نوع رابطه هویت ملی و ابعاد آن با ابعاد شخصیت نئو در بین زنان معلم شهر کرمان» در بین زنان متأهل معلم شهر کرمان با جامعه آماری 5000 نفر صورت گرفته است. هدف از این پژوهش تبیین بعد هویت ملی بر ابعاد شخصیت است. حجم نمونه براساس روش خوشه ای و بر طبق جدول مورگان 274 نفر برآورد گردید. یافته ها نشان می دهد هویت ملی با ابعاد شخصیت دارای رابطه معناداری هستند. برای سنجش رابطه از آزمون پیرسون استفاده شده و برای بررسی فرضیه اصلی با عنوان بررسی رابطه هویت ملی با ابعاد شخصیت از معادلات ساختاری استفاده شده است. برازش مدل در حد قابل قبول بوده است. نتایج نشان می دهد هویت ملی با توجه به ابعاد ارائه شده هالت و کیلر (اقتصادی، میراث، اعتقاد، فرهنگی، مذهبی) توان تبیین 63 درصد از ابعاد شخصیت را دارد. بر طبق یافته ها متغیر مکنون هویت ملی دارای 79 درصد تأثیر بر روی متغیر مکنون ابعاد شخصیت است. در مدل اندازه گیری نیز تمام ابعاد دارای رابطه معنادار قوی با جهت مثبت هستند.
الگوی رفتاری ایران در برابر جنگ اوکراین، از سیاست خارجی موازنه گرا تا سیاست خارجی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین از رویدادهای بین المللی است که آثار و پیامد های بلندمدتی بر کلان روندهای جهانی و منطقه ای بر جای گذاشته و کشورها را به تناسب اصل سود محوری به موضع گیری واداشته است. جمهوری اسلامی ایران که در جریان چالش با کشورهای غربی، روابط راهبردی با روسیه را در چارچوب موازنه گرایی برگزیده است، اینک جنگ اوکراین را به واسطه سرشت ضد هژمونی و ضد لیبرالی آن شبیه با سیاست تجدیدنظرطلبانه خود یافته است. بر پایه این سیاست، پرسش اصلی این است که جنگ اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران گذاشته است و آیا به سیاست خارجی متوازن می انجامد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جنگ اوکراین موجب شده است جمهوری اسلامی ایران بر گستره جغرافیایی اقدام های موازنه ساز خود بیفزاید و به موجب آن «سیاست نگاه به شرق» را در سطح های جداشده (دوجانبه)، ترکیب شده (سه جانبه) و نهادی شده (چندجانبه) و «سیاست منطقه ای» را در قالب دیپلماسی ترمیمی پیش ببرد. هدف این نوشتار، از یک سو تحلیل تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران و نشان دادن روندهای تغییر و تداوم آن و از سوی دیگر، نقد چنین سیاستی است. این مهم را براساس رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی انجام می دهیم. بنا بر این رویکرد، در این نوشتار از دو چارچوب نظری بهره می بریم. برای تبیین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با چارچوب نظری «موازنه گرایی به عنوان الگوی سیاست خارجی» سازگار و برای نقد با چارچوب مفهومی «سیاست خارجی متوازن» ناسازگار است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی موازنه گرای ایران در نتیجه جنگ اوکراین در سطح های تازه تری گسترش یافته است، اما از آنجا که با تعادل و تنوع در حوزه های جغرافیایی و موضوعی همراه نیست، به ضرورت به سیاست خارجی متوازن نمی انجامد.
Transition to the past, the way to get rid of the deprivation of the present; Investigation and analysis of the role of nostalgia in the purification of the Pahlavi era(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nostalgia is an important concept in the issues of identity and political culture of the society. Understanding this concept shows the state of despair and deprivation from the current conditions, and the emergence of longing for the past; A past free of shortcomings that is built in the psyche of today's society. Nostalgia can be considered as a kind of self-deception that distorts the past and edits events to make it ideal in order to get out of the chaotic situation. The hypothesis of the article is that due to the existence of two basic components of nostalgia, i.e. despair of the present and longing for the past, today's society is faced with livelihood problems, an unfavorable image of the future and a feeling of hopelessness for the improvement of the situation, and to relieve the pain, to He leaves his heart with a past that has been removed from any shortcomings and hardships and has found a surreal space in his mind. This psychological foundation built in the society provided the ground for ignoring any kind of deficiency, crime, deprivation, oppression, tyranny, dependence, etc. in the minds of the people of the Pahlavi period and in building a surreal society and purifying the crimes of the Pahlavis by currents and media. The meaning of the Islamic Republic and tendency to reaction plays a role.
اهمیت آراء و اندیشه های پیتروینچ در شناخت مسایل سیاسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
31 - 48
حوزههای تخصصی:
تحلیل و فهم پدیده ها و مسائل در قلمرو علوم انسانی همواره از منظر معرفت شناسی اثباتی انجام گرفته که همین امر موجب شناخت پدیده ها و مسائل را مبهم ساخته است. این مقاله بر فهم مسائل و پدیده های اجتماعی ایران از منظر فرا اثباتی و چشم انداز فکری پیتر وینچ متمرکز است. فهم هر جامعه بر اساس برداشت متعارف آن جامعه موضوع اصلی این پژوهش است. در این راستا پژوهش حاضر این سوال را مطرح می کند که از خلال کدام معرفت شناسی و اندیشه ورز اجتماعی می توان به شناخت معتبری نسبت به مسائل سیاسی جمهوری اسلامی ایران دست یافت؟ فرضیه مقاله این است که با به کارگیری معرفت شناسی فرا اثباتی و به ویژه آراء و اندیشه های پیتروینچ، می توان با اعتبار بیشتری به فهم مسائل سیاسی جمهوری اسلامی ایران دست یافت. فهم مسایل سیاسی و فرهنگی جامعه ی ایران از نظر صاحب نظران واندیشمندان جایگاه خاصی را در ایران به دنبال داشته است. برای بررسی بیشتر این مسئله از ترکیب تحلیل محتوا و پژوهش های کیفی استفاده شده است. مقاله حاضر در تلاش است تا از رویکرد روش شناختی وینچ در جهت شناخت و فهم مسایل سیاسی و فرهنگی جامعه ایران بهره برد. پیتروینچ در آراء و اندیشه خود باشناخت معتبر نسبت به پدیده های اجتماعی و انسانی از سیاست و فرهنگ برای رسیدن به وضعیت جامعه بهره لازم را برده است.
تأثیر فرهنگ سیاسی تبعی بر روند دموکراسی در دولت نهم و دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 38
حوزههای تخصصی:
هر چند افزایش درآمدهای ارزی ناشی از بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای جهانی، توان این دولت در انجام اقداماتی چون پرداخت یارانه نقدی،توزیع سهام عدالت و اجرای پروژه مسکن مهر را بالا برد،اما ناخواسته به اقتدارگرائی دولت که اینک خود را ولی نعمت مردم می دید،دامن زد تا جائی که ثروت بیش از حد نفتی، ضرورت پاسخگو بودن در برابر گروه های پرسشگر را تحت الشعاع خود قرار داد و در نتیجه با رواج فرهنگ سیاسی تبعی، دولت خود را از مشروعیت دموکراتیک بی نیاز دید."بهره مندی از درآمدهای نفتی پشتوانه طرح آرمان های عامه پسند که با تقویت ماهیت رانتیر دولت، وابستگی اقشار ضعیف و متوسط جامعه به دولت را افزایش داد، پاسخگوئی دولت در برابر مردم که از لوازم تحقق دموکراسی در هر جامعه ای است را کاهش داد"، فرضیه این نوشتار در پاسخ به سوال اصلی چرائی به محاق رفتن دموکراسی در دولت مدعی مردمسالاری، را تشکیل می دهد. یافته های حاصل از پژوهش حاضر که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، نشان می دهد عدم توزیع عادلانه ثروت حاصل از درآمدهای نفتی در دولت بهار و در نتیجه مواجهه مردم با اَشکال جدیدِ «سرمایه داری رفاقتی» بازتولید شده توسط قدرت های سیاسی ثروت محور، ضمن کاهش ضرورت پاسخگوئی دولت در برابر شهروندان ، با سلب امکان تبدیل ایرانیان به فاعلی شناسا و سوژه وتداوم بقاء آنان در حالت ابژه و سوژه منقاد،فصل خزان دموکراسی در دوران حاکمیت دولت بهار رقم خورد.
چالش های همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی از منظر بین حکومت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
31 - 46
حوزههای تخصصی:
فرایند همگرایی در منطقه آسیای جنوبی با الهام از اتحادیه اروپا در اواخر قرن بیستم آغاز شد. برای دستیابی به این هدف و ترویج همگرایی نهادهای مانند سارک و بیمستِک تاسیس شدند؛ این ابتکارات در عمل نتوانستند دستاورد موفقی کسب کنند. از سال 2014 به بعد به دلیل احیا سیاست نخست همسایگی هند، بار دیگر چشم انداز مثبتی جهت همگرایی در منطقه آسیای جنوبی ایجاد شد. با وجود انجام اقدامات متعدد و همچنین حضور هند در این منطقه به عنوان یک اقتصاد نوظهور جهانی، همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی تا به امروز موفق نبوده است. هدف این مقاله بررسی چالش های توسعه همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی است. با تأکید بر نظریه بین حکومت گرایی این فرضیه بررسی شده است که نه تنها اختلافات و منافع متضاد هند و پاکستان بلکه اختلافات و منافع متضاد هند و کشورهای کوچک آسیای جنوبی مانع از همگرایی در منطقه آسیای جنوبی شده است. برای بررسی فرضیه از روش فرضیه ای-قیاسی و داده های کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست های امنیتی و منافع فردی کشورهای منطقه از جمله هند از اهمیت بیشتری نسبت به همکاری اقتصادی و همگرایی در منطقه برخوردار هستند.
عوامل و روش های جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
جنگ ترکیبی موضوعی میان رشته ای محسوب می شود به همین دلیل فهم روشمند آن نیاز به تبیین عوامل شکل گیری جنگ ترکیبی دارد، در این پژوهش ابتدا عوامل شکل گیری جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران همراه با میزان تأثیرگذاری آن ها شناسایی شده و سپس روش های اجرای آن مشخص شده است. در جنگ ترکیبی شبکه ای مرز بین نظامیان و غیر نظامیان و همچنین صلح و جنگ از میان رفته و همه آن ها در یک محیط خاکستری به صورت شبکه ای و درهم تنیده هستند لذا هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و روش های جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران است. این پژوهش، از نوع کاربردی- توسعه ای بوده و به روش زمینه ای- موردی انجام شده است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها نیز کتابخانه ای و میدانی بوده و در نهایت حجم نمونه 49 نفر است. یافته های بدست آمده نشان می دهد که در جنگ ترکیبی، اقدامات، عوامل و روش ها نیازی به نقش آفرینی ندارند، چنانچه موثر باشند کافی است و الزاماً نیازی نیست که سلسله اقدامات به صورت همزمان و به موازات هم انجام شوند. اما در جنگ ترکیبی شبکه ای، اقدامات، عوامل و روش ها باید نقش آفرین باشند و الزاماً به صورت همزمان و به موازات همدیگر انجام شوند. بر اساس نتایج تحقیق، در جنگ ترکیبی شبکه ای به علت اشراف اطلاعاتی ضریب خطای محاسباتی کم است اما در جنگ ترکیبی خطای محاسباتی زیاد است. جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران شامل 67 عامل و 24 روش است. از 67 عامل جنگ ترکیبی آمریکا علیه ج.ا.ایران تعداد 39 عامل مؤثر و 37 عامل نقش آفرین هستند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت آینده نگاری علم و فناوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آینده نگاری علم و فناوری فرایندی مشارکتی، زمان بر، پیچیده و دیر بازده است. این ویژگی ها موجب شده است که متولی طراحی و پیاده سازی این فرایند در اکثر کشورها، دولت ها باشند. شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت در فرایند آینده نگاری، می تواند به تصمیم گیری بهتر دولت ها در طراحی و اجرای آن در کشور کمک نماید و تصمیم گیری در زمینه تخصیص بودجه و صرف منابع لازم در این راستا را تسهیل نماید. لذا این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت آینده نگاری علم و فناوری در ایران، به انجام رسیده است. روش: پژوهش حاضر از منظر هدف، در ذیل پژوهش های کاربردی می گنجد. داده ها به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گرداوری شدند و برای اولویت بندی عوامل از روش «تحلیل شبکه ای» استفاده شده است. یافته ها: برونداد تحلیل شبکه ای داده ها نشان داد که 41 عامل کلیدی، موفقیت آینده نگاری علم و فناوری در ایران را متاثر می سازند که بر پایه آراء خبرگان، 10 عامل برپایی کارگاه های آموزشی در مراحل آغازین فرایند آینده نگاری (338/0)، لحاظ فناوری های نرم (332/0)، تاسیس نهاد یا تیم آینده نگاری (329/0)، الزام دولتی (321/0)، تقویت هوش فناورانه (320/0)، جذابیت در کنار امکان پذیری فناوری ها (317/0)، توجّه به حوزه های نوظهور میان رشته ای (313/0)، تکرار فعالیت های آینده نگاری به شکلی قاعده مند (311/0)، تمرکز بر پیامدهای دسته دوم و سوم (303/0) و طرح اولیه (301/0) با وزن نهایی بالاتر از 30/0 دارای اهمیت بیشتری هستند. نتیجه گیری: توجه ویژه به عوامل کلیدی اولویت دار که بیشترین وزن نهایی را در تحلیل شبکه ای به خود اختصاص داده اند، به تصمیم-گیرندگان و مدیران دولتی متولی فرایند آینده نگاری علم و فناوری در ایران توصیه می گردد.
بایسته های رفتاری گروه های جهادی در تعامل با ساختارهای دولتی، بنیادهای خیریه و سازمان های مردم نهاد (مطالعه موردی شهرستانهای جیرفت، عنبرآباد و کهنوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 71
حوزههای تخصصی:
پس از جهاد سازندگی در سال 1379 گروه های جهادی با هدف محرومیت زدایی کار خود را در مناطق کم برخوردار آغاز کردند. جنوب استان کرمان از جمله این مناطقی است که حضور گسترده گروه های جهادی را به خود دید. جنوب کرمان با وجود ظرفیت های بی نظیر و منابع گوناگون در حوزه های مختلف، از زیرساخت های مناسب و قابل قبولی برخوردار نیست. با توجه به این موضوع گروه های جهادی در این منطقه شکل گرفتند تا ضمن مطالبه گری حقوق طبیعی مردم، به کار سازندگی بپردازند. در این راستا گروه های جهادی علاوه بر توان داخلی از ظرفیت های بزرگ دیگری در جهت محرومیت زدایی استفاده می کنند که این ظرفیت های بزرگ همان ساختارهای دولتی، بنیادهای خیریه و سازمان های مردم نهاد هستند. جهادگران با تکیه بر پتانسیل های بخش های مختلف دولتی، بنیادهای خیریه و سازمان های مردم نهاد(سمن) می توانند در کار جهادی به موفقیت های چشم گیری دست یابند. اکنون در ارتباط با این موضوع تعاملات گروه های جهادی هدف که شامل 17 مورد می باشند را در سه شهرستان جنوبی کرمان از جمله؛ جیرفت، عنبرآباد و کهنوج با ساختارهای دولتی و بنیادهای خیریه مورد واکاوی قرار خواهیم داد. که نتایج به دست آمده در این خصوص شامل 33 مورد ارتباط متقابل با ساختارهای دولتی و 46 مورد ارتباط با بنیادهای خیریه می باشد. همچنین تمامی اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش کیفی- تحلیلی پردازش شده اند. هدف از این مقاله نیز بررسی ارتباطات و تعاملات موثر میان گروه های جهادی، ساختارهای دولتی، بنیادهای خیریه و سازمان های مردم نهاد می باشد.
تحلیل نقش جمهوری اسلامی ایران در شکست گروه تروریستی داعش بر اساس رهیافت محور مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های جهان غرب و متحدانش به منظور ضربه زدن بر محور مقاومت تحت رهبری جمهوری اسلامی ایران، تأسیس و حمایت از گروه تروریستی داعش بوده است. مقاله حاضر با بهره گیری از رهیافت محور مقاومت، در پی آن است که به تحلیل نقش ایران در شکست گروه تروریستی داعش بپردازد. برای این منظور تلاش شده است تا از روش ترکیبی استفاده گردد. بر این اساس، در ابتدا با استفاده از مطالعات اکتشافی به بررسی عواملی پرداخته شده است که در نقش ایران جهت شکست این گروه تروریستی مؤثر بوده است و سازوکارهای ایران برای شکست داعش را تحلیل نماید. در مرحله بعد با روش نمونه گیری غیر تصادفی، نمونه آماری از خبرگان دانشگاهی به تعداد 30 نفر مورد انتخاب قرار گرفت و یافته های این پژوهش به وسیله پرسشنامه به آنها ارائه و داده ها از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، که ایران با اتخاذ راهبردهایی مانند ائتلاف با دولت ها و گروه های مختلف سیاسی و مذهبی، ارتباط بیشتر با اقلیم کردستان عراق، بهره گیری از نیروهای کارآمد نظامی-امنیتی در عراق و سوریه، سامان دهی نیروهای مردمی و شبه نظامی شیعه نقشی کلیدی در مقابله با اقدامات داعش داشته است. همچنین در چارچوب رهیافت محور مقاومت، تهدید هویتی و فیزیکی داعش علیه منافع حیاتی ایران در تحلیل چرایی فهم رفتار سیاستگزاران جمهوری اسلامی در اقدام جدی علیه این گروه تروریستی مؤثر بوده است.