فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
93 - 126
حوزههای تخصصی:
پیوند فرهنگی و زیستی مردان و زنان گیلان با فعالیت های شالی کاری باعث شده است تا آیین های آن ها نمایانگر الگوهای کاشت، داشت و برداشت باشد. رقص قاسم آبادی یکی از آن آیین های نمایشی است که فرصتی را برای تبادل محتوای مرتبط با جامعه، هماهنگی اقدامات میان اعضای گروه، قدرت ائتلاف و تثبیت ساختارهای گروهی فراهم می کند. به عبارتی علاوه بر نقش افراد در فرایند رقص، نتیجه و تأثیر اجراها در جامعه حائز اهمیت است. از این رو، هدف از پژوهش حاضر پاسخ به اهمیت اجرای رقص قاسم آبادی و کارکرد آن برای ایجاد وحدت است. بر این مبنا از نظریه کارکردگرایی آلن مریام در بستر موسیقی شناسی قومی با تمرکز بر یکی از ده کارکردهای آن، یعنی کارکردِ هم بستگی از وجه موسیقی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش مردم نگاری در منطقه، مشاهده، مصاحبه، ثبت و ضبط اطلاعات است. یافته های پژوهش نشان می دهند که رقص قاسم آبادی با نمایش مهارت های حرکتی و هنرهای دستی و با استفاده از ابزار در راستای هماهنگی با موسیقی بومی، شرایطی را تولید می کند که یکپارچگی اجتماع به وجود آید تا همه افراد (رقصندگان و تماشاگران) احساسات گوناگون ازجمله حس یک دست بودن اجتماع و موجودیت جامعه را تجربه کنند، زیرا رقص قاسم آبادی چه در فرم رسمی به شکل رویدادها و چه در قالب غیررسمی و خودمانی فرصتی را برای عملکرد تک تک افراد به طور مستقیم در یک جمع فراهم می کند.
از پساحافظه تا مکان های تروماتوپیک: تحلیلی بر بازنمایی تروما در آثار وجدی معود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی بازنمایی تروما و حافظه در نمایشنامه های منتخب وجدی معود، شامل «خط ساحلی»، «آتش سوزی ها»، «جنگل ها» و «آسمان ها» می پردازد. هدف از این پژوهش، تحلیل چگونگی بازنمایی هنری تروما و حافظه در آثار معود و بررسی پیامدهای آن بر بازسازی هویت فردی و جمعی است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه های کتی کاروت، پل ریکور، ماریانا هیرش و یان پاتوچکا تدوین شده و روش پژوهش کیفی و تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معود با بهره گیری از روایت های غیرخطی، نمادگرایی مکان و سکوت، پیچیدگی های حافظه فردی و جمعی را برجسته می کند. هر نمایشنامه به شیوه ای منحصربه فرد به این مضامین می پردازد؛ «آتش سوزی ها» روایت میان نسلی خشونت و جنگ را بررسی می کند، «خط ساحلی» بر جستجوی هویت و مواجهه با گذشته تمرکز دارد، «جنگل ها» اسرار خانوادگی و پساحافظه را نمایان می سازد و «آسمان ها» به بحران هویت در دنیای مدرن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که آثار معود با فراتر رفتن از مرزهای زبانی و فرهنگی، قدرت هنر را در بازسازی هویت و زخم های روانی به تصویر می کشند.
اشعاری منتسب به خاقانی شروانی در چاپ سنگی کلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
90 - 100
حوزههای تخصصی:
دیوان خاقانی شروانی تا به حال چند مرتبه چاپ یا تصحیح شده است و مخاطبان شعر خاقانی هم اکنون بیشتر به چاپِ «علی عبدالرّسولی»، تصحیحِ «ضیاءالدّین سجّادی» و چاپِ «میرجلال الدّین کزّازی» توجّه دارند. با دقّت در مقدّمه آن سه پژوهشگر به این نتیجه می رسیم که عبدالرّسولی و کزّازی در گردآوری دیوان، پیروِ شیوه ای علمی نبوده اند و سجّادی روشی نسبتاً علمی برای تصحیح پیش گرفته است. «کلیات خاقانی» نخستین طبعِ دیوان خاقانی شروانی است و انتسابِ شعر دیگر سرایندگان به خاقانی یکی از اشکال های بنیادیِ این چاپ است. در مقدّمه این مقاله گفته شده که کلیات خاقانی دستِ کم شش مرتبه در هند به شیوه چاپ سنگی به طبع رسیده و به اشتباهِ «علی عبدالرّسولی»، «سیّد ضیاءالدّین سجّادی» و «خانبابا مشار» درباره دفعاتِ چاپ این کتاب اشاره شده است. در متن مقاله به انتسابِ اشتباه اشعاری از «احمد بن منوچهر شصت کله»، «مسعود سعد» و «سیف اسفرنگ» به خاقانی در کلیات خاقانی اشاره شده و در خلالِ متن چند ضبطِ اشتباه آن چاپ هم یادآوری شده است. در بخشِ پایانی، وضعیت این اشعارِ منتسب در هفت دست نویسِ دیوان خاقانی شروانی بررسی شده است. از میان آن اشعار تنها شعرِ احمد بن منوچهر شصت کله در سه دست نویس از آن هفت دست نویس به نامِ خاقانی ضبط شده که بر اساسِ مطالعاتِ پیشین این انتساب اشتباه است.
تضادّ در تعدّد منبع، عاملی مؤثّر در پیچیدگی تلمیحات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
36 - 45
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های برجسته سبک ارّانی (آذربایجانی)، استفاده از ابزارهای گوناگون جهتِ دشوار ساختن کلام است. توجّه و تسلّط خاقانی به عنوانِ یکی از برجسته ترین شاعران این سبک، بر اساطیر، اشارات مسیحیّت و توجّه به ظرافت ها و دقایق تلمیحی آن، بی تردید بر پیچیدگی و ابهامِ شعر او مؤثّر بوده است. او در تلمیحات خود، گاه به سراغِ اشاراتی می رود که آبشخوری چندگانه دارد که این موضوع بیانگرِ وسعت اطّلاعات و تتبّع و مداقّه او در منابعِ تفسیری و تاریخی است. خواننده اشعار خاقانی به عنوانِ مخاطب او، ازآنجاکه نمی تواند اطّلاعات خود را با اطّلاعاتِ طرح شده در ابیات همسو کند، با ابهام مواجه می شود. نگارنده در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و تحلیل محتوا، پس از بررسیِ تلمیحات اسطوره ای- حماسی و نیز اشاراتِ عیسوی دیوان خاقانی، یکی دلایلِ ابهام و پیچیدگیِ تلمیحات او را «تضادّ در تعدّد منبع» در نقلِ اشارات می داند. در این جستار کوتاه شش مورد از اشاراتِ خاقانی بررسی شده است که با استفاده از همین آبشخورِ دوگانه در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که خاقانی کوشیده است علاوه بر استفاده از روایاتِ مختلف از یک تلمیح به جهتِ گسترش بیشتر معنا، ابهامی هنری خلق کند. بر این اساس، ابهام و پیچیدگی در تلمیحات خاقانی، بیشتر در دسته «ابهامات عمدی» قرار می گیرد.
Translations of Portfolio: A Genetic Reading of Ralph Waldo Emerson’s “Song of Seid Nimetollah of Kuhistan”(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
60 - 71
حوزههای تخصصی:
This article looks at Ralph Waldo Emerson’s translation of a poem by Shah Nimatullah Wali, “Song of Seid Nimetollah of Kuhistan,” and through a genetic reading of its avant-texts demonstrates, firstly, how despite its pretense to faithfulness, the translation is affected by Emerson’s prior knowledge of the original culture. It will also demonstrate how the translation provides Emerson with a space to express his concerns in disguise of a translator. That is to say, through conscious and unconscious manipulation of the original text and introduction of the translation as an emblem of the foreign culture, Emerson affirms and naturalizes his own ideological position. This article also attempts to demonstrate how through the translation Emerson is identifying with the speaker, “leaving” his identity, and temporarily experiencing the moment of trance a dervish describes. In order to achieve these, this article benefits from Lawrence Venuti’s “hermeneutic model of translation” and Branka Arsic’s idea of “leaving.”
اسطوره کاوی عشق عرفانی در متون اسرارالتوحید، تذکرة الاولیا، تمهیدات، مرصاد العباد و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
51 - 68
حوزههای تخصصی:
رویکرد اسطوره کاوی توسط دِنی دو روژمون (Denis de Rougemont)، محقق سوئیسی، ارائه شد و سپس توسط ژیلبر دوران (Gilbert Durand)، محقق فرانسوی، تکامل پیدا کرد. در مقاله حاضر به چگونگی اسطوره کاوی عشق در متون عرفانی اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، تمهیدات، مرصادالعباد و عوارف المعارف پرداخته شده است. این مقاله برپایه دیدگاه ژیلبر دوران و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و سرانجام این نتیجه به دست آمده است که اسطوره عشق در میان اسطوره های ایرانی و غیرایرانی، با مضامینی تجلی پیدا می کند که عبارت اند از: پیونددهنده غالب و مغلوب، غنی و فقیر و پیر و جوان، ایجاد حسادت و انتقام و زودرنجی، خاصیت جاودانگی و جاودان کنندگی، اعراض موقت عاشق از معشوق و خودکشی. در متون عرفانی نیز عشق، صفات مثبتی دارد مانند حیات بخشی، ازلی و ابدی بودن، جاودانگی و جاودان کنندگی، دارای منشأ الهی، چیرگی، سرّی و رمزی بودن و نیز جذب حقیقت شدن. علاوه بر آن ها، صفات دیگری نیز دارد که به ظاهر منفی اند و عبارت اند از: بلای جان، حجاب راه، رسواکنندگی و درمان ناپذیری. همچنین صفات دیگر عشق، مربوط به عاشق است که عبارت اند از: اصالت جوهر جان، داشتن مظهر، باعث ذکر بودن، نافی نفسانیت و عجب داشتن، عامل تسلیم و رضا و نیز مانع تعلقات دنیوی بودن.
A Traumatic Analysis of the First-level Witnessing Effective Enlistment in Bennett and Komunyakaa's Poems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
151 - 166
حوزههای تخصصی:
The present essay focuses on the witnessing process of the enlisting poets’ effective responsiveness to the devastations they encountered; the two poets to be studied have been directly or indirectly traumatized by wars. The analytical perspective draws on Dominick LaCapra’s theories on historical trauma. It intends to uncover the traumatic effects of circumstances in post-war poems. The methodological procedure is grounded in the qualitative appraisal of the emotive aspect of the poets’ expressionist representation through critical discourse analysis. Trauma theories influence the research approach in historical and structural science, emphasizing witnessing levels, coined by Dori Laub, as the most significant determinant of the gestalt of interpretations. The poems’ demolished vibe exploits an insight into the amalgamation of historical trauma and its steps towards salvation. The authorial intentionality in war poetry aspires to enlighten human sorrow and redemption by restoring the literary application of the historical, structural, and perpetrator trauma hypothesis. The melioristic agenda for edification via physical and critical phases, such as acting out and working through, coined by LaCapra, foci in the varied poems to be scrutinized, enables the poets’ to maintain their readers’ empathetic identification with their characters’ predicaments in a psychoanalytic context.
از روایت دینی به روایت مردمی: تحلیل روایت شناختی داستان یوسف و زلیخا در تفسیر میبدی و منظومه خانای قُبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
235 - 271
حوزههای تخصصی:
تغییر روایت یک داستان به عنوان نشانه ای کلان از یک سو بر عدم مقبولیت روایت پیشین در جامعه فرهنگی موردهدف و تلاش برای حذف واقعیت بازنمایی شده در آن دلالت دارد، از سوی دیگر نیز این مسئله را نشان می دهد که با روایت آفرینی جدید، مطابق انتظارات آن جامعه واقعیت سازی انجام شده است. داستان یوسف و زلیخا که روایت آن در ادبیات تفاوت بنیادینی با منابع دینی دارد، مصداقی از مقوله تغییر روایت برای همسوسازی داستان با خواسته ها و انتظارات جمعی است. گفتمان و نظام معنایی ارزشی حاکم بر روایت دینی این داستان، اخلاقی تعلیمی است که بر نکوهش هوسرانی و خیانت زلیخا و نیز ارزش بخشی به پاکدامنی یوسف بنا شده است. با تغییرات و دستکاری هایی در این روایت، روایت دیگری برای داستان تولید شده است که ساختار و گفتمان کاملاً متفاوتی دارد. در روایت ادبی مردمی گفتمان عشق و دلدادگی حاکم است که در آن، زلیخا به عنوان سوژه با عشقی پاک برای رسیدن به معشوق تلاش می کند. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل و انگیزه های دخیل در تغییر روایت این داستان و نیز تشریح تغییرات صورت گرفته در ساختار روایت و نشانه معناشناختی هرکدام از این تغییرات است. نتایج به دست آمده دالّ بر این است که به دلیل ماهیت این داستان، برای تغییر روایت آن نمی توان مبنای ایدئولوژیکی قائل شد تا منشأ این تغییر روایتی را به عوامل سیاسی، تاریخی و اندیشگانی نسبت داد، بلکه عوامل و انگیزه های عاطفی، روانی و ارزشی در این تغییر روایت نقش تأثیرگذار داشته اند.
The Concept of Peace in Persian Proverbs: A Systemic Functional Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
72 - 84
حوزههای تخصصی:
Proverbs, a cornerstone of folk literature, transmit societal thoughts and experiences across generations through concise and impactful sentences. Virtually every facet of human experience is reflected in proverbs, including the concept of peace, which is richly represented in Persian tradition. This study examines 30 Persian proverbs related to peace, employing a systemic-functional linguistics framework to analyze their ideational, interpersonal, and textual functions. The findings reveal that these proverbs frequently utilize or imply a relational process. Circumstantial elements within these processes often serve to compare peace with war, or to provide justification for the prioritization of peace. In terms of interpersonal function, the consistent use of the present tense underscores the timeless relevance of peace. Regarding textual function, the placement of peace-related concepts in the thematic position emphasizes their centrality for the audience. Furthermore, the cohesive juxtaposition of peace with war, or related concepts, reinforces the imperative to avoid conflict.
The Birth of Subversive Reader: A Deconstructive Reading of Shazdeh Ehtejab(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
100 - 111
حوزههای تخصصی:
Hooshang Golshiri’s Shazdeh Ehtejab, as a very influential novel in the Iranian history of novel writing, has drawn attentions from plethora of critics with different approaches and attitudes. The present article draws on the ideas and concepts introduced by deconstructive theoreticians to investigate the nuances and delicate contradictions the novel offers about the nature of power relations. The article mainly centers around the opposition between the binary of author/reader, how it is reversed or subverted in the novel, and the way it is extended to the novels’ involvement with power relations which may be representative of the general social and power structure of particular historical era in Iran. To avoid the major critique against deconstruction's abstract armchair theorizing, the present article would also draw upon some of the well-known ideas and concepts used by famous writers in power relation namely Louis Althusser and Foucault to move the analysis beyond the text to the social sphere.
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
بازآفرینی اسطوره ها در پویانمایی ربات وحشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها پس از گذار از مرحله تکوین، بارها بازخوانی و بازآفرینی می شوند. بازآفرینی مضامینِ اساطیری در پویانمایی، گونه ای از اقتباس در آفرینش های هنری است. قابلیت های روایی، تصویرسازی، حضور عناصر داستان و مضمون های مرتبط با هویت یابی در اسطوره ها، فرصتی در اختیار نویسندگان و تهیه کنندگان صنعت فیلم سازی می گذارد تا پویانمایی هایی گیرا برای مخاطبان معاصر بسازند. بررسی چگونگی بازتولیدِ اسطوره ها در فیلم، موضوعی بینارشته ای و از حوزه های پژوهشی در ادبیات تطبیقی است. در مقاله حاضر کوشیده ایم تا بازآفرینی مضامین اسطوره ای را در پویانمایی ربات وحشی ((The Wild Robot, 2023 نشان دهیم. با توجه به چندبعدی بودن بن مایه های اساطیریِ این فیلم، برای تحلیل متن، هم از نظریه "زمان چرخه ای" و "فضای مقدس" میرچا الیاده و هم از نظریه "سفر قهرمان" کمبل بهره برده ایم. این پویانمایی توانسته است مضامین اسطوره ای "گایا"، افسانه آفرینش "آدم" و ماجرای "کشتی نوح" را ضمن ایجاد فضای سرگرمی به مخاطبان رده های سنّی پایین تر منتقل کند. یافته های پژوهش نشان می د هد، کنشگران رسانه ای که دغدغه های فرهنگی دارند با گزینش کهن الگوهای اساطیری، می توانند بخش های مهمی از باورهای فرهنگی و دینی را در قالب پویانمایی، بازتولید و بازتفسیر کنند و به این ترتیب، تأثیر به سزایی در احیای روایت هایی داشته باشند که نسل جدید مخاطبان، کمتر به سراغ آن ها می روند.
درباره کلمه بَرمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
5 - 12
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی واژه «برمر» می پردازیم که به معنی «توقع»، «انتظار» و «امید» بوده، و شواهد آن عمدتاً مربوط به برخی اشعار کهن، تراجم کهن فارسیِ قرآن، لغت نامه های کهن عربی-فارسی و همچنین، لغت نامه های فارسی پدیدآمده در شبه قاره هند است. ما نشان می دهیم که صورت های متفاوتی از این واژه همچون «برمو»، «پرمو»، «پرموز» و.. که در لغت نامه های شبه قاره ثبت شده است، همگی صورت های فاسد و حاصل تصحیف و تحریف ضبط اصیل «برمر» است. در پایان این واژه را از حیث ریشه شناختی بررسی کرده و استدلال می کنیم که متشکل است از حرف اضافه «بر» و «مر» به معنای «شمار» و «حساب».
ترکیب ها: سازه های ایجازی در زبان شعری نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
171 - 202
حوزههای تخصصی:
ایجاز هم از حیث اقتصاد واژگانی، هم به جهت مناسبات اخلاقیِ زبانی-گفتاری و هم از منظر زیبایی شناسی بلاغی، پسندیده و سفارش شده است. ایجاز، صنعتی بی قاعده و مخلوق توانمندی های هنری و کلامی گویندگان است. بنیادنهادن کلام موجز، نیازمند ظرایف ادراکی و نبوغ ذهنی و زبانی است. نظامی از جمله شاعرانی است که «ایجاز در حد اعجاز» در وصف کلام او به کار رفته است. او بخش بزرگی از تشخّص سبکی خود را وام دار ترکیب سازی و واژه گزینی است. مسأله اصلی تحقیق حاضر، بررسی و معرّفی ترکیب های موجود در شعر نظامی، به عنوان سازه های ایجازی بوده است. برای انجام تحقیق، از روش توصیفی و تحلیل محتوایی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، ترکیب ها فقط در ساختمان نحوی-معنایی شعر موجب ایجاد ایجاز نمی شود. بلکه این ترکیب ها در تمام سطوح زبانی (آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی) در ایجاز گسترده کلامی ایفای نقش می نماید. این ترکیب ها در تناسب های چندوجهی با سایر ارکانِ محور هم نشینی، توأمان، هم موجب حذف/کاهش تعداد واحدهای زبانی (حروف و ادات، واژگان، جمله/جمله ها، فعل ها، موصول ها، گروه های قیدی، وصفی و مصدری) و هم موجب تقویت منظورهای هنری و معنایی شعر از موسیقی تا معناست (که فراتر از توانایی های نرم عادی زبان است). برخی از ترکیب های برساخته نظامی، رمزگان هایی با پیشینه بینامتنیِ کهن الگویی، هرمنوتیکی و یا فلسفی است که با رعایت اقتصاد واژگانی، حجم وسیعی از داده ها را در واحدهای زبانی محدود منتقل می کند. بنابراین، می توان بیشتر ترکیب ها (و نه همه آن) موجود در شعر نظامی را سازه های ایجازی چندمنظوره ای دانست که در سطوح مختلف زبان (هم به طریق حذف و هم از راه قصر) موجب ایجازهای فراگیر ادبی و گفتمانی است.
La mort, la fin de la lutte entre l’eau et le feu Analyse psychanalytique de la mort dans La Symphonie des morts d’Abbas Ma’roufi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans La Symphonie des morts, ce qui est mis en scène par le romancier, Abbas Maroufi, c’est une famille entourée par différentes formes de mort causées par l’incendie, le fratricide, le suicide et la noyade involontaire. Ce qui attire notre attention dans cet ouvrage, c’est la présence perpétuelle des images du feu et de l’eau dans les scènes où la mort intervient. Donc, l’existence des personnages est intimement liée à ces deux éléments qui se trouvent au centre de la pensée bachelardienne. Quelles images poétiques ou symboliques ces éléments créént-ils chez l’écrivain ? Comment et dans quelle mesure participent-ils au destin funeste des personnages ? Lequel de ces deux élémements l’emporte sur l’autre et pourquoi ? Pour parvenir à des réponses convenables, nous allons étudier la relation qu’établissent ces images avec la mort des protagonistes. Certes, cette étude sera suivie d’une analyse psychanalytique des membres de la famille Ourkhani, car la critique bachelardienne va au-delà des images naturelles pour atteindre aux détails de la psyché humaine selon la psychanalyse freudienne
Radical Ethnic Minorities in Ulysses: Leopold Bloom as an Event-Oriented Rebel
حوزههای تخصصی:
In James Joyce’s Ulysses, Leopold Bloom emerges as one of the greatest Irish characters, a temporally indomitable rebel who shatters the regular chronology and enters into the self-created heterogeneous world for the sake of challenging Irish nationalistic sacredness. The multiple characteristics of Leopold’s subjective perception of time directs us to Alain Badiou’s distinctive ontological reading, in which he proposes the term void as an ignored ontological heterogeneity triggered by the state’s monolithic structuration. By localizing the void under the name of the event, the required condition will be prepared for the eligible subject, namely, a rebel to engage idiosyncrasy in hope of changing a future that is still in the formation. By examining Ulysses, this article explores the ways in which Leopold’s mind embraces a plethora of immediate impressions in the form of failed inconsistencies that can be used as a personal artifact in social context laden with anti-colonial sentiments to first, provide self-created truths, and then reexamine structured situations at the sudden moment of excess, bracing itself for new causal events. Moreover, the article examines miscellaneous, pithy insignificant events as narratorial tropes cast across the spatial-temporal plane of Ulysses, diverging the narrative from linear narration, and at the same time distracting the character from approximating their centrality.
التیام شعری و اقتباس: مطالعه موردی ترجمه شیموس هینی از کمدی الهی دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
245 - 263
حوزههای تخصصی:
شیموس هینی، شاعر اهل ایرلند شمالی، در مقالات خود موضوعی را تحت عنوان بازپوشانی یا التیام شعری مطرح کرده است. مقصود او از طرح این موضوع، ایجاد فضا و مهارتی شاعرانه است که از طریق آن بتواند به مصائب و مشکلات مردمان سرزمینش بپردازد. این ایده هینی تا حدی به نظریه اقتباس که توسط لیندا هاچن، منتقد کانادایی، مطرح شده است شباهت دارد؛ چرا که هاچن نیز اقتباس را راهبردی برای تسکین درد های مردمانی که تحت سلطه قرار گرفته ا ند، در نظر می گیرد. هدف از این مقاله، بررسی موردی این شباهت با تکیه بر مطالعه ترجمه/ اقتباس هینی از بخشی از کمدی الهی دانته و روایت گفتگویش با گناهکاران در دوزخ است که در مجموعه شعر کار مزرعه تحت عنوان «اوگولینو» به چاپ رسیده است. موضوعاتی که مورد بحث قرار خواهند گرفت بررسی کارکرد و اهمیت چنین رویکردی در شعر هینی، تحلیل ارتباط میان شعر و تاریخ معاصر ایرلند و در، شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش شاعرانه را شامل می شود. در نهایت، از قرار دادن شعر هینی در چارچوب نظریات انتقادی اش و همچنین ترکیب این دو با نظریه اقتباس هاچن، این نتیجه حاصل می شود که شاعر از طریق ترجمه/ اقتباس شعر دانته، در تلاش است تا گوشه ای از رنج مردم و هنرمندان ایرلندی را به مخاطبانش منتقل کند.
A Study of the Concept of Death in Mary Oliver’s Selected Poems in the Light of George Bataille’s Theory of General Economy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
199 - 220
حوزههای تخصصی:
The American ecopoet, Mary Oliver (1935 – 2019) has never been read in the light of the concepts the French philosopher, George Bataille (1897 – 1962) introduced into the world of philosophy and literature even though the enterprise could be abundantly rewarding. Bataille poses the question of general economy as opposed to particular economy. The latter is narrow, rational, self-centered and pivoting around gathering and storage, while the former takes the whole sphere of life into account and concentrates on excess of energy, expenditure, universal wisdom which is far broader and more inclusive, sacrifice and permanence of the sum total of energy available in the living sphere as well as that of the living matter. Oliver, the poet, uses none of the philosopher’s terms, but the scenes she describes in her own poetic style and the language and discourse she uses concerning death reveal the same position and point of view as those of Bataille. That is the gap the present qualitative, library-based study tries to cover at least partially and in particular with regard to the question of death which with the help of an Oliverian stance and in the light of such Bataillean concepts as general economy, excess and expenditure, can turn into a moment of rebirth, vital to the health and a proper functioning of the whole universal system. This two-fold approach will hopefully contribute to both Oliver studies and to the body of research, done on Bataille.
مقدّمه در ترازو (مطالعه ای درباره اهمیّت و کارکرد «مقدّمات» کتب عبدالحسین زرّین کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
97 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدّمه، دیباچه و یا پیشگفتار به منزله مجلس اُنس نویسنده و خواننده و یا درگاه ورود به متن یا بحث تلقّی می شود که ارزش کار نویسنده را نشان می دهد و خواننده پس از مطالعه و تأمّل در آن تصمیم می گیرد که کتاب مورد نظر، سودمند و خواندنی است یا بی فایده و ترک کردنی. اگرچه تا به حال، پژوهشی مستقل درباره مقدّمات محقّقان معاصر بر آثارشان انجام نشده، امّا در این پژوهش کوشش می شود دیباچه ها و از جمله مقدّمه های عبدالحسین زرّین کوب بر آثارش از جوانب مختلف بررسی شود. در این مقدّمات که کارنامه روح نویسنده محسوب می شود، دریایی از اطّلاعات و اندیشه و آگاهی نهفته است؛ از اطّلاعات ادبی مرتبط و گاه غیر مرتبط با موضوعِ کتاب گرفته تا برداشت های پراکنده در حوزه های علم و ادب و تاریخ و فرهنگ، روش تحقیق درست، اطّلاعات مربوط به کتاب شناسی و همچنین روان شناسی شخصیت نویسنده: آرزوها و افسوس ها، موفقیّت ها و شکست ها، تحسین ها و خوارداشت ها، باورها و احساسات و عواطف، نومیدی ها و رنجوری ها و پیشنهاد ها و کارکردها. نگارنده در این نوشته کوشیده است با روش تحلیلی-توصیفی، ذیل پنج عنوان، به اهمّیت، کارکرد و ارزش هایِ گوناگون مقدّمات آثار زرّین کوب اشاره کرده، به اثبات این نکته بپردازد که ارتباط مستقیمی میان «دیباچه و دانایی» برقرار است.
ارشاد الزراعه، متن جامع فلاحت در دوره تاریخ میانه ایران
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
25 - 43
حوزههای تخصصی:
ایرانیان مبدع روش های کشاورزی به خصوص آبیاری و باغ سازی در تاریخ تمدن بشری بوده اند، از پرورش گیاهان جدید تا ابداع قنات و روش های افزایش تولید محصول حاصل کوشش های کشاورزان ایرانی در طول قرون است. حاصل این تجربیات در متون علمی کهن ایران منعکس است. از قرن ششم به بعد تصنیف متون تخصصی در رابطه با فلاحت شکل می گیرد و آثاری چون ورزنامه، آثار و احیا و ارشادالزراعه در طول قرون به نگارش در می آید. همچنین در لابه لای متون ادبی و سفرنامه ها، به روش های کشت و زرع پرداخته می شود و مفاهیم کشاورزی در معنای حقیقی و استعاری در ادبیات فارسی نیز به کار می رود. جامع ترین اثر تخصصی تا شروع دوره نوین آموزش کشاورزی بعد مشروطه با نثری زیبا و ادبیانه، ارشادالزراعه، تألیف قاسم بن یوسف ابونصری هروی، در قرن دهم نگارش یافته است. این کتاب در مقایسه با آثار دوره میانه و نیز تألیفات به زبان عربی بسیار دقیق تر به کلیه موضوعات کشاورزی با روشی منسجم تر از آثار پیش از خود به امر کشت و زرع، باغبانی و گلکاری پرداخته است. در این نوشتار روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای، ارشاد الزراعه معرفی شده است. جلوه ویژه این اثر افزون بر جلوه های ادبی و مباحث کشاورزی پرداختن به باغ آرایی ایرانی و صنایع غذایی است.