مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
بازآفرینی فرهنگ مبنا
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
77 - 94
حوزه های تخصصی:
مراکز تاریخی شهرهای ایران مهم ترین جاذبه های گردشگری این شهرها هستند و وجوه تمایز و خصوصیات منحصربه فرد مکانی، تاریخی و فرهنگی هر شهر را باید در همان بافت تاریخی و آثار کالبدی و معنایی به جامانده در آن جستجو کرد. سیستم شهری در بافت های تاریخی که یکی از ارکان ارزشمند و هویت بخش در شهرها هستند، مشکلات فراوانی دارند؛ بنابراین، در این راستا مدیریت شهری نیاز به شناسایی و تبیین مسائل سیستم شهری دارد و از آنجایی که اجرای هر طرح یا برنامه،دردرجه اول به شناخت تنگناها و امکانات،تعیین اهداف، راهبردها و سیاست ها نیازدارد. مقاله حاضر بر آن است تا با شناخت فرصت ها، تهدیدهای موجود در بافت تاریخی با رویکرد بازآفرینی، فرهنگ مبنا به استخراج راهبردها و سیاست های احیا دست یابد. بدین منظور پس از معرفی محدوده مرکزی-تاریخی مراغه، مؤلفه های اصلی احیای فضاهای تاریخی شهرها در قالب ماتریس سوات در محدوده بافت تاریخی ارزیابی شده است. سپس با توجه به اینکه همه راهبردها به طور یکسان قابلیت اجرایی ندارد، راهبردها را برمبنای اصول و معیارهای مدیریت راهبردی، طی مطالعات پرسشنامه ای از مسئولان و متخصصان شهری با استفاده از روش الکتره اولویت بندی کرد. از این رو راهبردها به ترتیب عبارت اند از: 1. تبدیل بناهای تاریخی به مکان های مورد استفاده گردشگران (هتل، رستوران و موزه)؛ 2. تغییر ترکیب فعالیتی محدوده و جایگزینی فعالیت های گردشگری و پذیرایی؛ 3. ساماندهی فعالیتی بازار و بازسازی بازارچه ها، بالاترین اولویت را برای احیای بافت تاریخی دارند.
کاربرد تحلیل عرصه های تصمیم گیری در بازآفرینی فرهنگ مبنا، با رهیافت گردشگری در محله های تاریخی (مطالعه موردی: محله ظهیرآباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
511 - 530
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقتصاد ملی و بین المللی کشورها در دو دهه پایانی سده بیستم میلادی و لزوم تعدیل شیوه های مداخله در نواحی شهری براساس نیازهای محلی، سبب شده است ابزارهای سنتی به کار گرفته شده برای تجدید حیات شهرها که به تنهایی توان رویارویی با علل بروز افت شهری ندارند به چالش دچار شوند. حرکت دیدگاه ها از مداخلات بزرگ مقیاس، پروژه محور و دولت محور به سوی بازآفرینی محلی و فرایندمحوری با تکیه بر ظرفیت های درونی و مشارکت محور، از ویژگی های بارز بازآفرینی شهری فرهنگ مبناست. در این میان، گردشگری فرهنگی به عنوان تسهیل کننده این بازآفرینی، در حال تبدیل شدن به رهیافتی کارآمد و پایدار است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربردی حاضر، تبیین ارتباط این دو مقوله با استفاده از روش/ فن تحلیل عرصه های تصمیم گیری در توسعه گردشگری فرهنگی محله تاریخی ظهیرآباد منطقه 20 شهرداری تهران است. نتایج نشان می دهد این روش/ فن با قابلیتی که در ارتباط گیری گسترده با طیف وسیعی از عوامل تأثیرگذار بر فرایند بازآفرینی دارد به همراه تقویت اقتصاد و ساختار مدیریت محله ای، در اولویت برای آغاز برنامه ریزی بازآفرینی این محله قرار دارد.
تدوین چارچوب مفهومی کاربست اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (مورد پژوهی: بافت تاریخی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
229 - 245
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی شهرهای ایران، در فرآیندی قهقرایی که بیش از هشت دهه از عمر آن می گذرد، تبدیل به محدوده هایی شده اند، با شرایطی ناسازنما [پارادوکسال] که علی رغم برخورداری از بیشترین بالقوگی توسعه فرهنگی و حضور پرتعداد عناصر ارزشمند میراثی، به دلیل دگرگونی و فروپاشی بنیان های دیرپای اجتماعی، امکان بهره مندی از امتیازات توسعه اقتصادی متوازن و استفاده بهینه از داشته ها و ثروت فرهنگی نهفته در بافت، از آن سلب گردیده است. بازآفرینی شهری، با تأکید بر لزوم توسعه یکپارچه شهری، امکان استفاده مؤثر و فعال از میراث تاریخی و معماری شهرها را در چرخه ای که می توان در آن به رونق و توان مضاعف اقتصادی دست یافت، و توجیهی محکم در امتداد و حفظ بنیان ها و ساختارهای تاریخی داشت، در دستور کار قرار داده است. بازآفرینی شهری، مجموعه ای از اقدامات و رویکردهای متنوع را در رویارویی با مسائل مربوط به توسعه معاصر شهری مدنظر د ارد، و به منظور بهترین و کارآمدترین استفاده از بافت های تاریخی، راهبردها و سیاست های منطبق با فرهنگ را طی گذاری از رویکردهای فرهنگی در بازآفرینی تا تثبیت بازآفرینی فرهنگ مبنا پشت سر نهاده است. بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا از جمله رویکردهای متأخری است که اهداف احیاء و تداوم حیات شهری در بافت های تاریخی را همزمان دنبال می کند ، و بر اهمیت نقش فرهنگ [در معنایی فراگیر و جامع] و به کارگیری صنایع خلاّق به مثابه عامل اصلی محرّک بازآفرینی و آفرینش مکان تأکید می ورزد. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی بوده است، مطالعه ای تفسیری - تحلیلی را با هدف برقراری انسجام و پیوند میان اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا و راهبردها و سیاست های قابل اتخاذ در بافت های تاریخی به انجام رسانده است. بدین منظور، پس از استخراج و دسته بندی اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا که از طریق تحلیل محتوایی و جمع بست فهرستی از منابع معتبر به دست آمده، بخشی از بافت تاریخی شهر شیراز، به عنوان محدوده ی منتخب اقدامات بازآفرینی فرهنگ مبنا یا قلمرو فرهنگی همگانی، تعریف گردیده است. برشمردن معیارها و روند به گزینی محدوده هدف بازآفرینی، و بازخوانی ویژگی های زمینه ای، منجر به ارائه ی الگوی راهبردی چندلایه در تعریف شیوه ها و سیاست های اقدام در بافت تاریخی گردیده است.
تدوین الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا مبتنی بر رویدادمداری (نمونه موردی: بافت قدیمی شهر سمنان، محله اسفنجان)
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی طلایه دار هویت و فرهنگ شهرهای امروز هستند. هویت، تاریخ و فرهنگ سازندهء بنیاد و شالودهء یک اجتماع و مردم آن است. امروزه به علت ورود مدرنیسم به ابعاد مختلف زندگی انسان، اجتماع و شهر، شاهد غفلت از سنت و تاریخ و درپی آن، فرسودگی بافت تاریخی هستیم. با گسترش نظریات در خصوص شیوهء مداخله در بافت تاریخی، تمرکز ویژه بر کالبد بوده که خود امری ضروری ست؛ اما کافی نه! غفلت از ابعاد اجتماعی، رفتاری و فرهنگی فضا، باعث بی جان شدن بافت تاریخی شده و آن را در بهترین حالت، تبدیل به موزه نموده که در آن، جریان رفتاری ویژه ای رخ نمی دهد. هدف پژوهش حاضر، بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا بافت تاریخی سمنان، از طریق رویدادمداری می باشد. سعی بر این است که علاوه بر احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت پاسخدهی، بتوان فرهنگ و پیشینه شهر و ملت آن را بازشناسانده و رنگ و بوی دیگری به بافت داد؛ رنگ و بویی از جنس حضور، زندگی و حیات! مقصدی جاذب برای ساکنین، شهروندان، مسافرین و گردشگران! محفلی برای شناساندن تاریخی و فرهنگ غنی شهر سمنان و معرفی اثار فاخر معماری و شهرسازی آن! محور اصلی پژوهش، ارتقا حضورپذیری و زیست پذیری در محله اسفنجان و در گام بعدی، طراحی بستری مطلوب، به منظور بروز رویدادهای متنوع به منظور احیاء فرهنگ و هویت بافت و تبدیل بافت تاریخی و به ویژه محله اسفنجان، به عنوان مقصد گردشگری و فراغت در شهر و استان سمنان، می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیل می باشد. در ابتدای امر، به بررسی ادبیات و مبانی پژوهش پرداخته شده است. سپس در گام دوم، طی بررسی و واکاوی تجارب صورت گرفته در این زمینه، معیارهایی را برای مکانیابی بستر رویداد، شناسایی نموده و با انطباق آن با پتانسیل های بالقوه و بالفعل بافت، بستر مناسبی را برای بروز رویداد، برگزیدیم. درنهایت بر طبق اهداف راهبردی پژوهش، سیاست هایی وضع نموده و دو گزینه پیشنهادی را مطرح کرده ایم. سپس از طریق تکنیک نمره دهی بر طبق توانایی محقق ساختن اهداف موردنظر پژوهش، گزینه برتر را انتخاب نموده و طرح نهایی را بر اساس آن، ارائه داده ایم.
رویکردی نوین به بازآفرینی شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
54-63
حوزه های تخصصی:
تحول بازآفرینی شهری، داستان تعامل و گاه تضاد اولویت های اقتصادی و فرهنگی بوده و این موضوع دربسترتغییر پارادایم ها و الگوهای حاکم برنظام های سیاسی-اقتصادی و تحولات اجتماعی رخ داده است. نقش فرهنگ دربازآفرینی شهری نسبت به دیگر عوامل تغییر معناداری داشته است؛ چنانچه در دهه های اخیر تاکیدات فرهنگی اصلی ترین رویکرد در بازآفرینی شهری شده است. دراین میان نظریه شهرخلاق که در چارچوب تحولات اجتماعی-اقتصادی عصر حاضر جهانی شدن را در محتوای اصلی خود داراست، از سویی توجه ویژه به سرمایه های انسانی و اجتماعی دارد و از سوی دیگردر قالب پرداختن به ویژگی های مکانی، سعی درایجاد رقابت اقتصادی، انسجام اجتماعی و تنوع فرهنگی دردستیابی به تصویری یکتا از شهر را دنبال می کند. لذا پرداختن به ظرفیت های این نظریه در عرصه بازآفرینی میتواند چشم اندازهای جدیدی را پیش روی سیاستگزاران این عرصه در کشورمان قرار دهد. پژوهش حاضر به دنبال تدقیق ادبیات شهر خلاق و تبیین جایگاه آن دربازآفرینی فرهنگ مبناست بدین منظور با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی تئوری شهر خلاق و راهبرد های برآمده از آن را مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بیانگرآن است که توجه به دو عامل اصلیِ فرهنگ و اقتصاد(رقابت) در بستر ویژگی های مکانی، نظریه شهر خلاق را در راستای بازآفرینی شهری قرار داده است. این تحقیق سازوکار چنین ارتباطی را در قالب یک مدل مفهومی ارائه نموده است؛این مدل مفهومی می تواند راهبردهایی در عملیاتی نمودن نظریه شهر خلاق به عنوان رویکرد مداخله در بافتهای هدف برنامه های بهسازی و نوسازی شهری ارائه دهد.
بازآفرینی فرهنگ مبنا با تاکید برتوسعه اجتماع محلی پایدار(موردپژوهی : بافت تاریخی محله راه ری قزوین)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
268 - 301
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی فرهنگ مبنا با تاکید برتوسعه اجتماع محلی پایدار(موردپژوهی : بافت تاریخی محله راه ری قزوین) مهرانوش مفیدی تقی قاسم شریفی شهرتاریخی قزوین با برخورداری از بافتی تاریخی واجد ارزش مرمت، حفاظت و نگهداری وبا دارا بودن پتانسیل های بسیار مناسب تاریخی وجاذبه های گردشگری، امکانات توسعه فراوانی دارد؛ با این حال، در اثر برخی سهل انگاری ها و اقدامات بی ملاحظه و نیز عدم توجه به روند فرسودگی، علی رغم وجود طرح های متعدد، مشکلات بافت درسالهای اخیرافزایش یافته است ونیازبه احیای فعالانه بافت را ضروری نشان می دهد. پژوهش حاضرضمن بررسی وتدقیق ادبیات توسعه اجتماع محلی به دنبال تبیین جایگاه آن دربازآفرینی فرهنگ مبنا است ، بدین منظور با توجه بررسی مبانی وادبیات موضوع وقرارگیری درپارادایم ساختارگرا برای راهبرد تحقیق ازروش تحقیق کیفی بهره مندشدیم وتدابیرمورد استفاده دراین روش پرسش عمیق وتحلیل محتوا می باشد که با استدلال منطقی سعی کردیم که ارتباط خوبی درمراحل تحقیق بوجود آوریم. در ادامه همچنین سازوکارچنین ارتباطی رادرقالب یک مدل مفهومی ارائه کردیم ؛ این مدل مفهومی می تواندراهبردهایی برای عملیاتی کردن رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا با توسعه براجتماع محلی به عنوان رویکرد مداخله دربافت های تاریخی محله راه ری شهر قزوین (بافتهای که رهایی آن موجب مساله شده) شهری ارائه دهد. لذا هدف اصلی این مقاله بازآفرینی فرهنگ مبنا با تاکید برتوسعه اجتماع محلی بافت تاریخی محله راه ری شهر قزوین جهت ایجاد پیوند بین جاذبه های فرهنگی ازطریق توسعه اجتماع محلی و ارتقاء تعاملات فرهنگی بر مبنای ایده بازآفرینی فرهنگ مبنا است. واژگان کلیدی: بازآفرینی شهری- بازآفرینی فرهنگ مبنا- توسعه اجتماع محلی
برنامه ریزی راهبردی گردشگری شهری با رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های تاریخی مطالعه موردی: بافت قدیم شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
53 - 66
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی فرهنگ مبنا و گردشگری فرهنگی، دو روی سکه نوسازی بافت های ارزشمند شهری محسوب می شوند؛ اولی فرایندی همه جانبه برای نجات بافت قدیم شهر از اضمحلال کالبد و فعالیت و دومی رهیافتی کارآمد با بُن مایه مشارکت مردم، میراث فرهنگی و هنر در بسیج نیروهای اجتماعی و فرهنگی بافت قلمداد می شوند. در این مقاله تعامل این دو در چارچوب برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری فرهنگیِ بافت قدیم شهر رشت که محدوده محلات زاهدان و ساغریسازان را در بر می گیرد، مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی بوده و از ترکیبی از ابزارهای کیفی و کمی شامل پرسشنامه و جداول تحلیل عوامل درونی و بیرونی برای طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که بافت قدیم شهر رشت با وجود دارا بودن منابع فرهنگی درون خود، به دلیل ضعف زیرساخت های گردشگری فرهنگی و عدم خلاقیت در کاربست فرهنگ و هنر در فرایند بازآفرینی فرهنگ مبنا نتوانسته از این منابع محلی بهره جوید. در راستای بهره گیری از این ظرفیت ها، راهبردهای دارای اولویت به همراه سیاست های اجرایی و برنامه اقدامات به منظور فعالسازی این ظرفیت ها برای توسعه گردشگری فرهنگی در عین حفاظت فعال از هویت و میراث بافت، تدوین شدند. ایجاد جاذبه های گردشگری نو و متفاوت با احیای سنت های آیینی و بومی بافت و ارائه به گردشگران، بهسازی بناهای تاریخی با تزریق فعالیت های جاذب برای گردشگران و پیاده راه سازی محور دارای قابلیت بازار_ خواهر امام _زرجوب از جمله با اولویت ترین راهبردهای تدوین شده برای بازآفرینی فرهنگ مبنا از طریق گردشگری شهری در بافت قدیم شهر رشت محسوب می شوند.
شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده های تاریخی شهرهای ایران؛ مورد مطالعه: محله فیض آباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
105 - 120
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تجربه های جهانی اخیر حکایت گر آن است که رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی شهری به ویژه در محدوده های تاریخی- فرهنگی داشته است. در تجربه های شهری یک دهه اخیر ایران نیز با توجه به سابقه غنی فرهنگی، توجه به این موضوع رو به افزایش بوده است. یک تحلیل کل نگر به مطالعات موجود نشان می دهد فرایند روشنی برای شناسایی و تدوین استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا ارائه نشده و عمدتاً به دستاوردهای تجارب پرداخته شده است. هدف پژوهش: دستاورد اصلی پژوهش ارائه فرایندی جامع در راستای چگونگی شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا است، به گونه ای که اولویت های استراتژی ها براساس ماهیت محدوده تعیین می شود. روش پژوهش: مبتنی بر مورد پژوهشی محدوده تاریخی فیض آباد در کرمانشاه، به عنوان محدوده ای با دارایی های فرهنگی قابل توجه و تجربه پروژه های فرهنگی معاصر، این پژوهش ترکیبی از روش های کیفی و کمی بوده و از تحلیل محتوا، تحلیل تفسیری-تاریخی و تحلیل چیدمان فضا جهت دستیابی به استراتژی های متناسب با محدوده بهره می گیرد. در فرایند شناسایی استراتژی ها، ابتدا براساس تحلیل ادبیات جهانی یک مدل مفهومی جامع در زمینه استراتژی ها و سیاست های کاربردی در بازآفرینی فرهنگ مبنا تدوین شده است. چهار گام تحلیل تحولات دارایی های فرهنگی، شناسایی پروژه های فرهنگی در محدوده و سپس سنجش تصویر ذهنی ساکنان نسبت به این پروژه ها، اولویت بندی استراتژی های مستخرج از مدل مفهومی براساس نظرات متخصصین و ساکنان و در نهایت مکان مندکردن استراتژی ها فرایند روشنی برای اتخاذ استراتژی های مناسب جهت بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده تاریخی کرمانشاه و دیگر شهرهای تاریخی ایران فراهم می آورد. نتیجه گیری: مبتنی بر فرایند پیشنهادی این پژوهش در محله فیض آباد کرمانشاه چهار استراتژی نقش آفرینی بازیگران محلی، ارتقاء کیفیت محیط شهری، استفاده مجدد از ابنیه باارزش و ساختمان های کنار گذاشته شده و توسعه مختلط، در دسته اول اولویت قرار می گیرند.
ارزیابی عوامل موثر بر گردشگری در بافت تاریخی با رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا (محدوده مورد مطالعه: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
265 - 292
حوزه های تخصصی:
یکی از اجزای طرح های بازآفرینی گسترش گردشگری فرهنگی و بازاریابی مکان است که موجودیت بافت های تاریخی را به عنوان بستر واجد ارزش های تاریخی-فرهنگی موردتوجه قرار می دهد. درکنار چنین رهیافتی، حفظ، احیا و به روزرسانی ارزش های فضایی-کالبدی، بصری و زیبایی شناسانه بافت های شهری کهن برای مطلوبیت بخشیدن به آن هاست که در این مقاله به آن پرداخته شده است. شهر بابلسر به عنوان یکی از شهرهای ایران با قابلیت گردشگری در شمال کشور در حوزه عوامل مؤثر توسعه گردشگری در بافت های تاریخی را موردمطالعه قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش، کاربردی و روش گردآوری داده ها کمّی با بهره گیری از پرسشنامه بوده و تجزیه وتحلیل داده ها نیز از طریق آزمون رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بازآفرینی فرهنگ مبنای بافت تاریخی شهر، عاملی در توسعه گردشگری پایدار شهر بابلسر است و از طریق تقویت عوامل مؤثر بر آن (فرهنگ بومی و صنایع خلاق محلی، هنر، صنایع دستی سنتی و حفظ ساختمان های تاریخی) تحقق پذیر است. همچنین بازآفرینی بافت فرهنگی-تاریخی شهر با رویکرد توسعه گردشگری شهری در ایران به طور عام و در شهر بابلسر به ویژه ارتباط تنگاتنگی دارد. هم زمان باوجود فرصت های منحصربه فردی این بافت ها چه از منظر جاذبه های کالبدی و معماری و چه از منظر آیین ها و سنن تاریخی، مشکلات بازآفرینی بافت، کمبودهای شدید زیرساخت های گردشگری و دیدگاه های محدود و گذرای مدیریت شهری می توانند از بزرگ ترین موانع فعال سازی ظرفیت های آن ها در این زمینه باشند.
بازآفرینی فرهنگ مبنای مراکز شهری با تاکید بر احیای عناصر تاریخی و ایجاد فضاهای هویتمند؛ مطالعه موردی: مرکز شهر تکاب
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان راهکاری نوین توانسته با بهبود توسعه ویژگی های منحصربه فرد مکان، پاسخگوی از دست رفتن معانی مکان ها و تفاوت ها و تمایزات، به شکل گیری تصویری دوباره و قوی تر از قبل و تا حد ممکن منحصربه فرد، برای برون رفت از مشکلات موجود در مراکز شهری و بافت های با ارزش تاریخی کمک نماید. در این پژوهش نیز سعی شده است تا جایگاه بازآفرینی فرهنگ مبنا در امر کیفیت بخشی به محدوده تاریخی و فرهنگی شهر تکاب شناسایی گردد و متناسب با آن به ارائه راهکارهای طراحی در این مکان اقدام شود. روش تحقیق این مطالعه، بصورت توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری داده ها بر اساس شیوه های میدانی و کتابخانه ای بوده و ابزارهای لازم برای این امر شامل: مطالعه کتب، مقالات، اسناد و طرح های توسعه شهری، مصاحبه ژرف کاوانه با اهالی، پرسشنامه و مشاهده بوده و برای نظرخواهی از کارشناسان و بومی سازی معیارهای مربوطه، تکنیک دلفی به کار برده شده است. در ادامه به منظور تدقیق معیارها و انتخاب سیاست های مناسب از تکنیک سوات نیز بهره گرفته شده است. در پایان اطلاعات به دست آمده دسته بندی و توسط نرم افزارهای آماری همچون SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس نتایج بدست آمده به ارائه چارچوب طراحی شهری و راهنمای طراحی شهری مبتنی بر بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده مورد نظر اقدام گردیده است.
تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های فرسوده و نیازسنجی مشارکتی جهت اولویت بندی راهبردها با استفاده از الگوی تلفیقی SWOT-QSPM (مطالعه موردی: محله کوشک عباسعلی شیراز)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
128-149
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر، توجه به منابع فرهنگی به عنوان موتور محرک بازآفرینی شهری به طور فزاینده ای به یک موضوع اصلی در مطالعات شهری تبدیل شده است؛ بطوریکه محققان زیادی به مشارکت راهبردهای فرهنگی در بازآفرینی شهری تأکید کرده اند؛ ولی هنوز به تجربه موفقیت آمیزی از استفاده منابع فرهنگی جوامع محلی در پروژه های بازآفرینی شهری دست نیافته اند؛ در حقیقت راز موفقیت استفاده از منابع فرهنگی در بازآفرینی شهری در بسیج جامعه و آموزش های حمایتی نهفته است، نه یک رویکرد فرهنگی توسط متخصصین و مدیریت شهری. در این تحقیق به تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فرسوده کوشک عباسعلی و نیازسنجی مشارکتی ساکنین پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف توصیفی- تحلیلی و از لحاظ نتایج کاربردی است. گرد آوری اطلاعات از طریق بررسی منابع کتابخانه ای/ اسنادی؛ روش میدانی و پرسشنامه کسب شده است. حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران 105 خانوار تعیین شده است. روش تحلیل براساس الگوی تلفیقی SWOT-QSPM می باشد؛ به این صورت که پس از سنجش وضعیت محله، راهبردهای مورد نظر در ماتریس SWOT تدوین شده و راهبرد های تدوین شده با استفاده از مدل QSPM و ضریب نرمال شده هریک از عوامل داخلی و خارجی براساس امتیازدهی و نیاز سنجی ساکنین محله اولویت بندی شدند. با توجه به امتیازات راهبردها، راهبرد های بعد عملکردی در اولویت بالاتری قرار دارند. بنابراین طبق نتایج اولویت بندی راهبردها در این مطالعه می توان اذهان داشت؛ رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله کوشک عباسعلی، از طریق بسترسازی، مقدمه سازی و استفاده مستمر از سلیقه و فرهنگ ساکنین و پیش بینی پروژه های پیشگام فرهنگی به موفقیت می انجامد. همچنین کاربرد مدل های تلفیقی در نیازسنجی مشارکتی و تشخیص درست و به موقع نیازهای محلی، افزون بر تصمیم سازی مناسب می تواند تسهیلگر اجرای طرح های توسعه محلی باشد.
سنجش تاثیر مولفه های بازآفرینی فرهنگ مبنا بر توسعه پایدار گردشگری در بافت فرسوده تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود بافتهای فرسوده سبب شده است که بازآفرینی شهری جزء مهمترین دغدغه های برنامه ریزان کشورمان باشد. این مسئله وقتی در بافت تاریخی رخ میدهد ابعاد جدی تری به خود می گیرد چرا که با روند رو به افزایش فرسودگی هویت تاریخی و فرهنگی یک شهر به خطر می افتد. بافت تاریخی شهرها مهمترین بستر کالبدی-فضایی ارزشهای فرهنگی محسوب میشود.رویکرد منتخب پژوهش بازآفرینی فرهنگ محور می باشد. هدف از انجام پژوهش سنجش تاثیر بازآفرینی فرهنگ مبنا (متغیر مستقل) بر توسعه پایدار گردشگری (متغیر وابسته) و ارزیابی وضعیت شاخص های هر یک از دو مفهوم در محدوده مورد مطالعه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (0.935) به دست آمده است. برای تحلیل داده ها رگرسیون چند متغیره آماری تی تک نمونه با استفاده از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین بازآفرینی فرهنگ مبنا و توسعه پایدار گردشگری همبستگی قوی و رابطه مستقیم وجود دارد و این دو شاخص بر یکدیگر تأثیر گذارند. همچنین نتایج نشان داد که متغیر مستقل بیشترین همبستگی را به ترتیب با شاخص امکانات خدماتی و رفاهی، زیست محیطی، اجتماعی، مدیریت شهری، فرهنگی، تکنولوژی و کالبدی دارد. نتایج آن بیانگر این بود که شاخص اقتصادی در مفهوم توسعه پایدار گردشگری در وضعیت نامطلوب در ارزیابی وضعیت شاخص های مفهوم بازآفرینی شاخص عملکرد در وضع نامطلوب نسبت به سایر شاخص ها قرار دارد.
تحلیل چالش های بازنمایی فرهنگ در محور لاله زار با تاکید بر بازآفرینیِ فرهنگ مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
64 - 85
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که با توجه به پتانسیل کالبدی و فرهنگی پهنه خیابان لاله زار و قدمت تجاری، فرهنگی، هنری و سیاحتی این محدوده، «عناصر و عوامل فرهنگی چه نقشی در بازآفرینی شهری در بافت لاله زار دارد؟» بر این اساس هدف از این مقاله شناسایی ساختار حاکم بر بافت قدیمی لاله زار و ارائه راه کارهایی برای بازآفرینی فرهنگ مبنا است. انگاره «بازآفرینی فرهنگ مبنا» به عنوان گزینه ای موفق در عرصه «مرمت و حفاظت شهری» است. در این رویکرد، «ایجاد شهر- فرهنگ» و «شهر- رویداد» در باززنده سازی بافت های قدیمی که به لحاظ قدمت تاریخی، میراث کالبدی سرشار از یادمان های تاریخی است نقش محوری ایفا می نماید. روش مطالعه کیفی و ابزار اصلی آن مصاحبه عمیق و تحلیل داده ها با استفاده از مدل SWOT است. بر اساس این روش، نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید های پیش روی ساختار جتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فعالیت های همگانی، سیما و منظر، تردد و دسترسی و محیط زیست محدوده ی خیابان لاله زار شناسایی و تحلیل شده است. نتایج حاکی است که نقاط ضعف زیادی در مقابل نقاط قوت و در مقابل فرصت های بیشتری در مقابل تهدید های پیش روی محله لاله زار وجود دارد. بنابراین لازم است که با ارائه راهبردهای مناسب از جمله راهبردهای متمرکز و با تأکید بر بهبود وضع موجود، در جهت از بین بردن نقاط ضعف و خنثی کردن تهدیدهای موجود اقدام نمود تا در زمینه بازآفرینی شهری به وضعیت مطلوب تری دست یافت. با هدف بازآفرینی فرهنگ مبنا وضعیت نهایی راهبردی محدوده بیشتر به سوی تامین زیرساخت های تجدید حیات مکان های فرهنگی بافت قدیم و احیای خاطره جمعی است. تحقق این سیاست با اقداماتی از قبیل تغییر کاربری ها و پویایی ابنیه قدیمی، به ایجاد کاربری های فرهنگی تفریحی باورپذیر منجر می شود.
ارزیابی بهره گیری از قابلیت های هنر عمومی در بازآفرینی فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: محله عودلاجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای نوین بازآفرینی جهت ارتقا کیفیت بافت های فرسوده بازآفرینی با رویکرد فرهنگ مبنا است. در این راستا بهره گیری از هنر و فرهنگ به عنوان یکی از راهکارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی بهره گیری از قابلیت ها و توانایی های اجرایی هنر عمومی در دو بعد دائمی و موقت و میزان تأثیرگذاری هنر عمومی در ابعاد اجتماعی-فرهنگی، زیبایی شناسی کالبدی و اقتصادی جهت بازآفرینی بافت فرسوده محله عودلاجان واقع در منطقه 12 شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش توصیفی –تحلیلی است. با بررسی مطالعات مرتبط شاخص های هنر عمومی در دو بعد دائمی (مبلمان، فضای سبز و گیاهان رونده، نقاشی دیواری، احیای بنای تاریخی، کافه و رستوران، کتابخانه، مجسمه، المان، طراحی ورودی و پل) و موقت (نمایش خیابانی، مسابقات، نمایشگاهِ و جشنواره، اسکان هنرمندان، کارگاه آموزشی، صداگذاری، نور و صدا، پخش فیلم) تدوین گردید.جامعه آماری پرسشنامه ساکنان محله عودلاجان می باشند که با توجه جمعیت محله، 16943 نفر با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت تحلیل پاسخ شهروندان از تحلیل معادلات ساختاری در نرم آموس گرافیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد هنر عمومی دائمی و موقت باعث توسعه اقتصادی، توسعه زیبایی شناسی کالبدی و توسعه اجتماعی-فرهنگی در محله عودلاجان می شوند که از این میان در هنر عمومی دائمی شاخص کافه و رستوران بیشترین و پل کمترین تأثیر را دارد. در هنر عمومی موقت نیز شاخص پخش فیلم بیشترین تأثیر و کمترین تأثیر را شاخص صداگذاری دارد.
الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا در راستای توسعه پایدار گردشگری بافت تاریخی شهر اصفهان با نقش تعدیل کننده راهبردهای مبتنی بر فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
27 - 40
حوزه های تخصصی:
بافتهای تاریخی به عنوان قلب تپنده شهر به لحاظ دارا بودن قدمت، میراث کالبدی مهمترین بستر کالبدی-فضایی ارزشهای فرهنگی محسوب میشود. هدف از انجام این پژوهش ارائه ی الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا در راستای توسعه پایدار گردشگری در بافت تاریخی شهر اصفهان است این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر مبنای راهبرد پژوهش از نوع پیمایشی است و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد پردازش قرار گرفت نتایج حاصل از آزمون های پایداری و روایی شاخص بیانگر آن بود که مدل دارای پایایی و روایی مطلوبی می باشد. نتایج حاصل از بارهای عاملی نشان داد که مولفه فرم با بالاترین ضریب مسیر دارای بیشترین تاثیر بر بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت تاریخی شهر اصفهان بوده است همچنین در مبحث سنجش توسعه پایدار گردشگری بود خدماتی و رفاهی با بالاترین ضریب مسیر بیشترین تاثیر گذاری را بر این شاخص دارد. آزمون آماری T مربوط به مدل مفهومی تحقیق رابطه بین بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان متغیری مستقل و توسعه پایدار گردشگری به عنوان متغیر وابسته را تایید می کند. همچنین نتایج مدل معادلات ساختاری بیانگر آن است که مصرف فرهنگی در بافت تاریخی شهر اصفهان در رابطه بین بازآفرینی فرهنگ مبنا و توسعه پایدار گردشگری به عنوان تعدیل گر عمل خواهد کرد این در حالی است که دو مولفه دیگر (تولید فرهنگ و رویداد هنری مشارکتی) در تعدیل رابطه بین بازآفرینی فرهنگ مبنا و توسعه پایدار گردشگری بی تأثیر می باشند.
برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری اصفهان با تاکید بر بازآفرینی فرهنگ مبنا، مطالعه موردی: منطقه 3 شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
77 - 94
حوزه های تخصصی:
در بازآفرینی فرهنگ مبنا، عامل فرهنگ به عنوان یک راهبرد توسعه ای بسیار مهم در مقیاس محلی و جهانی مطرح است. کارشناسان اذعان دارند مسئولین شهرها بر نقش تأثیرگذار فرهنگ به عنوان محرک و سیاست مداخله ای بر بازآفرینی شهری و گسترش توسعه گردشگری شهری تأکید می نماید. ارتباط زیادی بین فرهنگ و توسعه گردشگری شهری وجود دارد.این پژوهش با رویکرد پیمایشی به برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری منطقه 3 اصفهان با تاکید بر بازآفرینی فرهنگ مبنا پرداخته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و حجم نمونه پژوهش 384 نفر بوده است. نتایج نشان داد عناصر تاریخی منطقه 3 شهر اصفهان به لحاظ کالبد، عملکرد، ارزش معماری نقش زیادی در توسعه گردشگری شهری منطقه دارند. آداب و رسوم، فرهنگ مهمان نوازی و رفتاری مردم در جذب گردشگری شهری نقش زیادی دارد. همچنین نتایج نشان داد از جمله برنامه ها و فعالیت هایی که باید در برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری منطقه 3 اصفهان مدنظر مسئولان و مدیران شهری قرار گیرد ساماندهی، مرمت و حفاظت عناصر تاریخی شامل حمام های تاریخی، مساجد و ... باید باشند. در این بین باید به احیای هویت فرهنگی و ایجاد حس تعلق مکانی در بافت های تاریخی منطقه نیز توجه نمود. بررسی میانگین مولفه های تاثیرگذار بر توسعه گردشگری شهری منطقه 3 اصفهان نشان داد مراکز تفریحی تعریف شده در شهر، کاخ هشت بهشت، عناصر طبیعی موجود در منطقه3، مجموعه نقش جهان با کاربری های اطراف و عناصر تاریخی موجود در منطقه 3 شهر اصفهان بیشترین تاثیر را در توسعه گردشگری شهری منطقه 3 شهر اصفهان دارند.
امکان سنجی قابلیت های هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده (نمونه موردی: محله چهارراه مازندران سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۹۸-۸۳
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف حرفه شهرسازی در سال های اخیر، تعدیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی بافت های فرسوده شهرهای کشور می باشد. با توجه به مطالعات نظری و تجارب جهانی، بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان رویکردی جامع و اجرایی با قابلیت بهره وری از مشارکت نوآورانه ساکنان، در دستور کار پژوهش های متعددی قرار گرفته است. همچنین از استراتژی های نوین توسعه مجدد شهری می توان به محرک های توسعه که منجر به راه اندازی و هدایت توسعه در بافت های فرسوده شهری می گردند، اشاره داشت. ازجمله اهداف اصلی پروژه های محرک توسعه، دستیابی به بازآفرینی شهری است، رویکردی که به عنوان یک راهبرد جامع، برای ایجاد تغییر در یک مکان با نشانه های زوال به کار می رود. ازاین رو پژوهش حاضر، امکان سنجی قابلیت های استفاده از هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده را به عنوان هدف اصلی برگزیده است و سعی گردیده به موضوعاتی همچون شناسایی مؤلفه های هنر عمومی، میزان تأثیرگذاری آن ها و همچنین امکان سنجی استفاده از هنر عمومی در محله موردمطالعه پاسخ داده شود. این پژوهش از نوع کاربردی- توصیفی و با رویکرد کمی در محله «چهارراه مازندران شهر سمنان» با جمعیت 5504 نفر صورت گرفته است. جهت جمع آوری اطلاعات نیز با تدارک نمونه تصادفی 384 نفری (با استفاده از فرمول کوکران) و توزیع پرسشنامه از روش آماری تحلیل مدل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده و با نرم افزار لیزرل تحلیل شده است. نتایج این پژوهش بیانگر این است که از بین مؤلفه های بررسی شده به ترتیب: هنر منظر (مبلمان و فضای سبز)، هنر معماری (موزه، چایخانه، سفره خانه و آموزشگاه)، هنر زنده (نمایش خیابانی، مسابقات، نمایشگاه، اسکان هنرمندان و جشنواره)، هنر دیجیتالی (نورپردازی، صداگذاری و نمایش فیلم)، هنر نقاشی (نقاشی دیواری، گرافیتی، موزائیکی و کنده کاری) و هنر مجسمه سازی (المان، مجسمه و یادبود)، از میان گونه های متعدد هنر عمومی در محله موردمطالعه از ظرفیت و قابلیت استفاده بیشتری جهت توسعه و بازآفرینی بافت فرسوده برخوردار بوده است. در این پژوهش نهایتاً علاوه بر امکان سنجی گونه های مختلف هنر عمومی، مکان گزینی مناسب جهت استقرار آن ها ارائه گردیده که می تواند الگوی مناسبی برای بسط هنر عمومی جهت بازآفرینی بافت های فرسوده برای سایر مطالعات باشد.
ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل موثربر بازآفرینی در سکونتگاه های غیر رسمی با رویکرد فرهنگ مبنا (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزه های تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.