مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
ابومسلم نامه
حوزه های تخصصی:
جنیدنامه، پیش درآمد (prologue) داستان بلند ابومسلم نامه، پرداختی خیالی و فانتاستیک از زندگی جدّ ابومسلم خراسانی است که در آن عناصری از دنیای واقعی با عناصر خیالی پردازندگان و ناقلان کهن همراه شده و جهانی را آفریده است که در آن ایده ی فرایند رشد و دستیابی به فردیت، با محور قهرمانان حماسی و تاریخی، به تصویر کشیده می شود. در مقاله ی حاضر، پس از معرفی نوع ادبی فانتزی و بیان اهداف فانتزی سازی با استفاده از متون کهن، عناصر اصلی سازنده ی فانتزی جنیدنامه دسته بندی و تحلیل روان شناختی شده اند. این عناصر عبارت اند از: ساختار متناقض و شخصیت پردازی متقابل و درون مایه ی حماسی و دینی. حاصل کار نشان می دهد که به علت تناسب کامل ذهن نامنظم و آشفته ی کودک با ساختار متن یادشده، این ابزار بهترین وسیله برای نظم بخشیدن به آشفتگی های درونی و حرکت ذهنی آن ها از کودکی به بلوغ است.
شیوه قصه گویی در سمک عیار و مقایسه آن با سه داستان عامه عیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برآن است تا شیوه قصه گویی را در داستان سمک عیار، با سه داستان عامه داراب نامه بیغمی، ابومسلم نامه و اسکندرنامه نقالی بررسی و مقایسه کند. برای این کار با استفاده از الگوی چتمن، میزان مشارکت راوی در داستان سمک عیار و همچنین برخی از ویژگی های سبکی خاص در این اثر (زبان و فضای عامیانه و طنز و مطایبه) تحلیل و با آثار دیگر مقایسه می شود. نتایج نشان می دهد مشارکت و حضور راوی هنگام وصف مکان، خلاصه های زمانی و وصف اشخاص در سمک عیار و داراب نامه پررنگ تر از دو اثر دیگر است. همچنین شیوه مشارکت قصه گو در داستان سمک عیار گزاره های قالبی آغازین، گزاره های قالبی بین متنی و میان متنی متفاوت تر از داراب نامه، ابومسلم نامه و اسکندرنامه نقالی است. البته از این نظر می توان شیوه داراب نامه را حدفاصل شیوه سمک عیار و ابومسلم نامه و اسکندرنامه قرار داد.
جستاری در آنیمای دایه در داستان های عامیانه فارسی (با تأکید بر سمک عیّار، ابومسلمنامه و حسین کرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزیستی با یک اصل مؤنث یا مذکر در جسم و جان مرد و زن از دیرباز مورد توجه بوده است؛ اگرچه در برخی موارد این دیدگاه مستور مانده است، اما برخی از پژوهشگران چون یونگ با تعبیر «آنیما» و «آنیموس» از این دو اصل، سعی در مطرح کردن آن در علوم انسانی داشته اند. در قصّه های عامیانه و متون داستانی کهن، نمودهای این دو اصل در قالب رُمانس ها نمایان است. یکی از این جلوه های کهن الگویی، حضور برخی شخصیت هایِ تا حدودی در سایه است که از آن به «دایه» تعبیر می شود. حضور او در مراحل ابتدایی رشد قهرمانان قصّه ها و نیز برخی کُنش های مثبت و منفی از سوی او، بیانگر جلوه کهن الگویی آنیمایی وی در ذهن و ضمیر گزارندگان قصّه است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است. مسئله محوری این است که دایه به عنوان یک آنیما چه کُنش های آنیمایی انجام می دهد، نقش محوری او در چه ویژگی ای نهفته است و اینکه نقش های آنیمایی او یکدست و ایستاست یا دو قطبی است. با بررسی این قصّه ها نُه نقش از دایه نشان داده شده است که در این میان شش نقش مثبت و سه نقش منفی است؛ ازجمله: تربیت و ترضیع، واسطگی و دلالی، محرم اسرار شاه زاده بودن، کاردانی و چاره گری، شفاعت و پایمردی، کارگزاری شب زفاف، افسونگری، جادوگری و طلسم گذاری، اطلاع رسانی و مدیریت خرابات. از میان این کردارها، تربیت و پرورش به عنوان آنیمای مثبت بیشترین بسامد و از میان آنیمای منفی، جادوگری و طلسم بیشترین بسامد را داشته است. در بخش ویژگی های مثبت آنیما، واسطگی و دلالگی، محرم اسرار، کاردانی و چاره گری، شفاعت و پایمردی و کارگزاری شب زفاف همه در ذیل ویژگی «میانجی»گری آنیما قرار می گیرد. ملاک انتخاب داستان ها، حضور و نقش دایه در آن هاست. از میان قصّه های عامیانه بلند، قصّه های سمک عیّار، ابومسلم نامه و حسین کرد را به دلیل بلند بودن داستان، تنوع بن مایه ها و نیز بسامد بالای حضور دایه در آن گزینش کرده ایم.
بررسی نقش زنان عیّار پیشه و پهلوان بانو در ابومسلم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
223 - 245
حوزه های تخصصی:
در داستان های عامیانه فارسی، زنان پیوسته نقش و حضوری پررنگ دارند و این نقش ها به صورت های گوناگون در متن این آثار بازتاب یافته اند. در این داستان ها زنان با آزادی و استقلال عملی که در انجام نقش های خود دارند عنصری مجزّا و جدا از مردان به شمار می آیند که به آن ها وابسته نیستند. ابومسلم نامه داستان عامیانه آمیخته از واقعیت های تاریخی با عناصر حماسی و فراواقعی است که در آن تأثیر آیین عیّاری و پهلوانی آشکار است و تلاش و کوشش زنان عیّار و پهلوان بانو نیز همراه با ابومسلم و دیگر یارانش برای نوعی استقلال طلبی و مبارزه با خلفای اموی به خوبی نمایانده شده است و این قشر از زنان در این اثر چهره ثابت و محوری دارند. پژوهش حاضر با مطالعه کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی، تلاشی برای اثبات هویّت زنان در این داستان است که در عیّاری و پیکارگری نمود یافته است و نتیجه آنکه با وجودی که زنان در داستان ابومسلم نامه از بند محدودیّت ها و تعارض ها رها نیستند؛ با این وجود تسلیم نقش خود نمی شوند و با آزادی، استقلال عمل و پویایی به زندگی خود و دیگران معنا می بخشند.
درنگی بر ضبط و معنی چند واژه در آثار چاپی ابوطاهر طرسوسی (داراب نامه و ابومسلم نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۵۲-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی از راویان توانمند قصه های عامیانه فارسی است که از میان قصه های او داراب نامه، ابومسلم نامه، قران حبشی، مسیّب نامه و قهرمان نامه تصحیح و چاپ شده است. در مقاله حاضر، پاره ای از لغزش های دو متن مصحح: داراب نامه و ابومسلم نامه که تا امروز درباره آن ها مقاله ای نوشته نشده، اصلاح شده است. در اصلاح این لغزش ها، استناد به ضبط های درست و اصیل نسخه های اساس مصححان، رجوع به دست نویس های این دو اثر، سبک این آثار و ارائه شواهدی از خود این متون کارساز بوده است. همچنین، با تحلیل محتوا، معانی ای برای واژه ها و ترکیبات نادر این دو اثر که پاره ای از آن ها، واژگان محلی و گویشی اند و از لغت نامه ها و واژه نامه های پایان متون مصحح فوت شده، پیشنهاد شده است. اعمال این اصلاحات و ضبط معانی واژه ها و ترکیبات نادر این دو متن می تواند چاپ های بعدی این دو اثر را منقح تر کند.
تحلیل روابط بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه بر مبنای بینامتنیت ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
249 - 274
حوزه های تخصصی:
در این جستار پیوندهای بینامتنی شاهنامه و ابومسلم نامه با هم سنجیده شده است. بر اساس نظریه بینامتنیت، هرمتنی، بریده از متنهای دیگر نیست و بی گمان با متنهای پیش و پس از خود، در پیوند است. می دانیم که شاهنامه،متنی فراگیر یا «زیرمتن» است که در متونِ پس از خود، به ویژه در ابومسلم نامه ، تاثیرات بسیار گذاشته است. می خواهیم بدانیم میان شاهنامه و ابومسلم نامه ، کدام پیوندهای بینامتنی با بسامد بیشتری حضور می یابد؟ ویژگی های متنی شاهنامه با ابومسلم نامه از دیدگاه بینامتنی(هم حضوری) و بیش متنی(تأثیر و تأثر) ژرار ژنت بررسی می شود. از نتایج این پژوهش ، درک این نکته است که هم حضوری در این آثار بیشتر از طریق نقل به معناست. شاهنامه، آن چنان تأثیر عمیقی بر سنت داستان پردازی منظوم و منثور پارسی گذاشت که داستانهای عامیانه را هم که بیشتر روایت های منقول بود، در بر گرفت. موضوعاتی چون: رویین تنی، پیشگویی، جنگ پدر و پسر ، شفابخشی و...که ابومسلم نامه را به یک حماسه ، تبدیل کرده است، از شاهنامه، الگو گرفته است.
بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
169 - 194
حوزه های تخصصی:
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
بررسی کارکردهای زبانی بی ادبی در بخش نخست ابومسلم نامه ابوطاهر طرطوسی برپایه نظریه کالپپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
81 - 100
حوزه های تخصصی:
ادب و بی ادبی از پدیده های زبانی رایجی است که در تعاملات روزمره اجتماعی نمود گسترده ای می یابد. اگر بتوان سطوح مختلفی ازقبیل: شناختی، هیجانی- ادراکی، زیبایی شناختی و رفتاری را در یک تعامل شناسایی کرد، ادب و بی ادبی کلامی با سطح سوم ارتباط دارد. این رفتار که واجد ویژگی کاربردشناختی است و بر فایده مندی کنش در موقعیت دلالت دارد، از شیوه های نوین تحلیل زبان متون است که تاکنون در بررسی قصه های عامیانه فارسی به آن توجهی نشده است؛ نظر به این مهم، در پژوهش حاضر، انواع بی ادبی کلامی در بخش نخست ابومسلم نامه(جنیدنامه) برپایه راهبردهای پیشنهادی کالپپر بررسی شد. این نظریه تلفیق الگوی متقدّم و متأخّر او و حاصل نظریه «مدیریت ارتباط» اسپنسر-اوتی است. هدف اصلی تبیین جایگاه ها و چرایی راهبردها و نشانگرهای زبانی بی ادبی درداستان است. به این منظور، تمام جمله های جلد نخست ابومسلم نامه بررسی و پس از آن، بسامد هر راهبرد، از کل جامعه آماری محاسبه و نمونه ها تحلیل شد. نتایج پژوهش در حوزه راهبردها نشان داد از مجموع پنج راهبرد کالپپر، سه راهبرد بی ادبی ایجابی، بی ادبی سلبی و بی ادبی استهزایی در متن دیده می شود. بی ادبی ایجابیِ مستقیم پرکاربردترین و بی ادبی استهزایی کم کاربردترین است که با ایجاد انواع آیرونی در متن به برجستگی زبانی می انجامد. همچنین مؤلفه قدرت، فرادستی و فرودستی شخصیت ها تأثیر چندانی در میزان و شیوه کنش های کلامی بی ادبانه نداشته است.
کارکردهای فرهنگی بدل پوشی در جلد اول ابومسلم نامه (جنیدنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
۱۸۳-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
بدل پوشی یکی از راه های استتار مقطعی و موقتی جنسیت یا هویت اجتماعی است که در روایت های عامیانه و عیاری کاربرد گسترده ای داشت. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کارکرد فرهنگی بدل پوشی در جلد اول ابومسلم نامه (جنیدنامه) است. به این منظور ابتدا انواع بدل پوشی استخراج و سپس با رویکرد فرهنگی بررسی و تحلیل شد. از میان انواع سه گانه بدل پوشی (مردپوشی، بدل پوشی نمایشی و زن پوشی) در این داستان، زن پوشی، به دلیل غلبه گفتمان ها و باورهای جنسیتی، تنها در یک مورد مشاهده شد. بدل پوشی نمایشی نیز با متوسل شدن به حیله های عجیب، چه در وجه فیزیکی مانند آراستن چهره و تغییر لباس و چه در وجه پیچیده تر آن، از قبیل فنون و هنرهایی مانند مطربی، قوالی، آوازخوانی، زبان دانی و نظایر آن، موقعیتی طنزآمیز و مضحکه وار را رقم زده است و تقریباً بخش وسیعی از داستان را به خود اختصاص داده است. انواع بدل پوشی در این داستان کارکردهایی از قبیل جاسوسی و خبرگیری از موقعیت دشمنان، آزادی عمل و پیشبرد نقشه های سرّی و نجات افراد گرفتار شده در بند را دارد.
فقیهان صفوی و ابومسلم نامه خوانی (بررسی تحریم قصه های ابومسلم نامه و ارتباط آن با نقدِ تصوف و صوفی ستیزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
163 - 190
حوزه های تخصصی:
شخصیت ابومسلم خراسانی، به صورت های گوناگونی در متون بازتاب یافته است. در منابع حدیثی، غالباً ابومسلم به عنوان کسی که مخالف امامانِ شیعه بوده و امامان وی را طرد کرده بودند، معرفی شده است. در متون جدلی کلامی، ابومسلم منتقم آل علی و براندازنده سبّ امامان و نابودکننده اُمویان معرفی شده است، اما در داستان های عامیانه و به خصوص روایت هایی که امروزه با نام ابومسلم نامه می شناسیم، ابومسلم نه تنها شخصی شیعی، بلکه از شیعیان خاص است که تعالیم معنوی ائمه را هم دریافت کرده و خود اهل طریقت است و صاحب کرامات. همین تصویر از ابومسلم، از طریق سُنّت قصه خوانی در محافل صوفیانه نیز وارد شد و بعدها جزو ارکان مهم دعوتِ خانقاهِ صفوی قرار گرفت. پس از به قدرت رسیدنِ صفویان، صوفیان صفوی با ترویج قصه های ابومسلم در میانِ مردم، هم اهداف قیام صفویان را زنده نگه می داشتند و هم بر مریدان خود می افزودند. فقیهان دربار صفوی، در تلاش برای کاستن از قدرت صوفیان، نخست متوجه این امر شدند و به تحریم قصه خوانی و تخریب شخصیت ابومسلم خراسانی پرداختند. در این مقاله نشان داده شده که تحریم قصه و قصه خوانی و مخدوش کردنِ چهره ابومسلم، یکی از گام های اساسی فقیهان برای مقابله با گسترش تصوف در دوره صفوی بوده است.