فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
183 - 198
حوزههای تخصصی:
The present paper analyzes Jorie Graham’s “Sea Change”, the eponymous poem of her 2008 poetry collection, through Julia Kristeva’s theories on semiotic and the abject. By tracing the historical attitudes towards embodiment, this research attempts to examine Graham’s outlook towards the mind/body and by extension nature/culture dichotomies in her poetry. The previous studies on the Sea Change collection have mostly focused on Graham’s formal structures and ecological concerns; no other research has used Kristeva’s theories to examine the importance of one’s embodied experience of the world in her poetry to reveal how negative attitudes towards the body lead to a fractured existence for the human subject. Graham’s poetic language addresses the neglect to which the semiotic has been subjected, redefines the body in terms that are not abject and opens up a safe cultural space for it. Her poetry illuminates how mystification and degradation of the body have a positive correlation with oppression of the nature, as concepts belonging to similar dichotomous lines of thought, and highlights the call for a re-evaluation of the attitudes towards the human subject’s existence in the world.
بررسی رباعیات سنایی غزنوی بر مبنای نظریه ارتباط کلامی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
89 - 108
حوزههای تخصصی:
نظریه ارتباط کلامی رومن یاکوبسن (Roman Jakobson) که در آن به کارکردها و نقش های اصلی (فرستنده، پیام و گیرنده) و فرعی (موضوع، رمزگان و مجرای ارتباطی) زبان توجه شده، از نظریه های بسیار منسجم در حوزه زبان شناسی و نقد ادبی به شمار می آید. بر مبنای این نظریه، جهت گیری پیام به سوی هریک از این نقش ها موجب پدید آمدن کارکردهای خاصی، از قبیل عاطفی، ترغیبی، ادبی، ارجاعی، فرازبانی و نیز همدلی می شود. در بررسی و مطالعه رباعیات سنایی غزنوی، با توجه به کارکردهای شش گانه زبان مشخص شد که علاوه بر نقش ادبی که تمام رباعیات به دلیل بهره گیری از عناصر شعری از آن برخوردارند، نقش عاطفی نیز بیشترین کارکرد را دارد. در نقش عاطفی که در آن، جهت گیری پیام به سوی گوینده است، شاعر با زبانی ساده و صمیمی به بیان عواطف و احساسات خویش درباره مسائلی، از قبیل معشوق، ممدوح و مخالفان خویش پرداخته است؛ ازاین رو هدف و محوریت کلام در این رباعیات با فرستنده (شاعر) است و نوع ادبی این رباعیات از نوع ادب غنایی است که در آن، سازه توصیف، مهم ترین سازه به حساب می آید و شاعر در آن به توصیف مقوله هایی، همچون عشق، معشوق، مدح، انسان، جهان و نیز خدا پرداخته است.
Maurice Blanchot: réécrivain du Terrier de Franz Kafka(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Si Blanchot est un des plus grands écrivains du siècle dernier, c’est, en partie, parce qu’il ne se contente pas d’écrire : il s’efforce de réécrire les textes dont il propose une critique. Non qu’il estime le livre médiocre, mais parce qu’il pense qu’une médiocre étude est celle qui n’en restitue que le contenu ; non qu’il ait à cœur de corriger l’auteur, mais parce qu’il a à dédain de poser sur son œuvre un regard aussi objectivant que s’il continuait, lui, à être le sujet du discours. Qu’on se penche par exemple sur « Le dehors, la nuit », l’article où Blanchot évoque, entre autres, Le Terrier de Franz Kafka, et on le verra abolir les limites entre critique et fiction et prolonger l’état d’inachèvement dans lequel l’écrivain tchèque avait laissé sa nouvelle. Nous reviendrons dans notre contribution sur l’entretien que l’auteur de L’Espace littérature engage dans son article avec celui du Château, et ce dès les premières lignes. Nous verrons comment la nuit y devient un personnage de Kafka et la bête une figure de Blanchot, et comment ce qui est à l’œuvre dans Le Terrier l’est également dans tout récit, et jusque là où on n’en décèle aucun.
Former les traducteurs à la post-édition: enjeux, défis et stratégies pédagogiques à l’ère de l’intelligence artificielle(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les avancées des technologies d’intelligence artificielle, y compris des outils de traduction automatique tels que Google Translate, DeepL et ChatGPT, ont profondément transformé le domaine de la traduction et fait de la post-édition une compétence essentielle pour les traducteurs modernes. Cet article examine les défis et opportunités liés à l’enseignement de la post-édition aux étudiants en traduction. Cette étude analyse les performances de 30 étudiants en licence et master de traduction dans le domaine de la post-édition. Ces étudiants ont travaillé sur des traductions automatiques de textes techniques, littéraires et culturels, et les résultats ont été évalués en termes de qualité linguistique, de cohérence stylistique et d’adaptation culturelle. Les résultats montrent que la post-édition a permis des améliorations significatives des traductions automatiques, avec des scores passant de 3,2 à 4,4 pour la qualité linguistique, de 2,8 à 4,0 pour la cohérence stylistique et de 2,5 à 4,1 pour l’adaptation culturelle. Cette recherche souligne l’importance d’intégrer des exercices créatifs, l’utilisation d’outils avancés de traduction et une réflexion sur les enjeux éthiques dans la formation. Face au rôle croissant de l’intelligence artificielle, il est impératif de préparer les futurs traducteurs à la post-édition afin d’optimiser la productivité tout en maintenant une qualité professionnelle élevée.
تحلیل طنز در «البخلاء» اثر جاحظ بر اساس نظریه عمومی طنز کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
191 - 206
حوزههای تخصصی:
در طنز کلامی، زبان علاوه بر این که وسیله ای برای رساندن معانی طنزآمیز است، به عنوان ابزاری برای طنزآفرینی نیز درنظر گرفته می شود. در نظریه عمومی طنز کلامی علاوه بر تحلیل سطح معنا، سطوح زبانی، شناختی و جامعه شناختی طنز نیز مورد تحلیل قرار می گیرد. «البخلاء» اثر مشهور «جاحظ» است که در آن حالات گوناگون مشاهیر، علماء و ادبای بخیل در قالب داستان هایی کوتاه توصیف می شود. نثر البخلاء به علت ماهیت جذاب و نقادانه، نقشی مؤثر در ایجاد، تثبیت و عادی سازی انگاره های ذهنی جاحظ در قالب طنز دارد. وجود این ویژگی نشان می دهد که این اثر قابلیت انطباق با نظریه عمومی طنز کلامی را دارا است؛ بنابراین در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، متغیرهای شش گانه نظریه عمومی طنز کلامی در داستان های البخلاء بررسی شود. پرسش اصلی این است که عناصر کلامی جاحظ در طنز «البخلاء» چگونه است؟ نتایج نشان می دهد تقابل انگاره در این اثر به صورت واقعی/غیرواقعی، منتظره/غیرمنتظره و ممکن/غیرممکن و با استفاده از سطوح ساختواژی، واژگانی، نحوی و معنایی جلوه یافته است. همچنین طنز داستان زمانی به اوج می رسد که تقابل های فوق از طریق قرارگرفتن دو شخص متضاد و یا دو موضوع مخالف ارائه می گردد.
تناقض هایی کم ژرف یا در ژرف؟! (وا کاوی گونه های پارادوکس در غزل حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
241 - 256
حوزههای تخصصی:
پارادوکس یا متناقض نما، از صنایع ادبی دارای پیشینه در ادبیات کهن پارسی و از شناخته شده ترین آرایه های شعر امروز در علم بدیع معنوی است. حسین منزوی به عنوان یکی از شاعران نوآور معاصر، به اندازه قابل توجهی از این شگرد شاعرانه بهره برده است. تکرار واژگانی و مفهومی، نوآوری و شگفت انگیزی، می تواند از شاخص های تعیین تناقض نماهای کم اثر یا «کم ژرف» و تأثیرگذار یا «درژرف» باشد. در این جستار، کوشش بر آن است که با روش تحلیلی-توصیفی، تعریف مشخصی از تناقض های کم ژرف و درژرف ارائه شود و در ادامه با بررسی هایی که از حضور این آرایه ادبی در غزل های منزوی صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده شود که سهم هرکدام از این تناقض ها در غزل او چه میزان است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که تکرارهای واژگانی و مفهومی در ساخت تناقض های غزل او به مراتب بیشتر از نوآوری و شگفت انگیزی در مجموع این تناقض ها است.
مطلوب دعا در شعر انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انوری از شاعران مداح دوره سلجوقی و از قصیده سرایان شاخص ادب فارسی است. قصاید انوری، مانند اکثر قصیده های کهن فارسی از بخش های مختلفی شامل مقدمه، متن و بخش پایانی آن شامل شریطه، تأبید و دعا تشکیل شده است. تحلیل محتوایی این بخش از قصاید انوری بخشی از تاریخ معنویت در دربارهای قدرت را روشن می کند. نگاه درباریان و ازآن جمله شاعران مداح به دعا، به عنوان بخشی از بیانیه های ارباب قدرت، اهمیتی بنیادین دارد. در تحقیق کنونی با انتخاب تصادفی 65 قصیده از مجموع 204 قصیده دیوان انوری، این بخش از قصاید را به صورت آماری و بسامدی بررسی کردیم و درنتیجه به طور آشکاری این دعاها برخلاف کارکرد بنیادینی که دعا در زندگی معنوی بشر دارد، از نگاه اخلاقی و معنوی تهی یافته شد. شعر انوری در موضع دعا که از آن انتظار امری متعالی و اخلاقی می رود، به عنوان یکی از نمونه های اصلی شعر مدحی و درباری، فاقد ارزش محتوایی است و آن را می توان در زمره تعارفات و عادت های زبانی تلقی کرد؛ این در حالی است که شیوه های زیبایی شناختی شعر انوری، حتی در دعای او نیز جلوه دارد.
Metamorphic Narratives: A Comparative Study of Transformation in Gholam Hossein Saedi's The Cow and Franz Kafka's The Metamorphosis
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
105 - 127
حوزههای تخصصی:
This study employs the framework of Influence Studies within Comparative Literature to explore the impact of Franz Kafka (1883-1924) on Gholam Hossein Saedi (1936-1985). The primary focus of this comparative study is to assess the quality of influence and elucidation regarding the overarching perspective on loneliness, isolation, identity crisis, and metamorphosis, ultimately aiming to comprehend the similarities and distinctions between Gholam Hossein Saedi's The Cow (1965) and Franz Kafka's The Metamorphosis (1915). The present research, conducted through a descriptive-analytical approach and grounded in the French school of comparative literature, concerned with influence studies, determines that the central theme of Kafka's novel revolves around human destiny, which is altered by societal issues. Both narratives illustrate the transformation of their main characters into non-human forms, emphasizing the alienation and isolation faced by individuals in contemporary society. Kafka examines the absurdity of human existence through Gregor's transformation and his subsequent ostracism by society, while Saedi sheds light on the struggles of marginalized communities through Mashd Hassan's change into a cow. The findings of this study demonstrate that Saedi, influenced by Kafka, has adapted and expanded the notion of metamorphosis in The Cow, thereby enriching the landscape of Persian literature.
ضرورت تصحیح مجدّد ترجمه یمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الیمینی نوشته ابوالنّصر محمّد بن عبدالجبّار عتبی (د: 427ق) یکی از مهم ترین سرچشمه ها در شناساندن تاریخ روزگار زندگانی فردوسی و دوران فرمانروایی سامانیان و زیاریان و بوییان و غزنویان است. هرچند نویسنده این تاریخ گهگاه در ستایش محمود غزنوی راه افراط پیموده است، نمی توان ارزش های تاریخی و آگاهی های سودمند این متن را نادیده گرفت.ترجمه کهن این متن به دست ابوالشّرف ناصح بن ظفربن سعد جَربادقانی یکی از ارزشمندترین و گران مایه ترین متون نثر فنّی زبان فارسی است که به بهترین شیوه، راه مترجم کلیله ودمنه را پیموده است. چنان که الیمینی یکی از برجسته ترین متون تاریخی است، ترجمه آن نیز یکی از استوارترین متون نثر فارسی است. ناصح بن ظفر افزون بر ترجمه متن، در آغاز و پایان کتاب به تاریخ اواخر دوره سلجوقیان عراق پرداخته است. خوشبختانه از الیمینی و ترجمه ها و شرح های آن، دست نویس های پرشماری برجای مانده است که ما را در راه رسیدن به متن اصلی ترجمه رهنمون است. در این مقاله، ضمن معرفی و تحلیل بیش از بیست دست نویس کهن و برجسته ترجمه یمینی و با بیان کاستی های تصحیح قدیم این متن و سنجش آن با تصحیح جدید، به اثبات ضرورت تصحیح مجدّد این متن پرداخته خواهد شد. همچنین، دلایل برتری ضبط های تصحیح جدید نسبت به تصحیح قدیم تر نیز بیان می شود.
بازگشت به ریشه ها: نقش بازی های محلی در توسعه گردشگری و حفظ فرهنگ بومی (مورد مطالعه: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۶۳
65 - 104
حوزههای تخصصی:
بازی های محلی به عنوان بخشی از میراث ناملموس فرهنگی، نقش مهمی در حفظ هویت بومی و تقویت ارتباط نسل ها با سنت های محلی دارند. احیای بازی های محلی می تواند به عنوان ابزاری مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی عمل کند و به ایجاد فرصت های اقتصادی پایدار و تقویت پیوندهای اجتماعی منجر شود. بازی های محلی یزد، با ریشه داشتن در تاریخ و فرهنگ بومی این منطقه، نه تنها جنبه ای سرگرم کننده دارند، بلکه بازتاب دهنده ارزش ها، شیوه زندگی و هم بستگی اجتماعی مردم هستند. با پیشرفت تکنولوژی و تغییر در سبک زندگی مدرن، محبوبیت بازی های سنتی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. بنابراین هدف از این پژوهش معرفی و تحلیل برخی از بازی های محلی و نقش آن ها در توسعه گردشگری و حفظ فرهنگ بومی استان یزد است. در این پژوهش ضمن بررسی ابعاد آموزشی و تربیتی، تأثیرات روان شناختی و اجتماعی و سیر تحول بازی های بومی و سنتی، به تحلیل تطبیقی بازی های بومی و سنتی با سایر فرهنگ ها و جغرافیاها و اثرات این بازی ها بر هویت فرهنگی و میراث معنوی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که بازی های محلی نه تنها جذابیت های فرهنگی منحصربه فردی برای گردشگران فراهم می کنند، بلکه فرصتی برای انتقال دانش بومی به نسل های آینده و تقویت هویت اجتماعی هستند. همچنین، احیای این بازی ها در قالب رویدادهای گردشگری می تواند به ایجاد فرصت های اقتصادی و افزایش تعاملات فرهنگی منجر شود. این پژوهش بر اهمیت برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب برای ترویج بازی های محلی در قالب جشنواره ها و رویدادهای فرهنگی تأکید می کند.
تحلیل افسانه عربی «میمون باهوش» براساس کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه های عامه همچون هر پدیده دیگری، از روان و اندیشه سازندگان آن نشئت گرفته است؛ بنابراین در جای جای افسانه ها می توان نمودهای مختلف ناخودآگاه جمعی اقوام و ملل مختلف را مشاهده کرد. بدین ترتیب الگوهای تکرارشونده در افسانه ها، به مبنایی برای تحلیل و کشف لایه های پنهان متن، تبدیل می شوند. یکی از این الگوهای تکراری، سفر است. جوزف کمپبل با ارائه کهن الگوی سفر قهرمان، اذعان می دارد که قهرمان داستان برای رسیدن به تعالی ابتدا از مکان نخستین خود جدا شده و در ادامه راه از سه مرحله عبور می کند که به ترتیب «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت» نام دارند. افسانه «میمون باهوش» یکی از افسانه های عربی است و هدف از این پژوهش بررسی این داستان براساس کهن الگوی سفر قهرمان است. بنابراین با روش تحقیق استنادی ابتدا به تعریف کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل پرداخته شد. سپس داستان با روش توصیفی تحلیلی از این منظر مورد بررسی قرار گرفت و با این پرسش که چگونه می توان با توجه به این دیدگاه لایه های پیدا و پنهان مفهومی و معنایی افسانه را کاوید و به درک بهتری از نمادها و رمزها و تصویرهای داستان رسید. مشخص شد که در مرحله عزیمت، قهرمان داستان با زیرمجموعه هایی همچون: دعوت به آغاز سفر، امدادهای غیبی و عبور از نخستین آستان، مواجه می شود و از آن ها عبور می کند. مرحله بعد این افسانه، زیرمجموعه هایی همچون: جاده آزمون ها، ملاقات با خدابانو و برکت نهایی را دربر می گیرد و درنهایت مرحله سوم، با زیرمجموعه دستیابی به آزادی در زندگی قابل ردگیری است. همچنین اقتضای داستان موجب نادیده گیری و حذف برخی زیرمجموعه ها شده است. سرانجام باید گفت در این داستان قهرمان در سفر خویش، هفت مرحله تشنگی و جست وجوگری، ظاهر شدن راهنما، خطر (عقاب)، ورود به دنیای جدید، کسب آگاهی، بازگشت و تحول و بهره مندی را پشت سر می گذارد.
واسوخت در مثنوی سی نامه امیر حسینی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
77 - 92
حوزههای تخصصی:
قرن های هفتم و هشتم هجری و سبک عراقی به حضور شاعران نامدار معروف است. یکی از این شاعران، امیر حسینی هروی، صاحب چند منظومه عرفانی است. سی نامه یکی از منظومه های مهم عرفانی امیر حسینی هروی به شمار می رود که شامل نامه های ارسالی میان عاشق و معشوق است. نامه دوازدهم این مثنوی در اعراض عاشق از معشوق است که در اصل نامه ای واسوختی محسوب می شود. با این که واسوخت به معنای مصطلح از قرن نهم به بعد در ادبیات فارسی به وجود آمده است، اما در شعر برخی از شاعران دوره های قبل نیز نشانه هایی از این موضوع دیده می شود. نگارنده در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل مایه های واسوختی در نامه مذکور منظومه سی نامه هروی پرداخته است. برایند تحقیق نشان می دهد که نامه دوازدهم مثنوی سی نامه امیر حسینی هروی در اصل واسوختی خطاب به معشوق است. اعراض و روی گردانی از معشوق، بیان بی وفایی معشوق، تهدید به جدایی و ترک معشوق، ذکر ظلم و جفای محبوب و درنهایت پناه بردن به ساقی به جای معشوق و ترجیح مستی و بی خبری مهم ترین عناصر واسوختی نامه مذکور است. دلیل وجود چنین مایه ای در شعر امیر حسینی هروی را می توان سنت نامه پردازی و نامه نگاری که به صورت ده نامه نویسی و سی نامه نویسی در ادبیات نمود یافته است، دانست.
تحلیل و بررسی انسجام و هماهنگی انسجامی دو داستانک از مثنوی معنوی بر اساس نظریه انسجام هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 136
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی موردتوجه تحلیل گران متن، انسجام متن است. هلیدی از زبان شناسانی است که علاوه بر توجه به معناگرایی و بافت موقعیت و کارکردهای متن، به انسجام متن نیز توجه کرده است. در این مقاله توصیفی-تحلیلی براساس نظریه نقش گرای هلیدی، عوامل انسجام متن، در دو داستانک از مثنوی مورد ارزیابی قرارگرفته است و نگارندگان در این جستار بر آن هستند تا نشان دهند، مثنوی مولوی، قابلیت های زبانی و انسجام دستوری، واژگانی و پیوندی شایسته ای دارد و این نظریه را می توان برای مشخص کردن میزان انسجام و هماهنگی انسجامی در متون نظم روایی به کار گرفت. یافته های داستانک عاشق و معشوق نشان می دهد که بیشتر فرایندها، مادی هستند و حذف و ارجاع در انسجام دستوری و تکرار در انسجام واژگانی و رابطه سببی در انسجام پیوندی این متن غلبه دارند؛ ولی در داستانک بقال و طوطی، غلبه با فرایندهای ذهنی و سپس مادی است و جایگزینی و حذف و ارجاع از عوامل انسجام دستوری، نقش مهمی در فضاسازی و ساخت محور عمودی دارد. باهم آیی و تکرار چندان مشهود نیست، ولی پیوندهای تقابلی و سببی و زمانی با قوت تمام به کار گرفته شده اند. گفتمان برتری عشق و ناتوانی عقل، هر دو متن را منسجم تر کرده اند که با کلیت مثنوی مطابقت دارد.
همخوان های کناری و خیشومی در زبان فارسی: رویکردی پیدایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
37 - 50
حوزههای تخصصی:
برخی از واج ها در زبان های مختلف در طبقات طبیعی متفاوتی قرار می گیرند و بنابراین ارزش آنها باید برای یک مشخصه ممیّز خاص از زبانی به زبان دیگر متفاوت باشد. از جمله این موارد می توان به ارزش مشخصه [±پیوسته] برای همخوان های کناری و خیشومی اشاره کرد. این واج ها در برخی زبان ها در طبقه [-پیوسته] و در برخی دیگر در طبقه [+پیوسته] قرار می گیرند و از چالش های مهم برای نظریه های مشخصه های ممیّز در واج شناسی زایشی محسوب می شوند که در آن ها ارزش مشخصه ها از پیش تعیین شده و ذاتی است. در واج شناسی پیدایشی، ارزش مشخصه ها اکتسابی و زبان ویژه است و براساس رفتار واج ها در هر زبان تعیین می شود. در مقاله حاضر تلاش شده است تا ارزش مشخصه ممیّز [±پیوسته] برای همخوان های کناری و خیشومی در زبان فارسی براساس رفتار آنها در خوشه های همخوانی آغازین وام واژه ها و همچنین در خوشه های پایانی در مقایسه با دیگر زبان ها و گویش های ایرانی مشخص گردد. شواهد نشان می دهند که همخوان های کناری و خیشومی در زبان فارسی در طبقه [-پیوسته] قرار می گیرند و بر این اساس بیشتر به همخوان های انسدادی شبیه اند تا به واکه ها. در مقابل، به نظر می رسد این همخوان ها در برخی دیگر از زبان ها و گویش های ایرانی و به ویژه در خوشه های پایانی [+پیوسته] و بیشتر به واکه ها شبیه باشند. همین امر باعث شده است که در زبان فارسی در خوشه های همخوانی پایانی که عضو دوم آنها کناری یا خیشومی است برای اجتناب از نقض اصل توالی رسایی از راهکار واک رفتگی و در برخی دیگر از زبان ها و گویش های ایرانی از راهکار درج واکه در این خوشه ها استفاده شود.
بررسی روانشناختی عنصر شخصیت اول در رمان آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی با تکیه بر الگوی کنش کامل کارل رانسوم راجرز
حوزههای تخصصی:
کارل راجرز، روانشناس انسان گرا با تأکید بر تجربه های فردی، نظریه کنش کامل را ارائه کرده است که نشان می دهد احساس آزادی، اعتماد به عواطف درونی و تجربه پذیری، مهم ترین مولفه های روان سالم را تشکیل می دهند. پژوهش حاضر کنش و رفتار دو شخصیت اصلی در رمان هفت جلدی آتش بدون دود : 1- گالان اوجا 2- آلنی آق اویولر را بر اساس نظریه کنش کامل راجرز و به شیوه تحلیلی- توصیفی مورد نقد روانشناختی قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی و مقایسه کنش های روانی اشخاص اول رمان آتش بدون دود است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گالان شخصیت اول رمان آتش بدون دود در جلد نخست، به دلیل تعصبات قبیله ای، جنگ و خونریزی، بهره اندکی از مولفه های کنش کامل دارد و حیاتی روان پریشانه را تجربه می کند؛ در مقابل، شخصیت آلنی قهرمان جلد دوم تا پایان جلد هفتم، کاملاَ با مولفه های کنش کامل مطابقت داشته و نمونه کاملی از روان سالم نوع آدمی را به نمایش می گذارد. نتیجه آنکه رمان آتش بدون دود در پرداخت اشخاص اول رمان، ایستا و ثابت نیست؛ بلکه مسیر تطور و تعالی را طی می کند و با ایجاد تقابل و تفاوت در اشخاص اول رمان، مراحل بلوغ فکری و روانی انسان معاصر را به تصویر می کشد.
رباعیّات خاقانی در سه رباعی نامه کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
61 - 89
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی در تاریخ شعر فارسی با چکامه هایش پُرآوازه شده است. زبان سخته و پُر از اشارت های پیدا و پنهان، قصایدش را شایسته شرح و تفسیر کرده است. امّا آنچه در این گفتار در موردِ آن سخن خواهیم گفت، رباعیات اوست. قالبی که کمتر مورد بررسی پژوهشگرانِ اشعار خاقانی قرار گرفته است. موضوع مقاله حاضر بررسیِ رباعیات خاقانی در سه رباعی نامه کهن است: نزههالمجالسِ جمال خلیل شروانی (اواسطِ قرن هفتم ق.)، خلاصهالاشعار فی الرباعیاتِ ابوالمجد تبریزی (اوایلِ قرن هشتم ق.) و سفینه رباعیاتِ کتابخانه دانشگاه استانبول (اواخرِ قرن هشتم ق.). در این بررسی نظری نیز به دیگر جُنگ ها و سفینه های شعر نیز خواهیم افکند و رباعیاتِ موجود در آنها را با آنچه در سه منبع مذکور آمده، خواهیم سنجید. در پیوست مقاله، 21 رباعیِ نویافته خاقانی را آورده ایم. مأخذ این رباعیات، دست نویس های دیوان خاقانی است.
تحلیل پدیدارشناسانه شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب یا روش پدیدارشناسی با تغییرات بنیادینی که در تفسیر و فهم فلسفه، فرهنگ، ادبیّات، سیاست، علوم و هنر ایجاد نمود، موجبات خروج اندیشمندان از نگاه عادت زده و تحلیل های تکراری را فراهم ساخت و با به تعلیق درآوردن خوانش متون از طریق سنّت های نهادینه شده و از دریچه نگاه دیگران، زمینه دریافت های جدید از مفاهیم و جریان های فکری و عملی را فراهم نمود. مکتب عرفانی قلندریه، علی رغم قابلیت های پدیداری گوناگون، غالباً از طریق نگاه دیگران و دانش تاریخی مورد بحث واقع شده و جنبه های شهودی و حسی آن نادیده گرفته شده است. پدیدارشناسی با به تعلیق درآوردن دانش های پیشین و با در پرانتز قراردادن نگاه طبیعی و مبتنی بر دانش تاریخی، نوعی نگاه حسی و مبتنی بر شهود را برای نگریستن به این مکتب و فرقه عرفانی در اختیار قرار می دهد که از طریق آن، هم می توان برخی از جنبه های مغفول مانده این جریان فکری و عملی را با نگاه حسی و بی واسطه درک کرد و هم نوع نگاه قلندران به هستی و مسایل عرفانی را که مایه های تمایز این فرقه با سایر فرق عرفانی را فراهم می کند، درک نمود. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی به تبیین این فرقه بر اساس روش پدیدارشناسی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که شعر قلندری ماهیت توصیفی دارد و شاعران قلندرسرا تعاریف خاص خود را از عرفان دارند. نیز جنبه التفاتی این مکتب، مبارزه با جامعه ریازده و مدعیان دروغین و مقدّس مآب است و مکتب قلندریه بین ادّعا و عمل دچار تناقض است.
بالندگی کیمیای اسلامی - ایرانی حسن بن زاهد در فضای مساعد علمی و فرهنگی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
231 - 246
حوزههای تخصصی:
حسن بن زاهد کرمانی، کیمیاگر، در سال 723 هجری، هم زمان با فرمانروایی ابوسعید بهادر ایلخانی در ایران، به هند مهاجرت کرد و در سایه حمایت سلطان محمد بن تغلق، آثار کیمیایی ارزشمندی را پدید آورد. در این مقاله، به منظور ارزیابی چندوچون تأثیر فضای علمی و فرهنگی هند بر اندیشه و آثار کرمانی، نخست به روش توصیفی-تحلیلی، به مقایسه کیمیاگری هندی و محتوای آثار حسن بن زاهد پرداخته شده و نشان داده می شود که وی از کیمیای هند تأثیر نپذیرفته است. ملاحظه فهرست منابع مورد استفاده وی که در قالب یک تذکره موجود است نیز همین نتیجه را تأیید می کند. در ادامه، شواهدی از متن آثار حسن بن زاهد ارائه خواهد شد که نشان می دهد او صرفاً از فضای مساعد فرهنگی و اجتماعی هند و به طور خاص، حمایت سلطان محمد بن تغلق بهره مند شده؛ درحالی که معلومات کیمیاگری خود را، پیش تر در ایران آموخته بوده است. به این ترتیب، حسن بن زاهد و آثار کیمیاگری او را می توان ثمره مراودات فرهنگی ایران و هند در ادوار گذشته به شمار آورد؛ حال آنکه محتوای علمی آثار او بی تأثیر از علم هندی بوده است.
بررسی ساختار معنایی روایت های حماسی و اساطیری ایران، هند، یونان و بین النهرین بر پایه نردبان معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
263 - 282
حوزههای تخصصی:
الگوی «نردبان معنایی» که از مربع های معنایی متوالی تشکیل شده است، مراحل تولید معانی موجود در ژرف ساختِ روایت را از معنای اولیه تا معنای نهایی، به تصویر می کشد؛ به گونه ای که این معانی از حالت ایستایی در مربع معنایی گریماس عبور کرده و شکلی پویا یافته اند. در این مقاله برای اثبات این مسئله، به تجزیه وتحلیل چند روایت در ژانر حماسی و اساطیریِ ایران، هند، یونان و بین النهرین پرداخته شده است تا با بررسی معانی موجود در ژرف ساختِ روایت ها، ویژگی پویایی معنا در نردبان معنایی و ساختار معنایی این روایت ها بررسی شود. پس از تجزیه وتحلیل روایت های «ضحاک»، «فرود»، «رامایانا»، «گیل گمش» و «اودیسیوس»، مشخص شد که فرایند نردبان معنایی به کمک مربع های معنایی متوالی، معانی موجود در ساختار روایت را به شکلی پویا و سیال به نمایش می گذارد و در ژانرهای مختلف، قابل تطبیق و اجراست. همچنین با نردبان معنایی می توان الگوی طرحِ حرکت فاعلِ روایت در مسیر دستیابی به هدف را به وضوح مشاهده کرد و ساختار معنایی این روایت ها را بررسی و ترسیم کرد.
بررسی تطبیقی نقد زیست محیطی حیوان محور در آثار صادق چوبک و جک لندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
217 - 243
حوزههای تخصصی:
نقدزیست محیطی یکی از نقدهای نوظهور جهان است که با نگاهی بحران محور به مسئله محیط زیست در ادبیات می پردازد و زیرشاخه های متعددی دارد. یکی از این زیرشاخه ها حیوان محوری است که با نام جهانی انیمالیسم شناخته می شود. در پی تشدید بحران های زیست محیطی پس از انقلاب صنعتی، بسیاری از نویسندگان جهان بر ضرورت توجه به حیوانات و حفظ حیات آن ها تأکید کردند که یکی از معروف ترین آن ها جک لندن، نویسنده آمریکایی است و آثار برجسته او «سپید دندان» و «آوای وحش» نمونه های بارزی از این گرایش اند. به همین ترتیب، صادق چوبک در قلمرو ادبیات ایران، آثار متعددی با محوریت حیوانات منتشر کرده است.این پژوهش با نگاهی تطبیقی، با در نظر داشتن معیارهای اخلاق بوم گرا شباهت ها و تفاوت های آثار این دو نویسنده را از منظر نقد زیست محیطی حیوان محور بررسی می کند و به دغدغه های اخلاقی عمیق وایدئولوژی های بوم محور، به ویژه در خصوص روابط پیچیده انسان ها با حیوانات، می پردازد. بدین ترتیب چگونگی بازتاب دو گونه ارتباط صمیمانه و خصمانه انسان با حیوانات را در آثارشان می کاود. نتایج تحقیق نشان می دهد که هردو نویسنده شکل های گوناگون و روایت های چندوجهی از حیوان گرایی و حیوان ستیزی را در داستان هایشان به تصویر کشیده اند و بر ارزش ذاتی آن ها فارغ از نگاه فایده گرایانه انسان مدار تأکید دارند. دیدگاه لندن و چوبک، هر دو واقع گرایانه است، بااین حال، چوبک چشم اندازی تیره تر از آینده طبیعت و مصیبت جانوران ارائه می کند و هیچ مسیر روشنی برای نجات آنها نمی بیند. این پژوهش به دنبال کمک به گفتمان علمی انیمالیسم، پیوندهای عمیق بین ادبیات، آگاهی محیطی و پویایی پیچیده بین انسان و حیوان و نیاز مبرم به حفظ محیط زیست را روشن می کند.