مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
طومار نقالی
حوزه های تخصصی:
مردم کردزبان از دیرباز به شاهنامة حکیم فردوسی توجه و علاقه داشتند و این امر سبب سرودن منظومه هایی به سبک و سیاق شاهنامة فردوسی به زبان کردی شده است. منظومه هایی که به نام شاهنامة کردی به گویش گورانی در دست است، اقتباسی کامل و مستقیم از شاهنامة فردوسی نیست؛ ولی از نظر قالب شعری، داستان ها و شخصیت ها و البته روح حماسی و دلاوری با شاهنامه فردوسی اشتراکات دارند. بررسی ها نشان می دهد که داستان های روایت شده در منظومه های کردی با داستان های نقل شده در مجالس نقالی و محتوای طومار نقالان همخوانی دارد.نقل داستان های حماسی در محافل نقالی و قصه خوانی بر چگونگی روایت سرایندگان کرد در شاهنامه های کردی اثر مستقیم داشته و شاهنامه آنان را علاوه بر حضور شخصیت های تازه در عرصه داستان، آمیخته با مضامین اسلامی و بی دقتی در ویژگی های ظاهری کلام ساخته است.
بررسی خاستگاه اسطوره ای نام در گستره ادبیات حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامهفردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویارویی با دشمن چهار شیوه را در پیش می گیرند؛ در بیست وپنج مورد بی محابا و آشکارا نام خود را فاش می کنند، در پنج مورد با نامی جعلی با دشمن رویاروی می شوند، در یک مورد تنها به لقب یا کنیه خود اشاره می کنند، و در نُه مورد از افشای نام و کنیه خود پرهیز می کنند. با اینکه این چهار شیوه در ظاهر تناقض آمیز می نماید، همه خاستگاهی اسطوره ای و آیینی دارند و نه تنها نقیض یکدیگر نیستند، بلکه نشان دهنده جایگاه خطیر نام در باور پیشینیان هستند؛ در گذشته عده ای چنین می اندیشیدند که نام بخشی حیاتی از وجود هر فرد است و در صورت فاش شدن آن نزد دشمن، طلسم می شوند و دشمن بر آن ها چیره می شود؛ بنابراین، از افشای نام پرهیز می کردند، یا با نامی جعلی با دشمن رویارو می شدند؛ گروهی معتقد بودند که اگر نام دشمنان را بر زبان برانند، دشمنان جانی دوباره می یابند و به یورش بر آن ها برانگیخته می شوند و از این رو، گاه اگر دشمن نام پهلوان را بر زبان نمی آورد، پهلوان خود پیش دستی می کرد و با فریاد کشیدن نامش، دشمنان را مرعوب می کرد؛ وجه سوم اینکه کنیه یا لقب برخلاف نام، جزء حیاتی وجود پهلوان به شمار نمی آمد و می توانستند در مقابل دشمن، با پرهیز از افشای نام، به کنیه یا لقب خود اشاره کنند.
سیمرغ در ادبیات عامیانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستان ها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر می شود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقش های محسوس و ظاهری جای آنها را می گیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخش هایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورت های گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگی های این پرنده اساطیری را یافته و تفاوت های آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان می دهد او در آثار حماسی ویژگی های متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائم الذکر است که فکر می کند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او می گیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد می شود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ می شوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینه ای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس می کند که این اسطوره را در داستان های خود بازگو کرده اند.
چند نکته و بن مایه داستانیِ حماسی اساطیری در یک طومارِ نقّالیِ کهنِ ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از طومارهایِ نقّالیِ نسبتاً کهن و ناشناخته کتابی است به نام کلیّات شاهنامهفیلسوف شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی که در سال (1339 ه.ش) در تبریز چاپ شده است. این متن به نثر ترکی است و داستان های آن از پادشاهی گیومرث تا دو روایتِ بابک و ساسان و اردشیر و کرم هفتواد از دوره ساسانیان را شامل می شود. مأخذِ فارسیِ دستِ کم دو روایتِ این طومار مربوط به عصر صفوی است و زمانِ گردآوری و ترجمه باز دستِ کم دو داستانش، پایانِ روزگار افشاریان و آغاز عهد زندیّه است و از این روی آن را باید از طومارهایِ کهنِ نقّالی بشمار آورد. به دلیلِ این قدمت و نیز جامعیّتِ داستانیِ آن، برخی نکات و اشاراتِ مهمِّ حماسی اساطیری در این طومار وجود دارد که در جستار پیشِ رو به بررسی آن پرداخته ایم.
ساختار نمایشی طومارهای نقالی بر پایه نظریه سوریو مطالعه موردی: طومار نقالی سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایش های سنتی ایرانی گنجینه کمتر کشف شده ای از فرهنگ و ادب ایرانیان به شمار می آیند که کمتر بدان توجه شده است. هنر نقالی که در فهرست میراث ناملموس در خطر یونسکو هم به ثبت رسیده است از این قاعده مستثنا نیست. طومار نقالی در واقع متن نمایشی مردمی است که مانند هر متن نمایشی دیگر از ساختار پیروی می کند. از آنجایی که این طومارها از منظر نمایشی کمتر مطالعه شده اند، ساختار نمایشی طومارهای نقالی تا به حال شناسایی و تبیین نشده اند. در این نوشتار با مطالعه موردی طومار نقالی سام نامه با تکیه بر نظریه کارکردهای اتین سوریوی ساختارگرا تلاش شد تا این ساختار ترسیم شود. با بررسی اکتشافی روشن شد که طومار نقالی سام نامه بر بنیاد یک قصه فراگیر اصلی و دو قصه فراگیر فرعی که هر یک از شماری خرده داستان شکل گرفته شده اند، ساخته و پرداخته شده است. قصه های فراگیر آرایش خرده داستان ها را چنان طرح افکنده اند که مخاطب را با خود به درون هزارتویی از رویدادها می کشاند. از سوی دیگر خرده داستان های طومار ارتباط اندام وار با یکدیگر ندارند؛ اما به واسطه آن که جزیی از یکی از قصه های فراگیر سه گانه به شمار می آیند ابتدا و پایان آن ها برگرفته از یکی از قصه های فراگیر است و این ویژگی پیوستار مجالس نقل را می تواند تضمین کند. در این هزارتو کارکردها بر دوش اشخاصی است که خلاف ساختار پیچیده طومار، تک ساحتی اند؛ درنتیجه تمرکز بر رویدادها خواهد بود و نه اشخاص.
بررسی و مقایسه داستان کوش پیل دندان در کوش نامه و طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «کوش پیل دندان» در کوش نامه ، از چند بخش مهم تشکیل شده است: داستان «کوش و دارنوش»، «آبتین و فرانک (فرارنگ)»، «کوش برادر ضحاک»، «نبردهای کوش در چین و ماچین و هند»، «نبردهای کوش در مغرب» و در پایان هم داستان «توبه کوش». از این بخش ها، داستان های «آبتین و فرانک»، «کوش برادر ضحاک» و داستان «نبردهای کوش پیل دندان در مغرب»، در متون نقالی بیشتر انعکاس یافته است. در این جستار، صرفاً داستان های «کوش، برادر ضحاک (یا نبیره ضحاک)»، و داستان «نبردهای کوش پیل دندان در مغرب»، در هشت متن نقالی بررسی می شود. در این متون چند نکته مهم وجود دارد. حدود روایت در این متون بدین صورت است که کوش بن کوش، نبیره ضحاک که در مغرب حکومت می کند به دست یکی از افراد خاندان رستم کشته می شود و فرزندش کوش پیل دندان به انتقام خون پدر، با لشکر عادیان به نبرد خاندان رستم می رود و او نیز کشته می شود. این گزارش به این شکل در منظومه کوش نامه وجود ندارد و طی دگردیسی هایی که معمولاً در متون نقالی پیش می آید، شکل گرفته است. بنابراین، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، می کوشد این موضوع را به روش قیاس بررسی و تحلیل کند. گفتنی است کوش با نام های مختلفی همچون کوش، گوش، بوغ، نیساد، نی ریز، قطران و همچنین، پیل دندان و بیل دندان در متون نقالی وارد شده است.
بررسی برخی منابعِ مکتوب روایات زریری در داستان های مشترک شاهنامه نقّالان با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
59 - 84
حوزه های تخصصی:
تا امروز، تصوّر عمده پژوهش گران بر این بوده که طومارهای نقّالی، ریشه در سنّت شفاهی دارند و روایات آنها سینه به سینه نقل شده و به ما رسیده است. به نظر می رسد که این تلقّی، گویای همه واقعیّت نیست؛ چه اینکه بسیاری از روایات این متون را می توان در منابع کهن و حتّی پیش از شاهنامه فردوسی، بازجست. مضاف بر اینکه سندی برای اثبات پیوستگی زنجیره نقل شفاهی این روایات در دست نیست و شواهد، عموماً خلاف آن را نشان می دهد. این تحقیق، با جست وجو در منابع کهن حماسی مکتوب، و مقایسه روایات طومار زریری با آنها، نشان می دهد که زریری در روایت داستان های مشترک طومار خود با شاهنامه فردوسی، شش منبع عمده و مکتوب در دست داشته است: 1- شاهنامه فردوسی؛ 2- روایات شاهنامه های پیش از فردوسی (با واسطه)؛ 3- متون تاریخی قدیم و جدید؛ 4- منظومه های حماسی؛ 5- چند داستان بدیع که عموماً در سرزمین هند به وجود آمده بودند و خود منبع مکتوب داشتند؛ و 6- مجموعه ای از طومارهای مکتوب که زریری برای تألیف طومار خود، گرد آورده بود. بر این اساس، باید در شفاهی دانستن مطلق منابع و واسطه های روایات این طومار در داستان های مشترک با شاهنامه فردوسی، تردید کرد.
معرفی یک طومار کهن نویافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طومارهای نقالی بخش مهمی از ادبیات داستانی عامه را تشکیل می دهند که تاکنون به شکل شایسته و بایسته ای به آن ها پرداخته نشده است. در متن طومارها گاه برخی نکته ها و روایت های بسیار کهن وجود دارد که در شاهنامه و نیز منظومه های پهلوانی پیرو شاهنامه نیامده است. آشنایی با این روایت ها در درک دقیق تر متون حماسی و پهلوانی بسیار مؤثر است. ازاین رو، گردآوری، نگهداری، تصحیح علمی و انتشار این طومارها بسیار ضروری است. باتوجه به همین ضرورت نگارندگان این مقاله اقدام به تصحیح متن یکی از طومارهای کهن کرده اند. این طومار که دست نوشت آن به شماره ثبت 5/35098 در کتابخانه ملی نگهداری می شود، در سال 1208ق در تهران کتابت شده است. طومار مذکور از زوایای مختلف اهمیت دارد که ازجمله می توان به برخی نکته های داستانی آن اشاره کرد. در مقاله حاضر برخی از ویژگی های این طومار به ویژه نکته های داستانی تازه آن بررسی شده است.
باورهای عامیانه درباره گناه شاه-پهلوان و پادافراه آن در طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
159 - 184
حوزه های تخصصی:
مسئله گناه و مکافات عمل در تمام ادیان الهی به شیوه های گوناگون مطرح شده است. در حماسه ملی ایران نیز فردوسی با آگاهی از سرگذشت پیشینیان و مشاهده ناکامی بیدادگران این موضوع را با بیان های گوناگون در قالب حکمت ها و آموزه های اخلاقی آورده است. در طومارهای نقالی، که برخی از آن ها بازتاب روایات شفاهی حماسه ملی ایران محسوب می شود، نیز موضوع بن مایه گناه شاه-پهلوان بازتاب گسترده ای دارد و از آنجا که طومارهای نقالی بر پایه روایات شفاهی شکل گرفته و بسیاری از باورهای عامیانه در کنار روایات مکتوب در متن وارد شده-است، در این مقاله موضوع گناه شاه و پهلوان با این نگاه بررسی می گردد. گناهانی چون بیداد، پیمان شکنی، خودکامگی، غرور، آزمندی و افزون طلبی، کشتن شاهان، کشتن بی گناهان، کشتن پدر یا فرزند، برادرکشی، رها کردن نوزاد، ادعای خدایی و تفرعن، بی حرمتی به تربت بزرگان و جز آن از جمله مواردی هستند که در طومارهای نقالی بازتاب یافته اند و هریک پادافراهی مناسب دارند و این مقاله با بررسی این مطلب می کوشد جوانب گوناگون آن را در روایات شفاهی و باورهای عامیانه طومارهای نقالی بکاود و بیان کند.
پژوهشی پیرامون چهره اولیاءاللهی و عرفانی کاوه آهنگر در روایات عامیانه و نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوه آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه ، از جمله شخصیت هایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیده برخی پژوهشگران، چهره ای نوظهور در ادب حماسی به شمار می آید. تنها خویشکاری های کاوه در شاهنامه ، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی برای ایرانیان است. او پس از به انجام رساندن این دو خویشکاری، ناگهان از صحنه داستان کنار می رود و گرفتار سرانجامی نامشخص می شود، اما در برخی متون نقّالی و عامیانه، داستان این چهره پهلوانی گونه ای دیگر است. شخصیت او در این متون، نه به عنوان پهلوانی ملی، بلکه به عنوان یکی از اولیاءالله که با یاری جستن از نیروهای قدسی و ماورائی، در برابر نیروهای اهریمنی می ایستد، نمود یافته است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر با توجه به متون عامیانه و نقّالی شاهنامه است. نگارنده بر این باور است که بسیاری از مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر در متون عامیانه و نقّالی شاهنامه از قبیلِ: رسیدن به مقام اولیاءاللّهی، ساخت درفش کاویانی به یاری اسماءالله و نقوش و نوشته های مینوی، طلسم افکنی بر راهِ شخصیت های اهریمنی، منطق الطیردانی او، و سرانجامِ زندگیش که با مرگی اختیاری پایان می یابد، همگی برگرفته از داستان های اولیاءالله، متصوفه و شاهانِ فره مندِ ایرانی است.
پژوهشی پیرامونِ آیین ها، اصطلاحات، قوانین و فنون کُشتی در طومارهای نقالی و منظومه های پهلوانی متأخّر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم مرداد و شهریور ۱۴۰۱ شماره ۴۵
176-141
حوزه های تخصصی:
کشتی یکی از قدیم ترین فعالیت های رزمی/ ورزشی بشر بوده است که قدمت آن (با احتیاط و حدس) شاید به نخستین ایام پیدایش انسان بر روی زمین برسد. کشتی نه تنها در ب ین ایرانی ان باستان، بلکه در میانِ بسیاری از اقوام کهن سابقه داشته و از اهمی ت بس یاری برر وردار ب وده اس ت. هردن د، ورزش/ رزمِ ک،ش تی، ورزش مل ی م ا ایرانی ان اس ت و ق دیم ت رین اس ناد باستان شنارتیِ ایران در این زمینه، به حدود سه هزار سال پیش باز م ی گ ردد، ول ی ب ا کم ال شگفتی، از دوران باستان تا اواخر عهد قاجار، به غیر از بخش هایی از چند رساله کوت اه، و نی ز چند منظومه و شعرِ مختصر (که همگی مربوط به عهد تیموری به بعد هستند)، در هیچی از آثار تاریخی، حماسی و عامیانه حتّی منظومه های پهلوانیای دون شاهنامه ، گرشاسب نام ه ، بهمن نامه و ... به گستردگی و فراری، به آیین کشتی و اصطلاحات و انواع فنون آن پرداخته نشده است. طومارهای نقالی و منظومه ه ای پهل وانی مت اخر ازجمل ه من ابعی هس تند ک ه ت ا حدودی، این نقیصه را مرتفع می سازند و اطلاعات ذی قیمت ی درم ورد ق وانین، اص طلاحات، سنت ها و فنون کشتیِ رزمی و پهلوانی در اختیارِ روانندگان قرار میدهند. از آنجا که این منابع ارزشمند، تا به حال مورد توجه پژوهشگرانِ ورزش باستانی نبوده اند، بدین روی، نگارنده بر آن است تا در این جستار به این امر بپردازد.
تحلیل عناصر اساطیری در هفت خان های طومار نقّالان و مقایسه آن با شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
581 - 601
طومارهای نقالی یکی از منابع بسیار غنی فرهنگ و ادب ایرانی است که در قالب داستان های اساطیری و حماسی مفاهیم اساطیری، آداب و رسوم فراموش شده، نکات زبانی و ... را در خود جای داده اند. در طومارهای نقالی به علت تأکیدی که بر داستان های پهلوانان سیستان شده است، معمولاً از هفت خان اسفندیار خبری نیست، ولی در عوض در کنار هفت خان رستم دو هفت خان نیز برای اعقاب او یعنی فرامرز و جهانبخش ذکر شده که قابل توجه است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد هفت خوان فرامرز و جهانبخش براساس الگوی هفت خان رستم و اسفندیار ساخته شده اند و نکاتی اساطیری مانند وجود «عقاب» به عنوان جانور مشتری و وجود گرگ نشانگر مرحله سرباز در آیین مهر از پیشینه غنی اساطیری این هفت خان ها حکایت دارد. اما به جز مسائل اساطیری، طومارها از دیدگاه داستان پردازی نیز قابل بررسی می باشند؛ خصوصاً طومار کهن شاهنامه فردوسی (صداقت نژاد) به شخصیت پردازی و روابط علی و معلولی و جزئیات داستان و تصویر حالات روحی و جسمی بیشتر توجه دارد و از این جهت قابل توجه است. اهداف پژوهش: بررسی عناصر اساطیری در هفتخان های موجود در طومارهای نقالی. تطبیق عناصر اساطیری در هفت خان های طومار نقالان با شاهنامه. سؤاالات پژوهش: آیا هفت خوان فرامرز و جهانبخش براساس الگوی هفت خان رستم و اسفندیار ساخته شده است؟ چه تفاوتی میان هفت خان های طومار نقالان با شاهنامه وجود دارد؟
جنیدنامه، شبیه ترین قصه بلندِ عامیانه به ساختارِ طومارهای نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
جنیدنامه یکی از قصه های بلندِ عامیانه است که به تقلید از حمزه نامه، و به عنوانِ پیش درآمدی بر ابومسلم نامه به رشته تحریر درآمده است. از این اثر فقط دو نسخه بر جای مانده است: یکی به زبان ترکی و دیگری به زبان فارسی؛ که نسخه دستنویس فارسیِ آن متعلق به اواخر حکومت قاجاریه است که توسط حسین اسماعیلی تصحیح گردیده و در ابتدای کتاب ابومسلم نامه به چاپ رسیده است. هرچند جنیدنامه از قصه های تخیلیِ دینی عاشقانه ادبیات عامه به شمار می آید، ولی نکته مهم و قابل ذکر درباره آن، این است که ساختار و زبانی نزدیک به روایات و طومارهای نقالی شاهنامه دارد؛ به گونه ای که از میانِ انبوهی از قصه های عامیانه بلندِ پارسی چون داراب نامه، سمک عیار، اسکندرنامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه و ...، شبیه ترین قصه به طومارهای نقالی شاهنامه است. نگارنده در این مقاله که از روش توصیفی تحلیلی بهره جسته، سعی نموده است تا این تأثیرپذیریِ جنیدنامهاز طومارهای نقالی شاهنامه را از منظر ساختار زبانی (با تأکید بر گزاره های قالبی)، بن مایه های داستانی، الگوبرداری های داستانی، نَسَب تراشی برای شخصیت های قصه، و الگوبرداری از داستان های شاهنامه و ساختِ قصه های جدید ( به روش طومارهای نقالی) مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
مقایسه شخصیت سیاوش در شاهنامه با طومار نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
485 - 501
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی بهترین کتابی است که براساس روایت های ملی و شاهنامه منثور ابومنصوری سروده شده است. علاوه بر این کتاب، در بستر تاریخ ما، روایت های ملی دیگری نگاشته شده که بعضی از آن ها در قالب طومار نمایانده شده است. برخی از این طومارها ضمن اقتباس از شاهنامه فردوسی و دیگر روایت های ملی با مرام و اندیشه نقالان و ذوق مردم آمیختگی پیدا کرده و به صورت متفاوت به دست ما رسیده است. «طومار نقالی شاهنامه» ازجمله این طومارهاست. باتوجه به این که تاکنون کار مقایسه ای بین شاهنامه و طومار مذکور انجام نشده بود؛ در این پژوهش، شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی شاهنامه مورد مقایسه و تحلیل قرار خواهد گرفت و وجوه افتراق و اشتراک آن ها بررسی شد. این پژوهش در یک نگاه کلی نشان می دهد که شخصیت سیاوش در طومار نقالی شاهنامه، با شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی چهره ای بسیار نزدیک به هم دارند و اندک تفاوت های آن برمی گردد به میزان تأکید روایت و راویان به جنبه های از شخصیت سیاوش در طومار که گاه کم رنگ تر و گاه پررنگ تر از شاهنامه می کند. باتوجه به مقایسه طومار نقالی شاهنامه با شاهنامه روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و باتوجه به موضوع پژوهش و مقایسه متن ها روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت محتوایی انجام شده است. اهداف پژوهش:تحلیل و مقایسه افتراق شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی.تحلیل و مقایسه اشتراک شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی.سؤالات پژوهش:افتراق شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی چگونه است؟اشتراک شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی چگونه است؟
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۳۷-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.