فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
19 - 40
حوزههای تخصصی:
فناوری های هوش مصنوعی، در مقایسه با مصنوعات پیشین دارای قابلیت هایی جدید هستند که مسائل اخلاقی متفاوتی را مطرح می کند. از جمله این مسائل، بحث درباره عاملیت اخلاقی هوش مصنوعی است. مسئله عاملیت اخلاقی مصنوعی، پرسش های نظری و عملیاتی مختلفی را مطرح می سازد؛ مانند این که شروط لازم و کافی برای عاملیت اخلاقی چیست، چطور می توان برقراری این شروط را در مصنوعات بررسی کرد، عاملیت اخلاقی دارای چه سطوح و درجاتی است و هر سطح از عاملیت اخلاقی برای واگذاری چه نوع وظایفی مناسب است. یکی از موضوعات پرتکرار در بحث حول عاملیت اخلاقی مصنوعی، عواطف است. فیلسوفان مختلفی به عواطف به عنوان عاملی اشاره کرده اند که در وجود یا عدم و میزان ظرفیت اخلاقی مصنوعات مدخلیت دارد. در این مقاله به رابطه میان عواطف و ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی خواهیم پرداخت. پرسش اصلی این است که عواطف در ارتقاء ظرفیت اخلاقی فناوری های هوش مصنوعی نقشی مثبت دارند یا منفی؟ چهار استدلال از جانب موافقین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی استخراج و صورت بندی می شود که شامل استدلال از طریق «حساسیت اخلاقی»، «عقلانیت محدود»، «برآورد خطر» و «مجازات پذیری» می شود. همچنین چهار استدلال از جانب مخالفین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی ارائه می شود که شامل استدلال از طریق «ربایش عاطفی»، «سراب عواطف»، «پارادوکس انسان انگاری و انسانیت زدایی همزمان» و «مهارت زدایی اخلاقی» است. در نهایت، با شفاف سازی نقاط نزاع دو طرف بحث، دیدگاه های فوق مورد تحلیل قرار گرفته و چالش های اخلاقی پیاده سازی عواطف در هوش مصنوعی شرح داده می شود.
پیامد ذهن شناسی کانت با تکیه بر نظریه مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
193 - 204
حوزههای تخصصی:
در عصر جدید پرداختن به مسائل معرفت شناسی در کانون توجه قرارداشت. برای کانت نیز معرفت شناسی دغدغه اصلی بود اما تمایز کانت در پرداختن به مسائل معرفت شناختی نسبت به گذشتگان در این نکته قرار دارد که او قبل از ارائه نظریه معرفتی خود، شناخت ذهن و ساختار عملکرد آن را در الویت قرار می دهد. آنچه کانت را درباره ذهن و شناخت آن متمایز می سازد نظریه ای است که از آن به عنوان انقلاب کپرنیکی یاد می شود. بر اساس این نظریه جای ذهن و عین عوض می شود و ذهن به عنوان عامل معرفت، بر روی عین تاثیر می گذارد. مساله محوری پژوهش حاضر، پرداختن به این چالش است که آیا کانت بواسطه انقلاب کپرنیکی خود در ذهن شناسی در چهارچوب فضای معرفتی عصر مدرن که به دنبال نشان دادن ساز و کار امکان معرفت با تکیه بر «باور صادق موجه» بودند چه خدمتی به این دغدغه محوری عصر جدید نموده است. در این پژوهش هدف، بررسی مساله یاد شده با روش توصیفی – تحلیلی است. نویسنده با رویکرد انتقادی و با محور قرار دادن آثار کانت به این نتیجه رسیده است که ذهن شناسی کانت به دغدغه معرفتی عصر جدید و امکان معرفت بر اساس نظریه مطابقت که از عصر افلاطون تا قرن بیستم در معرفت شناسی رایج بوده است خدمتی نکرده است و بلکه دچار نوعی ناسازگاری درونی می گردد و از جهتی منجر به دست کشیدن از میل ذاتی انسان در شوق به دانستن و نادیده انگاشتن آن می گردد.
بررسی انتقادی رویکرد علّامه طباطبائی درباره تعلّق ذاتی نفس به بدن در دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
301 - 314
حوزههای تخصصی:
«ذاتی بودن تعلّق نفس به بدن» از جمله دیدگاه های بدیع ملّاصدرا است. وی با ناتمام دانستن دیدگاه فیلسوفانی همانند افلاطون، ارسطو و ابن سینا در این موضوع، نظریّه ابتکاری خود یعنی جسمانیّه الحدوث بودن نفس انسانی را بیان نموده است. از جمله لوازم و پیامدهای این نظریّه، «ذاتی بودن تعلّق نفس به بدن» است که ملّاصدرا بر آن تأکید کرده است. در واقع، وی براساس این مطلب، کوشیده است که ضمن نشان دادن کاستی موجود در دیدگاه مشائیان، تعریف مشهور نفس را تعریف حقیقی آن بداند. دو انتقاد ملّاصدرا بر دیدگاه فیلسوفان مشاء عبارت اند از: (1) نادرست بودن ترکیب یک شیء از حقیقتی مجرّد و مادّی؛ و (2) عدم تغییر ذاتیّات نفس. علّامه طباطبائی با نگاه انتقادی سعی کرده است که به این دو انتقاد پاسخ دهد. نگارنده در این نوشتار برآن است که با بهره گیری از روش تحلیلی تطبیقی، ضمن تقریر و تبیین دقیق دیدگاه ملّاصدرا و انتقادات علّامه طباطبائی، کاستی های موجود در آراء علّامه طباطبائی را نشان دهد.
Multiple Temporalities of State-Building and Care in South Korea(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تیر ۱۴۰۴ شماره ۵۱ (Special issue: Care & Time)
115 - 136
حوزههای تخصصی:
State-building in South Korea since liberation in 1945 has seen some successes. However, from a care perspective—considering that women and families bear the primary burden of care responsibilities, the discrimination and disadvantages caregivers face both at home and in the labor market, and the reality that few are willing to engage in marriage, childbirth, or caregiving—it is challenging to evaluate the overall success of state-building in South Korea to date. This article highlights the diverse temporalities that have emerged in modern state-building in South Korea since 1945 and examines how these various temporalities serve as structural constraints on care. Amid the compressed timelines of state-building, I analyze how care is systematically overlooked, silenced, and marginalized; how it is devalued; how it is relegated to women’s and family work; and how caregivers experience discrimination and disadvantages, alongside the ideologies, norms, and socio-economic and political conditions and circumstances that contribute to these issues.
اهمیت توجه به دوگانه منطق به کاربردنی/منطق آموختنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۵۴-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
مفاهیم منطق آموختنی و منطق به کاربردنی و بحث از تمایز میان آنها از قرون وسطی در میان منطق دانان رواج یافت. البته این دوگانه پس از قرون وسطی مدت ها مورد توجه نبود تا اینکه پرس، منطق دان و فیلسوف پراگماتیست آمریکایی دوباره آن را وارد مباحث منطقی کرد. خود پرس از این مفاهیم برای بیان نظراتش در مورد ماهیت منطق بهره برد. امروزه منطق دانان دیگری مثل پریست از این دوگانه برای بیان و تبیین مسایل منطقی گوناگون بهره برده اند. در مباحثی مثل بررسی نقدهای وارد شده به منطق، آموزش منطق، مساله انتخاب منطق، کثرت گرایی منطقی، مساله امکان اصلاح و تجدید نظر در منطق و .... استفاده از این دوگانه می تواند باعث شود تا مواجهه بهتری با مسایل صورت بگیرد و بنابراین به تبیین بهتر مسایل و یافتن راه حل برای آنها کمک می کند.
اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی بر اساس داستان های فلسفی و عرفانی: بررسی فرضیه مک کللند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمده پژوهشها بر سنجش اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) در ایران فارغ از نوع داستان تاکید دارند. مک کللند، نوع داستانهای کودکان را شاخصی برای پیشرفت معرفی کرد. هدف پژوهش حاضر، آزمون فرضیه مک کللند در خصوص تاثیر نوع داستان بر انگیزش پیشرفت تحصیلی کودکان بود. به همین منظور، دو مطالعه صورت گرفت. در مطالعه اول، اثربخشی حلقه کندوکاو بر اساس داستانهای فلسفی مورد بررسی قرار گرفت و در مطالعه دوم، اثربخشی حلقه کندوکاو بر اساس داستانهای عرفانی. روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. به گروه آزمایش طی 10 جلسه 120 دقیقه ای بسته آموزش فلسفه برای کودکان ارائه شد؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. مقیاس انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی که توسط ویگ فیلد و کامبریا برای دوره ابتدایی طراحی شده بود به عنوان ابزار استفاده شد. آزمودنی ها شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس(آنکوا) انجام شد. یافته ها نشان دادند که حلقه کندوکاو داستانهای فلسفی ( ) به نسبت داستانهای عرفانی ( ) تاثیر معناداری بر انگیزش پیشرفت درونی تحصیلی کودکان داشت. نتیجه آنکه، فرضیه مک کللند تایید شد و اثربخشی فلسفه برای کودکان تحت تاثیر نوع داستانی است که در حلقه کندو کاو مورد بررسی قرار می گیرد.
مبنای آفرینش آثارهنری درمنظومه فکری شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
32 - 48
حوزههای تخصصی:
واژه خیال به صورتهای مختلفی از جمله: گمان، توهم، پندار، تفکر، نقشه، تصمیم شبه به کار برده شده است. سهروردی نخستین کسی است که بحث در مورد عالم خیال را وارد فلسفه اسلامی کرد. وی خیال را ماده می دانست ؛ اما صورتهای خیالی را مجرد می شمرد که در عالم خیال باقی اند. آنچه که به عنوان هدف این تحقیق درنظرگرفته شده است،پا سخ به این پرسشها ست که قوه خیال چه نقشی در خلق آثارهنری ایفا می نماید؟وآیا اساسا"درخلق اثرهنری تاثیرگذاراست؟واینکه کدام آثارهنری می توانند نشات گرفته از قوه خیال باشند؟. این تحقیق بصورت نظری وبراساس بررسی اکتشافی وبرپایه بررسی اسنادکتابخانه ای وفیش برداری صورت گرفته است.ونوع روش تحقیق بصورت تحلیل محتوا و یا تحلیلی –توصیفی می باشد . علی ایحال دراین پژوهش از ارائه شرحی از قوه خیال و کارکرد آن ازمنظرشیخ شهاب الدین سهروردی در دو ساحت معرفت شناختی خیال (خیال متصل ) و هستی شناختی خیال که در حکمت اسلامی به عالم خیال یا عالم مثال (خیال منفصل ) مشهور است، به نقش این دو خیال در ساحت هنروزیبایی شناسی می پردازیم.
عیب و هنر دفاع مبتنی بر اختیار در محک حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
26 - 50
حوزههای تخصصی:
دفاع مبتنی بر اختیار، پاسخی است که معضل شر اخلاقی، معمولا پیدا کرده است، که در بین بسیاری از فیلسوفان تلقی به قبول شده است. آلوین پلنتینگا در دوران معاصر این پاسخ را تقویت کرده و با بیانی فنّی، آن را به مصاف معضل منطقی شر به ویژه شر اخلاقی برد. باوجود ویژگی ایجابی آن در پاسخ به معضل منطقی شر، هنگامی که محک حکمت متعالیه به میان می آید، برخی از پیش فرض ها، مبانی و لوازم این دفاع، در تقریر پلنتینگا، با چالش های جدی روبه رو می شود که پذیرش آن را حتی به عنوان دفاعیه و نه تئودیسه با دشواری هایی روبه رو می کند که برای حل آن ها، باید چاره اندیشی های دیگری کرد. این رویارویی، با روش تحلیلی، برخی از این مفروضات و لوازم را بررسی می کند. تفسیر قابل خدشه از رابطه انسان با خداوند، رویکرد ناسازگارباورانه آن در تبیین رابطه اختیار و تعین گرایی علّی، پذیرش اصل امکان های بدیل به سان امر قوام بخش اختیار، مختار ندانستن خداوند و ناکامی در پاسخ به مسئله قرینه ای شر ازجمله این پیش فرض ها، لوازم و اشکالات است.
واکاوی مقومات علم شناختی دانش آینده پژوهی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
76 - 100
حوزههای تخصصی:
گسترش رویکرد آینده پژوهی اسلامی و ظهور دیدگاه ها و نظریات متعدد در این زمینه، این دغدغه را ایجاد می کند که آینده پژوهی اسلامی چنانچه بخواهد به مثابه یک دانش اجتماعی روشمند، متکفل تصویرپردازی از آینده مبتنی بر فرهنگ اسلامی و بومی باشد، باید بر اساس ضوابط و معیارهای علم شناسی سامان یابد. این پژوهش مبتنی بر روش مطالعه اسنادی، مرور سیستماتیک و توصیف و تحلیل دیدگاه ها و آثار صاحب نظران حوزه آینده پژوهی اسلامی، بر اساس دو مبنای «علم شناسی منطقی» و «رئوس ثمانیه» و با الهام از چارچوب شناختی هنجاری سورل، به تطبیق و نسبت سنجی دیدگاه ها و آثار مذکور با معیارهای معرفی شده در این دو سنت علم شناسی مسلمین پرداخته است. بر این اساس آینده پژوهی اسلامی چنانچه بخواهد به مثابه یک دانش معرفی شود باید دربردارنده هیئتی جامع و منسجم از بنیان های فلسفی، مبادی تصدیقی و اصول موضوعه، تعریف و ماهیت، موضوع، مسائل اصلی، غرض، روش شناسی و روش باشد. یافته های حاصل از مرور آثار حوزه آینده پژوهی اسلامی نشان می دهد که علی رغم وجود دیدگاه های مختلف، هر یک از این آثار به نحوی بر برخی از معیارهای علم شناسی منطبق بوده و بنیان ، موضوع، غایت، نظام دانایی، نظام گرایشی و روش شناسی واحدی بر این آثار حاکم است. وجود چنین ویژگی هایی در مطالعات آینده پژوهی اسلامی، تصویری نسبتاً منسجم از یک حوزه دانشی را در مرحله پیشادانش نشان می دهد.
خاستگاه و ساختار عقلانیت ابزاری و نقد آن از منظر فلسفه، اقتصاد و جامعه شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
89 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی خاستگاه و ساختار عقلانیت ابزاری و همچنین نقد آن از چشم انداز فلسفه،اقتصاد و جامعه شناسی است.فرضیه اصلی پژوهش این است که عقلانیت ابزاری از دل ساختار و الگوی شناسایی عقل به مثابه ابزار شناخت حقیقت پدید آمده و دچار دگردیسی در علوم مختلف شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عقلانیت ابزاری به مثابه وسیله شناخت در فلسفه، اقتصاد و جامعه شناسی بر پایه ساختار دوگانه گرای ذهن و از دل ثنویت هایی چون معقول/محسوس، سوژه/ابژه،عقل/تجربه ،هدف/وسیله، طبیعی/مصنوعی پدیدار گشته است و از عصر روشنگری با تمرکز بر ثنویت وسیله/هدف، برمبنای جنبه عقلانی وسایل(گزینش بهترین ابزار حداکثر سازنده مطلوبیت) و غیرعقلانی هدف(امیال و ارزشها) تداوم یافت. .با این وجود در پی جنبش های فکری نوینی که در علوم اقتصاد، جامعه شناسی، فلسفه ، عصب شناسی ، محیط زیست و علوم کامپیوتری رخ داده است، عقلانیت ابزاری و مبانی ساختاری آن مورد انتقادهای فراوانی شده است و گرایش به سمت نفی ابزارگرایی انسان و خردستیزی نمود بیشتری دارد. برآیند مشترک این نقدها بر نفی سوژه باوری، سلطه ابزاری، فردگرایی انحصاری ،کامل-پنداری عقلانیت و لزوم توجه به یکپارچگی انسان با طبیعت ،نفی برتری و استیلای انسان، تعامل و برهمکنش انسان با محیط پیرامونی حکایت دارد.
تبیین و تحلیل علیت در اندیشه هیوم و نقد آن بر مبنای اندیشه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
136 - 152
حوزههای تخصصی:
مراد از علیت ، همان رابطه وابستگی وجودی است ؛یعنی اگر علت نباشد، وجود یافتن معلول محال است. به اعتقاد هیوم تجربه انسانی، شامل هیچ گونه ارتباط ضروری میان موارد جزئی تجربه حسی نیست و رابطه علیت، چیزی جز تعاقب دو حادثه نیست. نسبت دادن هر رابطه ای به تجارب انسانی، مربوط به عادات ذهنی یا تمایلات انسان ها است نه آن چه که دیده می شود. در نتیجه آن چه قوانین طبیعت نامیده می شود، ضروری نیست و خلاف آن، ممکن است. در مقابل نظریه هیوم، پاسخ های متعددی از جانب فیلسوفان اسلامی از جمله علامه طباطبایی داده شده است. به نظر علامه، علت و معلول دارای رابطه وجودی و واقعی است و تصور انسان ها از علیت، جدای از تصور تعاقب است. ممکن است در مواردی، تعاقب باشد؛ ولی علیتی در کار نباشد؛ یعنی تعاقب اعم از علت و معلول است. در برخی موارد هم که میان علت و معلول تقارن زمانی وجود دارد، بدون در کار بودن توالی و تعاقب، حکم به علیت می شود. برخی از اصول عقلانی نیز وجود دارد که تجربه متکی بر آن ها است؛ مانند اصل امتناع صدفه که هیچ حادثه ای نمی تواند بدون علت باشد. دیگری اصل سنخیت علت و معلول است که از هر علت معینی معلول معینی به وجود می آید و این دو اصل ذکر شده متفاوت از اصل علیت است و نباید با اصل علیت خلط شود.
تبیین شاخص های هویت بخش انسان فرهنگی در نظام فلسفی فیلسوف معاصر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
219 - 231
حوزههای تخصصی:
علامه ی طباطبائی به عنوان یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر که بعضی وی را به خاطر گرایش و سبک فلسفی و نیز بسط و تعمیق بعضی از مقولات فلسفی حکمت متعالیه، فیلسوفی نوصدرائی می نامند، از جمله متفکرینی است که در خصوص مباحث انسان شناسی و زیر مجموعه های آن، دیدگاه های تخصصی مختلفی براساس اندیشه و فرهنگ اسلامی ارائه داده است. علامه طبا طبا یی از نادر فیلسوفان اسلامی است که مستقیما و به نحو علمی وکاربردی به مسئله ی فرهنگ، و به تبع نیز انسان شناسی فرهنگی پرداخته است؛ دقت در نظریات وی در باره ی انسان و تعریفی که از آن با تاکید بر ساحت های وجودی انسان برمبنای نگرش اسلامی از جمله: عقلانیت، اخلاق، معنویت، اراده، عمل و ساحت اعتقادات ارائه می دهد. انسان فرهنگی در تبیین وی با شاخصه های مدنی الطبع بودن، فرهنگ پذیری، جامعه پذیری، فطرت الهی و مسائل و ضروریات حیات عملی انسان در راستای سعادت اخروی و سلامت زندگی دنیوی، معرفی می گردد.
بازتاب اندیشه ی رواقی گری در شعر سهراب سپهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 68
حوزههای تخصصی:
مکتب رواقی، از مکاتب مهم فلسفی است که واکنشی قاطعانه برای اتفاقات زندگی ارائه می دهد. زندگی سازگار با طبیعت انسانی و طبیعت جهان شمول، رکن اساسی این مکتب است. با تفحص در آموزه های رواقیون و مقایسه ی آن با اشعار سپهری، این مدعا به اثبات می رسد که سهراب شیفته ی تمدن، مکاتب کهن و اسطوره هاست و از این مکتب تأثیر پذیرفته است. در نتیجه می توان مؤلفه های اندیشه ی رواقیون را در آثار شاعری چون سپهری یافت و ایشان را از رواقیون ایرانی پنداشت. هدف این نوشتار بیان چندی از نقطه نظرات رواقیون با هدف تأمین آرامش درونی برای جوامع بشری است که در اشعار سهراب سپهری نمود پیدا می کند. همچنین به بررسی ابعاد زندگی انسان و دغدغه های سهراب و فیلسوفان رواقی پرداخته و در نتیجه راهکارهایی را ارائه می دهد. روش اجرای پژوهش، تطبیقی_کیفی است و بر آن است میان اندیشه های رواقی واشعار سپهری مطالعه تطبیقی انجام دهد تا مشخص شود شباهت ها و همگونی های سپهری درباره ی انسان، اخلاق و جهان رواقیون تا چه اندازه است. یافته ی پژوهش این انگاره را سامان می دهد که به کار بردن اندیشه ی رواقیون سبب سعادت می شود و همان طور که از اشعار سهراب پیداست، راز خوشبختی و خوب زیستن درسهل گیر بودن نسبت به مسائل و مشکلات زندگی است.
اسپینوزا و انقلاب متافیزیکیِ رهایی از تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
115 - 132
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش کرده ایم تا با تکیه بر نحله متفکران نواسپینوزایی معاصر، این ایده را مطرح کنیم که می توان اسپینوزا را یگانه پیشگام در واژگونی هژمونی متافیزیک غرب، نسبت به اخلافی همچون نیچه و هایدگر قلمداد کرد. این ادعا را در پرتو امکاناتی که فلسفه او پیش روی ما نهاده است و همچنین، انقلابی که در سنت متافیزیک رقم زده است، به میان آورده ایم. به یک معنا، او نجات بخش فلسفه بوده است و با طرح متافیزیکِ درون ماندگار، ادامه حیات فلسفه در مسیری جدید را ممکن کرده است. نقطه عزیمتمان را با اشاراتی کوتاه از تأثیر فلسفه او بر متفکراِن پس از خود و تضارب آرای ایشان آغاز می کنیم و در ادامه، از رهگذر بررسی برخی از مضامین فلسفه او در قالب سه گانه های متناظر، پرسش هایی را مطرح می کنیم که از دروازه متافیزیک درون ماندگار اسپینوزا سر بر می آورند و تلاش می کنیم نشان دهیم چرا و چگونه فلسفه او پس از گذر چند قرن، همچنان معاصر با زیست جهان ما جلوه می کند؛ فلسفه ای که پیوسته در حال نوزایی امکان هایی بدیع برای ساحت فلسفه است.
استدلال علّی فودور و پیش فرض ناموجه ترتب؛ بررسی استدلال ایگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
119 - 134
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، استدلال فودور به نفع تفردگرایی روان شناختی و واکنش ایگن را بررسی می کنم. طبق استدلال علّی فودور روان شناسی التفاتی فهم عرفی، حالات ذهنی را با توجه به محتوای وسیع متفرد می سازد. تفاوت در محتوای وسیع برای تفاوت در نیروهای علّی کافی نیست. بنابراین، روان شناسی التفاتی فهم عرفی باید حالات را با توجه به محتوای محدود متفرد سازد. فودور دو مثال نقض برای استدلال بالا طرح می کند. بروفق مثال نقض (2)، ضدتفردگرا مدعی است که از آن جایی که رفتار همزادها متمایز نوعی هستند، حالات ذهنی شان هم باید متمایز نوعی باشند و به تبع نیروهای علّی حالات ذهنی متمایز نوعی، این همان نیستند. فودور دو پاسخ به مثال نقض (2) می دهد. بروفق (2الف)، فودور می خواهد اثبات کند که ما نباید رفتار همزادها را متمایز نوعی بینگاریم. در نتیجه، حالات ذهنی همزادها متمایز نوعی نیستند. ایگان در پاسخ به (2 الف) مدعی است استدلال فودور، بر این فرض غیرموجه مبتنی است که نوع های رفتاری بر نوع های مغزی مترتب می شوند. بروفق (2ب)، فودور از طریق تشبیه «روان شناسی ضدتفردگرا» به «نظریه ذره H و T»، دو استدلال مشابه به دست می دهد؛ یکی برای تمیز نوعی حالت ذهنی اسکار و همزاد اسکار؛ دومی برای تمیز نهادن بین ذر«ات-H» و «ذرات-T». ایگن در پاسخ به (2ب) مدعی است فودور در هر دو استدلال ، آموزه ناموجه ترتب را از پیش فرض می کند، بی آن که برای این پیش فرض استدلالی به دست دهد. در نهایت، نتیجه گرفتم که اگر فودور هیچ استدلال خوبی برای آموزه ترتب نیروهای علّی روان شناختی ندارد، پس او هیچ دلیلی ندارد که بین محتواهای وسیع و سایر ویژگی های نسبت مند فرق بگذارد.
Seeking a Culturally Relevant Ethic of Care for Mexican/Mexican American Youth: a revolucionista ethic of care and its wily, tactical mechanism of humor(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Black and Latina female educators have for centuries prepared children of color to resist dehumanization, claim full citizenship, and transform oppression through culturally specific Critical Feminist Ethics of Care. In 2018, I detailed a Revolucionista Ethic of Care specific to the needs and strengths of Mexican/Mexican American (Mexicanx/a/o) youth which offers a subterraneous social justice ethic of care through the curriculum and pedagogy of four female Spanish-speaking New Mexican (Nuevomexicana) and Mexican American (Mexicana) educators. Through this land-based Chicana Feminist Testimonio Methodology, I unearth a resistant, healing Critical Feminist Ethic of Care framework for (Nuevo)Mexicana/o children and communities which enriches the field of Care scholarship through its embodied, land-based epistemologies. I explore the ways in which four (Nuevo)Mexicana educators operationalize play and humor within their Ethic of Care to 1) open access to a mythic time/space continuum wherein they may access the historical and ongoing wounds of injustice fueling them, 2) gleefully travel to students’ multiple worlds, and 3) forge liminal spaces of joy for Mexicanx/a/o youth to shape futures of thriving. This work offers ancient, practiced tools of resistance and healing in this new and yet historicized moment of racialized hostility and hate against Communities of Color in the United States.
حقیقت «جان شناسی» و راه کارها و پیامدهای آن از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
75 - 98
حوزههای تخصصی:
مولوی جلال الدین بلخی از معرفت نفس به «جان شناسی» تعبیر می کند: «آن که تو جان خوانیش، کی جان بود جان شناسی پیشه ی مردان بود» (مولوی، 1380، ص 1045). ایشان حق تعالی را ««جانِ جانان» و ژرف ترین لایه ی وجودی انسان بر شمرده و برای جان و روح انسانی ویژگی های ذیل را بر می شمارد: جان، جام جهان نمای هستی است به گونه ای که همه ی عوالم هستی اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهیت، نمونه و نماینده ای در وجود انسان دارند. مولوی فربه شدن جان انسان را در گرو خودآگاهی و با خبر بودن جان از حقایق غیبی می داند. ایشان بر این باورند که دل و جان انسان می تواند از مرتبه ی جمادی تا مرتبه ی فرا عقلی و فنای فی الله سیر و تکامل نماید و به مرتبه ای دست یابد که حقیقه الحقایق در او تعیّن و تجلی پیدا کند. از دیدگاه مثنوی آدمی نباید «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانه ی بیگانه سکنی گزیند؛ زیرا دل انسان از یک فسحت و فراخی برخوردار است که می تواند به مقام «کون جامع» دست یابد. مراتب وجودی انسان از دیدگاه مولوی عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحی؛ 5- فنای فی الله. مهم ترین موانع جان شناسی از منظر مولانا: انانیت، توجه افراطی به جنبه ی حیوانی و تن، گناهان و هوس ها می باشد. از سوی دیگر صیقل دادن دل مهم ترین راه کار برای دستیابی به معرفت نفس می باشد. در این پژوهش ماهیت جان انسان و مراتب باطنی او و نیز موانع و عوامل خودآگاهی شهودی از منظر مولوی مورد بازپژوهی قرار گرفته است.
ندای وجدان در اندیشه هایدگر و فطرت در فلسفه ملاصدرا؛ مطالعه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا و هایدگر در هستی شناسی خویش به ترتیب به فطرت و ندای وجدان پرداخته اند. پرسش اصلی این است که آیا می توان میان نظریه فطرت و ندای وجدان اشتراکاتی یافت. یافته های پژوهش حاکی است که میان ندای وجدان در اندیشه هایدگر و فطرت در فلسفه ملاصدرا اشتراکاتی وجود دارد. متعالی ساختن انسان، کشف معنای زندگی، کشف فقر ذاتی انسان، سازگاری با وجود سیال و عدم ثبات ماهیت انسان، بنیان یافتن براساس آگاهی، از وجوه مشترک این دو مفهوم است. مهم ترین تفاوت این است که خدا در فطرت جایگاه مهمی دارد، اما در ندان وجدان هایدگری نقشی ندارد. البته برخی از مفسران اندیشه هایدگر، تفسیری عرفانی ارایه کرده اند که در این صورت قرابت بیشتری میان این دو مفهوم می توان برقرار کرد.
تحلیلی هرمنوتیکی از فلسفه ورزی منسیوس (Mencius) دربارۀ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
منسیوس (Mencius) از مهم ترین فیلسوفان چیره دست در پارادایم چینی و سنت کنفوسیوسی است که مقاله در پی تحلیل فلسفه ورزی او درباره سیاست بر پایه روش هرمنوتیک اسکینر است. او هم شارح کنفوسیوس و هم نظریه پرداز و فیلسوفی مستقل در ساحات جامعه است. بر این اساس در پاسخ به پرسش از چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس، فرضیه مقاله چهار فرایند هرمنوتیکی را در نظر می گیرد و با لحاظ تأثیر زمینه های ذهنی از سویی و زمینه های عینی از سوی دیگر، هنجارهای مرسوم زمانه منسیوس اعم از هنجارهای موافق و مخالف را مورد توجه قرار می دهد. هنجارهای موافق در مکتب کنفوسیوس است و هنجارهای مرسوم مخالف در فلسفه سیاسی تائوئیستی، موهیستی و قانون گرا متبلور است. سپس مقاله تصرفات منسیوس را در آن هنجارها تصور و تحلیل نموده و از رهگذر آن چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس را رصد و بیان می نماید. بر اساس این فرایند، تصرفات اثباتی و انکاری او در هنجارهای مرسوم را می توان در قول به مشروعیت دوپایه آسمان - زمین، حق انقلاب، همجوشی اخلاق و سیاست، مدینه فاضله مبتنی بر حکومت حکیم - شهریار و ملت آموزش دیده فضیلت مند واجد سعادت و پیشرفت دنیوی و معنوی، شایسته سالاری، عدالت سیاسی و اجتماعی و صلح دریافت.
بررسی الهیات علمی از دیدگاه آرتور پیکاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
129 - 150
حوزههای تخصصی:
الهیات علمی یکی از گرایش های جدید در الهیات مسیحی است که تنها راه برون رفت از چالش های الهیاتی را مددگرفتن از علم می داند. آرتور پیکاک الهی دانان و زیست شیمی دان بریتانیایی از جمله متفکرانی است که طرحی را برای الهیات علمی ارائه داده است. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات علمی از دیدگاه او چه ویژگی هایی داشته و چه نقدهایی بر آن وارد است. برای پاسخ به این مسئله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و هدف از طرح چنین بحث هایی این است که بتوان از تجاربی که الهی دانان مسیحی در برابر چالش های جدید الهیات داشته اند، بهره برد. مراجعه به آثار پیکاک روشن می کند که الهیات علمی او عمدتاً بر یافته های علمی تکیه داشته، از نگاه او، باورهای الهیاتی باید در پرتو یافته های علمی بازبینی شوند. وی همچنین از استنتاج بهترین تبیین به عنوان روش و از واقع گرایی به عنوان مبنای علم در الهیات استفاده می کند تا به الهیات بین الاذهانی و علمی برسد. یکی از اشکالات الهیات علمی پیکاک این است که یافته های علمی قطعیت و ثبات نداشته، گره زدن زلف الهیات به آنها، الهیاتی زودگذر را ثمر خواهد داد که مطلوب نخواهد بود. این اشکال حتی به بهره گیری از استدلال و مبنای علمی نیز وارد است.