علیرضا شعبانلو

علیرضا شعبانلو

مدرک تحصیلی: دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد
رتبه علمی: دانشیار، گروه پژوهشی پژوهش های ادبی نظری، راهبردی و کاربردی، پژوهشکده زبان و ادبیات، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پست الکترونیکی: a.shabanlu@ihcs.ac
لینک رزومه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۱.

تحلیل انتقادی استعاره های عشق در آثار مولوی، با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عشق استعاره خدا معشوق مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۷
عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان می شود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافته اند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشه عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل و تأویل شود. در این مقاله با یاری از نظریه مفهومی استعاره، تعابیر عشق در آثار مولوی را تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدم که استعاره های «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» و «عشق خداست»، سه کلید مفهومی عشق هستند و دو کلید مفهومی «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» از کلان استعاره «عشق خداست» برآمده اند.زبان استعاری مولوی، زبان اساطیری است و ساختار ذهنی وی منطبق بر اندیشه های کهن است زیرا آثار زبانی و اندیشگانی روایات کهن درباره شاه و معشوق و خدا و عشق و آفرینش همچنان در متونی که مولوی خوانده بود و در باورهای عامه و فضای جامعه وی برجای بوده است و چه بسا مولوی بدون اراده به چنین شناختی از عشق رسیده بود و آن را دارای چنان ویژگیهایی می دانست.
۲.

زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی شهر شاهنامه آیین مزدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۸
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.
۳.

الفتی بن حسینی ساوجی و روایح گلشن قطبشهی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الفتی ساوجی عبدالله قطبشاه روایح گلشن قطبشهی نثر مصنوع و فنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
الفتی بن حسینی ساوجی، شاعر شیعی سده یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رساله «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است. روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانسته اند؛ در حالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ساوجی است و انتساب آن به الفتی یزدی نادرست است. روایح گلشن، رساله ای کوتاه و مشتمل بر دیباجه و هفت رایحه و خاتمه است که با نثر آمیخته به نظم به سبک متون مصنوع و فنی در وصف عبدالله قطبشاه و معرفی خیل و خدم و لشکریان و کاخ های شاهی و جشن ها و اعیاد معروف و زیبایی های حیدرآباد به سال 1051 نگارش یافته است. الفتی مُنتهای همت خود را بر توازن آوایی متن و موزونی جملات گماشته است. از این رو، بهره گیری از انواع سجع و جناس و دیگرآرایه های لفظی چون تتابع اضافات و تکرار در کل اثر چشمگیر است. وی از آرایه هایی چون مراعات نظیر و تضاد نیز برای ایجاد تناسب و توازن معنایی جملات استفاده کرده است.
۴.

تحلیل دیالکتیک «خدایگان و بنده» میان «معشوق و عاشق» در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدایگان بنده عاشق معشوق هگل غزلیات سعدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۸
یکی از مباحث مهم فلسفه گئورگ هگل در کتاب «پدیدار شناسی روح»، گفتار «خدایگان و بنده» است. دیالکتیک خدایگان و بنده آغاز سیر اندیشه و مبنایی برای خودآگاهی و آزادی انسان است. بنابراین خودآگاهی و آزادی در فرایند دیالکتیکِ پیکار، میان شخصیت ها به مثابه خدایگان و بنده محقق می شود. این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، رابطه کنشگرانه خدایگان – بنده را میان معشوق و عاشق در غزلیات سعدی تحلیل می کند. همچنین خودآگاهی و آزادی عاشق در رابطه با معشوق واکاوی می شود. با توجه به گفتار خدایگان و بنده می توان گفت که ستیز میان معشوق و عاشق در فرایند دیالکتیک روی می دهد. وجود معشوق برای تحول اندیشه و عواطف عاشق لازم است. عاشق از رهگذر دیالکتیک به خودآگاهی و آزادی می رسد. ذهن عاشق در غزل سعدی در دو روند حرکت می کند؛ عاشق در فرایند دیالکتیک با وصال معشوق و شناسایی ابژه از حرکت باز می ماند. در فرایند دیگر، تحمیل ارج به معشوق برای عاشق، مُیسَّر نمی شود. عاشق از خودبیگانگی می شود و عوامل بیرونی و واقعی عشق را «نفی» می کند و در این وضعیت بی آنکه دیالکتیک رفع شود؛ عاشق به رهایی و آزادی دست می یابد. سپس خودآگاهی، عاشق از شناخت حسی معشوق جدا می شود و در سیر آگاهی، خواست فردی او با خواست کلی یگانه می شود. از این رو مانایی معشوق برای عاشق اهمیت می یابد.
۵.

مطالعه تطبیقی آزمون های قهرمانان اساطیری در حماسه های ملل مختلف «مطالعه موردی: اساطیر ایرانی، یونانی و هندی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره آزمون ایرانی یونانی هندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۲۶
قهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایت های وابسته به کلید واژه آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط عطف روایات و از مهم ترین بسترهای انگیزشی قهرمان برای کنش آغازین روایت ها است. آزمون های اساطیری با اهداف گوناگونی به اجرا درمی آمده اند و نه تنها خاص پهلوانان و قهرمانان؛ بلکه در جاهایی از اساطیر اختصاص به خدایان داشته اند. مسیر قهرمانی شخصیت های درخشان اسطوره ای از گذرگاه آزمون و در بوته امتحان قوای جسمانی و روحانی می گذرد . آزمون یکی از آیین هایی است که در میان تمامی اسطوره های ملل وجود داشته است و تاریخی به دیرینگی خود اسطوره دارد. آزمون شوندگان که اکثراً از طبقه پهلوانان در اساطیر می باشند گاه به صورت کاملاً دلخواه و اختیاری همچون رستم و اسفندیار، اقدام به پذیرش آزمون می کنند، گاه همچون هرکول و اولیس از سر اجبار تن به آزمون می دهند و سیلی از دخالت نیروهای مافوق طبیعی آن ها را از آزمونی به آزمونی دیگر می کشاند. آزمون ها گاه پذیرفته نمی شود و آزمون دهنده مجبور است به جای آزمون پذیرفته نشده آزمونی دیگر را از سر بگذراند. پهلوانان که آزمون شوندگان بی چون وچرای اساطیرند، هرکدام بدون استثنا به آزمون پاکی و بی گناهی مبتلا می شوند، از جمله رستم، اسفندیار و اولیس در مصاف زن جادو، گیلگمش در مصاف ایشتر و هرکول در مصاف هیپولیت و زنان آمازونی. پهلوانان آنجا که پای آزمون سنجش توانایی در میان است و باید زور بازوی خود را نشان دهند، متناسب با دشواری ها و سختی های آزمون تلاش می کنند و با موفقیت از آن ها گذر می کنند. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مطالعه تطبیقی آزمون های اساطیر در حماسه های ملل مختلف، از چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آن ها حکایت می کند؟
۶.

بنیاد فرهنگی استعاره های عشق در آثار مولوی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره عشق فرهنگ مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۴۶
فرهنگ و مؤلفه هایش از آن رو که سازنده هویت جمعی و شخصیت اجتماعی افراد جامعه است، نقشی مهم در ایجاد ساختارهای ذهنی، الگوهای اندیشگانی، گفتار، رفتار و کردار افراد جامعه دارد. به ویژه باورها و آیین های مربوط به آفرینش و رستاخیز بنیاد اکثر باورها، اندیشه ها، گفتارها و اعمال انسان ها است. شاعران وارثان و ناقلان فرهنگ و اندیشه هستند و شاعران بزرگ و محبوب مانند فردوسی، مولوی، سعدی، و حافظ، نه تنها اصلی ترین واسطه های انتقال فرهنگی و بزرگ ترین معماران پندار، گفتار و کردار ایرانیان ، که بسیاری از ملل مجاور و حتی دورند. برای شناخت هویت خود و بنیان های اندیشگانی خود ناگزیر از مطالعه فرهنگ، باورها و آیین های کهن هستیم. در این مقاله با رویکرد زبان شناسیِ فرهنگی، نقش فرهنگ در پردازش استعاره های عشق در آثار مولوی بررسی شده است تا کارکرد عشق در نظریه عرفان اسلامی و مبانی فرهنگی و قالب معرفتی بنیادین آن شناسایی و معرفی گردد. از تحلیل استعاره های عشق دانسته می شود که کارکردهای عمده عشق از نظر مولوی عبارت اند از: حیات بخشی، زیبایی (خیر)، تزکیه کنندگی (رهانندگی، پناه دهندگی و ارتقادهندگی)، و عاملیت در معرفت و وصل به حقیقت. این کارکردها از فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایران باستان، و فرهنگ یونانی اخذ شده و در استعاره های عشق بازتاب یافته اند.
۷.

بررسی و مقایسه شیوه های بازنماییِ جایگاه اجتماعیِ «شخصیت های زن» در داستانِ های کوتاه دهه20 با تکیه بر آثار محمود اعتمادزاده، بزرگ علوی و ابراهیم گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: داستان کوتاه جایگاه اجتماعی زنان محمود اعتمادزاده بزرگ علوی و ابراهیم گلستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
«ادبیات داستانی» در ایران از همان آغازِ شکل گیری، توجه خود را به «بازنمایی واقعیت های جامعه ایران» معطوف کرده است. با نگاهی گذرا به آثار داستانی دهه بیست تا پنجاه خورشیدی، مخاطب به وضوح نفوذ رئالیسم را در بطن و متن داستان ها مشاهده می کند. دلیل عمده این رویکرد در ادبیات داستانی، ساختار و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران بوده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از «زن» و «جایگاه اجتماعی» وی در این مقطعِ تاریخی ترسیم کرده اند؟ جامعه آماری این پژوهش داستان های کوتاه نوشته شده ابراهیم گلستان، بزرگ علوی و محمود اعتمادزاده در این دهه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های «زنانه» در این داستان ها اغلب به عنوان شخصیت های فرعی مطرح هستند و شیوه پردازش آن ها به گونه ای است که در ارتباط با سایر شخصیت ها معرفی می شوند. به نظر می رسد که هیچ کدام از شخصیت های «زن» در این داستان ها به شیوه مستقیم معرفی نشده اند و «کنش ها»، «افکار» و «گفتار» آن ها ابزار اصلی نویسندگان برای شناساندن این شخصیت ها به خواننده هستند. این زنان نام های گوناگون؛ اما ویژگی هایی مشترکی دارند که بر اثر ناهنجاری های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محکوم به رنج کشیدن و در نهایت تسلیم هستند. در مجموع اگر چه این «زنان» در مواردی به صورت متفاوت بازنمایی شده اند؛ اما کلیت تصویر ارائه شده از تحت تأثیر دیدگاه واقع گرای نویسندگان داستانِ کوتاه در دهه بیست، نقاط اشتراک بسیاری با یکدیگر دارد. 
۸.

مطالعه تطبیقی جایگاهِ اجتماعیِ زنان در داستان های کوتاه دهه 20 از منظر فرانقش تجربیِ زبان در رویکرد نقش گرایی هلیدی «با تمرکز بر داستان های کوتاه بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: جایگاه اجتماعی زنان داستان های کوتاه دهه 20 رویکرد نقش گرایی فرانقش تجربی زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۴
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی می پردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کند. زبان با توجه به ضرورت های اجتماعی و محیط پیرامون تشکیل می شود و به سامان دهی معنی می پردازد. این کارکرد زبان در زبان شناسی نقش گرا فرانقش نامیده می شود. فرانقش های زبان عبارت اند از: فرانقش اندیشگانی که از این فرانقش برای واکاوی و تحلیل متن استفاده می شود؛ فرانقش بینافردی که هدف آن شروع یا ارتقای روابط برای تأثیرگذاری بر رفتار دیگران، بیان نظرات، اصلاح یا تغییر آن هاست؛ فرانقش متنی که وظیفه متناسب سازی پیام با توجه به دیگر عوامل متنی و برون متنی را داراست. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی - تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به جامعه آماری پژوهش، در ساختار متنی داستان های کوتاه دهه 20، هر کدام از فرآیندهای زبانی چه کارکردی دارند؟ و با توجه به مبانی مطرح در فرانقش اندیشگانی و دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان های کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از زن و جایگاه اجتماعی وی در این مقطع تاریخی ترسیم کرده اند؟ ادبیات داستان کوتاه با تأکید بر منش رئالیستی و واقع گرایانه خود همواره به دنبال تعریف جایگاهی برای حضور زنان و همچنین رهایی خود از محدودیت های جنسیتی و خوانش های مردسالارانه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد هر کدام در ساختار متنی داستان های کوتاه خود از انواع مختلف فرآیندهای زبانی برای ترسیم جایگاه اجتماعی مثبت زنان بهره گرفته اند.
۹.

نقد نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی تناظر شباهت حوزه مبدأ حوزه مقصد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۲۰۳
لیکاف و جانسون، استعاره را ابزاری شناختی می دانند که بواسطه چیزی متعارف و تجربی، چیزی دیگر را می شناسیم. از نظر آنان استعاره در سراسر زندگی روزمره و نه تنها در زبان، که در اندیشه و عمل ما جاری است و نظام مفهومی معمول ما که در چارچوب آن می اندیشیم و عمل می کنیم، ماهیتی اساساً استعاری دارد. آنان مدّعی اند در نظریه های سنتی، به رابطه استعاره با تفکر توجّه نشده است؛ بلکه فقط به تعابیر زبانی استعاره ها در شعر و ادبیات توجه کرده اند و بین زبان روزمره و زبان ادبی تمایز نهاده اند. از این رو تعریف جدید را در تقابل با استعاره زبانی، استعاره مفهومی نامیدند که دارای ویژگیهای چون یک سویگی نگاشت و اصل تغییر ناپذیری است و به انواعی چون استعاره متعارف و نو و تصویری تقسیم می شود. در این مقاله، نظریه استعاره مفهومی و برخی از تناقضهای درونی آن را نقد کرده ایم که برخی از نتایج عبارتند از: شناخت و فهم استعاری نیست بلکه قیاسی است؛ استعاره مبتنی بر شباهت است و تغییر ناپذیری اصل معتبری نیست.
۱۰.

تحلیل سیمای اعتقادی- اسطوره ای کیخسرو در باورهای مردم کهگیلویه وبویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اساطیر ایرانی اسطوره کیخسرو شاهنامه ادب عامه کهگیلویه و بویراحمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۲۱۶
گنجینه فرهنگ مردم کهگیلویه و بویراحمد سرشار از بن مایه هایی است که در فرهنگ کهن مردم ایران ریشه دارد. از دیرباز به دلیل ارتباط عمیق مردم این منطقه با شاهنامه، اندیشه ها، آیین ها و باورهای آنان ضمن تأثیرپذیری از حماسه ملی در روایت های آنان از طریق داستان های پهلوانی راه یافته است. کیخسرو یکی از شخصیت های مهم اوستا و شاهنامه است که در فرهنگ عامه کهگیلویه و بویراحمد حضوری پررنگ داشته و حتی ارزش قدسی پیدا کرده است. در این مقاله، ضمن بازخوانی روایت مردم کهگیلویه و بویراحمد از حوادث پایان زندگی کیخسرو و تحلیل بن مایه هایی حماسی و اسطوره ای مربوط به آن، به بازنمایی سیمای قدسی کیخسرو در باورهای این مردم می پردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییراتی که داستان کیخسرو در روایت مردم کهگیلویه و بویراحمد پیدا کرده، ضمن تأثیرپذیری از روحیه حماسی و پهلوانی آنان، حاوی بن مایه هایی است که با اسطوره های باستانی ارتباط دارد. ازجمله این بن مایه ها می توان به ارتباط جام کیخسرو با فرمانروایی او، ارتباط جام با چشمه آب، غیب آموزی از طریق فرشته آب، ارتباط چشمه با جاودانگی، و تقدس گیاه اشاره کرد
۱۱.

استعاره مفهومی «عدالت» و «ظلم» در آداب الملوک ها با تکیه بر قابوس نامه، سیاست نامه و نصیحه الملوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی عدالت ظلم قابوس نامه سیاست نامه نصیحه الملوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۴۵۳
در فرهنگ ایرانی، همواره بر عدل و داد تأکید شده است و این موضوع در ادبیات پیش از اسلام، در قالب اندرزنامه ها نمود یافته است. آداب الملوک هایی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک نیز تحت تأثیر آثار و فرهنگ پیش از اسلام نگاشته شده و همان درون مایه ها را در قالب مفاهیم و استعارات بیان کرده اند. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی «عدالت» و «ظلم» از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است در سه آداب الملوک نام برده، استعاره های مفهومی عدالت و ظلم بر مبنای نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون استخراج و بر اساس روش فرکلاف، تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشترین حوزه های مبدأ مربوط به طبیعت، اخلاق و خرد و دین است که از پس تمامی این استعاره های مفهومی به دو کلید مفهومی «عدالت، خیر» و «ظلم، شر است» می رسیم و در نهایت درمی یابیم که بنیان اندیشگانی چنین استعاره هایی، اندیشه های باستانی ایرانیان است که به دو مبدأ خیر و شر قائل بودند. اهمیت این مطالب در اندیشه دینی ایرانیان باعث راهیابی آن ها به کتاب های دینی و غیر دینی از جمله اندرزنامه ها و در نتیجه راهیابی به قلمرو ادبیات شد و بعدها در ادبیات دوران اسلامی به کتاب های ادبی و اخلاقی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک راه یافت. مفهوم عدالت و ظلم، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشه های ایران کهن، در قالب استعاره های مفهومی ای که در این پژوهش آورده شد، به حیات خود ادامه داد و درون مایه فرهنگی و دینی ایرانیان باستان، به نسل های بعد منتقل شد.
۱۲.

بنیادهای زبان شناسی شناختی در دیدگاه های عبدالقاهر جرجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عبدالقاهر جرجانی زبان شناسی شناختی معنی شناخت نحو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۸ تعداد دانلود : ۲۶۷
زبان شناسی شناختی، ساختهای دستوری را مبتنی بر ساخت ذهنی می داند و معنی را در کانون توجه خود قرار می دهد و معتقد است: معنی از شناخت و ادراک انسان مستقل نیست و رمزگذاری زبان شامل عواملی چون گزینش، دیدگاه، کانون توجه، چارچوب بندی، شیوه های مقوله بندی، و جزء اینهاست و ساختار زبانی، بازتاب مستقیم شناخت است، یعنی یک عبارت زبانی خاص، به یک شیوه خاصِ مفهوم سازی یک موقعیت معین وابسته است؛ این دیدگاه بسیار به نظریه نظم عبدالقاهر شبیه است که می گوید: معنی سخن وقتی حاصل می شود که مطابق ترتیب و تألیف خاصّی که معانی مرتّب و منظّم در نفس و دل آدمی دارند، به فرمان عقل به الفاظ مرتب ریخته شود (جرجانی، 1374: 2). توجه به نقش شناختی زبان، اهمیت معنا، پیروی ساختارهای نحوی از ساختار معنای ذهنی و عواملی که زبان شناسان شناختی در رمزگذاری زبان مؤثر می دانند، در این سخن عبدالقاهر عیان است. با عنایت به اهمّیّت دیدگاه شناختی در زبان شناسی معاصر و به دلیل جامعیت و دقت دیدگاه های زبانی عبدالقاهر که در محافل علمی اهمّیّت فوق العاده ای یافته است، در این مقاله دیدگاه زبان شناسان شناختی را با دیدگاه های زبانی عبدالقاهر مقایسه و تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدیم که هر دو زبان را یکی از قوای شناختی می دانند که منشأ تجربی، روانشناختی و نقش اجتماعی دارد. و دستور زبان پیرو معنا و مفهوم است و معنای زبان متأثر از نظرگاه، موقعیت و دانش فردی و کاربرد عینی آن است.
۱۳.

بنیاد اسطوره ای استعاره مفهومی مرگ در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرگ مثنوی مولوی اسطوره عرفان فلسفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۳۰۳
در عرفان اسلامی، مسیر عمده رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن می رهاند و به زندگی معنا می بخشد و مقصد و مقصودش را مشخص می کند؛ از این رو مرگ ثمره و میوه زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشه های اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریه استعاره مفهومی، استعاره های حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشه مولوی درباره مرگ با اندیشه های اسطوره ای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (به ویژه مرگ بی مرگی) را در چارچوب «سفرِ بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقه آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقه «مُثُل» افلاطون سر برآورد.
۱۴.

تحلیل محتوا و ساختار مکتوبات واصفی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: واصفی بدایع الوقایع مکتوبات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۴۸۴
واصفی نویسنده و شاعر سده 10 هجری است. تنها اثر برجای مانده از وی، بدایع الوقایع است که حاوی حکایات و خاطراتی است که به ترتیب تاریخی نگارش یافته اند. واصفی مقداری از اشعار و مکتوبات خود را نیز در بدایع الوقایع آورده که ارزش ویژه ای بدان بخشیده است. در این کتاب مجموعاً 42 مکتوب آمده است که شامل انواعی چون سلطانیات و اخوانیات و برخی انواع دیگر چون وقف نامه و کتابه عمارت، خطبه کتاب، متن سنگ گور، شجره نامه و قباله است. هجده فقره از این نامه ها را در یک جلسه، فی البداهه نوشته است و بقیه را در مناسبتها و زمانهای دیگر نگاشته است. بلاغتِ واصفی موجب شده در هر حال اقتضای حال مخاطب و فرستنده و موضوع را در نظر گیرد، لذا حجم هر یک از بخش های نامه متناسب با اهمیت و جایگاه فرستنده، گیرنده و موضوع تغییر می کند. ویژگی بارز مکتوبات وی، کوتاهی آنهاست که با نهایت بهره گیری از تشبیه بلیغ و استعاره مکنیه نگاشته شده اند. بسامد کلمات عربی در نثر وی به حدود هشتاد درصد می رسد اما اکثراً از کلمات مستعمل هستند. در نامه های فارسی، آیات قرآنی و عبارتهای عربی نیز درج کرده اما بسیار کم.
۱۵.

دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عبد القاهر الجرجانی اللغویات المعرفیه المعنى المعرفه النحو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۲۹۷
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
۱۶.

دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عبد القاهر الجرجانی اللغویات المعرفیه المعنى المعرفه النحو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۹۱
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
۱۷.

واکاوی کاربرد معانی حرف اضافه «از» تا پایان قرن ششم (مطالعه موردی در چهار کتاب: تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، قابوس نامه و جامع الحکمتین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معانی حرف اضافه «از» بسامد قابوس نامه تاریخ بلعمی تاریخ بیهقی جامع الحکمتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۱ تعداد دانلود : ۵۳۱
شناخت معانی حروف اضافه از جمله «از» به دلیل نقش تعیین کننده ای که در القای مقصود دارد، ضروری است. به منظور شناخت بیشتر «از»، با رویکرد سبک شناسی زبانی در سطح لغوی و با اتخاذ روش توصیفی – تحلیلی کاربرد بیست و نه معنی «از» در تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، قابوس نامه و جامع الحکمتین مربوط به دوره اوّل و دوم نثر فارسی پژوهش شده است. هدف این تحقیق تسهیل درک مفاهیم متون این دو دوره، یافتن اشتراک، افتراق، درصد کاربرد معانی «از» و تعمیم آن در دیگر آثار مشابه براساس سبک شناسی زبانی است. شناخت معانی این حرف می تواند ابزاری برای تفسیر و تبیین درست متون باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مقایسه مجموع آثار با یکدیگر بیشترین و کمترین بسامد «از» به ترتیب به تاریخ بلعمی با 74/29 درصد و تاریخ بیهقی با 64/19 درصد اختصاص می یابد. امّا در مقایسه دو دوره، بسامد «از» در دو کتاب دوره اوّل 34/51 درصد و در دو کتاب دوره دوم 66/48 درصد است. هم چنین پرکاربردترین معنی این حرف به «تبعیض» با 44 بار در دوره اول و کم کاربردترین معنی به طور مشترک به «توضیح» و «مصاحبت» در دوره اوّل؛ «انتساب»، «فصل و تمیز» و «برای» در دوره دوم هر کدام تنها با یک تکرار اختصاص می یابد. دیگر معانی«از» با توزیع تقریباً یکسانی در هر دو دوره به کار رفته است درحالی که در تقابل معانی توزیع مشخّصی وجود ندارد.
۱۸.

منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی مرگ قرآن کریم مثنوی مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۲۶۶
منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی چکیده کسی نیست که به حادثة مهم مرگ نیندیشده و تصاویر اغلب دهشتناک در مغز خود از آن نساخته باشد. برخی از تصاویر مرگ در ادبیات عرفانی بویژه در مثنوی مولوی، بازتابی از تصاویر و اندیشه های قرآنی است. در این مقاله، استعاره های مرگ در مثنوی مولوی را در چارچوب نظریة استعاره مفهومی با روش تحلیلی توصیفی بررسی کردیم. مشخص شد که از سه نوع مرگ (ذاتی، اختیاری، اضطراری) که مولوی بدان ها قائل است، مرگ ذاتی و اختیاری در قرآن کریم نیست و تنها به مرگ اضطراری اشاره شده است که به صورت گرداب، زندگی، خزان، خواب، نوشیدنی، مأمور و سفر بازتاب یافته است. امّا مولوی به دلیل تبحر و توغل در قرآن کریم، بهره وافر از کلام الله برده و سیمای مرگ را با تنوع بیشتر به صورت آبِ نیل، سیل، دریا، قاضی، سرهنگ، گرگ، خزان، کاشتن دانه و رویش آن، زادن، بلوغ، رهایی از زندان و جَستن از جو ترسیم کرده است که همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و در ذیل کلان استعارة «مرگ، سفرِ بازگشت است» می گنجند. کلید واژه ها: استعاره مفهومی، مرگ، قرآن کریم، مثنوی مولوی.
۲۰.

نقد یک سویگی در نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی یک سویگ ی لیکاف و جانسون وجه شبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۴۹۴
نظریه استعاره مفهومی، که از زبان شناسی شناختی برآمده است، در دو دهه اخیر بسیار محل توجه پژوهشگران واقع شده است، از جمله ایرانیان. این نظریه دارای برخی نقاط ضعف است که شاید بتوان با نقد و تحلیل آن در اصلاح و تقویتش کوشید. لیکاف و جانسون یکی از اصول استعاره مفهومی را اصل یک سویگی نگاشت استعاری می دانند و مدعی اند که نگاشت استعاری همیشه از سوی حوزه مبدأ به سوی حوزه مقصد جریان دارد، نه بالعکس. در این مقاله که با هدف نقد و تقویت اصل یک سویگی نگارش یافته، مشخص شد که برخلاف دیدگاه لیکاف و جانسون، نگاشت استعاری دو سویه است و همان گونه که حوزه مقصد را از طریق حوزه مبدأ سامان دهی و معرفی می کنیم، حوزه مبدأ را نیز می توانیم بر اساس حوزه مقصد سامان دهی نماییم. اما اگر وجه شبه را که از سوی لیکاف و جانسون نادیده گرفته شده، در نظر بگیریم، می توان گفت که برای بیان یک مفهوم یا وجه شبه، نمی توان دو حوزه را جا بجا کرد. یعنی با لحاظ کردن وجه شبه یا مفهوم واحد، نگاشت استعاری یک سویه می شود، مگر در استعاره هایی که وجه شبه به یک میزان وصف هر دو حوزه است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان