فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
155 - 169
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر و معماری ایران دارای اسنادی تصویری با ویژگی های منحصربه فرد است. یکی از این اسناد که می تواند اطلاعات مهمی را در خصوص نحوه بازنمایی معماری گذشته ارائه دهد نگارگری است. برای فهم این آثار و سپس خوانش فضاهای معماری در گذشته نیاز است ابتدا اصول حاکم بر نگارگری ها را شناخت و سپس با استفاده از اصول حاکم بر فضای معماری به بررسی چگونگی خلق فضا در آثار خالقان این هنر پرداخت. هدف از پژوهش بازنمایی ویژگی های معماری، شامل ساختار فضای معماری و عناصر به کار رفته در نگاره های کاخ های شاهنامه طهماسبی است. در این راستا سوال پژوهش این گونه مطرح می گردد که: چگونه ساختار فضا و عناصر معماری در آثار نگارگری بازنمایی شده است؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات در آن به صورت استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده که انتخاب تصاویر براساس موضوع مورد بررسی یعنی بازنمایی معماری در کاخ ها در نگاره های سلطان محمد و میرمصور از شاهنامه طهماسبی صورت گرفته است و یافته ها با استفاده از تحلیل کیفی و با استفاده از جداول، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد نگارگران ایرانی با پیروی از اصول موجود در معماری ایرانی و به صورت آگاهانه، با استفاده از شیوه های مرسوم در نگارگری، آن ها را به تصویر کشیده اند. همچنین آن ها با استفاده از اصول موجود در معماری یعنی ساختار فضایی معماری که شامل محوربندی فضایی، سلسله مراتب و سیالیت فضاست و عناصر معماری که شامل عناصر تلفیقی و تزئینی است، سعی در بازنمایی کاخ ها در نگاره های خود داشته اند و تفاوتی که بین نحوه بازنمایی معماری در نگاره های این دو نگارگر وجود داشته است هم در ساختار فضا و هم در عناصر معماری کاخ ها یعنی اصل سیالیت فضا و اصل نشانه گرایی است.
نمادهای بصری با مفاهیم جامعه شناختی در داستان های بیژن نجدی و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
699 - 714
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی علم بررسی نظام های اجتماعی است که مبتنی بر کنش های متقابل، رفتارها و نقش های اجتماعی است. ادبیات هر دوره، نماینده روحیات و فرازونشیب های اجتماعی آن دوره بوده و همراه با تحولات اجتماعی در زمان های مختلف تغییر می یابد و در هر عصر معنی و مفهوم خاص خود را پیدا می کند؛ به طوری که اوضاع اجتماعی هر دوره را می توان از ادبیّات آن دوره شناخت و انعکاس آن را دریافت. بیژن نجدی ازجمله شاعران و نویسندگانی است که رویدادها و واقعیات اجتماعی عصر خود را در مجموعه داستانی خود منعکس نموده و به آن رنگ و بوی جامعه عصر خویش را داده است. باتوجه به اهمیت سیاسی و فرهنگی کشور و ضرورت روشن شدن اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بررسی جامعه شناختی مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» می تواند روشنگر وقایع و رویدادهای مهم آن دوره باشد. در مقاله حاضر که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده؛ پس از طرح مباحثی در مورد جامعه شناسی و ادبیات به بررسی مضامین جامعه شناسی در پنج حوزه خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و اقتصاد پرداخته شده است. مسائل اجتماعی تا حد زیادی در این مجموعه داستانی بازتاب داشته است. هرکدام از این نهادهای مطرح شده به گونه ای هنری بیان کننده واقعیات و رویدادهای جامعه عصر نویسنده می باشد. بیژن نجدی یکی از نویسندگان بزرگ معاصر است که به خوبی توانسته مجموعه داستانی خود را در یک ژانر اجتماعی بگنجاند و جامعه داستانی خود را به جامعه واقعی نزدیک کند. اهداف پژوهش:بررسی واقعیات و مسائل اجتماعی در آثار داستانی بیژن نجدی.بررسی نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی در شاهنامه فردوسی.سؤالات پژوهش:بازتاب عناصر جامعه شناختی در مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» تا چه حدی است؟نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی چه جایگاهی در شاهنامه فردوسی چه جایگاهی دارند؟
هندسه فصل مشترک سازه و معماری(مطالعات موردی: برج آزادی و گنبد سلطانیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
53 - 73
حوزههای تخصصی:
پیدایش هر اثر معماری بر ارکانی استوار است؛ فرم، عملکرد، هندسه و محتوا را می توان از ارکان معماری محسوب کرد. هر یک از این عوامل در پیدایش اثر نقشی را ایفا می کنند؛ فرم را به شکل و هندسه و زیبایی بنا، عملکرد را به کارایی و بهره گیری از فضا، محتوا را به هویت و مبانی نظری اثر اطلاق می نمایند. معماری از دیرباز در پی خلق فضاهایی بوده است تا علاوه بر زیبایی، کارایی و استحکام، بتواند با کاربرانش ارتباط برقرار سازد. عواملی چون هندسه و تناسبات ابزاری بوده اند که معماران را در دستیابی به این مهم، یاری نمودند. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن شناخت اصول هندسی در تعامل معماری و سازه و ریشه های فکری و مبانی نظری آن، تجلی آن را در معماری مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. روش انجام این پژوهش به صورت تحلیلی-توصیفی است. روش و ابزار مورد استفاده تحقیق، روش کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک مکتوب می باشد. در بیان نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت شناخت، درک و تجسم فضایی نیروهای ساکن و جاری در کالبد باربر ساختمان، با اشراف کامل به تناسبات و ابعاد قسمت های پر و خالی آن، دقیقاً کاربرد هندسه را در طراحی پوشش ها، ابعاد و تناسب بخش های مختلف بنا مشخص می کند و این همان کاربرد نیارشی هندسه در طراحی معماری است.اهداف پژوهش:شناخت اصول هندسی در تعامل معماری و سازه و ریشه های فکری و مبانی نظری آن.بررسی تأثیر مشارکت هندسه در تعامل سازه و معماری.سؤالات پژوهش:ریشه های فکری و مبانی نظری آن کاربرد اصول هندسی در معماری چیست؟تأثیر هندسه بر تعامل سازه و معماری چگونه است؟
بازخوانی مفهوم لذت معماری با رجوع به فضای آموزش معماری (نمونه موردی: لذت معماری در دانشکده هنر و معماری یزد (خانه رسولیان))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
261 - 284
حوزههای تخصصی:
فرض بر این است که با ارتباط مؤثر دانشجو با فضا و حضور کیفیت های معماری، شرایط برای یادگیری معماری از طریق تعامل با محیط فراهم می شود. شاخص ترین کیفیت محیطی، کیفیت زیبایی شناسی است. در برنامه آموزش معماری، فراگیر در نتیجه تقابل حسی با محیط در یک فرآیند ادراکی با تجربه ای زیبایی شناسانه آشنا می گردد که لذت زیبایی شناسی و لذت معماری را به همراه دارد. تحقیق حاضر به موضوع «لذت معماری» در محیط آموزش معماری می پردازد. از این لحاظ به یکی از موارد با اهمیت و بدیع در عرصه آموزش معماری نگاهی نو دارد. اما مسئله تحقیق عبارت است از اینکه اگر لذت را یکی از مشخصه های اصلی زیبایی شناسی معماری بدانیم، چه نمودی از آن را در فضاهای آموزش معماری، می توان مشاهده کرد؟ در راستای نیل به هدف و پاسخ گویی به مسئله تحقیق، مفهوم لذت معماری در دانشکده معماری یزد مورد بررسی قرار گرفت. این دانشکده در خانه رسولیان، متعلق به دوره قاجار، دائر گردیده است. این پژوهش در دو مرحله کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در گام نخست، بررسی متون مرتبط با ادبیات موضوع انجام پذیرفت تا دیدگاه کلی در مورد مفهوم «لذت معماری» به دست آید و با تلخیص مبانی نظری گردآوری شده به روش استدلال منطقی، ویژگی هایی برای بروز لذت معماری تبیین شد. در گام بعدی به واسطه مطالعات میدانی و ثبت شواهد تجربی گردآوری شده و رجوع به ادبیات موضوع، چگونگی بروز لذت معماری در دانشکده هنر و معماری یزد در قالب جداول بیان گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که لذت معماری در این دانشکده که در خانه سنتی رسولیان واقع شده، در قالب لذت فیزیکی، لذت روان شناسی، لذت اجتماعی و لذت ایدئولوژیک نمود پیدا کرده است.اهداف پژوهش:تبیین لذت معماری و جایگاه آن در آموزش معماری.بررسی وجود یا فقدان لذت معماری در محیط آموزش معماری.سؤالات پژوهش: لذت معماری چیست و با کدام یک از مراتب لذت مرتبط است؟در خانه های سنتی که به دانشکده معماری تغییر کاربری داده اند، چه مؤلفه هایی از لذت معماری را می توان یافت؟
میدان گفتمان برنامه ریزی و آنتاگونیسم در توسعه شهری همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
5 - 30
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری یک میدان تضاد برای گفتمان های حاکم در برنامه ریزی فضایی است. تضاد گفتمانی در تفسیر توسعه مناسب، زمینه ای است که برنامه ریزی فضایی را با چالش جدی در پاسخ به توسعه یا ضدتوسعه بودن میدان برنامه ریزی قرار می دهد. در این راستا هدف این پژوهش، تحلیل سازوکار تولید معنا پیرامون توسعه شهری در میادین گفتمانی متضاد است تا بینش جدیدی درخصوص ماهیت این میادین گفتمانی ایجاد کند. این پژوهش ازطریق یک چارچوب نظری آگونیستی به تحلیل کشمکش های گفتمانی، پیرامون توسعه شهری همدان می پردازد. به طور خاص این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که توسعه شهری چگونه در یک تضاد گفتمانی تبدیل به بازنمودی غیرمولد و ضدتوسعه می شود؟ درنهایت با تحلیل 1655 متن انتخاب شده از دو پایگاه داده ای در روزنامه های هگمتانه و همدان پیام در شهر همدان، مشخص شد که میدان گفتمانی برنامه ریزی فضایی، به دلیل تفاوت زیربنایی و ایدئولوژیک در صورت بندی های نظم گفتمان سیاسی، تبدیل به میدانی آنتاگونیسم و ضدتوسعه شده است. در این میدان، سیاستِ برنامه ریزی تبدیل به برنامه ریزی سیاسی می شود و جریان توسعه در یک فرایند غیرمولد، در موقعیتی آنتاگونیستی قرار می گیرد. این پژوهش درجهت تغییر شرایط آنتاگونیسم میدان برنامه ریزی، سازماندهی گفتمان مردمی به عنوان نوعی صدای جدید در میدان برنامه ریزی را به پژوهش های آتی و همچنین دانش برنامه ریزی فضایی پیشنهاد می کند.
تأملی در همبودی میان فرهنگ، هنر و هنرمندانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار فشرده و کوتاه پیشارو سعی شده است «همبودی» یا مناسبت و خویشاوندی ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی یا فی حد ذاته میان فرهنگ در معنای کلی و کلان و جامع آن با هنر و هنرمندانگی و کشش ها و کنش ها و خیزش های خلاق و نوآورانه و هنرمندانه انسان در خلق واقعیت ثانوی که اثر هنری است، واکاوی و تبیین شود. به سخن دیگر، مسئله این است: میان رفتارهای فرهنگی انسان و کشش ها و کنش ها و خیزش های هنری و هنرمندانه و سپهر تجربه های زیباشناختی او چه مناسبتی وجود دارد؟ نسبت و خویشاوندی صوری و عرَضی است یا ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی؟ همبودانه و سرشتین است؟ یا همزیستانه و صوری و عرَضی و متفاوت از یکدیگر؟ انسان نخست فرهنگی است و سپس هنرمند؟ و یا آنکه نخست هنرمند و سپس فرهنگی؟ و یا آنکه مناسبت میان فرهنگمندی و هنرمندی انسان مناسبت میان دو اصل جدای از یکدیگر نیست. بلکه دو اصل مکمل هم اند و یکی مؤیّد دیگری. فرهنگ در معنای عام و کلی و کلان و جامع مفهوم اعم بر همه سپرهای ادراکی و تجربه های زیسته و گشودگی وجودی انسان در جهان است. به دیگر سخن انسان نخست فرهنگی در جهان گشوده می شود و در مرحله سپسین گشودگی فرهنگی انسان در ساحات و سویه های متفاوت اعم از دریافت های انسان از امر قدسی و الوهی و ماوراء و تجربه های زیسته او در سپهر ذوق و زیبایی و هنر و هنرمندانگی و مهارت و ممارست های فناورانه و عملی و موارد مشابه دیگر به گشودگی فراخوانده می شود.
زیبایی شناسی در انیمیشن های تجربی بر اساس مؤلفه های پاپ آرت از منظر آرای جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی در هر مکتب هنری و فلسفی بنا بر تعریف و شناخت آن مکتب از چیستی و چگونگی انسان و شرایط زیستش تعاریف و معیارهای متفاوتی پیدا می کند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی سیر تغییرات زیبایی شناسی در انیمیشن های تجربی انجمن ملی فیلم کانادا، در سه طیف انیمیشن هایی انتزاعی، انیمیشن هایی به عنوان نقطه گذار از زیبایی شناسی مدرنیسم به سمت پاپ آرت و انیمیشن هایی که با توجه به مولفه های فرمی و محتوایی پاپ آرت در کنار نظریه های زیبایی شناختی جان دیویی به یک زیبایی شناسی مشترک رسیده اند، به چرایی و چگونگی تغییر شاخصه های زیبایی شناسی و تاثیر آن بر انیمیشن های تجربی انجمن بپردازد. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی پس از جمع آوری و مطالعه مطالبی پیرامون سیر شکل گیری پاپ آرت، قابلیت های انیمیشن های تجربی و بستر مساعدی که انجمن ملی فیلم کانادا در بکارگیری این قابلیت ها در کنار بازتعریفی که دیویی از تجربه زیبایی شناختی زندگی روزمره که منجر به اهمیت فرهنگ عامه می شود، فراهم آورده است، به تحلیل و بررسی آثار انجمن می پردازد و با مقایسه شاخصه های بصری و محتوایی آثار، میزان تاثیرگذاری پاپ آرت بر آنها را مشخص و معلوم می کند که هنر و زیبایی در دوران معاصر شامل ارتباط بی واسطه هنر با زندگی روزمره و تأکید بر تجربه انسانی و فرهنگ عامه به عنوان منبع اصلی هنر است.
تحلیل ساختاری تغییرات طراحی حروف کتاب های اول تا پنجم ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک با ورود به مدرسه برای آموختن حروف فارسی و خواندن و نوشتن آن، ملزم به خواندن و نوشتن با شکل حروفی قاعدهمند میشود. تنوع و عدم تناسب این شکلهای حروف با درک و توانایی کودک در هر دورهی آموزشی میتواند سبب دلزدگی و دشواری در یادگیری شود. پر اهمیت است بدانیم شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم ابتدایی با توجه به رشد کودک چگونه تغییر یافته است. تعداد، تنوع و چگونگی تغییرات شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم در هر دورهی آموزشی براساس رشد توانایی و درک کودک سوال اصلی این پژوهش است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. کشف خواص بصریِ شکل حروفِ متناسب با گروه سنی ابتدایی، هدف اصلی این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان داده که هفت نوع شکل حروف در دوره ابتدایی، مورد استفاده قرار گرفته و نیز در هر دوره سه تا هفت شکل حروف متفاوت وجود دارد. یکی از آن شکلهای حروف، "خط تحریر" ، از ابتدا تا انتهای این دوره مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین استفاده از خط تحریری در دورههای اول و دوم ابتدایی حضور پررنگ و در دورهی سوم و چهارم ابتدایی کمتر است. با توجه به روند رشدی جسمی و ذهنی کودک در این مقطع سنی، بهتر است در هر دوره فقط از یک شکل حروف استفاده شود و همچنین شکل ظاهری حروف از ساده به پیچیده در طول دورهی ابتدایی تغییر کند. نیز آموزش خط تحریر به دوران بعد از ابتدایی انتقال یابد.
ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز (نمونه موردی: خانه های بهنام، قدکی، گنجه ای زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاکتور نور روز به عنوان یک عنصر مهم در معماری و یک استراتژی مفید در طراحی ساختمان های کم مصرف شناخته شده است. در این میان، ایوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان دریافت نور روز است که می تواند بر کاهش مصرف انرژی مفید واقع شود. نور روز، اثرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران داشته و از جنبه های اصلی در طراحی است؛ لذا، مطالعه حاضر باهدف ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز انجام گرفت. در این میان، معماری دوران قاجار به دلیل قرابت به عصر حاضر و ویژگی ساختاری خانه های این دوران یعنی دارابودن ایوان و کاربری فعال بسیاری از آن ها و نیز جامعه آماری بالاتر دارای ارجحیت است؛ بنابراین، خانه های بهنام، قدکی و گنجه ای زاده شهر تبریز به عنوان نمونه و جامعه آماری انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی گرد آوری شد. در ادامه، میزان نور روز فضاهای پشت ایوان با نرم افزار شبیه ساز انرژی ارزیابی گردید. بر اساس شاخص انتخابی، عملکرد ایوان در جهات و فصول مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر ایوان در میزان نور روز با کاهش 60-30 درصدی در تابستان در مقایسه با کاهش 30-1 درصدی در زمستان بیشتر است. باتوجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که خانه های سنتی دارای ایوان به لحاظ کنترل شرایط روشنایی در فضا نسبت به خانه های فاقد ایوان، عملکرد بهینه تری داشته و کیفیت روشنایی در فضاهای پشت ایوان این خانه ها به مراتب نزدیک تر به حد استاندارد در فصول مختلف سال است.
ادراک معماری خانه پیر شالیار بر اساس رهیافت پدیدارشناسانه موریس مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: خلق و نقد در گفتمان معماری نظریه محور است؛ نظریه ها نیز اغلب بینایی محور هستند. ادراک و تجربه زیسته معماری جای خود را به تجربه علمی همراه با تئوری ها داده است؛ گویا ادراک معماری واضح و به آسانی در دسترس است. از سوی دیگر، همین ادراک نیز در نظریه ها و علوم چندان قدر و اعتنایی ندارد. آیا واقعاً تجربه زیسته معماری، به راحتی و وضوح در دسترس است؟ آیا فارغ از نظریه ها نمی توان به معماری پرداخت و جایی برای تجربه زیسته معماری هم در نظر گرفت؟ آیا تنها بینایی است که باید در معماری مورد توجه باشد یا دیگر حواس نیز نقشی دارند؟هدف پژوهش: بررسی پدیدارشناسانه ادراک بدن مند معماری در قالب مطالعه ی موردی پدیدارشناسی خانه پیر شالیار هدف این پژوهش است. روش پژوهش: پدیدارشناسی چه در مقام روش و چه در جایگاه فلسفه اولی، مبتنی بر تجربه زیسته است. این پژوهش پدیدارشناسانه است و در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد؛ کیفی-توصیفی و مطابق پدیدارشناسی مرلوپونتی به توصیف پرداخته است و برای دسته بندی توصیف ها از مفاهیم و مقولات پیتر زومتور استفاده کرده است. نتیجه گیری: یافته ها تنوع تجربه دریافت معماری بر اساس تجربه زیسته را نشان می دهند. تجربه هایی که اگرچه درک و تجربه می شوند اما غالباً نادیده گرفته می شوند یا به بیان نمی آیند؛ یا نظریه مقدم بر تجربه است یا اساساً چنین تجربه هایی ارزشمند نمی دانند و خارج از حیطه معماری می دانند. این پژوهش نشان داد که حواسی غیر از بینایی چه نقشی در تجربه معماری دارد و خانه پیر شالیار چگونه از راه های مختلف حواس به تجربه درمی آید و اتمسفری تکینه می آفریند. اینکه چگونه در ادراک، منطق انتخاب مصالح، ترکیب و چینش آ ن ها خود را نشان می دهد. یافته های این پژوهش پیامدهایی برای نظریه پردازان و معمارانی دارد که دغدغه خلق تجربه هایی فراگیر و کامل از معماری دارند.
بررسی کارکرد بادگیر یک طرفه در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان یزد؛ مطالعه موردی: روستای بُندرآباد شهرستان اشکذر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
15 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه تحقیق بر روی کارکرد بادگیرها به عنوان سامانه غیرفعال در پهنه گرم وخشک مسکن روستایی کشور جهت برقراری شرایط آسایش حرارتی بسیار حائز اهمیت است. بادگیرها به عنوان یک عنصر اقلیمی در ساخت وسازهای جدید جایگاه پیشین خود را از دست داده اند و بومیان مناطق گرم وخشک به جای این گونه اندام ها به سیستم های سرمایشی متداول نظیر کولر آبی و گازی روی آورده اند. یکی از مظاهر معماری بومی در کشورمان در پهنه گرم وخشک، استان یزد است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بادگیر یک طرفه در تأمین آسایش حرارتی از طریق تهویه طبیعی در مسکن روستایی این استان است. روش پژوهش: در این پژوهش، ابتدا به روش کیفی به صورت توصیفی تحلیلی و سپس با مطالعات میدانی از الگوی مسکن روستایی این پهنه (روستای بُندُرآباد) به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی بادگیر پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) به بررسی رابطه بین متغیرها پرداخته شده است که در نهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف بادگیر یعنی وضع موجود، افزایش ارتفاع پایه بادگیر به میزان دو متر و کاهش ارتفاع پایه بادگیر (دو متر) منجر شد. یافته ها: مطالعات نشان می دهد عملکرد بادگیر در حالت وضع موجود که در ارتفاع چهارمتری از کف بام قرار دارد و باد به صورت عمود بر دهانه بادگیر وارد می شود بهترین عملکرد را دارد و در حالت ارتفاع بیشتر با وجود این که سرعت جریان باد در فضای مورد بررسی بیشتر است، اما سرعت جریان باد در محدوده ای است که ایجاد جریان های نامنظم در فضای مذکور (تابستان نشین) ایجاد می کند. با بررسی حالت دیگر (ارتفاع کمتر بادگیر) در بررسی شبیه سازی ها مشاهده گردید که با کم شدن ارتفاع، سرعت باد در فضای تابستان نشین کاهش می یابد و عملکرد مورد قبولی را ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایر اجزا در کالبد ساختمان در تکمیل فرآیند آسایش حرارتی مؤثر بوده و با حذف هر یک از آنها، فرآیند مذکور ناقص می ماند. نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در این نوع مسکن از ایجاد روزنه های بزرگ در دیوار اتاق های تابستانی خودداری گردد و به جای آن از دهانه های کوچک استفاده شود که نقش تکمیلی در فرآیند تهویه طبیعی را فراهم می سازند؛ زیرا ایجاد دهانه های بزرگ باعث کاهش فشار منفی در اتاق مورد بررسی شده و فرآیند آسایش حرارتی را مختل می سازد.
سرمایه اجتماعی (با تاکید براعتماد) و بررسی نقش آن در مدیریت شهری (مطالعه موردی شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۲۷-۷
حوزههای تخصصی:
با رشد جمیت،صنعتی شدن و پیچیده شدن شهرها در دنیای مدرن ، و شکل گیری جامعه شهری و شهری شدن جوامع ، مدیریت شهری به عنوان یک مبنای اساسی در مدیریت جوامع ،مطرح شده است. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با تاکید بر مولفه های: اعتماد اجتماعی ،احساس برابری و عدالت و وجودارزش های اخلاقی، در شهرکرد انجام شده است.روش مطالعه ،پیمایشی بوده که اطلاعات با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته بر روی نمونه ای به حجم 350 نفر گردآوری گردیده است.اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی لازم و مدل سازی معادلات ساختاری(amos) ،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برآیند کلی پژوهش نشان می دهد که بین اعتماد اجتماعی،احساس برابری و عدالت،وجود ارزشهای اخلاق مثبت در شهر و بهبود مدیریت شهری رابطه معنی دار و مثبتی برقرار است. نتایج مدل سازی معادله ساختاری نیز نشان داد که ضریب تاثیر اعتماد اجتماعی بر بهبود مدیریت شهری بیش از دیگر مولفه های سرمایه اجتماعی بوده است. با رشد جمیت،صنعتی شدن و پیچیده شدن شهرها در دنیای مدرن ، و شکل گیری جامعه شهری و شهری شدن جوامع ، مدیریت شهری به عنوان یک مبنای اساسی در مدیریت جوامع ،مطرح شده است. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با تاکید بر مولفه های: اعتماد اجتماعی ،احساس برابری و عدالت و وجودارزش های اخلاقی، در شهرکرد انجام شده است.روش مطالعه ،پیمایشی بوده که اطلاعات با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته بر روی نمونه ای به حجم 350 نفر گردآوری گردیده است.اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی لازم و مدل سازی معادلات ساختاری(amos) ،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برآیند کلی پژوهش نشان می دهد که بین اعتماد اجتماعی،احساس برابری و عدالت،وجود ارزشهای اخلاق مثبت در شهر و بهبود مدیریت شهری رابطه معنی دار و مثبتی برقرار است. نتایج مدل سازی معادله ساختاری نیز نشان داد که ضریب تاثیر اعتماد اجتماعی بر بهبود مدیریت شهری بیش از دیگر مولفه های سرمایه اجتماعی بوده است.
تبیین و ارزیابی دین باوری با رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی در کشور (مطالعه موردی: تهران بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۲۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه باورهای دینی و گرایش رانندگان به تخلفات رانندگی با شناسایی دو هدف شناخت رابطه بین باورهای دینی و عمل به وظایف دینی و گرایش رانندگان به تخلفات درصدد پاسخ به این سؤال است که باورهای دینی و مذهبی چه رابطه ایی با گرایش رانندگان به رفتار های مثبت رانندگی دارد؟ این تحقیق از لحاظ روش تحقیق از نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری کلیه خودروهای سواری متخلف شهر تهران به تعداد 27.976.752 است. تعداد نمونه ها از این خودروها 384 نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز احتمالی چند مرحله ای خوشه ای بوده و تحلیل های آماری از قبیل آمارهای توصیفی آزمون کای دو، آزمون فریدمن، نمودارهای آماری و... با نرم افزار« اس پی ال اس» انجام شد. یافته ها نشان می دهد که بین دو متغیر باور های دینی و عمل به وظایف دینی با گرایش رانندگان به تخلفات رابطه معنی دار اما معکوسی وجود داشتته است و نتایج نشان می دهد لذا روحانیون و علمای کشور با توجه به اینکه سطحی قابل توجهی از افراد جامعه و شهروندان به نصایح و تذکرات آنها توجه می کنند، می تواند در آموزش و تعلیم رفتار ترافیکی در جنبه های مختلفی موفق عمل نماید که با ارتقاء باور های دینی و عمل به وظایف دینی و اخلاقی، از طریق آموزش رفتارترافیکی مطلوب در سطوح مختلف مردم جامعه مؤثر واقع شوند و رفتار های مثبت رانندگی را در جهت جمع گرایی و رضایت مندی خداوند متعال در رانندگی گسترش تا حدودی سلامت شهروندان را تضمین نمایند.
ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل موثربر بازآفرینی در سکونتگاه های غیر رسمی با رویکرد فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.
بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 118
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است.
روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است.
یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است.
نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.
Proposing a New Approach to Optimize the Windcatcher's Performance (Case Study: Bandar_E_Kong)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Hot and humid climate is one of the robust climates in the world. Vernacular architecture in this area answer to climate conditions with solutions, one of these solutions are windcatchers. Nowadays most of these windcatchers are closed because they are not responsive to current thermal comfort conditions. The reduction of wind speed and the lack of control over the entering hot weather can be considered as two main weaknesses of the windcatchers in these areas. This research suggested to install Damper and Fan to improve the performance of windcatchers in vernacular houses of Bandar-Kong. five windcatchers have been selected as case studies and their performance has been simulated and measured in 24 different modes: open windcatcher (past method), closed windcatcher (current state), windcatcher with valve and windcatcher with fan are four general modes wich are divided to 6 subset. Design Builder 7.0.0.116 is used for simulations. operative temperature is calculated for each space in 24 different modes. The results show that using fan and damper, increase thermal comfort hours from about 43 to 52 percent. Besides using fans and dampers can obviously reduce temperatures over 35degrees.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
معرفی اثر «تصویرسازی متریک بنای خانه کلاهدوزهای یزد (موزه آب یزد)»
حوزههای تخصصی:
مستندسازی ابنیه تاریخی یکی از فرایندهای بسیار مهم و کاربردی در امر مطالعه، حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی است. از گذشته تاکنون روش های مختلفی برای مستندسازی بناهای تاریخی به کار گرفته شده است. یکی از این روش های رایج، برداشت نقشه های معماری یا رولوه بنای تاریخی است. رولوه، با استفاده از روش های سنتی و دستی تا روش های مدرن و دیجیتال اجرا می شود و فهم ما از الگوی معماری بنا را ارتقا می دهد، اما نمی تواند گویای بسیاری از اطلاعات، از جمله تنوع رنگی، جنس و بافت مصالح، نور و اشیاء درون فضا باشد. از این رو در کنار این روش، تمایل به استفاده از دیگر روش هایی که می تواند اطلاعات کاملتری از بنا را ثبت کند افزایش یافته است. در این نوشتار تصویرسازی متریک ابنیه تاریخی به عنوان یکی از این روش ها معرفی شده است. منظور از تصویرسازی متریک، تصویرسازی از بنای تاریخی مبتنی بر نقشه های فنی و برداشت دقیق از بنا است. نمونه ای از این تصویرسازی که به صورت نما برش در موزه آب یزد انجام شده است به عنوان مطالعه کاربردی موردی ارائه شده است.
تحلیل ابعاد زیبایی شناختی و معناشناختی نقش طاووس به مثابه مستوره (پالت) رنگی در قالی ترنج دار دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی قالی در عصر صفوی متناسب بازمان حکومت هر یک از پادشاهان و سرپرستان کارگاه های سلطنتی دچار تحول شد. قالی های عصر شاه تهماسب صفوی نیز شاخصه های منحصربه فردی داشته و تنوع عجایب نگاری ها، نقوش انسانی، جانوری، گیاهی، تجریدی و هندسی چشمگیر است. گوناگونی نقوش فرش در نیمه نخست سده دهم مربوط به حضور هنرمندان صاحب نام در عرصه طراحی بوده و نشانه های نبوغ ایشان در قالب های متنوعی جلوه گر شده؛ از آن میان جانمایی دوازده طاووس درزمینه قالی ترنج دار آنهالت است. به نظر می رسد طاووس های قالی آنهالت علاوه بر وجه تزیینی، بعد کارکردی و معنایی نیز داشته اند؛ به بیانی دیگر طاووس ها به مثابه مستوره (پالت رنگی) نقش دارند. اصول سازمان دهی هنری با تکیه بر دوازده طاووس موجود در متن قالی قابل درک است. علاوه بر آن نقش طاووس، بعد معنایی نیز دارد. هدف از انجام تحقیق، علاوه بر مطالعه دقیق یکی از بافته های اصیل عصر شاه تهماسب صفوی، کشف لایه کارکردی نقش طاووس، فراتر از وجه تزیینی پرنده است. چه عاملی هنرمند را ترغیب نموده تا تمامی رنگ های موجود در قالی را بر پروبال طاووس قرار دهد؟ به عبارتی دیگر علت تغییر جایگاه طاووس زیبا (بعد تزیینی نقش پرنده) به پرنده- مستوره (بعد کارکردی) چگونه قابل تبیین است؟ نقش طاووس در قالی ترنج دار آنهالت چگونه رونق تفکر و جریان شیعی را منتقل می کند؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و در دسته تحقیقات بنیادی قرار دارد. مقاله رویکردی توصیفی تحلیلی داشته و در بستر تاریخ عصر شاه تهماسب یک نمونه قالی موزه ای را پژوهیده است. از ورای نقش طاووس، بعد کارکردی و معنایی پرنده را منظور نظر داشته و مفروض بر مستورگی طاووس فرضیه را بنانهاده است. اطلاعات قالی حاصل مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات اثر از طریق تارنمای موزه متروپولیتن نیویورک است. درنهایت مطالعات، منجر به حصول اطمینان از کارکرد طاووس های دوازده گانه قالی آنهالت به مثابه مستوره (پالت) رنگی شد. از دیگر سو مطالعه بعد معنایی نقش طاووس از دو منظر تعداد دوازده نقش جانوری مرتبط بارونق شیعه اثنی عشری و تحلیل نقش یادشده، به رونق و اهمیت تفکر و جریان شیعی در عصر صفوی رهنمون ساخت.
بیان مفهوم کلام با تغییرات هارمونی در کرال های یوهان سباستین باخ
حوزههای تخصصی:
کرال، سرود مسیحی به زبان آلمانی برای گروه آوازی است که به دنبال اصلاحات پروتستانی شکل گرفت تا بتواند ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی را برای شنوندگان به همراه آورد. در حالی که کرال های اولیه تک صدایی بودند اما از دوره باروک به بعد، آهنگسازان مختلف مانند یوهان سباستین باخ کرال هایی برای چهار خط صدایی ساختند. در کرال های باخ با استفاده از ریتم متفاوت خط های صدایی، هارمونی در هر لحظه می تواند به سمت آکوردهای موردنظر پیش رود و انواع مختلفی از حالت موسیقی را ایجاد کند. موضوع قابل توجه این است که کرال های باخ عموماً کمتر از یک دقیقه به طول می کشند ولی در اکثر آنها تغییرات هارمونی چه از نظر پی آیی آکوردها و چه از نظر مدولاسیون نسبتاً عجیب و زیاد هستند؛ یعنی درحالی که به نظر می رسد شنونده متناسب با مبانی زیبایی شناسی موسیقی باروک باید عموماً با یکنواختی حالت موسیقی روبه رو شود یا اینکه جریان موسیقی دچار تغییرات جدی نشود اما سؤال اینجا است که چرا در اکثر کرال های باخ تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر حالت موسیقی نسبتاً زیاد است و گاهی حتی بدون توجیه به نظر می آید؟ البته پاسخ می تواند در عنوان کرال ها و به خصوص کلام همراه با موسیقی باشد؛ چراکه کرال از ابتدا تا انتهای خود عموماً بدون سکوت مشخص و با ادای کلمات همراه است، درحالی که با هدف ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی شکل گرفته است. پس این مفهوم کلام است که تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر قابل توجه حالت موسیقی را به بار می آورد. بر این اساس با روش تحلیل تعداد مشخصی از کرال های باخ که در مجموعه آثار او از 250 تا 438 شماره گذاری شده اند و استخراج نکات جالب توجه از همراهی هارمونی با کلام، می توان به نتیجه پژوهش دست یافت و مشخص کرد که تغییرات هارمونی در کرال های باخ عموماً در ارتباط با مفهوم کلام است؛ در حقیقت این نتیجه به دست می آید که باخ در کرال های خود، برای بیان مفهوم خاص و قابل توجه کلام دینی از تغییرات خاص و گاه غیرقابل پیش بینی در هارمونی استفاده می کند تا با تغییر حالت موسیقی هرچه بیشتر به انتقال آن مفهوم یاری رساند.