فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 170
حوزههای تخصصی:
سویه های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل ها و استعاره های عرفانی اسطوره ای، توان مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت ها و راه کارهای الهام بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن شدگی و بیداری روحانی) قرار می دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی ها نشان می دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره گیری از زبان استعاره، چالش های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی سلوکی اسطوره محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند.
Cyborgian Virtual: Hybrid Subjectivity in William Gibson’s The Peripheral(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the research is to analyze how the cyborgian theories of virtual subjectivity, dromology, enfleshed materialism, aesthetics of disappearance, hybridity and metamorphic becoming are employed by modern technology to create humanoid. Gibson’s The Peripheral delineates multiple subjectivities as well as challenges of virtual creatures through tracing the life of Flynne, the major protagonist. We are to grasp humanoid’s beyond human ‘nature’, or ‘character’, or ‘being’, or ‘transitive identity’ in a way that corresponds with other human beings. The research portrays the subjective sense of being-in-the-virtual-world and analyzes the humanoid’s development in the form of a cyborgian human simulation. Donna Haraway, Paul Virilio and Rosi Braidotti are the selected theorists introducing the theory of the research; cyborg; an umbrella term referring to cybernetic organisms. Cyborgian literary theory focuses on the author who identifies the fictional subject as a new creature, which is partly inorganic and partly machine, to demonstrate that technology does not need to be dehumanizing; rather, it acts as a re-humanizing force to claim agency over our subjectivity. The peculiar thematic characteristics of the novel as an epitome of cyborg narrative, including non-linear apocalyptic time traveling narrative, fragmentation of subjectivity, formation of transhumans and constructed humanoids, are analyzed.
نقد و تحلیل قصه «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» اثر آلکساندر پوشکین از منظر بینامتنیت ژنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
47 - 85
حوزههای تخصصی:
آلکساندر پوشکین، نویسنده نامدار قرن نوزدهم و عصر طلایی ادبیات روسیه، با سبک و زبان ادبیِ خاص خود آثاری اصیل و بی بدیل را به ادبیات جهان عرضه کرده است. اگرچه او بیشتر به عنوان شاعر اشتهار دارد، اما در اغلب ژانرهای ادبی قلم فرسایی کرده و علاقه اش به آثار ادبیات شفاهی یا فولکلور موجب خلق قصه هایی ماندگار در ادبیات روسی شده است. در پژوهش حاضر، پس از تبیین نظریه بینامتنیت ژرار ژنت و با توجه به بایسته های این نظریه و بهره مندی از روش تحلیل محتوا و مضمون و خوانش تطبیقی عناصر داستانی، به بررسی و نقد قصه مشهور «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» نوشته آلکساندر پوشکین، شاعر پرآوازه قرن نوزدهم روسیه پرداخته شده است. بررسی ها مؤید این مطلب است که قصه پوشکین دارای روابط بینامتنی با متون متعدد ازجمله سه قصه «شاهزاده خانم خفته» اثر واسیلی ژوکوفسکی، «سفیدبرفی و هفت کوتوله» نوشته برادران گریم و «زیبای خفته» اثر شارل پرو است و به عبارتی، واگویه ای از متون متقدم خود است. نقد و تحلیل تطبیقی قصه ها علاوه بر احراز شباهت های ساختاری و روایی میان آن ها، تأکید دارد که در همه آن ها با وجود تفاوت های روساختی، یک درون مایه کلی و مشترک وجود دارد: دختری زیبارو به واسطه حسد یا انتقام جادو می شود و به خوابی عمیق فرو می رود، اما نجات می یابد و قصه فرجامی خوش دارد. مناسبات بینامتنی قصه ها تردیدی در پیش متن بودن آن ها برای قصه پوشکین باقی نمی گذارد، هر چند که پوشکین با پیروی از سنت های روایی روسی، از برگرفتگی صِرف دور شده و روح روسی را در این قصه دمیده است.
بررسی کارنامه شورای کتاب کودک در دهه پنجاه (برگزیده آثار شعری محمود کیانوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
۵۵-۳۳
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیتی که جوایز ادبی و کتابهای برگزیده در پرورش ذهن مخاطب و جهت دهی جامعه ادبی دارد در این مقاله معیارهای تعیین شده از سوی شورای کتاب کودک و میزان تطبیق آنها با آثار برگزیده در دهه پنجاه به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است؛ بدین ترتیب از سویی عملکرد و کارنامه شورا در این دهه تأثیرگذار نقد می شود و از سوی دیگر، مقطع مهمی از تاریخ ادبیات کودک و نوجوان و در پی آن، تاریخ نقد شعر فارسی مورد ارزیابی و بازنگری قرار می گیرد. در این دهه، سه اثر با عناوین ط وطی سبز هندی، نوک طلای نقره بال و باغ ستار ه ها به قلم محمود کیانوش از سوی شورا انتخاب شد. انتخاب سه اثر از کیانوش در این دهه بدین معناست که شورا هم از جنبه نظری و هم در تطبیق عملی معیارهای تولید و آفرینش شعر، تحت تأثیر آرا و اندیشه های این شاعر بوده است. بر اساس نقدهای شورا و یافته های این پژوهش، معیارهای نقد شعر در این دهه نسبت به دهه گذشته تغییر چشمگیری یافته است. تکیه بر اصالت هنری و جوهره شعری و توجه به زاویه نگاه کودک از مهمترین ویژگیهای مورد توجه این دهه به شمار می رود. این رویکرد به شعر کودک در تحولات دهه های بعد نقشی اساسی ایفا می کند.
واکاوی بنمایه های همگون ادبیاتِ اعتراض در دیوان اشعار عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
۱۵۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی دو شاعری هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود بخوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و اعتراض را در مردم بدمند. در این جستار ادبی با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر دیوان هر دو شاعر و با اصول مکتب امریکایی، اشتراکات و افتراقات شعر الکرمی و قزوینی تطبیق شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اشعار اعتراضی این دو شاعر غالباً در دو جهت سیاسی و اجتماعی بوده است. البته زبان انتقاد عارف از شاهان و حاکمان زمان خود صریحتر و جدی تر از زبان عبدالکریم است. شایان ذکر است برخی از درونمایه های مشترک اعتراضی بین دو شاعر، اعتراض علیه اشغالگران و استعمارگران و حاکمان، عدم اتحاد مردم و اعتراض علیه وطن فروشان است.
گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
164 - 133
حوزههای تخصصی:
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.
گونه شناسی بازی سروده های رایج در بین عامه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
115 - 156
حوزههای تخصصی:
بازی با درنظر گرفتن تعاریف متعدد آن، دارای انواعی است و نمی توان منکر نقش آن در زندگی افراد در بازه های سنی گوناگون شد. نقشی که به سرگرمی و گذران وقت محدود نمی شود، زیرا بسیاری از بازی ها بازتاب دهنده دغدغه ها و مسائل زندگی اند و بازیگران با انجام آن، افزون بر تکرار این مسائل و دغدغه ها انتقال دهنده آن نیز هستند. یکی از مهم ترین عناصر انتقال در این زمینه «شعر» است؛ عنصری که می تواند براساس بافت زمانی و مکانیِ بازی تغییر کند و قابلیت تطبیق داشته باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به دسته بندی و بررسی بازی سروده های عامه استان فارس پرداخته است. نتایج نشان می دهد که این سروده ها در بازی هایی که دو یا چند (گروه) مخاطب دارند استفاده می شود و اغلب جزو بازی های غیرکنشی/ کلامی اند که بر چهار اصل تکرار، گفت وگو، تمسخر و همخوانی مبتنی و در مقابل بازی های کنشی اند. این طیف از بازی سروده ها (کلامی تا کنشی) با عنصر سن نیز تناسب دارد، زیرا گرایش افراد کم سن بیشتر به بازی های کلامی است و با بیشتر شدن سن به سوی بازی های کنشی حرکت می کنند. نکته دیگر اینکه شعر در چهار دسته نخست بازی، خودِ بازی و نه جزئی از بازی است و این نکته تأکیدی بر کاربرد و نقش فراوان شعر در زندگی عامه است. دیگر اینکه بسیاری از بازی های کنشی دارای قانون ها و چارچوب هایی در شعرند و این قوانین در هفت گروه (فراخوان بازی، حاضر غایبی، انتخاب سردسته، آغازگر و یار، تعیین نفر اخراجی یا ذخیره، تنبیه، نپرداختن جریمه و اعلام پایان بازی) می گنجد و بازیگران به پذیرفتن و اجرای آن ملزم بوده اند. نظم این قوانین و در کل، همه سروده های بازی نقش بسیاری در اجتماعی شدن بازیگران داشته است.
واکاوی تأثیر اسلوب تأکید در اسناد بر معنای آیات در جزء سی قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
در هر زبانی به وسیله روش های مختلف و با بهره گیری از ادوات و کلمات خاص بیانی می توان کلام را به منظور تثبیت و تمکین یک معنا و مفهوم در ذهن مخاطب و تقویت و تعمیق آن، مورد تأکید قرار داد. زبان عربی به عنوان زبان قرآن، اسلوب های فراوانی از تأکید را در خود جای داده است. توجه به تأثیر تأکیدات به کار رفته در آیات و تحلیل و تبیین دقیق معانی آن ها، نشان از اهمیت و ضرورت توجه به این اسلوب دارد. در یک نوع از تقسیم بندی، تأکید در سه جایگاه در کلام می تواند مورد بررسی قرار گیرد؛ جایگاهِ اسناد، مسند و مسندالیه. این پژوهش به سبب گستردگی مباحث در این سه بخش، کوشیده تا اسلوب تأکید را تنها در عنوان تأکید در اسناد –به جهت تقدم موضوعی آن در علم معانی- در جزء سی قرآن مورد بررسی قرار دهد، بر این اساس به بیان آرای علمای بلاغت در ذیل هر یک از سبک های تأکید و نظر مفسران در ذیل آیات و نشانه های تأکیدی پرداخته است. شیوه جمع آوری مطالب در این مقاله از جهت نوع، کتابخانه ای و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. با توجه به این که تأکید هم در نحو وهم بلاغت عربی کاربرد دارد، اما قابل ذکر است که این مقاله با توجه به رویکردی خاص، بیش تر به جنبه بلاغی وعلم معانی آن توجه داشته است. از نتایج به دست آمده می توان به این مطلب اشاره کرد که تأکید به سبب اغراض و فواید فراوان، یکی از مهم ترین شیوه ها در بیان معانی بوده و دقت نظر در این اسلوب به هنگام تفسیر آیات را امری مهم می نمایاند. و در جزء سی قرآن کریم، از این اسلوب، به صورت گسترده در رد انکار منکرین و بیان تهویل و عظمت قیامت و معاد، استفاده شده است. در برخی آیات برای بیان شدت اهمیت از چند روش تأکیدی همزمان استفاده شده است و برخی از روش ها هم چون تأکید به وسیله جمله اسمیه و إنَّ کاربردی بیش تر داشته است.
مطالعه تطبیقی عناصر فرمی قالی طرح هزارگل گورکانیان هند و ناظم قشقایی فارس در راستای روابط میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هنر فرش، از عرصه های ظهور روابط میان فرهنگی در دوره صفوی و گورکانیان هند بوده است که طرح های هزارگل و ناظم، این روابط عمیق را به خوبی نشان می دهند. هدف پژوهش حاضر، شناخت و دستیابی به ویژگی های سبکی طرح هزارگل و ناظم در دو نمونه منتخب قالی های گورکانی و صفوی است که این مهم با شناسایی تفاوت ها و اشتراکات در عناصر فرمی (طرح، نقش، رنگ و ترکیب بندی) دو نمونه مربوط به دو پیکره مطالعاتی صورت پذیرفته است. در راستای این هدف، این پرسش اصلی مطرح می شود که تأثیر روابط میان فرهنگی در ساحت دو طرح ناظم ایران و هزارگل هند چگونه به بیانی مشترک در زمینه تمهیدات فرمی انجامیده است. دو نمونه انتخابی این پژوهش به روش هدفمند نمونه شاخص، انتخاب و به روش کیفی، تحلیل شده اند و داده های گردآوری شده اسنادی این پژوهش به روش تطبیقی-تحلیلی از نوع مجزاسازی بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که گونه های مختلف روابط میان فرهنگی در شکل گیری تشابهات فرمی فرش های دو منطقه، تأثیرات قابل توجهی داشته است و درضمن ویژگی های سبکی خاص هر منطقه وجه تمایز و تفاوت نقوش و طرح های قالی های مورد مطالعه است. به کارگیری نقوش مشابه، استفاده از رنگ های روناسی در متن و سرمه ای در زمینه حاشیه، از وجوه بارز اشتراکات هستند. باوجود وجوه اشتراک، افتراقات چشمگیری نیز مانند ظرافت نقوش، تنوع رنگی و خطوط دورگیری دیده می شود؛ درنتیجه ویژگی های سبکی متفاوت، دو فرهنگ فرش بافی متفاوت را به وجود آورده است.
تحلیل اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
1 - 42
حوزههای تخصصی:
محمود طرزی نویسنده و شاعر آزادی خواه، نوگرا، بیدارگر، هدفمند، متعهد، منتقد، وطن پرست و از مخالفان سرسخت استعمار بوده است که افکار آزادی خواهانه او تأثیر بسیاری در بیداری جامعه افغانستان داشته است. نظر به تنوّع مفاهیم آزادی خواهی و نوبودن اندیشه ها و باورهایی که وی در این زمینه مطرح می کند، در این پژوهش کوشش شده است تا اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی مورد بررسی قرار گیرد و نگاه تازه و متفاوت او به برخی از موضوعات این حوزه از جمله وطن تبیین شود. این پژوهش با تحلیل و بررسی آثار منظوم، منثور، اشعار و مقاله های که بیشتر در شماره های متعدد روزنامه سراج الاخبار به جا مانده به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد طرزی با سرودن اشعار و روزنامه نگاری، سعی در استقلال طلبی، آزادی خواهی، بیداری اجتماعی، نوگرایی ادبی، علم پروری و میهن پرستی داشته است. مهم ترین اندیشه های آزادی خواهانه طرزی عبارت است از: میهن دوستی، استقلال طلبی، اصالت گرایی و بازگشت به خویشتن، ستم ستیزی و طرد بیگانه، نکوهش حاکمان جور و مقابله با استبداد، سلحشوری و روحیه جنگاوری، تحریض به شکیبایی و توانمندسازی دفاعی، نکوهش کاهلی و تن آسانی، دعوت به بصیرت و بینش، غفلت ستیزی و مبارزه با جهل و نادانی، اعتراض به وضع موجود و راهنمایی به وضع مطلوب، آگاهی بخشی، نوگرایی و علم پروری، اتفاق و وحدت، طرد قبیله گرایی و شعوبی گری. در این میان اندیشه های نوآورانه بسیاری ملاحظه می شود که از بین آنها می توان به نگاه تازه طرزی به وطن و الگوپذیری مثبت از غیر اشاره کرد.
استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در دیوان فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدایی مازندرانی از شاعران آیینی دوره قاجار است که مقتلی با چهار نظام در قالب ترکیب بند دارد. اشعار وی سرشار از صور خیال و آرایه های لفظی و معنایی است اما چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش کتابخانه ای با هدف بررسی استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در اثر فدایی به دنبال استعاره های مفهومی پرتکرار شاعر و تحلیل ارتباط آن با زمانه و فکر شاعر است. بدین منظور ابتدا ابیات دارای استعاره مفهومی از دیوان شاعر استخراج و پس از طبقه بندی یافته ها، داده های به دست آمده به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شد. نتایج نشان می دهد استعاره های مفهومی به کار رفته برای امام و یارانش بسیار بیش تر از سپاه دشمن است. تنوع استعاره ها در حوزه-های مختلف از جمله اجرام آسمانی، جانوران، گیاهان، جواهرات و پیامبران بالاست و این موجب خلق مضامین و تصاویر زیبا و قابل تأملی شده است. بعد از امام، بیشترین استعاره ها مربوط به حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (ع) است. پرتکرارترین استعاره برای شخص امام، «شاه» است که احتمالا تحت تأثیر جایگاه شاه در دوران زندگی شاعر است و پس از آن، خورشید، ماه، گوهر و شیر، بالاترین بسامد را دارد.
حکمت متعالیه از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه عرفان، نقش ساختارهای تجربه گر در محتوای تجارب عرفانی و نسبت این تجارب با یکدیگر است که باعث شکل گیری رویکردهای پرینالیزم، ذات گرایی، ساختارگرایی و زمینه زدایی شده است. در این تحقیقِ تحلیلی تطبیقی پس از معرفی اجمالی هر یک از این مواضع، به جست وجوی پاسخ ملاصدرا به این مسئله پرداخته شد. یافته ها: در رویکرد ملاصدرا، ساختارهای شخصی، نقش مهمی در تجارب عرفانی دارد؛ به طوری که عارف ازطریق انعکاس و تجربه آن در واقعیت درونی با حقایق متعالی ارتباط برقرار می کند و به همین جهت نقش استعداد، باورها، رفتارها، انتظارات، تمایلات و توجهات در این تجارب بارز است؛ در عین حال تجارب عرفانی موازی در سنت های متمایز حاکی از تأییداتی در راستای رویکرد پرینالیزم است. ملاصدرا برخی تجارب یا داده های عمودی را خیالی دانسته و موضع ساختارگرایی محض را برمی گزیند و در مرحله فنا، نیل به تجارب ناب و گذار از رویکرد ساختارگرایی به پرینالیزم را ترجیح می دهد. به عبارتی دیدگاه صدرالدین، رویکرد ساختارگراییِ تشکیکی است؛ یعنی هرچه تجربه گر به مراتب بالاتری از حقیقت سیر می کند و زهد و حریت در او بیشتر می شود، نقش ساختارهای فردی کم رنگ تر و واقع نمایی و همگرایی عرفا در تجارب موازی بیشتر می شود. در این موارد در تحلیل ادبیات عرفانی، تحلیل زمینه ای را برمی گزیند.
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیر داستانی برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی اسلوب های اقتباسی سه نمایشنامه ی شکرخدا گودرزی از متون کهن غیرداستانی برای نوجوانان چکیده اقتباس یکی از روش های رایج در خلق آثار هنری، ادبی و نمایشی برای کودکان و نوجوانان است. یکی از منابع غنی برای اقتباس در زبان فارسی، متون کهن غیرداستانی است. شناخت اسلوب های اقتباس و تحلیل آثار نمایشی اقتباسی برمبنای این اسلوب ها می تواند در شناخت هنر نمایشی و کارکردهای روایی نمایش های اقتباسی یاریگر باشد. این جستار با روش تحلیلی توصیفی و با درنظرگرفتن تعاریف اقتباس و انواع آن و نیز باتوجه به ویژگی های رسانه ها از دید لیندا هاچن انجام شده است. با کاربست دیدگاه های نظری در تحلیل سه نمایشنامه ی «خواجه نظام الملک»، «خواجه نصیرالدین» و «سهروردی» نوشته ی شکرخدا گودرزی به این نتیجه رسیدیم که گودرزی از روش ها و تمهیدات هنری گوناگونی مانند کاربرد انواع اقتباس، ایجاد طرح و ساختار نمایشی در متون غیرداستانی، تغییر محتوا، زبان، لحن و موضوعات و ایجاد انواع ریتم در زبان و صحنه ها، حذف و افزودن شخصیت های جدید و تخیّلی به نمایش، کاربرد اشعار و تصنیف های ادب عامه بهره برده است. هریک از این روش ها و تمهیدات در روایت نمایش کارکردهایی زیبایی شناختی و هنری دارند و باعث جذابیت نمایش می شوند. نگارندگان این مقاله معتقدند که هرسه نمایشنامه ی اقتباسی بررسی شده، هم زمان دارای هر سه وجه اقتباسی گفتنی، نشان دادنی و تعاملی هستند و به تناوب از هر سه وجه برای روایت نمایش بهره می گیرند.
بررسی تطبیقی رمان های سندریلات مسقط و طعم گس خرمالو براساس مؤلفه های فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
73 - 98
حوزههای تخصصی:
جریان های فمینیستی، رویکرد برابری زن و مرد در جامعه است. نقد فمنیستی، به دنبال جلب توجه خوانندگان خود به وجود نابرابری های جنسیتی در جامعه و فراخواندن آنان به سمت خوانشی متفاوت و اقدام در این خصوص است. محور اصلی رمان های سندریلات مسقط اثر هدی حمد نویسنده عمانی و طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد را زنان و دغدغه های آنان تشکیل می دهند. با توجه به ریشه دار بودن باورها و رفتارهای مردسالارانه در جامعه عربی و ایرانی، هر دو نویسنده تحت تاثیر حقوق تضییع شده زنان در جوامع خود قرار گرفته اند و سعی در انعکاس این باورها داشته اند. این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی، درپی بررسی مفاهیم مشترک فمنیستی در میان این دو اثر و تحلیل و بررسی آن است. با بررسی هر دو رمان مشخص گردید که مفاهیم مردسالارانه، خشونت عاطفی، زن علیه زن و تلاش برای جلب رضایت مردان در آثار هر دو نویسنده انعکاس پیدا کرده است و هر دو نویسنده علی رغم تفاوت در ملیت و زبان، دغدغه زنانه داشته اند و از جامعه مردسالارانه انتقاد کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد زنانِ روایت پیرزاد، زنانی فعال هستند و شرایط زندگی خود را تغییر می دهند اما، زنان روایت حمد، زنانی منفعل اما آگاه از اوضاع خود هستند. حمد و پیرزاد در آگاهی بخشی برای مبارزه با «جنس دوم» واقع شدن زن، به شکل تقریبا مشابهی عمل کرده اند و هر دو، مبارزه با سیطره تفکر مردسالارانه را دنبال می کنند.
تکثیرِ شَرّ (یک بن مایه اسطوره ای و گردشِ آن در متن های ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
55 - 70
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمِ بنیادین در اساطیرِ جهان رویش است که در کانونِ پاره ای از مهم ترین اسطوره های ایرانی نیز دیده می شود. در پرتوِ این مفهوم می توان داستان های مهمی از اسطوره های ایرانی مانندِ مرگِ کیومرث و رویشِ مشی و مشیانه، کشته شدنِ سیاوش و بندی شدنِ ضحّاک را تحلیل کرد. ظاهراً در کنارِ بن مایه های معروفی که از مفهومِ رویش برآمده اند و در کانون شماری از اسطوره های ایرانی نیز دیده می شوند، بن مایه ای پدید آمده است که در آن بوده های اهریمنی نیز می توانند برویند و تکثیر شوند. ما این بن مایه را که نمودی جهانی دارد، تکثیرِ شرّ نامیده ایم و در این مقاله، نخست، معروف ترین نمودهای آن را در اسطوره های مللِ غیرایرانی به دست داده ایم. سپس در اسطوره های ایرانی در ماجرایِ مرگِ سریت، کُشنده گاوِ مرزنما، به دستِ پریِ تکثیرشونده و در پاره ای از اسطوره های مربوط به ضحّاک نیز آن را پی گیری کرده ایم. در حماسه های ایرانی این بن مایه را در شمارِ شگفتی هایی که پهلوان برای گذر از آنها باید از نیروهای معنوی و شیوه های آیینی کمک بگیرد، در گرشاسب نامه و بعضی حماسه های عامیانه و شفاهی جست وجو و تحلیل کرده ایم. تکثیرِ شرّ با رواجِ ادبِ عرفانی در ایران در پیوند با مفهومِ نفس روی می نماید و دو نمونه از حضورِ آن را در این گونه متون به دست داده ایم. این مقاله حاصلِ تلاشی است برای معرفیِ بن مایه تکثیرِ شرّ و نمودهای آن به همراه تحلیل و پی گیریِ نگاهِ ایرانیان به آن در سه دوره مختلف.
بررسی و نقد ترجمه فارسی رمان زقاق المدق بر اساس الگوی هنجاری گیدئون توری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیدئون توری به عنوان یکی از نظریه پردازان حوزه زبان شناسی و ترجمه، ضمن به چالش کشیدن رویکرد مبدأمحور ترجمه، الگویی مقصدمحور شامل هنجارهای سه گانه آغازین، مقدماتی و عملیاتی را ارائه کرد و گامی مهم در جهت استانداردسازی ترجمه برداشت. این پژوهش بر آن شد تا با استفاده از همین الگو و بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای به بررسی و نقد ترجمه فارسی یکی از رمان های نجیب محفوظ به نام زقاق المدق از محمدرضا مرعشی پور بپردازد. یافته های حاصل از بررسی ترجمه فارسی این رمان نشان داد که از نظر هنجار آغازین، مترجم ترجمه فارسی رمان مورد اشاره را با بهره مندی و مبنا قراردادن هنجارهای زبانی مقصد به گونه ای ارائه می دهد که کارکرد و پذیرش متن ترجمه شده در بستر فرهنگی و زبانی مخاطب هدف، اهمیت بیشتری دارد. مترجم از لحاظ هنجار عملیاتی، علاوه بر التزام به بهره گیری از هنجارهای ساختاری شامل: افرایش یا حذف واژگان و عبارات و پانوشت از هنجارهای زبان شناسی شامل: معادل یابی و ویژگی سبکی نیز بهره گرفته است و در مجموع در انتقال سلیس و روان محتوا موفق ظاهر شده است.
ارزیابی ترجمه رمان وحدها شجرة الرمان با تکیه بر نظریه گرایش های ناموزون کننده از آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتوان برمن مترجم، فیلسوف، مورخ و نظریه پرداز علم ترجمه، اهل فرانسه است. نظریه بررسی های واژگان خارجی برمن سعی بر نشان دادن «گرایش های ناموزون کننده» در عمل ترجمه دارد. امروزه نظریه آنتوان برمن که عمدتاً نظریه ای متن محور یا مؤلف محور است از مهم ترین نظریه های آکادمیک برای بررسی ترجمه شناخته می شود. در این جستار کوشش شد که نظریه آنتوان برمن را روی ترجمه رمان «وحدها شجره الرمان» (آن تک درخت انار) اثر سنان أنطون نویسنده عراقی و با ترجمه ستار جلیل زاده را بررسی کنیم. تمرکز نگارنده بر هفت مورد از این شاخصه های نظریه آنتوان برمن است. این شاخصه ها شامل عقلانی سازی یا منطقی سازی، شفاف سازی، آراسته سازی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن، تخریب اصطلاحات و عبارات و اطناب هستند. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی گرایش های ناموزون کننده در ترجمه رمان «آن تک درخت انار» پرداخته شد. نتیجه کلی تحقیق این است که تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی، تخریب اصطلاحات، شفاف سازی، منطقی سازی بیشترین گرایش های ناموزن کننده در ترجمه هستند و اطناب و آراسته سازی کمترین بسامد گرایش های ناموزن کننده را دارند. علاوه بر این، تمایل مترجم به رفع ابهامات متن مبدأ (عربی) برای خواننده موجب شده که او گرایش های ناموزون کننده را به نفع زبان مقصد (فارسی) به کار بگیرد تا خواننده بهتر بتواند با جهان معنایی رمان ارتباط معنایی و حسی بر قرار کند.
جامعه شناسی تصویر در «هزاره دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر در زبان باز می تابد و زبان پدیده ای اجتماعی است. به این اعتبار، تصویر همواره، ابزار بیان تجربه های اجتماعی گوینده است. اگر چه می توان تجربه ها را از رهگذر زبان ارتباطی انتقال داد، تصویر هم انتقال پیام را آسان و هم تأثیرگذاری آن را دو چندان می کند. شفیعی کدکنی، شاعری را از دهه چهل، یکی از دهه های پرتنش جامعه، آغاز کرد و به سرعت سردرگمی های اندیشه و بیان را پشت سرگذاشت و توانست در قلمرو شعر معاصر فارسی، جایگاهی رفیع بیابد، او نه تنها شاعر؛ بلکه محقق و شعر شناسی کم نظیر است. بنابراین هم در اعتلای فرم شعر، گام های موثری برداشت و هم به دلیل تجربه های زندگی، محتوای شعر را برای رهایی اندیشه مخاطب غنا بخشید. شفیعی در تحقیقات خویش بیش از هر چیز بر ساختار زبان شاعرانه، چه در شعر و چه در نثر، به ویژه نثر صوفیانه، تأمل کرده است. اما در همه حوزه هایی که به مثابه قلمرو تحقیق برگزیده، جانب جامعه شناسی آن را در نظر داشته است. زیرا به درستی بر این باور است که شعر برای خلوت و تنهایی نه؛ بلکه برای ائتلاف مردم و اعتلای فکری آنان سروده می شود. مقاله حاضر با بررسی برخی از تصاویر اجتماعی سروده های او در هزاره دوم آهوی کوهی بر آن است که جامعه گرایی او را در شعر باز نماید و گوشه هایی از عواطف انسانی و اجتماعی او را درباره جامعه دگرگون شده و راه گم کرده، نشان دهد. اطلاعات مربوط به مقاله با روش کتابخانه ای جمع آوری شده و داده های تحقیق با بهره گیری از روش کیفی تحلیل شده است
تحلیل تقابل طریقت و شریعت در گفتمان شناسیِ انتقادی اسرارالتوحید ابوسعید بر اساس نظریه «تبیینِ» نورمن فرکلاف، با تکیه بر هژمونی قدرت و کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که روش تحلیلِ گفتمانِ متنهای تاریخی وادبی می تواند منجر به هویت یابیِ اثرگردد، لذا این مقوله را می توان، حاصل ظهور نظریه های پساساخت گرایانه و پسامدرنیته دردهه 60 و70 میلادی درنقد نابسامانی ها و ناخشنودی های انسان مدرن دانست. تحلیل گفتمان انتقادی، روابط بین زبان، قدرت وایدئولوژی است که فرکلاف آنرا درسه سطح «توصیف، تفسیر، تبیین» مورد پژوهش قرار می دهد. در آن زمان سه مرکز مهم قدرت وجود داشت که عبارت بودند از:1.حکومت(قدرت رسمی و حاکمان غزنین)، .فقهای معروف عصر (اهل شریعت)، 3.صوفیان یا مشایخ(اهل طریقت). این سه قدرت هرکدام درتقابل با دیگری سعی بر قدرت نمایی داشتند. اهل شریعت باتکیه بر کتاب و سنت و با ابزار عقلی و با زبان ارجاعی به تقابل می پردازد واهل طریقت با تکیه بر کشف و شهود با ابزار انقطاع امور دنیوی و با زبان ادبی- ترغیبی. این پرسش مطرح میشود که چه عاملی باعث می شود که در پایان این ماراتن نابرابرقدرت، ابو سعید پیروز میدان می شود. فرکلاف در جمع بندی سطح «تبیینِ» خود، سه پرسش را مطرح می سازد که عبارتند از: «عوامل اجتماعی، ایدئولوژی و تأثیرات»، که مبنای این پژوهش می باشد. در این پژوهش سعی بر آن داریم تا رابطه زبان و قدرت و ایدئولوژی ابوسعید را درسطح مذکورمورد پژوهش قرار دهیم؛ و در پایان به این نتیجه می رسیم که ابوسعید با قدرت کلام برخواسته از ایدئولوژی وکرامت خویش، بردو مرکز اصلی قدرت فائق می گردد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای به شیوه کیفی کار شده است.
خوانشی تطبیقی از داستان «زال و رودابه» فردوسی و «بهرام و گل اندام» کُردی از دیدگاه تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تاریخ گرایی نو در تقابل با تاریخ گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نو به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل اندام از منظومه های قابل توجه در ادبیات کُردی است که از آن ها با عنوان «بیت» نام برده می شود. بیت ها داستان هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیله بیت خوان ها خوانده می شوند. می توان گفت میان داستان بهرام و گل اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی تطبیقی کوشیده ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره های تاریخ گرایی نو به دست بدهیم. یافته ها نشان می دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهراً عاشقانه هستند وکشمکش ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مسأله بنیادین است. هرگفتمانی می کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.