مطالب مرتبط با کلیدواژه

خودناتوان سازی


۱.

رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خودناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اهمال کاری خودناتوان سازی سبک های فرزندپروری ادراک شده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۱۳۶۸
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تعیین رابطه ی سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خود ناتوان سازی بود. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای150 دانش آموز پایه ی سوم دبیرستان های شهر کرج انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری، سهل انگاری و خودناتوان سازی را تکمیل کردند. داده ها به وسیله ی تحلیل رگرسیون گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد، سبک فرزندپروری مستبدانه با اهمال کاری و خود ناتوان سازی رابطه مثبت و معنادار دارد و سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با خودناتوان سازی رابطه منفی و معنادار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد، از میان سبک های فرزندپروری ادراک شده، سبک فرزندپروری مستبدانه پیش بین مثبت و معنادار اهمال کاری و سبک مقتدرانه پیش بین منفی و معنادار خودناتوان سازی است. در مجموع، یافته ها بیانگر آن بود که می توان از طریق محبت و مشارکت بیشتر والدین در امر فرزندپروری، از آثار زیانبار رفتار اهمال کاری و خودناتوان سازی جلوگیری بهعمل آورد.
۲.

نقش واسطه ای باورهای هوشی در تأثیر الگوهای ارتباطی خانواده بر خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای هوشی الگوهای ارتباطی خانواده دانش آموزان دبیرستان خودناتوان سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۱ تعداد دانلود : ۶۵۲
خودناتوان سازی پیامدهای زیادی دارد و اثرات نامطلوبی بر نظام آموزشی هر کشوری وارد می کند. هدف این پژوهش، بررسی اثر واسطه ای باورهای هوشی در رابطة الگوهای ارتباطی خانواده (متغیر  پیش بین) و خودناتوان سازی تحصیلی (متغیر ملاک) دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر شیراز است. با این هدف، 400دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شده اند و پرسشنامة الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994)، مقیاس خودناتوان سازی (رادوالت و جونز، 1982) و مقیاس باورهای هوشی (دوپیرات و مارینه، 2005) را تکمیل کرده اند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوة همزمان و بر اساس روش بارون و کنی (1986) تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که جهت گیری گفت وشنود به صورت منفی (15/0-=β، P</006) و جهت گیری همنوایی به صورت مثبت(18/0=β، P</001) بر خودناتوان سازی اثر مستقیم دارند. همچنین  جهت گیری گفت و شنود از طریق واسطه گری باورهای هوشی افزایشی و جهت گیری همنوایی از طریق واسطه گری باورهای هوشی ذاتی بر خودناتوان سازی اثر غیرمستقیم دارند. باورهای هوشی ذاتی به صورت منفی و باورهای هوشی افزایشی به صورت مثبت خودناتوان سازی را پیش بینی می کنند. باورهای هوشی نقش واسطه ای در این میان ایفا  می کند؛ اما علاوه بر الگوهای ارتباطی خانواده، احتمالاً عوامل دیگری مانند عوامل مربوط به مدرسه و معلمان نیز  بر باورهای هوشی تأثیر دارند.
۳.

خودناتوان سازی براساس فرایندهای خانواده: اثر واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی تحصیلی خودناتوان سازی فرایندهای خانواده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۳۷۳
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه فرایندهای خانواده، خودکارآمدی تحصیلی و خودناتوان سازی دانشجویان دانشگاه انجام پذیرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 335 نفر (208 دختر و 127 پسر) از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که براساس روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش هر یک از شرکت کنندگان مقیاس فرایندهای خانواده نوجوان ازدمیر، وازسونی و کوک، 2013)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (گرین و دیگران، 2004)، و مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رادوالت، 1979) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان نشان دادند: الف) ابعاد فرایندهای خانواده (نزدیکی و تأیید همسال) خودناتوان سازی را به طور منفی پیش بینی می کنند، ب) ابعاد خانواده (نزدیکی و تأیید همسال) پیش بینی کننده مثبت خودکارآمدی تحصیلی است، ج) خودکارآمدی تحصیلی به طور منفی پیش بینی کننده خودناتوان سازی است. در مجموع، نتایج نشان دادند خودکارآمدی تحصیلی می تواند به عنوان متغیر واسطه ای بین دو بعد فرایندهای خانواده (نزدیکی به والدین و تأیید همسال از سوی والدین) و خودناتوان سازی در نظر گرفته شود.
۴.

رابطه بین خودناتوان سازی و حرمت خود ناپایدار: نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودناتوان سازی ناپایداری حرمت خود ترس از ارزیابی منفی نوجوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۴۹۴
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه گری ترس از ارزیابی منفی در رابطه خودناتوان سازی و ناپایداری حرمت خود انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کل دانش آموزان دختر پایه هشتم متوسطه (با میانگین سنی 14 سال) تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس طرح زمینه یابی، نمونه ای متشکل از 150 دختر پایه هشتم به روش نمونه برداری در دسترس با استفاده از نسخه کوتاه ترس از ارزیابی منفی (FNES-B؛ لیری، 1983)، مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودولت، 1982) و مقیاس حرمت خود ناپایدار (چابرول، روسیو و کالاهان، 2006) بررسی شدند. داده ها با روش رگرسیون تحلیل شد و نتایج نشان داد که حرمت خود قادر به پیش بینی هر دو بعد خودناتوان سازی است. نتایج از نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین ابعاد خود ناتوان سازی و ناپایداری حرمت خود حمایت کرد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ناپایداری حرمت خود تاحدودی از طریق ترس از ارزیابی منفی، بر خود ناتوان سازی تأثیر می گذارد. در نتیجه با تمرکز بر الگوی نظری و پرداختن به ترس از ارزیابی منفی می توان موجب ارتقای پایداری حرمت خود در نوجوانان شود.
۵.

بررسی رابطه بین وانمودگرایی با خودپنداشت و تفاوت جنس در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وانمودگرایی خودپنداشت فریب کاری ادراک شده خودناتوان سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۳۸۰
وانمودگرایی که به بیماری انسان های موفق تعبیر می شود در واقع چرخه معیوبی از احساسات نامطلوب درباره آنچه است که فرد در راه موفقیت به دست آورده، وانمودگرایان شکست را درونی می کنند و خشنودی و رضایت کمتری نسبت به غیر وانمودگرایان تجربه می کنند. این ها همچنین پیامدهای مؤثری از بازتاب شکست در افرادی با خودپنداشت پایین است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین وانمودگرایی با خودپنداشت در دانشجویان ارشد غیرپزشکی دانشگاه تهران در چهار گروه علوم انسانی، علوم پایه، فنی و هنر که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین منظور 400 دانشجو (228 پسر و 192 دختر) مقیاس وانمودگرایی کلانس (1978)، و مقیاس خودپنداشت 10 آیتمی پورحسین را تکمیل کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که وانمودگرایی بالا با خودپنداشت همبستگی معنی دار منفی داشت. اما آزمون t در رابطه با تفاوت جنس در وانمودگرایی و خودپنداشت همبستگی معنی داری نداشت. بنابراین نتایج مبین این است که وانمودگرایی بالا با خودپنداشت پایین همبستگی دارد، و وانمودگرایان از خودپنداره ضعیف تری برخوردارند و در زمینه خودپنداشت و وانمودگرایی نیز تفاوتی میان دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد.
۶.

بررسی رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خودناتوان سازی و زیر مقیاس های آن در دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی بهنجار کمال گرایی نوروتیک خودناتوان سازی خلق منفی عذرتراشی تلاش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۳۸۸
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه کمال گرایی بهنجار و نوروتیک با خود ناتوان سازی و زیر مقیاس های آن (خلق منفی، تلاش و عذر تراشی) در دانشجویان پسر بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 350 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار: شرکت کنندگان مقیاس های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و مقیاس تری شورت و همکاران (1995) را تکمیل کردند. داده ها به وسیله آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کمال گرایی بهنجار با خودناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه منفی معنادار و با مولفه تلاش رابطه مثبت و معناداری داشت. از طرف دیگر کمال گرایی نوروتیک با خود ناتوان سازی و مولفه های خلق منفی و عذرتراشی رابطه مثبت و معناداری داشت اما با مولفه تلاش رابطه معناداری نداشت. همچنین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک به صورت همزمان بیشترین قدرت پیش بینی را به ترتیب برای خلق منفی، خودناتوان سازی کلی، عذرتراشی و تلاش داشتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با افزایش نمرات افراد در کمال گرایی بهنجار، رفتارهای خودناتوان ساز آنها کاهش می یابد، در حالیکه با افزایش نمره کمال گرایی نوروتیک رفتارهای خودناتوان ساز آنها افزایش می یابد. همچنین می توان از روی ابعاد بهنجار و نوروتیک کمال گرایی خود ناتوان سازی دانشجویان را به طور مستقیم پیش بینی نمود.
۷.

بررسی نقش خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی خودناتوان سازی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودناتوان سازی خوش بینی تحصیلی باورهای فراشناختی تنظیم شناختی هیجان اختلال یادگیری ویژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۷۶
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خود ناتوان سازی بر اساس خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در دانش-آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 540 دانش آموز دچار انواع اختلال یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۲۲۵ نفر که ویژگی های لازم را داشتند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه تنطیم شناختی-هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کاترایت (2004)، پرسشنامه خوش-بینی تحصیلی شیرر و کارور (1985) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی میدگلی (2000) بود. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان توان پیش بینی خود ناتوان سازی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارند(156/0=R2؛001/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و همچنین تنظیم شناختی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در خود ناتوان سازی، افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ خود ناتوان سازی پایین هستند را مهیا کرد.
۸.

رابطه ناامیدی و خودناتوان سازی با گرایش به دوپینگ در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوپینگ خودناتوان سازی ناامیدی ورزشکاران حرفه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۲۷۲
مسائل روانی جزء جدایی ناپذیر در همه زمینه های رفتاری از جمله در ورزش است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ناامیدی با خود ناتوان سازی و گرایش به دوپینگ در ورزشکاران مرد استان فارس بود. این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ورزشکاران مرد استان فارس در رشته های دومیدانی، وزنه برداری و بوکس بود که تعداد 384 نفر با صورت تصادفی به عنوان نمونه تعیین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های ناامیدی بک (1979)، پرسش نامه گرایش به دوپینگ پتروزی (2007) و پرسش نامه خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) بود. روایی صوری پرسش نامه ها توسط اساتید و روایی همگرا و واگرای پرسش نامه ها نیز بررسی و تأیید شد. همچنین پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی.ال.اس نسخه سوم استفاده شد. نتایج نشان داد بین ناامیدی با خودناتوان سازی، ناامیدی با گرایش به دوپینگ و خودناتوان سازی با گرایش به دوپینگ رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد خود ناتوان سازی به عنوان یک میانجی در رابطه بین ناامیدی با گرایش به دوپینگ معنا دار است. همچنین مدل تأثیر ناامیدی بر گرایش به دوپینگ با میانجی خودناتوان سازی از برازش مناسبی برخوردار بود. در نهایت پیشنهاد می گردد، علاوه بر موارد نظارتی در کاهش دوپینگ به مسائل روانی ورزشکاران نیز در سطوح مختلف رقابتی توجه گردد.
۹.

تبیین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس خودناتوان سازی با میانجی گری عشق به یادگیری، عزّت نفس و مهارت های خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرزندگی تحصیلی خودناتوان سازی عشق به یادگیری عزت نفس مهارت های خودتنظیمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۳۲۵
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس خودناتوان سازی با میانجی گری عشق به یادگیری، عزّت نفس و مهارت های خودتنظیمی انجام شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر پلدختر( حدوداً 3990) بوده است که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 350 نفر (175 دختر و 175 پسر) به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های خودناتوان سازی، سرزندگی تحصیلی، عزّت نفس، عشق به یادگیری و خودتنظیمی را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با برازش مناسبی مورد تأیید قرار گرفت. بر این اساس، بین خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد. علاوه بر این، دو متغیر عشق به یادگیری و عزّت نفس در رابطه میان متغیرهای خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی به طور معناداری نقش میانجی گر دارند. با این وجود، متغیر مهارت های خودتنظیمی به عنوان یک عامل میانجی گر در رابطه میان متغیرهای متغیرهای خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی شناخته نشد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که در وهله نخست، خودناتوان سازی عاملی است که می تواند اثرات زیان باری بر سرزندگی دانش آموزان در محیط مدرسه داشته باشد. به همین سبب، باید با بهره گیری از اثرات مثبت عواملی مانند افزایش عشق به یادگیری و عزّت نفس، آثار منفی این رابطه را به طور چشم گیری کاهش داد.
۱۰.

بررسی رابطه کارکرد خانواده و الگوی تعامل خانواده با خود ناتوان سازی در مراجعین به مراکز مشاوره شهر گرگان

تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۵۶
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه کارکرد خانواده و الگوی تعامل خانواده با خود ناتوان سازی در مراجعین به مراکز مشاوره شهر گرگان بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان در سال 95-96 می باشد. نمونه مطالعه عبارت بود از 380 نفر از افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان به منظور نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه الگوی تعاملات خانواده ریچی و فیتز پاتریک (1990)، ابزار سنجش خانواده مک مستر (Fad) مقیاس خود ناتوان سازی(SHS) استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین مولفه عملکرد کلی از کارکرد خانواده و خودناتوان سازی در سطح معناداری 05/0 رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. در واقع می توان گفت هر چه نمرات افراد درمولفه کارکرد کلی از کارکرد خانواده بیشتر باشد میزان خودناتوان در آن ها کاهش می یابد. همچنین افزایش الگوی تعامل خانواده باعث کاهش خودناتوان سازی می شود. همچنین بین کارکرد خانواده و الگوی تعامل خانواده با خودناتوان سازی رابطه معنا داری وجود داشت.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حل مشکل، نقش ها، عملکرد کلی، الگوی گفت و شنود و الگوی همنوایی باعث کاهش خودناتوان سازی می شوند. با توجه به این یافته ها به نظر میرسد آموزش و مداخلات مبتنی بر افزایش کارکرد و الگوهای ارتباطی خانواده می تواند با کاهش خود ناتوان سازی در راستای افزایش سلامت روان مراجعین مراکز مشاوره مثمر ثمر واقع گردد.
۱۱.

مقایسه اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت درمانی مثبت اندیشی خودناتوان سازی جهت گیری منفی به مشکل دانش آموزان نابینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی بر خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل، با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان نابینای مقطع متوسطه دوم در شهر اردبیل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری متشکل از دانش آموزان دختر و پسر نابینای مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل (سال تحصیلی ۱۳۹۹) بود. ۶۶ نفر داوطلب بصورت هدفمند و به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۲۲ نفر) انتخاب شدند، آموزش مداخله ای برای گروه واقعیت درمانی ۱۰ جلسه و مثبت اندیشی ۸ جلسه در نظر گرفته شد. نابینایی مطلق و تحصیل در مقطع متوسطه دوم به عنوان ملاک ورودی و تحت نظر روانپزشک نبودن، عدم مصرف دارو و عدم حضور در بیش از 3 جلسه، به عنوان ملاک های خروجی در نظر گرفته شد. داده ها با پرسشنامه خودناتوان سازی، و جهت گیری منفی به مشکل جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کووارایانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بوسیله نرم افزار 21 spssاستفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که مداخله درمانی مثبت اندیشی و واقعیت درمانی موجب ظهور تفاوت بین دوگروه آزمایش و گروه گواه با نقش تعدیل کننده جنسیت در خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل بود، که البته در دوره پیگیری نیز ماندگار بود (05/0 P<). می توان نتیجه گرفت که آموزش واقعیت درمانی و مثبت اندیشی در بهبود وضعیت گروه آزمایش در حوزه خودناتوان سازی و جهت گیری منفی به مشکل موثر بوده، لذا بکارگیری آن در دانش آموزان نابینا مورد تاکید قرار دارد.
۱۲.

رابطه خودناتوان سازی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان: نقش میانجی اهمال کاری در دانش آموزان دورۀ دوم متوسطه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی اهمال کاری در رابطه خودناتوان سازی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل همۀ دانش آموزان دورۀ دوم متوسطه شهرکرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بوده که براساس جدول نمونه گیری مورگان 373 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خود ناتوان سازی جونز و رودوالت(1982)، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم(1984) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور(1999) بود. تجزیه و تحلیل آماری با به کارگیری آزمونهای رگرسیون همزمان و آزمون معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL انجام شده است. نتایج نشان داد که ضریب مسیر میان خودناتوان سازی تحصیلی با اهمال کاری برابر 0/34 است. در رابطه میان خودناتوان سازی تحصیلی با عملکرد تحصیلی برابر 0/53- و ضریب مسیر اثر اهمال کاری با عملکرد تحصیلی برابر 0/41- بود که نشان دهندۀ ارتباط معنادار متغیرهای پژوهش است. همچنین نتایج نشان داد که اهمال کاری به میزان 0/14- در رابطه میان خودناتوان سازی با عملکرد تحصیلی مؤثر است. به این معنا که با اضافه کردن متغیر اهمال کاری در رابطه میان خودناتوان سازی با عملکرد تحصیلی، مقدار رابطه به 0/67- می رسد. بنابراین نقش میانجی اهمال کاری مورد تأیید قرار گرفت. باتوجه به نتایج به دست آمده شناخت خودناتوان سازی و اهمال کاری و جلوگیری از آنها امری مهم و ضروری برای کمک به دانش آموزان و بهبود نظام آموزشی است.
۱۳.

تأثیر آموزش انگیزش تحصیلی بر ابعاد شناختی-انطباقی/غیرانطباقی، رفتاری-انطباقی/غیرانطباقی انگیزش و عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگیزش تحصیلی خوداثربخشی تبحرگرایی ارزش گذاری پایداری مدیریت تکلیف برنامه ریزی اضطراب اجتناب از شکست کنترل نامطمئن خودناتوان سازی عدم التزام تحصیلی عملکرد تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۹۸
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش انگیزش تحصیلی بر ابعاد شناختی-انطباقی، شناختی-غیرانطباقی، رفتاری-انطباقی و رفتاری-غیرانطباقی انگیزش و عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر بوشهر بود. آموزش انگیزش تحصیلی (طی 16 جلسه آموزشی) به عنوان متغیر مستقل و خوداثربخشی، تبحرگرایی، ارزش گذاری، پایداری، برنامه ریزی، مدیریت تکلیف، اضطراب، اجتناب از شکست، کنترل نامطمئن، خودناتوان سازی، عدم التزام تحصیلی و عملکرد تحصیلی به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش و التزام تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی مارتین، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودگردان زیمرمن و مارتینز-پونز و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی یادگیری ایکلس بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستانی شهر بوشهر در سال تحصیلی 88-1387 بود، که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله یی انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. نتیجه ی تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش انگیزش تحصیلی باعث افزایش معنی دار خوداثربخشی، تبحرگرایی، ارزش گذاری، پایداری، مدیریت تکلیف و عملکرد تحصیلی و کاهش معنی دار اضطراب، اجتناب از شکست و کنترل نامطمئن می شود. اما، در متغیرهای برنامه ریزی، خودناتوان سازی و عدم التزام تحصیلی تغییر معنی داری صورت نگرفت.
۱۴.

مقایسه ی دانش آموزان دختر موفق و ناموفق دبیرستانی از لحاظ سبک های اسنادی و خودناتوان سازی با کنترل هوش، در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموز موفق دانش آموز ناموفق سبک های اسنادی خودناتوان سازی هوش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۰
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی دانش آموزان دختر موفق و ناموفق دبیرستانی از لحاظ سبک های اسنادی و خودناتوان سازی با کنترل هوش، در شهر اهواز می باشد. جامعه ی آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر موفق و ناموفق سال اول دبیرستان شهر اهواز در سال تحصیلی 90-1389 تشکیل داده است. از این جامعه ی آماری، نمونه ای به تعداد 100 نفر (50 نفر دانش آموز موفق و 50 نفر دانش آموز ناموفق). با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ی سبک های اسنادی سلیگمن و سینگ (ASQ)، پرسشنامه ی خودناتوان سازی رودوالت (SHS)، آزمون هوشی ریون و میانگین معدل سال سوم راهنمایی و نیم سال اول سال اول دبیرستان استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که بین دانش آموزان دختر موفق و ناموفق از لحاظ نوع سبک های اسنادی (و خرده مقیاس های آن) تفاوت معنی دار وجود دارد. به علاوه، خودناتوان سازی و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان ناموفق بالاتر از دانش آموزان موفق بود.
۱۵.

مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی در بین دانش آموزان متوسطه

کلیدواژه‌ها: آسیب شناسی شخصیت قلدری خودناتوان سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: پدیده قلدری در مدارس از جمله مواردی است که می تواند امنیت دانش آموزان را تهدید کرده و به تبع آن موجب بروز مسائل آموزشی و تربیتی شود. هدف مطالعه حاضر آزمون مدل ساختاری روابط بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با قلدری به واسطه خودناتوان سازی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت؛ جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1400 بود که طبق استعلام از اداره آموزش و پرورش شهر تهران تعداد کل آن ها 145398 نفر بود؛ که بر اساس ملاک میشل (1993) و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به ابزارهای پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر پلستر (2011)، پرسشنامه قلدری اولیوس (1986) و فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نسخه پنجم راهنمای تشخیص و آماری (PID-5-BF) پاسخ دادند. یافته ها: یافته های حاصل از آزمون مدل ساختاری نشان داد که ابعاد شخصیت با خودناتوان سازی و قلدری رابطه مثبتی دارد. همچنین رابطه بین خودناتوان سازی با قلدری نیز مثبت بود. نتایج اثرات میانجی نشان داد که خودناتوان سازی تحصیلی در روابط بین ابعاد شخصیت نابهنجار و قلدری نقش واسطه دارند. نتیجه گیری: نتایج در حالت کلی نشان دادند که مدل آزمون شده با مدل مفهومی دارای برازش مناسبی می باشد.
۱۶.

اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان برخودناتوان سازی، مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهت گیری زندگی خودناتوان سازی درمان متمرکزبرهیجان زنان مطلقه مهارت های ارتباطی بین فردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان برخودناتوان سازی، مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان اجرا شد. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون باگروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی شهراصفهان در پاییز 1399 تشکیل می داد. بدین منظور از بین مراجعه کنندگان، 28 نفرکه دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل، جایگزین شدند . شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت9  جلسه90 دقیقه ای درمان متمرکز بر هیجان گولدمن و گرینبرگ را  به صورت فردی دریافت نمودند. آنها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های خودناتوان سازی جونز و رودوالت، مهارت های ارتباطی بین فردی جرابک وجهت گیری زندگی شی یر و همکاران پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازتحلیل واریانس با اندازه های مکرراستفاده گردید. نتایج حاکی ازکاهش خود ناتوان سازی و بهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی درگروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. بنا بر یافته های پژوهش می توان از آن برای کاهش خودناتوان سازی وبهبود مهارت های ارتباطی بین فردی و جهت گیری زندگی در میان زنان مطلقه ازدرمان متمرکزبرهیجان سود جست. 
۱۷.

نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی در ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی تحصیلی

کلیدواژه‌ها: سبک های فرزندپروری ویژگی های شخصیتی خودناتوان سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۳
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی و نیز بررسی نقش میانجی ویژگی های شخصیتی در تبیین ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی در دانشجویان می باشد.مواد و روش کار: جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در نیمسال اول سال تحصیلی1401-1402است. که از بین آن ها با روش نمونه گیری سهمیه ای، تعداد 243 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس خودناتوان سازی، سیاهه پنج عاملی شخصیت و مقیاس سنجش خانواده و زناشویی مدل مدور-ترکیبی (نسخه چهارم) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با روش های آماری ضریب همبستگی، تحلیل مسیر و تحلیل واریانس همزمان تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی در رابطه سبک های فرزندپروری مدل مدور ترکیبی با خودناتوان سازی نقش میانجی دارد.بحث و نتیجه گیری: خودناتوان سازی نیاز به توجه تخصصی دارد. تعداد زیادی از دانشجویانی که مشکل تحصیلی دارند با دریافت خدمات تخصصی می توانند از این مشکلات رهایی پیدا کنند.
۱۸.

تحلیل کانونی رابطه سبک های هویت با خودناتوان سازی در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های هویت خودناتوان سازی همبستگی کانونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های هویت و خودناتوان سازی با استفاده از تحلیل همبستگی کانونی انجام شد.   روش شناسی: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود و از تحلیل همبستگی کانونی برای بررسی روابط میان دو مجموعه از متغیر پیش بین (سبک های هویت) و ملاک (ابعاد خودناتوان سازی) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر بجنورد تشکیل می دادند. تعداد 210 نفر از این دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه سبک های هویت (برزونسکی، 1992) و مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) انجام شد. تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی و با استفاده از نرم افزار SPSS.27 انجام شد.   یافته ها: نتایج نشان داد که میان سبک های هویت و ابعاد خودناتوان سازی رابطه معناداری وجود دارد. واریانس مشترک سبک های هویت و خودناتوان سازی 28 درصد بود. بیشترین اهمیت در تابع سبک های هویت به هویت اطلاعاتی (81/0) و در تابع خودناتوان سازی به خودناتوان سازی ادعایی اختصاص داشت (99/0-).   بحث و نتیجه گیری: در مجموع به نظر می رسد، پردازش اطلاعات مربوط به هویت می تواند بر میزان استفاده از راهبردهای خودناتوان سازی تأثیر داشته باشد و نوجوانانی که هویت اطلاعاتی و هنجاری داشته و از تعهد هویت بالایی برخوردارند از رفتارهای خودناتوان ساز کمتر استفاده می کنند.