
نامه فرهنگستان
نامه فرهنگستان دوره 23 آذر و دی 1403 شماره 5 (پیاپی 93) ویژه نامه تحقیقات ادبی (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
قطران تبریزی از شاعران معروف قرن پنجم است. او بیشتر عمر خود را در شمال غربی ایران، تبریز، گنجه و پیرامون آن، گذراند و امیران و حاکمان آن نواحی را ستود. شعر او امروز برای ما از جهات گوناگون اهمّیّت دارد: تاریخ حاکمان آن نواحی، وقایع تاریخی آن دوره، رابطه شعر او با شعر خراسان و فواید زبانی. در شعر قطران از پارچه ها و جامه هایی سخن به میان آمده است که گاهی منحصر به شعر اوست. از توصیف هایی که شاعر از این نوع پارچه ها/ جامه ها به دست می دهد، می توان آنها را شناسایی کرد، به خصوص وقتی در فرهنگ ها و کتاب های لغت سخنی از آنها نیست. ما در این مقاله انواع این پارچه ها/ جامه ها را در شعر قطران شناسایی کرده ایم و با استفاده از منابع در معرّفی آن ها کوشیده ایم.
نگاهی به نیم فاصله از دریچه دستور زبان و نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیم فاصله نوعی نویسه یا فاصله تایپی نسبتاً تازه است که متخصّصان رایانه و طرّاحان نرم افزارهای پردازش متن به آن پرداخته اند. در منابع نگارشی فارسی از نیم فاصله کمتر یاد شده و مصادیق آن با گزاره های «جدا»، «جدانویسی» و «عدم فاصله» تبیین گردیده که یا تفاوت آن را با فاصله روشن نمی کند یا با عنوان رایج این اصطلاح همخوانی ندارد. داشتن شیوه نامه ای یکسان و درست برای چگونگی نوشتن نیم فاصله و رعایت آن نیز بی نظمی در جنبه ای از نگارش فارسی را سامان می دهد و نیازی مهم را در بخشی از نوشتار فارسی امروز برآورده می سازد. در این پژوهش، با استفاده از منابع معتبر نگارشی و دستوریِ فارسی و با استناد به شاخص هایی همچون گفتار سخنگویان زبان، یکپارچگی آوایی و معنایی، عناصر نوایی، کاربرد مستقل و کارکرد نحوی کلمات، نیم فاصله و چگونگی کاربرد آن، با آوردن نمونه های فراوان، در انواع هفت گانه کلمات فارسی، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نیم فاصله در انواع کلمات فارسی کاربرد دارد، اما کاربردش در دو نوعِ صفت و اسم بسیار، در نوع حرف زیاد و در انواع فعل، قید، ضمیر و صوت کم بوده است. کمک به تدوین شیوه نامه ای یکسان و درست برای چگونگی نوشتن نیم فاصله در متون تایپی فارسی نیز از اهداف این پژوهش است.
بازنگری در دسته بندی قالب های شعر فارسی و معرّفی برخی قالب های نوساخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالب های شعریِ زبان فارسی در تمامی دوره های تاریخی و ادبی تا به امروز تغییرات و تحوّلاتی داشته اند؛ این تغییرات در دو حیطه محتوا و ساختار بوده است. هنجارشکنی در زبان و مفاهیم اشعار سبب پیدایش شیوه ها و قالب هایی نو در زبان فارسی شده است، امّا با کاوش در بسیاری از آثار این شاعران، روشن می شود که هنوز قالب های جدیدی در آثار بسیاری از شاعران معاصر وجود دارد که ناشناخته مانده اند و در دسته بندی ها نام خاصّی بر آن ها اطلاق نشده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و قالب های جدید در آثار پنج شاعر منتخب معاصر (نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، نادر نادرپور، و محمّدرضا شفیعی کدکنی) برگزیده و سپس نام گذاری و بررسی شده است. قالب هایی جدید شامل ترکیب بند نو، مسمّط نو، سه پاره، قطعه پیوسته، رباعی پیوسته و دوبیتی پیوسته به قالب های «نوکهن» و «نوواره» به قالب های نوین افزوده شد.
هنر پایان بندی در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایان بندی یا چگونگی به پایان بردن روایت یکی از عناصر مهم در روایت شناسی است. بررسی شگردهای پایان بندی در آثار ادبی، علاوه بر نمایش میزان خلّاقیّت و هنرمندی صاحب اثر، تأثیری بسیار بر درک کلیّت متن و دیدگاه شاعر یا نویسنده دارد. مهدی اخوان ثالث از جمله شاعرانی است که به روایت و چگونگی پایان بندی در شعر توجّه ویژه ای دارند. خلّاقیّت و ذوق ادبی این شاعر روایتگر را در پایان بندی های موفّق او می توان دید. در پژوهش حاضر، شگردهای گوناگون پایان بندی در هشت دفتر شعری اخوان ثالث و در سه بخش روایی، زبانی و ادبی بررسی و تحلیل شده است. در میان شگردهای زبانی، مواردی چون انواع برگردان، جمله های ندایی، طرح پرسش و گفت وگو را در پایان بندی شعر اخوان می توان دید. کاربرد شگردهای ادبی ای چون تشبیه، استعاره، نماد، انواع تقابل، ایهام (به ویژه با نام شاعری امید)، تجسّم و طنزپردازی در پایان بندی شعر امید جلب توجّه می کند. از سوی دیگر، توجّه اخوان به روایت موجب شده است برخی شگردهای داستانی و نمایشی، مانند گره گشایی، پایان غیرمنتظره، پایان باز، پایان دَورانی و فاصله گذاری، در شعر او دیده شود. سیر کاربرد این شگردها در هشت دفتر شعری اخوان، مقایسه قالب های سنّتی با نو، مقایسه سروده های شخصی با سروده های سیاسی -اجتماعی و ارتباط پایان بندی با محتوای کلّی شعر قابل تأمّل و بررسی است.
معرّفی تاریخی ناشناخته از خاندان مغول: شجرة الأتراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره مغول و حکمرانی جانشینان چنگیزخان از مهم ترین ادوار تاریخ ایران است، عصری که دست کم تا پایان حکومت تیموریان به درازا کشید. در این دوره، نوشتن کتاب های تاریخی اهمّیّت پیدا کرد و آثار متعدّدی در این زمینه به رشته تحریر در آمد. در تحقیق حاضر، که به روش توصیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی و سندپژوهی، با استفاده از ابزار گردآوری اطّلاعات کتابخانه ای، انجام گرفته، یکی از این آثار معرّفی شده است و آن کتاب شجرهالأتراک است. این کتاب گزیده ای از کتابی مفقود منسوب به الغ بیک تیموری موسوم به الوس اربعه چنگیزی است که ظاهراً میان 980 و 1000 ق نوشته شده. نویسنده اثر معلوم نیست، ولی مذهب و موطن وی به احتمال زیاد سنّیِ شافعی و سمرقند است. در کتاب، نویسنده سعی دارد اثر خود را موثّق نشان دهد و بر همین اساس، به غیر از منابع بی شمارِ فرعیِ مذکور و غیرمذکور، از دو کتابِ ظفرنامه یزدی (در نثر) و چنگیزنامه (یا شهنامه) کاشانی (در نظم)، به عنوان اصلی ترین مآخذِ کتاب، بسیار استفاده می کند. نام کتاب هم شجرهالأتراک ذکر شده و هم الوس اربعه. نویسنده اثر کتابِ منبعِ خود را نیز هم شجرهالأتراک نامیده هم الوس اربعه. ظاهراً از کتابِ منسوب به الغ بیک چند تحریر موجود بوده و نویسنده کتاب شجرهالأتراک، که از آن اقتباس می کرده، چند نسخه از آن را پیش روی خود داشته است. اینکه خودِ الغ بیک تاریخ نوشته باشد بر مبنای دو اصلِ وجود نداشتن سندی صریح، جز اشاره گذرای خواندمیر، و مشهور نبودن الغ بیک در تاریخ نویسی و ادبیّات از اساس غلط است.
تحلیل و طبقه بندی ژانرشناختی رمان فارسی بر مبنای مؤلّفه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلّی مؤلّفه های ژانر غنایی در رمان فارسی امری رایج است، اما در ادبیّات معاصر فارسی بررسی و تحلیل دقیقی از آن ارائه نشده است. در پی این فقدان، هدف پژوهش حاضر تبیین مختصّات غنایی در رمان فارسی و طبقه بندی رمان فارسی بر اساس مؤلّفه های غنایی است. ازاین رو، ابتدا ویژگی های اصلی شعر غنایی فارسی، یعنی درون نگری و برجسته سازی زبانی، مشخّص شد، سپس هفت رمان فارسی انتخاب شد که کم وبیش روایتی غنایی گونه دارند. این آثار بر مبنای خصایص ژانر غنایی بررسی شدند و آن ها را در سه گروه طبقه بندی کردیم: رمان های غیرغنایی، رمان های غنایی و رمان های شبه غنایی. در گروه اوّل، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت برون گرایانه است و مؤلّفه غنایی منجر به تغییری در طبقه بندی گونه رمان نشده است. در گروه دوم، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت درون گرایانه است و زیرژانر تازه رمان غنایی شکل گرفته است. در گروه سوم نیز برجسته سازی زبانی توأمان در سایه روایت برون گرایانه و درون گرایانه قرار دارد و گونه رمان به ژانر غنایی متمایل شده است. این طبقه بندی نگاه تازه ای به مقوله ژانر غنایی در رمان فارسی دارد و امکان شناخت زیرژانر رمان غنایی و درک شباهت ها و تفاوت های آن را با زیرژانرهای مشابه فراهم آورده است. همچنین، تعریف نسبتاً جامعی از رمان غنایی ارائه داده است که این زیرژانر را از انواع مشابه تمیز می دهد.
سبک شناسی انتقادی دستور الوزارة (وزارت نامه ای از عهد اتابکان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: اتابکان فارس، با مصالحه با مغولان، در یکی از پرآشوب ترین و خون بارترین دوره های تاریخ ایران، ملجأ امنی برای فعّالیّت اهل هنر و علم فراهم آوردند. آنان در شیوه حکومت داری و علی الخصوص استحکام بنیاد دیوان سالاری و تقویّت نهاد وزارت از سلجوقیان (که قوی ترین دستگاه دیوان سالاری و وزارت پس از ساسانی را در ایران احیا نمودند) تبعیّت کردند. دستورالوزاره، نوشته محمود بن محمد اصفهانی، که درس نامه ای برای وزیران و دیوانیان است، محصول آن امنیّت و این نظامِ دیوان سالاری است. مسئله اصلی این تحقیق شناساندن ژرف ساخت های فکری، فرهنگی و سیاسی کتاب دستورالوزاره، به عنوان یکی از نمونه های دستور/ وزارت نامه نویسی فارسی دوره اتابکان فارس، از طریق تحلیل لایه های سبکی این متن بوده است. دستاورهای حاصل از این تحقیق، که به روش ترکیبی (تحلیلی توصیفی استدلالی) انجام یافت، بدین ترتیب است: در لایه واژگانی، فراوانی رمزگان های مربوط به نهادهای اخلاق، علم و ادب و هنر و نیز مذهب بیش و پیش از رمزگان های سیاسی و حکومتی است که نشان از چربش زیربنای اخلاقی تربیّتی کتاب بر مبانی سیاسی و حتّی تاریخی آن دارد. در لایه نحوی، غلبه وجهیّت اخباری همراه با قطعیّت بسیار در شیوه روایتگری متن بیانگر صراحت و اعتقاد راسخ در مؤلّفه های گفتمانی اثر است؛ در لایه بلاغی، فراوانی و تأثیرگذاری عمده از آنِ ابزارهای بلاغی استدلالی و استشهادی گفتمانی (نظیر اقتباس، تضمین، تلمیح، تمثیل، ارسال المثل و...) است، اما تصاویر بلاغی متن بیشتر در خدمت تکلّفات مرسوم نثر مصنوع است تا منظورهای گفتمانی و ایدئولوژیکی. در لایه کاربردشناسی، کنش بیانی/ اظهاری در مرتبه نخست و کنش ترغیبی در مرتبه بعدی قرار می گیرد و نشان می دهد که نویسنده چگونه از این کنش برای رسمیّت دادن به ارزش های حاکم بر دیدگاه های ارزشی (اخلاقی/ آرمانی) خود استفاده کرده است.