فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۰۴۱ تا ۱۰٬۰۶۰ مورد از کل ۷۶٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
روایت مشهوره أبی خدیجه، از مهم ترین ادلّه، در دو بحث ولایت فقیه و قضاوت است و احکام زیادی در باب قضا از این روایت استفاده می شود. مشروعیت این احکام به صحت سند و توجه فقها به این روایت می باشد. سند این روایت، مشتمل بر شخصیتی با کنیه أبو الجهم است که این کنیه در آن طبقه حدیثی بر اساس نظرات کتاب های رجالی، تنها بر دو شخصیت، ثویر بن أبو فاخته و یا بکیر بن أعین منطبق می گردد. مشکل این نظریه فاصله میان راوی از أبوالجهم؛ یعنی حسین بن سعید الأهوازی با أبو الجهم است؛ زیرا حسین بن سعید بنا بر اقوال مختلف از اصحاب امامان کاظم، رضا، جواد و هادی علیهم السلام بوده است، درحالی که دو شخصیت ثویر بن أبی فاخته و بکیر بن أعین تا زمان امام صادق علیه السلام زیسته اند؛ از همین رو، برخی برای حل این مشکل به بیان واسطه های احتمالی حذف شده میان حسین بن سعید و أبو الجهم پرداخته اند. برخی نیز أبو الجهم را منحصر در این دو شخصیت نمی دانند؛ ولی در مورد مصداقش به نتیجه مشخصی نرسیده اند. این پژوهش با بهره گیری از اسناد روایات موجود در کتاب های روایی، سعی کرده کاستی های موجود در کتاب های رجالی را تا حدی جبران کند و ثابت نماید: هرچند این کنیه در آن طبقه حدیثی تنها بر این دو شخصیت منطبق می گردد؛ ولی در کتاب های روایی و اسناد برخی از روایات، برای شخصیت دیگری نیز استفاده گردیده و آن شخص، هارون بن الجهم است.
رهیافتی زبان شناختی به ترجمه «خُطُوات» در قرآن کریم با تکیه بر ریشه شناسی واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین وظیفه مترجمان در فرآیند ترجمه قرآن کریم، فهم دقیق واژگان قرآنی و انتخاب بهترین معادل ها برای آنهاست؛ به ویژه آنجا که واژه دارای پاره ای از مؤلّفه های معناییِ خاص باشد که در انتقال به زبان عربی کلاسیک از نظرها دور مانده است. یکی از بارزترینِ این نمونه ها، واژه قرآنی «خطوه» است که به دلیل دربرداشتن پاره ای مؤلّفه های معناییِ کم شناخته، تنها در قالب ترکیب «خُطُوات الشَّیطان» به کار رفته است. مطالعه حاضر در صدد برآمده است با کاربست دانش ریشه شناسی به عنوان یک ابزار کارآمد در فرآیند ترجمه، به پیجویی ماده «خ ط و» در شاخه های مختلف سامی دست زند و قدیم ترین معنای آن را بازشناسد، روند تحولات معنایی آن تا عصر نزول قرآن کریم را به مطالعه گذارد و به بازشناسی مؤلّفه های معنایی آن همّت گمارد. همچنین پژوهش حاضر، میزان موفقیت ترجمه های فارسی در ارائه معادل هایی برای واژه قرآنی «خطوه» را مورد ارزیابی قرار داده، ونشان داده است که یکی از مهمترین مؤلّفه های معنایی واژه «خطوه» که در سنّت مطالعات لغوی و تفسیری مغفول مانده، گمراهی و سرگردانی است. بر این پایه، «خطوه» در بافت نزول قرآن کریم، بر خصوصِ ردّپاهای گمراه کننده ای اطلاق می گردید که موجباتِ سرگردانی مسافران را پدید می آورد.
واکاوی اخلاق آموزش در شبکه آموزشی دانش آموزی (شاد): رویکرد قوم نگاری مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
۱۷۶-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی اخلاق آموزش در فضای مجازی بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی و از نوع قوم نگاری مجازی بود. جامعه پژوهش شامل آموزگاران ابتدایی شهرستان خاش بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول آموزش مجازی دانش آموزان بودند. پژوهشگر با رضایت معلمان در گروه کلاسی مجازی آنان به عضویت درآمد، مدت سه ماه آموزش های درسی و تربیتی را مشاهده کرد. روش نمونه گیری هدفمند در دسترس و گردآوری داده ها به طریق مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با روش تحلیل محتوای استقرایی، تحلیل گردید. با توجه به یافته های مطالعه، مؤلفه های اخلاقِ آموزش مجازی در سه بُعد و هفت عامل طبقه بندی شد که شامل: حفظ حریم خصوصی و کرامت انسانی، حفظ امنیت خاطر و آرامش ذهنی، و رعایت فرهنگ درست کاری و امانت داری می باشند. نتایج می تواند جهت برنامه ریزی و تنظیم استراتژی های کلان حوزه اخلاقِ آموزش مجازی توسط سیاست گذاران و ذینفعان نظام آموزشی کشور به کار آید.
حسن و قبح ذاتی و قانون طبیعی؛ تحلیل و مقایسه مؤلفه ها و میزان کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
49 - 70
حوزههای تخصصی:
در حوزه نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریه حسن و قبح ذاتی و نظریه قانون طبیعی یکسان پنداشته می شود. دلیل این امر عدم تبیین نظریه قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوت های بین این دو نظریه است. مطابق یافته های این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ۱. در نظریه قانون طبیعی شناخت ارزش ها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛ ۲. در نظریه قانون طبیعی، طبق تقریری که اخلاق را مبتنی بر ظرفیت های طبیعی انسان و نیازها و گرایشات درونی انسان می داند، اخلاق مبتنی بر انسان شناسی است حال آنکه نظریه حسن و قبح ذاتی به بنیان انسان شناختیِ بحث نپرداخته است؛ ۳. در نظریه قانون طبیعی منشأ گزاره های عقل عملی به خیرات بنیادین باز می گردد و خیرات بنیادین در نیازهای طبیعی و امیال ریشه دارند اما در نظریه حسن و قبح ذاتی، منشأ گزاره های عقل عملی «حسن عدل» و «قبح ظلم» دانسته می شود که خود آنها به بدیهیات عقل نظری بازگشت می کنند؛ 4. نظریه قانون طبیعی در پاسخ به مسئله انگیزه اخلاقی و مسئله رابطه باید و هست، کاربردهای موفق تری دارد؛ 6. تقریری که نظریه قانون طبیعی از حسن و قبح ارائه می دهد با تقریر نظریه حسن و قبح ذاتی متفاوت است؛ نظریه حسن و قبح ذاتی؛ با تکیه بر استدلال های عقلانی حقایق اخلاقی را در عالم نفس الامر یا در میان حقایق خارج از وجود انسان از قبیل ذات فعل جستجو می کند حال آنکه نظریه قانون طبیعی؛ بنیان قوانین اخلاقی را در ظرفیت های طبیعی نهاده شده در وجود انسان در مسیر غایت می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی تلاش نموده تا تفاوت های این دو نظریه را تبیین نماید.
درنگی در اصالت حجیّت ظنون عقلی؛ نقدی بر مقاله «بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیّت ظنون عقلی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در فقه سنتی، اصل اولی، عدم حجیّت ظنّ است و تنها برخی ظنون خاص که به دلیل معتبر ثابت شده اند، حجیّت و اعتبار دارند. برخی اندیشمندان معاصر، اصل عدم حجیّت ظنون عقلی را به چالش کشیده اند و ادله فقه سنتی بر این ادعا را ناتمام می دانند. در شماره 92 و 96 مجله نقدونظر مقاله ای از حسین کامکار در نقد مدعای ابوالقاسم فنایی و دفاع از اصل «عدم حجیّت ظنون عقلی» منتشر شد. ناقد در این دو مقاله کوشیده است اصل عدم حجیّت ظنون عقلی (مدعای فقه سنتی) را تثبیت کند و ضمن پاسخ به اشکال های ابوالقاسم فنایی، ادله ایشان را نقد نماید. به عقیده ما، کوشش ایشان در نقد ادله فنایی و دفاع از فقه سنتی، ناتمام است و اصل حجیّت ظنون عقلی (مدعای فنایی) بدون ایراد پابرجاست. این مقاله با روش عقلی- تحلیلی در پیِ آن است نشان دهد که مدعای فقه سنتی مبنی بر اصالت عدم حجیّت ظنون، اساس قابل دفاعی ندارد و آنچه معقول و منطقی است خلاف آن است؛ بدین معنا که اصل، حجیّت همه ظنون است، مگر آن ظنونی که دلیل قاطع بر عدم حجیّتشان داشته باشیم. نتایجی که از بررسی دو مقاله حسین کامکار به دست آمد نشان می دهد ضعف روش شناختی، نقد ضعیف ادله فنایی، دقت نداشتن به حیث صدور و دلالت حدیث و بی توجهی به تقدم ادله عقلی بر نقلی، از جمله ضعف ها و کاستی های نقدهای مطرح بر مدعای فنایی است. نگارنده بر این باور است که حجیّت ظنون عقلی، از سوی شارع غیر قابل ردع است و ادله فقیهان و اصولیان ما در بی اعتباری حجیّت ظنون عقلی از قوت لازم برخوردار نیست و حجیّت ظنون عقلی، همانند قطع، ذاتی است.
بررسی مقایسه ای زمینه های گرایش به جسم انگاری معاد در اسلام و مسیحیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
115 - 149
حوزههای تخصصی:
برخی اندیشمندان مسلمان و مسیحی با نگاهی یگانه انگارانه به انسان، تصویری صرفاً جسمانی از معاد ارائه می دهند. تبیین های جسم انگارانه از معاد در فضای اسلامی و مسیحی این تصور را پدید می آورد که آیا اندیشمندان هر دو مذهب، مسیری یکسان را پیموده اند. بررسی زمینه های یگانه انگاری و جسم انگاری معاد در فضای اسلامی و مسیحی، نقاط اشتراک و افتراق این اندیشمندان را نمایان می سازد. در این نوشتار با مطالعه آثار جسم انگاران اسلامی و مسیحی، به انگیزه گرایش آنان توجه شد و این نتیجه به دست آمد که زمینه های شکل گیری اندیشه جسم انگاری در فضای اسلامی و مسیحی، متفاوت از یکدیگر است. اندیشمندان اسلامی به دلیل وجود نصوص فراوان درباره معاد جسمانی، آن را مسلم دانسته و از این رو برای اثبات معاد جسمانی، حقیقت انسان را به جسم و جسمانی فروکاسته اند؛ اما در فضای مسیحی، به سبب رشد علوم تجربی و نگاه فیزیکالیستی به پدیده های عالم، در ایده دوگانه انگاری انسان خدشه وارد شده است؛ از این رو اندیشمندان غربی برای اثبات معاد به تبیین های جسم انگارانه از معاد روی آورده اند. در فضای اسلامی رشد اندیشه های فلسفی و علوم عقلی سبب شد دوگانه انگاری و نفی تبیین های جسم انگارانه تثبیت گردد؛ اما در فضای مسیحی رشد مکتب های عقلی و فلسفی، عامل نفی دوگانه انگاری و گرایش به تبیین های مادی انگارانه از انسان و به تبع آن معاد گشت
معیارهای تصمیم گیری اخلاقی انسانی مدیران در شرایط پیچیدگی محیطی (مطالعه موردی،سازمان تامین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
259-284
حوزههای تخصصی:
بی شک حساس ترین فعالیتی که مدیران در هر سازمان انجام می دهند، تصمیم گیری می باشد. اما دنیای امروز، به قدری پیچیده و آشوبناک است که تصمیم گیری با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند. در محیط های پیچیده اطلاعات به سرعت تغییر کرده و گستره وسیعی در بر دارد. نکته قابل تامل در تصمیم گیری این است که همیشه این امر موفقیت آمیز نیست، یعنی همواره احتمال موفقیت و یا شکست وجود دارد، عوامل زیادی بر توانایی تصمیم گیری اثر می گذارد. به گونه ای که تصمیم گیری در دنیای پیچیده امروز به چالشی برای مدیران تبدیل شده است. تعداد شاخص های تصمیم گیری، تنوع معیارها و انواع روش های تصمیم گیری کمی و کیفی و لزوم در نظر گرفتن همزمان آن ها ، اهمیت اثرات و پیامدهای تصمیم و عواملی نظیر آن بر پیچیدگی تصمیم ها می افزاید. در زمینه معیارهای تصمیم گیری اخلاقی انسانی مدیران لازم به ذکر است که شیوه تصمیم گیرى در نظام اسلامى به صورت اقتضایى و مشارکتى بوده و مبنا در این نظام اصل مهم «شور» می باشد.
روش های غلبه بر اضطراب(استرس) و ایجاد آرامش در قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰شماره ۴۶
137 - 160
حوزههای تخصصی:
بشریت در طول تاریخ همیشه دچار انواع اضطرابها،نآارمی ها،استرس ها، ترس ها وغم های وحشتناک بوده است برای فرار ونجات از همه ترس ها وغم ها وناآرامی ها به انواع اوراد و اذکار در مناسک ها،آئین ها، ،عرفانهای نوظهور وغیره ایمان آورده وکاملا به آن وفادارشده هست. در این میان قرآن کریم به عنوان کتاب زندگی و شفا دهنده بیماری ها روش هایی را برای پیشگیری و درمان اضطرب و ایجاد آرامش ارائه داه است این پژوهش در صدد است با روش توصیفی و تحلیلی به این سؤال اساسی پاسخ دهد که روش های غلبه بر اضطراب (استرس) و ایجاد آرامش از منظر قرآن و روایات کدامند؟ به نظر می رسد که باتوجه به مبنای انسان شناختی قرآنی و روایی که انسان را موجودی مرکب از جسم و روح میدانند روش-های غلبه یر اضطراب را می توان به دو قسم کلی؛ روش های بینشی و روش های رفتاری تقسیم کرد. روش های بینشی شامل ، باورها و اعتقادات و نگرش صحیح در باره زندگی دنیوی و فلسفه و اهداف سختی ها و رنج ها و روش های رفتاری شامل؛یادخدا و ذکر ،توکّل و تقوا و دعا می باشند و مهم ترین باورها و اعتقادات باور و ایمان به خدا و معاد می باشند که هریک ار آنها نقش اساسی در غلبه بر اضطراب و ایجاد آرامش دارند
سنّ تأثیرپذیری جنسی در فرزندان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۴
189 - 222
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائلی که در مقوله تربیت جنسی مورد توجه قرار گرفته است سن آغازین تأثیرپذیری جنسی در افراد است. اندیشمندان علوم تربیتی با رویکردها، مبانی و روش های مختلف به سراغ این مسأله رفته و به دنبال پاسخی برای آن هستند. یافتن پاسخ برای این مسأله خود سبب رفع این چالش می شود که اساسا مقوله تربیت جنسی را از کدام مرحله رشدی فرزندان باید آغاز کرد. حال سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا بر اساس رویکرد فقهی و استنباطی می توان از متون قرآنی و روایی به کشف سن تأثیرپذیری جنسی در انسان دست یافت و بگوییم فرزندان از این دوره دارای تحریک پذیری و تأثیر پذیری جنسی هستند؟ برای جواب به این سوال، متون قرآنی و روایی مربوط به این موضوع را به روش کتابخانه ای جمع آوری کرده و آن ها را در ذیل آرای فقهاء به روش تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار می دهیم.
تاثیراعمال تحریم توسط کشور های طرف موافقت نامه برجام دراجرای قراردادهای بالادستی بین المللی نفتی (از دیدگاه نظام حقوقی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 190
حوزههای تخصصی:
نقض موافقت نامه برجام در اثر خروج و یا ادعای نقض آن و در نتیجه اعمال مجدد تحریم ها، آیا منجر به معافیت یا تعلیق قراردادهای صنعت نفت در حوزه بالادستی می شود؟ اینکه اعمال تحریم از مصادیق قوه قاهره و یا دشواری اجرای قرارداد محسوب شود، موضوعی مورد اختلاف است. شرط اساسی وقوع قوه قاهره، قابل پیش بینی بودن حادثه و غیر قابل کنترل بودن است. مطابق با مفاد بندهای 14 و 15 قطعنامه 2231 شورای امنیت، تحریم های اعمال شده نسبت به قراردادهایی مؤثر است که بعد از تاریخ تحریم منعقد شده باشد. صرف وقوع تحریم نمی تواند منجر به وقوع قوه قاهره گردد؛ زیرا چنانچه تحریم قابل پیش بینی باشد، از مصادیق قوه قاهره نمی باشد. در این صورت ممکن است گفته شود که تحریم از مصادیق دشواری اجرای قرارداد تلقی شود. در مواد 227 و 229 تعذر اجرای قرارداد مورد اشاره قرار گرفته و در حقوق ایران پذیرفته شده است. لکن آنچه که در مواد 227 و 229 قانون مدنی بیان شده است، صرفاً ناظر بر تعذر اجرای قرارداد در نتیجه تلف شدن مادی موضوع تعهد است که به سبب قوه قاهره حادث می شود که در قراردادهای نفتی، تلف مادی محقق نشده است؛ زیرا این نوع از قراردادهای نفتی مستمر است. به همین دلیل در اصلاحیه اخیر تحت عنوان «مقررات ناظر بر انعقاد و اجرای قراردادهای نفتی» صراحتاً بیان شده که در هنگام تنظیم قرارداد باید بندهای 14 و 15 قطعنامه 2231 رعایت شود. این موضوع دلالت بر این دارد که تحریم دیگر به عنوان یکی از مصادیق قوه قاهره در قراردادهای بالادستی صنعت نفت تلقی نخواهد شد. بنابراین مقتضی است تحریم از مصادیق دشواری اجرای قرارداد تلقی گردد که منجر به تعدیل قرارداد خواهد شد.
سبک ارتباطی مبتنی بر حضور خدا در زوج درمانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام دی ۱۴۰۰ شماره ۲۸۹
93-103
حوزههای تخصصی:
خانواده از مهم ترین ارکان اجتماعی است. نقش کلیدی در خانواده به عهده همسران است. میان برخی از زوجین آسیب های جدی و عدم تفاهم وجود دارد. با توجه به تأثیر آسیب ها در فرایند زندگی، شایسته است روابط همسران به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. روش هایی در زوج درمانی مورد توجه اندیشمندان علوم تربیتی و روان شناسان قرار گرفته که متاسفأنه نتوانسته به طور جامع و عمیق به کنترل آسیب ها بپردازد. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی به سبک ارتباطی همسران مبتنی بر حضور الهی در زوج درمانی اسلامی و مبانی آن می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از باورهایی عمیق درباره حضور خدا در سبک ارتباط اسلامی در روابط زوج هاست. توجه به حضور خداوند، سبک ارتباطی همسران را تعالی خواهد بخشید و اثرات قابل توجهی در این رابطه دارد. یافته های پژوهش حاضر حاکی است که مهم ترین اثرات رفتاری زوج درمانی اسلامیِ مبتنی بر حضور خدا، عبارت اند از: حسن خلق، احترام به همسر، عفو و گذشت، مدارا کردن، رعایت ادب و حیاء و قدردانی.
بررسی پوشش و نظر از منظر فقه امامیّه
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم آذر ۱۴۰۰ شماره ۲۹
42 - 22
حوزههای تخصصی:
هر بررسی ستر و پوشش و نیز نظر و نگاه از مسائل مهم در روابط اجتماعی است که فقه امامیّه برای آن دستورها و ضوابطی را بیان کرده است. در این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و مستند به فقه امامیّه و کلمات فقهای اسلام، در خصوص ستر و نظر پرداخته شده و علاوه بر این، به استثناء های آن نیز اشاره شده است.
«احمد بن محمد بن صدیق الغماری» و روش های وی در کشف و تصحیح علل سندی روایات نبوی (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ احمد بن محمد بن صدیق الغماری محدث و فقیه معاصر اهل سنت است که با اعتقاد به پالایش حدیث و به منظور دفاع از سنت نبوی به «علل الحدیث» وارد شده و «المداوی لعلل الحدیث» را از خود به جای گذاشته است. مطالعه ی علل الحدیثی ابن صدیق بر «عدم طرد بی ضابطه روایت» استوار شده و او با احاطه بر منابع و علوم حدیثی به کشف علل و تصحیح حداکثری آنها اقدام کرده است. ویژگی های علمی شیخ احمد چون «عدم اعتقاد به عدالت همه ی صحابه»، «عدم دخالت مذهب در جرح راویان»، «نقد آراء حدیثی بزرگان متقدمین»، «گرایش به تصوف»، «روحیه ی ناصبی ستیزی» و «تفضیل علی(ع) بر خلفا» او را در میان محدثان معاصر اهل سنت متمایز کرده و بر آراء حدیثی وی نیز اثرگذار است بوده است بدین جهت، طرح نظریات و بررسی آثار وی در جوامع علمی شیعی ضروری به نظر می رسد. بررسی نویسندگان مقاله نشان می دهد وی روشمندانه به علل حدیثی پرداخته و با تخریج دقیق روایات، نقد آراء محدثان و توسل به اجتهاد و استدلال بسیاری از علل سندی وارد بر احادیث نبوی را کشف و با تصحیح، آنها را از ضعف خارج کرده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی آراء وی در زمینه ی علل سندی و تصحیح آنها با تکیه بر کتاب «المداوی» نگارش یافته است.
الزامات ایفای مسئولیت اجتماعی در قرآن کریم با محوریت سوره مزمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس گزاره های استخراج شده از آیات مبارکه سوره مزمل به بررسی الزامات ایفای مسئولیت های اجتماعی می پردازد. برای تحقق این هدف، سوره مزمل با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر مدل باردن واکاوی شده است. بدین ترتیب که پژوهشگران ضمن غور در آیات و مراجعه به تفاسیر، مضامین اصلی و فرضیه های بحث خود را شکل داده و سپس با دقت در آیات و کدگذاری عبارات، در پی کشف معانی پنهان و روابط بین آنها برآمدند. یافته های پژوهش در سه مؤلفه اصلی: سازوکار ایفای مسئولیت ها، دلایل لزوم ارتباط با موجود برتر و کنش مناسب در مقابل مخالفان هویدا شدند. تحلیل یافته ها حاکی از آن است که سوره مبارکه مزمل به دغدغه اصلی انسان های مسئولیت پذیر در یافتن یک سازوکار قابل اعتماد برای انجام مسئولیت های اجتماعی شان، پاسخ می دهد و در این رابطه سازوکارهای حداکثری و حداقلی را پیش روی آنها قرار داده است و بر واقع انگاری موانع طبیعی تأکید می ورزد و ضمن توصیه به کنش مناسب برای رفع موانع و مخالفت ها، در همه این مراحل لزوم ارتباط با موجود برتر را با ذکر دلایل برمی شمرد.
بررسی هنجار های اخلاقیِ ناظر به فرایند ارتباط گفتاری برپایه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
۱۰۳-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی هنجارهای قرآنی و رواییِ ناظر به مراحل پنج گانه فرایند ارتباط گفتاری با رویکرد اخلاقی است. در پژوهش حاضر این مسئله بررسی می شود که «با نظر به مبانیِ اخلاقی تربیتی و با کاوش در آموزه های اسلامی، چه هنجارهایی می توان برای هر مرحله از فرایند ارتباط گفتاری یافت؟» روش تحقیق، براساس روش گردآوری اطلاعات، «کتابخانه ای» و بر پایه نحوه ارائه و پردازش اطلاعات، «اسنادی و تحلیلی استنتاجی» است. برپایه یافته های تحقیق، در هر دو معنای فرایند («وسیع» و «خاص»)، در اخلاق اسلامی برای همه مراحل پنج گانه ارتباط گفتاری (پیش از آغاز، آغاز، جریان، پایان، پس از پایان) هنجارهای مشترکِ انسانی و ویژه ایمانی مقرر شده است. اندیشیدن پیش از آغاز، اعتمادآفرینی و مهرورزی در مرحله آغاز، استوارگویی در مرحله جریان، تکریم و سپاسگزاری در مرحله پایان، و محاسبه و بازخوردگیری پس از پایان، محورهای اصلی این هنجارهاست. هدف این هنجارها تأمین سلامت و بهبود ارتباطات، خاستگاه آنها معارف توحیدی و ریشه آنها سرشت الهیِ آدمی و نهاد اخلاقی اوست.
نقش شناخت های برآمده از ایمان به آخرت در تاب آوری و صبر از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام دی ۱۴۰۰ شماره ۲۸۹
23-32
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی، انواع شناخت، ازجمله شناخت معنای زندگی و هدفمندی آن و خوش بینی، در تاب آوری مؤثرند. رسیدن به اهداف دینی و دستیابی به سعادت ابدی، در گرو صبر در همه امور است. تاب آوری و صبر دو روی یک سکه اند که با مفهومی متفاوت، اما مصداقی واحد به یکدیگر می رسند. هدف این مقاله، پاسخ به این پرسش است که شناخت های برآمده از ایمان به آخرت، چگونه در تاب آوری و صبر تأثیر می گذارند؟ روش در گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و در پردازش، توصیفی تحلیلی است. نتایج: 1. منطق «استرجاع» قرآن باعث صبر و تاب آوری می شود؛ 2. شناخت موضوع، زمینه ساز صبر و تاب آوری است؛ 3. شناخت ارزشمند تر بودن آخرت، باعث افزایش انگیزه و در نتیجه، تاب آوری بالاتر می شود؛ 4. تأکید قرآن بر حق بودن شناخت ها، تاب آوری درازمدت را تضمین می کند؛ 5. توجه دادن به نتایج مطلوب رفتارها، تاب آوری و صبر را تقویت می کند؛ 6. با الغای خصوصیت، تأثیرگذاری شناخت ها در اهداف کوتاه و بلندمدت زندگی نتیجه گیری می شود.
بازخوانی مفهوم «قلب» از منظر قرآن و روایات و کاربست آن در زندگی انسان
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳۷
31 - 52
حوزههای تخصصی:
بررسی هر یک از اعضا و جوارح بدن برای داشتن زندگی سالم و مؤمنانه از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ زیرا از این طریق، از سویی اهمیت و نقش حیاتی آ ن ها در زندگی هر انسان مؤمنی یادآوری و تشریح می شود و سبب مراقبت انسان در حفظ سلامت می گردد؛ از سوی دیگر، موجب آشنایی با وظایف دینی انسان ها درمورد هر یک از اعضای بدن خواهد شد. این امر به قدری مهم است که قرآن کریم اگر بخواهد عوامل انحطاط و تعالی افراد را بیان کند، به عدم بهره گیری آنان از پاره ای از اعضا و جوارح استناد می نماید. در احادیث معصومان نیز به کار برد و اهمیت اعضا و جوارح توجه خاصّی شده است. نوشتار حاضر، یکی از مهم ترین عضو بدن، یعنی «قلب» را به روش توصیفی تحلیلی مورد کاوش قرار داده است. نتایجی که از این پژوهش حاصل شده عبارتند از این که در قرآن، قلب در معنای عقل و درک، روح و جان و مرکز عواطف استعمال شده است. در روایات نیز از قلب به عنوان عضو اصلی بدن یاد شده و به منزلت والای قلب نسبت به سایر اعضای بدن، حالات و انواع آن پرداخته شده است. از جمله تأثیرات مثبت قلب در زندگی، می توان به حسن ظنّ به خداوند، نیت تقرّب در انجام عبادات و یاد خدا اشاره کرد. در مقابل، آسیب های قلب نیز سوء ظنّ به خدا و مردم و تفکّر درباره گناه است.
Dualist Afterlives: Avicenna and Mullā Ṣadrā
منبع:
Theosophia Islamica, Vol ۱,No ۱, Issue ۱, (۲۰۲۱)
56 - 80
حوزههای تخصصی:
Subscribing to the principles of logically valid reasoning and parsimony of presuppositions in the framework of a religion that hinges on a revealed eschatological message, the medieval Islamic philosophers were bound to interpret the Qurʾānic account of the afterlife in ways that may have compromised at least some of its literal meanings. However, to what extent precisely do these interpretations go against the grain of Revelation has to be determined separately in each particular case. Wholesale statements regarding the alleged coherence or incoherence of general types of philosophical theories with Revelation risk neglecting important variations between theories, and thereby rendering us blind to the scope of possibilities in the concepts involved. From this perspective, I will consider the eschatological implications of the psychological theories of Avicenna and Mullā Ṣadrā, who both subscribe to a dualistic view of human being and consequently claim that the afterlife does not concern one's body. Two questions will then emerge as especially central to dualistic accounts of the afterlife. (1) How do we make sense of the kind of first-personality that must be an irreducible constituent of existence in the hereafter, provided that the latter fulfills the eschatological promise given in the Revelation? For in order to be a justified reward or punishment for my acts in this life, the afterlife must be in an equally strong sense mine. In the Arabic Peripatetic tradition, many of the central doctrines of which Avicenna and Mullā Ṣadrā subscribe to, individuality entails materiality, which seems to suggest that human being can have a distinctly first-personal existence only when some kind of connection is preserved to the body as the necessary condition of one's individuation. (2) How do we account for the emphatically sensual descriptions of the hereafter in the Revelation? Again, in the Peripatetic tradition all cognitive acts that involve objects with sensible characteristics require bodily instruments of cognition, in the absence of which the revealed account is in danger of becoming a mere metaphor. In the light of these two questions, I will argue that Avicenna's dualism ends up with a rather narrow conception of the afterlife. He does try to give an account of a genuinely first-personal afterlife, and thereby presents a carefully argued departure from the Peripatetic tradition. But because of the way in which Avicenna separates the soul from the body, Avicennian afterlife is bound to remain exclusively intellectual. Thus, with regard to the second question Avicenna seems forced to interpret the Revelation in almost exclusively metaphorical terms. On the other hand, while following Avicenna in the first question, Mullā Ṣadrā conceives of the separate existence of the human soul in much broader terms than his predecessor. By means of the concepts of mental existence ( wujud dhihniyy ) and the world of images ( 'ālam al-mithāl ), he ends up with a conception of human afterlife that is rich in terms of experiential content, and thereby potentially more coherent with the revealed account.
تحلیل رویکرد عقلانی و اخلاقی مایکل اسلوت در تبیین ماهیت فضیلت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
95 - 117
حوزههای تخصصی:
فضیلت، در نگاه فیلسوفان اخلاق، مَنشی است که می تواند به عنوان الگوی رفتار فاعل اخلاقی ملاحظه شود. مایکل اسلوت - فیلسوف اخلاق معاصر - از منظری متفاوت به فضیلت نگریسته و تقریری جدید از فضیلت گرایی ارایه کرده است. او رویکردی جامع در تبیین فضیلت دارد و ضمن نقد و تعدیل رویکردهای فضیلت گرایانه فیلسوفانی چون ارسطو، از منظر های گوناگون اخلاقی و عقلانی به تحلیل ماهیت فضیلت و ترابط فضایل با هم - در موقعیت های مختلف زندگی یک فاعل اخلاقی - پرداخته است. در این مقاله، پس از اشاره به تفکر اخلاقی و تقریر فاعل مبنای اسلوت از فضیلت گرایی، به بیان و بررسی مبانی و مؤلفه های نگاه و تقریر فضیلت گرایانه او پرداخته شده است. او در تحلیل، مصداق شناسی و رفع تعارض بین فضایل، نگاهی وجودشناسانه دارد و گستره کارکرد فضایل را در بُعد گرایشی و بینشیِ نفس قابل تفسیر می داند. در نظرگاه او فضیلت «قابلیت انعطاف » و «عقل عملی » دو مَنشی هستند که هم می توانند وحدت فضایل را به ثمر برساند و هم تعارض بین آنها را رفع کند.
دیدگاه گفتمانی و کارکرد آن در شناخت تاریخ و فضای نزول سوره؛ مطالعه موردی: سوره عادیات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۱)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
سوره عادیات ازجمله سوره های قرآنی است که در باب مکی یا مدنی بودن آن و فضای نزول سوره، روایات و اقوال سخت مختلفی گزارش شده است. افزون بر این، سوگندهای آغاز سوره و نسبت معنایی میان آیات آن، برای مفسران مسائلی را به همراه آورده است. پژوهش حاضر برای تبیین این مسائل، از دیدگاه گفتمانی بهره برده است. فهم گفتمان حاکم بر سوره، امکان شناخت نگاه و موقعیت نزول آن را فراهم آورده و نشان می دهد که قرآن در مواجهه با مخاطبان نخستین خود چگونه رفتار کرده است. نتایج و یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد سوره عادیات یک سوره مکی است که موضوع مرکزی آن، بیان نزدیک شدن، ناگهانی بودن و احاطه و فراگیری رستاخیز است. این معنا از طریق دخیل ساختن حواس مختلف سوژه روایت و احساس و عواطف برآمده از تجربه زیسته او شکل می گیرد. همچنین سوگندهای آغاز سوره به خود اسبان، به مثابه پدیده ای آشنا در زندگی روزمره و دور از مدنیت عرب عصر نزول مربوط است که در فرهنگ و زبان ایشان، دارای ابعاد و وجوه احساسی و عاطفی خطیری است.