
مقالات
حوزههای تخصصی:
اهداف: همواره در حل مساله معماری، مرزهای روشن و گاه ناروشنی میان آنچه که یک طراح معمار می شناسد، و آنچه نمی شناسد، مشاهده می شود. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ضرورت رابطه حسی بین درون و بیرون ذهن یک طراح خواهد بود. روش ها: پارادایم تحقیق آزادپژوهش بر مبنای بنیان های فلسفی تحلیل رابطه میان ظراح و اثر معماری است. هدف پژوهش، از نظر نوع، بنیادی است و بر أساس آن، با روش تحقیق توصیفی – اسنادی در ماهیت رابطه معمار و اثر معماری بحث می نماید. از نظر نوع جزو تحقیقات کیفی است و برای تطبیق مطالعه کیفی با واقعیت جامعه هدف، از ابزار پرسشنامه استفاده می شود. سامانه اعتبار علامه طباطبایی به عنوان چارچوب نظری پژوهش انتخاب شده است. یافته ها: تحلیل دانش موجود در این ادبیات نظری فلسقه معماری و مبانی نظری معماری معاصر نشان می دهد که برای پردازش اطلاعات پدیده های خارجی به سامانه حسی به عنوان میانجی نیاز است. بدون شناخت عمیق از این سامانه حسی، فعالیت و تداوم کارکرد سامانه شناختی انسان به عنوان سوژه تحلیل کننده مقدور نیست. درعمل، بود و نبود دستگاه ذهن، وابسته به این سامانه حسی است، سامانه ای که همواره یکی از زیرسامانه های «نظام ادراک انسان» به شمار می آید. نتیجه گیری: بر اساس مفاهیم اساسی مطرح شده توسط علامه طباطبایی و تحلیل های صورت گرفته در حوزه فرآیند طراحی معماری، می توان اینگونه جمعبندی نمود که دریافت اطلاعات مورد نیاز سامانه ادراک، تنها به طریقه ابزار حسی میسر می شود، و هر گونه ادراک مافوق تجربه، غیرممکن است.
ارتقاء کیفیت طراحی مسیرهای پیاده در محدوده تاریخی و میراثی شهر تهران با هدف توسعه گردشگری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء کیفیت طراحی مسیر های گردشگری پیاده روی در مسیر های گردشگری منتخب در شهر تهران است و شناسایی چالش و مشکلات این مسیرها و انتظارات گردشگران از این مسیرها است. روش ها: با روش تحقیق تحلیلی و توصیفی، داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری می شوند تا بتوان نسبت به بررسی های میدانی با ابزار «پرسشنامه محقق ساخت» اقدام نمود. جامعه مورد مطالعه شامل 384 نفر از خبرگان در رشته های گردشگری، مدیریت و طراحی شهری، کسبه خیابان 15 خرداد و گردشگران این منطقه است. روش نمونه گیری، ساده و تصادفی است. برای بررسی روایی محتوایی و صوری از تایید اساتید صاحب نظر حوزه مدیریت و طراحی شهری بهره گرفته شده، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس اس 2023 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در دو بخش کمی و کیفی تقسیم بندی می شود؛ که برای پاسخ به سوالات پژوهش در بخش کمی از یافته های تحلیلی نرم افزار اس پی اس اس 2023 استفاده شده است. یافته های کیفی پژوهش شامل شناسایی و معرفی پنج عامل اصلی تاثیرگذار در ارتقا کیفیت مسیر های گردشگری پیاده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، پنج محور شامل نقش تنوع کاربری، سرزندگی، انعطاف پذیری فرهنگی، اهمیت به محیط زیست و دسترسی در کیفیت طراحی مسیر های گردشگری پیاده بررسی را به صورت جدی مورد تاکید قرار می دهد، موضوعی که بر مبنای هدف اصلی پژوهش، با آخرین دستاوردهای پژوهشی تحلیل شده، هماهنگ است.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
آینده های بدیل هویت نزد معماران و شهرسازان ایران مبتنی بر روش تحلیل لایه ای علّی(CLA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مفهوم "هویت" به عنوان یکی از پرمخاطب ترین و پربحث ترین موضوعات معماری و شهرسازی، همواره در مقالات و مطالعات این حوزه محل بحث و مداقّه بوده است. اما قرائت های گوناگون و عدم مفاهمه بر سر این مفهوم به نوعی سردرگمی در سیاست ها و برنامه ریزی ها انجامیده است. در این میان آینده پژوهی می تواند به مثابه یک فراپارادایم با بررسی ذهنیت و تصاویر افراد از آینده به تصمیم سازی و برنامه ریزی های دقیق تر کمک شایانی نماید. پژوهش حاضر سعی دارد با قدمی هرچند مختصر به سوی آینده، به این سوال پاسخ دهد که آینده های بدیل هویت معماری و شهرسازی ایران کدامند؟ روش ها: این پژوهش به عنوان یک پژوهش بنیادی، در سنت پژوهش های کیفی، بر اساس مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. برای فهم عمیق تر ذهنیت مشارکت کنندگان ابتدا با به کارگیری روش تحلیل تم، مضامین اصلی و فرعی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل لایه ای علّی (CLA)، با بازخوانی مضامین اصلی و فرعی، گزاره های اصلی در هر لایه طبقه بندی و تصاویر بدیل آینده از مفهوم هویت احصاء گردیده است. یافته ها: یافته های پژوهش گویای آن است که تصاویر آینده ی هویت در ذهنیت معماران و شهرسازان شامل چهار تصویر بدیل است که عبارتند از: "کفایت آیدنتیتی و پایستگی تکنولوژی"، "برساخت فاجعه و آینده ناچار"، "بازگشت به خلوص" و "فرزانگی و خلق هویت فربه". نتیجه گیری: تصاویر به واسطه قدرت خود در جهت دهی اراده ها، از عوامل مؤثر در شکل گیری آینده اند. نتایج پژوهش چهار اراده بر ساخت آینده هویت معماری و شهرسازی در ایران را نشان می دهد.
کارکرد برنامه ریزی تعاملی در دوره معاصر از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: طی سده 1960 تا 1980 میلادی برنامه ریزی شهری از یک نگاه کاملا نخبه گرایانه و عاری از ارزش به یک مدل مشارکتی و مبتنی بر ارزش رسید. در این راستا برنامه ریزی تعاملی به عنوان یکی از مهم ترین میراث معاصر شهرسازی مورد توجه حرفه مندان این رشته قرار گرفته است. هدف از پژوهش شناسایی عوامل موثر بر برنامه ریزی تعاملی از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر است. روش ها: روش پژوهش به لحاظ نوع کاربردی و با روش ترکیبی (کمی-کیفی) انجام شده است. پس از استخراج شاخص ها از طریق مرور منابع، تعداد 175 پرسشنامه توسط حرفه مندان رشته شهرسازی تکمیل شده است. آلفای کرنباخ داده ها محاسبه شده و سپس روش تحلیل عاملی اجرا شده است. یافته ها: آلفای کرنباخ داده ها عدد 0.930 بوده است که حاکی از پایایی بالایی داده های پژوهش جهت ادامه تحلیل است. یافته های پژوهش پس از 10 چرخش واریماکس تعداد 6 عامل با واریانس قریب به 60 درصد (58.63) را جهت استخراج نشان داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر، درمجموع عواملی نظیر سهیم نمودن شهروندان، دادن قدرت شهروندی به آن ها، شفاف سازی و آگاهی بخشی، نهادهای پشتیبان، کثرت گرایی و تکثرگرایی و حس تعلق و مسئولیت شهروندان بر این نوع از برنامه ریزی ها تاثیر دارد و لذا پیشنهاد می شود مدیران، برنامه ریزان، طراحان و تمامی عوامل موثر بر برنامه ریزی شهری، عوامل ذکر شده را به منظور ارتقا تعامل مورد توجه قرار دهند تا برنامه ریزی های تعاملی به عنوان یکی از میراث معاصر شهرسازی زمینه مشارکت و تعامل و در نتیجه اثربخشی بیشتر را فراهم آورد.
بازخوانی چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری کلانشهر تهران از دیدگاه واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: رشد جمعیت شهرهای بزرگ ایران و عدم توجه به اصول مدیریتی در برنامه ریزی شهری در سال های اخیر مسایل زیادی را برای شهروندان و برنامه ریزان بوجود آورده است که شهرها را به سمت ناپایداری سوق می دهند. تهران به عنوان پایتخت ایران با مشکلات شهری فراوان مواجه است و این عوامل، ادامه حیات این شهر را با چالش های جدی مواجه خواهد ساخت. شناسایی شاخص های پایداری توسط مقاله های بسیاری ارزیابی شده اند ولیکن به شاخص های ناپایداری که به چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری دامن می زنند کم تر توجه شده است؛ درهمین راستا هدف تحقیق حاضر شناسایی چالش های ناپایداری در برنامه ریزی شهری کلانشهر تهران می باشد. روش ها: این پژوهش با روش بازخوانی شاخص های مرتبط با پایداری شهری به ارزیابی شاخص های ناپایداری در برنامه ریزی شهری از دیدگاه واقعی پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهند عمده شاخص های ناپایدار برنامه ریزی شهری در سه شاخص اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی خلاصه شده اند. در شاخص اقتصادی مولفه های ناپایدار در برنامه ریزی شامل عدم قطعیت در سیاست های اقتصادی، قیمت مسکن، مسکن غیراستاندارد، درآمد، اشتغال، بیکاری، هزینه زندگی و زنان سرپرست خانوار؛ در شاخص محیط زیستی شامل تغیییرات آب وهوایی، جزیره گرمایی، سیل، مدیریت حمل ونقل، امنیت انرژی، آلودگی صوتی وهوا، ترافیک شهری، کیفیت و کمیت آب، کیفیت دفع زباله، زیرساخت سبز شهری، محیط زیست به عنوان مساله تجملی و تغییر رویکرد به محیط زیست با تغییر افراد؛ و در شاخص اجتماعی شامل تعامل اجتماعی، دسترسی به امکانات وخدمات، آسیب های اجتماعی، احساس هویت و تعلق خاطر، روابط همسایگی، تفکیک اجتماعی، مشارکت مردم در امور شهر و امنیت ورفاه می باشند. نتیجه گیری: برای حفظ پایداری برنامه ریزی شهری، اجرای سیستم اطلاعات زمین شهری و اعمال گزینه های توسعه فعال برای کلانشهر تهران توصیه می شوند.
مدل مفهومی شهر سالم با تاکید بر آموزه های اسلامی: تعامل محیط زیست سالم و بهزیستی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هر زمان از معماری داخلی صحبت میشود، موضوعی تزیینی به ذهن افراد مبتدی میرسد؛ و هر زمان از ساختمان سالم سخن به میان می آید، گمان میکنند که تنها به عناصر و جزییات معماری مربوط است. هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش هوش مصنوعی در ایجاد تعامل میان «معماری داخلی» و ساختمان سالم است. روش ها: روش شناسی پژوهش با اتکا به فراتحلیل و مبتنی بر نظریه معماری سرآمد، به بررسی پهنه بزرگی از ادبیات موضوع می پردازد. فراتحلیل یا متاآنالیز با تاکید بر ترکیب آماری از نتایج مطالعات متعدد، بخش وسیعی از ادبیات تحلیلی در حوزه نقش هوش مصنوعی در معماری داخلی را پوشش میدهد. بر اساس رویکرد منتخب پژوهش از روشهای ترکیبی محاسبات ماشینی مانند فراشبیه سازی ترکیبی، خوشه بندی، تفسیر آینده نگارانه متغیرها و استخراج اندازه اثر، واریانس و رگرسیون استفاده شده است. یافته ها: نتایج عددی و یافته های کمی در بررسی ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی، نشان دهنده آن است که بیشترین ابزارهای توسعه یافته مربوط به مراحل اولیه طراحی است و در رتبه بعدی ابزارهای مربوط به مرحله بهره برداری، و سپس ابزارهای مربوط به مراحل پایانی طراحی معماری است. نتیجه گیری: دستاوردهای کیفی پژوهش نشان میدهد که مجموعه ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی از دقت تحلیلی بالایی برخوردار نیستند، به همین دلیل اغلب استفاده از آنها در مرحله ایده یابی منطقی ترست. همچنین ابزارهای توسعه یافته در بخش دوم به در حوزه شیمی ساختمان، سلامت ساکنان، رایانش زیستی، مصالح دوستدار محیط زیست و غیره مربوط است.