مطالب مرتبط با کلیدواژه

آنتاگونیسم


۱.

کارل اشمیت: مطالعه ای در امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۷۴ تعداد دانلود : ۵۸۴
رساله مفهوم امر سیاسی اثر کارل اشمیت برای نخستین بار در سال 1932 در آلمان منتشر شد. این رساله درون خودش بیانی صریح درباره آن معیاری دارد که به اعتبار آن می توانیم عرصه سیاست را از عرصه های دیگر تمییز بدهیم. معیاری که نهایتاً آبجکتیویته سیاست را بررسی می کند، آن معیار بنیادینی که به اعتبارش می شود این مسئله را دریافت که تحتِ چه شرایطی درون حوزه سیاست قرار خواهیم گرفت. ازآن جایی که رساله مفهوم امر سیاسی اشمیت در حوزه های عمل و نظریه پردازی سیاسی امکانات تازه ای را درمقابل نظریه پردازان و سیاست مدارن ایجاد کرده، ضرورت مطالعه انتقادی آن بیش از هر متن دیگری برای ما مطرح خواهد بود. براساس همین ضرورت است که مقاله حاضر در رویکردی انتقادی تلاش کرده است تا در درجه اول مفاهیم اساسی و بنیان های نظری پیوسته با آن ها را در رساله اشمیت مشخص کند و نهایتاً ایده ای مقدماتی برای به چالش کشیدن آن ها را در پیش پای خوانندگانش قرار بدهد.
۲.

آموزش سواد رسانه ای به کودکان : معرفی شاخص های محتوای آموزش سواد رسانه ای در دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گفتمان هژمونی آنتاگونیسم آگونیسم مصالحه سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴۲ تعداد دانلود : ۹۹۸
  آموزش سواد رسانه ای در ایران به شکل رسمی و غیررسمی در حال گسترش است و نیاز به متون یا منابعی وجود دارد که به طور علمی شاخص های مناسب برای محتوای آموزش را شناسایی و ارائه کنند. با توجه به این که مخاطب مستقیم و غیرمستقیم این آموزش ، کودکان هستند، در این مقاله با انتخاب رویکرد کودک محور به رابطه کودک با رسانه، مدل های برساخت گرای آموزش سواد رسانه ای مطالعه و تحلیل می شوند. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل ثانویه مبتنی بر اسناد، ویژگی های روش و محتوای مناسب برای آموزش سواد رسانه ای را مشخص می کند. این پژوهش نشان می دهد که شیوه آموزش باید از حالت یک سویه به چند سویه، و از تک گویی به گفتگویی تغییر کند. همچنین لازم است محتوای آموزشی در دو سطح نظری و عملی به کودکان یاد داده شود. در سطح نظری کودکان متناسب با سن خود، مبانی مفهومی رسانه را با تاکید بر مفهوم بازنمایی و واژگان اصلی علم مطالعات رسانه یاد می گیرند و با شناخت روش نشانه شناسی از آن برای تحلیل رسانه ها استفاده می کنند. در سطح عملی نیز مهارت تولید رسانه ای، نقد و بازخورد دادن را یاد می گیرند. سه شاخص اصلی برای انتخاب محتوای مناسب نظری و عملی عبارت از یادگیری مفهوم بازنمایی، خودکارآمدی، و بازاندیشی هستند.
۳.

نفرت پراکنی جنسیتی آنلاین در شبکه های اجتماعی (مطالعه موردی: زن ستیزی کاربران ایرانی شبکه توییتر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفرت پراکنی زن ستیزی توییتر تحلیل گفتمان آنتاگونیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۱ تعداد دانلود : ۳۹۳
با همه گیری رسانه های اجتماعی و دموکراتیک شدن دسترسی به فضای مجازی، شاهد تشدید مسائلی همچون نفرت پراکنی جنسیتی و زن ستیزی هستیم؛ پژوهش حاضر درصدد بررسی راهبردهای گفتمانی غالب در بازتولید کلیشه های زن ستیزانه در توییتر، از سوی کاربران ایرانی و واکاوی این مسئله است که فضایی توییتر، آگونیستی یا فضایی آنتاگونیستی است. این پژوهش با بهره گیری از نظریه «فنای نمادین زنان» به عنوان چارچوب نظری و آرای شانتال موفه، روش تحلیل گفتمانی «وداک» و نمونه گیری هدفمند نظری از توییت های منتشرشده در توییتر صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که زن ستیزی در باب خانه داری، محدودیت زنان، جملات موهنِ زن ستیز به مردان، نسبت دادن صفات زننده، بی خردی و کلیشه های جنسیتی درباره زنان رخ می دهد و توییتر با اینکه به سبب تعاملی بودن توانسته است فضا را رقابتی کند، محتوای منتشر شده در آن، حاکی از ژرف بودگی بعد آنتاگونیستی امر سیاسی است که به تعارض های سیاسی جنسیتی، وجهه ای خصومت مدار می بخشد درواقع توییتر، نه تنها نتوانسته در باب برابری های جنسیتی و گفت وگویی به ثبات برسد بلکه باعث تقویت فضایی آنتاگونیستی شده است که به بیان موفه، حکایت از شکست در تحقق دموکراسی دارد. به عبارت دیگر، این رسانه از مدیریت فضا ناتوان بوده و دوگانه مرد/ زن به مثابه دیگری، در آن شدت بیشتری یافته است.
۴.

سیاست آگونیسم یا آنتاگونیسم ؟ (نگرش به جهانی شدن در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر گفتمان اصلاح طلبی)

کلیدواژه‌ها: جهانی شدن گفتمان اصلاح طلبی آنتاگونیسم آگونیسم گفتگوی تمدن ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸۲ تعداد دانلود : ۶۱۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه مواجهه ایران با جهانی شدن و به خصوص در دوره گفتمان اصلاح طلبی (1376-1384) صورت گرفته است. نوع پژوهش حاضر توصیفی - تبیینی می باشد که داده های آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. برای سهولت دریافتن پاسخ مناسب به سؤال این پژوهش یعنی «گفتمان های جمهوری اسلامی در مواجهه با جهانی شدن چه دیدگاه هایی داشته اند؟» و در نهایت این دیدگاه ها منجر به چه نوع رابطه ای بین آنها شده است؟ از مفهوم امر سیاسی شانتال موفه که در آن سه نوع رابطه را در قبال جهانی شدن در نظر می گیرد بهره کافی برده شده است. فرضیه تحقیق بدین صورت مطرح گردید که به نظر می رسید گفتمان اصلاح طلبی با اتخاذ سیاست رقابتی (آگونیستی) به جای اتخاذ سیاست تخاصم کامل (آنتاگونیسم) امکان سازگاری و مقاومت را برای اندیشه انقلاب اسلامی در مقابل تهاجم فرهنگی فراهم کرده باشد؛ درحالی که گفتمان های قبل از آن، سیاست تخاصم کامل (آنتاگونیسم) را اتخاذ نموده بودند. در نهایت یافته های نهایی پژوهش نشان دادند که تا قبل از گفتمان و رویکرد اصلاح طلبی نوعی بدبینی نسبت به جهانی شدن مطرح بوده و اساساً نوعی سیاست آنتاگونیسمی دنبال می شد که با شروع دوران اصلاحات این نگرش دچار تغییر و تحول اساسی شد و به جای سیاست آنتاگونیسمی، سیاست آگونیسمی در پیش گرفته شد که در این میان ارائه ایده گفتگوی تمدن ها از سوی سیدمحمد خاتمی نقش به سزایی در اتخاذ چنین سیاستی داشت.
۵.

نسبت امر سیاسی (اشمیت و موفه) با دولت در جمهوری اسلامی ایران

کلیدواژه‌ها: آنتاگونیسم آگونیسم امر سیاسی جمهوری اسلامی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۲۵۲
در این پژوهش، علاوه بر نوع نگاه دیگر اندیشمندان نسبت به مفهوم امر سیاسی، دو دیدگاه و برداشت از این امر مورد بررسی قرار گرفت؛ امر سیاسی آنتاگونیسمی اشمیت و امر سیاسی آگونیسمی موفه. به نظر می رسد که هر دو نظریه پرداز بر وجود و ماهیت  امر سیاسی متفق القولند، اما آنچه منجر به تمایز آنها شده نوع نگاهی است که به امر سیاسی دارند. بر این اساس، می توان این پرسش را مطرح کرد که اشمیت و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف کرده اند؟ در راستای سؤال مطرح شده، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نگاه موفه و اشمیت پرداخته است. به نظر می رسد اشمیت امر سیاسی را بر مبنای تمییز دوست و دشمن تعریف می کند. به اعتقاد وی آنچه حائز اهمیت است، تمایز میان دوست از دشمن است و به این خاطر اشمیت بر این باور است که امر سیاسی بدون وجود خصومت/ دشمنی معنایی ندارد. بنابراین در نگاه اشمیت، امر سیاسی آخرین حد آنتاگونیسم (خصومت) است. در مقابل موفه، امر سیاسی را بر مبنای آگونیسم بنیان گذاشته و در پی تبدیل معاند به مخالف است. از نظر موفه، مخالف رقیبی است که وجود آن مشروع می باشد، باید به رسمیت شناخته شود و اگر مبارزه ای باشد، باید آن مبارزه علیه ایده های رقیب باشد، نه تلاش برای حذف و نابود کردن آن. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان انقلاب، نمای جدیدی از دولت در دنیای سیاست ورزی است؛ گفتمانی که اصل را بر استقلال در عرصه تئوری و عملیاتی از تفکرات وارداتی دانسته و مبنا، دولت را نه در تخاصم یا رقابت، بلکه اصل را بر نگاه حفظ استقلال ساختار دولت (حاکمیت) و در درون، مبنا را  بر اساس مردم سالاری دینی تعریف کرده اند. بنابراین می توان گفت دولت در نگاه اشمیتی، مشروعیت خود را با نزاع، تقابل و تخاصم به دست می آورد، حال آنکه در نگاه موفه ای بر مبنای پروسه دموکراسی به وجود می آید. اما دولت در گفتمان انقلاب اسلامی، مشروعیت خود را از مردم و دین به دست آورده است؛ گفتمانی که با محوریت مردم سالاری دینی در جامعه حاکم است. 
۶.

پُر سازی ذات، تحقیقی در پدیده آنتاگونیسم و گفتمان غیریت سازی فرهنگی در پژوهش های تطبیقی عربی میان ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجسته سازی آنتاگونیسم لاکلائو وموفه تحلیل گفتمان ادبیات تطبیقی غیریت سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۶۶
برجسته سازی و یا پُرسازی ذات و خودمرکزبینی که در زبان عربی با اصطلاح تضخیم الأنا نامیده می شود با مفهوم خودبرتربینی و شیفتگی ارتباط تناتنگی دارد؛ زیرا پرسازی ذات در بالاترین مراحل منجر به خودشیفتگی خواهد شد. این مقاله می خواهد به بررسی و تحلیل این مسأله و نیز محوریت گریزی و ستیهندگی فرهنگی از یک سو و از سوی دیگر به محوریت گرایی و ناسیونالسیم توسط ادیبان و ناقدان در ادبیات عربی به عنوان اقدامی متناقض پرداخته و چالشی  را  که این مسأله ایجاد می کند، بررسی کند. در این مقاله مشخص خواهد شد که اقدامات برخی ناقدان و نویسندگان عرب موجب از بین رفتن روح میانه روی و ارتباط فرهنگی و در نتیجه غیریت سازی و رخ دادن گفتمان هژمونیک شده است. گفتمان در چنین آثاری بر محور یک دال مرکزی که همان خودبرتر بینی است، قرار دارد. از همین رو کوشش شده است تا روش های غیریت سازی و برجسته کردن ذات توسط ادبیان و ناقدان عرب نشان داده شود. در این تحقیق تلاش شده است تا با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ارنستو لاکلائو و شانتال موفه اثبات شود که غیریت سازی و به حاشیه راندن دیگری سرانجام تبدیل به یک بیماری مزمن خواهد شد که فرجام آن پدید آمدن نسلی بحران زده و سرگشته در میان گذشته و اکنون خویش است.
۷.

امرسیاسی از نظر شانتال موفه در فهم وتبیین جنبش جلیقه زردها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست امرسیاسی آنتاگونیسم آگونیسم جنبش جلیقه زردها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۳۱
امروزه دیگر نمی توان امرسیاسی را تنها در قدرت و دولت مشاهده کرد بلکه بواسطه انقلاب ها و جنبش های عصر مدرن به میان طبقات پایین جامعه راه یافته و دیگر در انحصار قدرت رسمی نیست و مناسبات جدید در حیطه جامعه سیاسی شکل می گیرد. برهمین مبنا، مقاله ی حاضر با هدف بررسی جنبش جلیقه زردها از منظر شانتال موفه انجام و در پی ارائه ی پاسخی به این پرسش هاست که جنبش مذکور از این منظر چگونه قابل تحلیل است و تفسیر او چه تفاوتی با تفاسیر نظریه پردازان دیگر دارد. طبق تفسیر موفه، امرسیاسی محل تخاصم جوامع است که موجب سامان جامعه می گردد. از نظر او تنازعات اجتماعی صرفاً بر تضاد طبقاتی استوار نیست و گفتمان های هویت ساز شکل گیری جنبش ها را فراهم می سازند. او سیالیت و پویایی جوامع متأخر را مبنای تحلیل خویش قرار داده و با استناد به گفتمان های هویتی با نظام سرمایه داری مقابله می کند. به باور وی بسیاری از نظریه پردازان لیبرال از به رسمیت شناختن بُعد خصومت آمیز سیاست خودداری می کنند زیرا از نظر آنان بُعد آنتاگونیسمی سیاست برای رسیدن به اهداف دموکراسی مخاطره آمیز است. برخلاف آنان موفه معتقد است که جنبش هایی از این دست بدلیل گفتمان هویتی متفاوت موجب پویایی هویت های جدید می گردد.
۸.

نسبت سراسطوره با گفتمان های سیاسی در دوسالانه های هشتم و دهم پوستر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوسالانه هشتم دوسالانه دهم تخیل ورزی زیباشناختی آگونیسم آنتاگونیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۹۵
در این مقاله، بدون آن که به شاکله دیداری آفریده های گرافیکیِ دوسالانه های هشتم و دهم پرداخته شود، تنها مناسبات میان اسطوره ای در دو وضعیت چیره بر دوسالانه های هشتم و دهم، تحلیل خواهدشد. چارچوب نظری و روش شناسی آن نیز تحلیل گفتمان لاکلائو است که البته از نظریه سراطوره نیز با آن درمی آمیزد. بر پایه این چارچوب نظری برای سنجش اثرگذاری گفتمان های سیاسی بر حوزه هنری، نیاز به آن است که حوزه هنری از دو جنبه «تخیل ورزی زیباشناختی» و «سوژمندیِ هنرمندان» درنظر گرفته شود و دو مدل آنتاگونیستی و آگونیستی برای سنجشِ آن، تدوین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که دوسالانه دهم، هم خوانی بیشتری با مدل آنتاگونیستی دارد تا دوسالانه هشتم با مدل آگونیستی. چرا که وضعیت گفتمانی در زمان برگزاری دوسالانه هشتم آگونیستی نبود و حتی گفتمانی برتر، دیگر گفتمان ها را از میدان سیاست کنار زده بود و جایگاهی چیره داشت. حتی این گفتمان در حوزه هنری نیز وارد شده بود و رابطه های آنتاگونیستی خود را به این حوزه (البته تنها در ساحت سوژه سازی هنرمندان) گسترش داده بود. ولی با وجود گسترش آنتاگونیسم در سطح «سوژه شدگی هنرمندان»، زنجیره هم-ارزی گفتمان غالب در تولید معنا، به حوزه هنری گسترش نیافت است.
۹.

الیور مارکارت و سیاست کمینه: فراسوی سیاست خرد و کلان نقدی بر پساساختارگرایی فوکو و دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنتاگونیسم الیور مارکارت پسابنیادباوری پسامارکسیسم سیاست کمینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه: دستگاه های نظری کلان نگر مانند ساختارگرایی و مارکسیسم ارتدوکس از سویی با فرض ساختارهای حاضر و آماده مسلط بر زندگی روزمره انسان ها، کنشگری افراد در قلمرو سیاست و جامعه را ناچیز می شمارند و از سوی دیگر با انحصار کنش معتبر به کنش انقلابی یک طبقه کلی، ناهمسازی های ناهمسان جاری در زندگی روزمره را نادیده می گیرند. در سوی دیگر، هرچند جریان پساساختارگرایی، کلی باوری و کلان نگری چیره بر ساختارگرایی و مارکسیسم ارتدوکس را نقد کرد، خود دچار یک جانبه نگری و اعتباربخشی صرف به ناهمسازی ها و چندگانگی های خرد شد. ما این یک جانبه نگری را با بررسی دو مفهوم بنیادین «ناهمسازی» و «ناهمسانی» در پساساختارگرایی مطالعه و نقد می کنیم. روش : رویکرد روشی مطالعه حاضر نقد درون ماندگار دستگاه نظری است. در نقد درون ماندگار برخلاف نقد بیرونی، تناقضات درونی میان اجزای دستگاه نظری، و درنتیجه ناتوانی آن در برآورده سازی خواسته هایش آشکار می شود. یافته ها : یافته ها نشان داد صورت بندی پساساختارگرایانه از این دو مفهوم، در تناقض عملی با خواست این جریان مبنی بر مقاومت علیه ساختارهای کلی و بازگردانی قدرت سیاسی به کنشگران واقعی قرار می گیرد. نتیجه گیری : نتایج مطالعه نشان می دهد نظرات فوکو و دلوز منظومه ای را شکل می دهند که با محدودیت به سیاست خرد، امکانات کنش سیاسی جمعی را نادیده می گیرد، ولی در سوی دیگر، سیاست کمینه مارکارت علاوه بر توجه به ناهمسازی ها و ناهمسانی های انضمامی در سطح جامعه، به تاکتیک های خرد سیاسی محصور نمی شود و امکان هم نشینی این ناهمسانی ها و گردهم آیی کنشگران سیاسی در یک جریان پادهژمون را نیز دربرمی گیرد.
۱۰.

نگرش به جهانی شدن فرهنگی از منظر گفتمان اصلاح طلبی (84- 1376)

کلیدواژه‌ها: جهانی شدن فرهنگی گفتمان اصلاح طلبی آنتاگونیسم آگونیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۸۹
  پژوهش حاضر باهدف بررسی نحوه مواجهه ایران در دوره گفتمان اصلاح طلبی (1384 1376) و با تأکید بر آراء و اندیشه های برجسته ترین تولیدکنندگان این گفتمان، سید محمد خاتمی با جهانی شدن فرهنگی صورت گرفته است. در انجام این پژوهش از روش توصیفی تبیینی استفاده شده و داده های آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. برای سهولت دریافتن پاسخ مناسب به سؤال اصلی این پژوهش یعنی «گفتمان اصلاح طلبی در مواجهه با جهانی شدن فرهنگی چه دیدگاه هایی داشته است؟» و در نهایت، این دیدگاه ها منجر به چه نوع رابطه ای بین این دو شده است؟ از مدل امر سیاسی شانتال موفه که در آن سه نوع رابطه را در قبال جهانی شدن در نظر می گیرد بهره کافی برده شده است. فرضیه پژوهش بدین صورت بوده است که تا قبل از تثبیت گفتمان اصلاح طلبی در فضای سیاسی ایران، نوع نگاه، رویکرد و رابطه جمهوری اسلامی ایران با جهانی شدن به ویژه بعد فرهنگی آن، رویکردی منفی و بدبینانه و رابطه ای از نوع تخاصم و دشمنی بوده است. با روی کار آمدن دولت خاتمی و شکل گیری گفتمان اصلاح طلبی نوع نگاه و رویکرد به جهانی شدن دچار تغییراتی اساسی شد.
۱۱.

دمکراسی رادیکال لکلائو و موفه: پاسخی به سرگشتگی چپِ نو (نقدی بر کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لکلائو و موفه دموکراسی رادیکال آنتاگونیسم امر سیاسی هژمونی پسامارکسیسم پسابنیان گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
هژمونی و استراتژی سوسیالیستی؛ به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال اثر لکلائو و موفه (1985) در پاسخ به سردرگمی چپ نو، ایده دمکراسی رادیکال را طرح نمود. این ایده حداقل از دو جنبه پیشرو است: 1-بنیان دمکراسی را بر امر سیاسی آنتاگونیستی می گذارد؛ زیرا از منظر لکلائو و موفه ستیزه گرایی بخشی از امر سیاسی و هژمونی تنها راه کنترل آن است، اما در موقعیت های اقتضایی مطالبات گفتمان های مخالف می تواند حول یک دال تهی مفصل بندی شود و هژمونی جدید جایگزین هژمونی مستقر شود؛ این فرایند راهی فراسوی واقع گرایی بدبینانه هابزی (و اقتدارگرایی آن) و آرمان گرایی اخلاق گرایانه کانتی (و دمکراسی مصالحه جویانه آن) باز می کند؛ 2-پسامدرنیسم مثبت را در قالب ایده پسابنیادگرایی صورتبندی می کند؛ لکلائو و موفه با پذیرش هژمونی باز و موقتی نه تنها از تکثر و خاص گرایی حمایت می کنند، بلکه مرجعی نهایی اما موقتی برای تصمیمات و کنش های سیاسی تعیین می کنند و بدین سان فراسوی بنیان گرایی جهانشمول هابرماسی و ضد بنیان گرایی خاص گرای دلوزی گام برمی دارند. زیرا اولی متضمن پذیرفتن مرجعیت عقل –درقالب کنش ارتباطی- به منظور حذف اختلاف هاست و دومی متضمن جدایی اقلیت ها از اکثریت و رد هرگونه مرجعیت مشترک برای کنش سیاسی است. با وجود این، همچنان نقدهای اساسی بر پروژه فکری لکلائو و موفه وارد است، از جمله: برتری امر سیاسی بر امر اقتصادی و اجتماعی؛ تضعیف کنش گری سوژه؛ غرب محوری و استعلاگرایی نوکانتی.
۱۲.

دال های خالی از مدلول و آنتاگونیسم پیش رونده در دولت اعتدال

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعتدال آنتاگونیسم دال و مدلول گفتمان موفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۸۴
دولت اعتدال در فضای اجتماعی امیدوارانه ای ظهور یافت و در فضایی از ناامیدی و بی اعتمادی قدرت را واگذار کرد. ظهور دولت اعتدال از لحاظ گفتمانی وابسته به دال هایی همچون مذاکره، تدبیر، مصلحت اندیشی و انعطاف پذیری است. با این اوصاف اقبال عمومی به مدت کوتاهی پس از روی کار آمدن کاهش یافت و در نهایت به پایین ترین سطح خود رسید. پرسش این است آیا جریان اعتدال در دولت حسن روحانی را می توان به مثابه یک گفتمان تلقی کرد؟ و خالی شدن دال های این گفتمان از مدلول های خود چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ فرضیه آن است که چون دال های اصلی جریان اعتدال هر یک به دلیلی از مدلول های خود خالی شد، فرایند مفصل بندی گفتمانی تکمیل نشد و تثبیت گفتمانی صورت نپذیرفت؛ لذا جریان اعتدال را نمی توان گفتمان دانست. پیامد عدم تثبیت گفتمانی جریان اعتدال و به حاشیه رفتن گفتمان های میانه روانه می تواند به افزایش شکاف میان مردم و حاکمیت انجامیده و با کاهش اعتماد و امید اجتماعی منجر به آنتاگونیسم پیش رونده شود.
۱۳.

عربستان سعودی؛ صورت بندی آنتاگونیستی «امر سیاسی» و گسترش خشونت سیاسی در بستر خیزش های مردمی خاورمیانه (2011 تا 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عربستان سعودی امر سیاسی آنتاگونیسم خشونت سیاسی خاورمیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۹۳
عربستان سعودی یکی از مهم ترین دولت های ایدئولوژیک منطقه خاورمیانه است که فرقه وهابیت نقش زیادی در فرایند تشکیل و تداوم حیات سیاسی آن ایفا کرده است؛ به نحوی که به منزله پایگاه و پناهگاه عمده سلفی ها، همواره در تولید و بازتولید گونه ای از گفتمان جهادی منطقه ای و فرامنطقه ای نقش اصلی را داشته است. پژوهش حاضر، درصدد پاسخ به این پرسش کلیدی است که «امر سیاسی» در گفتمان حکومتی عربستان سعودی چگونه صورت بندی شده است و این صورت بندی چه تأثیری بر رویکرد سیاست خارجی این کشور در منطقه (بین سال های2011 تا 2017) داشته است؟ فرضیه مورد آزمون پژوهش این است که «بر پایه گفتمان سیاسی حاکم بر رژیم عربستان سعودی (با دال مرکزی اسلام سنی وهابی)، خوانش عربستان سعودی از مفهوم امر سیاسی، آنتاگونیستی/ تخاصمی (بر پایه دوست/ دشمن) است و از این رو بازتولید این رویکرد در عرصه سیاست خارجی موجب گردید که این کشور، سیاست حذف «غیر» (از جمله جمهوری اسلامی ایران و جنبش های اسلامی مورد حمایت این کشور) را در صدر اولویت های خود قرار دهد، این امر به نوبه خود به شکل گیری و تقویت گروه های تندروی سلفی جهادی و گسترش خشونت سیاسی در منطقه دامن زده است». برای آزمون و تبیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفهوم پردازی کارل اشمیت در خصوص امر سیاسی و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موف بهره گرفته شده است.
۱۴.

تحلیل تقابل آنتاگونیستی سازمان مجاهدین خلق و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنتاگونیسم اسلام سیاسی - فقاهتی سازمان مجاهدین خلق گفتمان مبارزه مسلحانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۲۶
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ائتلاف میان گفتمان های انقلابی به افتراق مبدل گردید. در این دوران حاملان گفتمان اسلام سیاسی- فقاهتی درون حاکمیت و اسلام انقلابی مجاهدین خلق، هر یک، مبنا و غایت انقلاب را متفاوت با دیگری تعریف نموده و خود را عامل و رهبر انقلاب و دیگری را مانعی در جهت نیل به اهداف انقلاب می دانست. این امر به ناگزیر آنان را در تقابل با یکدیگر قرار داد. هر چه شدت و جدیت این تقابل افزایش یافت، خشونت نیز تشدید گردید. تقابل آنتاگونیستی میان نیروهای سیاسی و حاکمیت، خسارات فراوان سیاسی و انسانی به انقلاب نوپای ایران وارد آورد. پرسش پژوهش حاضر این است که دلایل تقابل آنتاگونیستی میان حاکمیت و مجاهدین خلق چه بوده است؟ این پژوهش در راستای پاسخ به این سؤال از نظریه و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موف استفاده کرده است. در این پژوهش نشان داده شده است هر یک از گفتمان های اسلام سیاسی- فقاهتی و اسلام انقلابی مجاهدین، «دیگری» را به عنوان «بیگانه» و «دشمن» انقلاب تلقی نموده و درصدد طرد و حذف آن برآمد؛ بدین ترتیب میان دو دشمن نبرد مسلحانه به وقوع پیوست.