مجید سرسنگی

مجید سرسنگی

مدرک تحصیلی: دکتری ادبیات نمایشی. دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر انیمیشن موزیکال شیرشاه دیزنی برادوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۲۰۹
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر  خصوصاً در حوزه تجاری  گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.
۲.

بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارناوال گرایی نمایش شادی آور ایرانی میخاییل باختین منطق گفتگویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند. 
۳.

مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو جین شینودا بولن شخصیت زن نمایشنامه اکبر رادی آگوست استریندبرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۴
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
۴.

مطالعه ی تطبیقی نمایشنامه ی تانیکو با نمایشنامه ها ی آنکه می گوید آری و آنکه می گوید نه، اثر برتولت برشت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برتولت برشت زنچیکو درام نو ژاپنی مطالعات تطبیقی درام تانیکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۱۵۴
دو نمایشنامه ی به هم پیوسته ی آنکه می گوید آری، آنکه می گوید نه ، از جمله ی آثار برتولت برشت است که خاستگاه آن ها به یک درام «نو» ژاپنی به نام تانیکو بازمی گردد. این نمایشنامه ابتدا توسط آرتور ویلی به زبان انگلیسی و سپس توسط الیزبت هاپتمن به زبان آلمانی ترجمه شد و همین ترجمه مبنای کار برشت برای اقتباس های او از تانیکو قرار گرفت. اما، هم دو ترجمه ی یاد شده و هم نمایشنامه های برشت تفاوت هایی اساسی با نمایشنامه ی اصلی داشتند. از همه مهم تر فضای مذهبی تانیکو، در ترجمه ها و نمایشنامه های بعدی به فضایی سکولار تبدیل شد و لاجرم در داستان و شخصیت ها تغییراتی جدی ایجاد کرد. مقاله ی حاضر می کوشد با بررسی آثار یاد شده، تفاوت های کلان بین تانیکو و آثار یاد شده ی برشت را تبیین کرده و از این طریق نگاه فلسفی، اجتماعی، مذهبی و زیباشناختی دو فرهنگ شرق و غرب را با استناد به این آثار مورد مقایسه و تطبیق قرار دهد.
۵.

سازوکار مواجهه با دیگری در نمایشنامه «آی بی کلاه، آی باکلاه» با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعمار دیگری خودبودگی فرهنگ ساعدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۶۲
این پژوهش که با روش تحلیلیِ نشانه شناسی فرهنگی به انجام رسیده، یک نمایشنامه نوشته شده در فضای ادبیات نمایشی مدرن ایرانی و ساختار تئاتری آن را در سپهر نشانه ای قرن 14 هجری شمسی، به عنوان یک پدیده بینافرهنگی با استفاده از نشانه شناسی فرهنگی، مورد بررسی قرارداده است. با درنظرگرفتن حضور فرهنگ اروپا/آمریکا مرکز به عنوان دیگری فرهنگی در قرن مذکور، شیوه های مواجهه با این دیگری مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش با تحلیل فرایند سازوکار جذب و طرد در نمایشنامه «آی با کلاه، آی بی کلاه»، شیوه ساعدی برای ترجمه فرهنگی تئاتر از سپهر فرهنگی تئاتر غربی و همچنین سازوکار مواجهه با دیگری های درزمانی و هم زمانی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه پسااستعماری این سازوکار در اثر ساعدی نشان می دهد که سازوکار مواجهه ساعدی با دیگری، سازوکاری است که هراس از دیگری و خطر آن را به عنوان پیش فرض در نظر می گیرد و با طرد بخشی از فرهنگ درزمانی به عنوان سنت ها و طرد بخش های دیگری از آن و همچنین طرد گفتمان غالب و رسمی قدرت، برای مقابله با دیگری، تکیه بر آگاهی را پیشنهاد می کند.
۶.

امر واقعی و امر داستانی در سینمای عباس کیارستمی با تمرکز بر فیلم «کلوزآپ» و «سه گانه کوکِر»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر واقعی امر داستانی عباس کیارستمی کلوزآپ سه گانه کوکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۳۴۶
«عباس کیارستمی»، شناخته شده ترین چهره سینمای ایران در عرصه های بین المللی است که تاکنون جوایز و افتخارات بسیاری از جشنواره ها و نهادهای معتبر سینمائی کسب کرده است. کیارستمی در فیلم های مستند و داستانی خود، به دنبال نشان دادن وجه اشتراک و تمایز میان امر واقعی و امر داستانی در سینماست. سینمای او با اتخاذ شیوه ای جدید در روایت و تعریف رویکردی نوین در چرخه تولید فیلم، صاحب سبکی متفاوت و مؤلف در جهان شده است. کیارستمی با آثارش اثبات می کند که سینما، توانایی ضبط ناقص واقعیت و داستان را در فضایی تلفیقی و ترکیبی میان این دو دارد. فیلم های «کلوزآپ» و «سه گانه کوکِر» شامل فیلم های «خانه دوست کجاست؟»،«زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون»، نمونه هایی موفق از دخالت آگاهانه کیارستمی در روایت شبه داستانی در بستری مستندگونه است.
۷.

ما و افغان ها! بازنمایی مهاجران افغانستانی در نمایشنامه های معاصر ایرانی با رویکرد پسااستعماری (مورد پژوهی: گزیده ای از آثار محمد رحمانیان، حمید امجد و نغمه ثمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهاجرت افغانستان ایران نمایشنامه شرق شناسی پسااستعماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۴۲
انسان ها از وطن خود، به وطنی دیگر می روند و در آن جا اقامت می کنند: این تعریفی ساده از یک موضوع پیچیده است. حضور این افراد در کشور دوم، نوعی از ادبیات را خلق می کند که اصطلاحاً «ادبیات مهاجرت»[1] نامیده می شود. این ادبیات را یا خود مهاجران، و یا نویسندگان کشور دوم خلق کرده و چون آیینه ، جنبه های مختلف زندگی مهاجران و نوع برخورد جامعه میزبان با آن ها را منعکس می کنند. یکی از راه هایی که می توان به خوبی نوع مواجهه جامعه مقیم با مهاجران و شیوه تحقیر مهاجران توسط آن را دریافت، مراجعه به آثار هنری و ادبی آن جامعه است. حضور مهاجران افغانستانی در ایران، موجب عکس العمل جامعه ایرانی نسبت به آن ها شده و این موضوع در آثار ادبی و هنری ایرانیان نمود پیدا کرده است. بررسی سه نمایشنامه: خروس (محمد رحمانیان)، بی شیر و شکر (حمید امجد) و بدون خداحافظی (نغمه ثمینی) نشان می دهد: اولاً، نویسندگان ایرانی نسبت به حضور افغان ها در کشور خود توجه نشان داده اند و بر اساس این حضور آثاری را خلق کرده اند، و ثانیاً، شکل و محتوای این آثار نشان دهنده نوع نگاه مبتنی بر نظریه پسااستعماری و نیز دید تحقیرآمیز بخشی از جامعه ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی است.
۸.

نقد روش شناختی کتاب نمایش در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۵۵
کتاب نمایش در دوره ی صفوی نوشته ی یعقوب آژند، اثری است که با شیوه ای تاریخ نگارانه به ذکر اجراهای نمایشی رایج در دوره ی صفویه و ریشه ها و پیشینه ی این شیوه های اجرایی میپردازد و لذا ازنظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژه ای برخوردار است. در این مقاله ابتدا با قیاس مختصری از این اثر با برخی آثار دیگر چاپ شده در زمینه ی تاریخ نمایش درایران، جایگاه آن را در بین این آثار تبیین و وجوه ممتاز آن را مشخص کردیم. در ادامه ضمن بررسی روش فصل بندی وشیوه ی ارائه ی این تاریخ نگاری و مقایسه ی آن با شیوه های رایج تاریخ نگاری تئاتر این اثر را به عنوان اثری در حوزه ی تاریخ تئاتر ایران مورد نقد قرار داده ایم. درهمین راستا با استفاده از نظریه ی اجرا، برخی گونه های ذکر شده در اثر، به عنوان گونه های اجرایی مورد بررسی قرار گرفته اند و نقاط قوت و ضعف آن ها نیز بیان شده اند و در پایان با بررسی رویکرد کلی اثر در رابطه با تاریخ نگاری نمایش، جایگاه اثر به عنوان یک اثر دانشگاهی ارزیابی شده است.
۹.

سینمایِ پیشرو ایران قبل از انقلاب اسلامی: فرخ غفاری، ابراهیم گلستان و فریدون رهنما

کلیدواژه‌ها: سینما انقلاب اسلامی فرخ غفاری ابراهیم گلستان فریدون رهنما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۵ تعداد دانلود : ۳۵۴
سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران در دهه های30 تا 50 خورشیدی، کاملاً تحت تأثیر فرهنگ و هنر وارداتی غرب و شرق قرار گرفته بود. نفوذ و استقبال عوام از فیلم های درجه دو و سه هندی و آمریکایی، باعث شد تا مقوله روایت و زیبایی شناسی بصریِ تولیدات گیشه ای سینمای ایران، به سمت سرگرمی صرف حرکت کند و فاقد عناصری از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی شود. در این میان کارگردانانی همچون «فرخ غفاری»، «ابراهیم گلستان» و «فریدون رهنما» با ساخت فیلم هایی مانند (شب قوزی)، (خشت و آینه) و (سیاوش در تخت جمشید)، تصویری نوین، مستقل و نامتعارف از تولید سینمایی در کشور ارائه دادند که در آن مضامین ملی، اعتقادی، فرهنگی و تاریخی ایران در اولویت قرار داشت. این نگاه ویژه به سینما باعث شد تا آثار این بزرگان در هیئت آینه ای تمام نما از جامعه، تاریخ و فرهنگ ایرانی معرفی شده و پایه گذار سینمایی پیشرو در تاریخ سینمای ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی شود. 
۱۰.

مقایسه تطبیقی ویژگی ها و زمینه های پیدایش حماسه و رمان از منظر لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صورت های ادبی ساختارهای اجتماعی انسان مسأله دار بی خانمانی استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۴۳
لوکاچ فیلسوف، نظریه پرداز و منتقد ادبی برجسته دوران معاصر در آثار خود به تفصیل به صورت های گوناگون ادبی پرداخته و ویژگی ها و ساز و کارهای آن ها را بیان نموده است؛ به همین جهت لوکاچ را می توان فیلسوف و نظریه پرداز صورت های ادبی دانست. حماسه و رمان دو صورت ادبی مورد مطالعه وی است که در آثار خود از آن ها بحث نموده و ویژگی ها و بنیان های شکل گیری آن ها را بیان کرده است. یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه لوکاچ ارتباط ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی می باشد و طبق این دیدگاه هر جامعه ای صورت ادبی خاص خود را خلق می کند. لوکاچ حماسه را صورت ادبی دوران باستان و رمان را صورت ادبی دوران معاصر می داند و بر این مبنا ویژگی ها و تفاوت های آن ها را بیان می کند. در این راستا تأکید پژوهش حاضر و نقطه عزیمت آن بازخوانی آراء لوکاچ در خصوص حماسه و رمان و مطالعه تطبیقی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز این دو صورت ادبی و ویژگی های آن ها می باشد. بنابراین برای نیل به این اهداف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات این جستار به شیوه کتابخانه ای اسنادی گردآوری شده اند.
۱۱.

سهراب شهید ثالث و ناسینما در ایران؛ مطالعه موردی : فیلم هایِ "یک اتفاقِ ساده" و "طبیعتِ بی جان"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهراب شهید ثالث ناسینما ژان فرانسوا لیوتار یک اتفاقِ ساده طبیعتِ بی جان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۹ تعداد دانلود : ۴۴۸
بیان مسئله: سهراب شهید ثالث، از جمله مهمترین کارگردانهایِ سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب اسلامی است که توانست با آثار سینمائی خود از جمله فیلم های (یک اتفاق ساده) و (طبیعت بی جان)، جریان جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کند. مؤلفه های سینمای شهید ثالث برگرفته از سینمای نامتعارفی است که می توان آن را نزدیک به تعبیر (ناسینما) از ژان فرانسوا لیوتار – فیلسوف معاصر فرانسوی- دانست. لیوتار معتقد است اگر سینما را معادلِ (نوشتن با حرکت) تعبیر کنیم، آنگاه دو دسته از حرکات یعنی (حرکتِ بیش از اندازه) و (سکونِ بیش از اندازه)، ناسینما تلقی می شود چرا که در واقع نفی کننده همه آن چیزی است که ما از قواعد قراردادی تصویر در سینما می شناسیم. این دو نوع حرکت را حتی می توان در صحنه هایِ خاصی از فیلم ها نیز بازشناسی کرد و مورد تأکید قرار داد. سینمایِ سهراب شهید ثالث، سینمائی است که با توجه به بُنیان هایِ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دهه های 40،30 و 50 خورشیدی، مسیری متفاوت با سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران داشته و توانست با تبعیت از اصولِ ناسینمای لیوتار و قاعده (سکونِ بیش از اندازه) و (اقتصاد بی بازگشت یا لیبیدویی) در طراحی عناصر روایی و سبکی، به بیانی تازه در سینما دست یابد. هدف: معرفی سینمای شهید ثالث به عنوان جلوه ای از حضور جریان (ناسینما) در ایران. روش تحقیق: روش تحقیقِ این مقاله مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روشِ کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: سهراب شهید ثالث با تأکید بر پردازشِ رئالیستیِ جهان زیستِ فرهنگی- ملی، مقابله با تفکرِ وارداتیِ حاصل از اقتصاد آسیب پذیر و همچنین حرکتِ متکی بر سکونِ عرفانِ ایرانی- اسلامی، ناسینمائی نوین در ایران بوجود آورد. فیلم (یک اتفاق ساده) و (طبیعتِ بی جان) که به ترتیب در سال های 1352 و 1354 خورشیدی توسط سهراب شهید ثالث تولید شده اند، نمونه هایی موفق از وجود جریانِ (ناسینما) در ایران است.
۱۲.

پیشینه ساخت پیکر ه های خمیری و کاغذی در حوزه فرهنگ ایران بر اساس منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاغذ مقوا خمیرکاغذ پاپیه ماشه پیکره کاغذی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
کم توجهی به منابع مکتوب کهن در خصوص پیشینه کاغذ و خمیرکاغذ در ساخت پیکره ها در حوزه فرهنگ ایران، باعث بروز برخی اشتباهات در این زمینه شده است؛ و در بیشتر منابع مرتبط، در مورد پیشینه این موضوع، آگاهی درستی ارائه نشده است. اما شواهد موجود در میراث مکتوب نشان می دهد که این شیوه از ساخت اشیاء از سده های اولیه هجری قمری، در پهنه سرزمین های شرقی و نیز ایران زمین برای ساخت پیکره ها و اشیاء وجود داشته و در مراسم گوناگون مورداستفاده قرار می گرفته است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با بررسی متون کهن، شواهدی در این زمینه بیابند. بخشی از نمونه های موردنظر را می توان در وقایع نگاری هایی یافت که به قلم مورّخان ایرانی درباره آداب و سنن ایران و یا کشورهای شرقی و هم جوار ایران به رشته تحریر درآمده است. برخی دیگر شامل سفرنامه هایی است که توسط مورّخان خارجی نگاشته شده و به شرح و احوال زندگی ایرانیان اشاره دارد و در منابع مکتوب ما ثبت شده و عملاً جزئی از حافظه مکتوب ما شمرده می شود. این شواهد نشان دهنده آشنایی ایرانیان، با این نوع کاربری از کاغذ و خمیر آن است. این پژوهش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا به پیشینه دراز استفاده از خمیرکاغذ در حوزه فرهنگ ایرانی بپردازدو پاسخگوی برخی از شبهات باشد.  
۱۳.

ارزیابی پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس دانشکده های تئاتر کشور (با تأکید بر ملاک های داوری نشریات علمی پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی آموزشی نشریات علمی پژوهشی تئاتر دفاع مقدس پایان نامه آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
هدف: ارائه کارنامه ای جامع از وضعیت کمّی و کیفی پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس، درکشور و نیز انطباق پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس با ملاکهای شاخص جدول داوری در نشریات علمی پژوهشی به امید ارتقای آنها. روش: این مقاله که در حیطه مطالعات کتابخانه ای قرار می گیرد، قصد دارد با استفاده از روش داوری مندرج در فرم داوری فصلنامه علمی پژوهشی هنرهای زیبا، به آسیب شناسی فعالیتها و آثار پژوهشی در مراکز آموزش عالی در زمینه پژوهشهای هنری بپردازد. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و با مراجعه به کتابخانه تمام دانشکده های دارای رشته تئاتر در کشور(دولتی، غیر انتفاعی، آزاد اسلامی) بوده است. یافته ها: به صورت حرکتی خودجوش از دل دانشگاههای تئاتری کشور بعد از پایان جنگ، دانشجویانی که دغدغه انقلاب و دفاع مقدس داشتند، ترجیح دادند پایان نامه دانشگاهی خود در رشته تئاتر را در حیطه موضوعات مرتبط با دفاع مقدس ارائه کنند. در مجموع تنها در کمتر از یک سوم کل پایان نامه ها، بررسی قابل قبول گزارش شده است. نتیجه گیری: علت، موضوعات تکراری، بدیهی، قابل پیش بینی و بدون مسئله مشخص؛ انقطاع بین سیستم مجری/سیاستگذار و سیستم پژوهشی/قشر دانشگاهی است. در واقع؛ نه سیستم سیاستگذار دخالتی در جریان تصویب عنوان پایان نامه ها دارد و نه گروه تصویب کننده پایان نامه(اساتید دانشگاهی) خبری از مشکلات سیستم سیاستگذار. بدیهی است که تنها سیستم مجری می تواند بانی و مسبب ارتباط خود با قشر دانشگاهی باشد.
۱۴.

بررسی تطبیقی تولیدات سینمای دفاع مقدس حوزة هنری در دهه 60 با نظریه های سید مرتضی آوینی (جستاری در مدیریت سینمای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سینمای جنگ حوزة هنری آوینی نظریه پردازی سینما دهه 60 شمسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات مدیریت در تولید
تعداد بازدید : ۱۳۸۶ تعداد دانلود : ۶۸۵
امروز با گذشت نزدیک به چهل سال از انقلاب اسلامی، اختلاف دو تهیه کننده اصلی سینمای ایران؛ یعنی حوزة هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ را باید «پاشنه آشیل سینمای ایران» دانست. حوزة هنری در وضعیت متضادی که داعیه دار سینمای فاخر و ارزشی است، تولیدات و مجوزهای صادره وزارت ارشاد را رد می کند. به نظر بسیاری آثار تولیدی این ارگان با تعریف اثر فاخر همسانی ندارد. جداکردن صفت ابدی از ناهنجاری مذکور، قبل از آنکه قهر مسئول با سینما به قهر تماشاگر از سینما دامن بزند و جذابیت های سینمای بیگانه، ابتکار عمل را به طورکل از ما بگیرد؛ الزامی است. در این مقاله با گزینش درون سازمانی ارکان مقاله (شامل آثار، کارگردانان و مبانی نظری) از بطن حوزة هنری، به دنبال تبیین وضعیتی هستیم که در آن نتایج صریح و الزاماً مورد قبول امروز قطب منتقد قرار گیرد. دفاع مقدس تنها بستر مقبولی است که می تواند در این تنگنا راه گشا باشد. آثار حاتمی کیا و ملاقلی پور به مثابه اسطوره های فیلم ساز دفاع مقدس، شهریار بحرانی به منظور طلایه دار سینمای فاخر، ردپایی بر شن و چشم شیشه ای هم به منزلة آثار صاحب سبک در دهه شصت از تولیدات حوزه گزینش شده اند. آوینی دراصل از زمان شروع به کارش در اداره تلویزیون و سپس با تأسیس مجله سوره در حوزة هنری شروع به تدوین جدی آرای خود کرد. اگر در بحث تطبیقی مقاله تردیدی وجود نداشته باشد، این مقاله باید نقطه پایانی بر شکست های قبلی و آغاز نگاه جدید به تعریف اخلاق و ارزش در سینما شود. نتایج مقاله نشان می دهد که آثار تولیدی حوزة هنری با آرای آوینی هماهنگی غیرقابل ملاحظه ای دارد. مهاجر، ردپایی برشن و چشم شیشه ای به طور قابل ملاحظه ای با آرای آوینی تطبیق دارد و در مقابل سه اثر هراس، گذرگاه و بلمی به سوی ساحل؛ دیدگاه های شهید آوینی ناهماهنگ هستند. بنابراین، بررسی تطبیقی حاضر نشان می دهد که تضاد درون سازمانی مذکور اثبات شده است.
۱۵.

نمایش خیابانی و نسبت آن با فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اجرا فضای شهری تئاتر خیابانی نمایش آیینی نمایش خیابانی نمایش اعتراضی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری منظر
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۵۷۶
یکی از گونه های نمایش، از ابتدای آغاز این هنر، اجرا در «فضاهای بیرونی»، اعم از میادین، راه های عبور و مرور، مراکز تجمع مردم (نظیر بازارها، کشتزارها، مقابل معابد) و سایر فضاها از این دست بوده است. در روزگار معاصر نیز ما شاهد اجرای نمایش هایی هستیم که به جای استفاده از فضاهای «داخلی» و «رسمی»، محیط بیرونی، خیابان ها، کافه ها و دیگر مکان های نمایش «غیررسمی» را برای خود برمی گزینند. هرچند مشابهاتی بین اجراهای دستة اخیر با اجراهای عهد باستان قابل مشاهده است، اما در واقع نمایش های اجرا شده در فضای بیرونی یا مکان های نمایشی غیررسمی – که عمدتاً به نام «نمایش های خیابانی» نامیده می شوند – از فضای آیینی فاصله گرفته و تمرکز خود را بر مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظامی معطوف کرده اند؛ مسایلی که بیشتر در قالب اعتراض به شرایط موجود مطرح می شوند. یکی از نقاط مشترک این اجراها در دوران کهن و روزگار معاصر، استفاده از «فضای شهری» (در مورد عهد کهن شاید فضاهای روستایی) به عنوان صحنة نمایش است. در واقع این نمایش ها با استفاده از فضاهای شهری نوعی هویت جدید را به شهر منتقل کرده و هم بر فضاهای شهری تأثیر می گذارند و هم از آن تأثیر می پذیرند. امروزه فضای شهری تنها به عنوان فضایی برای داد و ستد، ارتباط یا گذران زندگی فیزیکی و مادی تلقی نمی شود، بلکه به استناد هنرهایی که فضای شهر را در نوردیده و اتمسفری معنوی (منتج از هنر) پدید می آورند، می تواند نقش بیشتر و والاتری در زندگی بشر ایفا کند. تا کنون پژوهشگران مختلفی چه در داخل، چه در خارج از کشور به موضوع «نمایش خیابانی» یا «تئاتر خیابانی» پرداخته اند. وجه مشترک همة این پژوهش ها، تأکید بر اصول اجرایی این گونة نمایشی بوده است و کمتر کسی به این موضوع از منظر اهمیت فضای شهری یا «شهر به مثابة صحنة نمایش» نگاه کرده اند. ویژگی این مقاله در قیاس با پژوهش های پیشین در ورود به موضوع از منظر «شهری» است. علاوه بر آن متاسفانه اغلب کتاب هایی که در این زمینه در کشور تألیف شده اند، تکرار یافته های محققین غربی بوده و کمتر نشانه ای از ابداع و هویت بومی «نمایش خیابانی و شهر» ایران در آنها مشاهده می شود. نگاه دوباره به «نمایش خیابانی» از منظر اهمیت فضای شهری و تأکید بر استفاده از فضاهای شهری به عنوان جایگاه اجرای نمایش، به دلیل رابطة نزدیک با مخاطب، وجود تماشاگران بالقوه و همچنین مضامینی که نسبت نزدیکی با زندگی اجتماعی مردم دارد، می تواند راهکارهای جدیدی را پیش روی هنر نمایش کشور نهاده و آن را به هنری جدی در زندگی روزمرة مردم تبدیل کند. نکته ای که در ایران قدیم به شدت مورد توجه هنرمندان و مردم بوده و در حقیقت این نوع نمایش را به جزیی از زندگی ایرانیان بدل کرده است.
۱۷.

تئاتر تعلیمی ـ تربیتی (پداگوژیک): مطالعه ای تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تعلیم و تربیت تئاتر پداگوژیک بازیهای نمایشی تئاتر فرهنگی روشنفکری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۴۴
در دهه های اخیر به ویژه با گسترش روزافزون هنر تئاتر در کشورهای مختلف، و نیز طرح نظریه های جدید نمایشی مبنی بر ظرفیت های بالای این هنر در مسیر ارتقای کیفیت زندگی بشر، وجوه تازه ای از این هنر بازشناسی و ارائه شده است. یکی از این وجوه، که از سوی بخش وسیعی از نهادهای آموزشی و تربیتی، و نیز محافل علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است، تئاتر تعلیمی تربیتی یا پداگوژیک نام دارد. هنر نمایش به صورت عام و تئاتر به صورت خاص از دیرباز با دو کارکرد متفاوت به جامعهی بشری معرفی شده است: کارکرد فرهنگی روشنفکری، که بیشتر بر جنبه های ارائهی اثر هنری مستقل به مخاطبان تاکید دارد، و کاربرد تعلیمی تربیتی که متضمن پرورش روح، آموزش و ارتقای کیفی زندگی انسان است. کاربردی که تئاتر را نه فقط هنری برای سرگرم کردن مخاطبان و اقناع ذوق هنری آنان ، بلکه فرایندی پیچیده و موثر بر سیر تحولات فکری بشر می داند. مقالهی حاضر با استناد به آرای متفکرانی چون ماکارنکو و فریر و بوآل و نیز تجارب جهانی در حوزهی استفاده از تئاتر در راستای مقاصد تعلیمی و تربیتی به بررسی ویژگیهای تئاتر تعلیمی تربیتی (پداگوژیک) و تفاوت های آن با تئاترهایی که صرفاً اهداف دیگری از جمله فرهنگی روشنفکری را دنبال میکنند، پرداخته است.
۱۸.

نمایش دینی: پژوهشی پیرامون لزوم معاصر سازی فرم و نقد هرمنوتیکی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر دینی محتوا و فرم معاصر سازی نقد هرمنوتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۹
در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای جهان، انواعی از نمایش های دینی پدید آمده اند که ریشه ها و مایه هایی دیرینه دارند و حتی تعدادی از آنها آیینی اند؛ از سویی دیگر، با گذشت زمان و عبور از دوران های رنسانس، مدرنیسم تا دوران پست مدرنیسم، تئاتر دینی نیز مانند سینمای دینی، جایگاهی مهم و مفید در سطوح مختلف جامعه داشته و تماشاگران فراوانی یافته است. شاخصه ها و ابعاد دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم به جامعه، فرهنگ و هنر ایران نیز بسط یافته اند و با انواع سنتی و غیر سنتی تئاتر دینی ایران مواجه گردیده اند و بعضاً جاذبه ها و حتی موجودیت آن را به چالش کشیده اند. در این پژوهش بر اساس منابع مکتوب گوناگون - ضمن توجه به جایگاه تئاتر دینی در دوران معاصر- بر ضرورت باز اندیشی و نقد در جنبه ها و عناصر فرمی (تکنیکی) و محتوایی تأکید شده است؛ و همچنین ضروری دانسته شده که عناصر فرمی آن با مفهوم "معاصر سازی" متحول و بدیع گردند و عناصر محتوایی آن بر اساس "رویکرد هرمنوتیکی" تحلیل و بازنگری شوند. جای یاد آوری است رویکرد هرمنوتیکیِ برگزیده، بر اساس شش تعریف جدید از هرمنوتیک است که استاد نامدار این گفتمان ریچارد.ا.پالمر (1968) عنوان نموده و برای نقد فرم (شکل) از مفهوم "معاصر سازی" ساخته یان کات (1964) استفاده شده است.
۱۹.

گفتمان شرق شناسانه در نمایشنامه ی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۸ تعداد دانلود : ۸۱۷
این مقاله تحلیلی از نمایشنامه ی "ایرانیان" اثر آیسخولوس (Aeschylus، 456-525 BC)، نمایشنامه نویس یونان باستان است. مباحث شرق شناسی و نظریه ی گفتمان استعماری در نقد ادبی، مطرح شده در سه دهه اخیر در آرای ناقدان و نظریه پردازانی چون ادوارد سعید (Edward Said) و هومی بابا(Homi Bhabha)، فراهم آورنده ی چارچوب نظری تحلیل حاضر می باشند. در این مقاله نمایشنامه ی "ایرانیان"، همچون بسیاری متون دیگر در تاریخ شرق شناسی، "آرشیوی" (در معنای فوکویی آن) ازموضوعات، بن مایه ها، انگاره ها و پندارها راجع به ایران و خاورزمین (تجمل، ثروت افسانه ای، فّر و شکوه نخوت آمیز، لذت پرستی، استبداد، تباهی و …) انگاشته می شود. همچنین در این نمایشنامه نخستین بار شاهد موضوع رویارویی میان غرب و شرق در متنی ادبی هستیم. مقاله ی حاضر می کوشد نشان دهد چگونه ایرانیان، چونان "دیگر" برای یونانیان ظاهر می شوند : "دیگری" توأمان پرجاذبه و منفور، هراس انگیز و رشک انگیز، ولی به هرروی فرودست. ناهمگنی غیریت شرقی برساخته از این متن و گفتمان شرق شناسانه ی مبهم و گسیخته ی آن از دیگر موضوعات این بررسی است.
۲۰.

بررسی بازتاب جنسیت در نمایش نامه های معاصر آمریکایی با تاکید بر نمایش نامه ی «احمق برای عشق» اثر ساموئل شپارد راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۵
تلاش زنان برای رسیدن به حقوق شهروندی از جمله ی مهم ترین مباحث قرن بیستم بود. زنان با به دست آوردن حق رای و حق نظر در مسایل اجتماعی، فرهنگ غرب را مجبور به بازنگری در تعیین جایگاه زن کردند. به دنبال این تحولات نمایشنامه نویسان بسیاری از جمله اونیل و ممت با حساسیت بیشتری موضوع جایگاه زن را در آثار خود منعکس کرده اند. ساموئل شپارد راجرز نیز در نمایش نامه احمق برای عشق (Fool for Love) به موضوع جنسیت و نقش زن در جامعه پرداخته است او داستان رابطه ی می (May) و ادی (Eddie) را به نمایش گذاشته و در پرداخت نمایشی این رابطه، بحث جنسیت را محور کار خود قرار داده است. می در این نمایش نامه از زنی با ویژگی های سنتی در جامعه ی مرد سالار، به زنی مستقل و واجد خصوصیات جنسیتی منطبق بر عصر خود تبدیل می شود. تلاش ادی برای قانع کردن و تسلط بر می با اتکا به روش های سنتی مردانه و نیز تصاویر متفاوت از مردانگی در مقابل جنس زن، که در رفتار ادی و مارتین (Martin)، دوست پسر می، مشاهده می شود؛ فرصتی را برای مخاطب فراهم می آورد تا شاهد تقابل دو نوع دیدگاه متفاوت نسبت به جنسیت و نقش زن در جامعه ی معاصر باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان