مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
الگوی گارسس
حوزه های تخصصی:
یکی از نقدهایی که بر ترجمه های متون مختلف از جمله قرآن کریم، قابل اعمال است، نقد واژگانی می باشد. از جمله الگوهای ارائه شده در این نوع نقد، مبتنی برآرای گارسس است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه موسوی گرمارودی از قرآن کریم را براساس سطح معنایی لغوی الگوی گارسس، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. برای این منظور ابتدا و به طور مختصر نظریه گارسس معرفی و سپس موارد قابل کاربستِ این نظریه بر مثال های مستخرج از ترجمه مذکور، تحت عناوین جداگانه و به طور مفصل، ذکر می شود. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی تحلیلی – توصیفی نگاشته شده، بیانگر آن است که واژگان ترجمه گرمارودی از منظر مؤلفه های نظریه گارسس، قابل نقد و ارزیابی است. این ترجمه هم توضیحی توضیح تفسیری و واژگانی است و هم موارد بی شماری از همانندی و معادلسازی معادل مرسوم و غیر مرسوم ، قبض و بسط واژگانی و همچنین انتقالِ ابهام را در خود دارد.
نقد و بررسی ترجمه فارسی رمان «قلب اللیل» با عنوان «دل شب» بر اساس الگوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوها و مدل های متفاوتی که از سوی نظریه پردازان ترجمه ارائه شده است، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیق تری برای سنجش ترجمه ها به کار می رود. میزان مقبولیت ترجمه یک اثر ادبی زمانی مشخص می شود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگی های مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی متن ترجمه شده دلالت دارد. در این جستار برآنیم تا بر اساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمه سه بخش از رمان « قلب اللیل» نجیب محفوظ را با عنوان «دل شب» از کاظم آل یاسین، با در نظر گرفتن متن اصلی رمان بررسی نماییم. مدل گارسس شامل چهار سطح «معنایی لغوی»، «نحوی صرفی»، «گفتمانی کارکردی»، «سبکی منظورشناختی (عملی)» و نیز زیرمجموعه های خاص هر سطح می باشد. دستاورد این پژوهش مبیّن آن است که آل یاسین در دو سطح «معنایی لغوی» و «نحوی صرفی (واژه ساختی)» نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس، موفق تر عمل کرده است؛ به عبارتی ترجمه وی از این لحاظ، کفایت لازم را دارد، به طوری که دو سطح «گفتمانی کارکردی» و «سبکی منظورشناختی» نیز تنها از مقبولیت و نه کفایت برخوردار است.
نقدی بر انتخاب های واژگانی محمد دشتی در ترجمه نهج البلاغه از منظر سطح معنایی لغوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه امام علی (ع) را بر اساس سطح معنایی لغوی الگوی ارزیابی ترجمه گارسس بررسی و نقد نماید. برای این منظور، ابتدا سطح معنایی لغوی گارسس در حیطه ارزیابی ترجمه توضیح داده می شود و آنگاه با کمک نمونه گیری تصادفی، نمونه های قابل کاربست این نظریه به عنوان داده های مقاله ارائه می شود. این پژوهش روشن می کند که دشتی در انتخاب های واژگانی خود، بیش از هر چیز به بسط واژگانی در قالب های مختلف و از همه مهم تر، به بسط تفسیری و ایدئولوژیک روی آورده است. او ابهام های واژگانی کلام امام علی (ع) را به کلّی از میان برده، یا تفسیر به رأی کرده است و تلاش داشته هیچ واژه مبهمی در ترجمه اش وجود نداشته باشد.
تطبیق و ارزیابی ترجمه های قرآن کریم فولادوند و الهی قمشه ای بر اس اس الگ وی گ ارسس (مطالعه موردی: سوره مبارکه قمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای متعددی به ارزیابی کیفیت و نقد ترجمه ها می پردازند که در بین آن ها الگوی گارسس زوایای بیش تری از نقد ترجمه ها را در برمی گیرد. این الگو بر اساس اصل برابری میان متن مبدا و مقصد استوار است و آن را در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی- صرفی، گفتمانی-کارکردی و سطح سبکی- کاربرد شناختی می داند. این پژوهش در صدد بوده است با روش توصیفی – تحلیلی، ترجمه الهی قمشه ای و فولادوند از سوره مبارکه قمر را بر مبنای سطوح چهارگانه مدل گارسس مورد بررسی و نقد قرار دهد. نتایج نشان می دهد که در سطح معنایی-لغوی در ترجمه فولادوند بسط معنایی بیش تر و در ترجمه الهی قمشه ای قبض معنایی، ابهام واژگانی و توضیح بیش تری مشاهده می شود. در سطح صرفی-نحوی در ترجمه فولادوند ترجمه غلط ساختار صرفی و نحوی بیش تر و در ترجمه الهی قمشه ای جابجایی ساختار در ترجمه بیش تر وجود دارد. در سطح گفتمانی-کاربردی در ترجمه فولادوند و الهی قمشه ای تغییر منظور آیات در حد یکسان و تغییر به سبب تفاوت های اجتماعی و فرهنگی در ترجمه فولادوند بیش تر مشاهده می شود. در سطح سبکی – کاربرد شناختی در ترجمه الهی قمشه ای، تغییر کاربرد صنایع بلاغی بیش تر مشاهده می شود. بنابراین میزان افزایش در ترجمه الهی قمشه ای بیش تر و در ترجمه فولادوند میزان مانش و میزان کاهش، بیش تر مشاهده شد.
تغییر بیان در سطح دستوری و واژگانی براساس مدل کارمن گارسس (مطالعه موردی: ترجمه های حدادعادل، معزی و انصاریان از جزء 29 و 30 قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردگسترده عالمان فارسی زبان به ترجمه قرآن کریم در چند دهه اخیر حیات و نشاطی دو چندان به خود گرفته است به گونه ای که نکته سنجان و منتقدان بسیاری موفق به ارائه الگوی نقد ترجمه شده اند تا با این الگوی نقد، ترجمه های متون مختلف قرآن کریم را که آثار ارزشمندی هستند به صورت موشکافانه و دقیق بررسی کرده و با این شیوه باب نوینی در پژوهش های قرآنی به عنوان «نقد ترجمه های قرآن کریم» باز کنند. از جمله این الگوها، مدل پیشنهادی کارمن گارسس است که در 4 سطح مطرح شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمه حدادعادل، معزی و انصاریان را با گزینش آیاتی از جزءهای 29 و30 قرآن کریم طبق مدل یاد شده با تکیه بر سطح دستوری- واژگانی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی است، یکی آن است که طبق الگوی گارسس تنها ترجمه معزی به صورت یک به یک است. دیگر آنکه ترجمه انصاریان و حدادعادل تنها به صورت توضیح و بسط معنا است و در بقیه موارد هر سه مترجم طبق الگو پیش رفته اند.
بررسی واژگانی ترجمه های حداد عادل، معزی و انصاریان در آیاتی از جزء 29 و 30 قرآن کریم با تکیه بر نظریه سطح معنایی- لغوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های نقد ترجمه، ارزیابی ترجمه به منظور تشخیص سطح کیفی آن است؛ از جمله الگوهای ارائه شده در این نوع ارزیابی و نقد، الگوی نقد ترجمه گارسس است که به سبب دارا بودن مؤلفه های تعیین میزان قابلیت وکیفیت متون ترجمه و میزان مطابقت آن ها با متن مبدأ، می تواند الگویی مناسب برای نقد ترجمه های قرآن کریم نیز باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه حداد عادل، معزی و انصاریان را از آیات جزء 29 و30 قرآن کریم، طبق مدل پیشنهادی گارسس در سطح معنایی- لغوی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد و به این سؤال پاسخ گوید که میزان تطابق ترجمه های حداد عادل، معزی و انصاریان با روش گارسس در سطح معنایی-لغوی تا چه حد بوده است؟ مهمترین یافته های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی با هدف ارزیابی میزان برابری متن مبدأ با مقصد صورت گرفته، بیانگر این است که واژگان ترجمه های مذکور از نظر مؤلفه های گارسس، قابل نقد و ارزیابی است به گونه ای که ترجمه های هر یک از مترجمان یا توضیحی (توضیح تفسیری و واژگانی) است و یا موارد بی شماری از همانندی و معادل سازی و قبض و بسط نحوی و انتقال ابهام را در خود دارند. بررسی میزان مطابقت ترجمه ها با سطح معنایی- لغوی الگوی گارسس نشان می دهد که ترجمه انصاریان در همه این سطح به جز قبض نحوی بیشترین مطابقت را با سطح معنایی لغوی دارد و در درجه دوم ترجمه حداد عادل به میزان متوسط از این سطح کاربست را دارا بوده به گونه ای که همه این سطح در ترجمه وی مشاهده می شود و در نهایت، ترجمه معزی به دلیل تحت اللفظی بودن به جز قبض نحوی که بالاترین مطابقت را داراست، در موارد دیگر کمترین کاربست را از الگوی گارسس داشته است.
نقد ترجمه فارسی داستان «نهرالذهب» براساس نظریه سطح معنایی- لغوی الگوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوها و مدل های متفاوتی از سوی نظریه پردازان ترجمه ، ارائه شده است که به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیق تر برای سنجش ترجمه ها به کار می روند. نظریه ارزیابی کیفیّت ترجمه کارمن گارسس (1994) از مهم ترین نظریات حوزه زبان شناختی است که به منظور تشخیص سطح کیفی ترجمه ها، سازمان یافته و به تحلیل کیفی متون ترجمه شده ادبی می پردازد. در این نوشتار، برآنیم براساس الگوی پیشنهادی گارسس در سطح معنایی– لغوی، ترجمه داستان «نهرالذهب» یعقوب الشارونی را با عنوان «رودخانه طلایی» از وحید سبزیان پور و حُسیبه وکیلی با در نظر گرفتن متن اصلی داستان بررسی کنیم. مهم ترین یافته های این نوشتار که با روش توصیفی– تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که این ترجمه از لحاظ سطح «معنایی– لغوی» موارد محدودی از داده های قابل تطبیق با نظریه گارسس و زیرگروه های متعدّدآن از قبیل قبض و بسط نحوی، اقتباس، تعریف یا توضیح برحسب اختلافات فرهنگی و ابهام و... را در خود جای داده است. زبان شناسان معتقدند دلالت های مختلف یک صورت واحد، منجر به ابهام می شود. مطابق نظر گارسس، ابهام ممکن است عمدی یا سهوی باشد. ابهام عمدی یا هنری باید منتقل شود و ابهام غیرعمدی باید برطرف شود. طبق بررسی انجام شده در این ترجمه در کتاب نهرالذهب هیچ گونه ابهامی مشاهده نشد. براساس یافته های این مقاله، «اقتباس» یا همان انتخابِ معناییِ نزدیک جمله یا کلمه در ترجمه دارای بیشترین بسامد و «توضیح»؛ یعنی بیان توضیح درباره کلمه در پاورقی یا پرانتز، کمترین مورد را دارا بوده و قبض نحوی یا همان کاهش واژگان در ترجمه که از نکات منفی اشاره شده به آن در نظریه گارسس است، مواردی بیان شده است.
بررسی تعریب کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر استاد مطهری براساس مدل گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه، بخش مهمی از کار ترجمه است که به رشد و تکمیل آن منجر می شود. نظریه ارزیابی کیفیت ترجمه گارسس (1994) به دلیل دارا بودن معیارهای میزان قابلیت و کیفیت متون ترجمه در تشخیص سطح کیفی ترجمه ها بسیار کارآمد است. کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری از جمله کتاب های برجسته در زمینه تاریخ، فرهنگ و سیاست است که با عنوان «الإسلام و إیران»، به زبان عربی ترجمه شده است. در پژوهش حاضر، تعریب این کتاب با تکیه بر الگوی «کارمن والرو گارسس» و در چهار سطح واژگانی، دستوری، گفتمانی و سبکی و به روش توصیفی- تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که این تعریب -با توجه به تکنیک های منفی بیشتر- تنها از کفایت برخوردار است نه مقبولیت. مترجم در دو سطح «معنایی- لغوی» و «نحوی- صرفی» نسبت به سطوح دیگر مدل گارسس موفق تر عمل کرده و در سطح «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» نیازمند بازنگری است. از عیوب اساسی ترجمه، حذف های مخل و نابجا است که شامل حذف واژه، جمله، پاراگراف و صفحات متعدد است. در کنار حذف، شاهد پدیده بسط یا پرگویی بیش از اندازه هستیم که گاه منجر به تحریف متن می شود.
تأثیر بهره گیری از راهبرد «بسط» در میزان کفایت و مقبولیت ترجمه های صفارزاده، مجتبوی و فولادوند از قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
راهبرد «بسط» یکی از تکنیکهای ارزیابی کیفیت در دیدگاه گارسس مشتمل بر «توضیح، تعریف، بسط نحوی، بسط معنایی، بسط خلاقانه، بسط ساده» بوده که در سه سطح معنایی-واژگانی، نحوی و سبکی آن میگنجند و در نهایت میزان ویژگیهای مثبت و منفی بیانگر کفایت و مقبولیت را نقد و بررسی میکند. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی از نوع مقابلهای، بسامد انواع تکنیکهای بسط را در سه ترجمه فولادوند با محوریت ترجمه وفادار، مجتبوی با محوریت ترجمه ارتباطی و معنایی، و صفارزاده با محوریت ترجمه آزاد از سورههای نبأ، تکویر و مطففین بررسی کرده است. سپس با تکیه بر آمار و نمودار، مقادیر بهدست آمده مقایسه شده و میزان افزودههای منفی و مثبت از لحاظ کفایت و مقبولیت مشخص گردیده است. برآیند پژوهش نشان داد افزودهها در سطوح معنایی و نحوی باعث تغییرات فراوانی در سطح سبکی متن ترجمه شده، بهطوری که درصد چشمگیری در کفایت منفی مشاهده میشود. بر اساس الگوی گارسس، ترجمه معنایی مجتبوی در کابرد راهبرد بسط، به نسبت کفایتِ مثبت بالایی که دارد، از مقبولیت منفی کمتری برخوردار بوده و کفایت و مقبولیت ترجمه وی بیشتر از دو ترجمه آزاد صفارزاده و وفادار فولادوند میباشد.
مقایسه و ارزیابی ترجمه انصاریان و طاهری از سوره ملک بر اساس الگوی نقد گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ارزیابی و نقد ترجمه های قرآن کریم به زبان فارسی نمی توان تنها به معنای واژگان و جمله ها بسنده نمود، بلکه نیاز است تا با الگوها و نظریه های ترجمه متون، ترجمه های فارسی موجود مورد بازخوانی و نقد قرار گیرد تا بتوان ترجمه ای که بیشترین شباهت را به متن اصلی دارد، ارائه داد. یکی از روش هایی که می تواند چارچوبی کارآمد در ارزیابی کیفیت ترجمه های قرآن کریم باشد، نظریه گارسس است که الگویی برای ارزیابی متون ادبی است و در ترجمه نیز تنها به معنای واژه ها و جمله ها بسنده نکرده و چهار سطح را در نظر داشته است. نوشتار حاضر بر اساس الگوی ارزیابی ترجمه گارسس در چهار سطح (واژگانی، دستوری، گفتمان و سبکی) ترجمه طاهری و انصاریان از سوره ملک را مورد ارزیابی و نقد قرار داده است. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که ترجمه انصاریان و طاهری از منظر شاخص های نظریه گارسس قابل نقد و ارزیابی است. ترجمه انصاریان دارای مصادیق بسیاری برای عناصر بسط واژگانی و ترجمه طاهری برای زیرگروه تعدیل، حذف و تقلیل مصادیق فراوانی دارد که این خود از منظر گارسس، شاخص های مثبت ترجمه انصاریان را نسبت به ترجمه طاهری قابل توجه تر نموده است. همچنین به نظر می رسد که ترجمه انصاریان به جهت داده های بسیار برای شاخص های مرتبط با حوزه زبان مقصد، ترجمه ای مقصد گرا و مخاطب محور است.
نقد ترجمه فارسی منتخب آثار جبران در کتاب «حمّام روح» بر پایه مدل نظری گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش زبان در یک متن ادبی، زیبایی آفرینی بوده و ترجمه ادبی نیز از این منظر از حساسیت ویژه ای برخوردار است. در متن ادبی، مترجم نه تنها محتوا و پیام، بلکه آرایه ها و صنایع ادبی را نیز باید به میزان مجاز و در قالبی که متن می طلبد، وارد متن ترجمه کند. در میان نظریه های نقد ترجمه، الگوی کارمن والرو گارسس (1994) به نقد ترجمه ادبی می پردازد. این الگو شامل چهار سطح (معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی-کارکردی و سبکی- عملی) است. در این الگو، ترجمه ها از منظر دو معیار کفایت و مقبولیت نیز ارزیابی می شوند. این پژوهش، ترجمه منتخب آثار «جبران خلیل جبران» در کتاب «حمّام روح» سید حسن حسینی (1377) را بر پایه نظریه نقد ترجمه گارسس و در هر چهار سطح مدل پیشنهادی وی با شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهد. دستاورد این جستار، بیانگر آن است که مترجم در زمینه معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی، عملکرد بهتری داشته و در سطوح سبکی و گفتمانی نسبتاً ضعیف ظاهر شده است، اما به طور کلی این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار است. همچنین مترجم بیش از همه راهکارها از «بسط یا افزایش» بهره جسته است.
نقد واژگانیِ ترجمه شیخ عبدالحق محدّث دهلوی از فتوح الغیب (با تکیه بر سطح معنایی- لغوی گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد واژگانی از جمله نقدهایی است که برای سنجش ترجمه های متون گوناگون به کار می رود. الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه گارسس (1994) از جمله جامع ترین الگوهای ارائه شده در این نوع نقد است که به طور ریشه ای به ارزیابی کیفیت ترجمه می پردازد و بر اصلِ برابری میان متن مبدأ و مقصد در چهار سطح معنایی– لغوی، نحوی– صرفی، گفتمانی– نقشی و سبکی– مقصود شناختی، استوار است. این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی انتخاب های واژگانی ترجمه محدّث دهلوی از فتوح الغیب را براساس سطح معنایی– لغویِ الگوی گارسس ارزیابی و نقد کند. برای این منظور پس از معرفی اجمالی محدّث دهلوی و ترجمه وی، الگوی گارسس به طور مختصر تبیین و سپس کاربستِ مؤلفه های سطح معنایی- لغوی این الگو بر مثال های مستخرج از کتاب در عنوان های جداگانه، ذکر می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد ترجمه محدّث دهلوی از منظر مؤلفه های الگوی گارسس دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت قابل قبولی برخوردار است؛ زیرا علاوه بر تفسیری بودن، موارد فراوانی از معادل سازی و همانندی، بسط واژگانی و همچنین رفع ابهام را در خود دارد.
بررسی و نقد ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی براساس الگوی گارسس در سطح نحوی-واژه ساختی (صرفی) (مطالعه موردی: قمی و انصاریان)
حوزه های تخصصی:
دعای ابوحمزه ثمالی از زیباترین دعاهای امام سجاد (ع) به شمار می رود که توسط ابوحمزه ثمالی در اسناد هدایت جامعه انسانی به ویژه شیعیان ثبت شده است. این دعا ترجمه های بسیاری به فارسی دارد اما تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمه یهای آن طراحی نشده است. و برای این هدف می بایست الگوی موثق و کارآمد را انتخاب کرد. در همین راستا، مقاله ی حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه ی دعای ابوحمزه ثمالی پرداخته و از میان چهار سطح ، سطح نحوی_ واژه ساختی (صرفی) این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. از جمله ترجمه های رایج دعای ابوحمزه ثمالی، ترجمه ی «انصاریان و شیخ عباس قمی» است که در این پژوهش با استناد به نظریه ی کارمن گارسس در سطح نحوی_واژه ساختی، دو ترجمه ی مذکور بررسی و نقد شده است. و انتظار می رود پژوهش به این نتیجه دست یابد که از میان مؤلفه های این سطح، «تغییر نحو، تغییر دیدگاه ، بسط نحوی و جبران» بیشترین کارکرد را در ترجمه ی دعاها دارند و از مؤلفه های مثبت این نظریه به شمار می روند. مؤلفه های منفی « ترجمه ی تحت اللفظی و تلویح، تقلیل وحذف» و مؤلفه خنثی «تغییر نوع جمله» می باشد.
نقد و ارزیابی معادل یابی واژگانی در ترجمه عربی تاریخ بیهقی براساس الگوی گارسس
حوزه های تخصصی:
یحیی الخشاب و صادق نشأت در سال 1956 میلادی تاریخ بیهقی را به عربی ترجمه کردند. ارزش علمی و ادبی تاریخ بیهقی در میان متون فارسی و تاریخی، بایستگی ارزیابی و نقد چنین ترجمه ای را نمایان می کند. نقد ترجمه یکی از روش هایی است که در نمود سطح کیفی متون مترجَم راهگشا است. هدف این پژوهش، نقد و ارزیابی معادل یابی واژگانی تعریب تاریخ بیهقی از آغاز تا پایان داستان حسنک وزیر براساس سطح معنایی لغوی الگوی کارمن گارسس است. تعریف، معادل فرهنگی یا کارکردی، همانندسازی، بسط نحوی، قبض نحوی و ابهام از جمله مؤلّفه های این سطح از الگو هستند که در این پژوهش به آنها می پردازیم. این پژوهش روشن می کند که معادل یابی واژگان و اصطلاحات متن مبداء در زبان متن مقصد دامنه ای فراخ دارد و به همین سبب، عموم اشکالات ترجمه عربی تاریخ بیهقی، واژگانی است. مترجمان از همانند سازی و تعریف بیشتر از همه مؤلّفه ها برای ترجمه این متن کهن بهره برده اند. یکدست نبودن معادل واژگانی در سراسر متن دیده می شود و بی توجّهی مترجمان به تحوّلات زمانی واژگان و معانی پنهان و کنایی اصطلاحات فارسی مهم ترین دلیل رخ دادن خطاهای ترجمه واژگانی در این متن است.
کاربست الگوی گارسس در تحلیل ترجمه فولادوند از سوره انعام (مطالعه موردی: سطح معنایی - لغوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی گارسس در تحلیل ترجمه بینازبانی، شامل چهار سطح معنایی-لغوی، صرفی-نحوی، گفتمانی-کارکردی و سبکی-منظورشناختی است. هریک از چهار سطح یادشده شامل عنوان های دیگری است که درمجموع، امکان تحلیل گسترده و جامع ترجمه بینازبانی را با رویکرد ترکیبی فراهم می آورند. در پژوهش حاضر، کاربست سطح معنایی-لغوی الگوی گارسس مدنظر است و ترجمه فولادوند از سوره انعام به عنوان مورد پژوهشی انتخاب شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهند فولادوند در ترجمه این سوره از راهبردهای تعریف یا توضیح، معادل یابی فرهنگی یا کارکردی، بسط نحوی، قبض نحوی و معادل گزینی واژه خاص با واژه عام و بالعکس استفاده کرده است. الگوی گارسس در سطح معنایی - لغوی، دو زیرمجموعه دیگر نیز دارد که نخست [تشخیص] ابهام و دیگری اقتباس است. ترجمه فولاوند از سوره انعام، برای مثال، به دلیل چندمعنایی واژگان قرآن کریم در بافت آیات با چالش ابهام آفرینی مواجه است. اقتباس به معنای حذف ارجاع فرهنگی زبان مبدأ در زبان مقصد و جایگزین ساختن آن با ارجاع غیر مرتبط، یک راهبرد غیر عقلایی در ترجمه بینازبانی است. این راهبرد در ترجمه فولادوند از سوره انعام نمودی ندارد.
کاربست تکنیک تغییر در ترجمه ی قرآن کریم اثر بهاء الدین خرمشاهی براساس مدل گارسس (بررسی موردی از جزء 15 تا 20)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
209 - 224
حوزه های تخصصی:
ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی یکی از کوشش های فاخر در قلمرو قرآن پژوهی است که در دهه های اخیر مورد توجه ترجمه پژوهان و منتقدان قرار گرفته است. این جریان که در آغاز برپایه ی ذوق شخصی شکل گرفت، چندی است با راهیابی مطالعات ترجمه به حیطه ی ترجمه ی قران کریم و آشنایی ترجمه پژوهان با مکاتب و نظریه های ترجمه، روبه روشمندی نهاده است. الگوی ارزیابی «گارسس» یکی از نظریه های ارزیابی ترجمه است که در نقد ترجمه های قران کریم کارایی قابل توجهی دارد. مقاله پیشارو با عنوان «کاربست تکنیک تغییر در ترجمه ی قران کریم، اثر بهاءالدین خرمشاهی، براساس مدل گارسس (بررسی موردی از جزء 15تا 20)»، پژوهشی نظری است که به روش توصیفی –تحلیلی، ترجمه ی قران کریم، اثربهاء الدین خرمشاهی را برپایه ی تکنیک تغییر در الگوی «گارسس» مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش حکایت از آن دارد که با توجه به رویکرد خرمشاهی در ترجمه، همه ی اقسام تکنیک تغییر مورد اشاره در این پژوهش به ویژه تغییر نحو (دستور گردانی) با ارزش مثبت و تغییر ساختار درونی متن مبدأ با ارزش منفی در ترجمه ی وی به کار رفته است.