مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
اقتصاد هنر
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
86 - 100
حوزههای تخصصی:
نقاشان ایرانی تا اواخر دهه هفتاد شمسی بازاری بسته و نامشخص داشتند و شرایط لازم برای فعالیت اجتماعی را نداشته اند اما با گذر زمان شرایط متحول شد و فرآیند رو به رشدی را طی کرد. از نتایج آن مؤسسات بزرگی همچون کریستیز و ساتبیز شعبه هایی را در منطقه خاورمیانه تأسیس کرده اند و معبر صعود هنرمندان ایرانی به حراجی ها شده اند. از این رو مسئله اقتصاد و خرید و فروش آثار هنرمندان ایرانی به صورت جدی مطرح شد. هدف این مقاله شناخت فرآیند مشارکت نقاشی معاصر ایران در حراجی هاست. پرسش های اصلی در این تحقیق این است که «چه عواملی در موفقیت ورود اثر هنرمندان در حراجی ها تأثیرگذار بوده است»، «چه کسانی و چه مؤسساتی برای ورود اثر هنرمند در این حراجی ها دخیل بوده اند» و «نقاشی معاصر ایران چگونه در حراجی ها مشارکت داشته است.» بدین ترتیب باستفاده از روش توصیفی تحلیلی اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های اکتشافی، این نتیجه دریافت گردیده است که چهار عامل در موفقیت ورود اثر هنرمند به حراجی ها تأثیرگذار هستند: سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و سرمایه نمادین. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد هشت گروه مهم در چرخه حراج اثر هنری فعالیت مؤثر دارند که عبارت اند از: هنرمند، گالری داخلی، دلالان، مشاور داخلی، متخصص خارجی، گالری خارجی، حراجی و خریدار مرسوم ترین نوع مشارکت هنرمند و اثر هنری در حراجی ها از طریق شش گروه هنرمند، گالری داخلی، مشاور داخلی، متخصص خارجی، حراجی و در آخر خریدار بوده است. در رابطه با مسئله چگونگی مشارکت، مشخص شد که هنرمندان نقاش به دو شیوه در حراجی ها مشارکت دارند: 1- مشارکت مستقیم، 2- مشارکت غیرمستقیم.
بررسی عوامل مؤثر بر قیمت آثار تجسمی مبادله شده در 10 گالری منتخب شهر تهران (نمونه پژوهی آثار نقاشی و حجم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
67 - 88
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سنجش میزان تأثیرگذاری ویژگی های غیر بازاری آثار تجسمی بر قیمت مبادلات آثار، با روش رگرسیون هدانیک انجام شده است. حوزه و محدوده این پژوهش بازار اولیه هنرهای تجسمی، یعنی گالری ها، شامل 10 گالری در سطح شهر تهران است. جامعه آماری و نموﻧه مطالعه شده نیز 308 تابلو نقاشی و 72 اثر حجم مبادله شده در نمایشگاه های برگزارشده در 5 ماه متوالی، از بهمن 1393 تا پایان خرداد 1394 را در برمی گیرد. متغیر های پژوهش شده به طورکلی به سه دسته متغیر های مربوط به هنرمند، متغیر های مربوط به گالری و متغیرهای مربوط به ویژگی های اثر یعنی سبک ، مواد و مصالح و اندازه اثر تقسیم شده اند. طبق نتایج به دست آمده، در آثار نقاشی، متغیرهای مربوط به هنرمند و گالری در قیمت اثر تأثیر معناداری دارند. از ویژگی های اثر سبک پست مدرن، آبستره و مینیاتور مدرن این است که در مقایسه با سبک های دیگر ﺗﺄثیر گذاری بیشتری در قیمت دارند و متغیر ترکیب مواد و رنگ روغن در مقایسه با متغیر آکریلیک، بر قیمت اثر تأثیر بیشتری می گذارند. گالری ها نیز بر قیمت آثار حجم مبادله شده ﺗﺄثیر معناداری دارند. از بین متغیرهای مربوط به مصالح، مواد و مصالح فلزی و پس ازآن ترکیب مواد در مقایسه با متغیر مواد و مصالح غیرفلزی تأثیرگذاری بیشتری بر قیمت دارند و در هر دو دسته آثار، اندازه اثر در افزایش قیمت آن تأثیر گذار است.
حراجی تهران و تأثیر آن بر روند نقاشی معاصر ایران
منبع:
پیکره دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۵
30 - 41
حوزههای تخصصی:
بحث اقتصادی هنر همواره در سیر خلق ، ارائه و جریان سازی آن جزو مسائل چالشی بوده است. در این میان، جریانی معتقد به بازاریابی یا همان اصطلاح تخصصی آن یعنی اکسپو هستند. این روند در دوره های مختلف و به اشکال متفاوت مطرح گشته و در بسیاری از کشورها به طرق گوناگون طی سالیان گذشته صورت پذیرفته، لیکن در ایران حرکتی نو تلقی می شود. بر طبق این فرآیند میزان فروش آثار نقاشی براساس مخاطب و بازار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اکسپوی تهران را می توان جزو بهترین های این حوزه در ایران دانست. این اکسپو با سابقه برگزاری یازده دوره توانسته جایگاه مطلوبی را بدست آورد. اما میزان تأثیرگذاری آن در جامعه هنری هنوز به صورت دقیق مورد سنجش قرار نگرفته است. سوالات اصلی تحقیق مبتنی بر این است که آیا برگزاری حراج و به طور اخص حراج تهران چه میزانی از تأثیر را بر جامعه هنری دارد؟ و آیا حیطه عملکردی حراج تهران بر نقاشی و نقاشان معاصر ایران تأثیر مطلوب داشته است؟ در این پژوهش با رویکردی تحلیلی سعی بر این شد که از بین هنرمندان و دانشجویان رشته نقاشی به شیوه تحقیق میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه میزان تأثیر برگزاری حراجی ها بر اقتصاد هنر بررسی شود. در بررسی نتایج حاصل از آزمون، بخش قابل توجهی از هنرمندان معتقد بودند برگزاری حراجی ها در رشد اقتصاد هنر تأثیر مثبتی دارد.
بررسی محتوای فیلم سینمایی «فرش ایرانی» از منظر جامعه شناسی هنر
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی هنر با نگاه بیرونی به آثار ، ابعاد مهمی از دنیای هنر را بر ما آشکار می سازد. در آثار سینمایی، بازتاب بسیاری از موضوعات فرهنگی و اجتماعی را می توان مورد مطالعه دقیق قرار داد. هدف این مقاله بررسی نحوه بازنمایی ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف در فیلم "فرش ایران" است که در سال 1385 بصورت یک مجموعه 15 فیلم کوتاه توسط 15 تن از فیلمسازان برجسته ایرانی ساخته شده است. هدف اصلی تحقیق شناخت میزان و ترکیبی است که از ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف ایرانی در فیلم « فرش ایرانی» به عنوان یک فیلم شاخص در این زمینه، بازتاب یافته است. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی و روش تحلیل کیفی بوده است. شیوه جمع آوری اطلاعات، مشاهده فیلم ، کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی بوده است. نتایج به دست نشان داد که: ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف، در فیلم بازتاب متناسبی نداشته است و فقط در چهارمورد از پانزده فیلم تمرکز خوبی بر این زمینه مشاهده شد. در مقابل ، توجه به زیبایی و اهمیت هویتی فرش دستباف و بعد فرهنگی آن در فیلم زیاد وجود دارد. در 4 فیلم با محوریت مسائل جامعه شناختی، در عین حال که به همه عناصر چهارگانه تولید، میانجی گری و توزیع توجه خوبی شده، توجه به حیطه تولید و میانجی گری بیشتر و توجه به حیطه توزیع و مصرف کمتر مشاهده شد که در مصرف نیز بیشتر توجه به مصرف جهانی مشاهده شد.
تبیین عوامل مؤثر بر اقتصاد دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در جامعۀ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست بافته های بختیاری به مثابه مصداقی بارز از محصولات فرهنگی و هنری قلمداد می شوند که همواره دارای رسالت اقتصادی و ظرفیت بالای درآمدزایی بوده اند؛ لیکن با توجه به محدود شدن بازار تقاضا و کاهش دامنه ی تولید، امروزه نقش اقتصادی آن ها کم رنگ گردیده است. درحالی که در جامعه امروزی معرفی و بهره گیری از تمام یا بخشی از این هنرها در جهت تداوم در نسل های بعد، تحکیم هویت بخشی و ترمیم کاستی های اقتصادی، تولیدی، بومی و درنتیجه ایجاد توسعه و اقتصادی پایدار به ویژه در میان عشایر بختیاری، امری حیاتی به شمار می رود. لذا اگرچه امروزه جمعیت عشایر کاهش یافته است لیکن با توجه به تغییر الگوی سکونت و کم رنگ شدن دیگر جنبه های درآمدزایی، دست بافته ها یک فرصت و ضرورت اقتصادی برای این جامعه محسوب می شوند. بر این مدار اهتمام جدی به مقوله ی توسعه ی اقتصادی و هنری این بافته ها ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل دخیل در اقتصاد دست بافته ها وابسته به حیطه های تولید، توزیع و مصرف، در وضعیت موجود است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی و ازلحاظ ماهیت کیفی است. یافته اندوزی به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و تحلیل آن ها بر پایه ی تحلیل مضمون انجام شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی با 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران، به روش گلوله برفی مصاحبه صورت گرفته است. حاصل آنکه در جامعه امروزی دست بافته ها به فراخور وجود مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی شامل: حقوق پایین بافنده، قیمت بالای بافته ها، پایین بودن سطح شناخت و نوع ارائه بافته ها، کم رنگ بودن نقش ارزش ها و فعالیت های شبکه ای قومی، نقش کارآفرینی، نقش صادرات و تبلیغات، کم تر مجال بروز و موفقیت اقتصادی یافته اند.
طراحی بسته های گردشگری موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادها از جاذبه های مهم گردشگری اند. گردشگری رویداد، علاوه بر تأثیرات اقتصادی، در جنبه های دیگر حیات اجتماعی و فرهنگی مردمان میهمان و میزبان اهمیت بسیاری دارد. رویدادهای فرهنگی، از جمله اجرای موسیقی، در جای جای کشور وجود دارد. برای اینکه این اماکنِ اجرایی به مقصد گردشگری تبدیل شود و میهمانان مشتاق را به خود جلب کند، ضروری است رویدادهای موسیقی مدیریت شود و فضاهای موسیقی به جاذبه های گردشگری مبدل شود. طراحی گردشگری رویداد، از هر نوعی که باشد، به سه بُعد اصلی وابسته است: 1. مکان؛ 2. زمان؛ 3. مخاطب. تجزیه و تحلیل این سه مؤلفه در طراحی محتوای بسته گردشگری موسیقی نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. برخی فعالیت های قابل استفاده در سبد گردشگری موسیقی عبارت اند از: دیدار گردشگران با خوانندگان و آهنگ سازان خاص و گروه های موسیقی؛ شرکت در کنسرت ها؛ بازدید از مکان های ساختِ ساز و سازندگانِ ساز؛ دیدار از زادگاه، محل زندگی، و مقبره موسیقی دانان؛ بازدیدِ موزه های موسیقی و خانه موسیقی دانان قدیمی؛ آشنایی با خاطرات هنرمندان موسیقی؛ آشنایی با موسیقی و رقص محلی؛ و کسب مهارت های جدید در نواختن موسیقی بومی یا مشارکت در حرکات موزون گروهی. برای جلب گردشگر بیشتر، به داشته های موجود نباید بسنده کرد و باید اتفاقات موسیقایی را به شکل طراحی شده برای گردشگران ارائه کرد. این شیوه از صنعتِ جلب گردشگر از نظر زمان، مکان، فرم، و محتوای برنامه به طراحان امکان کنترل بیشتری را می دهد.
مواجهه ی گفتمان هنری و اقتصادی در هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
57 - 64
حوزههای تخصصی:
گفتمان اقتصادی و هنری با مؤلفه های مشابهی سر و کار دارند، اما اولویت آنها در هر یک متفاوت است. نگاه هنرمند و اقتصاددان به یک چیز متفاوت است، مثل تفاوت نگاه دوشان و یک صنعتکار به چرخ. این تفاوت، اقتصاد هنر را استثنایی می کند، به ویژه در هنرهای تجسمی، که با وجود قیمت بالا، یک اثر هنری به کالای اقتصادی تبدیل نمی شود. هدف این پژوهش، بیان تفاوت ها و شباهت-های سیستم هنر و اقتصاد و پرسش درباره قدرت و نفوذ هر یک بر دیگری است. این یکی از راه های آگاهی یابی از اقتصاد هنر است که با آن زمینه ای فراهم می شود تا ارزش هنری بتواند سهم بیشتری در اقتصاد داشته باشد. در این پژوهش از راه توصیف و تحلیل داده ها و با روش اسنادی تلاش می شود مواجهه ی دو گفتمان در هنرهای تجسمی بررسی شود. تاریخ هنرهای تجسمی با وجود تمایز تجربه زیباشناختی از تجربه خرید یک محصول هنری نشان می-دهد کشف ظرفیت های پنهان کار یک نابغه با گسترش تجربه زیباشناختی، مانند کشف الگوهای فراکتالی آثار پالاک، می-تواند ارزش اقتصادی آن را بالاتر ببرد. این موارد برآمده از قدرت نبوغ در هنرهای تجسمی نشان می دهد بیش از آن چه تصور می شود گفتمان این دو سیستم از هم دور و به هم نزدیک است.
بررسی موانع سرمایه گذاری بخش خصوصی در نگارخانه های شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال اول زمستان ۱۳۸۶ پیش شماره ۱
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مقوله نگارخانه ها و موانع سرمایه گذاری و مشارکت بخش خصوصی پرداخته شد ه است. در این راستا نخست به تعریف نگارخانه ها پرداخته شده و سپس چگونگی فعالیت اقتصادی در حوزه فرهنگ و هنر توصیف گردیده و در ادامه موضوعاتی از قبیل سرمایه گذاری و مشارکت اقتصادی، خصوصی سازی، مشارکت فرهنگی و هنری تشریح و در نهایت هنرهای تجسمی و ابعاد اقتصادی آن تبیین گردیده است. در ادامه ضمن ارائه چارچوب تحقیق، فرضیات، سوالات و اهداف پژوهش به نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل اطلاعات اشاره شده است.
بررسی عوامل موثر بر توسعه اقتصاد هنر (با تاکید بر هنرهای تئاتر)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
در نگاه اوّل به نظر می رسد که اقتصاد و هنر دو مقوله مجزّا از همدیگر هستند، امّا در سال های اخیر مقوله «اقتصاد هنر» در مطالعات اقتصادی و فرهنگی از جایگاه ویژه ای یافته است و محقّقان این حوزه معتقدند که اقتصاد و هنر می توانند در تعامل با یکدیگر باشند و اقتصاد هنر، هنر را با نتایج اقتصادی می نگرد. این مقاله نیز با هدف بررسی عوامل مؤثّر بر توسعه اقتصاد هنر، با تأکید بر هنر تئاتر، با روش توصیفی تحلیلی و کیفی انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در دنیای پررقابت فرهنگیِ امروز، هنرهایی می توانند بقای خود را حفظ کنند و توسعه دهند که بتوانند از منظر اقتصادی نیز آثار مثبتی داشته و سودآور باشند؛ اگرچه در این راه چالش های بسیاری پیش روی هنر است. مهم ترین چالش های پیش روی اقتصاد هنر عبارت است از: 1. دیدگاه آرمان گرایانه متعصّب به هنر و هنرمند در فرهنگ و جامعه و ممانعت از دخالت اقتصاد در عرصه هنر 2. مداخله دولت ها در اقتصاد هنر 3. نگرانی از نگاه ابزارگرایانه به هنر 4. ارزش گذاری مادی بر آثار هنری. همچنین در خصوص عوامل مؤثّر بر توسعه اقتصاد هنر، به خصوص در تئاتر یافته ها نشان داد که این عوامل بر اقتصاد هنر تأثیرگذار است: 1. توجّه ویژه به تولیدات هنری (ماده اوّلیه) 2. توجّه به هزینه های تولید 3. توجّه به توزیع و نوع مخاطب 4. جلب سرمایه گذار خصوصی 5. توجّه به حضور دولت، که در این مقاله به این موارد پرداخته شد. بدیهی است تهیه کنندگان هنرهای نمایشی باید با دیدی همه جانبه نگر همه زوایای اقتصادی هنرهای نمایشی را در نظر بگیرند و برای آن برنامه ریزی کنند.
آسیب شناسی اقتصاد هنرهای تجسمی و ارائه راهکارهای بهبود آن: مطالعه موردی استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
129 - 141
حوزههای تخصصی:
هنر جایگاه اقتصادی ویژه ای دارد؛ ازاین رو، اقتصاد هنر یکی از محرک های اصلی فعالیت های هنری است. هدف پژوهش حاضر این بود که ضمن برقراری ارتباط فعال و کارکردی بین هنر و اقتصاد؛ وضعیت اقتصاد هنرمندان تجسمی استان گلستان را موردمطالعه قرار داده و پس از آسیب شناسی، راهکارهایی برای ارتقاء آن جستجو و پیشنهاد نماید. در این راستا، دو سؤال مطرح می شود: 1. آسیب های دامن گیر اقتصاد هنر در استان گلستان از ناحیه هنرمندان، دولت و نهادهای سیاست گذار، جامعه، فعالان اقتصادی هنر و رسانه های جمعی چیست؟ 2. راهکارهای بهبود آسیب های اقتصاد هنر در استان گلستان از ناحیه هنرمندان، دولت و نهادهای سیاست گذار، جامعه، فعالان اقتصادی هنر، رسانه های جمعی کدامند؟ این پژوهش، از نوع توصیفی تحلیلی بود. در بخش کیفی از تکنیک دلفی برای شناسایی آسیب ها و راهکارهای بهبود آن ها؛ و در بخش کمی، بنا به نظر خبرگان و با استفاده از تکنیک AHP به اولویت بندی آسیب ها پرداخته شد. نمونه آماری به روش انتخابی و هدفمند صورت گرفت؛ محدوده مکانی استان گلستان و زمان پژوهش سال 1398 تا 1399 بود. یافته ها نشان داد در بین آسیب های اقتصاد هنر، عوامل دولت، هنرمندان، رسانه، جامعه و فعالان اقتصادی در رتبه اول تا پنجم اهمیت قرار دارند. موارد فرعی هرکدام از عوامل نشان می دهد که برای هنرمندان عامل نزول سطح کیفی هنر با تجاری سازی، برای دولت عامل ناکافی بودن سیاست های حمایتی و تشویقی دولت، برای فعالان اقتصادی عامل عدم وجود اصناف هنری و وابستگی مالی به دولت، برای رسانه عامل عدم گسترش فرهنگ و هنر، برای جامعه عامل جای نگرفتن هنر در سبد جامعه هزینه ای و برای فعالان اقتصادی عامل عدم وجود اصناف هنری و وابستگی مالی به دولت در رتبه اول قرار دارند. نتایج مطالعه نشان داد تشویق هنرمندان به خلق آثار مرتبط و متناسب با نیاز و ابعاد فرهنگی و اقلیمی جامعه، ارتقاء سواد هنرمندان درزمینه مؤلفه های اقتصاد هنر؛ ایجاد بازارچه ها و گذرهای فرهنگ و هنر و برگزاری حراج های استانی در سطح ملی و بین المللی؛ و اجرایی نمودن طرح خرید و سفارش آثار و کالاهای فرهنگی و هنری در دستگاه های دولتی، ازجمله راهکارهای مهم جهت بهبود شرایط اقتصاد هنر در استان گلستان هستند.
تحلیل تطبیقی کیفی توسعه اقتصادی در کارگاه های تولید صنایع دستی با رویکرد صنایع خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع خلاق تعریف تحلیلی جدیدی از مؤلفه های اقتصاد صنعتی است که ورودی آن ایده خلاق و خروجی آن محتوای و مالکیت معنوی حاصل از آن است. دراین میان، صنایع دستی به عنوان یکی از زیرشاخه های صنایع خلاق در جهت پیشبرد بخشی از اقتصاد کشور عمل می کند. در صنایع خلاق، ارزش افزوده اقتصادی و تولید ایده خلاق محرک توسعه هستند و به عنوان عوامل اصلی در نظر گرفته می شوند. هدف از این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی در کارگاه های تولید صنایع دستی است. از این رو پرسش اصلی آن است که اولویت قرار دادن کدام یک از دو عامل، ارزش افزوده اقتصادی و تولید ایده خلاق تأثیر بیشتری بر توسعه اقتصادی در کارگاه تولید صنایع دستی می گذارد؟ مقاله حاضر به روش تحلیل تطبیقی کیفی انجام گرفته است. به منظور جمع آوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شده است. تعداد 24 کارگاه تولید صنایع دستی که توانسته اند به موفقیت نسبی و توسعه اقتصادی دست پیدا کنند، به شکل غیرتصادفی انتخاب شده اند. پس از جمع آوری اطلاعات در قالب پرسشنامه از این واحدها، داده های کیفی به داده های کمی تبدیل شد. نتایج نشان می دهد که برای توسعه اقتصادی در کارگاه تولید محصولات صنایع دستی، اولویت قراردادن عامل «تولید ایده خلاق» کافی است. عامل «صادرات محصولات تولیدشده» یک شرط غیرلازم و ناکافی برای توسعه اقتصادی است. اما عامل «استفاده از فناوری های جدید» یک شرط کافی و غیرضروری است. درنهایت، ارزش افزوده اقتصادی زمانی می تواند سبب توسعه اقتصادی در کارگاه های تولیدکننده صنایع دستی شود که مترادف با سیستم نوآوری باشد.